ژاپن در پرونده هستهای به ایران کمک کند
دیپلماسی ایرانی: کیشیدا به تهران آمده است. حسن روحانی عصر روز گذشته در دیدار با فومیو کیشیدا وزیر امور خارجه ژاپن با بیان اینکه امروز جمهوری اسلامی ایران با اراده ای قوی و مثبت در مذاکرات با 1+5 در ژنو حضور یافته گفته است این سومین دور مذاکراتی است که در طول 83 روز گذشته از آغاز کار دولت یازدهم انجام شده است. این میهمان ژاپنی هم با ابرازخرسندی ازفضای مثبت مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با 1+5 در ژنو و اینکه امروز رویکرد جامعه بین المللی نسبت به ایران و دولت این کشور تغییر کرده است، گفت: امیدواریم که این تلاش ها و مذاکرات هر چه سریع تر به نتیجه مطلوب برسد. روابط دو جانبه ایران و ژاپن که بنا به گفته رئیس جمهوری ایران کاهش پیدا کرده است باید بیش از پیش توسعه پیدا کند چراکه ژاپن شریک اقتصادی مهمی برای ایران و در مقابل تهران نیز یکی از مهم ترین کشورهای دوست توکیو در منطقه است. رئیس مجلس ایران نیز با وزیر امور خارجه ژاپن دیداری داشته و بر توسعه همین روابط اقتصادی تاکید کرده است. علی ماجدی، معاون بین الملل وزارت نفت و سفیر اسبق ایران در ژاپن به بررسی سفر وزیر امورخارجه ژاپن به ایران و زمینه های گسترش همکاری ها میان دو کشور و همچنین نقش ژاپن در حل پرونده هسته ای ایران پرداخته است.
حسن روحانی در دیدار با وزیرامورخارجه ژاپن گفته است در زمینه مسأله هسته ای جمهوری اسلامی ایران با توجه به اینکه ژاپن عضو شورای حکام آژانس انرژی اتمی است، توقع دارد تا این کشور نقش پررنگ تری در این زمینه ایفا نماید. شما نقش ژاپن را در پرونده هسته ای ایران چگونه ارزیابی می کنید، آیا ژاپن می تواند نقش موثری ایفا کند؟ انتظاراتی که ایران از ژاپن در حل مساله هسته ای دارد چیست؟
ژاپن کشوری است که در جنگ جهانی دوم قربانی سلاح هسته ای شده است، بنابراین آنها از این جهت همیشه چنین تحفظی را دارند به دلیل آنکه شاید تنها کشوری بودند که به این مصیبت دچار شده اند. در نتیجه زمانی که ایران با صراحت اعلام می کند و با این روند حرکت کرده تا ثابت شود فعالیت های انرژی اتمی ما صلح آمیز است، ژاپنی ها باید بیش از هر کشوری از ایران حمایت کنند. امروز ایران این اطمینان را به دنیا می دهد که هر فعالیت هسته ای اگر صلح آمیز باشد باید از آن استقبال و حمایت شود و به همان شدت اگر غیر از آن باشد باید نفی شود. به دلیل آنکه ایران بارها این موضوع را اعلام کرده و آنها نیز قربانی بودند امیدواریم که این طرح را داشته باشند که اگر ما ثابت کردیم هسته ای هستیم (که از ابتدا هم بودیم و تنها عده ای تردید ایجاد کرده اند که ایران هم قصد دارد به تدریج نشان دهد که این تردید ها اشتباه بوده است)، از ایران حمایت همه جانبه کنند. بنابراین در چنین شرایطی این انتظار از ژاپن وجود دارد که نقش اساسی در این زمینه ایفا کند، مضاف بر اینکه یوکیو آمانو در گذشته مدیرکل خلع سلاح در ژاپن بوده و در حال حاضر نیز رئیس سازمان انرژی اتمی است و به عنوان ریاست این سازمان و متولد ژاپن بودنش می تواند این نقش را بهتر ایفا کند. همچنین ژاپنی ها نیز با توجه به اینکه کشوری هستند که بالقوه و بالفعل اتمی هستند اما به سمت سلاح اتمی حرکت نکردند می توانند درک کنند که ایران نیز چنین وضعیتی در آینده خواهد داشت، یعنی ایران در باشگاه اتمی حضور دارد و از این انرژی در جهت صلح آمیز استفاده می کند، همانطور که ژاپن هم این ویژگی را داراست.
کیشیدا با ابرازخرسندی ازفضای مثبت مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با 1+5 در ژنوگفته است امروز رویکرد جامعه بین المللی نسبت به ایران و دولت این کشور تغییر کرده است، در مقایسه با دولت پیشین چرا ژاپن هم نگاه مثبت تری به رابطه با ایران دارد؟ روابط ایران و ژاپن در دولت محمود احمدی نژاد در چه سطحی بوده است؟
در زمینه روابط دو جانبه باید گفت که ژاپن در تاریخ خود زمان هایی را به یاد دارد که مثبت بوده است، به عنوان مثال در زمان ملی شدن صنعت نفت شرکت ژاپنی از ایران نفت خریداری کرده و کتابی هم که در این زمینه نوشته شده یکی از پرفروش ترین کتاب ها در آن زمان شده است. رابطه سیاسی ایران پس از انقلاب با ژاپن در مقایسه با سایر کشورها که دچار فراز و نشیب هایی سیاسی بوده از جمله با کشورهای اروپایی، کمتر بوده است و همین امر نشان دهنده آن است که ژاپن در مسائل سیاسی از استقلال نسبی برخورداراست و رابطه با ایران نیز برای آنها همیشه دارای اهمیت بوده، همانطور که برای ایران نیز مهم بوده است. حافظه تاریخی ایران نسبت به ژاپن برخلاف برخی کشورها حافظه پاک و بی عیب و نقصی است و پس از انقلاب نیز رابطه سیاسی دوکشور کمتر دچار رکود و صعود شده است به عنوان مثال هیچ گاه نشده که سطح رابطه کاهش پیدا کند و از سفیری به کارداری برسد و یا همانند آنچه که میان ایران و اروپای غربی در ماجرای میکونوس رخ داد و یا فراز و نشیب ها در رابطه با انگلستان. رابطه با ژاپن کمتر دچار افت و خیز شده است که این روند مثبتی است.
لاریجانی رئیس مجلس نیز در دیدار با کیشدا گفته است، دو کشور از ظرفیت های فراوانی در عرصه های گوناگون بویژه صنایع، نفت و گاز و اجرای طرح های زیربنایی برای گسترش همکاری های خود برخوردارند و حضور شرکت های ژاپنی در عرصه فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری مشترک در ایران به نفع هر دو کشور خواهد بود.در حال حاضر روابط اقتصادی دو کشور در چه سطحی قرار دارد؟
در مسائل اقتصادی این تبعیتی که ژاپن می کند قابل فهم است اما می تواند بهتر از این رابطه اقتصادی خود را با ایران تنظیم کند و اگر یکی از مسائل مهم آنها اهمیت انرژی است و امنیت انرژی بخشی از امنیت هر کشور است اما ژاپن می تواند بیشتر روی ایران حساب باز کند. مثلا می توانست در دو مقطع یعنی از پتروشیمی ایران و آزادگان خارج نشود. در حال حاضر با توجه به پایداری روابط سیاسی و اینکه رابطه اقتصادی تا اندازه ای کاهش پیدا کرده است، به نظر می رسد که ژاپنی ها بیش از سایر کشورها علاقه مند رابطه با ایران هستند که زمینه آن نیز در حال فراهم شدن است، انتظار است که ژاپنی ها در این مورد پیشقدم شوند. ایران و ژاپن منافع مشترکی دارند، ایران به دنبال صادر کردن منافع انرژی خود به دنیاست و علاقه ای ندارد که به کشورهای خاصی متمرکز شود، آنها نیز به دنبال گوناگون کردن منابع انرژی خود هستند. به نظر می رسد آنچه در دو مقطع یعنی پیش از انقلاب و پس از انقلاب در دهه 80 رخ داد باید دوباره احیا کرد و ژاپنی ها این بار با اطمینان خاطر بیشتری وارد شوند. ایران نیز در صنعت خودرو سازی و دیگر صنایع نیز باید بخش بیشتری را به ژاپنی ها اختصاص دهد. به همین علت گفته می شود که رابطه سیاسی ایران از رابطه اقتصادی با این کشور پایدارتر است که پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری ایران و تیم جدید در میان کشورهای عضو جی 8 اولین وزیر امور خارجه ای که به ایران سفر کرده ژاپن بوده است که باید این سفر را به فال نیک گرفت و امیدوار باشیم که این رابطه سیاسی به بسط رابطه اقتصادی منجر شود.
وزیر خارجه ژاپن در این دیدارها تاکید کرده توکیو مایل است در مسئله حل بحران سوریه و افغانستان و استقرار صلح و امنیت در منطقه با ایران گفتگو و تبادل نظر کند، میان توکیو تهران کدام پرونده های مشترک در منطقه وجود دارد که همکاری های آنها می تواند تاثیرگذار باشد؟ به طور کلی نقش ژاپن را در منطقه چگونه ارزیابی می کنید؟
به دلیل آنکه ژاپن بخشی از انرژی خود را از طریق کشورهای خلیج فارس تامین می کند از این زاویه ثبات و امنیت برای آنها در کل منطقه حائز اهمیت است، چراکه اگر ثبات در این منطقه از بین رود مسلما قیمت ها نیز تغییر خواهد کرد. اما از سوی دیگر با اینکه ژاپنی ها رتبه اقتصادی بالایی را دردنیا دارا هستند یعنی جایگاه سوم اقتصادی را پس از امریکا و چین در دست دارند، نقش سیاسی آنها به پررنگی نقش اقتصادی شان نیست، در حالیکه این توان را دارند که نقش سیاسی پررنگ تری را ایفا کنند. اگر ایران بتواند مشوق آنها باشد تا بتوانند نقش خود را در مسائل سیاسی منطقه ایفا کنند گام مثبتی خواهد بود. ژاپنی ها نیز باید ثابت کنند که در ایفای نقش سیاسی می توانند مستقل عمل کنند گرچه در رابطه با ایران این استقلال نسبی وجود دارد و اگر قصد داشته باشند در منطقه نیز ذی نقش شوند که برای آنها خودبخود پشتوانه اقتصادی هم دارد، ایران می تواند در این مسیر یاری دهنده باشد تا ژاپن بتواند این نقش را در مسائل منطقه ای که ایران دست برتری دارد ایفا کند ( ایران به عنوان دومین یا سومین کشور ذی نفوذ و موثر در منطقه است)در مقابل ژاپنی ها هم از ایران این انتظار را دارند که به آنها کمک کنند. بنابراین ایران می تواند با ژاپن چشم انداز رابطه سیاسی و اقتصادی مکمل هم داشته باشد. این روند در گذشته هم وجود داشته و در حال حاضر هم زمینه آن فراهم است.
سهم ژاپن در نفت ایران چگونه است و تا چه اندازه به ایران در دور زدن تحریم ها کمک کرده است؟
ژاپن تحریم ها را دور نمی زند و نزده است، اما سهم ایران در بازار ژاپن کاهش داشته است. در مقطعی یعنی در زمانی که من سفیر ایران درکشور ژاپن بودم در سال 1383 ایران دومین تامین کننده نفت ژاپن پس از عربستان بود و حتی سهم صادرات ایران به 700 هزار بشکه هم رسید و ژاپن در فعالیت های اقتصادی ایران همچون پروژه آزادگان هم مشارکت کرده بود. روابط اقتصادی در آن زمان به سمتی پیش می رفت که ایران با ژاپن شریک مهمی در زمینه انرژی استراتژیک تر باشد یعنی تنها به خرید و فروش نفت محدود نباشد. به نظر می رسد که اگر ژاپنی ها در سیاست انرژی خود تجدید نظر کنند می توانند با ایران وارد فعالیت استراتژیک انرژی شوند. در حال حاضر سهم ایران در صادرات نفت به ژاپن رقم پایینی و در حدود 5 درصد است درحالیکه این میزان زمانی در حدود 16 یا 17 درصد بوده است. ژاپنی ها تنها کاری که در دوران کاهش واردات نفت کردند این بود که کشتی هایی که به این کشور می رود توسط بیمه صادراتی خود بیمه کردند که البته برای آنها هزینه هم داشته ولی پذیرای این هزینه هم بودند. چراکه بیمه یکی از مشکلاتی است که نفکش های ایرانی دارند اما ژاپن مشکل را از این طریق حل کرده است.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
مسیر مذاکرات هسته ای دشوار اما امیدوارکننده است
اعراب هراسان سلاح میخرند
اوباما با برگی موهوم بازی می کند
تل آویو می داند زمان مذاکره فرارسیده است
دیپلماسی ایرانی: مذاکرات هسته ای ایران با گروه 1+5 که گفته می شود به توافق میان دو طرف نزدیک شده تلاویو را ترسانده است. روزنامه آمریکایی واشنگتن پست هشدار داده در حالی که نخست وزیر رژیم صهیونیستی ممکن است در عرصه بین المللی روز به روز منزوی تر شود، همچنان اهرم مهمی در واشنگتن در اختیار دارد که می تواند از آن برای تضعیف مذاکرات با ایران و حتی برای به شکست کشاندن آن استفاده کند. گفته شده به دنبال انتقاد نخست وزیر رژیم صهیونیستی از واشنگتن به دلیل احتمال توافق با ایران در زمینه برنامه هسته یی اش، باراک اوباما با بنیامین نتانیاهو تماس گرفته و تلاش کرده او را قانع کند که قرار نیست "توافق بدی" به دست آید. "توافق بد" اصطلاحی است که نتانیاهو در روزهای مذاکرات ایران با 1+5 بارها از آن استفاده کرد. یک مقام دولت اوباما گفته که گفت وگوی تلفنی بین دو طرف بسیار طولانی بوده است. در عین حال نخست وزیر رژیم صهیونیستی در دیدار با جان کری به وی و همتاهای اروپایی اش هشدار داده است که اگر در ازای تعلیق نسبی برنامه هسته یی ایران و قول گسترش ندادن آن برخی از تحریم ها علیه تهران را رفع کنند، ایران به توافق قرن دست خواهد یافت. دکتر ماکان عیدی پور، تحلیگر مسائل خاورمیانه، به بررسی سنگ اندازی های اسرئیل در مذاکرات هسته ای و تاثیر آن بر تصمیم گیری های ژنو پرداخته است که در ادامه می خوانید.
کاخ سفید با تکرار اتهامات غرب مبنی بر نظامی بودن برنامه هسته یی ایران اعلام کرده است که رئیس جمهور اطلاعات به روز شده ای را درباره مذاکرات ژنو در اختیار نخست وزیر رژیم صهیونیستی قرار داده و بر تعهد قوی اش برای جلوگیری از دستیابی ایران به یک سلاح هسته یی که هدف مذاکرات است تاکید کرده است. امریکا تا کجا می تواند اسرائیل را راضی کند؟
در پس پرده این مساله واضح است که توافقی که امریکا و اسرائیل کرده اند بر برچیدن برنامه هسته ای ایران نیست، بلکه این توافق بر غیرنظامی شدن سطح فناوری اورانیوم است. بدین مفهوم که دلیل اصلی که امریکایی ها چراغ سبز را از اسرائیل برای مذاکره با ایران گرفته اند این است که خط قرمز پیشین آنها که مانع مذاکرات میان تهران واشنگتن می شد امروزه دیگر ایران از آن عبور کرده است. بر خلاف باور عمومی که بسیاری بر این عقیده اند که به دلیل حضور حسن روحانی و دولت تدبیر و امید است که امریکایی ها قصد مذاکره دارند واقعیت این است که مساله این گونه نیست. ممکن است تخصص و انعطاف و عمل گرایی تیم آقای روحانی نشانه مثبتی باشد اما آن چه وجود دارد این است که زمان برای مذاکرات فراهم شده است و این روند به واسطه انتخابات ایران نیست.
خط قرمز پیشین اسرائیلی ها این بود که ایران موفق به غنی سازی بالای 5 درصد نشود، چند سال هم این خط قرمز وجود داشت، پافشاری هم کردند و با شیطنت هایی سعی کردند ضرباتی هم به برنامه هسته ای ایران بزنند، اما زمانی که برای آنها مسجل شد غنی سازی بالاتر از 5 درصد برای ایران وجود دارد و ایرانی ها به راحتی قادر هستند 10 هزار و یا بیشتر سانتریفوژ را همزمان عملیاتی کنند، خط قرمز جدیدی ترسیم کردند. خط قرمز جدید این است که ایرانی ها وارد فناوری صنعتی نشوند و اورانیوم بالای 20 درصد را در مقیاس زیاد تولید نکنند که توان تولید سلاح هسته ای نداشته باشند. این بحث جدیدی است ضمن آن که آنها از نیات ایران هم مطلع شدند و فهمیدند که استراتژی ایران چیست. موفقیتی که در پرونده هسته ای نصیب ایران شده این است که در زمانی که لازم بوده دشمن استراتژی ایران را نفهمد و یا اشتباه بفهمد به خوبی این اتفاق افتاده و در زمانی هم که لازم بوده آنها از حسن نیت و استراتژی ایران با خبر شوند به طور غیرمستقیم به آنها این اجازه داده شده است. امروز غربی ها متوجه شدند که ایران قصد ساختن سلاح هسته ای ندارد و آنچه ایران به دنبال آن است دانش هسته ای در تمام ابعاد است ولو ابعاد عملی که ممکن است منجر به ساختن سلاح شود. به معنای دیگر ایران هیچ محدودیتی برای دانش هسته ای و آزمایش و تبحر در غنی سازی ترسیم نکرده اما قصد ندارد اورانیوم غنی شده با درصد بالا را تولید و نگهداری کند و در جایی به جز چرخه سوخت از آن استفاده کند.
این موضوع اصلی است که سبب شده امریکایی ها به پای میز مذاکره آیند و تلاویونشین ها را نیز قانع کردند که اگر روند فعلی ادامه پیدا کند و ایران را تحریک نکرده و سعی شود با نرمش برخورد شود و اگر ایران نیز در موضع فعلی خود باقی بماند به نفع همه دنیاست. بنابراین اسرائیلی ها نیز به صورت تاکتیکی قبول کرده اند که اگر امریکایی ها می توانند توافقاتی مکتوب و مستند مبنی بر آنکه ایرانی ها غنی سازی با درصد بالا را انجام نخواهند داد برسند، می توان برنامه هسته ای ایران را تحمل کرد. این روند در حال حاضر موقعیت اسرائیلی هاست، اما موقعیت امریکایی ها این است که امروز به توافقی با ایران دست پیدا کنند که به واسطه آن توافق با جوایز و مشوق هایی ایران وراد فاز خصمانه غیرعلنی تولید اورانیوم نشود.
بنیامین بانتانیاهو می تواند از مخالفت کنگره به عنوان اهرمی برای تضعیف یا به شکست کشاندن مذاکرات هسته ای با ایران استفاده کند. این فرضیه وجود دارد که نتانیاهو از طریق نمایندگان مخالف لغو تحریم های ایران در کنگره می تواند نقش خود را ایفا و هر گونه معامله احتمالی ناشی از مذاکرات ژنو را نابود کند. به دلیل آن که لابی صهیونیست ها در کنگره امریکا قوی است تا آن جا که این احتمال وجود دارد که در این زمینه موفق شود؟
رفتار اسرائیلی ها دو وجه دارد: الف، وجه احساسی و اعتقادی است که در ساختار شکل گیری سیاست خارجی آنها تاثیر به سزایی دارد. ب، وجه پراگماتیک و عمل گراست که مجبور است با جامعه بین الملل همزیستی داشته باشد.
وجه احساسی و ایدئولوژیک رژیم صهیونیستی این است که آنها از اینکه در پرونده هسته ای ایران شکست خورده اند، بسیار آزرده هستند، یعنی اسرائیلی ها که سال ها هزینه کردند تا ایران را به عنوان دشمن بزرگ خود نشان دهند و آن را تبدیل به تهدید امنیتی کنند و سپس از ایران مثالی درست کنند به عنوان کشوری که عملا شاید جزو معدود کشورهایی است که مقابل اسرائیل کرنش نکرده و منزوی و فقیر خواهد شد و هر لحظه ممکن است از سوی اسرائیل مورد حمله نظامی قرار گیرد. این نقشه شکست خورد چرا که چندین سال است که در حال تهدید نظامی هستند اما همه شاهدند که این تهدید نظامی نه این که امکان فیزیکی آن وجود ندارد بلکه منطقی پشت آن نیست بلکه بیشتر بلوف های سیاستمداران اسرائیل است. این مساله برای اسرائیل در عرصه بین المللی شکست محسوب می شود و برای خود آنها نیز قابل پذیرش نیست که چگونه کشوری تا این اندازه در برابر ما مقاومت کرد اما در نهایت حرف خود را به کرسی نشاند.
اما وجه عملگرا این موضوع را درک می کند که به دلیل منافع اقتصادی و وابستگی های عمیقی که با غربی ها دارد و اینکه تمامی دنیای اسرائیلی ها مساله ایران نیست، بلکه تمام دنیا را تحت سیطره خود دارند و می توانند ایران را استثنا قائل شوند. در نتیجه زمانی که رژیم صهیونیستی منافع خود را به طور کلی در نظر می گیرد به این مساله تن خواهد داد که ایران و امریکا مذاکره کنند و حتی به توافقاتی دست پیدا کنند و تحریم ها کمرنگ تر شود. بنابراین امتیازاتی که به ایران داده می شود از نظر ایدئولوژیک به هیچ وجه برای اسرائیل قابل قبول نیست و این روند نتیجه استقامت و پایداری جمهوری اسلامی ایران است که این امتیازات داده می شود و نه نرمش اسرائیل، چرا که آنها حاضر نیستند هیچ امتیازی به ایران بدهند. اما این که تا چه اندازه آنها قادر به سنگ اندازی در این رابطه هستند باید گفت که آنها سنگ اندازی نمی کنند بلکه وجه ایدئولوژیک آنها سبب می شود تا ادبیات آنها تحت تاثیر قرار گیرد اما در نهایت در تصمیم گیری منافع کلان خود را می بینند و اگر تصمیم آنها بر این باشد که ایران را در این شرایط آرام نگه دارند همین کار را خواهند کرد. به نظر می رسد این سوال شما عملا نتیجه همین بازی طراحی شده غربی هاست . بازی آنها به این صورت است که نشان دهند اسرائیل نگران و عصبانی است و ممکن است غیرقابل کنترل باشد و این امریکاست که سعی می کند آنها را راضی کند. این بازی را طراحی کردند به این معنا که یک نفر را پلیس خوب و دیگری را پلیس بد کرده اند امریکایی ها به ایران می گویند اگر با ما همکاری نکنید با رژیم صهیونیستی طرف خواهید بود و اسرائیل هم ایران را تهدید می کند که در نهایت ایران به سمت امریکا کشیده می شود. تیم مذاکره کننده به خوبی از شکاف این مسائل استفاده می کنند و متوجه است، اما در نهایت این که فکر کنیم اسرائیل و امریکا دو موضع مختلف دارند فکر کودکانه ای است.
با توجه به اینکه روابط اسرائیل مدتی است بر سر مسائل شهرک سازی رو به اوفول گذاشته اما از سوی دیگر کشور فرانسه همچنان با اسرائیل همراه است و حتی تماس تلفنی هم با نتانیاهو داشته است، تاچه اندازه این احتمال وجود دارد که این تلاش های نتانیاهو بتواند بر اروپایی ها هم تاثیرگذار باشد؟
تاثیر خاصی نمی گذارد بلکه اروپایی ها به دنبال منافع اقتصادی خود هستند. در حقیقت اروپایی ها وزن چندانی در این مذاکرات ندارند، چراکه آنها در خاورمیانه حضور ندارند ویا ارتش آنها در این منطقه نیست، آنها توانایی جنگ افروزی هم ندارند. بنابراین نباید روی آن ها حساب خاصی کرد، حضور آنها بیشتر سمبلیک است و تنها قصد دارند تا سهم اقتصادی خود را در منطقه زیاد کنند تنها اهرم مذاکره آنها هم همین است که به پشتوانه اقتصادی هم نمی توان وارد مسائل این چنین پیچیده امنیتی شد یا حداقل نمی توانند بازیگر اصلی شوند. بنابراین بازی همچنان میان ایران و امریکا و اسرائیل است.
با توجه به اینکه نتانیاهو تماس تلفنی با پوتین داشته است و از سوی دیگر به نظر می رسد روسیه و چین هم تمایلی برای به نتیجه رسیدن پرونده هسته ای ایران ندارند تا چه اندازه این احتمال را می دهید که نتانیاهو از این رویکرد هم استفاده کند؟
اگر ایران با غرب ارتباط برقرار کند، چینی ها از نظر اقتصادی متضرر خواهند شد، وضعیت روس ها نیز به همین شکل است، چراکه ایران برای روس ها هم پیمان ارزان قیمتی است، همپیمانی که در هر شرایط و زمان فشار غربی ها از ایران امتیاز گرفته و ما را از غرب ترسانده اند و فشار غربی ها و سازمان ملل را اهرمی کرده اند برای امتیازگیری از ایران. بنابراین بدون شک آنها از به نتیجه رسیدن مذاکرات متضرر خواهند شد، روسیه و چین دشمنان اصلی پرونده هسته ای ایران هستند. نتانیاهو قطعا به آنها فشار خواهد آورد و اهرم های خود را نیز دارد، به ویژه درمقابل چین اهرم های زیادی دارد به دلیل آنکه چین وابسته به نظام اقتصاد بین المللی است، چین در شریان های بانکی یهود رشد می کند، اگر ساختار جهانی اقتصادی یهود وجود نداشته باشد چینی ها نمی توانند تا این اندازه صادرات داشته و با سرمایه بازی کنند و در نظام اقتصادی حضور داشته باشند. بنابراین نتانیاهو می تواند به چین فشارهایی آورد و تمامی این تلاش ها برای این است زمانی که ایران بر سر میز مذاکره می نشیند بیشترین انعطاف را در مقابل غرب نشان دهد. آنها تمامی این روند را به شکل سازمان یافته ای انجام می دهند. اما موضوع هسته ای به اندازه ای موضوع سیاه و سفیدی است که نمی توان برای آن حالت های مختلفی متصور شد، معمولا یا کشوری تصمیم دارد بر اراده خود استوار باشد یا خیر. اگر خیر که راه آن مشخص است همانند راه لیبی و دیگر کشورها و اگر هم تصمیم دارد همین راه ایران است در حال حاضر آنها نمی توانند درمقابل ایران کار زیادی انجام دهند.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
چانهزنی در ژنو پیشروی در منطقه
دیپلماسی ایرانی: ایران هم زمان بر روی دو خط به هم پیوسته کار می کند. اول، بهره برداری از سیگنال های ایجابی متبادل میان تهران و واشنگتن که ید طولایی در آن دارد و بارها توانسته از آن در منطقه استفاده و بهره برداری کند. به ویژه که اکنون امریکایی ها به مرحله ای رسیده اند که مجبورند به نفوذ منطقه ای آن اعتراف کنند و حداقل در جاهایی که ایران بر شیعیان تاثیر می گذارد، با آن کنار بیایند و منافعش را لحاظ کنند. دوم، هم زمان تحرکات میدانی خود را در منطقه افزایش دهد و قدرت خود را به رخ امریکایی ها بکشد تا به آنها فشار بیاورد که منافعش را به رسمیت بشناسند. برای همین شاهد عقب نشینی روزافزون امریکا از منافعش در منطقه هستیم.
در حالی که ایران تلویحا می گوید که به شکل ظاهری از برخی خواسته هایش در پرونده هسته ای کوتاه آمده است، بسیاری به اهداف ایران به دیده تردید می نگرند، به ویژه که صحبت از احتمال رسیدن به توافق میان آن با 1+5 بر اساس چارچوبی توافقی زده می شود. ایران در این مرحله تلاش می کند نهایت استفاده را از غرب ببرد و به واسطه آن خود را به عنوان طرفی در تمامی امور منطقه مطرح کند، به ویژه بر سر مذاکرات پیچیده و کلافه کننده کنفرانس ژنو 2 که با هدف همکاری با مسکو و انتقال مسالمت آمیز قدرت در دمشق قرار است برگزار شود.
در این میان مخالفت عربستان با تمامی این تحولات نمایان است. ریاض به هیچ وجه نمی پذیرد که جامعه جهانی تمایزی میان ایران و سوریه بشار اسد قائل شود، چرا که خود در برابر هر دوی آنها به جنگ برخواسته و هر دوی آنها را در یک سطح از نبرد قرار داده است. عربستان اصرار دارد در کنار پرونده هسته ای ایران غرب محدودیت های دیگری نیز برای این کشور بر سر حزب الله در لبنان، بشار اسد در سوریه و گروه های سیاسی مورد حمایتش در عراق ایجاد کند. ریاض تنها در این صورت حاضر به همکاری با جامعه جهانی در منطقه است.
در این میان ایرانی ها با همراهی روس ها برای این که بتوانند عربستان را تحت فشار قرار دهند از دو ناحیه این کشور را تحت فشار گذاشتند، از یک سو از ناحیه لبنان و از سوی دیگر از ناحیه یمن. اکنون شاهدیم که الحوثی های مورد حمایت ایران به طور ناگهانی وضعیت را در این کشور تغییر دادند و شمال یمن را به کنترل خود در آوردند. جنوبی های مورد حمایت ایران نیز بر وضعیت حاکم بر جنوب یمن مسلط شده اند.
این در حالی است که عربستان تلاش دارد تا جبهه ای هماهنگ علیه ایران در شورای همکاری خلیج فارس ایجاد کند و این اتفاق ضربه ای کاری بر تلاش های عربستان در منطقه محسوب می شود.
در لبنان نیز فعالیت های سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان همگی در راستای خنثی سازی تلاش های عربستان قابل ارزیابی است. اکنون عربستان می رود تا بار دیگر کل دولت لبنان را به کنترل خود در آورد و این در حالی است که ریاض تا کنون برنامه ای برای مهار فعالیت های تازه حزب الله در لبنان در اختیار نداشته است.
در عین حال تهران تلاش دارد تا از تنگنایی که اخوان المسلمین در مصر گرفتار شده است نیز نهایت استفاده را ببرد، برای همین شاهدیم که پیشنهادهایی به ترکیه سرگردان می دهد و تلاش می کند تا حماس از هم پاشیده را مجددا به سمت خود جذب کند، به ویژه در وضعیت فعلی که همه نقشه های اخوانی ها در سوریه نقش بر آب شده است.
در این میان تنها بحرین است که هنوز وارد مرحله فتح جبهه های ایران نشده است که اگر تحولی در آن کشور نیز رخ دهد، که احتمال آن می رود، منظومه پیروزی های ایران تکمیل خواهد شد.
در سایه این پیروزی ها جان کری با چه هدف به عربستان آمد؟ سفر وی از نگاه ریاض جز دروغ پراکنی چیز در بر نداشت و نتایج آن به زودی نمایان خواهد شد.
منبع: الحیات/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
پاریس بازی را به واشنگتن واگذار نخواهد کرد
دیپلماسی ایرانی: الجزیره گزارش داد که فرانسه نسبت به عواقب مذاکرات هسته ای با ایران هشدار داده و خواستار لحاظ نگرانی های اسرائیل شده است. در همین حال وزیر خارجه فرانسه: هنوز جزییات زیادی وجود دارد که باید درباره آن به توافق رسید لوران فابیوس در جمع خبرنگاران گفته:" ما هنوز به توافقی نرسیده ایم. جزییات مهمی وجود دارد که باید درباره آن به توافق رسید. پرونده هسته یی ایران برای دنیا و منطقه اهمیت ویژه ای دارد. گفت وگوها هنوز ادامه دارد و امیدواریم به نتیجه ای برسیم." در حالی فرانسه نسبت به آینده مذاکرات خود را دچار تردید نشان می دهد که دیگر همتایانش یعنی آلمان و انگلیس از روند کلی گفت وگوها حمایت کردند. در همین نیز گزارشی های منتشر شده از رسانه های عربی حکایت از سکوت مسئولان این دولت ها از روند مذاکرات دارد. به گونه ای که دیپلمات های حاضر در منطقه ادعا می کنند که سیاستمداران ریاض در گفتگوهای خصوصی تاکید کرده اند که به نظر آنها این توافقنامه می رود تا به نفع ایران تمام شود. به گفته این دیپلمات ها که نامشان فاش نشده است ، امارات ، قطر و کویت از جمله کشورهایی هستند که در بیان این نگرانی در محافل خصوصی پیشقدم شده اند. اما اینکه چرا همچنان فرانسه بر مواضع خود مبنی بر عدم توافق بر مذاکرات هسته ای تاکید دارد، پرسشی است که برای پاسخ دادن به آن با عبدالرضا فرجی راد کارشناس مسایل بین المللی گفت وگویی کرده ایم که در ادامه می آید:
چرا فرانسه مخالف فرایند رسیدن به توافق هسته ای است و چرا از یک عنصر مثبت در سال های گذشته تبدیل به عنصر منفی در مذاکرات شده است؟
نمی توانیم بگوییم که فرانسوی ها از یک عنصر مثبت به عنصر منفی تبدیل شده اند. فرانسوی ها از اتبدا با مساله هسته ای ایران موضع منفی داشتند؛ تا زمانی که وزاری خارجی اروپایی به ایران می آمدند طبیعی بود که فرانسه مثل دیگر وزرای خارجی برخورد می کرد. بعد از روی کار آمدن دولت آقای سارکوزی و تغییر دولت در ایران یعنی حدود 8 سال پیش موضع فرانسه سخت تر هم شد. معولا ما با سوسیالیست های بیشتر مشکل داشتیم و با آمدن آقای اولاند شاید این مشکل بیشتر شد. اما چرا موضع فرانسوی ها در داخل اعضای گروه 5+1 موضع سختی است؟ شاید بتوان به دو دلیل این مساله را مطرح کرد. نخستین نگرانی فرانسه از حضور آمریکا به عنوان سردرمدار مذاکرت بوده که بر این باروند بین ایرانی و آمریکایی در سطح وزیران خارجه مذاکراتی انجام و در نهایت منجر به توافقاتی شود که در درجه اول آمریکا بتواند نفوذ اقتصادی در ایران داشته باشد که جای شرکت های فرانسوی را تنگ کند و در درجه دوم نفوذ اروپا در ایران کم شود.
در این صورت آلمان هم باید از این موضوع نگران باشد اما می بینیم که آلمان اعلام حمایت می کند....
اگر ما به تاریخ نگاه کنیم متوجه می شویم که آلمانی ها با ایران کمتر مساله داشتند. ایران و آلمان به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از نظر اقتصادی همکاری های خوبی داشتند؛ از طرفی آلمان و ایالات متحده با یکدیگر متحد هستند اما ایالات متحده و فرانسه رقیب هستند. البته در زمان آقای سارکوزی همکاری نسبتا مثبت تری میان فرانسه و آمریکا برقرار شد، اما در بقیه دورها میان فرانسه و آمریکا رقابت وجود داشته است. موضوع دوم مخالفت فرانسه مربوط به حوزه نفوذ فرانسه است. فرانسوی ها نفوذ زیادی به خاطر استعمارشان در منطقه شامات _ لبنان و سوریه _ داشتند، اما با توجه به نفوذ ایران چه در لبنان و چه در سوریه در حال از دست دادن نفوذشان هستند. بنابراین ایران را در این منطقه رقیب خودشان برآورد می کنند و واقعا هم از این منظر در منطقه به ویژه در سوریه و لبنان تقریبا میدان را باخته اند. به همین دلیل فرانسوی ها می خواهند مساله ایران همواره زنده و حساسیت ها میان غرب و ایران پابرجا باشد تا بتوانند امتیازی بزرگی که از دست داده اند در این منطقه با تضعیف ایران _ یعنی با گرفتن امتیازهای بیشتر_ به دست آورند و حوزه نفوذشان _ حداقل بخشی از آن _ را بازگردانند.
گرفتن امتیازات بیشتر آیا متاثر از لابی های صهیونیستی نیست؟
دقیقا همینگونه است. شما نگاه کنید به اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی؛ گرچه فرانسوی ها در ظاهر اظهارات نتانیاهو را بیان نمی کنند اما در باطن هماهنگی هایی بین اسرائیلی ها و فرانسوی ها و حتی معتقدم با جناح تندرو در داخل ایالات متحده وجود دارد. دولت آمریکا _ منظور کابینه است بدون در نظر گرفتن مجلس سنا و کنگره _ دنبال توافق با ایران است. به این خاطر که معتقدند باید ثبات به خاورمیانه باز گردد زیرا در غیر این صورت به منافع ایالت متحده ضربه می خورد. دولت آمریکا بر این باور است که متحدانشان در منطقه به خوبی نتوانستند از عهده وظایفشان بر بیانند. نمونه اش این فضایی بود که ایالات متحده برای ترکیه بعد از شروع شدن مساله جنبش های اسلامی ایجاد کرد. و همچنین در سوریه برای عربستان و قطر. اما احساسشان این است که ایران با توجه به تنها بودن در منطقه توانسته تا حدود زیادی منافع خودش را تامین کند. پس ایران یک قدرت منطقه ای است و باید با آن کنار آمد. اما در مقابل جناح های دیگر در آمریکا، کنگره و بعضا سنا ولابی ها معتقند ایران هنوز خطرناک است و باید با ایران برخورد کرد؛ حداقل این است که ایران باید غنی سازی را تعلیق کند که هم اسرائیل تا حدودی راضی شود و هم خودشان اطمینان حاصل کنند. فرانسه نیز در این میان با این دو گروه کار می کند. یعنی حلقه ای میان فرانسه، انگلستان و جناح تندرو شکل گرفته است؛ البته بعضی مواقع انگلیس بازی می کند.
البته انگلستان هم اعلام حمایت کرده است
قبلا انگستان هم بازی می کرد. بار به سمت دولت آمریکا بود یک روز هم فرانسه همراهی می کرد . اما انگلستان در حال حاضر موضعش را به دولت آمریکا نزدیک می کند. بنابراین طبیعی است که فرانسوی ها چنین رفتاری نشان بدهند. اما معقتدم زمانی که فرانسوی ها مشاهده کنند کفه ترازو به سمت دیگر اعضا سنگینی می کند مجبور و ناچار می شوند که هماهنگی بیشتری داشته باشند.
چه ضررهایی متوجه فرانسه به خصوص در وابطش با کشورهایی مانند آلمان و انگلستان خواهد بود اگر بخواهد چنین روشی را ادامه دهد؟
به طور حتم ضرر می کند. وقتی که ایران بتواند در مورد مساله هسته ای به توافق برسد، طبیعتا قدرت منطقه ای ایران افزایش می یابد. یعنی بازیگری ایران در رابطه با عراق، سوریه، و حتی افغانستان و حتی برخی مناطق خلیج فارس مانند بحرین افزایش پیدا می کند. شاید فرانسوی های چندان نسبت به عراق و افغانستان حساس نباشد، اما نسبت به منطقه شامات بسیار حساس هستند. بازی کردن ایران به عنوان قدرت منطقه ای و تایید غرب بر اینکه ایران یک بازیگر مهم و کاربردی در منطقه است، جای فرانسه را تنگ می کند. ضمن اینکه فرانسوی ها رقبای مهمی را در زمینه اقتصادی در ایران خواهند دید که فضایی که برای فرانسه باز بوده _ حضور شرکت هایی مانند توتال، پژو و .._ این فضا مجددا بازنخواهد گشت. شرکت های آمریکایی در اولویت هستند و کالاهای بهتری می توانند صادر کنند، بعد از آن آلمان ها، ایتالیایی ها و انگلیسی ها هستند. پیش از این محدودیت هایی که این کشورها در صادرات محصولات به ایران داشتند، فرانسوی ها نداشتند، بنابراین فرانسوی ها از نظر اقتصادی و هم ژئوپلیتیکی نگران هستند. یعنی قدرتشان در منطقه خاورمیانه به ویژه شامات تضعیف می شود.
یک مذاکره و دو روایت
توافقات منطقهای در گرو مذاکرات هستهای
مقاومت دیپلماتیک
هنوز هم توافق ممکن است
دیپلماسی ایرانی: عدم توافق میان ایران با 1+5 در ژنو بر سر برنامه هسته ای اش به این معنا نیست که صفحه جدیدی که "دیپلماسی تلفنی" اوباما و روحانی ورق زد، به سرعت بسته شد. همچنان انگیزه های لازم برای مذاکره کنندگان ایرانی و غربی برای نشستن پشت میز مذاکره وجود دارد و خونی که در شریان های روابط امریکا – ایران بعد از بیش از سی سال جریان یافت، همچنان جریان دارد. همه نشانه ها دلالت بر آن دارد که توافق میان طرف ها ممکن است حتی اگر زمان ببرد.
مسیر جدید در روابط امریکا – ایران تصویری مغایر با وضعیتی که چند ماه پیش وجود داشت، ترسیم کرده است. با علم بر این که این نخستین بار نیست که دو طرف با یکدیگر همکاری دو جانبه دارند، قبلا نیز دو طرف بر سر افغانستان و عراق بر اساس مصالح مشترک همکاری کرده و دست یکدیگر را فشرده بودند، اگر چه اختلافات بسیاری هم بر سر آن پرونده ها با یکدیگر داشتند. اما این بار حرارت دست دادن ها متفاوت با گذشته است، آن چه می بینیم حکایت از نزدیکی روابط تا اندازه ای است که ممکن است نوعی هم پیمانی به معنای دیگر به وجود آید. هم پیمانی میان راس "محور شرارت" با راس "قدرتمندترین استکبار جهانی". و شاید بتوان گفت که انفجار خشم اسرائیل بزرگ ترین علامت برای این تحول استراتژیک است که چند ماهی است دنیا را هم شوکه کرده است.
بر کسی پوشیده نیست که عربستان از نزدیکی هم پیمان بزرگش، واشنگتن به تهران به شدت ناخرسند است و آن را به حساب خود و افزایش نفوذ و قدرت ایران قلمداد می کند. عربستانی ها می گویند نفوذ ایران در منطقه به مثابه از دست دادن نفوذ عربستانی – عربی آنها از جمله در سوریه، عراق، لبنان، یمن و بحرین است. احساس خطر برای آنها زمانی بزرگ تر می شود که از احتمال گسست وابستگی ایالات متحده امریکا به عربستان در بحث انرژی طی چند سال آینده صحبت به میان می آید. ایالات متحده در حال حاضر به سمتی می رود که به تولید کننده نفت تبدیل شود و خودکفایی اش در این زمینه به اندازه ای برسد که حتی به نخستین صادرکننده نفت در جهان تبدیل شود.
عربستان تلویحا گفته است که می خواهد از هم پیمان بزرگش دور شود و به دنبال جایگزین های آن می گردد. اما واقعیت این است که مدت ها است عربستان به دنبال جایگزینی به جای امریکا است. کسانی که نقشه های سرمایه گذاری های جهانی و متغیرهای اقتصاد بین الملل را بررسی می کنند، به روشنی می بینند که نزدیکی روابط عربستان – چین در تمامی زمینه های نفتی، تجاری و اقتصادی و حتی سیاسی رو به افزایش است علی رغم این که دو طرف سر مساله سوریه اختلافات بسیاری با یکدیگر دارند. اگر چه پکن از روز نخست دائما گفته است که با حکومت بشار اسد نیست اما همواره این نکته را نیز تاکید کرده که از ابتدا مخالف دخالت در امور داخلی دیگران است و این جزئیات می رود تا در دایره تصمیم گیری های ریاض تاثیرگذار شود.
امروزه چین دومین وارد کننده بزرگ نفت جهان است و عربستان نیز بزرگ ترین صادرکننده نفت جهان محسوب می شود، در نتیجه پکن به ریاض به چشم موردی قابل اعتماد در زمینه نفت می نگرد، عربستان نیز به چین به عنوان یک کشور بزرگ صنعتی که امکانات حیرت آور صنعتی و تجاری در اختیار دارد، می نگرد و آن را شریک تجاری استراتژیکی برای خود تصور می کند. چین شاید از تلاش های امریکا برای به انزوا کشاندنش در شرق و جنوب آسیا ناخرسند باشد اما تلاش می کند که این خسارت را با نفوذ در خاورمیانه و کشور بزرگی چون عربستان سعودی جبران کند.
آیا وارد دوران تحولات بزرگ شده ایم، دورانی که در آن ایران به هم پیمانی برای امریکا برای رویارویی با هم پیمانی چین – عربستان تبدیل می شود؟
منبع: النهار/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
دوستی ریاض و پاریس در سایه رویای هژمونی منطقه ای
دیپلماسی ایرانی - حامد شفیعی : نشریه فارین پالسی چندی پیش در گزارشی از تشکیل ارتشی شامل ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر از نیروهای شبه نظامی از سوی عربستان در پاکستان برای ایفای نقش در سوریه علیه حکومت اسد خبر داد. در همین حال یک ماه پیش بود که شبکه فرانس ۲۴ به نقل از مقام های کاخ الیزه گزارش داد که اولاند برای اینکه رابطه نزدیک خود را با اسرائیلی ها نشان دهد در تماس تلفنی با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی حمایت کامل از این رژیم در مقابل ایران را اعلام کرده است. شاید به همین خاطر کسانی که خبرهای روزهای گذشته ژنو و برنامه رئیس جمهور فرانسه را دنبال می کردند چندان از اظهارات لوران فابیوس در جریان مذاکرات اخیر ژنو تعجب نکردند. هر چند مقام های فرانسوی گفته اند جریان مذاکرات ژنو به این موضوع ارتباطی ندارد اما هیچ کسی نیست که از نقش تخریبی پاریس در مذاکرات 1+5 خبر نداشته باشد. در این میان عربستان سعودی هم در یک لابی نانوشته با فرانسه و اسرائیل قرار دارد. سعودی ها که به شدت از آمریکا به خاطر سیاستش در قبال تهران و دمشق خشمگین هستند خودشان در تلاش برای مداخله مستقیم در سوریه هستند. گرچه در این میان اخباری مبنی بر درخواست های فرانسه از ایران و همچنین " دهن کجی " فرانسه به آمریکا منتشر شده اما به هر حال نقش عربستان در این میان را نمی توان نادیده گرفت.
در همین حال رسانه های اسرائیلی تاکید کرده اند مانع تراشی فرانسه در مذاکرات هسته ای بین ایران و 1+5، با حمایت عربستان در ژنو انجام شد و هیجان فرانسه برای به شکست کشاندن مذاکرات ژنو، بدون دستمزد نبود. روزنامه های صهیونیستی با اشاره به قرارداد تسلیحاتی ریاض و پاریس نوشتند که عربستان سعودی از فرانسه خواسته بود مانع تحقق توافق بین ایران و کشورهای طرف مذاکره در ژنو شود. بر اساس این گزارش فرانسه مایل است جای آمریکا را به عنوان متحد غربی عربستان بگیرد. این روزنامه ها به قراردادهای نفت و سلاح که اقتصاد فرانسه به آن نیاز دارد، اشاره کرده اند. یک ماه پیش در چنین روزهایی فرانسه قراردادی 1/1 میلیارد یورویی (معادل 5/1 میلیارد دلار) با عربستان سعودی امضا کرد. موضوع این قرارداد بازسازی 4 کشتی جنگی و دو کشتی حمل سوخت عربستان بود که از دهه 1980 سرویس و تعمیر نشده بودند.
ژان یوس لودراین وزیر دفاع فرانسه در سفری به عربستان با مقامات سعودی درباره همکاری در بخش دفاعی و تسلیحاتی گفت وگو کرد و این قرارداد هم در همین سفر به امضا رسید. لودراین در این سفر با شاهزاده سلمان ولیعهد عربستان هم دیدار و درباره راههای تقویت روابط دوجانبه گفت وگو کرد. محور این تقویت روابط دوجانبه قراردادهای نظامی و تسلیحاتی است. سفیر فرانسه در گفت وگو با رسانه های سعودی درباره این دیدارها گفت، هدف از این نشست ها و ملاقات ها روشن است. فرانسه اولین کشوری است که توافقنامه دولت با دولت در زمینه انرژی هسته ای با عربستان امضا می کند زیرا به عقیده ما دولت عربستان برنامه های بلندمدت و عظیمی در این زمینه دارد و می خواهد آن را در بخش انرژی هسته ای به اجرا بگذارد و فرانسه از نظر تکنولوژی هسته ای در دنیا بهترین است.
به گفته سفیر فرانسه، عربستان شریک استراتژیک فرانسه در منطقه است و روابط دوجانبه دو کشور اهمیت زیادی در حوزه اقتصادی دارد. تجارت دوجانبه فرانسه و عربستان طی 5 سال گذشته دوبرابر شده است. عباس لقمانی کارشناس مسایل اروپا معتقد است در واقع اکنون عربستان مهمترین مخالف و بیشترین ترس از مذاکرات دارد. درعین حال که مهمترین عاملی که فرانسه در موضع گیری بازی می کند این است که دولت فرانسه با توجه به مسائلی که در سوریه رخ داده است و همچنین مسائل لبنان و شمال آفریقا این احساس را دارد که نفوذ سابق دولت استعمارگر فرانسه را ندارد و در حال از دست دادن نفوذ خود است. به همین دلیل تلاش می کند با سیاست هایی کوته نظرانه از یک سو کشورهای عربی را به سمت خود جلب کند و از سویی سلاح های نظامی به این کشورها صادر کند. او این اقدام فرانسه را نوعی " خوش رقصی " در برابر اسرائیل و کشورهای عربی برای افزایش وزنه خود و راضی نگه داشتن آنها می داند.
عدم گسست میان عربستان و آمریکا
کامران کرمی ، کارشناس مسائل عربستان نیز به مساله ارزیابی مجدد روابط عربستان با آمریکا اشاره می کند که آن را نشات گرفته از تحولات ماه های اخیر در منطقه می داند. کارشناس مسایل عربستان می گوید:" عربستان با فروش نفت و خرید تسلیحات درصدد تحکیم روابطش با فرانسه است. از این رو تا چه میزان فرانسوی بتواند نقش بازیگر جایگزین را در راهبرد امنیتی عربستان و الگوی توازن سازی در سیاست خارجی عربستان داشته باشد، منوط به تحقق یک سری شرایط است." البته او جهت گیری در سیاست خارجی با توجه به موضوع ائتلاف را مساله ای ایستا نمی داند. از این رو بر این عقیده است که ائتلاف در سیاست خارجی وابسته به شرایط محیطی و ادراک ماهیت پویایی دارد و سیاست خارجی عربستان هم از این قاعده مستثنا نیست. اینکه فرانسه بتواند جایگزینی در اتحاد راهبردی سیاست خارجی عربستان به جای آمریکا باشد، موضوعی است که نیاز به تحقق یک سری شرط ها و متغیرهای منطقه ای و بین المللی دارد. کامران کرمی با اشاره به در هم تنیدگی منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی آمریکا و عربستان، حداقل گسست در روابط این کشور حداقل در کوتاه مدت را ناممکن می داند.حتی در بلند مدت نیز با توجه به نیازهای نفتی آمریکا نمی توان به راحتی از این گسست سخن گفت.
در عین حال نقش فرانسه در تامین تسلیحات نظامی عربستان و همچنین فروش اروپایی نفت عربستان به این کشور نیز قابل توجه است. از سویی فرانسه نیز تمایل زیادی به نقش آفرینی در منطقه داشته که این مساله به گفته کامران کرمی مربوط به جایگاه سنتی کشورهای عربی در سیاست خارجی فرانسه است. او می افزاید:" مساله بعدی بازیگری فرانسه در مقابل آمریکا در خاورمیانه به خصوص در منطقه شامات بوده که تا حدودی یک مساله رقابتی است. با این همه این کارشناس مساله عربستان با طرح این پرسش که آیا واقعا فرانسه این پتانسیل را دارد که بر اساس الگوی موازنه سازی برون گرا که در سیاست خارجی عربستان در مقابل آمریکا تعریف شده، نقش خود را به خوبی بازی کند؟ تصریح می کند:" این موضوع بستگی به شرایط منطقه ای، بین المللی و به خصوص تصورات ادراکی رهبران عربستان در شرایط متغیر پیرامونی است."
طی ماه های اخیر عربستان و فرانسه اقدام به امضای پیمان نامه های خرید و تجهیزات تسلیحاتی کرده اند. از این رو کارشناسان تحقق این مساله را موجب نزدیکی روابط دو کشور می دانند. اما کامران کرمی بر این باور است که عربستان هیچگاه این پیمان نامه ها را به شکل یک قرارداد امنیتی تبدیل نمی کند. او دلیل این امر را وجود تناقضات در سیاست خارجی عربستان همزمان در سطح بین المللی، منطقه ای و ریز منطقه ای ( سطح شبه جزیره عربی ) می داند که بخشی از توان این کشور معطوف به مدیریت الگوی این تناقضات است. او می گوید:" وضع داخلی عربستان و انتقادهای داخلی به خصوص و هماهنگی با آمریکا و اسرائیل موجب شده تا هیچگاه این قراردادها امنیتی نباشد زیرا رویه عربستان در سیاست خارجی محتاط بوده است. با این همه توجه به فاکتور آمریکا و نقش پر رنگ این کشور در آمریکا چندان فضای باز برای فرانسه در منطقه ایجاد نمی کند. گرچه ممکن است در مدت زمانی شاهد روابط گرم میان عربستان و فرانسه باشیم اما در بلند مدت همواره روابط میان عربستان و آمریکا وجود خواهد داشت.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/
مردی که فابیوس را علیه ایران تحریک کرد
چرا فرانسه در نقش اپوزیسیون توافق هسته ای ظاهر شد؟
سیاست خارجی فرانسه، گروگان فابیوس است
در پشت پرده مذاکرات ژنو چه گذشت؟
لحظه به لحظه با مذاکرات هستهای ایران در ژنو - روز سوم
-
خبرگزاری اینترفاکس ر.سیخ به نقل از منابعی در روسیه گفته است که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه این کشور ابراز امیدوار کرده که امروز نشستی با حضور همه وزرای خارجه حاضر در ژنو برگزار شود.
-
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز وارد هتل اینترکنتینانتال شد تا به مذاکرات جاری بپیوندند.
-
محمدحسن ابوترابیفرد، نائب رییس مجلس ایران، گفته مذاکرهکنندگان هستهای ایران از پشتیبانی مجلس و رهبر ایران برخوردار هستند.
-
لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه به رادیو فرانس اینتر گفته است: "طرحی مقدماتی در میان است که ما آن را قبول نخواهیم کرد. من هیچ اطمینانی ندارم که بتوانیم مساله را فیصله دهیم."
-
روزنامه کیهان در تیتر یک خود توافق ایران و غرب در ژنو را "سراب بزرگ هستهای" خوانده است.
-
ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، به خبرنگاران گفته است که مذاکرات با ایران "پیشرفت بسیار خوبی" داشته است، با این حال هنوز مسائل مهمی باقی ماندهاند که باید حل بشوند و "هنوز خیلی زود است که بگوییم امروز به یک نتیجه موفقیتآمیز دست مییابیم."
-
خبرگزاری فارس میگوید نشست سهجانبه محمدجواد ظریف، جان کری و کاترین اشتون "به دلیل مشورت با کشورهای متبوع" فعلا به تعویق افتاده است.
-
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در سرمقاله امروز روزنامه شرق به حصول توافقی تاریخی بین ایران و غرب ابراز امیدواری کرده است.
-
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری ایران درباره روند برگزاری نشست ایران با کشورهای 1+5 گفت: "قطعا تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان با تهران در ارتباط هستند."
-
خبرگزاری ایرنا میگوید که محمدجواد ظریف و گیدو وستروله، وزرای خارجه ایران و آلمان امروز در ژنو با یکدیگر ملاقات کردهاند.
-
خبرگزاری مهر میگوید بازار سکه و ارز امروز شنبه به مذاکرات ژنو واکنش نشان داده و نرخ دلار به زیر سه هزار تومان برگشته است.
-
آقای باهنر گفته که اگر غربیها آماده باشند که در یک بازی برد ـ برد شرکت کنند، ایران نیز آماده است تا این بازی را به بازی برد ـ برد تبدیل کند
-
محمدرضا باهنر، نایب رئیس دوم مجلس شورای اسلامی بر حمایت از تیم مذاکرهکننده هستهای تاکید کرده و گفته است که خبرهای خوشی از ژنو به گوش میرسد
-
حسین شیخ الاسلام معاون امور بین الملل رئیس مجلس شورای اسلامی ایران گفته است که مذاکرات ژنو در باره برنامه هستهای است و ارتباطی با روابط دو جانبه ایران و آمریکا ندارد
-
طرفین در باره توافق نهایی در این مذاکرات ابراز خوشبینی کردهاند.
-
مذاکرات امروز در سطح وزیران امور خارجه خواهد بود. البته هنوز حضور چین در این مذاکرات در سطح وزیر امور خارجه مشخص نیست
-
سومین روز از مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان امروز، شنبه ۱۸ آبان (۹ نوامبر) انجام میشود.
سومین روز مذاکرات
- روز گذشته، جمعه هشتم نوامبر، هفده آبان دومین روز مذاکرات ایران و ۱+۵ در ژنو برگزار شد.وزرای خارجه آمریکا، فرانسه، بریتانیا و آلمان برای پیوستن به مذاکرات عازم ژنو شدند و دیپلماتها اظهار امیدواری کردهاند که امکان توافق وجود دارد.
- گفته شده که امروز وزیر خارجه روسیه و یک مقام ارشد چینی هم به مذاکرات خواهند پیوست.
- نخستین روز اجلاس هستهای ژنو با ابراز امیدواری محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به پیشرفت مذاکرات پایان یافت.
- مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه گفت که مذاکره به خوبی آغاز شده اما تمامی طرفها توافق کردهاند از افشای جزئیات مذاکرات خودداری ورزند.
- این دومین دور مذاکرات ایران و ۱+۵ پس از ریاست جمهوری حسن روحانی است.
- دور اول ۲۳ و ۲۴ مهر در ژنو انجام شد و در فضایی مثبت به پایان رسید. ایران پیشنهاد جدیدی ارائه داد.
- در پایان دور اول بیانیه مشترکی منتشر شد و قرار شد کارشناسان دو طرف پیش از نشست بعدی، ملاقات داشته باشند تا "به موارد اختلاف بپردازند و گامهای عملی را طراحی کنند."
مذاکره در چارچوب کمترین هزینه و امتیاز
نمیتوانیم اهمیت تهران را نادیده بگیریم
فرصتی تازه برای اقرار به قدرت تهران
اما و اگرهای نزدیکی تهران - واشنگتن
اوباما یا روحانی هریک چقدر وقت دارند؟
پیام محرمانه اخضر ابراهیمی برای تهران چه بود؟
اشتباه نکنید، عربستان با ایران سر جنگ ندارد
مذاکرات صلح هم به محاق می رود
تهدید از کدام طرف است:ایران یا اسرائیل؟ مقاله اکبر گنجی در الجزیره انگلیسی
چرا نیروهای افراطی ایران و اسرائیل به دشمن هولناک طرف مقابل نیاز دارند؟ برای این که مسائل واقعی منطقه و جامعه خود را در پناه این دشمن مخفی سازند. منطقه به صلح و دموکراسی و حقوق بشر نیازمند است، نه بی ثباتی، جنگ، دشمنی، نابرابری و معیارهای دوگانه. بدون امنیت و صلح، دموکراسی و حقوق بشر به حاشیه رانده خواهد شد
محمود احمدی نژاد در مدت 8 سال ریاست جمهوری با بیان سخنان غیرانسانی، احمقانه و دن کیشوت وار درباره موجودیت اسرائیل و نفی فاجعه هولناک هولوکاست، تماماً در خدمت تندورهایی چون نتانیاهو بود. نتانیاهو که بازنده انتخابات ایران شد، حسن روحانی را گرگی در لباس میش خواند و گفت که روحانی "خنده می کند و بمب اتمی می سازد". در مقاله "شاخه زیتون ایران"، براساس اسناد دولت آمریکا کاذب بودن مدعای نتانیاهو را نشان داده ایم. اما تا حدی که من می فهمم، مسأله از سوی اسرائیل نادرست مطرح شده است. واقعیت یا مسأله ی اصلی این است که دولت اسرائیل چند دهه است که :"صدها بمب اتمی ساخته و می سازد و دائماً ایران را تهدید به بمباران می کند".
واقعیت این است که نتانیاهو و دولت او دروغ میگویند و مدعیات آنها در مورد مساله نادرست است. حقیقت این است که اسرائیل دارای یک زراد خانه بزرگ هستهای است، و دائماً ایران را تهدید میکند. واقعیت این است که نتانیاهو سعی میکند که با مطرح کردن دائم "خطر" ایران، مسائل مهم دیگر را- از جمله اشغال سرزمینهای فلسطینیها و ندادن حق شهروندی به مردم فلسطین- به فراموشی بسپارد. واقعیتی که در اثر این تأکید زیاد بر "خطر" ایران کمتر به آن توجه شده این است که اسرائیل دارای صدها کلاهک هستهای بوده که با آنها ایران را دائماً تهدید میکند.
بمب اتمی ای که اسرائیل برای ایران ساخت
بمب اتمی ایران ساخته تبلیغات اسرائیل است. نتانیاهو و شیمون پرز از سال 1992 تاکنون دائما این مدعا را تکرار کرده اند که ظرف چند سال آینده بمب اتمی ایران ساخته خواهد شد. به عنوان مثال به دو نمونه زیر بنگرید:
1992: بنیامین نتانیاهو عضو پارلمان اسرائیل پیش بینی می کند که ایران 3 تا 5 سال با بمب هسته ای فاصله دارد.
1992: شیمون پرز وزیر خارجه اسرائیل به تلویزیون فرانسه می گوید ایران تا سال 1999 به کلاهک هسته ای دست خواهد یافت.
با گذشت 21 سال از آن مدعیات، نتانیاهو مدعای خود را به این تقلیل داده که اگر ایران به 250 کیلوگرم اورانیوم غنی شده دست یابد، تأسیسات هسته ای ایران را بمباران خواهد کرد.
این در حالی است که اسرائیل دارای 300- 200 بمب اتمی بوده و عضو NPT نیست. شیمون پرز پدر اتمی سازی اسرائیل است که با همکاری فرانسه کشورش را هسته ای ساخت و مطابق اسنادی که اخیراً فارن پالیسی منتشر کرد، حدود 50 سال پیش کاملاً مخفیانه با کمک آرژانتین هزاران کیلو "کیک زرد" تهیه کرد. اسرائیل همچنان و بدون نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای در حال ساختن ده ها بمب اتمی دیگر است.
اما ایران عضو NPT و تحت نظارت کامل آن قرار دارد. مطابق NPT کشورهای عضو از حق غنی سازی اورانیوم به منظور استفاده صلح آمیز برخوردارند.
ترغیب آمریکا به حمله نظامی به ایران
حداقل در طول 10 سال گذشته اسرائیل کوشیده است تا آمریکا را وادار به حمله نظامی به ایران کند. آریل شارون در در 5 نوامبر 2003 در مصاحبه ی با تایمز لندن که جنجال آفرین بود، کوشید تا دولت آمریکا را به حمله ی نظامی به ایران وادار سازد. در این مصاحبه ایران را "مرکز ترور جهانی" قلمداد کرد که به دنبال سلاح های هسته ای است. سپس فرمان را صادر کرد که دولت بوش می بایست در "فردای پس از" تجاوز به عراق و اشغال آن کشور، با خشونت با ایران رویارو می شد.
در آوریل 2003، سفیر اسرائیل در آمریکا گفت که اینک نوبت تغییر رژیم در ایران فرا رسیده است. با سرنگونی صدام کار آمریکا پایان نیافته است، بلکه این دولت: "باید به کار خود ادامه می داد. ما هنوز با خطرات بزرگی با همان اهمیت از جانب سوریه و از جانب ایران روبه رو هستیم".
تهدید دائمی حمله نظامی به ایران
دیگر دولتمردان اسرائیل نیز در همین سال بارها از حمله یکجانبه به تأسیسات هسته ای ایران سخن گفتند. شائول موفاز- وزیر دفاع اسرائیل- گفت که "تحت هیچ شرایطی اسرائیل سلاح هستهای در ایران را تحمل نخواهد کرد".
سیمون هرش در ژانویه 2005 گزارش داد که پنتاگون به رهبری دوگلاس فایت- معاون دونالد رامسفلد- با اسرائیلیها در حال طراحی نقشه ی جامعهای برای حمله به تأسیسات هستهای و شیمیایی ایران هستند.
آریل شارون- نخست وزیر وقت اسرائیل- در آوریل 2005 گفت: "اسرائیل، و نه فقط اسرائیل، سلاح هستهای در ایران را تحمل نخواهد کرد. ما توانایی آن را داریم که با این مساله مواجه بشویم، و در حال تدارک برای چنین شرایطی هستیم". همچنین گزارش شد که شارون به نیروهای مسلّح اسرائیل دستور داده که برای حمله به تأسیسات هستهای ایران در ماه مارس 2006 آماده شوند.
در همان ماه وقتی از ژنرال دن هلوتز- فرمانده نیروهای مسلّح اسرائیل- پرسیده شد، اسرائیل چه مسافتی را حاضر است در جنگ با ایران طی کند؟ پاسخ گفت: "دو هزار کیلومتر"، یعنی تا تهران.
شیمون پرز- معاون وقت نخست وزیر- در ماه مه 2006،در پاسخ یکی از سخنان نابخردانه احمدی نژاد، گفت: "ایران باید بخاطر داشته باشد که این کشور را هم می شود از نقشهٔ جهان حذف کرد". این سخن معنایی جز بمباران اتمی ایران نداشت. سپس ژنرال هلوتز گفت: تأسیسات هستهای ایران را می شود نابود کرد.
اسرائیل در جولای 2008 یک مانور وسیع نظامی- هوایی انجام داد که مقامات آمریکایی آن را آمادگی اسرائیل برای حمله به ایران، و اعلام هشدار به آمریکا، اروپا و ایران به شمار آوردند.
به گزارش نیو یورک تایمز ژانویه 2009، اهود المرت- نخست وزیر وقت اسرائیل- از پرزیدنت بوش در سال 2008 تقاضای کمک - به خصوص دریافت بمب هائی که بتواند تأسیسات زیر زمینی را ویران کند- برای حمله به ایران را می کند.
ایهود باراک- وزیر دفاع وقت اسرائیل- در جولای 2009 در یک کنفرانس مطبوعاتی به همراه رابرت گیتس- وزیر دفاع آمریکا- می گوید: حمله به تأسیسات هستهای یک انتخاب برای حل مساله است. سپس می افزاید: "ما باور داریم که هیچ انتخابی نباید روی میز نباشد. این سیاست ما است و ما درباره آن جدی هستیم". در واقع گوشزد می کرد که همین سیاست می بایست سیاست آمریکا هم باشد.
نتانیاهو و باراک قصد داشتند تا در سال 2010 ایران را بمباران کنند، اما مخالفان داخلی- خصوصاً در نیروهای مسلح و اطلاعاتی- مانع تجاوز آنان گردیدند.
نتانیاهو در نوامبر 2012 مجدداً ایران را تهدید به حمله نظامی- حتی بدون همراهی آمریکا- کرد.
موشه یعلمون- وزیر دفاع اسرائیل- در 19 ژوئن 2013 گفت که دولت های غربی "باید ایران را به زور وادار کنند که یا بقا خود را انتخاب کند و یا بمب اتمی را".
ایهود باراک- نخست وزیر و وزیر دفاع سابق اسرائیل- در مصاحبه با فرید زکریا در CNN به پرسش زکریا درباره تهدید دائمی بمباران ایران پاسخ گفت و این سیاست واحد را مورد تأیید مجدد قرار داد. او عملکرد حسن روحانی در دوران 2005- 2003 را معلول ترس از تهاجم نظامی آمریکا به ایران- پس از حمله به افغانستان و عراق- قلمداد کرد و از این مقدمه نتیجه گرفت که تنها تهدید به استفاده به زور در رابطه با ایران پاسخگوست:"باید به ایرانی ها در پشت درهای بسته یا به آشکار فهمانده شود که گزینه نظامی جدی است و اگر آنها بخواهند از خط قرمز رد شوند ، با گزینه نظامی جلوی این اقدام گرفته می شود".
بعد هم می افزاید که اگر ایران از خط قرمز اسرائیل- یعنی 250 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20 درصدی- عبور کند، ما کار خودمان را انجام خواهیم داد:"وقتی ما می گوییم مصمم به جلوگیری از اتمی شدن ایران هستیم ،می دانیم چه می گوییم".
خطر ایران برای اسرائیل؟
اما واقعیت این است که هیچ خطری از سوی ایران اسرائیل را تهدید نمی کند. چرا؟
الف- مطابق قراردادی که میان دولت اسرائیل و دولت آمریکا امضا گردیده و به قانون تبدیل شده است، دولت آمریکا متعهد گردیده که برتری نظامی کیفی اسرائیل بر کل منطقه ی خاورمیانه را همیشه تضمین کند. دولت آمریکا به تعهد خود عمل کرده و اسرائیل دارای برتری نظامی بر کل کشورهای منطقه است.
ب- ایران حتی اگر بخواهد، فاقد توانایی صدمه وارد آوردن بر اسرائیل است. به گزارش اورشلیم پست 28 اپریل 2013 از جلسه ی این روزنامه در نیویورک، ایهود المرت- نخست وزیر پیشین اسرائیل- به مدعیات کاذب نتانیاهو درباره پرونده هسته ای ایران پرداخت و گفت:
"من فکر می کنم که ما سال هاست که ظرفیت ایران برای اتمی شدن را بزرگ نمایی کرده ایم. ایران به این قدرت دست نیافته است. این امر نه تنها به دلیل شکست های خودشان است، بلکه شاید کسی در این شکست یاری شان کرده است".
آنتونی کوردزمن در گزارشی که از سوی مرکز مطالعات راهبردی واشينگتن CSIS انتشار یافته و روزنامه تایمز اسرائیل در 26 آپریل 2013 آن را منتشر کرده اند، می نویسد: اين اسرائيل نيست که از سوی جمهوری اسلامی ايران مورد تهديد است. اتفاقا اين ايران است که از ناحيه موشک های پرقدرت و بمب های هيدروژنی که در دست اسرائيل است، مورد "خطر حياتی" قرار دارد و اسرائيل به توانی رسيده که می تواند با حمله به شهرهای پرجمعيت ايران باعث نابودی حتی ميليون ها انسان "و انقراض بخش بزرگی از کشور ايران" شود. اسرائیل برای آماده سازی زمينه دورانی که ايران، هسته ای می شود، برد موشک های خود را بلندتر کرده و آنها پرقدرت تر ساخته و بدين ترتيب مراکز مهم جمعيتی شهرهای بزرگ ايران از ناحيه اين موشک های اسرائيلی در معرض تهديد واقعی هستند. تنها سخن از موشک های دورپرواز نيست، که اين موشک ها به کلاهک های اتمی هيدورژنی که پرقدرت تر از کلاهک های تا کنون شناخته شده اتمی هستند، مجهز هستند. بمب های هيدروژنی اسرائيل هر يک تا صد برابر بمب های اتمی که تا کنون جهان شناخته است، قدرت دارد.
پ- دولت اسرائیل از طریق فشار لابی خود، مصوبه ای را در سنای آمریکا با رأی مثبت 99 تن از 100 به تصویب رساند که در صورت حمله ی اسرائیل به ایران دولت آمریکا نیز باید به کمک آن کشور بشتابد:
"تأکيد می ورزد که اگر دولت اسرائيل ناگزير شود در مقام دفاع مشروع از خود در مقابله ی با برنامه ی تسليحات هسته ای ايران دست به اقدام نظامی بزند، دولت ايالات متحده در کنار اسرائيل خواهد ایستاد و مطابق قوانين ايالات متحده و مسئولیت کنگره که برآمده از قانون اساسی است اجازه استفاده از قوای نظامی، و حمايت های دیپلماتيک، نظامی و اقتصادی برای دولت اسرائيل را در دفاع از سرزمين، مردم و حق وجود خود فراهم خواهد ساخت".
با توجه به این شواهد،ایرانی که در 150 گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده- برخلاف اسرائیل- هیچ خطری برای اسرائیل به شمار نمی رود. با این همه، ژنرال های اسرائیلی از نرم شدن موضع آمریکا برای حمله اسرائیل به ایران سخن می گویند.
ژنرال ذخیره عاموس یادلین- رییس قبلی سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل و رئیس فعلی مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل- دائماً این سخن را تکرار کرده و در نیویورک تایمز 10 آگوست 2013 نوشته که ایران نه تنها باید غنی سازی اورانیوم با غنای 20 درصد را متوقف ساز، بلکه باید راکتور آب سنگین اتمی اراک را نیز مهر و موم کند، چرا که ایران از طریق غنی سازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم به دنبال ساخت بمب اتمی است.
یادلین 10 روز قبل از آن به رادیوی ارتش اسرائیل گفته بود: سیاست اوباما در مورد حمله نظامی یکجانبه اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران، به سود اسرائیل "تغییر" کرده است. در سال 2012 حمله اسرائیل به ایران خط قرمز آمریکا بود، اما "این لحنی که من به تازگی از واشینگتن میشنوم، میگوید اگر شما میخواهید حمله کنید آمریکا به ارزیابی اطلاعاتی شما اعتماد دارد". چراغ آمریکا هنوز کاملاً "سبز" نشده، ولی می توان آن را "چراغ زرد" به شمار آورد.
دانیل گرینفیلد در "فرانت پیج" در 10 اوت، با استناد به سخنان یادلین در رادیوی ارتش اسرائیل،از نوعی معامله پنهانی میان آمریکا و اسرائیل سخن گفته بود. بر این مبنا،در صورت بازگشت اسرائیل به مذاکرات صلح با فلسطینی ها،آمریکا همچون گذشته با حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران مخالفت نخواهد کرد.
جان بولتون- نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل- در 29 جولای 2013 گفته است که هدف نتانیاهو از آزادی 104 زندانی فلسطینی و مذاکرات صلح بی نتیجه این است که به اوباما بگوید من کارهایی که تو در این زمینه از من خواستی انجام دادم، اینک من نیازمند تو هستم که در مسأله ی ایران تو در کنار من[برای حمله ی به ایران] باشی.
پنهان سازی آپارتاید در پنهان ایران هراسی
بدین ترتیب، واقعیت ها به قرار زیر است:
الف- اسرائیل دارای صدها بمب اتمی بوده و ایران را مجاز به غنی سازی اورانیوم تحت کنترل آژانس و در چارچوب NPT نمی داند. ژنرال بنی گنز- رئیس ستاد ارتش اسرائیل- گفته است که به عقیده او ایران سلاح هستهای نمی سازد، چرا که رهبران ایران انسانهای منطقی هستند.
ب- اگر چه مقامات ایران نابخردانه و دن کیشوت وار از نابودی اسرائیل سخن گفته اند، اما طرح خامنه ای برای نابودی اسرائیل،برگزاری رفراندم با شرکت کلیه فلسطینیان ساکن و آواره و یهودیان است. به گفته او، بدین ترتیب چون فلسطینیان دارای اکثریت هستند، مانند افریقای جنوبی قدرت را به دست خواهند گرفت. اما تهدیدهای اسرائیل، تهدید به بمباران ایران- حداقل تأسیسات هسته ای ایران- است.
پ- دولت اسرائیل با دامن زدن به "ایران هراسی" و تهدید دائمی به بمباران ایران توانسته است تحریم های اقتصادی فلج کننده ای را علیه ایران به تصویب برساند. با این همه، آویگدور لیبرمن- وزیر امور خارجه وقت اسرائیل- گفته بود: بهترین اقدامی که می تواند جمهوری اسلامی ایران را وادار کند که به طور جدی بنشیند و به حرف گوش بدهد برقراری یک رشته "تحریم های فلج کننده" است. وی افزود که منظور از "تحریم های فلج کننده"، تحریم هایی است که بانک مرکزی و صنایع نفت و گاز ایران را هدف قرار دهد.موشه یعلون- وزیر امور استراتژیک اسرائیل- در اول دسامبر گفت: "میتوان اقتصاد ایران را فلج کرد". او سپس می افزاید: اگر رژیم ایران خود را در بنبست اقتصادی بیابد، مجبور می شود میان تداوم برنامه هستهای خود یا بقا یک راه را در پیش بگیرد. همه اینها انجام شده و از این مراحل هم عبور کرده اند.
آخرین مرحله تلاش بیست ساله نتانیاهو برای قلمداد کردن ایران به عنوان یک خطر عمده جهانی، در نطق او در مجمع عمومی سازمان ملل در ۱ اکتبر به نمایش درآمد. او فقط ۲۱۴ کلمه، کمتر از ۷ درصد کلّ نطق خود، را به موضوع اصلی، یعنی کشمکش بین اسرائیل و فلسطینیان اختصاص داد، و در همان ۲۱۴ کلمه دو شرط برای صلح با فلسطینیان اعلام کرد: اولا، آنها باید اسرائیل را به عنوان یک کشور یهودی به رسمیت بشناسند، که معنی آن این است که ۲۵ درصد جمعیت اسرائیل که اعراب فلسطینی هستند شهروند درجه دوم خواهند بود، و ثانیا کشور فلسطینی باید غیر مسلح باشد. نتانیاهو هیچ چیزی در مورد شهرکهای غیر قانونی، مرز اسرائیل با کشور فلسطین، و آوارهها و پناهندگان فلسطینی نگفت.
تمامی نطق نتانیاهو به این اختصاص یافت که مسائل را به صورت یک داستان چهار هزار ساله عرضه کند و آن را به جنگهای میان پادشاهان، پیامبران، امپراطوریهای عهد باستان، و فاجعهٔهای تاریخی متصل کند. بالا بردن سطح مساله ای که در مورد آب، زمین، و دیگر منابع می باشد، به سطح خداوند و پیامبران بهترین راه برای تبدیل یک مساله ۴۶ ساله اشغال سرزمینها و مجازات جمعی مردم فلسطین به یک افسانه است، که در عین حال، یافتن یک راه حل برای آن را غیر ممکن می سازد. رویکرد اسرائیل برای بزرگ کردن خطر غیر واقعی ایران ناشی از این امر است.
ت- نتانیاهو در نطق اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل مجدداً ایران را تهدید به حمله نظامی یک جانبه کرد. او در سخنرانی ها و مصاحبه های خود در نیویورک بارها اعلام کرد که ایران به دنبال نابودی اسرائیل از طریق بازتولید هولوکاستی دیگر است. برای این که تجاوز نظامی به ایران را به اصطلاح توجیه کند، دائما رژیم ایران را همانند رژیم نازی ها قلمداد می کند(برای نمونه به لینک های 1 و 2 و 3 و4 و 5 و 6 و 7 بنگرید). دروغ دیگر او این بود که گفت: "من فکر میکنم اگر مردم ایران آزاد بودند، شلوار جین می پوشیدند، به موسیقی غربی گوش میدادند". در صورتی که لباس ها و موسیقی های غربی در میان نسل جوان ایران بسیار گسترده است. اهریمنی ساختن ایران توسط او، مهمترین رکن آماده کردن فضای عمومی بمباران ایران است.
وقتی مردم ایران دائماً در ترس و نگرانی حمله نظامی اسرائیل به ایران به سر برند، چه حالی خواهند داشت؟ حتی اگر بمباران ایران محدود به تأسیسات هسته ای باشد، تلفات انسانی ناشی از تشعشعات هسته ای چقدر خواهد بود؟ بر اساس پژوهش عبدالله توکان و آنتونی کردزمن که مهمترین مطالعه تبعات حمله ی نظامی اسرائیل به ایران است، حمله ی به مراکز اتمی ایران از قبیل نیروگاه بوشهر می تواند تا "صدها هزار" کشته و هزاران هزار بیمار سرطانی بر جای گذارد. حمله به مراکز غنی سازی ایران هم همان نوع عناصر رادیو اکتیو را در فضا و منابع آب و غذای انسان و دام رها می کند که حمله به یک نیروگاه هسته ای. بر اساس مطالعه دن پلش (مدیر مرکز مطالعات بین المللی و دیپلوماسی در دانشگاه SOAS) و مارتین بوچ حمله با سلاح های اتمی تاکتیکی به یازده مرکز تاسیسات هسته ای و شیمیایی و بیولوژیکی ایران بیش از 2 میلیون نفر کشته بر جای خواهد گذاشت.
در عین حال روشن است که جمهوری اسلامی به حمله اسرائیل واکنش نشان خواهد داد و جنگ نه تنها گسترش خواهد یافت بلکه پای دیگران را هم به آن باز خواهد کرد.
از خود می پرسم: چرا نیروهای افراطی ایران و اسرائیل به دشمن هولناک طرف مقابل نیاز دارند؟ برای این که مسائل واقعی منطقه و جامعه خود را در پناه این دشمن مخفی سازند. منطقه به صلح و دموکراسی و حقوق بشر نیازمند است، نه بی ثباتی، جنگ، دشمنی، نابرابری و معیارهای دوگانه. بدون امنیت و صلح، دموکراسی و حقوق بشر به حاشیه رانده خواهد شد.v
ترس اعراب از احیای ژاندارم خلیج فارس
کری به نتانیاهو دلداری می دهد
توافقنامه ای برای تداوم جنگ در افغانستان
پیشرفت مذاکرات خواب چه کسانی را آشفته کرد؟
به ایران حق محدود غنی سازی بدهید
کاخ سفید به دنبال جلب اعتماد ایران است
هزینه های انسانی تحریم های ایران
جامعه جهانی با ایران هستهای کنار میآید
همکاریهای امنیتی ایران – قطر – ترکیه در سوریه
تهران ریاض را به تلاویو نزدیک کرد
رابطه با آمریکا با منافع ملی ایران عجین است
آیا مذاکره با ایران، روابط ریاض - واشنگتن را به بحران می کشاند؟
معاهده صلح تازهای رقم میخورد؟