آنچه غرب در ژنو به دنبال آن بود گروکشی سیاسی در پرونده هسته ای ایران جامعه جهانی و غرب در کنار پرونده هسته ای ایران پرونده سوریه و کنفرانس ژنو 2 را نیز هم زمان پیش می برند. در هر دوی این پرونده ها ایران نقشی پررنگ دارد. نویسنده : سید علی موسوی خلخالی دیپلماسی ایرانی: مذاکرات هسته ای میان ایران با 1+5 در ژنو در حالی به نتیجه نرسید که با حضور همه وزرای امور خارجه کشورهای طرف مذاکره با ایران و لغو سفر محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان به ایتالیا همه انتظار داشتند که این مذاکرات به نتیجه برسد. در این میان در روز سوم مذاکرات صحبت از سنگ اندازی های فرانسوی ها به میان آمد و این که لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه خواسته هایی را بیان داشته که بر خلاف روند مذاکرات بوده و در حالی که همه می رفتند تا با طرح ایران موافقت کنند و گام نخست مذاکرات به خوبی برداشته شود، ناگهان همه چیز متوقف می شود و تصمیم گرفته می شود تا مذاکرات در 20 نوامبر ادامه یابد. بعد از آن فرانسه آماج حملات منتقدین قرار گرفت و حتی مواضع فابیوس در داخل فرانسه نیز به نقد کشیده شد. عده ای او را به دلیل بیان اظهاراتی در جانبداری از مواضع اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس اجیر شده آن دو دانستند و عده ای نیز گفتند که او چون یهودی است، ذاتا تمایلی برای رسیدن به توافقی میان جامعه جهانی با ایران ندارد. پس از آن هم اخباری منتشر شد مبنی بر این که فرانسه به دلیل عقد قراردادهای نظامی و خریدهای تسلیحاتی با عربستان سعودی و امارات متحده عربی که به روی هم ارزشی بیش از 5 میلیارد دلار دارند اقدام به اتخاذ رویکرد تخریبی در مذاکرات ژنو کرده است. برخی نیز گفتند که نتانیاهو از طریق یک دوست مشترک یهودی در پاریس به اطلاع وزیر امور خارجه فرانسه رسانده است که اگر با ایران توافق کنید، ما به ایران حمله نظامی می کنیم. بحث همکاری های نظامی فرانسه و عربستان چیز تازه ای نیست. این دو سال ها است که با یکدیگر همکاری های نظامی دارند. خرید تسلیحاتی ای که منابع خبری به آن اشاره می کنند نیز نزدیک به یک ماه پیش در 7 اکتبر انجام شده و آن طور که روزنامه العرب، چاپ لندن می نویسد، پادشاه عربستان در دیدار با وزیر دفاع فرانسه آن هم در لحظات آخر که ناگهان موضوع را وزیر دفاع فرانسه بیان می کند، دستور به انعقاد آن می دهد. از آن تاریخ تا کنون ما شاهد برگزاری مذاکرات ژنو یک و همچنین دیدار کارشناسان ایران با کارشناسان 1+5 و آژانس بین المللی انرژی اتمی بوده ایم. بنابر این اگر بنا به سنگ اندازی فرانسه به دلیل انعقاد خرید تسلیحاتی عربستان از آن بوده، چرا باید این اتفاق هفته گذشته در ژنو بیفتد؟ درباره رابطه فرانسه و اسرائیل نیز بر کسی پوشیده نیست که این روابط بسیار به هم نزدیک است. نفوذ اسرائیل در فرانسه و نقشی که یهودیان در عرصه سیاسی این کشور به سود اسرائیل ایفا می کنند، بیش از هر کشور دیگر اروپایی است. پس اگر بخواهیم این موضوع را ملاک قرار دهیم پاریس می بایست زودتر از اینها عمل می کرد و نمی گذاشت کار به نشست های ژنو کشیده شود تا این همه بدنامی برایش رقم بخورد و آماج انتقادها قرار بگیرد. پس اصل قضیه چیست؟ بی شک مذاکرات ایران با 1+5 مذاکراتی به غایت سخت و پیچیده است. بر خلاف آن چه عده ای گمان می کنند، این مذاکرات به هیچ وجه صرفا فنی نیست که بحث ها و گفت وگوهای کارشناسی مذاکرات را به نتیجه برسانند. همان طور که ظریف نیز گفته است "این گفت وگوها مذاکرات بسیار سختی است که مردم باید برای به نتیجه رسیدن آن دعا کنند." سختی این مذاکرات صرفا به بحث های فنی باز نمی گردد که البته بخش مهمی از مذاکرات را تشکیل می دهد بلکه آن چه به روشنی دیده می شود، کش مکش های سیاسی است که در سایه مذاکرات هسته ای جریان دارد. بر خلاف آن چه در رسانه ها مطرح می شود و غربی ها دائما بیان می کنند و صحبت از طرح مسائل فنی و صرفا هسته ای از سوی فرانسه در توافق نامه دو جانبه می کنند، مساله چندان هم فنی و صرفا هسته ای نبوده بلکه جنبه های سیاسی نیز داشته است. با توجه به دیدارهایی که در جریان مذاکرات ژنو صورت گرفته می توان گفت که بحث هایی غیر از بحث هسته ای نیز در این مذاکرات مد نظر غرب بوده است. بعد از دیدار آقای ظریف با خانم اشتون در 16 آبان، روز نخست مذاکرات، کوفی عنان نماینده سابق جامعه جهانی در امور سوریه نیز در محل مذاکرات هسته ای با ظریف دیدار کرد. وی هنوز درگیر مساله سوریه است و در برخی محافل از او به عنوان نماینده مخفی جامعه جهانی در امور سوریه یاد می شود. جزئیات دیدار وی با ظریف در جایی منتشر نشده است. همچنین اخضر ابراهیمی، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه نیز در محل مذاکرات حاضر می شود و با وزیر امور خارجه کشورمان دیدار می کند. گفته شده که این دیدار درباره سوریه بوده است. نکته در این است که پس از این دیدارها بوده که لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه روز 17 آبان به ژنو می آید و مواضعی در جهت تخریب روند مذاکرات اتخاذ می کند. این مساله نشان می دهد که بر خلاف آن چه در رسانه ها مطرح می شود و غربی ها دائما بیان می کنند و صحبت از طرح مسائل فنی و صرفا هسته ای از سوی فرانسه در توافق نامه دو جانبه می کنند، مساله چندان هم فنی و صرفا هسته ای نبوده بلکه جنبه های سیاسی نیز داشته است. طرف ایرانی همواره تاکید کرده است که در مذاکرات هسته ای با 1+5 صرفا درباره پرونده هسته ای صحبت می کند و به هیچ وجه درباره موضوعات دیگر مثل پرونده سوریه و لبنان و غیره صحبت نمی کند. این مساله را وزیر امور خارجه کشورمان در مصاحبه های مختلف بارها بیان کرده است. اما گویا طرف غربی تمایل دارد همه چیز را با هم گره بزند. یعنی وقتی که درباره پرونده هسته ای مذاکره می کند، گریزی هم به پرونده سوریه بزند، از لبنان صحبت کند و اشاره ای هم به عراق داشته باشد. اگر نگاهی به مواضع مقام های عربی بیندازیم یا به مطالب روزنامه ها و سایت های عربی بنگریم به روشنی می بینیم که غالب آنها از این مساله صحبت می کنند که اگر توافقی در پرونده هسته ای ایران حاصل شود، در پرونده های دیگر منطقه ای مثل لبنان، سوریه، عراق و غیره نیز توافقی حاصل خواهد شد و منطقه روند مثبتی را پیش خواهد گرفت. مثلا نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان در دیدار با غضنفر رکن آبادی، سفیر جمهوری اسلامی ایران تاکید می کند، آثار مثبت توافق ایران و 1+5 کل منطقه را خواهد گرفت. به عبارت دیگر می توان گفت که غرب به گونه ای تلاش دارد که اگر توافقی در پرونده هسته ای حاصل شود در مقابل امتیازی نیز بگیرد. این امتیاز نمی تواند مرتبط با پرونده هسته ای باشد، چون هر توافقی در پرونده هسته ای در آخر به سود ایران تمام می شود، بلکه این امتیاز در مسائل دیگری است که تهران در آن درگیر است. این نکته را در نظر بگیریم که جامعه جهانی و غرب در کنار پرونده هسته ای ایران پرونده سوریه و کنفرانس ژنو 2 را نیز هم زمان پیش می برند. در هر دوی این پرونده ها ایران نقشی پررنگ دارد. برای فرانسه پرونده سوریه موضوعی حیاتی است. این کشور مدت ها مستعمره آن بوده و همانند لبنان آن را بخشی از جغرافیای نفوذ خود می داند. بنابر این وقتی که فرانسه سنگ اندازی می کند، ممکن است امتیازی در پرونده ای بخواهد که در آن با ایران درگیر است. پرونده ای که کشورهای دیگر غربی نیز به دنبال سهم خواهی در آن هستند. البته دامنه این امتیازخواهی می تواند به مناطق دیگر نیز برسد. برای همین است که گفته می شود مذاکرات هسته ای بسیار سخت و پیچیده است و صرفا محدود به مذاکرات هسته ای نیست.
نوشته شده در سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:,ساعت 17:42 توسط savalan| |
لزوم استفاده از ظرفیت‌های توکیو در مجامع بین‌المللی

ژاپن در پرونده هسته‌ای به ایران کمک کند

علی ماجدی، معاون بین‌الملل وزیر نفت و سفیر اسبق ایران در ژاپن در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی سفر وزیر خارجه ژاپن به ایران و زمینه‌های گسترش همکاری‌ها میان دو کشور و همچنین نقش ژاپن در حل پرونده هسته‌ای ایران پرداخته است.
 
 

دیپلماسی ایرانی: کیشیدا به تهران آمده است. حسن روحانی عصر روز گذشته در دیدار با فومیو کیشیدا وزیر امور خارجه ژاپن با بیان اینکه امروز جمهوری اسلامی ایران با اراده ای قوی و مثبت در مذاکرات با 1+5 در ژنو حضور یافته گفته است این سومین دور مذاکراتی است که در طول 83 روز گذشته از آغاز کار دولت یازدهم انجام شده است این میهمان ژاپنی هم با ابرازخرسندی ازفضای مثبت مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با 1+5 در ژنو و اینکه امروز رویکرد جامعه بین المللی نسبت به ایران و دولت این کشور تغییر کرده است، گفت: امیدواریم که این تلاش ها و مذاکرات هر چه سریع تر به نتیجه مطلوب برسد روابط دو جانبه ایران و ژاپن که بنا به گفته رئیس جمهوری ایران کاهش پیدا کرده است باید بیش از پیش توسعه پیدا کند چراکه ژاپن شریک اقتصادی مهمی برای ایران و در مقابل تهران نیز یکی از مهم ترین کشورهای دوست توکیو در منطقه است. رئیس مجلس ایران نیز با وزیر امور خارجه ژاپن دیداری داشته و بر توسعه همین روابط اقتصادی تاکید کرده است. علی ماجدی، معاون بین الملل وزارت نفت و سفیر اسبق ایران در ژاپن به بررسی سفر وزیر امورخارجه ژاپن به ایران  و زمینه های گسترش همکاری ها میان دو کشور و همچنین نقش ژاپن در حل پرونده هسته ای ایران پرداخته است.

حسن روحانی در دیدار با وزیرامورخارجه ژاپن گفته است در زمینه مسأله هسته ای جمهوری اسلامی ایران با توجه به اینکه ژاپن عضو شورای حکام آژانس انرژی اتمی است، توقع دارد تا این کشور نقش پررنگ تری در این زمینه ایفا نماید.  شما نقش ژاپن را در پرونده هسته ای ایران چگونه ارزیابی می کنید، آیا ژاپن می تواند نقش موثری ایفا کند؟ انتظاراتی که ایران از ژاپن در حل مساله هسته ای دارد چیست؟

ژاپن کشوری است که در جنگ جهانی دوم قربانی سلاح هسته ای شده است، بنابراین آنها از این جهت همیشه چنین تحفظی را دارند به دلیل آنکه شاید تنها کشوری بودند که به این مصیبت دچار شده اند. در نتیجه زمانی که ایران با صراحت اعلام می کند و با این روند حرکت کرده تا  ثابت شود فعالیت های انرژی اتمی ما صلح آمیز است، ژاپنی ها باید بیش از هر  کشوری از ایران حمایت کنند. امروز ایران این اطمینان را به دنیا می دهد که هر فعالیت هسته ای اگر صلح آمیز باشد باید از آن استقبال و حمایت شود و به همان شدت اگر غیر از آن باشد باید نفی شود. به دلیل آنکه ایران بارها این موضوع را اعلام کرده و آنها نیز قربانی بودند امیدواریم که این طرح را داشته باشند که اگر ما ثابت کردیم هسته ای هستیم (که از ابتدا هم بودیم و تنها عده ای تردید ایجاد کرده اند که ایران هم قصد دارد به تدریج نشان دهد که این تردید ها اشتباه بوده است)، از ایران حمایت همه جانبه کنند. بنابراین در چنین شرایطی این انتظار از ژاپن وجود دارد که نقش اساسی در این زمینه ایفا کند، مضاف بر اینکه یوکیو آمانو در گذشته مدیرکل  خلع سلاح در ژاپن بوده و در حال حاضر نیز رئیس سازمان انرژی اتمی است و به عنوان ریاست این سازمان و متولد ژاپن بودنش می تواند این نقش را بهتر ایفا کند. همچنین ژاپنی ها نیز با توجه به اینکه کشوری هستند که بالقوه و بالفعل اتمی هستند اما به سمت سلاح اتمی حرکت نکردند می توانند درک کنند که ایران نیز چنین وضعیتی در آینده خواهد داشت، یعنی ایران در باشگاه اتمی حضور دارد و از این انرژی در جهت صلح آمیز استفاده می کند، همانطور که ژاپن هم این ویژگی را داراست.

کیشیدا با ابرازخرسندی ازفضای مثبت مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با 1+5 در ژنوگفته است امروز رویکرد جامعه بین المللی نسبت به ایران و دولت این کشور تغییر کرده است، در مقایسه با دولت پیشین چرا ژاپن هم نگاه مثبت تری به رابطه با ایران دارد؟ روابط ایران و ژاپن در دولت محمود احمدی نژاد در چه سطحی بوده است؟

در زمینه روابط دو جانبه باید گفت که ژاپن در تاریخ خود زمان هایی را به یاد دارد که مثبت بوده است، به عنوان مثال در زمان ملی شدن صنعت نفت شرکت ژاپنی از ایران نفت خریداری کرده و کتابی هم که در این زمینه نوشته شده یکی از پرفروش ترین کتاب ها در آن زمان شده است. رابطه سیاسی ایران پس از انقلاب با ژاپن  در مقایسه با سایر کشورها که دچار فراز  و نشیب هایی سیاسی بوده از جمله با کشورهای اروپایی، کمتر بوده است و همین امر نشان دهنده آن است که ژاپن در مسائل سیاسی از استقلال نسبی برخورداراست و رابطه با ایران نیز برای آنها همیشه دارای اهمیت بوده، همانطور که برای ایران نیز مهم بوده است.  حافظه تاریخی  ایران نسبت به ژاپن برخلاف برخی کشورها حافظه پاک و بی عیب و نقصی است و پس از انقلاب نیز رابطه سیاسی دوکشور کمتر دچار رکود و صعود شده است به عنوان مثال هیچ گاه نشده که سطح رابطه کاهش پیدا کند و از سفیری به کارداری برسد و یا همانند آنچه که میان ایران و اروپای غربی  در ماجرای میکونوس رخ داد  و یا فراز و نشیب ها در رابطه با انگلستان. رابطه با ژاپن کمتر دچار افت و خیز شده است که این روند مثبتی است.

لاریجانی رئیس مجلس نیز در دیدار با کیشدا گفته است، دو کشور از ظرفیت های فراوانی در عرصه های گوناگون بویژه صنایع، نفت و گاز و اجرای طرح های زیربنایی برای گسترش همکاری های خود برخوردارند و حضور شرکت های ژاپنی در عرصه فعالیت های اقتصادی و سرمایه گذاری مشترک در ایران به نفع هر دو کشور خواهد بود.در حال حاضر روابط اقتصادی دو کشور در چه سطحی قرار دارد؟

در مسائل اقتصادی این تبعیتی که ژاپن می کند قابل فهم است اما می تواند بهتر از این رابطه  اقتصادی خود را با ایران تنظیم کند و اگر یکی از مسائل مهم آنها اهمیت انرژی است و  امنیت انرژی بخشی از امنیت هر کشور است اما ژاپن می تواند بیشتر روی ایران حساب باز کند. مثلا می توانست در دو مقطع یعنی از پتروشیمی ایران و  آزادگان خارج نشود. در حال حاضر با توجه به پایداری روابط سیاسی و اینکه رابطه اقتصادی تا اندازه ای کاهش پیدا کرده است، به نظر می رسد که ژاپنی ها بیش از سایر کشورها علاقه مند رابطه با ایران هستند که زمینه آن نیز در حال فراهم شدن است، انتظار است که ژاپنی ها در این مورد پیشقدم  شوند. ایران و ژاپن منافع مشترکی  دارند، ایران به دنبال صادر کردن منافع انرژی خود به دنیاست و علاقه ای ندارد که به کشورهای خاصی متمرکز شود، آنها نیز به دنبال گوناگون کردن منابع انرژی خود هستند. به نظر می رسد آنچه در دو مقطع یعنی پیش از انقلاب و پس از انقلاب در دهه 80 رخ داد باید دوباره احیا کرد و ژاپنی ها  این بار با اطمینان خاطر بیشتری وارد شوند. ایران نیز در صنعت خودرو سازی و دیگر صنایع نیز باید بخش بیشتری را به ژاپنی ها اختصاص دهد. به همین علت گفته می شود که رابطه سیاسی ایران از رابطه اقتصادی با این کشور پایدارتر است که پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری ایران و تیم جدید در میان کشورهای عضو جی 8 اولین وزیر امور خارجه ای که به ایران سفر کرده ژاپن بوده است که باید این سفر را به فال نیک گرفت و امیدوار باشیم که این رابطه سیاسی به بسط رابطه اقتصادی منجر شود.

وزیر خارجه ژاپن در این دیدارها تاکید کرده  توکیو مایل است در مسئله حل بحران سوریه و افغانستان و استقرار صلح و امنیت در منطقه با ایران گفتگو و تبادل نظر کند، میان توکیو تهران کدام پرونده های مشترک در منطقه وجود دارد که همکاری های آنها می تواند تاثیرگذار باشد؟ به طور کلی نقش ژاپن را در منطقه چگونه ارزیابی می کنید؟

به دلیل آنکه ژاپن بخشی از انرژی خود را از طریق کشورهای خلیج فارس تامین می کند از این زاویه ثبات و امنیت برای آنها در کل منطقه حائز اهمیت است، چراکه اگر ثبات در این منطقه از بین رود مسلما قیمت ها نیز تغییر خواهد کرد. اما از سوی دیگر با اینکه ژاپنی ها رتبه اقتصادی بالایی را  دردنیا دارا هستند یعنی جایگاه سوم اقتصادی را پس از امریکا و چین در دست دارند، نقش سیاسی آنها به پررنگی نقش اقتصادی شان نیست، در حالیکه این توان را دارند که نقش سیاسی پررنگ تری را ایفا کنند. اگر ایران  بتواند مشوق آنها باشد تا بتوانند نقش خود را در مسائل سیاسی منطقه ایفا کنند گام مثبتی خواهد بود. ژاپنی ها نیز باید ثابت کنند که در ایفای نقش سیاسی می توانند مستقل عمل کنند گرچه در رابطه با ایران  این استقلال نسبی وجود دارد و اگر قصد داشته باشند در منطقه نیز ذی نقش شوند که برای آنها خودبخود پشتوانه اقتصادی هم دارد، ایران می تواند در این مسیر یاری دهنده باشد تا ژاپن بتواند  این نقش را در مسائل منطقه ای که ایران دست برتری دارد ایفا کند ( ایران به عنوان دومین یا سومین کشور ذی نفوذ و موثر در منطقه است)در مقابل ژاپنی ها هم از ایران  این انتظار را دارند که به آنها کمک کنند. بنابراین ایران می تواند با ژاپن چشم انداز رابطه سیاسی و اقتصادی مکمل هم داشته باشد. این روند در گذشته هم وجود داشته  و در حال حاضر هم زمینه آن فراهم است.

سهم ژاپن در نفت ایران چگونه است و تا چه اندازه به ایران در دور زدن تحریم ها کمک کرده است؟

ژاپن تحریم ها را دور نمی زند و نزده است، اما سهم ایران در بازار ژاپن کاهش داشته است. در مقطعی یعنی در زمانی که من سفیر ایران درکشور ژاپن بودم در سال 1383 ایران دومین  تامین کننده نفت ژاپن پس از عربستان بود و حتی سهم صادرات ایران به 700 هزار بشکه هم رسید و ژاپن در فعالیت های اقتصادی ایران همچون پروژه آزادگان هم مشارکت کرده بود. روابط اقتصادی در آن زمان به سمتی پیش می رفت که ایران با ژاپن شریک مهمی در زمینه انرژی استراتژیک تر باشد یعنی تنها به  خرید و فروش نفت محدود نباشد. به نظر می رسد که اگر ژاپنی ها در سیاست انرژی خود تجدید نظر کنند می توانند  با ایران وارد فعالیت استراتژیک انرژی شوند. در حال حاضر سهم ایران در صادرات نفت به ژاپن رقم پایینی و در حدود 5 درصد است درحالیکه این میزان زمانی در حدود 16 یا 17 درصد بوده است. ژاپنی ها تنها کاری که در دوران  کاهش واردات نفت  کردند این بود که کشتی هایی که به این کشور می رود توسط بیمه صادراتی خود بیمه کردند که البته برای آنها هزینه هم داشته ولی پذیرای این هزینه هم بودند. چراکه بیمه یکی از مشکلاتی است که نفکش های ایرانی دارند اما ژاپن مشکل را از این طریق حل کرده است.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 14:1 توسط savalan| |
با وجود کارشکنی های فرانسه و رژیم صهیونیستی

مسیر مذاکرات هسته ای دشوار اما امیدوارکننده است

گفتگوها که در دو روز پایانی با حضور وزرای خارجه کشورهای مذاکره کننده بسیار حساس و "امیدبخش" شده بود، روز یکشنبه 16 آبان ماه تا پاسی از شب به درازا کشید و در نهایت کاترین اشتون، مسول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران در ساعات آغازین روز یکشنبه به خبرنگاران گفتند "با خوش بینی به دور بعدی مذاکرات خواهند رفت".
 
 

دیپلماسی ایرانی- حامد شفیعی: دشواری ها و پیچیدگی های پرونده اتمی ایران در ۱۰ سال گذشته باعث شده این موضوع از حیث تبعات سیاسی و اقتصادی و حقوقی، یکی از طولانی ترین و سنگین ترین چالش های سیاست خارجی ایران را رقم بزند. ایران با تاکید بر صلح آمیز بودن برنامه اتمی خودخواهان حفظ چرخه کامل سوخت اتمی است و می گوید که این برنامه را بر اساس حقوق اش به عنوان یکی از امضاکنندگان معاهده منع گسترش جنگ افزارهای اتمی (ان پی تی) گسترش دهد.

گروه 5+1 (شامل پنج کشور عضو دائم شورای امنیت به همراه آلمان) که سرگرم مذاکره با ایران است، گاه نشانه هایی از امکان توافق با ایران خارج از مصوبه های شورای امنیت را نشان داده اند. اما آنها نیز خواهان توقف غنی سازی هستند. بعد از سه روز مذاکرات فشرده میان ایران و گروه 5+1 در ژنو سوئیس، شش کشور و ایران بدون توافق به گفتگوهای خود پایان دادند اما تاکید کردند که دور بعدی مذاکرات بر سر برنامه هسته ای ایران در کمتر از دو هفته دیگر برگزار خواهد شد. این گفتگوها که در دو روز پایانی با حضور وزرای خارجه کشورهای مذاکره کننده بسیار حساس و "امیدبخش" شده بود، روز یکشنبه 16 آبان ماه تا پاسی از شب به درازا کشید و در نهایت کاترین اشتون، مسول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران در ساعات آغازین روز یکشنبه به خبرنگاران گفتند "با خوش بینی به دور بعدی مذاکرات خواهند رفت". گرچه موضع فرانسه نسبت به دیگر اعضا متفاوت بود و همین تفاوت نیز موجب توقف در روند مذاکرات شد اما برخی بر این باورند شاید در 20 نوامبر شرایط تغییر کرده و طرفین مذاکره بتوانند به توافقی نهایی دست یابند. اما دکتر محمد علی بصیری استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بین الملل وجود موانع بسیار در گذشته از جمله " بی اعتمادی " را عاملی می داند که بر اساس آن به این زودی توافقی حاصل نخواهد شد.

ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا گفته است که سرانجام می توان در مذاکرات مربوط به فعالیت های هسته ای ایران به توافق دست یافت. جان کری، وزیر خارجه آمریکا، دقایقی پس از کنفرانس خبری محمد جواد ظریف و کاترین اشتون نیز گفت: "در مذاکرات هسته ای با ایران پیشرفت های بسیار چشمگیری داشتیم." با وجود عدم توافق طرفین در این مذاکرات، گفتگوهای دو جانبه و سه جانبه بی سابقه ای میان نمایندگان عالی رتبه ایران و آمریکا در جریان این گفتگو ها روی داد که در نوع خود و پس از قطع روابط دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن، بی سابقه بود. اما در این میان وران فابیوس- وزیر امور خارجۀ فرانسه، متن اولیه یک توافق احتمالی را ناکافی و غیرقابل قبول دانسته و خواستار تعهدات محکم تر ایران در خصوص برخی جنبه های فعالیت های اتمی این کشور شده بود که از نگاه او می توانند ماهیتی نظامی داشته باشند.

رسانه ها اظهارات وزیر امور خارجه فرانسه را " سنگ اندازی " بر سر یک  " توافق بزرگ " قلمداد کردند. محمدعلی بصیری اقدام فرانسه بر سه فرض می داند. نخست آنکه اسرائیل به دلیل ناامید شدن از رفتار آمریکا در مذاکرات و عدم همراهی آمریکا با این رژیم، به سمت فرانسه تمایل نشان دادند. در عین حال که فرانسه بعد از آمریکا دومین پایگاه صهیونیست هاست. به همین دلیل فرانسه تحت فشار اسرائیل دست به چنین واکنشی زده است. او فرض دوم را بر اساس سیاست های " چماغ و هویج" گروه 5+1 می داند. چرا که پیش از این نیز یک نفر از اعضا نقش چماغ و دیگر اعضا نقش هویج را بازی می کردند. به همین دلیل اینک قرعه به نام فرانسه بوده که نقش چماغ را بازی کند و این سیاست در راستای دست یابی به امتیازات بیشتر است. اما از نگاه این کارشناس مسایل بین الملل، فرض سوم متحمل تر است، زیرا فرانسه به دلیل اتفاقات روی داده در منطقه _ افغانستان، عراق و حتی سوریه_  تصور می کند بیشتر از دیگر شرکا بازنده شده و لطمه دیده است. به همین دلیل در این مذاکرات سعی بر بازگرداندن نقش اصلی خود و جبران لطمه های دیده شده در منطقه هستند و می خواهند سهم خود را از شرکایشان برای جبران بازندگی به دست آورند. چرا که به اذعان کشورهای عضو گروه 5+1 اختلافات پش آمده میان اعضا بر اساس " تعارض منافع " میان آنهاست.

در همین حال منابع دیپلماتیک غربی در ژنو از انتقاد آمریکا به فرانسه نسبت به موضع این کشور در مذاکرات ایران و 1+5 خبر دادند. منابع دیپلماتیک غرب گفته اند جان کری، وزیر خارجه آمریکا موضع انتقادآمیز خود را در قبال اظهارات و موضع فرانسه در مذاکرات با ایران به پاریس منتقل کرده است. از این رو شاید فرصت ده روز پیش آمده موجب شود تا آمریکا، فرانسه را نسبت به تغییر رویکردش متقاعد کند. محمدعلی بصیری نیز در این باره می گوید:" این احتمال هست که آمریکا بخواهد طی این مدت نظر فرانسه را به خود جلب کرده و نسبت به فرایند مذاکرات متقاعد کند." او معتقد است آمریکا باید به فرانسه " چراغ سبزی " نشان بدهد، زیرا در غیر این صورت تنش ادامه خواهد داشت.

از سویی دیگر گرچه، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از عدم دستیابی به توافق میان ایران و گروه ۱+۵ در مذاکرات ژنو ابراز رضایت کرده اما کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، پس از پایان مذاکرات وزرای خارجه ایران و قدرت های غربی در گفت و گو با بی بی سی گفت: به نتیجه نرسیدن این دور مذاکرات را نمی توان به "شکست" تعبیر کرد. وزیر امورخارجه انگلستان و آلمان بر آینده مذاکرات خوش بین هستند و معتقدند که می توان به یک " توافق نهایی " رسید. کارشناس مسایل بین الملل نیز بر این باور است که به با چنین سرعتی به دلیل برخی سواعتمادی ها شاهد توافق برای امضای یک تفاهم نامه نخواهیم بود. اما روند به این سمت خواهد رفت. او می گوید: ممکن است به یک " بیانیه مقدماتی " برسیم. با وجود آنکه دو طرف با خوشبینی از "پیشرفت و جو مثبت" مذاکرات سخن می گفتند این دور از گفتگوها بدون رسیدن به توافق قطعی به پایان رسید.

گفته می شود مخالفت فرانسه با پیش نویس موافقتنامه و اصرار این کشور بر تعطیلی تاسیسات هسته ای اراک یکی از عمده ترین دلایل به نتیجه نرسیدن این دور گفتگوها بود. ویلیام هیگ وزیر امور خارجه انگلستان درباره آینده مذاکرات ضمن "بسیار دشوار" خواندن آن گفته:" نمی تواند دقیقا بگوید که چه زمانی توافق بین ایران و گروه ۱+۵ در مورد برنامه اتمی ایران حاصل می شود.اما سرانجام می توان در مذاکرات مربوط به فعالیت های هسته ای ایران به توافق دست یافت." اما در مقابل نخست وزیر رژیم صهیونیستی وعده داد که از هر تلاشی برای جلوگیری از دستیابی به آنچه او "توافقی بد" میان ایران و قدرت های جهانی می داند، استفاده خواهد کرد.

 

 
 
 

 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 14:0 توسط savalan| |
از ترس عواقب نزدیکی ایران و امریکا

اعراب هراسان سلاح می‌خرند

بر اساس گزارش مرکز "آکسفورد آنالیتیکا" کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از ترس نفوذ ایران در میان شیعیان بحرین و عربستان و همچنین حمایت‌های قاطعش از شیعیان در عراق و الحوثی‌ها در یمن به تکاپو افتاده‌اند تا نفوذ روزافزون ایران در محیط پیرامونی‌شان را با خرید سلاح‌ جبران کنند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: ایران موشک ها و سامانه های دفاعی جدید رونمایی می کند، اعراب سلاح های تازه می خرند. می گویند از قدرت و توانایی های موشکی ایران می ترسند. در این میان تاکید دارند، اگر تهران و واشنگتن به هم نزدیک شوند، نتایج آن برایشان غیر قابل پیش بینی است بنابر این باید باز هم سلاح بخرند.

به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، مدتی است که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تصمیم گرفته اند که استراتژی خود را تغییر دهند و به توانایی های بومی خود بیشتر تکیه کنند. برای همین در منابع تامین سلاح برای خود تنوع می دهند، علاوه بر آن به فکر ایجاد چارچوب دفاعی فعال استراتژیک دسته جمعی نیز هستند. به این معنا که اگر هر کدام از آنها از لحاظ امنیتی احساس خطر کرد، کشورهای دیگر منطقه به کمکشان بیایند. یعنی مشابه همان کاری که در بحرین کردند و به رغم توصیه ها و هشدارها به منامه لشکر کشیدند.  

امارات توافق نامه ای به ارزش 1.9 میلیارد دلار با شرکت لوکهید ماراتن امضا کرده تا برای آن سامانه های دفاع موشکی بسازد. امارات انتظار دارد با عقد این قرارداد موشک های پیشرفته "تاد" خریداری کند و از موشک های بالیستیکی زمین به هوا بهره مند شود. کویت نیز با همین شرکت امریکایی قردادی به ارزش 308 میلیون دلار امضا کرده تا این شرکت 244 موشک پاتریوت در اختیار آن قرار دهد. قطر نیز با عقد قراردادی با همین شرکت امریکایی به ارزش 1.1 میلیارد دلار می خواهد رادارهای پیشرفته AN/FPS-132 داشته باشد.

بر اساس گزارش مرکز "آکسفورد آنالیتیکا" کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از ترس نفوذ ایران در میان شیعیان بحرین و منطقه الشرقیه عربستان و همچنین حمایت های قاطعش از شیعیان در عراق و الحوثی ها در یمن به تکاپو افتاده اند تا نفوذ روزافزون ایران در محیط پیرامونی شان را با خرید سلاح جبران کنند.

در همین رابطه مرکز مطالعات بین المللی در لندن می گوید که تمرکز ایران بر موشک های پیشرفته بالستیک و همچنین موشک های دور برد و کوتاه برد که عملا همگی آنها را در اختیار دارد باعث شده تا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که عموما کوچک و کم جمعیت هستند توسعه توانایی های موشکی را در اولویت فعالیت های دفاعی خود قرار دهند.

این در حالی است که 100 مایل آن طرف تر از سواحل شرقی ایران، پایگاه هوایی المنهاد و 160 مایل دورتر پایگاه "الظفره" در امارات قرار دارد. 370 مایل دورتر نیز در ریاض عربستانی ها پایگاه نظامی تاسیس کرده اند. این در حالی است که صدها موشک ایرانی به راحتی می توانند همه این پایگاه ها را هدف قرار دهند. برای همین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس سامانه موشکی ایران را تهدیدی بالقوه برای خود می دانند.

مرکز اطلاعات امنیت هوایی و فضایی ملی امریکا در این باره گزارش می دهد، ایران نزدیک به یک صد پایگاه متحرک موشک انداز در اختیار دارد که می توانند موشک های کوتاه برد شلیک کنند.

 

نیروی هوایی امارات بیش از دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس فعال است و در کنار عربستان سعودی که در سال 2012 قراردادی به ارزش 11.4 میلیارد دلار برای خرید 84 فروند جنگنده F-15SA با شرکت بوئینگ منعقد کرد، توسعه یافته ترین سامانه دفاع هوایی را در این حوزه در اختیار دارد.

 

این مرکز در ادامه می افزاید، ایران نزدیک به 50 موشک شهاب 3 در اختیار دارد که برد آن به 1250 مایل می رسد و این در حالی است که دقیقا مشخص نیست چه تعداد موشک پیشرفته سجیل 2 که برد آن تا 1500 مایل می رسد در اختیار دارد.

این مرکز درباره توانایی های موشکی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس می گوید: «به رغم خرید های کلانی که کشورهای این منطقه برای دستیابی به سامانه های موشکی پیشرفته کرده اند، این کشورها همچنان از ایجاد یک سامانه دفاع هوایی مشترک که بتواند سواحل عربی را به طور کامل پوشش دهد، ناتوان هستند که دلیل آن به اختلافاتی که از ابتدای تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در سال 1980 میان اعضا وجود داشته باز می گردد که این اختلاف ها هنوز به قوت خود باقی است.»

مرکز اطلاعات امنیت هوایی و فضایی ملی امریکا در ادامه گزارش می دهد: پیشرفت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بیشتر فردی است و عموما تلاش دارند تا به طور فردی سامانه های موشکی را تحت کنترل خود داشته باشند در حالی که این مساله با استراتژی امنیت یک پارچه منطقه ای کاملا متناقض است.

در این میان برخی منابع آگاه می گویند که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خرید سلاح های تاد و پاتریوت PAC-3 را در دستور کار خود قرار داده اند تا به این ترتیب بتوانند یک نظام دفاعی طولانی مدت برای خود ایجاد کنند. این تصمیم در راستای توافقی که در سال 2001 میان کشورهای عضو به دست آمده، اتخاذ شده که البته هنوز به مرحله عملیاتی نرسیده است.

در این میان نیروی هوایی امارات بیش از دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس فعال است و در کنار عربستان سعودی که در سال 2012 قراردادی به ارزش 11.4 میلیارد دلار برای خرید 84 فروند جنگنده F-15SA با شرکت بوئینگ منعقد کرد، توسعه یافته ترین سامانه دفاع هوایی را در این حوزه در اختیار دارد. عربستانی ها همچنین در حال بررسی چگونگی خرید 72 جنگنده یوروفایتر تایفو برای استفاده در کنار 72 فروند جنگنده ای که در سال 2006 خریدند، هستند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:59 توسط savalan| |
تغییر رویکرد دیپلماتیک یا بازی لفظی دیپلماتیک؟

اوباما با برگی موهوم بازی می کند

محسن جلیلوند کارشناس مسایل بین الملل در مقابل اظهارات رییس جمهوری و دیگر مسئولان دولت آمریکا را " پیش شرط " نمی داند. او اینگونه سخنان را " بازی لفظی دیپلماتیک " عنوان می کند. بازی با برگی موهوم که مسئولان آمریکا می دانند نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
 
 

دیپلماسی ایرانی: رییس جمهوری آمریکا می گوید:" در مراحل اولیه دستیابی به توافق درباره برنامه هسته ای ایران، جامعه بین المللی می تواند برخی تحریم ها را علیه این کشور لغو کند." باراک اوباما در گفت و گو با شبکه خبری ان بی سی گفته: جامعه بین المللی می تواند " اندکی" از تحریم های اعمالی علیه ایران را در مراحل اولیه دستیابی به توافق درباره برنامه هسته ا ی ایران لغو کند.

در همین حال یک مقام پیشین سیا درباره اعمال تحریم های بیش تر علیه ایران در میان مذاکرات هسته ای کنونی میان جمهوری اسلامی ایران و شش قدرت جهانی هشدار داده است. پال پیلار اضافه کردن بر تحریم ها را " ایده خوبی " نمی داند. او ایده برخی مقامات کشورهای غربی مبنی بر این که اضافه کردن بر کوهی از تحریم ها علیه ایران برای پایان دادن به پرونده اتمی (ایران) تاثیر گذار است را رد کرده است. پیش از این مقامات آمریکایی گفته بودند  این کشور در ازای برداشتن گام نخست از سوی ایران، آمادگی دارد تحریم ­ها را به صورت "محدود، موردی، موقتی و برگشت پذیر" لغو کند. اوباما نیز بار دیگر تعهد ایران به اقدامات اش را شرط لغو تحریم ها دانست. او افزود: "در صورت دستیابی به توافق مرحله بندی شده ایران باید فعالیت های رو به جلوی برنامه هسته ای خود را متوقف کند در برابر این اقدام ما نیز می توانیم برخی از تحریم ها را لغو کنیم اما ساختار اصلی تحریم ها باقی می ماند." اما محسن جلیلوند کارشناس مسایل بین الملل در مقابل اظهارات رییس جمهوری و دیگر مسئولان دولت آمریکا را " پیش شرط " نمی داند. او اینگونه سخنان را " بازی لفظی دیپلماتیک " عنوان می کند. بازی با برگی موهوم که مسئولان آمریکا می دانند نتیجه ای در بر نخواهد داشت. به گفته او، مقامات آمریکا این سخنان را بیان می کنند تا بگویند از موضع قدرت وارد شده اند.

اظهارات باراک اوباما در حالی بیان می شود که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، طرح مسئله کاستن از فشار تحریم ها بر ایران را «اشتباهی تاریخی» نامید و با آن مخالفت کرد. در همین حال طرفین در باره توافق نهایی در این مذاکرات ابراز خوشبینی کرده اند. تعلیق غنی سازی اورانیوم و تخفیف در تحریم ها از محورهای مذاکرات است. ایران می خواهد اجازه داشته باشد برای تولید انرژی به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد اما کشورهای غربی نگران تولید سلاح هسته ای توسط ایران هستند و می خواهند که ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. ایران گفته است که در گام نخست لغو تحریم ها باید مورد توجه باشد. محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران گفته است حسن نیت دو طرف ضمانت اجرای هر گونه توافقنامه ای است.

دومین دور از مذاکرات اتمی ایران با گروه 5+1 روز پنج شنبه، ۱۶ آبان، در شهر ژنو سوئیس آغاز شد.  این دومین دور از مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای غربی از زمان روی کار آمدن حسن روحانی است. دور اول این مذاکرات روزهای ۲۳ و ۲۴ مهر (۱۵ و ۱۶ اکتبر) در ژنو انجام شد. دور دوم مذاکرات از روز پنج شنبه آغاز شد و ابتدا قرار بود دو روزه باشد و تا جمعه ادامه پیدا کند اما تا الان ادامه داشته است. در روز نخست این دور از مذاکرات (پنج شنبه) محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران ضمن ابراز خوشبینی نسبت به نتیجه مذاکرات ژنو در گفت و گو با شبکه خبری "سی ان ان" از امکان دستیابی به توافق میان ایران و گروه 5+1 سخن گفت.

ظریف، البته اعلام کرد که بحث تعلیق غنی سازی ایران در این توافقنامه مطرح نخواهد شد. با این همه یک مقام ارشد آمریکایی که نخواسته نامش فاش شود در گفت و گو با خبرگزاری رویترز گفته:" لغو مشروط تحریم ­ها به طور "موقتی و موردی" خواهد بود." او در توضیح این تصمیم آمریکا می گوید:" قرار است تحریم ها در مرحله نخست به مدت شش ماه لغو شوند و اگر ایران در این مدت به تعهدات خود عمل نکند، تحریم­ ها بار دیگر از سرگرفته خواهند شد. " یایر لپید وزیر خارجه رژیم صهیونیستی نسبت به کاهش تحریم های ایران هشدار داده و گفته است به محض اینکه دریچه کاهش تحریم ها باز شود، همه شرکت های بین المللی به ایران هجوم می برند و دیگر هم بیرون نخواهند رفت.

درهمین حال فلاحت پیشه نماینده سابق مجلس نیز می گوید: "توازن بین امتیازهای ردوبدل شده بین مذاکره کنندگان هسته ای باید بنیان تحلیل هایی باشد که در نقد یا حمایت از این مذاکرات صورت می گیرد. طبیعتا تاکید در ایران این است که به هیچ وجه نباید امتیازی بدون گرفتن امتیاز کاهش تحریم ها داده شود." او بحث بر اساس مسایل کیفی و کمی هسته ای را قابل مذاکره می داند، زیرا جمهوری اسلامی ایران برای ارتقای فن آوری هسته ای خود به ویژه تا 20 درصد هزینه هایی را متقبل شده است که از آن جمله می توان به هزینه سه قطعنامه تحریمی اخیر، قوانین تحریمی مازاد بر آن در آمریکا و اروپا اشاره کرد. محسن جلیلوند کارشناس مسایل بین الملل نیز بیان می کند: خط قرمز ما غنی سازی است اما می توان بر میزان و سطح دسترسی به آن مذاکره کرد. با این همه او بر این باور است که رویکرد آمریکا در حوزه استراتژیک نسبت به ایران تغییر نخواهد کرد. چرا که در نگرش استراتژیک هدف اصلی آمریکا تضعیف قدرت ایران در منطقه خاورمیانه است و در اعمال این سیاست تفاوتی نمی کند که آقای روحانی یا احمدی نژاد رئیس جمهور ایران باشد او تصریح می کند: در نگرش استراتژیک آمریکا اجازه نخواهد داد که ایران از حدود خاصی خارج شود و این مسئله را در مقاطع زمانی مختلف نشان داده است. یعنی در راهبرد استراتژیک آمریکا که هر 50 یا 100 سال تدوین می شود گفته شده ایران نباید به هیچ عنوان یه یک قدرت برتر منطقه ای تبدیل شود. اما از نگاه تاکیکی شاید شاهد تغییراتی در روابط آمریکا با ایران باشیم." 

 

 
 
 

 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:50 توسط savalan| |
توافق برای فشار به ایران

تل آویو می داند زمان مذاکره فرارسیده است

دکتر ماکان عیدی‌پور، تحلیگر مسائل خاورمیانه در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی سنگ‌اندازی‌های اسرائیل در مذاکرات هسته‌ای ژنو پرداخته است.
 
 

دیپلماسی ایرانی: مذاکرات هسته ای ایران با گروه 1+5 که گفته می شود به توافق میان دو طرف نزدیک شده تلاویو را ترسانده است.  روزنامه آمریکایی واشنگتن پست هشدار داده در حالی که نخست وزیر رژیم صهیونیستی ممکن است در عرصه بین المللی روز به روز منزوی تر شود، همچنان اهرم مهمی در واشنگتن در اختیار دارد که می تواند از آن برای تضعیف مذاکرات با ایران و حتی برای به شکست کشاندن آن استفاده کند. گفته شده به دنبال انتقاد نخست وزیر رژیم صهیونیستی از واشنگتن به دلیل احتمال توافق با ایران در زمینه برنامه هسته یی اش، باراک اوباما با بنیامین نتانیاهو تماس گرفته و تلاش کرده او را قانع کند که قرار نیست "توافق بدی" به دست آید. "توافق بد" اصطلاحی است که نتانیاهو در روزهای مذاکرات ایران با 1+5 بارها از آن استفاده کرد. یک مقام دولت اوباما گفته که گفت وگوی تلفنی بین دو طرف بسیار طولانی بوده است. در عین حال نخست وزیر رژیم صهیونیستی در دیدار با جان کری به وی و همتاهای اروپایی اش هشدار داده است که اگر در ازای تعلیق نسبی برنامه هسته یی ایران و قول گسترش ندادن آن برخی از تحریم ها علیه تهران را رفع کنند، ایران به توافق قرن دست خواهد یافت. دکتر ماکان عیدی پور، تحلیگر مسائل خاورمیانه، به بررسی سنگ اندازی های اسرئیل در مذاکرات هسته ای و تاثیر آن بر تصمیم گیری های ژنو پرداخته است که در ادامه می خوانید.

کاخ سفید با تکرار اتهامات غرب مبنی بر نظامی بودن برنامه هسته یی ایران اعلام کرده است که رئیس جمهور اطلاعات به روز شده ای را درباره مذاکرات ژنو در اختیار نخست وزیر رژیم صهیونیستی قرار داده و بر تعهد قوی اش برای جلوگیری از دستیابی ایران به یک سلاح هسته یی که هدف مذاکرات است تاکید کرده است. امریکا تا کجا می تواند اسرائیل را راضی کند؟

در پس پرده این مساله واضح است که توافقی که امریکا و اسرائیل کرده اند بر برچیدن برنامه هسته ای ایران نیست، بلکه این توافق بر غیرنظامی شدن سطح فناوری اورانیوم است. بدین مفهوم که دلیل اصلی که امریکایی ها چراغ سبز را از اسرائیل برای مذاکره با ایران گرفته اند این است که خط قرمز پیشین آنها که مانع مذاکرات میان تهران واشنگتن می شد امروزه دیگر ایران از آن عبور کرده است. بر خلاف باور عمومی که بسیاری بر این عقیده اند که به دلیل حضور حسن روحانی و دولت تدبیر و امید است که امریکایی ها قصد مذاکره دارند واقعیت این است که مساله این گونه نیست. ممکن است تخصص و انعطاف و عمل گرایی تیم آقای روحانی نشانه مثبتی باشد اما آن چه  وجود دارد این است که زمان برای  مذاکرات  فراهم شده است و این روند به واسطه انتخابات ایران نیست.

خط قرمز پیشین اسرائیلی ها این بود که ایران موفق به غنی سازی بالای 5 درصد نشود، چند سال هم این خط قرمز وجود داشت، پافشاری هم کردند و با شیطنت هایی سعی کردند ضرباتی هم به برنامه هسته ای ایران بزنند، اما  زمانی که برای آنها مسجل شد غنی سازی بالاتر از 5 درصد برای ایران وجود دارد و ایرانی ها به راحتی قادر هستند 10 هزار و یا بیشتر سانتریفوژ  را همزمان عملیاتی کنند، خط قرمز جدیدی ترسیم کردند. خط قرمز جدید این است که ایرانی ها وارد فناوری صنعتی نشوند و اورانیوم بالای 20 درصد را در مقیاس زیاد تولید نکنند که توان تولید سلاح هسته ای نداشته باشند. این بحث جدیدی است ضمن آن که آنها از نیات ایران هم مطلع شدند و فهمیدند که استراتژی ایران چیست. موفقیتی که در پرونده هسته ای نصیب ایران شده این است که  در زمانی که لازم بوده دشمن استراتژی ایران را نفهمد و یا اشتباه بفهمد به خوبی این اتفاق افتاده و در زمانی هم که لازم بوده آنها از حسن نیت و استراتژی ایران با خبر شوند به طور غیرمستقیم به آنها این اجازه داده شده است. امروز غربی ها متوجه شدند که ایران قصد ساختن سلاح هسته ای ندارد و آنچه ایران به دنبال آن است دانش هسته ای در تمام ابعاد است ولو ابعاد عملی که ممکن است منجر به ساختن سلاح شود. به معنای دیگر  ایران هیچ محدودیتی برای دانش هسته ای و آزمایش و تبحر در غنی سازی ترسیم نکرده اما قصد ندارد اورانیوم غنی شده با درصد بالا را تولید و  نگهداری کند و در جایی به جز چرخه سوخت از آن استفاده کند.

 این موضوع اصلی است که سبب شده امریکایی ها به پای میز مذاکره آیند و تلاویونشین ها را نیز قانع کردند که اگر روند فعلی ادامه پیدا کند و ایران را  تحریک نکرده و سعی شود با نرمش برخورد شود و اگر ایران نیز در موضع فعلی خود باقی بماند به نفع همه دنیاست. بنابراین اسرائیلی ها نیز به صورت تاکتیکی قبول کرده اند که اگر امریکایی ها می توانند توافقاتی مکتوب  و مستند مبنی بر آنکه ایرانی ها غنی سازی با درصد بالا را انجام نخواهند داد برسند، می توان برنامه هسته ای ایران را تحمل کرد. این روند در حال حاضر موقعیت اسرائیلی هاست، اما موقعیت امریکایی ها این است که امروز به توافقی با ایران دست پیدا کنند که به واسطه آن توافق با جوایز و مشوق هایی ایران وراد فاز خصمانه غیرعلنی تولید اورانیوم نشود.

بنیامین بانتانیاهو می تواند از مخالفت کنگره به عنوان اهرمی برای تضعیف یا به شکست کشاندن مذاکرات هسته ای با ایران استفاده کند. این فرضیه وجود دارد که نتانیاهو از طریق نمایندگان مخالف لغو تحریم های ایران در کنگره می تواند نقش خود را ایفا و هر گونه معامله احتمالی ناشی از مذاکرات ژنو را نابود کند. به دلیل آن که لابی صهیونیست ها در کنگره امریکا قوی است تا آن جا که این احتمال وجود دارد که در این زمینه موفق شود؟

رفتار اسرائیلی ها دو وجه دارد: الف، وجه احساسی و اعتقادی است که در ساختار شکل گیری سیاست خارجی آنها تاثیر به سزایی دارد. ب، وجه پراگماتیک و عمل گراست که مجبور است با جامعه بین الملل همزیستی داشته باشد.

وجه احساسی و ایدئولوژیک رژیم صهیونیستی  این است که آنها از اینکه در پرونده هسته ای ایران شکست خورده اند، بسیار آزرده هستند، یعنی اسرائیلی ها که سال ها هزینه کردند تا ایران را به عنوان دشمن بزرگ خود نشان دهند و آن را تبدیل به تهدید امنیتی کنند و سپس از ایران مثالی درست کنند به عنوان کشوری که عملا شاید جزو معدود کشورهایی است که مقابل اسرائیل کرنش نکرده و منزوی  و فقیر خواهد شد و هر لحظه ممکن است از سوی اسرائیل مورد حمله نظامی قرار گیرد. این نقشه شکست خورد چرا که چندین سال است که در حال تهدید نظامی هستند اما همه شاهدند که این تهدید نظامی نه این که امکان فیزیکی آن وجود ندارد بلکه منطقی پشت آن نیست بلکه بیشتر بلوف های سیاستمداران اسرائیل است. این مساله برای اسرائیل در عرصه بین المللی شکست محسوب می شود و برای خود آنها نیز قابل پذیرش نیست که چگونه کشوری تا این اندازه در برابر ما مقاومت کرد اما در نهایت حرف خود را به کرسی نشاند.

اما وجه عملگرا این موضوع را درک می کند که به دلیل منافع اقتصادی و وابستگی های عمیقی که با غربی ها دارد و اینکه تمامی دنیای اسرائیلی ها مساله ایران نیست، بلکه تمام دنیا را تحت سیطره خود دارند و می توانند ایران را استثنا قائل شوند. در نتیجه زمانی که رژیم صهیونیستی  منافع خود را  به طور کلی در نظر می گیرد به این مساله تن خواهد داد که ایران و امریکا مذاکره کنند و حتی به توافقاتی دست پیدا کنند و تحریم ها کمرنگ تر شود. بنابراین امتیازاتی که به ایران داده می شود از نظر ایدئولوژیک به هیچ وجه برای اسرائیل قابل قبول نیست و این روند نتیجه استقامت  و پایداری جمهوری اسلامی ایران است که این امتیازات داده می شود و نه نرمش اسرائیل، چرا که آنها حاضر نیستند هیچ امتیازی به ایران بدهند. اما این که تا چه اندازه آنها قادر به سنگ اندازی در این رابطه هستند باید گفت که آنها سنگ اندازی نمی کنند بلکه وجه ایدئولوژیک آنها سبب می شود تا ادبیات آنها تحت تاثیر قرار گیرد اما در نهایت در تصمیم گیری منافع کلان خود را می بینند و اگر تصمیم آنها بر این باشد که ایران را در این شرایط آرام نگه دارند همین کار را خواهند کرد. به نظر می رسد این سوال شما عملا نتیجه همین بازی طراحی شده غربی هاست . بازی آنها به این صورت است که  نشان دهند اسرائیل نگران و عصبانی است  و ممکن است غیرقابل کنترل باشد و این امریکاست که سعی می کند آنها را راضی کند. این بازی را طراحی کردند به این معنا که یک نفر را پلیس خوب و دیگری را پلیس بد کرده اند امریکایی ها به ایران می گویند اگر با ما همکاری نکنید با رژیم صهیونیستی طرف خواهید بود و اسرائیل هم ایران را تهدید می کند که در نهایت ایران به سمت امریکا کشیده می شود. تیم مذاکره کننده به خوبی از شکاف این مسائل استفاده می کنند و متوجه است،  اما در نهایت این که فکر کنیم اسرائیل  و امریکا دو موضع مختلف دارند فکر کودکانه ای است.

 

اگر ایران با غرب ارتباط برقرار کند، چینی ها از نظر اقتصادی متضرر خواهند شد، وضعیت روس ها نیز به همین شکل است، چراکه ایران برای  روس ها هم پیمان ارزان قیمتی است،  همپیمانی که در هر شرایط و زمان فشار غربی ها از ایران امتیاز گرفته و ما را از غرب ترسانده اند و فشار غربی ها و سازمان ملل را اهرمی کرده اند برای امتیازگیری از ایران.

 

با توجه به اینکه روابط اسرائیل مدتی است بر سر مسائل شهرک سازی رو به اوفول گذاشته  اما از سوی دیگر کشور فرانسه همچنان با اسرائیل همراه است و حتی تماس تلفنی هم با نتانیاهو داشته است، تاچه اندازه این احتمال وجود دارد که این تلاش های نتانیاهو بتواند بر اروپایی ها هم تاثیرگذار باشد؟

تاثیر خاصی نمی گذارد بلکه اروپایی ها به دنبال منافع اقتصادی خود هستند. در حقیقت اروپایی ها وزن چندانی در این  مذاکرات ندارند، چراکه آنها در خاورمیانه حضور ندارند ویا ارتش آنها در این منطقه نیست، آنها توانایی جنگ افروزی هم ندارند. بنابراین نباید روی آن ها حساب خاصی کرد، حضور آنها بیشتر سمبلیک است و  تنها قصد دارند تا سهم  اقتصادی خود را در منطقه  زیاد کنند تنها اهرم مذاکره آنها هم همین است که به پشتوانه اقتصادی هم نمی توان وارد مسائل این چنین پیچیده امنیتی شد یا حداقل نمی توانند بازیگر اصلی شوند. بنابراین بازی همچنان میان ایران و امریکا و اسرائیل است.

با توجه به اینکه نتانیاهو تماس تلفنی با پوتین داشته است  و از سوی دیگر به نظر می رسد روسیه و چین هم تمایلی برای به نتیجه رسیدن پرونده هسته ای ایران ندارند تا چه اندازه این احتمال را می دهید که نتانیاهو از این رویکرد هم استفاده کند؟

اگر ایران با غرب ارتباط برقرار کند، چینی ها از نظر اقتصادی متضرر خواهند شد، وضعیت روس ها نیز به همین شکل است، چراکه ایران برای  روس ها هم پیمان ارزان قیمتی است،  همپیمانی که در هر شرایط و زمان فشار غربی ها از ایران امتیاز گرفته و ما را از غرب ترسانده اند و فشار غربی ها و سازمان ملل را اهرمی کرده اند برای امتیازگیری از ایران. بنابراین بدون شک آنها از به نتیجه رسیدن مذاکرات  متضرر خواهند شد،  روسیه و چین دشمنان اصلی پرونده هسته ای ایران هستند. نتانیاهو قطعا به آنها فشار خواهد آورد و اهرم های خود را  نیز دارد، به ویژه درمقابل چین اهرم های زیادی دارد به دلیل آنکه چین  وابسته به نظام اقتصاد بین المللی است، چین در شریان های بانکی یهود رشد می کند، اگر ساختار جهانی اقتصادی یهود وجود نداشته باشد چینی ها نمی توانند تا این اندازه صادرات داشته  و با سرمایه بازی کنند و در نظام اقتصادی حضور داشته باشند. بنابراین نتانیاهو می تواند  به چین فشارهایی آورد و  تمامی این تلاش ها برای این است زمانی که ایران بر سر میز مذاکره می نشیند بیشترین انعطاف را در مقابل غرب نشان دهد. آنها تمامی این روند را به شکل سازمان یافته ای انجام می دهند. اما موضوع هسته ای به اندازه ای موضوع سیاه و سفیدی است  که نمی توان برای آن حالت های مختلفی متصور شد، معمولا یا کشوری تصمیم دارد بر اراده خود استوار باشد یا خیر. اگر خیر که راه آن مشخص است همانند راه لیبی و دیگر کشورها و اگر هم تصمیم دارد همین راه ایران است در حال حاضر آنها نمی توانند درمقابل ایران کار زیادی انجام دهند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:48 توسط savalan| |
ایران غرب را در برابر عمل انجام شده قرار می‌دهد

چانه‌زنی در ژنو پیشروی در منطقه

عربستان اصرار دارد در کنار پرونده هسته‌ای ایران غرب محدودیت‌های دیگری نیز برای این کشور بر سر حزب الله در لبنان، بشار اسد در سوریه و گروه‌های سیاسی مورد حمایتش در عراق ایجاد کند. ریاض تنها در این صورت حاضر به همکاری با جامعه جهانی در منطقه است.
 
 

دیپلماسی ایرانی: ایران هم زمان بر روی دو خط به هم پیوسته کار می کند. اول، بهره برداری از سیگنال های ایجابی متبادل میان تهران و واشنگتن که ید طولایی در آن دارد و بارها توانسته از آن در منطقه استفاده و بهره برداری کند. به ویژه که اکنون امریکایی ها به مرحله ای رسیده اند که مجبورند به نفوذ منطقه ای آن اعتراف کنند و حداقل در جاهایی که ایران بر شیعیان تاثیر می گذارد، با آن کنار بیایند و منافعش را لحاظ کنند. دوم، هم زمان تحرکات میدانی خود را در منطقه افزایش دهد و قدرت خود را به رخ امریکایی ها بکشد تا به آنها فشار بیاورد که منافعش را به رسمیت بشناسند. برای همین شاهد عقب نشینی روزافزون امریکا از منافعش در منطقه هستیم.

در حالی که ایران تلویحا می گوید که به شکل ظاهری از برخی خواسته هایش در پرونده هسته ای کوتاه آمده است، بسیاری به اهداف ایران به دیده تردید می نگرند، به ویژه که صحبت از احتمال رسیدن به توافق میان آن با 1+5 بر اساس چارچوبی توافقی زده می شود. ایران در این مرحله تلاش می کند نهایت استفاده را از غرب ببرد و به واسطه آن خود را به عنوان طرفی در تمامی امور منطقه مطرح کند، به ویژه بر سر مذاکرات پیچیده و کلافه کننده کنفرانس ژنو 2 که با هدف همکاری با مسکو و انتقال مسالمت آمیز قدرت در دمشق قرار است برگزار شود.

در این میان مخالفت عربستان با تمامی این تحولات نمایان است. ریاض به هیچ وجه نمی پذیرد که جامعه جهانی تمایزی میان ایران و سوریه بشار اسد قائل شود، چرا که خود در برابر هر دوی آنها به جنگ برخواسته و هر دوی آنها را در یک سطح از نبرد قرار داده است. عربستان اصرار دارد در کنار پرونده هسته ای ایران غرب محدودیت های دیگری نیز برای این کشور بر سر حزب الله در لبنان، بشار اسد در سوریه و گروه های سیاسی مورد حمایتش در عراق ایجاد کند. ریاض تنها در این صورت حاضر به همکاری با جامعه جهانی در منطقه است.

 

در این میان ایرانی ها با همراهی روس ها برای این که بتوانند عربستان را تحت فشار قرار دهند از دو ناحیه این کشور را تحت فشار گذاشتند، از یک سو از ناحیه لبنان و از سوی دیگر از ناحیه یمن.

 

در این میان ایرانی ها با همراهی روس ها برای این که بتوانند عربستان را تحت فشار قرار دهند از دو ناحیه این کشور را تحت فشار گذاشتند، از یک سو از ناحیه لبنان و از سوی دیگر از ناحیه یمن. اکنون شاهدیم که الحوثی های مورد حمایت ایران به طور ناگهانی وضعیت را در این کشور تغییر دادند و شمال یمن را به کنترل خود در آوردند. جنوبی های مورد حمایت ایران نیز بر وضعیت حاکم بر جنوب یمن مسلط شده اند.

این در حالی است که عربستان تلاش دارد تا جبهه ای هماهنگ علیه ایران در شورای همکاری خلیج فارس ایجاد کند و این اتفاق ضربه ای کاری بر تلاش های عربستان در منطقه محسوب می شود.

در لبنان نیز فعالیت های سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان همگی در راستای خنثی سازی تلاش های عربستان قابل ارزیابی است. اکنون عربستان می رود تا بار دیگر کل دولت لبنان را به کنترل خود در آورد و این در حالی است که ریاض تا کنون برنامه ای برای مهار فعالیت های تازه حزب الله در لبنان در اختیار نداشته است.

در عین حال تهران تلاش دارد تا از تنگنایی که اخوان المسلمین در مصر گرفتار شده است نیز نهایت استفاده را ببرد، برای همین شاهدیم که پیشنهادهایی به ترکیه سرگردان می دهد و تلاش می کند تا حماس از هم پاشیده را مجددا به سمت خود جذب کند، به ویژه در وضعیت فعلی که همه نقشه های اخوانی ها در سوریه نقش بر آب شده است.  

در این میان تنها بحرین است که هنوز وارد مرحله فتح جبهه های ایران نشده است که اگر تحولی در آن کشور نیز رخ دهد، که احتمال آن می رود، منظومه پیروزی های ایران تکمیل خواهد شد.

در سایه این پیروزی ها جان کری با چه هدف به عربستان آمد؟ سفر وی از نگاه ریاض جز دروغ پراکنی چیز در بر نداشت و نتایج آن به زودی نمایان خواهد شد.

منبع: الحیات/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:47 توسط savalan| |
چرایی ساز ناکوک فرانسه در مذاکرات هسته ای

پاریس بازی را به واشنگتن واگذار نخواهد کرد

عبدالرضا فرجی راد در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی بر این عقیده است که مخالفت فرانسه مربوط به حوزه نفوذ فرانسه است. فرانسوی ها نفوذ زیادی به خاطر استعمارشان در منطقه شامات _ لبنان و سوریه _ داشتند، اما با توجه به نفوذ ایران چه در لبنان و چه در سوریه در حال از دست دادن نفوذشان هستند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: الجزیره گزارش داد که فرانسه نسبت به عواقب مذاکرات هسته ای با ایران هشدار داده و خواستار لحاظ نگرانی های اسرائیل شده است. در همین حال وزیر خارجه فرانسه: هنوز جزییات زیادی وجود دارد که باید درباره آن به توافق رسید لوران فابیوس در جمع خبرنگاران گفته:" ما هنوز به توافقی نرسیده ایم. جزییات مهمی وجود دارد که باید درباره آن به توافق رسید. پرونده هسته یی ایران برای دنیا و منطقه اهمیت ویژه ای دارد. گفت وگوها هنوز ادامه دارد و امیدواریم به نتیجه ای برسیم." در حالی فرانسه نسبت به آینده مذاکرات خود را دچار تردید نشان می دهد که دیگر همتایانش یعنی آلمان و انگلیس از روند کلی گفت وگوها حمایت کردند. در همین نیز گزارشی های منتشر شده از رسانه های عربی حکایت از سکوت مسئولان این دولت ها از روند مذاکرات دارد. به گونه ای که دیپلمات های حاضر در منطقه ادعا می کنند که سیاستمداران ریاض در گفتگوهای خصوصی تاکید کرده اند که به نظر آنها این توافقنامه می رود تا به نفع ایران تمام شود. به گفته این دیپلمات ها که نامشان فاش نشده است ، امارات ، قطر و کویت از جمله کشورهایی هستند که در بیان این نگرانی در محافل خصوصی پیشقدم شده اند. اما اینکه چرا همچنان فرانسه بر مواضع خود مبنی بر عدم توافق بر مذاکرات هسته ای تاکید دارد، پرسشی است که برای پاسخ دادن به آن با عبدالرضا فرجی راد کارشناس مسایل بین المللی گفت وگویی کرده ایم که در ادامه می آید:

چرا فرانسه مخالف فرایند رسیدن به توافق هسته ای است و چرا از یک عنصر مثبت در سال های گذشته تبدیل به عنصر منفی در مذاکرات شده است؟

نمی توانیم بگوییم که فرانسوی ها از یک عنصر مثبت به عنصر منفی تبدیل شده اند. فرانسوی ها از اتبدا با مساله هسته ای ایران موضع منفی داشتند؛ تا زمانی که وزاری خارجی اروپایی به ایران می آمدند طبیعی بود که فرانسه مثل دیگر وزرای خارجی برخورد می کرد. بعد از روی کار آمدن دولت آقای سارکوزی و تغییر دولت در ایران یعنی حدود 8 سال پیش موضع فرانسه سخت تر هم شد. معولا ما با سوسیالیست های بیشتر مشکل داشتیم و با آمدن آقای اولاند شاید این مشکل بیشتر شد. اما چرا موضع فرانسوی ها در داخل اعضای گروه 5+1 موضع سختی است؟ شاید بتوان به دو دلیل این مساله را مطرح کرد. نخستین نگرانی فرانسه از حضور آمریکا به عنوان سردرمدار مذاکرت بوده که بر این باروند بین ایرانی و آمریکایی در سطح وزیران خارجه مذاکراتی انجام و در نهایت منجر به توافقاتی شود که در درجه اول آمریکا بتواند نفوذ اقتصادی در ایران  داشته باشد که جای شرکت های فرانسوی را تنگ کند و در درجه دوم نفوذ اروپا در ایران کم شود.

در این صورت آلمان هم باید از این موضوع نگران باشد اما می بینیم که آلمان اعلام حمایت می کند....

اگر ما به تاریخ نگاه کنیم متوجه می شویم که آلمانی ها با ایران کمتر مساله داشتند. ایران و آلمان به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از نظر اقتصادی همکاری های خوبی داشتند؛ از طرفی آلمان و ایالات متحده با یکدیگر متحد هستند اما ایالات متحده و فرانسه رقیب هستند.  البته در زمان آقای سارکوزی همکاری نسبتا مثبت تری میان فرانسه و آمریکا برقرار شد، اما در بقیه دورها میان فرانسه و آمریکا رقابت وجود داشته است. موضوع دوم مخالفت فرانسه مربوط به حوزه نفوذ فرانسه است. فرانسوی ها نفوذ زیادی به خاطر استعمارشان در منطقه شامات _ لبنان و سوریه _ داشتند، اما با توجه به نفوذ ایران چه در لبنان و چه در سوریه در حال از دست دادن نفوذشان هستند. بنابراین ایران را در این منطقه رقیب خودشان برآورد می کنند و واقعا هم از این منظر در منطقه به ویژه در سوریه و لبنان تقریبا میدان را باخته اند. به همین دلیل فرانسوی ها می خواهند مساله ایران همواره زنده و حساسیت ها میان غرب و ایران پابرجا باشد تا بتوانند امتیازی بزرگی که از دست داده اند در این منطقه با تضعیف ایران _ یعنی با گرفتن امتیازهای بیشتر_ به دست آورند و حوزه نفوذشان _ حداقل بخشی از آن _ را بازگردانند.

گرفتن امتیازات بیشتر آیا متاثر از لابی های صهیونیستی نیست؟

دقیقا همینگونه است. شما نگاه کنید به اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی؛ گرچه فرانسوی ها در ظاهر اظهارات نتانیاهو را بیان نمی کنند اما در باطن هماهنگی هایی بین اسرائیلی ها و فرانسوی ها و حتی معتقدم با جناح تندرو در  داخل ایالات متحده  وجود دارد. دولت آمریکا _ منظور کابینه است بدون در نظر گرفتن مجلس سنا و کنگره _ دنبال توافق با ایران است. به این خاطر که معتقدند باید ثبات به خاورمیانه باز گردد زیرا در غیر این صورت به منافع ایالت متحده ضربه می خورد. دولت آمریکا بر این باور است که متحدانشان در منطقه به خوبی نتوانستند از عهده وظایفشان بر بیانند. نمونه اش این فضایی بود که ایالات متحده برای ترکیه بعد از شروع شدن مساله جنبش های اسلامی ایجاد کرد. و همچنین در سوریه برای عربستان و قطر. اما احساسشان این است که ایران با توجه به تنها بودن در منطقه توانسته تا حدود زیادی منافع خودش را تامین کند. پس ایران یک قدرت منطقه ای است و باید با آن کنار آمد. اما در مقابل جناح های دیگر در آمریکا، کنگره و بعضا سنا ولابی ها معتقند ایران هنوز خطرناک است و باید با ایران برخورد کرد؛ حداقل این است که ایران باید غنی سازی را تعلیق کند که هم اسرائیل تا حدودی راضی شود و هم خودشان اطمینان حاصل کنند. فرانسه نیز در این میان با این دو گروه کار می کند. یعنی حلقه ای میان فرانسه، انگلستان و جناح تندرو شکل گرفته است؛ البته بعضی مواقع انگلیس بازی می کند.

البته انگلستان هم اعلام حمایت کرده است

قبلا انگستان هم بازی می کرد. بار به سمت دولت آمریکا بود یک روز هم فرانسه همراهی می کرد . اما انگلستان در حال حاضر موضعش را به دولت آمریکا نزدیک می کند. بنابراین طبیعی است که فرانسوی ها چنین رفتاری نشان بدهند. اما معقتدم زمانی که فرانسوی ها مشاهده کنند کفه ترازو به سمت دیگر اعضا سنگینی می کند مجبور  و ناچار می شوند که هماهنگی بیشتری داشته باشند.

چه ضررهایی متوجه فرانسه به خصوص در وابطش با کشورهایی مانند آلمان و انگلستان خواهد بود اگر بخواهد چنین روشی را ادامه دهد؟

به طور حتم ضرر می کند. وقتی که ایران بتواند در مورد مساله هسته ای به توافق برسد، طبیعتا قدرت منطقه ای ایران افزایش می یابد. یعنی بازیگری ایران در رابطه با عراق، سوریه، و حتی افغانستان و حتی برخی مناطق خلیج فارس مانند بحرین افزایش پیدا می کند. شاید فرانسوی های چندان نسبت به عراق و افغانستان حساس نباشد، اما نسبت به منطقه شامات بسیار حساس هستند. بازی کردن ایران به عنوان قدرت منطقه ای و تایید غرب بر اینکه ایران یک بازیگر مهم و کاربردی در منطقه است، جای فرانسه را تنگ می کند. ضمن اینکه فرانسوی ها رقبای مهمی را در زمینه اقتصادی در ایران خواهند دید که فضایی که برای فرانسه باز بوده _ حضور شرکت هایی مانند توتال، پژو و .._ این فضا مجددا بازنخواهد گشت. شرکت های آمریکایی در اولویت هستند و کالاهای بهتری می توانند صادر کنند، بعد از آن آلمان ها، ایتالیایی ها و انگلیسی ها هستند. پیش از این محدودیت هایی که این کشورها در صادرات محصولات به ایران داشتند، فرانسوی ها نداشتند، بنابراین فرانسوی ها از نظر اقتصادی و هم ژئوپلیتیکی نگران هستند. یعنی قدرتشان در منطقه خاورمیانه به ویژه شامات تضعیف می شود. 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:46 توسط savalan| |
پاریس سنگ اندازی کرد یا تهران امضا نکرد؟

یک مذاکره و دو روایت

جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده پس از آنکه پاریس در بسیاری از تحلیل ها و خبرهای منتشر شده متهم به عدم همکاری با سایر اعضا 1+5 شد در سخنانی در ابوظبی ادعا کرد که این ایران بود که از امضای متن نهایی سرباز زد. ادعایی که با بسیاری از شواهد موجود همخوانی اندکی دارد
 
نویسنده :
سارا معصومی
 
 

دیپلماسی ایرانی: " کوهی برای بالا رفتن . " این عبارت، تعبیری بود که خبرنگار گاردین برای ماراتن مذاکرات برگزار شده در ژنو به کار برد. دومین دور از مذاکرات در پایتخت سوئیس این بار با چاشنی خوش بینی آغاز و سپس با طعم گس اعلام وجود اختلاف و به تفاهم نرسیدن دو طرف برای امضای توافقنامه ای مشترک به پایان رسید. پس از نخستین روز حضور هیات ایرانی در ژنو نشانه های بسیاری دال بر احتمال به امضا رسیدن توافقنامه مشترک میان تهران و طرف مقابل به چشم می خورد: لغو سفر وزیر امور خارجه ایران به ایتالیا و البته حضور ناگهانی و برنامه ریزی نشده وزرای امور خارجه کشورهای عضو از جمله جان کری در ژنو. این نشانه های مثبت بر آتش گمانه زنی هایی افزود که در نیمه شب آخرین دور از مذاکرات همزمان با بارانی که خیابان های منتهی به هتل محل اقامت هیات های حاضر را مرطوب کرده بود ؛ خاموش شد. وزیر امور خارجه ایران در حالی که لبخند بر لب داشت دوشادوش کاترین اشتون رئیس هیات مذاکره کننده غربی وارد محل استقرار خبرنگاران شده و مقابل فلش صدها خبرنگار و عکاس حاضر در محل تاکید کرد که از نتیجه این مذاکرات ناراضی نیست. سخنان کاترین اشتون نیز به این اظهار نظر ساده که ما پیشرفت های جدی داشته ایم ، خلاصه شد. با اینهمه نتیجه سه روز مذاکرات دقایقی پیش از حضور وزیر امور خارجه ایران و کاترین اشتون از زبان وزیر امور خارجه فرانسه در اقدامی غیر دیپلماتیک شنیده شد که از پایان بی نتیجه مذاکرات خبر می داد. با گذشت 24 ساعت از غوغای خبری که مقصر اصلی را فرانسه خوانده بود ، اکنون زمزمه های دیگری به گوش می رسد.

در شرایطی که در ایران همگان انگشت اتهام خود را به سمت فرانسه نشانه رفته اند و البته در میان رسانه های غربی هم در لوموند، نیویورک تایمز و فارن پالیسی در تقسیم تقصیر به سرسختی های پاریس اشاره می کنند؛ جان کری وزیر امور خارجه امریکا روایتی متفاوت از این داستان را در اختیار خبرنگاران قرار داده است. بحث مطرح شدن نام نیروگاه اراک به عنوان مطالبه ای جدی از سوی فرانسوی ها - در حالی که در نشست آلماتی نامی از آن برده نشده بود -  بسیاری از تحلیل های ابتدایی را به این سمت پیش برده بود که نقش پلیس بد ماجرا را این بار فرانسوی ها بازی کردند. در آن سوی این سکه هم بودند کسانی که پررنگ کردن نقش فابیوس در این داستان را چندان عاقلانه نمی دانند و اعتقاد دارند که شاید باز هم شبح امریکا در پشت پرده این داستان بوده است. با اینهمه به نظر می رسد که جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده با یک کمک فرانسوی ها آمده و یا روایت متفاوت تری از پشت پرده مذاکرات را به زبان می راند.

این مقام ارشد امریکایی که در نیمه شب دومین روز مذاکرات خود را از منطقه به ژنو رساند در تازه ترین اظهار نظر خود در این خصوص می گوید :" کشورهای اصلی در 1+5 متفق القول بودند و این ایران بود که از پذیرفتن طرح ما خودداری کرد." کری که در جمع خبرنگاران در ابوظبی سخن می گفت تاکید کرد که اعضای 1+5 در نهایت در طرحی که بر روی میز قرار گرفت توافق کرده بودند اما امتناع ایران منجر به عدم رسیدن به یک توافق شد:" فرانسوی ها طرح را امضا کردند، ما هم امضا کردیم. این ایران بود که امضای خود را پای توافقنامه نزد. "

جان کری البته اسرائیل را هم از یاد نبرده و تاکید کرد که اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در آن هرگونه توافق با ایران را اشتباه و امتیاز دادن به تهران خوانده بود ، نارس و زودهنگام بوده است :زمانی می توانید با مساله ای مخالفت کنید که آن را ببینید. نمی توان با تلاش ها برای رسیدن به ممکن ها و مطلوب ها مخالفت کرد.

جان کری با وجود این انتقاد سعی کرد باردیگر به اسرائیلی ها اطمینان خاطر دهد و به تعهد امریکا به تامین امنیت اسرائیل تاکید ورزید: اوباما هرکاری را که بر زبان رانده عملی هم کرده است.اسامه بن لادن را از میان برداشت و نیروهای امریکایی از افغانستان و عراق را هم خارج کرد. بنابراین در خصوص ایران هم سخنان وی را باور کنید. او بلوف نمی زند.

در شرایطی که جان کری در سخنان خود از وجود اتحاد میان تمامی اعضا سخن می گوید ؛ دیپلمات های کشورهای اروپایی نظر دیگری دارند که در فایننشال تایمز منعکس شده است : " ایران و طرف غربی به توافقنامه ای نهایی و البته دور از انتظار دست یافته بودند. سپس درست در دقیقه نود ، وزیر امور خارجه فرانسه به گفتگوها ملحق شد. در نهایت فابیوس در چند ساعت اعلام کرد که مذاکرات بی نتیجه به پایان رسیده است. این پاسخی نبود که تیم های اروپا ، امریکا و ایران انتظار آن را داشته باشند. یک دیپلمات غربی تاکید می کند که پاریس به شکل فعال در مذاکراتی که منتهی به مذاکرات آخر هفته در ژنو شد ، شرکت نداشته است. انها خود را تا دقیقه آخر درگیر نکرده و بنابراین پاسخی که فرانسه به این مذاکرات داد نباید چندان دور از انتظار باشد. دولت سوسیالیست فرانسوا اولاند مدت هاست که در لیبی ، مالی ، سوریه و حالا ایران فاصله خود را با امریکا زیاد کرده است. فرانسه به متحد اصلی اروپایی اسرائیلی ها تبدیل شده است ."  

در شرایطی که منابع خبری مطرح شدن بحث تاسیسات هسته ای اراک را اصلی ترین دلیل به توافق نرسیدن ایران و 1+5 می دانند ، در گزارش هایی که امروز در نشریاتی چون نیویورک تایمز به چاپ رسیده شده است از اصرار ایران برای به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی اورانیوم آن سخن به میان آمده است.

همزمان با این سخنان جان کری ،همتای فرانسوی وی نیز لحن تند خود را تغییر داده است . وی 24 ساعت پس از آنکه نام او به عنوان برهم زننده بازی به گوش رسید، از امکان توافق با ایران درباره برنامه هسته ای سخن می گوید. به گزارش رویترز ، لوران فابیوس در این خصوص گفت: ما با دسترسی به توافقی با ایرانیان فاصله ای نداریم اما هنوز به این مرحله نرسیده ایم.

این مقام فرانسوی در سخنان خود به دو موضوع اصلی مطرح شده در گمانه زنی ها از جمله اینکه ایران باید ساخت راکتور آب سنگین اراک را معلق کرده و از غنی سازی 20 درصدری اورانیوم هم چشم پوشی کند اشاره کرد.

دو روایتی که در 24 ساعت گذشته از آنچه در پشت میز مذاکره گذشت به گوش رسید هنوز مورد تایید یا تکذیب مقام های وزارت امور خارجه ایران و یا تیم هسته ای اعزامی به ژنو قرار نگرفته و تلاش های دیپلماسی ایرانی برای نظرخواهی از سخنگوی وزارت امور خارجه هم در این خصوص تا زمان تنظیم این گزارش ناکام مانده است. با اینهمه به نظر می رسد که در صورت صحت سخنان وزیر امور خارجه امریکا در شرایطی که طرح ارائه شده از سوی غرب نظر مثبت ایران را جلب نکرده باشد ، در دور بعدی از مذاکرات هم که تاریخ آن فعلا 20 نوامبر اعلام شده است ایران و غرب بر سر مفاد توافقنامه گام اول، چالش های بسیاری با هم خواهند داشت .

 

 
 
 

 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:18 توسط savalan| |
امپراطوری ایران به زودی احیا می‌شود

توافقات منطقه‌ای در گرو مذاکرات هسته‌ای

معادلات جدید قدرت در منطقه باعث شده است تا ایران بتواند قدرت هجومی بیابد و به فکر نفوذ از افغانستان تا شمال آفریقا و به موازات آن ادامه برنامه‌ هسته‌ای‌اش باشد.
 
 

دیپلماسی ایرانی: مبارزه بزرگی که ایران در عصر مدرن در برابر غرب در پیش گرفته تهران را برای بازسازی امپراطوری قدیمی اش آماده می کند، البته بر اساس معادلات و چارچوب هایی جدید که با صعود و نزول قدیمش تفاوت دارد.

انقلاب ایران در سال 1979 به اندازه ای برای ایرانی ها عظیم بود که به فکر صدور آن افتادند، مساله ای که باعث نگرانی بسیاری از کشورهای منطقه شد و عراق را به تجاوز به خاک این کشور با برافراشتن پرچم حزب بعث و رویاهای پان عربیسم با هدف ایجاد کشور عربی یکپارچه قدرتمند در منطقه واداشت، و از خلال این حرکت از یک سو ایدئولوژی قدرت های منطقه ای را به بازی گرفت و از سوی دیگر خون هزاران بی گناه را ریخت و ثروت کشورهای منطقه را به باد داد. تحرکات عراق باعث شد تا فاجعه ای عظیم رقم بخورد و فجایع دیگری برای ملت های منطقه به وجود بیاید که در طول تاریخ سه دهه گذشته به روشنی دیدیم.

در حال حاضر ببر امریکایی در آسیا زخم خورده است، بعد از حملات 11 سپتامبر به دو برج دو قلو در نیویورک امریکا اقدام به اشغال افغانستان و عراق کرد که این فعالیت ها فرصتی طلایی در اختیار ایران قرار داد تا از هزینه های سنگین امریکا در افغانستان و عراق بهره برداری کرده و جای پایی برای خود در این دو کشور ایجاد کند. نفوذ ایران در این دو کشور سبب شد تا ضربه ای سخت و جان کاه به محور سنی طایفه ای وارد شود. جریانی که مورد حمایت امپریالیست و صهیونیست ها است و تلاش دارد تا جریان های چپ، قومی و اسلام گرای معتدل عربی را منزوی کرده و به حاشیه براند. اما آنها اکنون به روشنی می بینند که عرصه بر هم پیمانانشان در عراق و سوریه و لبنان به شدت تنگ شده و نمی توانند کاری از پیش ببرند.

مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 در ژنو که میان وزرای امور خارجه کشورهای غربی با دیپلمات های ایرانی انجام شد، بر پرونده هسته ای ایران تمرکز داشت اما در حقیقت مقدمه ای است برای رسیدن به توافق با ایران در پرونده های به شدت حساس عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و غیره.

معادلات جدید قدرت در منطقه باعث شده است تا ایران بتواند قدرت هجومی بیابد و به فکر نفوذ از افغانستان تا شمال آفریقا و به موازات آن ادامه برنامه هسته ای اش باشد. به گونه ای که حالت جغرافیایی – سیاسی استثنائی ای به وجود آمده که دیگر خطر اسرائیل برای برخی کشورهای عربی جنبه مرکزیت ندارد بلکه بیشتر بر خطر ایران، "کشور همسایه اعراب" متمرکز شده اند. این مساله سبب شده است تا احیانا این احساس پانورایا به وجود آید که توطئه های دو گانه علیه اعراب در پس پرده به وجود آمده است.

با گذشت 34 سال از انقلاب ایران و با عبور این کشور از جنگی بزرگ با عراق و جنگ های نیابتی کوچک در عراق و لبنان و فلسطین و تلاش برای ادامه برنامه هسته ای اش، آن هم در سایه تحریم های شدید اقتصادی که شاید شدیدترین در نوع خود در تاریخ بشری محسوب می شود، ایرانی ها اکنون تلاش دارند با دقت هر چه تمام تر از فرصت ها نهایت استفاده را کرده و خود را از انزوا خارج ساخته و به قدرتی بالقوه تبدیل شوند که دنیا در آخر مجبور شود در برابر آنها سر خم کند.

این وضعیت با توجهات جدید دولت جدید امریکا به ریاست باراک اوباما که تلاش بسیاری دارد تا کشورش را از وضعیت اسفناک به جا مانده از دوران جورج بوش نجات دهد، هم زمان شده است. ایران تلاش دارد در این فضا از فرصت حضور اوباما در کاخ سفید نیز نهایت استفاده را ببرد.

مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 در ژنو که میان وزرای امور خارجه کشورهای غربی با دیپلمات های ایرانی انجام شد، بر پرونده هسته ای ایران تمرکز داشت اما در حقیقت مقدمه ای است برای رسیدن به توافق با ایران در پرونده های به شدت حساس عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و غیره. هر گونه پیشرفتی در مذاکرات هسته ای قطعا باعث پیشرفت در دیگر پرونده های منطقه ای خواهد شد و این مساله به ایران کمک خواهد کرد تا دایره نفوذ خود را بیش از پیش در منطقه گسترش دهد که در آخر به شکل گیری امپراطوری جدید ایرانی در منطقه کمک شایانی خواهد کرد.

منبع: القدس العربی/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
 
 

 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:17 توسط savalan| |
رهاورد مذاکرات ژنو برای ایران چه بود؟

مقاومت دیپلماتیک

نصرت الله تاجیک، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در اردن و کارشناس مسائل منطقه در یادداشتی یرای دیپلماسی ایرانی به بررسی دستاوردهای مذاکرات ژنو می پردازد.
 
 

دیپلماسی ایرانی: بی شک روند، اهداف، اتفاقات، دلایل و زمینه های مذاکرات ژنو در صورت تدوین صحیح و علمی می تواند نحله جدیدی از ادبیات مقاومت دیپلماتیک در برابر زیاده خواهی و انداختن روند مذاکرات در کانال اصلی بازی دو سر برد در سیاست خارجی و روابط بین الملل بگشاید. در این دور از مذاکرات نه تنها تابوی مذاکره مخصوصا بین ایران و آمریکا شکسته شد بلکه این امر مورد پذیرش قرار گرفت که با اعتقاد واقعی به مذاکره و نه استفاده ابزاری از آن می توان به کاهش فواصل و اختلافات کمک کرد. این گزاره خود بیانگر روند جدیدی در سیاست خارجی و روابط بین الملل می شود که مورد خوشایند کشورهائی نیست که نقش و فلسفه وجودیشان در صحنه بین المللی در تداوم تنشهای منطقه ای و بین المللی است. جریان صهیونی- عربی که تلاش زیادی برای ناموفق شدن این مذاکرات مبذول داشتند و متاسفانه راهبرد صحیحی هم برای مقابله با آنها دنبال نشد.

تحلیل محتوای آنچه در ژنو گذشت به دلایلی که موضوع این مقاله نیست از سوی تحلیلگران نه مقدور است و نه ضروری. اینکه ایران در این مذاکرات چه می دهد و چه می گیرد به همان مقوله تحلیل محتوا بر می گردد که تا روشن نشدن ماحصل مذاکرات جز گمانه زنی و پیش داوری چیزی عایدمان نخواهد شد. اما سنتی که این دور از مذاکرات ژنو در صحنه روابط بین الملل بجای گذاشته قابل توجه است. به چند فرضیه زیر توجه کنید:

1-      غرب عجله ای در رسیدن توافق با ایران ندارد.

2-      همه مشکلات ایران و غرب در مسئله هسته ای خلاصه نمی شود.

3-      به فرض حل مشکلات هسته ای نباید انتظار داشت که غرب چماق تحریم را از روی سر ایران بردارد ولی تحقق گشایش هایی را نباید دور از انتظار دانست.

البته مذاکراتی که بین ایران و مجموعه 1+5 در ژنو دنبال شد اگر چه به موافقتنامه ای مکتوب منجر نشد اما در بطن خود توافق های نا نوشته ای را دارد که به عنوان نقاط عطف و نقاط راهنما بر اساس رعایت اصول مذاکرات، شفافیت در مواضع و پایداری بر مواضع اصولی و تبیین صحیح آنها طی شده است و چنانچه  فرضیات بالا مورد قبول باشند باید در همین چارچوب نیز از سوی ایران دنبال شود. اگر این فرضیه را بپذیریم که غرب عجله ای در توافق با ایران ندارد در اینصورت ما نیز باید صبوری پیشه کنیم و اصراری در امضا تفاهم نامه نداشته باشیم. مخصوصا تفاهم نامه ای بد که مضارش از فوایدش بیشتر است.

وقتی خبر سفر غیر منتظره وزرای خارجه به ژنو منتشر شد دو تحلیل در داخل محافل سیاسی داخل کشور رواج یافت. یا مذاکرات به نتیجه رسیده و آنها برای امضای تفاهم نامه عازم ژنو شده اند و یا اختلاف نظراتی در چگونگی برخورد با ایران و نحوه تحمیل نظرات و به قولی چند میخه کردن درخواست هایشان در بین مجموعه 1+5 وجود دارد که وزرای خارجه با حضور خود قصد چانه زنی، اخذ امتیاز بیشتر و حل مشکل را دارند که روند امور تحلیل دوم را اثبات نمود. اما تدوین اصول راهنما و پایداری بر آنها این فرصت را از تقسیم کاری که مجموعه غرب بین خود کرده بود گرفت. تقسیم کاری که آمریکا سعی نموده بود کمترین تنش را بین خود و هیئت ایرانی ایجاد کند و در عوض این وظیفه بر دوش فرانسه افتاده بود.

اینکه دولت جدید ایران به هر دلیلی و در هر زمینه ای روش مذاکره با غرب را در سر لوحه سیاست خارجی خود قرار داده است نشان از اعتماد به نفس و حقانیت مواضع و درستی راهش دارد که باید با روشهای علمی نقد و بررسی دائم در جهت بهبود روشهای مذاکره و اصولی که می باید روی آنها ثابت ماند و فروعی که قابلیت مانور دارند بر آمد و امید است دست اندرکاران سیست خارجی این فضا را برای تحلیلگران و رسانه ها فراهم آورند تا از طریق هم افزائی و مشارکت نخبگان فضای لازم برای حمایت از پیشبرد اعداف سیاست خارجی فراهم گردد.

 

 
 
 

 

 
نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:16 توسط savalan| |
نزدیکی ایران - امریکا در برابر دوستی چین - عربستان

هنوز هم توافق ممکن است

بر کسی پوشیده نیست که عربستان از نزدیکی هم‌پیمان بزرگش، واشنگتن به تهران به شدت ناخرسند است و آن را به حساب خود و افزایش نفوذ و قدرت ایران قلمداد می‌کند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: عدم توافق میان ایران با 1+5 در ژنو بر سر برنامه هسته ای اش به این معنا نیست که صفحه جدیدی که "دیپلماسی تلفنی" اوباما و روحانی ورق زد، به سرعت بسته شد. همچنان انگیزه های لازم برای مذاکره کنندگان ایرانی و غربی برای نشستن پشت میز مذاکره وجود دارد و خونی که در شریان های روابط امریکا – ایران بعد از بیش از سی سال جریان یافت، همچنان جریان دارد. همه نشانه ها دلالت بر آن دارد که توافق میان طرف ها ممکن است حتی اگر زمان ببرد.

مسیر جدید در روابط امریکا – ایران تصویری مغایر با وضعیتی که چند ماه پیش وجود داشت، ترسیم کرده است. با علم بر این که این نخستین بار نیست که دو طرف با یکدیگر همکاری دو جانبه دارند، قبلا نیز دو طرف بر سر افغانستان و عراق بر اساس مصالح مشترک همکاری کرده و دست یکدیگر را فشرده بودند، اگر چه اختلافات بسیاری هم بر سر آن پرونده ها با یکدیگر داشتند. اما این بار حرارت دست دادن ها متفاوت با گذشته است، آن چه می بینیم حکایت از نزدیکی روابط تا اندازه ای است که ممکن است نوعی هم پیمانی به معنای دیگر به وجود آید. هم پیمانی میان راس "محور شرارت" با راس "قدرتمندترین استکبار جهانی". و شاید بتوان گفت که انفجار خشم اسرائیل بزرگ ترین علامت برای این تحول استراتژیک است که چند ماهی است دنیا را هم شوکه کرده است.

بر کسی پوشیده نیست که عربستان از نزدیکی هم پیمان بزرگش، واشنگتن به تهران به شدت ناخرسند است و آن را به حساب خود و افزایش نفوذ و قدرت ایران قلمداد می کند. عربستانی ها می گویند نفوذ ایران در منطقه به مثابه از دست دادن نفوذ عربستانی – عربی آنها از جمله در سوریه، عراق، لبنان، یمن و بحرین است. احساس خطر برای آنها زمانی بزرگ تر می شود که از احتمال گسست وابستگی ایالات متحده امریکا به عربستان در بحث انرژی طی چند سال آینده صحبت به میان می آید. ایالات متحده در حال حاضر به سمتی می رود که به تولید کننده نفت تبدیل شود و خودکفایی اش در این زمینه به اندازه ای برسد که حتی به نخستین صادرکننده نفت در جهان تبدیل شود.

احساس خطر برای آنها زمانی بزرگ تر می شود که از احتمال گسست وابستگی ایالات متحده امریکا به عربستان در بحث انرژی طی چند سال آینده صحبت به میان می آید.

عربستان تلویحا گفته است که می خواهد از هم پیمان بزرگش دور شود و به دنبال جایگزین های آن می گردد. اما واقعیت این است که مدت ها است عربستان به دنبال جایگزینی به جای امریکا است. کسانی که نقشه های سرمایه گذاری های جهانی و متغیرهای اقتصاد بین الملل را بررسی می کنند، به روشنی می بینند که نزدیکی روابط عربستان – چین در تمامی زمینه های نفتی، تجاری و اقتصادی و حتی سیاسی رو به افزایش است علی رغم این که دو طرف سر مساله سوریه اختلافات بسیاری با یکدیگر دارند. اگر چه پکن از روز نخست دائما گفته است که با حکومت بشار اسد نیست اما همواره این نکته را نیز تاکید کرده که از ابتدا مخالف دخالت در امور داخلی دیگران است و این جزئیات می رود تا در دایره تصمیم گیری های ریاض تاثیرگذار شود.

امروزه چین دومین وارد کننده بزرگ نفت جهان است و عربستان نیز بزرگ ترین صادرکننده نفت جهان محسوب می شود، در نتیجه پکن به ریاض به چشم موردی قابل اعتماد در زمینه نفت می نگرد، عربستان نیز به چین به عنوان یک کشور بزرگ صنعتی که امکانات حیرت آور صنعتی و تجاری در اختیار دارد، می نگرد و آن را شریک تجاری استراتژیکی برای خود تصور می کند. چین شاید از تلاش های امریکا برای به انزوا کشاندنش در شرق و جنوب آسیا ناخرسند باشد اما تلاش می کند که این خسارت را با نفوذ در خاورمیانه و کشور بزرگی چون عربستان سعودی جبران کند.  

آیا وارد دوران تحولات بزرگ شده ایم، دورانی که در آن ایران به هم پیمانی برای امریکا برای رویارویی با هم پیمانی چین – عربستان تبدیل می شود؟

منبع: النهار/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:15 توسط savalan| |
آیا عربستان و فرانسه می تواند نقش متحد تازه را بازی کنند؟

دوستی ریاض و پاریس در سایه رویای هژمونی منطقه ای

روزنامه های صهیونیستی با اشاره به قرارداد تسلیحاتی ریاض و پاریس نوشتند که عربستان سعودی از فرانسه خواسته بود مانع تحقق توافق بین ایران و کشورهای طرف مذاکره در ژنو شود. بر اساس این گزارش فرانسه مایل است جای آمریکا را به عنوان متحد غربی عربستان بگیرد
 
 

دیپلماسی ایرانی - حامد شفیعی : نشریه فارین پالسی چندی پیش در گزارشی از تشکیل ارتشی شامل ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر از نیروهای شبه نظامی از سوی عربستان در پاکستان برای ایفای نقش در سوریه علیه حکومت اسد خبر داد. در همین حال یک ماه پیش بود که شبکه فرانس ۲۴ به نقل از مقام های کاخ الیزه گزارش داد که اولاند برای اینکه رابطه نزدیک خود را با اسرائیلی ها نشان دهد در تماس تلفنی با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی حمایت کامل از این رژیم در مقابل ایران را اعلام کرده است. شاید به همین خاطر کسانی که خبرهای روزهای گذشته ژنو و برنامه رئیس جمهور فرانسه را دنبال می کردند چندان از اظهارات لوران فابیوس در جریان مذاکرات اخیر ژنو تعجب نکردند. هر چند مقام های فرانسوی گفته اند جریان مذاکرات ژنو به این موضوع ارتباطی ندارد اما هیچ کسی نیست که از نقش تخریبی پاریس در مذاکرات 1+5 خبر نداشته باشد. در این میان عربستان سعودی هم در یک لابی نانوشته با فرانسه و اسرائیل قرار دارد. سعودی ها که به شدت از آمریکا به خاطر سیاستش در قبال تهران و دمشق خشمگین هستند خودشان در تلاش برای مداخله مستقیم در سوریه هستند. گرچه در این میان اخباری مبنی بر درخواست های فرانسه از ایران و همچنین " دهن کجی " فرانسه به آمریکا منتشر شده اما به هر حال نقش عربستان در این میان را نمی توان نادیده گرفت.

در همین حال رسانه های اسرائیلی تاکید کرده اند مانع تراشی فرانسه در مذاکرات هسته ای بین ایران و 1+5، با حمایت عربستان در ژنو انجام شد و هیجان فرانسه برای به شکست کشاندن مذاکرات ژنو، بدون دستمزد نبود. روزنامه های صهیونیستی با اشاره به قرارداد تسلیحاتی ریاض و پاریس نوشتند که عربستان سعودی از فرانسه خواسته بود مانع تحقق توافق بین ایران و کشورهای طرف مذاکره در ژنو شود. بر اساس این گزارش فرانسه مایل است جای آمریکا را به عنوان متحد غربی عربستان بگیرد. این روزنامه ها به قراردادهای نفت و سلاح که اقتصاد فرانسه به آن نیاز دارد، اشاره کرده اند. یک ماه پیش در چنین روزهایی فرانسه قراردادی 1/1 میلیارد یورویی (معادل 5/1 میلیارد دلار) با عربستان سعودی امضا کرد. موضوع این قرارداد بازسازی 4 کشتی جنگی و دو کشتی حمل سوخت عربستان بود که از دهه 1980 سرویس و تعمیر نشده بودند.

ژان یوس لودراین وزیر دفاع فرانسه در سفری به عربستان با مقامات سعودی درباره همکاری در بخش دفاعی و تسلیحاتی گفت وگو کرد و این قرارداد هم در همین سفر به امضا رسید. لودراین در این سفر با شاهزاده سلمان ولیعهد عربستان هم دیدار و درباره راههای تقویت روابط دوجانبه گفت وگو کرد. محور این تقویت روابط دوجانبه قراردادهای نظامی و تسلیحاتی است. سفیر فرانسه در گفت وگو با رسانه های سعودی درباره این دیدارها گفت، هدف از این نشست ها و ملاقات ها روشن است. فرانسه اولین کشوری است که توافقنامه دولت با دولت در زمینه انرژی هسته ای با عربستان امضا می کند زیرا به عقیده ما دولت عربستان برنامه های بلندمدت و عظیمی در این زمینه دارد و می خواهد آن را در بخش انرژی هسته ای به اجرا بگذارد و فرانسه از نظر تکنولوژی هسته ای در دنیا بهترین است.

به گفته سفیر فرانسه، عربستان شریک استراتژیک فرانسه در منطقه است و روابط دوجانبه دو کشور اهمیت زیادی در حوزه اقتصادی دارد. تجارت دوجانبه فرانسه و عربستان طی 5 سال گذشته دوبرابر شده است. عباس لقمانی کارشناس مسایل اروپا معتقد است در  واقع اکنون عربستان مهمترین مخالف و  بیشترین ترس از  مذاکرات دارد. درعین حال که مهمترین عاملی که فرانسه  در موضع گیری بازی می کند این است که دولت فرانسه با توجه به مسائلی که در سوریه رخ داده است و همچنین مسائل لبنان  و شمال آفریقا این احساس را دارد که نفوذ سابق دولت استعمارگر فرانسه را ندارد و در حال از دست دادن نفوذ خود است. به همین دلیل تلاش می کند با سیاست هایی کوته نظرانه  از یک سو  کشورهای عربی را به سمت خود جلب کند و از سویی  سلاح های نظامی به این کشورها صادر کند. او این اقدام فرانسه را نوعی " خوش رقصی " در برابر اسرائیل و کشورهای عربی برای افزایش وزنه خود و راضی نگه داشتن آنها می داند.

عدم گسست میان عربستان و آمریکا

کامران کرمی ، کارشناس مسائل عربستان نیز به مساله ارزیابی مجدد روابط عربستان با آمریکا اشاره می کند که آن را نشات گرفته از تحولات ماه های اخیر در منطقه می داند. کارشناس مسایل عربستان می گوید:" عربستان با فروش نفت و خرید تسلیحات درصدد تحکیم روابطش با فرانسه است. از این رو تا چه میزان فرانسوی بتواند نقش بازیگر جایگزین را در راهبرد امنیتی عربستان و الگوی توازن سازی در سیاست خارجی عربستان داشته باشد، منوط به تحقق یک سری شرایط است." البته او جهت گیری در سیاست خارجی با توجه به موضوع  ائتلاف را مساله ای ایستا نمی داند. از این رو بر این عقیده است که ائتلاف در سیاست خارجی وابسته به شرایط محیطی و ادراک ماهیت پویایی دارد و سیاست خارجی عربستان هم از این قاعده مستثنا نیست. اینکه فرانسه بتواند جایگزینی در اتحاد راهبردی سیاست خارجی عربستان به جای آمریکا باشد، موضوعی است که نیاز به تحقق یک سری شرط ها و متغیرهای منطقه ای و بین المللی دارد. کامران کرمی با اشاره به در هم تنیدگی منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی آمریکا و عربستان، حداقل گسست در روابط این کشور حداقل در کوتاه مدت را ناممکن می داند.حتی در بلند مدت نیز با توجه به نیازهای نفتی آمریکا نمی توان به راحتی از این گسست سخن گفت.

در عین حال نقش فرانسه در تامین تسلیحات نظامی عربستان و همچنین فروش اروپایی نفت عربستان به این کشور نیز قابل توجه است. از سویی فرانسه نیز تمایل زیادی به نقش آفرینی در منطقه داشته که این مساله به گفته کامران کرمی مربوط به جایگاه سنتی کشورهای عربی در سیاست خارجی فرانسه است. او می افزاید:" مساله بعدی بازیگری فرانسه در مقابل آمریکا در خاورمیانه به خصوص در منطقه شامات بوده که تا حدودی یک مساله رقابتی است. با این همه این کارشناس مساله عربستان با طرح این پرسش که آیا واقعا فرانسه این پتانسیل را دارد که بر اساس الگوی موازنه سازی برون گرا که در سیاست خارجی عربستان در مقابل آمریکا تعریف شده، نقش خود را به خوبی بازی کند؟ تصریح می کند:"  این موضوع بستگی به شرایط منطقه ای، بین المللی و به خصوص تصورات ادراکی رهبران عربستان در شرایط متغیر پیرامونی است."

طی ماه های اخیر عربستان و فرانسه اقدام به امضای پیمان نامه های خرید و تجهیزات تسلیحاتی کرده اند. از این رو کارشناسان تحقق این مساله را موجب نزدیکی روابط دو کشور می دانند. اما کامران کرمی بر این باور است که عربستان هیچگاه این پیمان نامه ها را به شکل یک قرارداد امنیتی تبدیل نمی کند. او دلیل این امر را وجود تناقضات در سیاست خارجی عربستان همزمان در سطح بین المللی، منطقه ای و ریز منطقه ای ( سطح شبه جزیره عربی ) می داند که بخشی از توان این کشور معطوف به مدیریت الگوی این تناقضات است. او می گوید:" وضع داخلی عربستان و انتقادهای داخلی به خصوص و هماهنگی با آمریکا و اسرائیل موجب شده تا هیچگاه این قراردادها امنیتی نباشد زیرا رویه عربستان در سیاست خارجی محتاط بوده است. با این همه توجه به فاکتور آمریکا و نقش پر رنگ این کشور در آمریکا چندان فضای باز برای فرانسه در منطقه ایجاد نمی کند. گرچه ممکن است در مدت زمانی شاهد روابط گرم میان عربستان و فرانسه باشیم اما در بلند مدت همواره روابط میان عربستان و آمریکا وجود خواهد داشت.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:13 توسط savalan| |
سایه بازیگران منطقه ای بر مذاکرات هسته ای

مردی که فابیوس را علیه ایران تحریک کرد

ناظران می‌گویند که حمایت عربستان از فرانسه فقط مقابله به مثل با روسیه بر سر سوریه نبوده است، بلکه ارسال این پیام از سوی ریاض به واشنگتن نیز بوده است که می‌تواند از ثقل اقتصادی و دیپلماتیکش برای تاثیرگذاری بر جامعه جهانی از دریچه‌ای غیر از دریچه امریکا استفاده کند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: همان طور که وتوی روسیه همه تصمیم ها بر سر سوریه را لغو کرد و به داد بشار اسد رسید، وتوی فرانسه نیز همه تلاش ها برای توافق بر سر برنامه هسته ای ایران میان تهران با کشورهای غربی را به باد داد. ایرانی ها تلاش داشتند که از طریق این توافق نامه دریچه ای برای ادامه غنی سازی اورانیوم داشته باشند و از مواضع متزلزل واشنگتن در برابر تهران نهایت استفاده را ببرند.

به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، یک منبع عربستانی گفت که کشورش با قدرت پشت مواضع تند فرانسه در خلال مذاکرات 1+5 با ایران ایستاده بود.

این منبع که این روزنامه عربی اشاره ای به آن نکرده است، همچنین گفت که آن چه تندروی فرانسه را حمایت می کرد، سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان بود که می خواست به این ترتیب پاسخی به وتوی روسیه در برابر بحران سوریه که عربستان تلاش می کرد روند دیپلماسی مشابهی را در آن پرونده پیگیری کند، داده باشد و فرانسه، دوست نزدیک خود را برای این تندروی ترغیب کرد.

در طول مذاکرات ژنو لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه گفته بود که توافق نامه پیشنهادی نگرانی ها را بر طرف نمی کند و نمی تواند ابهامات را بر سر پرونده هسته ای ایران رفع کند.  

البته وی تاکید کرد که فرانسه تمایل دارد به رغم اتهامات برخی مسئولان به این که پاریس تلاش ها را به چالش کشیده است، توافقی در پرونده هسته ای ایران حاصل شود.  

بر اساس توافق نامه پیشنهادی ایران می پذیرفت بخشی از برنامه هسته ای خود را در برابر کاهش برخی تحریم های اقتصادی که مشکلات بزرگی را برایش رقم زده است، متوقف کند.

ناظران می گویند که حمایت عربستان از فرانسه فقط مقابله به مثل با روسیه بر سر سوریه نبوده است، بلکه ارسال این پیام از سوی ریاض به واشنگتن نیز بوده است که می تواند از ثقل اقتصادی و دیپلماتیکش برای تاثیرگذاری بر جامعه جهانی از دریچه ای غیر از دریچه امریکا استفاده کند.

ناظران بر این اعتقادند که اظهارات جان کری، وزیر امور خارجه امریکا که روز یکشنبه بیان کرد، حاکی از نگرانی امریکایی ها بر سر از دست دادن دوستی در طراز عربستان است. عربستان اتهام های متعددی را متوجه کاخ سفید به ریاست باراک اوباما کرده و او را فردی ضعیف توصیف کرده که تلاش دارد بر اساس وعده های روس ها عمل کند.

کری در گفت وگو با شبکه خبری ان بی سی گفته بود: «ما در مذاکرات هسته ای با ایران نه کوریم و نه ساده لوح. ما می دانیم که چگونه به گونه ای عمل کنیم که به سود مصالح کشورمان و جهان به ویژه هم پیمانانمان مثل اسرائیل و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و دیگر کشورهای منطقه باشد.»

دیگر منابع آگاه امریکایی به روزنامه العرب گفته اند که ریاض تصمیم دارد در صورتی که غرب نتواند توقفی در برنامه هسته ای ایران ایجاد کند، از طریق پاکستان اقدام به وارد کردن سلاح هسته ای کند.

درباره نقش عربستان در پرونده های منطقه ای، کرملین اعلام کرد که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه تلفنی با ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان بر سر تلاش های بین المللی بر سر پرونده سوریه و توقف تلاش ها بر سر برنامه هسته ای ایران گفت وگو کرد. کما این که راه های حل پرونده های مختلف منطقه ای را با او در میان گذاشت.  

مذاکرات ایران با 1+5 روز شنبه بدون رسیدن به توافقی در ژنو به کار خود پایان داد. طرف امریکایی می گوید که پیشنهادهایی را به ایران داده ولی تهران آن پیشنهادها را قبول نکرده است در حالی که مقام های ایرانی همچنان صحبت از خطوط قرمز هسته ای خود می کنند و می گویند امکان چشم پوشی از آن خطوط را ندارند.

از سوی دیگر منابع آگاه امریکایی به روزنامه العرب گفته اند که ریاض تصمیم دارد در صورتی که غرب نتواند توقفی در برنامه هسته ای ایران ایجاد کند، از طریق پاکستان اقدام به وارد کردن سلاح هسته ای کند. این خبر را چندی پیش روزنامه تایمز منتشر کرد و برخی افراد آگاه در عربستان می گویند که این مساله باعث نگرانی امریکایی ها به ویژه سازمان های امنیتی این کشور شده است. به ویژه این خبر زمانی منتشر می شود که جان کری، وزیر امور خارجه امریکا به تازگی در ریاض بوده و تلاش می کرده که روابط دو کشور را به یکدیگر نزدیک کند. امریکایی ها از این نگران هستند که عربستان همانند سال 1989 که در واکنش به تلاش های هسته ای ایران به سراغ موشک های چینی رفتند، این بار نیز اقدامی مشابه را انجام دهند. در آن موقع بازخواست های امریکایی ها ریاض را به اندازه ای خشمگین کرد که به فکر همکاری با شرق به جای همکاری های استراتژیک با امریکا افتاد. در آن موقع ماهواره های امریکایی عملیات انتقال موشک ها را رصد کرده و نسبت به تاثیر آنها بر امنیت اسرائیل هشدار داده بودند. وقتی که عربستانی ها تصاویر ماهواره ای را مشاهده کردند نگران شدند و به صرافت افتادند و گفتند که این موشک ها کلاهک هسته ای ندارند و تنها کلاهک های انفجاری با جنبه های دفاعی هستند. در آن زمان چین و عربستان هر دو تقاضای واشنگتن برای بازرسی این موشک ها را رد کردند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
 
 
نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:2 توسط savalan| |
تحلیل فارن پالیسی از موضع فابیوس

چرا فرانسه در نقش اپوزیسیون توافق هسته ای ظاهر شد؟

فرانسه در موقعیت بسیار خوبی قرار دارد تا به توافق هسته ای خدشه وارد کند، چرا که شماری از مقامات این کشورها به طور انحصاری بیش از یک دهه است که به دقت برنامه های هسته ای ایران را زیر نظر دارند و جنبه های فنی این برنامه ها و تاثیر تحریم ها را درک می کنند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: در دو روز نخست مذاکرات هسته ای ژنو، به نظر می رسید که دیپلمات های ایرانی و غربی آخرین اصلاحات را روی توافق هسته ای که تا چندی پیش دور از دسترس بود، انجام می دهند. اما در آخرین دقایق، لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه به گفت و گو ها ملحق شد و دیری نپایید که مذاکرات بی نتیجه شد و فابیوس فرصت آن را پیدا کرد تا این خبر را اعلام کند.

این پاسخی نبود که تیم های آمریکایی و اروپایی در انتظار آن بودند. یک مقام غربی گفت: پاریس مشارکت فعالی را در مذاکرات اواخر هفته گذشته در ژنو نداشت و تا آخرین روزها در جریان جزئیات کامل قرار نداشت.

با این حال پاسخ فرانسه نباید یک غافلگیری تمام عیار قلمداد شود. فرانسوا اولان، رئیس دولت سوسیالیست فرانسه،الگوی خود را در سیاست خارجی دنبال می کند و در لیبی، مالی، سوریه و اکنون ایران با دولت اوباما هماهنگ نیست. همچنین پاریس، متحد نزدیک اسرائیل در اروپا به شمار می رود و پس از آمریکا، دومین متحد تل آویو در جهان است.

فابیوس که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را بازتاب می دهد، دو نگرانی عمده در مورد توافق هسته ای با ایران دارد. نخست، این توافق احتمالی با ایران نمی تواند مانع آغاز به کار راکتور آب سنگین اراک شود و این در حالی است که به دنبال فعالیت این راکتور، بخش عمده و مهمی از فعالیت های هسته ای ایران از در برابر حمله هوایی ایمن می شود. چرا که با فعال شدن این راکتور، حمله به آن به منزله رقم زدن یک فاجعه انسانی خواهد بود. فابیوس همچنین از این موضوع نگران است که در طرح توافق پیشنهادی به ایران، به ذخایر اورانیوم غنی شده 20 درصدی توجهی نشده است. با توجه به این نگرانی ها، فابیوس به رادیو فرانسه گفت که نمی خواهد بخشی از بازی احمقانه باشد.

جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا تا کنون از به نقد کشیدن موضع فرانسه خودداری کرده است و به جای آن تاکید دارد که ایران و گروه 1+5، پیشفت خوبی در مذاکرات و دستیابی به توافق هسته ای داشته اند. کری در برنامه دیدار با رسانه ها گفت: شماری از کشورها – نه تنها فرانسوی ها، بلکه ما و دیگران – می خواهیم اطمینان یابیم که لحن قاطعی داشته باشیم. در رسانه های فرانسوی نیز گزارش هایی در مورد اتحاد قدرت های بزرگ مخابره می شود. این رسانه ها ادعا می کنند گروه 1+5، اتحاد داشته و این طرف ایرانی بود که در نهایت راه توافق در ژنو را سد کرد. اما در محافل خصوصی، برخی دیپلمات ها انگشت اتهام خود را به سوی فرانسه نشانه می روند.

با این حال فابیوس پیش از این نشست نیز در مورد توافق هسته ای با ایران هشدار داده بود. به گفته یک دیپلمات فرانسوی، وزیر امور خارجه فرانسه در یک محفل خصوصی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک که در ماه سپتامبر برگزار شد، گفت: در سال های اخیر، ما در مورد این موضع بسیار مراقب و گوش به زنگ بوده ایم و به سادگی از کنار آن نمی گذریم.

این درحالی است که موضع جدی فابیوس در مورد توافق هسته ای با ایران به یکباره تعداد دوستان فرانسه را در کپیتال هیل، افزایش داده است. جایی که قانونگذاران از هر دو حزب آمریکا از اوباما می خواهند تحریم های اقتصادی علیه ایران را حفظ کرده و حتی آنها را افزایش دهد.  لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه از ایالت کارولینای جنوبی که یک تندروی تمام عیار آمریکایی به شمار می رود به سی ان ان گفت: به خاطر فرانسه از خدا متشکرم. فرانسوی ها به رهبران بسیار خوبی در خاورمیانه تبدیل شده اند. از سوی دیگر سناتور جان مک کین جمهوریخواه از آریزونا نیز که یک تندروی آمریکایی دیگر است،در تویتتراش نوشت: فرانسه برای جلوگیری از توافق بد با ایران انگیزه دارد. زنده باد فرانسه.

اما هزاران مایل آنسو تر، در تهران، مقامات ایران واکنش های متعددی دارند. در توییتر دفتر مقام معظم رهبری آمده است: مقامات فرانسوی در سال های اخیر آشکارا با ایران دشمنی می کنند. این در حالی است که یک سیاستمدار باهوش نباید موضع بی طرف خود را به یک دشمن تبدیل کند.

باید گفت موضع فرانسه علیه شکل گیری یک توافق با ریسک هایی نیز به همراه دارد. مذاکره کنندگان آمریکایی و همتایان ایرانی آنها می گویند، پنجره دیپلماسی برای همیشه باز نمی ماند. در صورتی که مذاکرات به شکست بیانجامد، فرانسه هر گزینه ای که غیر از اقدام نظامی پیش روست را از بین می برد. از سوی دیگر مواضع پاریس می تواند روابط آمریکا و انگلیس با فرانسه را تحت تاثیر قرار دهد.

کریم سجادپور، کارشناس امور ایران در موسسه صلح کارنگی، می گوید: اگر در هفته های پیش رو توافقی پیشنهاد شود که امتیازهای بیشتری از ایران دریافت کند، فرانسه یک قهرمان می شود. اما اگر در ماه ها آتی دیپلماسی به شکست برسد،یک رسوایی برای فرانسه رقم می خورد.

اما به نظر می رسد در این قمار روی اول سکه برای فابیوس مطرح باشد. پاریس اطلاعات وسیعی در مورد برنامه های هسته ای ایران دارد که سابقه آن به دهه ها قبل باز می گردد. در زمان محمد رضا پهلوی، فرانسوی ها خود به احداث تاسیسات هسته ای در نزدیکی اصفهان کمک کرده بودند.

اولی هاینونن، کارشناس امور ایران می گوید: اطلاعات جاسوسی فرانسه در مورد برنامه های هسته ای ایران نیز بسیار وسیع است. همچنین افرادی مانند اکبر اعتماد، بنیانگذار برنامه هسته ای نیز در فرانسه زندگی می کنند.

مارک دابویز، رئیس بنیاد دفاع از دمکرایسی ها، می گوید: فرانسه در موقعیت بسیار خوبی قرار دارد تا به توافق هسته ای خدشه وارد کند، چرا که شماری از مقامات این کشورها به طور انحصاری بیش از یک دهه است که به دقت برنامه های هسته ای ایران را زیر نظر دارند و جنبه های فنی این برنامه ها و تاثیر تحریم ها را درک می کنند. به گفته وی، در فرانسه بسیاری از نویسنده ها هستند که تنها امور ایران را مانیتور می کنند و حتی در این زمینه کتاب می نویسند و به آسانی تحت تاثیر فریبکاری های هسته ای قرار نمی گیرند. دابویز خاطرنشان می کند که فرانسوی ها تنها طرفی در گروه 1+5، هستند که بیشترین دانش و تخصص را در مورد برنامه های هسته ای ایران دارند. این در حالی است که کارشناسان فرانسوی هم در بحص تخریم و هم در بحث جنبه های فنی برنامه های هسته ای ایران وارد هستند. در حالی که در طرف آمریکایی سازمان ها و نهادهای مختلفی وجود دارند که هر یک نظر خود را در مورد موضوعی خاص ارایه می کنند.

برخی گزارش ها حاکی از آن است که ایران در مذاکرات ژنو پذیرفت تمامی تمامی برنامه های غنی سازی در راکتور اراک را برای شش ماه متوقف کند اما در مورد متوقف کردن ساخت این راکتور، چراغ سبزی نشان نداد. به این ترتیب ایران می تواند در این بازه زمانی پروژه راکتور آب سنگین اراک را برای فعالیت آماده تر کند. از سوی دیگر توافقی که در ژنو پیشنهاد شد، مانع تمامی فعالیت های غنی سازی ایران نمی شود و ذخایر اورانیوم غنی شده ایران همچنان می تواند افزایش پیدا کند.

البته موضع گیری فرانسه می تواند دلایل شخصی نیز داشته باشد. در ماه سپتامبر، زمانی که از تسلیحات شیمیایی در سوریه استفاده شد، دولت اولاند تنها کشوری بود که اعلام کرد از موضع آمریکا برای حمله به سوریه حمایت می کند. اما در نهایت واشینگتن از این اقدام نظامی پا پس کشید و فرانسه به واسطه موضع گیری که انجام داده بود. در انزوا قرار گرفت. اکنون نیز به نظر می رسد فرانسه تنها است اما این بار بنا بر انتخاب خود.

منبع: فارن پالیسی/ تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10 

 

 
 
 
نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:1 توسط savalan| |
تحلیل صادق خرازی از موضع اخیر پاریس در مذاکرات هسته ای با تهران

سیاست خارجی فرانسه، گروگان فابیوس است

تقسیم کاری را در اردوگاه غرب مشاهده می کنم البته نمی توان به صراحت گفت که آنها به دنبال پیش بردن استراتژی پلیس خوب، پلیس بد هستند.در عالم سیاست همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیر ممکن نیست.
 
 

فرهیختگان – آزاده افتخاری: مذاکرات هسته ای چهار روزه ژنو با یک غافلگیری بزرگ خاتمه یافت. در حالی که به نظر می رسید ایران و گروه 1+5؛ در چند قدمی یک توافق مقدماتی هسته ای قرار دارند، به ناگاه وزیر خارجه فرانسه با پیش کشیدن بحث راکتور هسته ای اراک و ذخایر اورانیوم غنی شده ایران، مدعی شد توافق هسته ای با  تهران تضمین شده نیست . لوران فابیوس که از دوستان نزدیک تل آویو به شمار می رود، توانست چند ساعت بعد از این موضع گیری شانس آن را داشته باشد که حتی پیش از برگزاری کنفرانس خبری وزیر خارجه ایران و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خبر به نتیجه نرسیدن مذاکرات را اعلام کند. هرچند پیش از این موضع گیری فابیوس نیز اختلاف نظرها در تیم های مذاکره کننده هسته ای ایران و گروه 1+5، آشکار بود و سطح انتظار ها از یک توافق مشترک به یک بیانیه مشترک کاهش یافته بود، اما در نهایت شرایط به گونه ای پیش رفت که فرانسه پسر بد ماجرا نام گرفت که حتی مانع انتشار بیانیه مشترک گروه 1+5 و ایران شده است و در نهایت با برگزاری یک کنفرانس خبری بین ظریف و اشتون، انگشت اتهام به سوی پاریس نشانه رفت. این در حالی است که سفیر سابق ایران در فرانسه می گوید، ابزار جنگ سرد در عرصه تعاملات بین المللی جهان امروز دیگر کارایی ندارد و گروکشی ها نمی تواند راهی را برای پیشبرد سیاست ها باز کند. سید محمد صادق خرازی سفیر سابق ایران در فرانسه در این خصوص  می گوید شاید بتوان گفت که تقسیم کاری در اردوگاه غرب صورت گرفته اما باید برای تحلیل شرایط دید عمیق تری داشت. صادق خرازی  که سال ها در نمایندگی ایران در سازمان ملل فعالیت داشته است، بر این باور است که گروه هایی تندرویی در فرانسه حضور دارند که مخالف بهبود روابط ایران با غرب و حل مساله هسته ای هستند. آنچه در زیر می خوانید گفت و گوی فرهیختگان با صادق خرازی در خصوص موضع گیری اخیر فرانسه در قبال پرونده هسته ای ایران است است:

 آقای خزاری این روزها همه جا بحث غافلگیری از موضع فرانسه در مذاکرات هسته ای اخیر مطرح است، به نظر شما چرا کشوری که انتظار نمی رفت به یکباره به مخالف توافق هسته ای با ایران تبدیل شد؟

نمی توان به صورت یک جانبه همه چیز را خدشه دار کرد. اما آنچه که بنابر عقیده من مطرح است، تاسفی است که در مورد عملکرد وزیر امور خارجه فرانسه وجود دارد. آنچه که به دنبال عملکرد وی در یک مقطع تاریخی از مذاکرات ایران و گروه 1+5 رخ داد یک خطای تاریخی بود و او موارد زیادی را با یکدیگر ترکیب کرد. رفتار آقای فابیوس به گونه ای بود که در ذهن دنیای اسلام این تصور پدید آمد که پایتخت سیاسی فرانسه دیگر در تل آویو است. البته که آقای فبیوس یهودی است و یهودیان نیز قابل احترام تمامی ملت ها هستند اما دخالت و بی توجهی و بی تفاوتی نسبت به آنچه که در سرزمین های اشغالی روی می دهد و یکصرفه نگاه کردن به مسائل خاورمیانه استقلالی که در سیاست خارجی فرانسه وجود داشت را زیر سئوال برده است. در زمانی که آمریکا و متحدان اش به عراق حمله کردند ، فرانسه با سیاست مستقل حود آبروی بسیار زیادی را در دنیای اسلام کسب کرد اما متاسفانه رفتار فرانسه در لیبی، مصر و آنچه که در سوریه انجام می دهد، نشان می دهد که فرانسه با واقعیت های منطقه فاصله پیدا کرده است.

اما فرانسه در دورانی که آقای روحانی مسئولیت مذاکرات هسته ای با تروئیکای اروپا را بر عهده داشتند، در مذاکره با تهران پیشگام بود. دلیل تغییر موضع پاریس از یک حامی توافق هسته ای با ایران به یک مخالف توافق چیست؟

چند نکته اساسی را می توان در این زمینه بر شمرد. نخست اینکه این دولت ژاک شیراک و وزیر خارجه او بودند که با تیم آقای روحانی مذاکره می کردند. دولت شیراک با عینک اسرائیل به منطقه نگاه نمی کرد و پایگاه خود را در دنیای عرب داشت. دولت وی سیاست مستقل خود را در مذاکرات داشت و از اهمیت حل مساله هسته ای با ایران آگاه بود. آنها به موقعیت ژئوپولتیک، ژئواستراتژیک و اقتصادی و سیاسی ایران نه تنها امیدوار شده بودند، بلکه می دانستند این موقعیت از اهمیت زیادی برخوردار است. آنها در آن زمان نشان دادند که می خواهند چهره ای را که با حمایت از صدام حسین تخریب شده بود، به نوعی بازسازی کنند. فرانسوی ها نه تنها در دوره جنگ بی طرف نمادند، بلکه  مقامات فرانسوی به من گفتند که با سکوت اختیار کردن در مورد حمله شیمیایی صدام به ایران، به نفع او عمل کردند. همچنین موشک ها و هواپیماهای میراژ فرانسوی که در آن زمان بر فراز آسمان ایران حرکت می کردند، از دوره تلخ روابط فرانسه با ایران حکایت داشت که به گفته مقامات فرانسوی در زمان مذاکرات هسته ای در دوران خاتمی، آنها با عملکرد خود در این مذاکرات به دنبال جبران بودند. متاسفانه آقای فابیوس تاریخ فرانسه را ظاهرا فراموش کرده و سیاست خارجی فرانسه امروز قربانی و گروگان عملکرد فابیوس شده است.

آقای خرازی، دولت شیراک در صف آرایی آمریکا برای حمله به عراق به واشینگتن نه گفت، اکنون ظاهرا دولت اولاند نیز بار دیگر به آمریکا نه می گوید اما این بار در مورد ایران. شما فکر می کنید آمریکا به واقع از این موضع گیری غافلگیر شده یا اینکه استراتژی پلیس خوب – پلیس بد را اعمال می کند؟

البته من به بیان موضوع به این شکل باور ندارم. اما در عین حال تقسیم کاری را در اردوگاه غرب مشاهده می کنم. نمی توان به صراحت گفت که آنها به دنبال پیش بردن استراتژی پلیس خوب، پلیس بد هستند. اما تصور من بر این است که ما در شرایطی قرار داریم که باید دید عمیق تری در مورد موضوعات داشته باشیم. در توضیح می توان گفت، فارغ از اینکه روابط امروز ما با غرب به پرونده هسته ای و پیشرفت مذاکرات نیز بستگی دارد، امید ایجاد شده به کاهش اختلافات در بر سر مساله هسته ای ایران با نقش آفرینی فرانسه تا حدودی تحت تاثیر قرار گرفت. فرانسه در مقام انعکاس دهنده دیدگاه های اسرائیل و گروه های تندرو قربانی شد. شاید فرانسوی ها گمان می کنند با فشار بر ایران می توانند امتیازهایی در مورد سوریه بگیرند. این در حالی است که هنوز از سیاست خارجی  فرانسه در قبل لیبی گرته برداری نشده است. فرانسه با اقداماتی که در منطقه انجام داد، در حال از دست دادن هویت تاریخی خود است. در مورد استراتژی پلیس خوب و پلیس بد می توان سه دیدگاه را مطرح کرد. یکی از اینکه جهان بر اساس الگوی ناپلئون برپا شده و همواره توهم توطئه مطرح است. نگاه دیگر اینکه همه چیز از قبل برنامه ریزی شده و یک پلیس خوب و یک پلیس بد وجود دارد که همه چیز را کنترل می کند.اما نگاه واقع بینانه تر این است که آمریکا دیدگاه های خود را تعدیل کرده است. هرچند که جان کری روز دوشنبه، سخنان خوبی را مطرح نکرد.

پر واضخ است که برای تحلیل موضع کنونی فرانسه باید دولت قبلی ایران و نحوه اعمال سیاست خارجی در آن دوره باید مورد کنکاش قرار گیرد.

فرانسه در ماه سپتامبر اعلام کرد در صورت حمله آمریکا به سوریه به بهانه استفاده از تسلیحات شیمیایی در این کشور، با ایالات متحده همراهی می کند. اما در نهایت کاخ سفید از این اقدام منصرف شد و فرانسه تنها ماند. فکر می کنید تلاش برای خارج شدن از ایزوله منطقه ای و شاید بین المللی و مطرح شدن نام فرانسه می تواند دلیلی برای موضع گیری های اخیر پاریس باشد؟

شاید از دریچه کوچک بین دوربین بتوان چنین نگاهی را داشت. ببینید، فابیوس گمان می کند که در حال ایفای یک نقش محوری در خاورمیانه به خصوص سوریه و اسرائیل ایفا می کند و بخشی از این نگرش مربوط به گرایش های شخصی وزیر خارجه فرانسه است. اما آقای فابیوس متوجه این نکته نیست که با توجه به تحولات خاورمیانه، امروز آمریکا، انگلیس، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی یک سو ایستاده اند و در سوری دیگر خرده امپراطوری ها در قالب نهضت های آزادی بخش ایستاده اند که می خواهندساختار سیاسی و امنیتی منطقه را دچار تحول کنند. الگو هایی که در گذشته امکان وابستگی به آنها وجود داشت، امروز دیگر لزوما کارا نیست. مطمئنا سوسیالست های فرانسه امروز از سوسیالیست های فرانسه دیروز قوی تر نیستند.در حال حاضر دولت فرانسه در مناسبات اروپایی خود دچار ضعف است. شاید پاریس باید به این نکته توجه بیشتری داشته باشد که زمانی می تواند به دنبال منافع خود در منطقه باشد که در رابطه با همسایگان اش نیز همگرایی داشته باشد. آشفتگی که در ترمینولوژی و سیاست خارجی فرانسه امروز وجود دارد، تنها ناشی از فهم نادرست از واقعیت های موجود  در حاکمیت فرانسه نیست و بخشی از آن به نگاه فردی ناشی می شود که در حال حاضر در راس سیاست خارجی فرانسه قرار دارد. در حال حاضر نمی توان کل فرانسه را هدف انتقادها قرار داد. هم اکنون نئوکان های فرانسوی در بخش عمده ای از دستگاه دیپلماسی حضور دارند اما در عین حال بسیاری از دیپلمات ها و مقامات ارشد فرانسوی با آنچه که اتفاق افتاد خیلی هماهنگ نیستند و می دانند که این اتفاق نمی تواند خیلی به نفع کشورشان باشد. آنها درک می کنند که یک بار دیگر در یک دوره تاریخی فرانسه نتوانست در یک گفت و گوی استراتژیک در کنار ایران قرار بگیرد. این در حالی است که در دوره شیراک، فرانسه پیشتاز مذاکره با ایران در تئوریکای اروپایی بود. ذکر این نکته نیز ضروری است که دستگاه سیاست خارجی فرانسه نیز در مورد ایران نیاز به آموزش دارد و در برخی موارد باید در مورد محل قرار گرفتن ایران در نقشه جغرافیا نیز به آنها آموزش داد. البته پر واضخ است که برای تحلیل موضع کنونی فرانسه باید دولت قبلی ایران و نحوه اعمال سیاست خارجی در آن دوره باید مورد کنکاش قرار گیرد.

شما به آموزش دستگاه دیپلماسی فرانسه در مورد ایران اشاره کردید. اما فرانسه از کشورهای بنیانگذار انرژی هسته ای در ایران در دوره پهلوی بوده و همچنان نیز به شدت فعالیت های هسته ای ایران را از نظر فنی رصد می کند. حتی اکبر اعتماد، بنیانگذار انرژی هسته ای ایران نیز هم اکنون در فرانسه اقامت دارد. به عقیده شما این امکان وجود دارد که فرانسه با توجه به دریافت برخی اطلاعات جاسوسی اقدام به این موضع گیری کرده باشد؟

ایران چیزی برای پنهان کردن ندارد ، آژانس بین المللی انرژی اتمی همواره بر فعالیت های هسته ای ایران نظارت دارد. اگر فرانسه ادعا می کند از برنامه های هسته ای ایران اطلاعات جاسوسی دارد، این اطلاعات را از گروهک تروریستی منافقین دریافت کرده است. این در حالی است که همین گروهک در دهه 80 میلادی مناسبات ایران و فرانسه را تخریب کردند. اگر فرانسه بخواهد با این دید به مساله نگاه کند، مطمئنا در آینده روابط ایران و فرانسه چشم انداز خوبی نخواهد داشت. این در حالی است که فرانسه کشورید مهم، تاریخی و زادگاه دمکراسی و عقلانیت سیاسی در نظام سیاست بین المللی به شمار می رود. در صورتی که فرانسه به اردوگاه نئوکان های جهانی بپیوندد دیگر ظرفیت مدیرت بحران ها را نخواهد داشت.

فرانسه بعد از آمریکا مهمترین متحد اسرائیل در جهان و در اروپا بزرگترین متحد تل آویو به شمار می رود، نقش لابی اسرائیل را در مورد موضع گیری فرانسه چگونه ارزیابی می کنید؟

من فکر نمی کنم که فرانسه بزرگترین متحد اسرائیل در اروپاست اما بر این باورم که یهودی های فرانسه نقش مهمی را در یهودی کردن سیاست این کشور داشته اند و این سیاست را از دوران ریاست جمهوری آقای سارکوزی دنبال می کنند. سوسیالست های فرانسه امروز در مقایسه با قبل به دولت اسرائیل نزدیک تر هستند. اما نمی توان موضع گیری اخیر فرانسه را تنها با لابی اسرائیل توجبه کرد. البته لابی ها بینش ها و نگرش ها را تغییر می دهد اما آنچه که اخیرا اتفاق افتاده این است که نماینده فرانسه با ذهنیت خاص در مذاکرات هسته ای با ایران حاضر می شود. شاید آقای لولاند به عنوان رئیس جمهور فرانسه این دید را نداشته باشد. با شناختی که من از فرانسه دارم باید بگویم که این کشور به دنبال ایفای نقشی تاثیر گذار در جامعه بین المللی است. فرانسه ای که آقای فابیوس به نمایش گذاشته ، فرانسه ای نیست که به دنبال تعامل و همکاری های حیاتی در جامعه بین المللی است. گام هایی که پاریس بر می دارد، نشان می دهد که در ساز و کار بین المللی پتانسیل لازم برای مدیریت بحران ها را ندارد. به بیان دیگر فرانسه امروز همان گام هایی را برداشته که نئوکان های آمریکایی در دوران بوش برداشتند.

ازریابی شما از وزنه عربستان در شکل دهی به استراتژی اخیر دولت سوسیالیست فرانسه چیست؟ برخی گزارش ها از پیشنهاد رشوه ریاض به پاریس حکایت دارد.

عربستان و اسرائیل از بهبود مناسبات ایران با غرب و حل مساله هسته ای خرسند نیستند. سعودی ها حتی پای خود را فراتر گذاشته و به دنبال تضمین عینی هستند. این در حالی است که یکی از بزرگترین چالش های امروز منطقه، فعالیت های پنهانی عربستان در بحث تکنولوژی هسته ای است. گزارش ها حاکی از آن است که سعودی ها به دنبال خرید تجهیزات غیر صلح آمیز هسته ای هستند. از سوی دیگر سعودی ها از ترور حمایت می کنند. این در حالی است که خود حاکمیت سعودی نیز ثبات ندارد و در آستانه تحولاتی قرار دارد اما سعودی ها به توجه به ثروت مالی خود از قدرت لابی گری استفاده می کنند. 

از نظر شما امکان دارد فرانسه به دنبال تبدیل شدن به قهرمان باشد. قماری که فرانسوی ها به آن دست زده اند به احتمال زیاد به رسوایی آنها می انجامد اما یک روی دیگر سکه این است که یک توافق هسته ای امضاء شود که به مواضع آنها نزدیک تر باشد و در نهایت فرانسه به قهرمان گروه 1+5، تبدیل شود؟

فرانسه در افکار عمومی امروز بازنده اصلی است. حتی افکار عمومی آمریکا و اروپا نیز امروز منتقد فرانسه هستند . به بیان دیگر بازنده فضای مذاکرات هسته ای ایران در افکار عمومی فرانسه بوده است. گام هایی که فرانسه برداشته گام های ایجابی نبوده است. این در حالی است که یک دولت جدید با ادبیات و سیاست های تعاملی در ایران بر سر کار آمده اما فرانسه به همان ادبیات قبلی خود ادامه می دهد. اگر فرانسوی ها به دنبال این بودند که با این اقدام در ژنو 2 (کنفرانس سوریه) امتیازهایی بگیرند راه مناسبی را انتخاب نکردند. آنها نباید برای گرفتن امتیاز در مورد سوریه به دنبال افزایش فشار بر ایران باشند. تجربه مذاکرات ایران و فرانسه در دوره شیراک نشان داد که اگر فرانسوی ها به دنبال همکاری و تعامل با ایران در مورد سوریه یا لیبی باشند، این امر از راه گفت و گو قابل اجراست. تحریم، تهدید و فشار و اقدامات پارادوکسیکال نمی تواند در این زمینه موثر باشد و فرانسوی ها باید به این نکته پی ببرند.

من مخالف هر گونه تغییر در مناسبات دیپلماتیک با اروپا هستم. فرانسه کشوری مهم است و در غرب برای به لحاظر سیاسی و استراتژیک برای ما ارزش دارد .

به دنبال اقدام فرانسه؛ سناتور های تندروی آمریکایی مانند لیندسی گراهام و مک کین شعار زنده باد فرانسه سر دادند و ادعا می کنند پاریس از توافق بد با ایران جلوگیری کرده است. این توافق بد که آنها ادعا می کنند، می تواند چه پیامدهایی برای فرانسه داشته باشد که پاریس ریسک تبدیل شدن به پسر بد ماجرا را پذیرفته است؟

به شما توصیه می کنم صحبت از فرانسه نکنید، اکنون بحث فابیوس در قامت وزیر خارجه فرانسه مطرح است. آقای فابیوس همه فرانسه نیست. او نماینده بخش اقلیت فرانسه است. مسلم است که گروه های تندرو خواستار توافق هسته ای با ایران نیستند. در روزهای اخیر شاهد بودیم که اغلب کشورها از آمریکا و انگلیس گرفته تا چین و روسیه خواهان توافق هسته ای با ایران هستند. اما چرا به ناگاه یک کشور در این روند مانع تراشی می کند. آیا به دنبال امتیاز گرفتن است یا به نمایش گذاشتن افکار یک فرد خاص. اکنون تصمیم گیری با دولت فرانسه است. آیا دولت اولاند می خواهد این روند را ادامه دهد یا خیر. دولت سوسیالست فرانسه امروز هم سوریه را از دست داده و هم لیبی و هم از کودتا علیه دولتی قانونی حمایت کرده است. فرانوسی ها باید توجه داشته باشند که نمی توانند با ابزار دوران جنگ سرد در عرصه تحولات جهانی و منطقه ای امروز ظاهر شوند و کاری از پیش ببرند.

نظر شما در مورد زمزمه هایی که از مجلس به گوش می رسد چیست؟ گفته می شود مجلس می خواهد طرحی مشابه آنچه که در مورد کاهش سطح روابط با انگلیس تصویب کرد، در مورد فرانسه تصویب کند؟

من مخالف هر گونه تغییر در مناسبات دیپلماتیک با اروپا هستم. فرانسه کشوری مهم است و در غرب برای به لحاظر سیاسی و استراتژیک برای ما ارزش دارد . ایران نیز کشور مهمی است از سوی دیگر فرانسه ضررهای هنگفتی از اعمال تحریم های اقتصادی علیه ایران متحمل شده و موقعیت خود را در ایران از دست داده است. اما فضای سیاسی به همینگونه است. یعنی این طور نیست که ما همیشه شاهد رفتارهای خوب و شرایطمطلوب  باشیم. باید تلاش کرد. باید کار جدی کرد. دستگاه دیپلماسی ایران و نمایندگی های ایران باید ابزار دیپلماسی کاراتری را دنبال کنند . اگر ما به دنبال تغییر روابط دیپلماتیک خود با فرانسه باشیم به عقیده من در جهت خواست اسرائیل و اعراب گام برمی داریم.

برآورد کلی شما از مذاکرات انجام شده در ژنو چیست؟

هیات مذاکره کننده هسته ای ایران در ژنو نشان داد که اهل گفت و گو و مذاکره است اما اهل وادادن و عقب نشینی نیست. کاری که آقای ظریف و همکاران اش در ژنو انجام دادند که بسیار تحسین برانگیز است نشان دهنده صبر سیاسی و انقلابی آنهاست. آنها یک جهاد دیپلماتیک انجام دادند. در این جهاد دیپلماتیک محمد جواد ظریف از صبر انقلابی استفاده کرد. او ادبیات تحسین برانگیزی را استفاده کرد تا بهانه به دست دشمنان ندهد. اما مشکلی که امروز وجود دارد این است که غربی ها نخست باید مشکلات و اختلاف نظرهای خود را حل کنند و سپس پای میز مذاکره با ایران بنشینند. تا زمانی که یک صدای واحد از غرب به گوش نرسد، دیگر در طرف ایرانی این اعتماد وجود ندارد که طرف مقابل با عزمی راسخ به دنبال پیشرفت مذاکرات است. غربی ها گرفتار پارادوکس هستند این در حالی است که ایران از یک موقعیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک بسیار ویژه برخوردار است و این مذاکرات به غرب امکان می دهد که از فرصت پدید آمده برای همکاری استراتژیک با ایران استفاده کنند. البته آنها می توانند این فرصت را نیز از دست بدهند و در جهت تقابل حرکت کنند .آنها می توانند این روند را تجربه کنند که ضرر دارد اما سودی ندارد و در نهایت درس های خیلی خوبی نیز به همراه خواهد داشت.

مذاکرات هفته آتی در ژنو را چگونه پیش بینی می کنید؟ فکر می کنید این مذاکرات دستاوردی به همراه داشته باشد؟

در عالم سیاست همه چیز ممکن است و هیچ چیز غیر ممکن نیست. در فرهنگ فرانسه می گویند وقتی ناپلئون در حال نزدیک شدن به استراتسبورگ بود، می گفت: هیچ چیز در فرهنگ ناپلئون و فرانسه غیر ممکن نیست. رهبرانی خردمند هستند که به آینده بنگرند نه به امروز و امیدوارم مقامات فرانسه نیز با تحولاتی که روی داده هماهنگ شده و موضع درستی اتخاذ کنند.

 

 
 
 

 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:0 توسط savalan| |
گزارش گاردین از ساعاتی سرنوشت ساز

در پشت پرده مذاکرات ژنو چه گذشت؟

نشستی که در اتاقی در هتل اینترکنتینانتال ژنو بین وزیر امور خارجه آمریکا و همتای فرانسوی اش برگزار شد به نحوی به قاطع تر شدن موضع غرب در قبال پرونده هسته ای ایران منجر شد، که دیگر این موضع برای مذاکره کنندگان ایرانی قابل پذیرش نبود.
 
 
 
 

 دیپلماسی ایرانی: نشستی که در اتاقی در هتل اینترکنتینانتال ژنو بین وزیر امور خارجه آمریکا و همتای فرانسوی اش برگزار شد به نحوی به قاطع تر شدن موضع غرب در قبال پرونده هسته ای ایران منجر شد، که دیگر این موضع برای مذاکره کنندگان ایرانی قابل پذیرش نبود.به گزارش گاردین، نشست شنبه شب جان کری، با لوران فابیوس،چرخشی دقیقه نودی در روند سه روز مذاکرات فشرده بین وزرای خارجه بود که تنها دستاورد آن اعلام تاریخ دور بعدی مذاکرات در ژنو بود.

فابیوس در مذاکراتی که در اتاق دولت هتل اینترکنتینانتال با وزیر امور خارجه آمرکیا داشت، بر دو موضع کلیدی در متن توافق مقدماتی با ایران تاکید کرد: در نظر نگرفتن هیچ تضمینی برای حق غنی سازی ایران و متوقف کردن فعالیت راکتور آب سنگین اراک. این راکتور در فاصله 130 مایلی جنوب غرب تهران واقع شده و پلوتونیوم تولید می کند.

به گفته یک مقام فرانسوی، کری به اندازه کافی اعتماد داشت تا آنچه فابیوس می گوید را بپذیرد. دو نکته ای که در سه صفحه پیش نویس توافقنامه وارد شد و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به نمایندگی از شش کشور عضو گروه 1+5(آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) نیز با آن موافقت کرد.

این پیش نویس پیشنهادی شامل محدودیت هایی در ظرفیت غنی سازی ایران و دخایر اورانیوم غنی شده در مقابل تعدیل محدود تحریم ها نیز بود.

در ساعت 9 و 20 دقیقه شنبه شب، پیش نویس توافقنامه مقابل وزرای خارجه آلمان، انگلیس روسیه و معاون وزیر خارجه چین قرار گرفت. یک مقام فرانسوی در این زمینه اظهار داشت: کری در مقایسه با فابیوس برای ارایه این پیش نویس مشتاق تر بود و از آن حمایت می کرد. وزاری خارجهی گروه 1+5، نیز با این پیش نویس موافقت کردند و ساعت 10 و 50 دقیقه شب آن را مقابل محمد جواد ظریف ، وزیر خارجه ایران قرار دادند که به اتاق کنفرانس وارد شده بود.

ظریف با مشاهده این پیش نویس تاکید کرد که می خواهد اشاره ای به حق غنی سازی اورانیوم در ایران در این متن وجود داشته باشد. وی همچنین بر ادامه پروژه راکتور آب سنگین اراک تاکید و خاطرنشان کرد، نگرانی های بین المللی می تواند با محدود کردن فعالیت این راکتور، کاهش یابد.

اما 10 دقیقه صبح یکشنبه، تمامی طرف ها تصمیم گرفتند که برای مشورت به پایتخت های خود بازگردند و بار دیگر مدیران سیاسی تیم مذاکره کننده هسته ای ایران و گروه 1+5، در تاریخ 20 نوامبر در ژنو تشکیل جلسه دهند. بر اساس این توافق این نشست در سطح وزیران برگزار نمی شود، مگر اینکه لازم باشد.

کری پس از بازگشت از ژنو در ابوظبی، انگشت اتهام خود را در مورد به نتیجه نرسیدن مذاکرات هسته ای به سوی ایران نشانه رفت. به گفته وی آمریکایی ها و فرانسوی ها برای امضاء توافقنامه آمادگی داشتند اما این ایران بود که گفت نمی تواند آن را بپذیرد.

اما ظریف برای واکنش نشان دادن به ادعای کری از تویتتر استفاده کرد. او در تویتتر خود نوشت: آقای وزیر، آیا این ایران بود که نیمی از طرح آمریکا را پنجشنبه زیر و رو کرد؟ و روز جمعه به طور علنی علیه آن سخن گفت؟ اشاره ای که به نظر می رسد به نقش فرانسه در مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 ، در ژنو باشد. ظریف در ادامه این توییت به پیچیدگی آنچه که در فاصله 6 بعدازظهر پنجشنبه تا 5 و 45 دقیقه بعدازظهر شنبه اتفاق افتاد اشاره کرد و گفت این روند اعتماد را از بین می برد.

این در حالی است که مقامات غربی می گویند اتحاد تنها در شب آخر مذاکرات ایجاد شد و زمان کمی برای واکنش طرف ایرانی باقی ماند. به این ترتیب بخش اعظمی از 60 ساعت دیگر مذاکرات به تلاش طرفین برای دستیابی به موضعی مشترک سپری شد.

ویلیام هیگ، وزیر خارجه انگلیس، که در این مذاکرات حضور داشت، گفت: باوجود اینکه هنوز شکاف هایی بین طرفین وجود دارد، می توان اختلاف نظرها را حل کرد. وی ادامه داد، نمی توانم مادامی که مذاکرات ادامه دارد، در مورد جزئیات صحبت کنم. اما می توانم بگویم که اغلب شکاف ها کمتر شده و در روند مذاکرات نیز کمتر خواهد شد.

این در حالی است که انگلیس به تازگی کاردار غیر مقیم خود را در ایران معرفی کرده است. کاردای برای سفارتی که از سال 2011 به دنبال حمله گروهی از معترضان به آن در تعطیلی به سر می برد. انگلیس پس از مذاکرات ژنو، مدیر کنونی میز ایران در وزارت خارجه را به عنوان کاردار غیر مقیم معرفی کرد.او اوایل ماه آینده به تهران سفر می کند و به این ترتیب نخستین دیپلمات انگلیسی پس از دو سال وارد ایران می شود.

مقامات غربی به این نکته اذعان دارند که باوجود تمامی اختلاف نظرها، پیشرفت هایی نیز در مذاکرات بوده است. یک دیپلمات عالی رتبه در این زمینه گفت: توافقی حاصل نشد اما مذاکرات به شکست هم نرسید. به گفته وی برآورد گروه از مذاکرات این است که زمان بیشتری لازم است و این تنها موضع فرانسه نیست.

یک دیپلمات غربی دیگر نیز می گوید:موضوع بسیار فنی تر و پیچیده تر از آن بود که در مدت چند روز حل شود. با این وجود حضور ناگهانی وزاری امور خارجه در ژنو به طور غیر واقع بینانه ای سطح توقع ها را بالا برد.

برخی گزارش ها به نقل از منابع ایرانی حاکی از آن است که کری در تور خاورمیانه ای خود بود که از وی خواسته شد در مذاکرات ژنو حضور یابد. سپس اشتون از او دعوت کرد و به این ترتیب دیگر وزرای خارجه گروه 1+5، نیز با شتاب زیاد خود را به کری در ژنو رساندند.

فابیوس نگران از توافق دوجانبه ایران و آمریکا نخستین وزیر خارجه ای بود که به ژنو رسید. اما چند ساعت بعد، موضع گیری هایی داشت که همه را غافلگیر کرد.

مارک هیبز، کارشناس هسته ای در موسسه بین المللی صلح کارنگی تایید می کند که فرانسه به طور ناعادلانه ای آماج حملات قرار گرفته است. به گفته وی ، پس از اینکه هیجان ها فرو بنشیند، نقش فرانسه سازنده تر به نظر خواهد رسید.

روشن است که فرانسه تنها طرفی نبود که در ژنو از نگرانی های همسایگان  ایران سخن گفت. اشتون نیز در برخی موضع گیر ی ها به نگرانی های اعراب، اسرائیل و دیگر کشورهای خاورمیانه در مورد برنامه های هسته ای ایران اشاره کرد که می تواند چرخه هسته ای به راه بیاندازد.

هرچند مذاکرات ژنو به نتیجه محسوسی نرسید، اما یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی که چند ساعت پس از پایان مذاکرات ایران و گروه 1+5، به تهران سفر کرده بود، توانست با علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران به توافق برسد. صالحی و آمانو بر سر بازرسی از راکتور آب سنگین اراک و معدن گچین در بندرعباس به توافق رسیدند.

مارک هیبز در این زمینه می گوید: این توافق سطح نظارت ها را افزایش می دهد اما در تعدیل نگرانی های اساسی موثر نیست. او ادعا می کند که تهران توافق گسترده تر با آژانس را برای پیشرفت در مذاکرات با گروه 1+5، گروگان گرفته است.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

نوشته شده در شنبه 25 آبان 1392برچسب:,ساعت 23:25 توسط savalan| |

لحظه به لحظه با مذاکرات هسته‌ای ایران در ژنو - روز سوم

  1.  
     

     

    خبرگزاری اینترفاکس ر.سیخ به نقل از منابعی در روسیه گفته است که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه این کشور ابراز امیدوار کرده که امروز نشستی با حضور همه وزرای خارجه حاضر در ژنو برگزار شود.

  2.  
     

    مذاکرات هسته‌ای ایران در ژنو؛ نظرات شما

    دور جدید مذاکرات هسته‌ای ایران آغاز شده است. پیش‌بینی شما از نتایج این دور از مذاکرات هسته‌ای چیست؟ آیا فکر می‌کنید توافق قابل توجهی در ژنو حاصل خواهد شد؟
  3.  
     

    سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز وارد هتل اینترکنتینانتال شد تا به مذاکرات جاری بپیوندند.

  4.  
     

    محمدحسن ابوترابی‌فرد، نائب رییس مجلس ایران، گفته مذاکره‌کنندگان هسته‌ای ایران از پشتیبانی مجلس و رهبر ایران برخوردار هستند.

  5.  
     

    لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه به رادیو فرانس اینتر گفته است: "طرحی مقدماتی در میان است که ما آن را قبول نخواهیم کرد. من هیچ اطمینانی ندارم که بتوانیم مساله را فیصله دهیم."

     

  6.  
     

    روزنامه کیهان در تیتر یک خود توافق ایران و غرب در ژنو را "سراب بزرگ هسته‌ای" خوانده است.

  7.  
     

    ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، به خبرنگاران گفته است که مذاکرات با ایران "پیشرفت بسیار خوبی" داشته است، با این حال هنوز مسائل مهمی باقی مانده‌‌اند که باید حل بشوند و "هنوز خیلی زود است که بگوییم امروز به یک نتیجه موفقیت‌آمیز دست می‌یابیم."

  8.  
     

    خبرگزاری فارس می‌گوید نشست سه‌جانبه محمدجواد ظریف، جان کری و کاترین اشتون "به دلیل مشورت با کشورهای متبوع" فعلا به تعویق افتاده است.

  9.  
     

    صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در سرمقاله امروز روزنامه شرق به حصول توافقی تاریخی بین ایران و غرب ابراز امیدواری کرده است.

  10.  
     

    اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری ایران درباره روند برگزاری نشست ایران با کشورهای 1+5 گفت: "قطعا تیم مذاکره کننده هسته‌ای کشورمان با تهران در ارتباط هستند."

  11.  
     

    خبرگزاری ایرنا می‌گوید که محمدجواد ظریف و گیدو وستروله، وزرای خارجه ایران و آلمان امروز در ژنو با یکدیگر ملاقات کرده‌اند.

     

  12.  
     

    خبرگزاری مهر می‌گوید بازار سکه و ارز امروز شنبه به مذاکرات ژنو واکنش نشان داده و نرخ دلار به زیر سه هزار تومان برگشته است.

  13.  
     

    آقای باهنر گفته که اگر غربی‌ها آماده باشند که در یک بازی برد ـ برد شرکت کنند، ایران نیز آماده‌ است تا این بازی را به بازی برد ـ برد تبدیل کند

  14.  
     

    محمدرضا باهنر، نایب رئیس دوم مجلس شورای اسلامی بر حمایت از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای تاکید کرده و گفته است که خبرهای خوشی از ژنو به گوش می‌رسد

  15.  
     

    حسین شیخ الاسلام معاون امور بین الملل رئیس مجلس شورای اسلامی ایران گفته است که مذاکرات ژنو در باره برنامه هسته‌ای است و ارتباطی با روابط دو جانبه ایران و آمریکا ندارد

  16.  
     

    طرفین در باره توافق نهایی در این مذاکرات ابراز خوشبینی کرده‌اند.

  17.  
     

    مذاکرات امروز در سطح وزیران امور خارجه خواهد بود. البته هنوز حضور چین در این مذاکرات در سطح وزیر امور خارجه مشخص نیست

  18.  
     

    سومین روز از مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان امروز، شنبه ۱۸ آبان (۹ نوامبر) انجام می‌شود.

سومین روز مذاکرات

 
  • روز گذشته، جمعه هشتم نوامبر، هفده آبان دومین روز مذاکرات ایران و ۱+۵ در ژنو برگزار شد.وزرای خارجه آمریکا، فرانسه، بریتانیا و آلمان برای پیوستن به مذاکرات عازم ژنو شدند و دیپلما‌ت‌ها اظهار امیدواری کرده‌اند که امکان توافق وجود دارد.
  • گفته شده که امروز وزیر خارجه روسیه و یک مقام ارشد چینی هم به مذاکرات خواهند پیوست.
  • نخستین روز اجلاس هسته‌ای ژنو با ابراز امیدواری محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به پیشرفت مذاکرات پایان یافت.
  • مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه گفت که مذاکره به خوبی آغاز شده اما تمامی طرف‌ها توافق کرده‌اند از افشای جزئیات مذاکرات خودداری ورزند.
  • این دومین دور مذاکرات ایران و ۱+۵ پس از ریاست جمهوری حسن روحانی است.
  • دور اول ۲۳ و ۲۴ مهر در ژنو انجام شد و در فضایی مثبت به پایان رسید. ایران پیشنهاد جدیدی ارائه داد.
  • در پایان دور اول بیانیه مشترکی منتشر شد و قرار شد کارشناسان دو طرف پیش از نشست بعدی، ملاقات داشته باشند تا "به موارد اختلاف بپردازند و گام‌های عملی را طراحی کنند."

 

نوشته شده در شنبه 18 آبان 1392برچسب:,ساعت 14:46 توسط savalan| |
ایران و 1+5 در مسیر تعامل قرار گرفتند

مذاکره در چارچوب کمترین هزینه و امتیاز

افسانه احدی، کارشناس مسائل آمریکا در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با توجه به مذاکرات گذشته و پیش روی ایران و 1+5 تاکید می کند که دو طرف بازی حساسی را در پیش دارند که در ضمن دستیابی به دستاوردهای قابل قبول، موجب نابود شدن فرصت مذاکرات نیز نشود.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: سرانجام اولین گامهای عملی در زمینه حل و فصل برنامه هسته ای ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران برداشته شد و ایران و ١+٥ در ژنو به مدت دو روز در چارچوب طرح ارائه شده ایران مذاکره کردند. نتیجه این مذاکرات با توجه به خوشبینی های به وجود آمده مبنی بر امکان پیشرفت مذاکرات بسیار حائز اهمیت است. هر چند جزئیات طرح ارائه شده محرمانه ماند، طرفهای مذاکره با ایران از این طرح استقبال کردند. اما این مسئله باعث نشد تا تندروها در ایران و آمریکا نیز از چنین فضای مثبتی استقبال کنند.

در آمریکا برخی اعضای تندروی سنای آمریکا حتی منتظر بررسی طرح ایران نشده اند. از جمله برخی سناتورها در نخستین واکنش خود به مذاکرات هسته ای ایران و ١+٥ در ژنو تاکید کرده اند با خط مشی اوباما در قبال ایران مخالف هستند و به رغم مخالفت کاخ سفید برای تصویب طرح تشدید تحریم ها علیه ایران در این زمینه تلاش خواهند کرد. از دید این عده طرح تحریم نفت ایران به منظور به صفر رساندن فروش نفت ایران که توسط مجلس نمایندگان تصویب شد باید در سنا نیز تصویب شود و به مرحله اجرا گذاشته شود. هر چند که کاخ سفید تاکید دارد باید برای تصویب هرگونه طرح جدیدی در مورد ایران، تا پایان دور فعلی مذاکرات هسته ای منتظر ماند. با این حال به نظر می رسد اوباما با مشکلات زیادی در برخورد با کنگره روبرو است. از یک طرف باید جلوی تصویب تحریمهای جدیدتر را که روند مذاکرات را مختل خواهد کرد بگیرد و از طرف دیگر باید گام عملی برای تعدیل تحریمهای ایران بردارد. بحران سیاسی در آمریکا بر سر تصویب بودجه فدرال و افزایش سقف بدهی که به سختی پایان یافت، نشان می دهد در مورد ایران نیز کشمکشهای سیاسی جدی در راه است. اوباما برای برداشتن بخشی از تحریمهای ایران در صورت پیش رفتن مذاکرات جدال سختی با کنگره خواهد داشت.

این نگرانی در محافل سیاسی آمریکا وجود دارد که با لغو برخی تحریمهای ایران زنجیره تحریمی شکسته می شود که در این مرحله برای آنها قابل قبول نیست. بنابراین به عنوان اولین گام عملی آمریکا در نظر دارد بخشی از وجوه مالی بلوکه شده ایران را آزاد کند که رقم آن ٥٠ میلیارد دلار برآورد می شود. حتی برای چنین تصمیمی نیز موانعی وجود دارد. برخی اعضای کنگره این اقدام را در برابر اقداماتی که ایران تاکنون در عمل انجام داده بیش از حد می دانند. اما در عین حال برای ایران نیز چنین گام عملی کافی نیست زیرا از ابتدا تیم مذاکره کننده ایرانی در صدد بود با نشان دادن حسن نیت و برداشتن گامهای عملی تحریمها لغو شود.

از طرف دیگر حل مسئله هسته ای ایران و عادی شدن شرایط برای ایران در چارچوب منافع بسیاری از بازیگران بین المللی قرار نمی گیرد. برقراری تحریمهای بین المللی و یکجانبه علیه ایران منافع مادی و سیاسی برای بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای همسایه ایران داشته است و بنابراین طبیعی است که لابی های مربوط به آنها اکنون در کنگره به سختی در حال رایزنی هستند تا تحریمهای بیشتری علیه ایران تصویب شود. لابی های طرفدار اسرائیل در واقع تنها بخشی از جریان لابی گری ضد ایرانی را تشکیل می دهند. دیگر گروهها که برخی از آنها پشتوانه مالی قدرتمندی دارند نیز تاثیرگذار هستند. چنین فعالیتهایی کار برای طرف آمریکایی را مشکلتر می کند. هرچند که اقدامات ایران و اظهارات بسیار مثبت مقامهای ایرانی تا حد زیادی توانسته فضای ضدیت با ایران را کمرنگ کند و اجماع بین المللی علیه ایران که قبل از انتخابات ریاست جمهوری یکپارچه به نظر می رسید را متزلزل سازد. این امر تا حدی می تواند فعالیت تندروها در آمریکا را نیز بی اثر سازد. بسیاری از مواردی که آنها به عنوان شواهد خود برای تشدید تحریمها ارائه می کردند، در حال محو شدن هستند. اما هنوز تغییر اساسی که بتواند شرایط سیاسی موجود را عوض کند در راه است. مذاکرات بعدی در اوایل ماه نوامبر میان ایران و ١+٥ می تواند نشان دهد طرح ایران تا چه حد مورد قبول قرار گرفته و روند مذاکرات چه شکلی به خود می گیرد. انتشار اولین خبرها در مورد واکنشهای کشورهای اروپایی و آمریکا به طرح ایران تا حد زیادی مشخص می کند که گروههای تندرو در آمریکا می توانند به موفقیتی دست یابند یا خیر؟

از طرف دیگر ایران به خوبی به طرفهای مذاکراتی خود نشان داده که فرصت زیادی ندارد و باید در ماههای آینده دستاورد قابل قبولی از مذاکرات به دست آورد. تاکید ایران بر اینکه به لحاظ مالی ایران در شرایط مناسبی قرار ندارد به زعم بعضی در مذاکرات مفید نیست در حالی که تاکید بر این مسئله جنبه مثبتی برای مذاکرات دارد. علاوه بر اینکه شرایط بحرانی کشور را نشان می دهد و برای گروههای داخلی تندرو کاربرد دارد، این پیام را برای طرفهای مقابل می فرستد که در صورت عدم رفع برخی تحریمها این دولت در شرایط سختی قرار می گیرد. بنابراین اگر می خواهند به گشایشی دیپلماتیک دست یابند باید شرایط ایران را نیز در نظر بگیرند و تحریمها را تعدیل کنند.

در رابطه ایران و طرفهای غربی، به ویژه آمریکا، بیش از هر چیز دیگری اراده و خواست دو طرف، پیشبرنده شرایط فعلی است. این اراده وجود دارد. اما دو طرف می خواهند با کمترین هزینه ممکن وارد بازی شوند و کمترین امتیاز ممکن را به طرف مقابل بدهند تا هزینه های سیاسی کمتری در داخل بپردازند. در این رابطه دو طرف بازی حساسی را در پیش دارند که در ضمن دستیابی به دستاوردهای قابل قبول، موجب نابود شدن فرصت مذاکرات نیز نشود.

 

 

 
 
 
 

 

 
نوشته شده در شنبه 18 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:31 توسط savalan| |
وزیر امور خارجه مصر در گفت‌وگو با رویترز:

نمی‌توانیم اهمیت تهران را نادیده بگیریم

به رغم این که در پایتخت‌های دو طرف ایران و مصر سطح روابط در حد سفیر نیست اما این سبب نمی‌شود که نگوییم ایران کشور مهمی است که مصر نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد.
 
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: نبیل فهمی، وزیر امور خارجه مصر در گفت وگو با خبرگزاری رویترز، گفت که روابط مصر و امریکا در دوره های اخیر شاهد تنش های سیاسی بوده است، به ویژه بعد از این که واشنگتن تلویحا صحبت از امکان قطع کمک های نظامی از مصر زد. اظهارات وزیر امور خارجه مصر در حالی بیان می شود که جان کری، وزیر امور خارجه امریکا در راه سفر به قاهره سفر بود و قصد داشت ضمن دیدار با فهمی با عدلی منصور، رئیس جمهوری مصر و عبدالفتاح السیسی، وزیر دفاع این کشور نیز دیدار کند. این مصاحبه ساعاتی قبل از ورود کری به قاهره انجام شده است. در زیر جزئیات این مصاحبه را می خوانید:

کری با خود چه پیامی به مصر می آورد؟

نمی دانم چه پیامی با خود دارد، اما هر پیامی باشد به رئیس جمهور منتقل می کنم چرا که رابطه با ایالات متحده برای مصر واقعا مهم است، مهمتر از قضیه کمک ها یا توقف آنها، به گونه ای که می توانم بگویم که این رابطه رابطه ای استراتژیک نه تاکتیکی برای ما است. ما در این چارچوب عمل می کنیم اما شکی هم نیست که ما احتیاجات امنیتی ملی مان را از هر جا که مفید بدانیم تامین می کنیم.

آیا قبول دارید روابط مصر و امریکا در مرحله ای از تنش به سر می برد؟

اگر به سیاست های امریکا بنگریم نکات استفهامی بسیار مشاهده می کنیم به ویژه در خصوص تغییراتی که در جهان عرب رخ داده است. بسیاری از متغیرهای فعلی در گذشته وجود نداشته اند، و دنیا از جمله ایالات متحده به وجود آنها عادت کرده بودند. بسیاری از معیارها تغییر کرده اند، الآن تعامل تنها با ملت عرب و نه با حکومت های عربی انجام می شود. این مساله تعامل بر اساس سیاست های کوتاه مدت را می طلبد و باید مطابق با سیاست ملی باشد و نه فقط سیاست های استراتژیک. هر چیزی غیر از این واکنش شدید مردم را در پی خواهد داشت. مصر تنها کشوری است که شاهد دو انقلاب بوده است. در عین حال مشکلاتی در رابطه با سوریه وجود دارد و پرسش های بسیاری بر سر روابط غرب و اعراب و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و کشورهایی که متاثر از بهار عربی هستند، به وجود آمده و این که روابط این طرف ها چگونه می تواند با یکدیگر ادامه یابد. در این میان این پرسش از ایالات متحده در راس است. باراک اوباما اظهاراتی را بیان داشته که باعث نگرانی ما شده است. در این میان بحث توقف کمک ها به میان آمده که بخشی مهم از روابط استراتژیک ما با امریکا محسوب می شود. شما واژه "تنش" را به کار بردید اما من می گویم که باید با یکدیگر کار کنیم تا مسائل پیش آمده را حل کنیم و این که چگونه می توانیم با بازیگران جدید تعامل کنیم. به اعتقاد من به مصلحت مصر است که روابط خوبی با امریکا داشته باشد حداقل این که روابط خوبی را با آن اداره کند، و هیچ سوء تفاهمی در این زمینه وجود نداشته باشد. به اعتقاد من هم امریکا به مصر نیاز دارد و هم مصر به امریکا. ما در روابط بین المللی پویا هستیم، امریکا نیز مصالحی در خاورمیانه دارد و شاید بتوانیم بگوییم که خاورمیانه در این جا در مصر به سر می برد. برای همین تعامل با خاورمیانه به ویژه با هویت عربی از مصر آغاز می شود.

آیا تلاش خواهید کرد که از روسیه سلاح بگیرید؟

اولا من تنها سه ماه است که وزیر امور خارجه شده ام، ثانیا باید منتظر ماند و دید.

پیام مصر به جان کری، وزیر امور خارجه امریکا چیست؟   

رابطه با امریکا واقعا برای ما مهم است و ما باید به صورت صریح و روشن درباره روابطمان با یکدیگر صحبت کنیم و الا غیر از این برای ما ممکن نیست. برای من این مساله بسیار مهم تر از کمک های امریکا است. اما به عنوان وزیر امور خارجه تلاش می کنم که رابطه با امریکا را بیش از پیش تقویت کنم. این سیاستی است که در پیش می گیریم و برای همین مذاکراتی صریح و سازنده با او خواهم داشت.

من به حرکت های جوانان امیدوارم، اکنون این نسل جوان است که با ما بحث می کند و می خواهد درباره سیاست با ما صحبت کند. برای من وقعا برای سال ها مشکل بود که بتوانم فرزندانم را از کوچکترین تا بزرگترینشان را قانع کنم که وارد مسائل جاری در مصر نشوند. امروز دیگر نمی توانم جلوی آنها را بگیریم. و این تنها راه ساخت کشور است، کشوری که مردم زمام امور را به دست بگیرند و اکنون نیاز احساس نیاز به این هویت می کنند.

آیا سیاست امریکا در حالتی از آشوب به سر می برد؟

خاورمیانه به طور کامل در وضعیتی از آشوب به سر می برد، در راس آنها مسائل بهار عربی مطرح است و دیگر مسائل منطقه ای در شرق خاورمیانه و حوزه خلیج ]فارس[، بنابراین طبیعی است که آشوبی در روابط ایالات متحده در قبال خاورمیانه شاهد باشیم برای این که این مسائل از قبل وجود نداشتند. اگر برای مثال نگاهی به آن چه در اروپا و امریکای لاتین بر سر نقش ارتش گذشت بیندازیم، می بینیم که تحولی تدریجی رخ داده است. برای همین بار دیگر می گویم که تحول در این جا تدریجی نبوده برای همین هم با تاخیر تحولات آغاز شد. برای همین ملت مصر بار دیگر پویایی از خود نشان داد و این پویایی سیاسی را به رخ کشید. اصرار هم داریم که نقشی فعال در آینده کشورمان داشته باشیم اما این امر به یک استراتژی طولانی مدت ختم خواهد شد. باید این حقیقت را پذیرفت که دنیا از دنیای دو قطبی که در دوران جنگ سرد وجود داشت به دنیای چند قطبی که بازیگران مختلفی دارد، تغییر کرده است. باید از اشتباهاتی که دیگران در خارج مرتکب شده اند، صرف نظر کرد و باید خودمان به اصلاح خودمان بپردازیم و تلاش کنیم که دیگر این اشتباهات را تکرار نکنیم.

آیا مواضع مصر در قبال سوریه تغییر کرده است؟

معتقدم آن چه در سال گذشته رخ داد مواضع ما نبود، امسال توانستیم مواضع را به سمت آن چه واقعا می خواستیم هدایت کنیم. ما هیچ وقت استفاده از زور علیه کشوری عربی را به استثنای یک بار در جنگ آزادسازی کویت تایید نکردیم. وقتی از زور استفاده کردیم که واقعیتی خاص وجود داشت یا قضیه ای ما را تهدید می کرد، اما طرفدار حل مشکلات داخلی کشوری در کشوری دیگر نیستیم. لازم است راهی بیابیم که تایید کننده راه مسالمت آمیز مصر باشد و به تکثرگرایی پایبند باشد و نقشی در حیات سیاسی ما داشته باشد. برای همین آن چه سال گذشته در تایید استفاده از زور زده می شد به صراحب بگویم انحراف از راه همیشگی ما بود. اما حمایت خود را از انقلاب سوری ها در سوریه برای رسیدن به دموکراسی مخفی نمی کنیم، و ما به شدت از هویت کشور سوریه حمایت می کنیم و به هیچ وجه تجزیه آن به طوایف مختلف را تایید نمی کنیم.

آیا انتظار دارید که سوریه با وجود اسد در قدرت شاهد تحولی باشد؟

انتظار ندارم تا زمانی که وی اختیارات کامل را تفویض نکرده و مصداقی با این تصمیمش سوری ها را دور هم جمع نکرده است، اتفاقی بیفتد، در عین حال باید مذاکراتی میان همه طرف ها در امور سیاسی صورت بگیرد.

وضعیت موجود میان ایران و عربستان را چگونه می بینید؟ آیا ایران را از میز مذاکره دور می کنید؟

اگر خلائی باشد باید این خلاء را کشورهای ذی ربط پر کنند، اگر بازیگران وارد وضعیت طبیعی خود نشوند مواضع به سمت بهبود سوق داده نخواهند شد و هیچ تحول رو به جلویی رخ نخواهد داد. نمی توانی جهان عرب را اداره کنی در حالی که خودت عرب نیستی. اما می توانی بر خاورمیانه اگر بخشی از آن هستی اما غیر عربی تاثیر بگذاری. احساس من این است که یکی از دلایل این وضعیت در جهان عرب به این مساله باز می گردد که مصر از لحاظ فکری ظرف ده یا بیست سال گذشته منطقه را رهبری نکرده است، اوضاع به همان شکل 30 یا 40 سال قبلش است. اگر به اتفاقاتی که به انقلاب 1952 ختم شد، نظری بیندازیم در می یابیم که دلیل آن به اشتباهاتی که مرتکب می شدیم باز می گردد. در طول این مدت آن قدر اشتباه مرتکب شدیم که جا را برای بازیگران غیرعرب فراهم کردیم. در حالی که اگر به جایگاه اصلی مان باز گردیم به اعتقاد من همه از آن استفاده خواهند برد و اصطکاکات پیش آمده که باعث شد بازیگران دیگر خلاءها را پر کنند، از بین خواهد رفت. البته این ضرورتا به معنای اصطکاک سلبی نیست که دیگران بتوانند آن را پر کنند اما در عین حال نمی توانند منطقه را نیز تحریک کنند. یک بار دیگر می گویم که ما به دنبال روابط مستقیم و سازنده با همه کشورهای عربی و غیر عربی خاورمیانه هستیم. بسیاری گمان می کنند که ما تمایل داریم وضعیتی برای رویارویی مثلا روسیه با امریکا به وجود بیاوریم. در حالی که این ذهنیت به دوران جنگ سرد باز می گردد و صحیح نیست. من تلاش می کنم شرکای جدیدی برای مصر به وجود آورم و این برای مصر بد نخواهد بود تا زمانی که مصر از این شرکا بهره ببرد. اما به این مساله در چارچوب جهان دو قطبی نگاه نمی کنم. اگر خواستم بر این اساس کار کنم آن هم در دنیای انقلاب تکنولوژی حقیقتش این است که نه در روسیه حواب می دهد و نه در امریکا. این را هم در نظر بگیرید که امروزه بیشتر کشورهای آسیایی صاحب بیشترین رشد در جهان هستند و در آفریقا نیز به طور نسبی همین وضعیت است. آیا حماقت نیست که نسبت به آن غافل بمانیم؟

آیا منطقه را متشنج تصور می کنید؟

به نظر من امکان تغییر ایجابی در آن بیش از هر زمان دیگری در تاریخ عربی امکان پذیر است. اما در عین حال با مشکلات بسیاری نیز مواجهیم. مشکلات بیش از هر زمانی در تاریخ عرب است. من به حرکت های جوانان امیدوارم، اکنون این نسل جوان است که با ما بحث می کند و می خواهد درباره سیاست با ما صحبت کند. برای من وقعا برای سال ها مشکل بود که بتوانم فرزندانم را از کوچکترین تا بزرگترینشان را قانع کنم که وارد مسائل جاری در مصر نشوند. امروز دیگر نمی توانم جلوی آنها را بگیریم. و این تنها راه ساخت کشور است، کشوری که مردم زمام امور را به دست بگیرند و اکنون نیاز احساس نیاز به این هویت می کنند. طبیعتا این مساله مشکلات بسیاری پیش روی خود دارد و مشابه همین وضعیت به نوعی در تونس و لیبی و یمن و سوریه و دیگر کشورهای عربی نیز رخ می دهد

اوضاع غزه را چگونه می بینید؟

ما به محاصره غزه اعتقاد نداریم. همه انتخاب ها را بررسی می کنیم تا ببینیم چگونه می توانیم به اهالی غزه کمک کنیم تا رضایت همه را جلب کند. ما باید به طور شفاف و روشن تعاملمان را با غزه تعریف کنیم نه از راه تونل های زیرزمینی. ما مشکلاتی نیز در سینا داریم اما نمی خواهیم اهالی غزه را بر سر آن مجازات کنیم.

مواضع مصر از روابط ایران و عربستان چگونه است؟

یکی از دلایلی که باعث شد من تصدی وزرات امور خارجه را بپذیرم این بود که اعتقاد داشتم که مصر باید به نقش رهبری خاورمیانه بازگردد. با وجود خلاءهایی که اکنون در خاورمیانه شاهدیم بازیابی این نقش مهم است. هر سیاستی اتخاذ کنیم بر هویت عربی و ریشه های آفریقایی ما تاثیر خواهد گذاشت. این راهی است که سیاست ما بر اساس آن عمل می کند. هر آن چه تا کنون درباره رابطه با ایران یا کشورهای عربی بیان داشته ایم نیز در حقیقت در همین چارچوب بوده است. ما به رغم این که رابطه قوی ای با ایران نداریم بارها گفته ایم که اگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و ایران می خواهند که در گفت وگوی با یکدیگر به آنها کمک کنیم ما آمادگی این کار را داریم. به رغم این که در پایتخت های دو طرف ایران و مصر سطح روابط در حد سفیر نیست اما این سبب نمی شود که نگوییم ایران کشور مهمی است که مصر نمی تواند آن را نادیده بگیرد.

 

نوشته شده در شنبه 18 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:29 توسط savalan| |
ترکیه در برابر این قدرت سرخم کرده است

فرصتی تازه برای اقرار به قدرت تهران

توافق امریکا و روسیه بر سر سوریه هم‌زمان با آغاز گفت‌وگوهای امریکا و ایران آغاز شده که زمینه‌ساز مرحله‌ای جدید از وضعیت ایران بعد از انقلاب 1979 به این سو محسوب می‌شود.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: برخی سیاستمداران عرب (غیر لبنانی) که به اشکال مختلف با افراد ذی نفوذ در قدرت در ایران ارتباط دارند اظهارات تازه ای را درباره تلاش های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران بیان داشته اند. جملگی آنها بر این اعتقادند که آن چه ایران به دنبال آن است رهبری بر منطقه بدون حضور رهبری امریکا است.  گفته می شود تحولی عمیق در زیربناهای منطقه به وجود آمده است. می توان گفت این تحول پس از تغییر نقشه منطقه آن به ویژه بعد از تجاوز اسرائیل به سرزمین های عربی در سال 1948 که به دگرگونی نقشه واقعی منطقه انجامیده، بی نظیر محسوب می شود و بسیار حائز اهمیت است. اگر توجهی به سیر حوادث بیندازیم به روشنی می بینیم که آن چه در منطقه رخ می دهد فقط محدود به مصر و تونس نیست بلکه تغییری شگرف است که با واقعیت های جاری در عراق و لیبی و شاید هم بتوان گفت سوریه تغییری عمیق محسوب می شود.

در این میان یکی از بزرگ ترین تغییراتی که در حال وقوع است، نقش منطقه ای ایران است.

توافق امریکا و روسیه بر سر سوریه هم زمان با آغاز گفت وگوهای امریکا و ایران آغاز شده که زمینه ساز مرحله ای جدید از وضعیت ایران بعد از انقلاب 1979 به این سو محسوب می شود. در طول این مدت دنیای غرب خلائی را در خاورمیانه احساس می کرد که اکنون به نظر می رسد که رفع این خلاء را با درک جایگاه ایران به خوبی درک کرده است. حقیقت این است که حکومت ایران امروز بیش از هر زمانی در وضعیت ممتاز دفاعی به سر می برد، این وضعیت بعد از آغاز موج های بهار عربی به روشنی قابل لمس است. همان طور که ملاحظه می کنیم:

  1. نیروهای نظامی ایرانی بیش از هر نیروی نظامی دیگری در منطقه قدرت تغییر معادلات و بر هم زدن ثبات منطقه نسبت به هر کدام از حکومت های باثبات دیگر منطقه را دارند. ما شاهد قدرت ایران در لبنان و یمن و بحرین و غزه و عراق و جاهای دیگر منطقه هستیم. برای همین است که شاهدیم یکی از مهمترین مطالبات اصلی ایران در گفت وگو با امریکا اعتراف واشنگتن به نفوذ و جایگاه منطقه ای ایران به عنوان یکی از ارکان ثابت معادله روابط دو جانبه محسوب می شود.
  2. سخت ترین نقطه دفاعی ایران در منطقه در حال حاضر سوریه است و بزرگ ترین اهرم قدرت نمایی اش نیز در عراق است که کنترل قدرت مرکزی در بغداد تحت کنترل احزاب شیعی طرفدار ایران است حتی اگر این احزاب که سه حزب اصلی شیعی را تشکیل می دهند با یکدیگر در رقابت باشند. اگر وضعیت حاکم در سوریه به مساله ای برای درگیری نیابتی قدرت های منطقه ای تبدیل شده اما وضعیت در عراق وضعیتی است که مورد توافق تهران و واشنگتن محسوب می شود. در این میان باید قدرت حزب الله را نیز به جمع منافع منطقه ای ایران افزود. حضور حزب الله در جبهه سوریه و حفظ قدرت و ثبات لبنان نشان از قدرت ایران در منطقه دارد و در این میان می توان گفت که عراق گوهر گرانقیمت تاج ایران در منطقه محسوب می شود.
عراق بعد از 2003 با همه مشکلات و تنوع سیاسی و طایفه ای اش به مرکز تفاهم ثابت تهران و واشنگتن تبدیل شده است.
  1. عراق بعد از 2003 با همه مشکلات و تنوع سیاسی و طایفه ای اش به مرکز تفاهم ثابت تهران و واشنگتن تبدیل شده است. امریکا بنا به مصالح خود صلاح دید که با ایران در عراق به تفاهم برسد و منافع هیچ کدام از کشورهای مدعی در عراق را نیز در نظر نگیرد، شاید همین مساله سبب شده تا دو طرف باب تازه ای از گفت وگو با یکدیگر را بگشایند.
  2. افغانستان نیز دایره تفاهم تهران و واشنگتن محسوب می شود، ایرانی ها هم از دولت رسمی در کابل حمایت می کنند و هم از اقلیت های شیعه هزاره که نقشی مهم در درون هرم قدرت به ریاست جمهوری حامد کرزی دارند. گفته می شود جو بایدن، معاون رئیس جمهوری امریکا در امور افغانستان صاحب نظر است. وی در این باره می گوید: «پاکستان و نه ایران خطرناک ترین کشور در جهان است برای این که کشوری است بی ثبات که جریان های افراطی خطرناکی را به کشورهای دیگر می فرستد و سلاح هسته ای در اختیار دارد.» یک مقام عالی رتبه افغانی نیز درباره نقش پاکستان در افغانستان نیز می گوید: «پاکستان مسئول انفجارهای موذیانه که طالبان علیه سربازان و شهروندان افغانی انجام می دهد، است و اگر بخواهد این وضعیت ادامه یابد با توجه به چندپارگی پاکستان، این کشور نیز به همین وضعیت افغانستان دچار خواهد شد.» همان طور که برخی از عناصر در لبنان و سوریه وجود دارد که مانعی برای صلح و ثبات در این دو کشور می شوند در پاکستان و افغانستان نیز همین وضعیت حاکم است.
  3. مناطق تحت نفوذ ایران طی 30 سال گذشته فقط شامل مناطق عربی نبوده است بلکه ایران در کشورهای آسیایی نیز نفوذ دارد. اگر نگاهی به این مناطق بیندازیم می بینیم که دقیقا همان مناطقی که تحت نفوذ ایران است در گذشته از جمله کشورهای زیرمجموعه عثمانی محسوب می شدند. این مساله این سوال را به وجود می آورد که آیا ترکیه در قبال افزایش نفوذ ایران خویشتنداری کرده و رویه سکوت را برای آینده منطقه اتخاذ کرده است؟ ما شاهدیم که بعد از درگیری های جاری به ویژه در سوریه و بعد از سال 2011 پیمانی متشکل از ترکیه و سوریه علیه ایران و روسیه ایجاد شد. اما این پیمان در مصر متزلزل شد که این پیمان به دلیل درگیری طولانی و ممتد عربستان با اخوان المسلمین همه حرکت های وابسته به آن در سوریه را نیز به چالش کشیده است. این مساله فرصت ایرانی ها را برای افزایش نفوذ و بسط استراتژی منطقه ای خود را بیش از پیش فراهم کرده است.

بد نیست این مطلب را با روایت هایی که از برخی افراد نزدیک به قدرت در تهران گفته اند به پایان برسانیم: یکی از سیاستمداران ایرانی به یکی از هیئت های غیر ایرانی گفته است که هنگامی که کارشناسان ایرانی همه اسناد افشا شده ویکی لیکس را مطالعه کردند دریافتند که تنها کشوری که علیه هیچ کدام از مسئولان ایرانی در دیدار با دیپلمات های امریکایی چیزی نگفته، کشور پادشاهی عمان است!

منبع: النهار/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 

 
 
 
 

 

 
نوشته شده در شنبه 18 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:28 توسط savalan| |
عواملی که باید در مذاکرات در نظر گرفت

اما و اگرهای نزدیکی تهران - واشنگتن

با شناخت متضرران از مذاکره و توافق میان ایران و امریکا هم در داخل ایران هم در داخل امریکا می‌توان دریافت که هر کدام از آنها به دنبال بهره‌برداری از افکار عمومی و رسیدن به دستاوردهایی است که ضامن منافعشان باشد.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: عواملی بسیاری وجود دارند که مانع از مذاکرات ایران و امریکا با یکدیگر می شوند که بارزترین آنها نبود صداقت است که باعث می شود روابط دو طرف برای همکاری و مشارکت و شاید حتی هم پیمانی بر اساس مصالح مشترک شکل نگیرد. مذاکرات ایران و امریکا نیاز به زمینه های دیگری نیز دارد که بارزترین آنها عبارتند از:

1-      وجود خطوط قرمز که هر دو طرف می گویند که نمی توانند از آنها عبور کنند. از جمله این خطوط اسرائیل است. امریکا امنیت و سلامت و وجود آن را مصلحتی حیاتی و استراتژیک برای خود می داند در حالی که ایران آن را دشمن خود تصور می کند. اما با آن هم به طور مستقیم نمی جنگد مگر این که بخواهد به آن تعدی کند و حرکت نظامی علیه آن انجام دهد و الا ایران نه آن را به رسمیت می شناسد و نه حاضر است که با آن همکاری کند و نه هیچ کدام از کشورهای عربی را از آن منع می کند. از جمله کشورهای نفتی و کشورهایی که با آن ارتباطات تجاری دارند. ثالثا، سلامت حکومت اسلامی برای جمهوری اسلامی ایران از هر چیزی مهمتر است. کاخ سفید با نقش منطقه ای ایران موافق است اما اصرار دارد حدود آن را بداند. ایران در حجم سیاسی و جغرافیایی اش مبالغه نمی کند، کما این که امریکا نیز در بزرگ نمایی آن اغراق نمی کند و تقریبا پذیرفته است که ایران به همراه کشورهای بزرگ دنیا در منطقه صاحب جایگاه باشد. در همین راستا، تاییدکنندگان سیاست های تهران می گویند که ایران حق دارد به دنبال نقش خود در همه جا باشد و وجود فعلی اش در حال حاضر در همه جا مشروع است. اما مخالفان سیاست های تهران ایفای نقش آن را رد می کنند و می گویند که اقلیت ها به دنبال ایران هستند در حالی که اکثریت با نقش آن مخالفند. در عین حال بسیاری نیز بر این اعتقادند که گسترش نفوذ ایران در منطقه هجومی نیست بلکه دفاعی است. جهان اسلام سنی که بیشتر به دنبال خواست های مذهبی خود است پرچم فلسطین را بر افراشت اما تا کنون نتوانسته است که کاری برای آن از پیش ببرد و فلسطین را پس بگیرد. حماس از این پیمان خارج شده و سوریه نیز بخش کوچکی از این پیمان محسوب می شود. و این مساله می تواند بر حزب الله تاثیر بگذارد. برای همین به مصلحت ایران است که حضور خود را در همه جا تثبیت کند تا بتواند از مصالح حیاتی خود محافظت کند.

2-      با شناخت متضرران از مذاکره و توافق میان ایران و امریکا هم در داخل ایران هم در داخل امریکا می توان دریافت که هر کدام از آنها به دنبال بهره برداری از افکار عمومی و رسیدن به دستاوردهایی است که ضامن منافعشان باشد. هم زمان مخالفتی هم ندارند که تحرکات خود را با اتخاذ تصمیم های جنون آمیز پیش ببرند. امریکایی ها اگر ادعا می کنند که مخالفتشان به ایران به دلیل مسائل دموکراسی است باید گفت که ایران کشوری دموکراتیک با اصول ثابت است که به هیچ نمی توان دموکراتیزه بودن آن را زیر سوال برد.

مذاکرات گروهی از جمله از نوع مذاکرات مجموعه 1+5 با ایران بر سر پرونده هسته ای اش بسیار مهم است، در عین حال دیدارهای دو جانبه امریکایی ها و ایرانی ها در حاشیه این مذاکرات نیز بسیار مهم به حساب می آید، چرا که می تواند زمینه ساز مذاکرات مستقیم بر سر همه قضایای اختلافی شود.

3-      پافشاری به تفاهم بر اساس گام های کوچک و اجرای آنها با هدف پایان بخشیدن به بحران عدم بی اعتمادی میان ایران و امریکا و ممانعت از بهره برداری دیگران از مذاکرات اساسی دو طرف و همچنین کاشت بذر جدید اعتماد در روابط دو طرف می تواند در کوتاه مدت و میان مدت و همچنین طولانی مدت ثمربخش باشد. تلاش های باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا که البته تا کنون موفق نبوده است، در قانع ساختن کنگره بر عدم تشدید تحریم ها علیه ایران یا عدم اعمال تحریم های جدید علیه آن می تواند موثر باشد و دستاوردهای مطلوبی به دنبال داشته باشد.

4-      مذاکرات گروهی از جمله از نوع مذاکرات مجموعه 1+5 با ایران بر سر پرونده هسته ای اش بسیار مهم است، در عین حال دیدارهای دو جانبه امریکایی ها و ایرانی ها در حاشیه این مذاکرات نیز بسیار مهم به حساب می آید، چرا که می تواند زمینه ساز مذاکرات مستقیم بر سر همه قضایای اختلافی شود. به مصلحت هر دو کشور است که مذاکرات را بر سر این قضایا به نحوی آغاز کنند و به طور جدی و علمی و ثمربخش گفت وگوها را ادامه دهند. شاید بهتر این باشد که همه این گفت وگوها به دور از رسانه ها باشد تا به نتیجه های مطلوب برسد.

منبع: النهار/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 

 
 
 
 

 

 
نوشته شده در شنبه 18 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:24 توسط savalan| |
ایران و آمریکا از مذاکره هسته ای تا تنش زدایی سیاسی

اوباما یا روحانی هریک چقدر وقت دارند؟

حسین ملائک، سفیر سابق ایران در سوئیس و کارشناس مسائل اروپا در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که اگر دولت بتواند در عمل نشان دهد که محدودیتهای بین المللی قابل تحمل بوده و با افزایش مشارکت مردمی بتواند مقاومت را افزایش دهد می تواند این مذاکرات را تا 4 سال ماموریت خود ادامه دهد
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: از نصب و سپس جمع آوری پوسترهای "صداقت آمریکایی" در سطح شهر تهران و جایگزین کردن آن با شعار دیگری با مضمون ظلم ناپذیری ایرانیان و موضع گیری خانم افخم سخنگوی وزارت خارجه که می گوید : پیش از آنکه وزارت خارجه بخواهد در این رابطه اقدامی انجام دهد، شهرداری و سایر نهادها متوجه شدند که یک کار غیرقانونی صورت گرفته و این اقدام هماهنگ نشده بوده است." می توان اینگونه نتیجه گرفت که گروهی ذی نفوذ در حکومت ایران با روند نزدیک شدن دولت آقای روحانی به آمریکا به دلائل خاصی مخالف است . این گروه قادر است برای یک هفته تبلیغات پایتخت را در دست بگیرد .سپس دولت و مخالفین برای یک هفته با هم درگیر می شوند و نهایتا گروه مزبور از موقعیت خود یک مرحله عقب نشینی کرده و احتمالا خود را برای برگزاری مراسم 13 آبان آماده می کند. آقای ظریف نیز احتمالا در ملاقات آتی خود با مقامات آمریکایی این واقعه را گذرا دانسته و بر سیاست اصولی دولت بر گشودن راههای همکاری و کاهش سوء تفاهم بین دو کشور تاکید خواهد کرد.

در آن سوی آب ها نیز چند روز بعد ارکان دولت "اوباما" از آقای" بایدن" گرفته تا "سوزان رایس" و " وندی شرمن " ملاقات هایی با رهبران سازمان های مهم یهودی " AIPAC " ؛ " American Jewish Committee " ؛    " Anti-Defamation League " آمریکا ترتیب داده تا آنها را از محتوای مذاکرات خود با ایران و جلسات 5+1 آگاه کنند . این ملاقاتها قبل از جلسات 7-8 نوامبر( هفته آینده ) با ایران صورت گرفته تا رهبران کنگره نیز کمک نمایند تا طرح تحریم های جدید علیه ایران در کنگره به تعویق بیافتد . سازمانهای یهودی فوق نقل نموده اند که جلسات با دولت آمریکا سازنده بوده و آمریکا اجازه نخواهد داد که ایران توانایی تسلیحات اتمی بدست آورد و آنها نیز پذیرفته اند که این "شکل از دیپلماسی " ادامه یابد . از طرف دیگر "نتانیاهو" نخست وزیر اسراییل تنها نتیجه قابل قبول از این مذاکرات را تعلیق غنی سازی و نابودی سانتریفیوژ ها میداند . البته بسیاری از مقامات آمریکایی و اسراییلی اعتقاد دارند که این درخواست امکان پذیر نبوده و "نتانیاهو" برای بهم ریختن مذاکرات این درخواست را می کند .

از نظر دولت آمریکا تحریم های نفتی و بانکی تا حصول نتیجه از " رفتار ایران " که از نظر آنها اقدام " اساسی و قابل توجه " ذکر می شود ادامه خواهد یافت اما جلوی تحریم های جدید برای جلوگیری از مخدوش شدن جو مثبت فعلی باید گرفته شود . "آقای بایدن" عدم پیگیری مذاکراتی این چنین با ایران را اوج بی مسئولیتی و دادن اهرم ها بدست تند روهای جنگ طلب می داند .

با این مقدمه به این سئوال می رسیم که : دولت روحانی چقدر وقت دارد ؟ یا دولت اوباما چقدر وقت دارد ؟ سئوالی است که بسیاری از تحلیلگران آمریکایی در مکتوبات سیاسی خود آن را طرح و به بحث پرداخته اند.

وقت هریک از دو بازیگر به موقعیت خود و شرایط دیگری بستگی دارد.آمریکا برای ادامه تحریم های نفتی و بانکی در شرایط فعلی می تواند روی اروپا وتا حدی شرق آسیا حساب کند. این نقطه ضعف ایران است . اما آمریکا در موقعیت کنونی که موضوع سوریه لاینحل می نماید نمیتواند گزینه جدی تری را علیه ایران بکار گیرد. این نقطه قوت ایران است . اگردراین بین باردیگر تحرکی از کره شمالی مشاهده کنیم شرایط آمریکا بد تر خواهد شد.

بطور کلی آقای روحانی تا آنجا وقت دارد که بتواند کشور را از نظر معیشتی با حد اقل ها اداره و از بروز اعتراضات داخلی با توسل به هر اهرمی ممانعت کند . اگر دولت بتواند در عمل نشان دهد که محدودیتهای بین المللی قابل تحمل بوده و با افزایش مشارکت مردمی بتواند مقاومت را افزایش دهد می تواند این مذاکرات را تا 4 سال ماموریت خود ادامه دهد . اما دولت اوباما فقط دوسال وقت دارد. و از سال سوم با شروع رقابتهای انتخاباتی آمریکا این دولت برای تضمین ادامه کار دموکراتها می تواند سیاست های جدید تری را اتخاذ کند که شرایط نا معلومی رقم زده خواهد شد .

در کنار این رقابتها اما در صورتیکه روابط ایران و آمریکا بهبود نسبی یابد موقعیت دو کشور به وضعیت جدید تری منتقل خواهد شد و دو طرف با آمادگی بیشتری می توانند مذاکره نمایند .اما آیا برنامه بهبود روابط با آمریکا در دستور کار دولت است و یا دولت فقط برنامه حل مشکلات ناشی از برنامه اتمی را دنبال می کند ؟

 از نظر اصولی روابط بسیاری از کشورها برمبنای رقابت و همکاری است که در آن بازیگران ضمن این که می توانند با همدیگر تعامل داشته باشند و بازی برد- برد را به نمایش بگذارند از طرح اختلافات و مدیریت مسالمت امیز اختلافات هم ابایی ندارنددر دنیای امروز روابط بین الملل بسیاری از کشورها با همدیگر نه دوستی صرف و نه دشمنی صرف دارند. روابط بسیاری از کشورها در اروپا و افریقا و اسیا و آمریکا حکایت از تعامل، ضمن حفظ اختلافات می کند. چین و امریکا نمونه کشورهایی هستند که ضمن این که به برقراری روابط با یکدیگر پرداخته، در برخی حوزه ها اختلافات خود را حفظ کرده اند و در برخی مصادیق خط قرمزهای خود را هم دارند. همین طور روسیه با آمریکا و روسیه با اتحادیه اروپا و غیره.

در این خصوص نظرات موافق و مخالف مختلفی توسط مقامات درجه یک و دو و مطبوعات و ائمه جمعه ظرف یک ماه گذشته بیان شده است که هیچکدام دقت لازم را برای اجرا ندارد .در حالی که هرکدام از مقامات ایرانی و آمریکایی طرف دیگر را به موفق بودن در این آزمایش دعوت کرده اند .

اما خانم افخم سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به سوال خبرنگار ABC مبنی بر اینکه آیا در صورت دعوت اوباما، روحانی این دعوت را قبول می کند، بیان کرد:" آنچه در خصوص تحول تاریخی در مناسبات ایران و آمریکا مطرح است، باید نتایج خود را به طور اولیه در مذاکرات ایران و 1+5 نشان دهد این چارچوب تعیین کننده مسیری است که می توان در آینده بر اساس آن تصمیم گیری کرد."

این نظریه معادل نظرات آمریکایی هاست و ظاهرا هردو طرف بصورت رسمی اقدام بعدی خود را منوط به سازش و عدول دیگری در مذاکرات 5+1 کرده اند .بنظر می رسد هر اقدامی خارج از مذاکرات 1+5 که بتواند به روشن شدن ( و نه الزاما نزدیک شدن ) نظرات ایران و آمریکا کمک کند می تواند در نتیجه مذاکرات تاثیر قابل توجهی داشته باشد .

 

نوشته شده در شنبه 18 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:23 توسط savalan| |
گزارش المانیتور از سفر نماینده ویژه امور سوریه به ایران

پیام محرمانه اخضر ابراهیمی برای تهران چه بود؟

المانیتور به نقل از منابع ایرانی ادعا می کند، ابراهیمی از جانب ایالات متحده و دیگر کشورها به تهران پیشنهاد داد که اسد تنها در دوره دولت انتقالی باقی بماند و قدرت نیز به گروه های مخالف انتقال پیدا کند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: ماه هاست که موضوع کنفرانس ژنو 2 در مورد سوریه، به نقل محفل هر پایتختی تبدیل شده که در آن سوریه یک الویت به شمار می رود و به طور حتم، تهران؛ پایتخت ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. ایران یکی از بازریگران اصلی ماجرای سوریه به شمار می رود که در یک سال و اندی گذشته در بحران به سر می برد. جمهوری اسلامی در روی پا نگاهداشتن دولت اسد، نقشی اساسی ایفا می کند ، چرا که پیامد های سقوط اسد متوجه امنیت ملی ایران نیز خواهد شد.

این در حالی است که چشم انداز هیچ گونه راه حلی وجود ندارد. درگیری و خونریزی روز به روز در سوریه شدیدتر می شود و معارضان بر این باورند که با ادامه خشونت ها، اسد از قدرت کنار می رود. اما روسیه و ایران، به عنوان متحدان کلیدی بشار اسد به راه حل سیاسی اعتقاد دارند و اخضر ابراهیمی، نماینده ویژه اتحادیه عرب و سازمان ملل در سفر هفته جاری خود به ایران در همین زمینه با مقامات تهران گفت و گو کرد. ابراهیمی با حسن روحانی، علی شمخانی و محمد جواد ظریف ملاقات کرد و با آنها در خصوص بحران سوریه و کنفرانس ژنو 2 سخن گفت.

اما پشت درهای بسته این نشست های دوجانبه ، چه گذشت؟

المانیتور در این زمینه به نقل از منابع ایرانی ادعا می کند، ابراهیمی از جانب ایالات متحده و دیگر کشورها به تهران پیشنهاد داد که اسد تنها در دوره دولت انتقالی باقی بماند و قدرت نیز به گروه های مخالف انتقال پیدا کند. این در حالی است که ایران با این پیشنهاد مخالفت کرد و گفت اسد باید بخشی از راه حل سوریه باشد و حضور یا عدم حضور بشار اسد در انتخابات آتی نیز نباید به عنوان پیش شرط این راه حل، تعیین شود.

ابراهیمی در بخش دیگری از اظهارات خود برای مقامات تهران روشن کرد که هیچ جدول زمانی قطعی برای برگزاری ژنو 2 وجود ندارد، چرا که مشکلات حل نشده بسیاری باقی است و هیچ اعتمادی از سوی گروه های شرکت کننده در این کنفرانس، به اینکه این نشست سرانجام به نتیجه ای منجر شود، وجود ندارد. نماینده ویژه اتحادیه عرب در امور سوریه همچنین از ایران خواست که دولت بشار اسد را برای تغییر رفتارش تحت فشار قرار دهد.

ایران با این پیشنهاد مخالفت کرد و گفت اسد باید بخشی از راه حل سوریه باشد

یک منبع آگاه در زمینه سفر ابراهیمی به ایران به المانیتور گفت: دیدار ابراهیمی با شمخانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و نماینده ویژه سازمان ملل به وسیله وی که نماینده ویژه رهبری در شورای عالی امنیت ملی است از دیدگاه های مقامات تهران در مورد موقعیت جاری، مطلع شد.

این منبع آگاه در ادامه افزود: تهران به ابراهیمی گفت که هیچ راه حلی نمی تواند با حضور نیروهای تندرو عملیاتی شود. از سوی دیگر ائتلاف ملی سوریه نیز با توجه به تنوع و تعدد گروه های تندرویی که در آن حضور دارند – از جمله گروه های مرتبط با القاعده – از قدرت تصمیم گیری واقعی برخوردار نیست.

همچنین مقامات تهران بر اهمیت تلاش های متحد منطقه ای برای پایان دادن به بحران سوریه تاکید کرده و خاطرنشان ساختند که بدون عزم راسخ همسایگان سوریه برای متوقف کردن انتقال سلاح و نیرو به این کشور، شانسی برای صلح وجود ندارد.

المانیتور در ادامه این گزارش می نویسد: با این حال به نظر نمی رسد گفته ها و شنیده ها بین مقامات تهران و ابراهیمی، به گشایشی در روند برگزاری کنفرانس ژنو دو یا روشن تر شدن چشم انداز راه حل سوریه، منتهی شده باشد.

به این ترتیب به نظر می رسد بار دیگر سرنوشت برگزاری این کنفرانس به دست دو قدرت موازی باشد که نمی توانند در یک نقطه مشترک به توافق برسند. از سویی بشار اسد و متحدان اش و از سوی دیگر معارضان سوری و متحدان شان. این در حالی است که با گذشت هر روز، بحران سوریه خونین تر می شود.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:28 توسط savalan| |
جهاد الخازن، سردبیر سابق الحیات:

اشتباه نکنید، عربستان با ایران سر جنگ ندارد

می‌شنوم که عربستان از ارتباطات امریکایی – ایرانی نگران شده است، من هیچ دلیلی برای این نگرانی نمی‌بینم، برای این که حکومت عربستان در پی چنین تماسی با هیچ مشکلی مواجه نخواهد شد، وقتی که ایران از دو بحران سیاست داخلی و سیاست خارجی رنج می‌برد، طبیعی است که به فکر تنش‌زدایی بیفتد و این مساله به سود عربستان خواهد بود.
 
نویسنده : 
جهاد الخازن
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: دلایل وجود بحران در روابط عربستان و امریکا معروف است، مهم ترین آن این است که ایالات متحده در قضیه فلسطینی اهمال کرد و دخالت نظامی در سوریه را رد کرد و از حکومت انتقالی در مصر انتقاد کرد، به خصوص بر سر نقش نیروهای نظامی، و همچنین در قبال سلاح های کشتار جمعی در خاورمیانه سکوت اختیار کرد.

عربستان سعودی در شورای امنیت در 17 ماه جاری میلادی صاحب یک کرسی شد اما روز بعد آن کرسی را رد کرد و شورای امنیت را به اهمال در قضیه فلسطینی و مساله سوریه و سلاح های کشتار جمعی متهم کرد.

جان کری، وزیر امور خارجه امریکا با امیر سعود الفیصل در پاریس روز دوشنبه هفته گذشته دیدار کرد و روز سه شنبه به لندن آمد تا به مذاکرات آن جا برسد، بعد از آن روز چهارشنبه به رم رفت و در آن جا نزدیک به 7 ساعت با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در خانه سفیر امریکا در ایتالیا دیدار کرد و بعد از آن روز پنج شنبه به واشنگتن بازگشت.

روز پنج شنبه عنوان اصلی پایگاه الکترونیکی نیویورک تایمز این عنوان بود: عربستان سعودی و اسرائیل از سیاست های امریکا در خاورمیانه انتقاد می کنند. ادامه خبر در صفحات داخلی آمده بود، وقتی که به این عنوان رسیدم، شوکه شدم: انتقاد از سیاست امریکا در خاورمیانه به دلیل افزایش هم پیمانان امریکا در منطقه است.

متن خبر موضوعی بود، با عنوانی کلافه کننده و گمراه کننده که در ادامه عربستان سعودی، سرزمین حرمین شریفین را با اسرائیل دشمن اعراب و مسلمانان در یک صف قرار داده بود.

حقیقت این است که این عربستان سعودی بود که خواستار پاکسازی خاورمیانه از سلاح های کشتار جمعی شد، و این بدان معنا است که قبل از آن که منظورش ایران باشد، هدفش اسرائیل بوده است، این سخنی است که هر کدام از رهبران عرب جهان در سازمان ملل نیز به آن اشاره کردند، همان طور که شیخ تمیم بن حمد، امیر قطر نیز به آن اشاره کرد و به هیچ وجه هم تمرکزی بر ایران نکرد.

حقیقت این است که عربستان نمی خواهد در کنارش از یک سو اسرائیل را ببیند و از سوی دیگر ایران هسته ای. و الا به هیچ وجه به فکر تمرکز بر ایران نیست، هر کس که حرف مرا رد می کند یک حرف رسمی از عربستانی ها از ایام ملک فیصل تا به امروز بیاورد که با این حرف متفاوت باشد.

هر عقل سلیمی منطق پاکسازی خاورمیانه از سلاح های کشتار جمعی را قبول دارد، ایالات متحده نسبت به خطوط قرمز خود در سوریه اهمال کرد، همچنین نسبت به همه راه های سیاسی موجود در این کشور، تنها بر سلاح های شیمیایی سوریه و برنامه هسته ای ایران تمرکز کرد و از خیر اسرائیل نیز گذشت، رژیم تروریستی اشغال گری که می کشد و ویران می کند و سلاح های شیمیایی دارد و قطعا هم سامانه های هسته ای در اختیار دارد.

جان کری گفت که مذاکراتش با امیر سعود الفیصل سازنده بود و شامل همه قضایای مورد اهتمام دو طرف شد، یعنی از اختلاف ها عبور کردند و اکنون می توان گفت که بر سر هیچ چیز اختلافی ندارند، من عربستان را به خوبی می شناسم بسیار بیشتر از کری و رئیس جمهورش باراک اوباما، ملک عبدالله و ولیعهد، امیر سلمان و وزیر امور خارجه اش سعود الفیصل که یک بار جورج بوش پسر را به انفصال سیاست های امریکا از خاورمیانه تهدید کرد، هنگامی که گفت سیاست ایالات متحده در خاورمیانه فقط تمرکز بر فلسطین و اسرائیل است که به سلامت در کنار هم زندگی کنند و البته همچنان هم تنها سیاست امریکا در قبال قضیه فلسطین است، به خوبی می شناسم.

حقیقت این است که عربستان نمی خواهد در کنارش از یک سو اسرائیل را ببیند و از سوی دیگر ایران هسته ای. و الا به هیچ وجه به فکر تمرکز بر ایران نیست، هر کس که حرف مرا رد می کند یک حرف رسمی از عربستانی ها از ایام ملک فیصل تا به امروز بیاورد که با این حرف متفاوت باشد.

افتراها بسیار هستند، اسرائیل و باند امریکایی اش این افترها را ترویج می کنند، گویی که عربستان هم پیمان اسرائیل شده است، در حالی که چنین چیزی حتی اگر فرایند صلح هم موفق شود، محال است، موفقیت چنین سیاستی قطعا محال است، چرا که امکان ندارد با وجود حکومت فاشیستی ای که سیاست های آپارتایدی را علیه فلسطینی ها در کشور فلسطینی دنبال می کند، بتوان به توفیقی دست یافت.

از سوی دیگر می شنوم که عربستان از ارتباطات امریکایی – ایرانی نگران شده است، من هیچ دلیلی برای این نگرانی نمی بینم، برای این که حکومت عربستان در پی چنین تماسی با هیچ مشکلی مواجه نخواهد شد، وقتی که ایران از دو بحران سیاست داخلی و سیاست خارجی رنج می برد، طبیعی است که به فکر تنش زدایی بیفتد و این مساله به سود عربستان خواهد بود. هر حرفی غیر از این خرافه ای بیش نیست.

منبع: الحیات/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:18 توسط savalan| |
با تعمیق اختلاف تلاویو - واشنگتن بر سر ایران

مذاکرات صلح هم به محاق می رود

تلاویو به روشنی می‌بیند که ایالات متحده چون از پس فشار به آن بر سر مذاکرات صلح با فلسطینیان بر نیامده، به سراغ جمهوری اسلامی ایران رفته است و می خواهد از در دوستی با آن در آید، کشوری که اسرائیل آن را دشمن حیاتی خود می‌داند.
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل پس از 7 ساعت رایزنی با جان کری، وزیر امور خارجه امریکا باز هم چیزی برای گفتن نداشت.وقتی که مذاکرات دو طرف به برنامه هسته ای ایران رسید و گفت وگوها بر این مساله مترکز شد، ناگهان مذاکرات کری و نتانیاهو به مذاکرات صلح میان فلسطینیان و اسرائیل نیز کشیده شد. پس از آن کری به نتانیاهو تعهد داد که جزئیات گفت وگوهایشان سری باقی بماند و نگذارد چیزی از صحبت ها به بیرون درز کند.

اما با این وجود اطلاعاتی که به بیرون درز کرده که البته رسانه های اسرائیلی گزارش داده اند، حاکی از آن است که وقتی حرف های دو طرف به برنامه هسته ای ایران رسیده نتانیاهو در برابر اظهارات جان کری مقاومت کرده است. و اگر نظرات متفاوت دو طرف بخواهد گسترش یابد و به مسائل دیگر کشیده شود، برخی از ناظران بر این اعتقادند که فرایند مذاکرات صلح نیز به چالش کشیده خواهد شد، مذاکراتی که از ماه ژوئیه گذشته پس از نزدیک به سه سال تعلیق تصمیم گرفته شد که مجددا از سر گرفته شوند. احتمالا در صورتی که اختلافات دو طرف بخواهد بیش از این ادامه داشته باشد این مذاکرات نیز به مخاطره خواهد افتاد.

به نظر می رسد که نتانیاهو از روند جدید مذاکرات صلح چندان خشنود نیست، به ویژه در بخشی که به متحد ایالات متحده، اسرائیل باز می گردد، تلاویو به روشنی می بیند که ایالات متحده چون از پس فشار به آن بر سر مذاکرات صلح با فلسطینیان بر نیامده، به سراغ جمهوری اسلامی ایران رفته است و می خواهد از در دوستی با آن در آید، کشوری که اسرائیل آن را دشمن حیاتی خود می داند. رهبران ایران بارها تهدید کرده اند که خواستار نابودی اسرائیل هستند.

نتانیاهو بیش از این چند سال پیش نیز هشدار داده بود که اگر از مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل نتیجه ای حاصل نشد امریکا نباید به سراغ پرونده های دیگر برود یا بخواهد این مساله را به برنامه هسته ای ایران مرتبط کند. اما روز چهارشنبه خود شخصا ارتباطی میان این دو پرونده ایجاد کرد. وی در صحفه تویتر خود نوشت: «میان فضای صلحی که ما در آن نفس می کشیم با موفقیت هایی که ایران در پرونده هایش نفس می کشد، ارتباطاتی وجود دارد.»

ما در آخر وقتی که به مرحله نهایی موضوعات می رسیم چشم در چشم هم می دوزیم و به صراحت می گوییم که باید مانع رسیدن ایران به سلاح هسته ای شویم، اما به نظر می رسد بعضی وقت ها چیزی مغایر نیز از جانب آنها شنیده می شود و آنها کار متفاوتی انجام می دهند.

هنگامی که در رم نتانیاهو در دیدار با کری با صدای بلند مجددا بر ایران تاکید کرد، گفت که «اگر این که ایران را با توانایی های هسته ای اش تنها رها کنیم، محاسبه ای اشتباه است، به توافق نرسیدن بهتر از به یک توافق بد رسیدن است.»

یوال استینیتز، وزیر امور راهبردی و روابط بین الملل اسرائیل درباره این که به نظر می رسد در مذاکرات امریکا و اسرائیل بن بستی به وجود آمده است، می گوید: «ما در آخر وقتی که به مرحله نهایی موضوعات می رسیم چشم در چشم هم می دوزیم و به صراحت می گوییم که باید مانع رسیدن ایران به سلاح هسته ای شویم، اما به نظر می رسد بعضی وقت ها چیزی مغایر نیز از جانب آنها شنیده می شود و آنها کار متفاوتی انجام می دهند.»

به غیر از اسرائیل، بسیاری دیگر نتانیاهو را مسخره می کنند که همه سیاست خارجی خود را بر برنامه هسته ای ایران متمرکز کرده و برای توجیه همه مشکلاتش نشانی برنامه هسته ای ایران را می دهد.

پروفسور آوراهام سلا، استاد روابط دیپلماتیک اسرائیل در دانشگاه هبرو در این باره می گوید: «تمرکز بیش از اندازه نتانیاهو بر ایران باعث شده تا او رفتاری هستریک نسبت به این موضوع داشته باشد.»

وی در ادامه می گوید: «این مساله یعنی توانایی هسته ای ایران یک مبحث جدی است اما می تواند شانسی برای رویکرد جدید دیپلماتیک اسرائیل نیز داشته باشد. او چه فکر می کند؟ ظرف یک هفته همه چیز پاک شود؟ همه می دانند که این پرونده چند ماه وقت می برد و وقتی که همه چیز امکان داشت به نتیجه بد برسد آن گاه است که شاید بتوان کاری کرد.»

اسرائیل می خواهد تنها قدرتی در خاورمیانه باشد که از قدرت نظامی هسته ای برخوردار است، تلاویو می خواهد که قبل از این که تحریم ها علیه ایران لغو شوند تهران به چهار شرط تن دهد: غنی سازی اورانیوم را به طور کامل متوقف کند، همه اورانیوم غنی شده خود را از خاک خود خارج کند، تاسیسات هسته ای زیرزمینی خود در قم را ببندد و فعالیت رآکتور مرتبط با فرآوری پلوتونیوم خود را نیز به حالت تعلیق در آورد.

بر اساس گزارشی که روز پنج شنبه توسط موسسه علوم و امنیت ملی ایالات متحده منتشر شد ایران غنی سازی 20 درصدی خود از اورانیوم را متوقف کرده و تنها به غنی سازی در سطح 5 درصدی ادامه می دهد. هنوز این مساله از سوی سازمان انرژی اتمی تایید نشده است اما کارشناسان بسیار امیدوارند که در نهایت بر سر برنامه هسته ای ایران بتوانند به توافقات لازم برسند.

منبع: گلوبال پست

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:17 توسط savalan| |

تهدید از کدام طرف است:ایران یا اسرائیل؟ مقاله اکبر گنجی در الجزیره انگلیسی

چرا نیروهای افراطی ایران و اسرائیل به دشمن هولناک طرف مقابل نیاز دارند؟ برای این که مسائل واقعی منطقه و جامعه خود را در پناه این دشمن مخفی سازند. منطقه به صلح و دموکراسی و حقوق بشر نیازمند است، نه بی ثباتی، جنگ، دشمنی، نابرابری و معیارهای دوگانه. بدون امنیت و صلح، دموکراسی و حقوق بشر به حاشیه رانده خواهد شد

   
 

محمود احمدی نژاد در مدت 8 سال ریاست جمهوری با بیان سخنان غیرانسانی، احمقانه و دن کیشوت وار درباره موجودیت اسرائیل و نفی فاجعه هولناک هولوکاست، تماماً در خدمت تندورهایی چون نتانیاهو بود. نتانیاهو که بازنده انتخابات ایران شد، حسن روحانی را گرگی در لباس میش خواند و گفت که روحانی "خنده می کند و بمب اتمی می سازد". در مقاله "شاخه زیتون ایران"، براساس اسناد دولت آمریکا کاذب بودن مدعای نتانیاهو را نشان داده ایم. اما تا حدی که من می فهمم، مسأله از سوی اسرائیل نادرست مطرح شده است. واقعیت یا مسأله ی اصلی این است که دولت اسرائیل چند دهه است که :"صدها بمب اتمی ساخته و می سازد و دائماً ایران را تهدید به بمباران می کند".

واقعیت این است که نتانیاهو و دولت او دروغ می‌گویند و مدعیات آنها در مورد مساله نادرست است. حقیقت این است که اسرائیل دارای یک زراد خانه بزرگ هسته‌ای است، و دائماً ایران را تهدید می‌کند. واقعیت این است که نتانیاهو سعی‌ می‌کند که با مطرح کردن دائم "خطر" ایران، مسائل مهم دیگر را- از جمله اشغال سرزمین‌های فلسطینی‌ها و ندادن حق شهروندی به مردم فلسطین- به فراموشی بسپارد. واقعیتی که در اثر این تأکید زیاد بر "خطر" ایران کمتر به آن توجه شده این است که اسرائیل دارای صد‌ها کلاهک هسته‌ای بوده که با آنها ایران را دائماً تهدید می‌کند.

بمب اتمی ای که اسرائیل برای ایران ساخت

بمب اتمی ایران ساخته تبلیغات اسرائیل است. نتانیاهو و شیمون پرز از سال 1992 تاکنون دائما این مدعا را تکرار کرده اند که ظرف چند سال آینده بمب اتمی ایران ساخته خواهد شد. به عنوان مثال به دو نمونه زیر بنگرید:

1992: بنیامین نتانیاهو عضو پارلمان اسرائیل پیش بینی می کند که ایران 3 تا 5 سال با بمب هسته ای فاصله دارد.

1992: شیمون پرز وزیر خارجه اسرائیل به تلویزیون فرانسه می گوید ایران تا سال 1999 به کلاهک هسته ای دست خواهد یافت.

با گذشت 21 سال از آن مدعیات، نتانیاهو مدعای خود را به این تقلیل داده که اگر ایران به 250 کیلوگرم اورانیوم غنی شده دست یابد، تأسیسات هسته ای ایران را بمباران خواهد کرد.

این در حالی است که اسرائیل دارای 300- 200 بمب اتمی بوده و عضو NPT نیست. شیمون پرز پدر اتمی سازی اسرائیل است که با همکاری فرانسه کشورش را هسته ای ساخت و مطابق اسنادی که اخیراً فارن پالیسی منتشر کرد، حدود 50 سال پیش کاملاً مخفیانه با کمک آرژانتین هزاران کیلو "کیک زرد" تهیه کرد. اسرائیل همچنان و بدون نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای در حال ساختن ده ها بمب اتمی دیگر است.

اما ایران عضو NPT و تحت نظارت کامل آن قرار دارد. مطابق NPT کشورهای عضو از حق غنی سازی اورانیوم به منظور استفاده صلح آمیز برخوردارند.

ترغیب آمریکا به حمله نظامی به ایران

حداقل در طول 10 سال گذشته اسرائیل کوشیده است تا آمریکا را وادار به حمله نظامی به ایران کند. آریل شارون در در 5 نوامبر 2003 در مصاحبه ی با تایمز لندن که جنجال آفرین بود، کوشید تا دولت آمریکا را به حمله ی نظامی به ایران وادار سازد. در این مصاحبه ایران را "مرکز ترور جهانی" قلمداد کرد که به دنبال سلاح های هسته ای است. سپس فرمان را صادر کرد که دولت بوش می بایست در "فردای پس از" تجاوز به عراق و اشغال آن کشور، با خشونت با ایران رویارو می شد.

در آوریل 2003، سفیر اسرائیل در آمریکا گفت که اینک نوبت تغییر رژیم در ایران فرا رسیده است. با سرنگونی صدام کار آمریکا پایان نیافته است، بلکه این دولت: "باید به کار خود ادامه می داد. ما هنوز با خطرات بزرگی با همان اهمیت از جانب سوریه و از جانب ایران روبه رو هستیم".

تهدید دائمی حمله نظامی به ایران

دیگر دولتمردان اسرائیل نیز در همین سال بارها از حمله یکجانبه به تأسیسات هسته ای ایران سخن گفتند. شائول موفاز- وزیر دفاع اسرائیل- گفت که "تحت هیچ شرایطی اسرائیل سلاح هسته‌ای در ایران را تحمل نخواهد کرد".

سیمون هرش در ژانویه 2005 گزارش داد که پنتاگون به رهبری دوگلاس فایت- معاون دونالد رامسفلد- با اسرائیلی‌ها در حال طراحی نقشه ی جامعه‌ای برای حمله به تأسیسات هسته‌ای و شیمیایی ایران هستند.

آریل شارون- نخست وزیر وقت اسرائیل- در آوریل 2005 گفت: "اسرائیل، و نه‌ فقط اسرائیل، سلاح هسته‌ای در ایران را تحمل نخواهد کرد. ما توانایی آن را داریم که با این مساله مواجه بشویم، و در حال تدارک برای چنین شرایطی هستیم". همچنین گزارش شد که شارون به نیروهای مسلّح اسرائیل دستور داده که برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران در ماه مارس 2006 آماده شوند.

در همان ماه وقتی‌ از ژنرال دن هلوتز- فرمانده نیروهای مسلّح اسرائیل- پرسیده شد، اسرائیل چه مسافتی را حاضر است در جنگ با ایران طی‌ کند؟ پاسخ گفت: "دو هزار کیلومتر"، یعنی‌ تا تهران.

شیمون پرز- معاون وقت نخست وزیر- در ماه مه 2006،در پاسخ یکی از سخنان نابخردانه احمدی نژاد، گفت: "ایران باید بخاطر داشته باشد که این کشور را هم می شود از نقشهٔ جهان حذف کرد". این سخن معنایی جز بمباران اتمی ایران نداشت. سپس ژنرال هلوتز گفت: تأسیسات هسته‌ای ایران را می شود نابود کرد.

اسرائیل در جولای 2008 یک مانور وسیع نظامی- هوایی انجام داد که مقامات آمریکایی آن را آمادگی اسرائیل برای حمله به ایران، و اعلام هشدار به آمریکا، اروپا و ایران به شمار آوردند.

به گزارش نیو یورک تایمز ژانویه 2009، اهود المرت- نخست وزیر وقت اسرائیل- از پرزیدنت بوش در سال 2008 تقاضای کمک - به خصوص دریافت بمب هائی که بتواند تأسیسات زیر زمینی‌ را ویران کند- برای حمله به ایران را می کند.

ایهود باراک- وزیر دفاع وقت اسرائیل- در جولای 2009 در یک کنفرانس مطبوعاتی به همراه رابرت گیتس- وزیر دفاع آمریکا- می گوید: حمله به تأسیسات هسته‌ای یک انتخاب برای حل مساله است. سپس می افزاید: "ما باور داریم که هیچ انتخابی نباید روی میز نباشد. این سیاست ما است و ما درباره آن جدی هستیم". در واقع گوشزد می کرد که همین سیاست می بایست سیاست آمریکا هم باشد.

نتانیاهو و باراک قصد داشتند تا در سال 2010 ایران را بمباران کنند، اما مخالفان داخلی- خصوصاً در نیروهای مسلح و اطلاعاتی- مانع تجاوز آنان گردیدند.
نتانیاهو در نوامبر 2012 مجدداً ایران را تهدید به حمله نظامی- حتی بدون همراهی آمریکا- کرد.

موشه یعلمون- وزیر دفاع اسرائیل- در 19 ژوئن 2013 گفت که دولت های غربی "باید ایران را به زور وادار کنند که یا بقا خود را انتخاب کند و یا بمب اتمی را".

ایهود باراک- نخست وزیر و وزیر دفاع سابق اسرائیل- در مصاحبه با فرید زکریا در CNN به پرسش زکریا درباره تهدید دائمی بمباران ایران پاسخ گفت و این سیاست واحد را مورد تأیید مجدد قرار داد. او عملکرد حسن روحانی در دوران 2005- 2003 را معلول ترس از تهاجم نظامی آمریکا به ایران- پس از حمله به افغانستان و عراق- قلمداد کرد و از این مقدمه نتیجه گرفت که تنها تهدید به استفاده به زور در رابطه با ایران پاسخگوست:"باید به ایرانی ها در پشت درهای بسته یا به آشکار فهمانده شود که گزینه نظامی جدی است و اگر آنها بخواهند از خط قرمز رد شوند ، با گزینه نظامی جلوی این اقدام گرفته می شود".

بعد هم می افزاید که اگر ایران از خط قرمز اسرائیل- یعنی 250 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20 درصدی- عبور کند، ما کار خودمان را انجام خواهیم داد:"وقتی ما می گوییم مصمم به جلوگیری از اتمی شدن ایران هستیم ،می دانیم چه می گوییم".

خطر ایران برای اسرائیل؟

اما واقعیت این است که هیچ خطری از سوی ایران اسرائیل را تهدید نمی کند. چرا؟

الف- مطابق قراردادی که میان دولت اسرائیل و دولت آمریکا امضا گردیده و به قانون تبدیل شده است، دولت آمریکا متعهد گردیده که برتری نظامی کیفی اسرائیل بر کل منطقه ی خاورمیانه را همیشه تضمین کند. دولت آمریکا به تعهد خود عمل کرده و اسرائیل دارای برتری نظامی بر کل کشورهای منطقه است.

ب- ایران حتی اگر بخواهد، فاقد توانایی صدمه وارد آوردن بر اسرائیل است. به گزارش اورشلیم پست 28 اپریل 2013 از جلسه ی این روزنامه در نیویورک، ایهود المرت- نخست وزیر پیشین اسرائیل- به مدعیات کاذب نتانیاهو درباره پرونده هسته ای ایران پرداخت و گفت:

"من فکر می کنم که ما سال هاست که ظرفیت ایران برای اتمی شدن را بزرگ نمایی کرده ایم. ایران به این قدرت دست نیافته است. این امر نه تنها به دلیل شکست های خودشان است، بلکه شاید کسی در این شکست یاری شان کرده است".

آنتونی کوردزمن در گزارشی که از سوی مرکز مطالعات راهبردی واشينگتن CSIS انتشار یافته و روزنامه تایمز اسرائیل در 26 آپریل 2013 آن را منتشر کرده اند، می نویسد: اين اسرائيل نيست که از سوی جمهوری اسلامی ايران مورد تهديد است. اتفاقا اين ايران است که از ناحيه موشک های پرقدرت و بمب های هيدروژنی که در دست اسرائيل است، مورد "خطر حياتی" قرار دارد و اسرائيل به توانی رسيده که می تواند با حمله به شهرهای پرجمعيت ايران باعث نابودی حتی ميليون ها انسان "و انقراض بخش بزرگی از کشور ايران" شود. اسرائیل برای آماده سازی زمينه دورانی که ايران، هسته ای می شود، برد موشک های خود را بلندتر کرده و آنها پرقدرت تر ساخته و بدين ترتيب مراکز مهم جمعيتی شهرهای بزرگ ايران از ناحيه اين موشک های اسرائيلی در معرض تهديد واقعی هستند. تنها سخن از موشک های دورپرواز نيست، که اين موشک ها به کلاهک های اتمی هيدورژنی که پرقدرت تر از کلاهک های تا کنون شناخته شده اتمی هستند، مجهز هستند. بمب های هيدروژنی اسرائيل هر يک تا صد برابر بمب های اتمی که تا کنون جهان شناخته است، قدرت دارد.

پ- دولت اسرائیل از طریق فشار لابی خود، مصوبه ای را در سنای آمریکا با رأی مثبت 99 تن از 100 به تصویب رساند که در صورت حمله ی اسرائیل به ایران دولت آمریکا نیز باید به کمک آن کشور بشتابد:

"تأکيد می ورزد که اگر دولت اسرائيل ناگزير شود در مقام دفاع مشروع از خود در مقابله ی با برنامه ی تسليحات هسته ای ايران دست به اقدام نظامی بزند، دولت ايالات متحده در کنار اسرائيل خواهد ایستاد و مطابق قوانين ايالات متحده و مسئولیت کنگره که برآمده از قانون اساسی است اجازه استفاده از قوای نظامی، و حمايت های دیپلماتيک، نظامی و اقتصادی برای دولت اسرائيل را در دفاع از سرزمين، مردم و حق وجود خود فراهم خواهد ساخت".

با توجه به این شواهد،ایرانی که در 150 گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده- برخلاف اسرائیل- هیچ خطری برای اسرائیل به شمار نمی رود. با این همه، ژنرال های اسرائیلی از نرم شدن موضع آمریکا برای حمله اسرائیل به ایران سخن می گویند.

ژنرال ذخیره عاموس یادلین- رییس قبلی سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل و رئیس فعلی مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل- دائماً این سخن را تکرار کرده و در نیویورک تایمز 10 آگوست 2013 نوشته که ایران نه تنها باید غنی سازی اورانیوم با غنای 20 درصد را متوقف ساز، بلکه باید راکتور آب سنگین اتمی اراک را نیز مهر و موم کند، چرا که ایران از طریق غنی سازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم به دنبال ساخت بمب اتمی است.

یادلین 10 روز قبل از آن به رادیوی ارتش اسرائیل گفته بود: سیاست اوباما در مورد حمله نظامی یک‌جانبه اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران، به سود اسرائیل "تغییر" کرده است. در سال 2012 حمله اسرائیل به ایران خط قرمز آمریکا بود، اما "این لحنی که من به تازگی از واشینگتن می‌شنوم، می‌گوید اگر شما می‌خواهید حمله کنید آمریکا به ارزیابی اطلاعاتی شما اعتماد دارد". چراغ آمریکا هنوز کاملاً "سبز" نشده، ولی می توان آن را "چراغ زرد" به شمار آورد.

دانیل گرینفیلد در "فرانت پیج" در 10 اوت، با استناد به سخنان یادلین در رادیوی ارتش اسرائیل،از نوعی معامله پنهانی میان آمریکا و اسرائیل سخن گفته بود. بر این مبنا،در صورت بازگشت اسرائیل به مذاکرات صلح با فلسطینی ها،آمریکا همچون گذشته با حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران مخالفت نخواهد کرد.

جان بولتون- نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل- در 29 جولای 2013 گفته است که هدف نتانیاهو از آزادی 104 زندانی فلسطینی و مذاکرات صلح بی نتیجه این است که به اوباما بگوید من کارهایی که تو در این زمینه از من خواستی انجام دادم، اینک من نیازمند تو هستم که در مسأله ی ایران تو در کنار من[برای حمله ی به ایران] باشی.

پنهان سازی آپارتاید در پنهان ایران هراسی

بدین ترتیب، واقعیت ها به قرار زیر است:

الف- اسرائیل دارای صدها بمب اتمی بوده و ایران را مجاز به غنی سازی اورانیوم تحت کنترل آژانس و در چارچوب NPT نمی داند. ژنرال بنی گنز- رئیس ستاد ارتش اسرائیل- گفته است که به عقیده او ایران سلاح هسته‌ای نمی سازد، چرا که رهبران ایران انسان‌های منطقی‌ هستند.

ب- اگر چه مقامات ایران نابخردانه و دن کیشوت وار از نابودی اسرائیل سخن گفته اند، اما طرح خامنه ای برای نابودی اسرائیل،برگزاری رفراندم با شرکت کلیه فلسطینیان ساکن و آواره و یهودیان است. به گفته او، بدین ترتیب چون فلسطینیان دارای اکثریت هستند، مانند افریقای جنوبی قدرت را به دست خواهند گرفت. اما تهدیدهای اسرائیل، تهدید به بمباران ایران- حداقل تأسیسات هسته ای ایران- است.

پ- دولت اسرائیل با دامن زدن به "ایران هراسی" و تهدید دائمی به بمباران ایران توانسته است تحریم های اقتصادی فلج کننده ای را علیه ایران به تصویب برساند. با این همه، آویگدور لیبرمن- وزیر امور خارجه وقت اسرائیل- گفته بود: بهترین اقدامی که می تواند جمهوری اسلامی ایران را وادار کند که به طور جدی بنشیند و به حرف گوش بدهد برقراری یک رشته "تحریم های فلج کننده" است. وی افزود که منظور از "تحریم های فلج کننده"، تحریم هایی است که بانک مرکزی و صنایع نفت و گاز ایران را هدف قرار دهد.موشه یعلون- وزیر امور استراتژیک اسرائیل- در اول دسامبر گفت: "می‌توان اقتصاد ایران را فلج کرد". او سپس می افزاید: اگر رژیم ایران خود را در بن‌بست اقتصادی بیابد، مجبور می‌ شود میان تداوم برنامه هسته‌ای خود یا بقا یک راه را در پیش بگیرد. همه اینها انجام شده و از این مراحل هم عبور کرده اند.

آخرین مرحله تلاش بیست ساله نتانیاهو برای قلمداد کردن ایران به عنوان یک خطر عمده جهانی‌، در نطق او در مجمع عمومی‌ سازمان ملل در ۱ اکتبر به نمایش درآمد. او فقط ۲۱۴ کلمه، کمتر از ۷ درصد کلّ نطق خود، را به موضوع اصلی‌، یعنی‌ کشمکش بین اسرائیل و فلسطینیان اختصاص داد، و در همان ۲۱۴ کلمه دو شرط برای صلح با فلسطینیان اعلام کرد: اولا، آنها باید اسرائیل را به عنوان یک کشور یهودی به رسمیت بشناسند، که معنی‌ آن این است که ۲۵ درصد جمعیت اسرائیل که اعراب فلسطینی هستند شهروند درجه دوم خواهند بود، و ثانیا کشور فلسطینی باید غیر مسلح باشد. نتانیاهو هیچ چیزی در مورد شهرک‌های غیر قانونی‌، مرز اسرائیل با کشور فلسطین، و آواره‌ها و پناهندگان فلسطینی نگفت.

تمامی نطق نتانیاهو به این اختصاص یافت که مسائل را به صورت یک داستان چهار هزار ساله عرضه کند و آن را به جنگ‌های میان پادشاهان، پیامبران، امپراطوری‌های عهد باستان، و فاجعهٔ‌های تاریخی‌ متصل کند. بالا بردن سطح مساله ای که در مورد آب، زمین، و دیگر منابع می باشد، به سطح خداوند و پیامبران بهترین راه برای تبدیل یک مساله ۴۶ ساله اشغال سرزمین‌ها و مجازات جمعی‌ مردم فلسطین به یک افسانه است، که در عین حال، یافتن یک راه حل برای آن را غیر ممکن می سازد. رویکرد اسرائیل برای بزرگ کردن خطر غیر واقعی‌ ایران ناشی از این امر است.

ت- نتانیاهو در نطق اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل مجدداً ایران را تهدید به حمله نظامی یک جانبه کرد. او در سخنرانی ها و مصاحبه های خود در نیویورک بارها اعلام کرد که ایران به دنبال نابودی اسرائیل از طریق بازتولید هولوکاستی دیگر است. برای این که تجاوز نظامی به ایران را به اصطلاح توجیه کند، دائما رژیم ایران را همانند رژیم نازی ها قلمداد می کند(برای نمونه به لینک های 1 و 2 و 3 و4 و 5 و 6 و 7 بنگرید). دروغ دیگر او این بود که گفت: "من فکر می‌کنم اگر مردم ایران آزاد بودند، شلوار جین می پوشیدند، به موسیقی غربی گوش می‌دادند". در صورتی که لباس ها و موسیقی های غربی در میان نسل جوان ایران بسیار گسترده است. اهریمنی ساختن ایران توسط او، مهمترین رکن آماده کردن فضای عمومی بمباران ایران است.

وقتی مردم ایران دائماً در ترس و نگرانی حمله نظامی اسرائیل به ایران به سر برند، چه حالی خواهند داشت؟ حتی اگر بمباران ایران محدود به تأسیسات هسته ای باشد، تلفات انسانی ناشی از تشعشعات هسته ای چقدر خواهد بود؟ بر اساس پژوهش عبدالله توکان و آنتونی کردزمن که مهمترین مطالعه تبعات حمله ی نظامی اسرائیل به ایران است، حمله ی به مراکز اتمی ایران از قبیل نیروگاه بوشهر می تواند تا "صدها هزار" کشته و هزاران هزار بیمار سرطانی بر جای گذارد. حمله به مراکز غنی سازی ایران هم همان نوع عناصر رادیو اکتیو را در فضا و منابع آب و غذای انسان و دام رها می کند که حمله به یک نیروگاه هسته ای. بر اساس مطالعه دن پلش (مدیر مرکز مطالعات بین المللی و دیپلوماسی در دانشگاه SOAS) و مارتین بوچ حمله با سلاح های اتمی تاکتیکی به یازده مرکز تاسیسات هسته ای و شیمیایی و بیولوژیکی ایران بیش از 2 میلیون نفر کشته بر جای خواهد گذاشت.

در عین حال روشن است که جمهوری اسلامی به حمله اسرائیل واکنش نشان خواهد داد و جنگ نه تنها گسترش خواهد یافت بلکه پای دیگران را هم به آن باز خواهد کرد.

از خود می پرسم: چرا نیروهای افراطی ایران و اسرائیل به دشمن هولناک طرف مقابل نیاز دارند؟ برای این که مسائل واقعی منطقه و جامعه خود را در پناه این دشمن مخفی سازند. منطقه به صلح و دموکراسی و حقوق بشر نیازمند است، نه بی ثباتی، جنگ، دشمنی، نابرابری و معیارهای دوگانه. بدون امنیت و صلح، دموکراسی و حقوق بشر به حاشیه رانده خواهد شد.v

نوشته شده در دو شنبه 6 آبان 1392برچسب:,ساعت 15:32 توسط savalan| |
دوستان دیروز که امریکا را خائن امروز می‌دانند

ترس اعراب از احیای ژاندارم خلیج فارس

بسیاری از اعراب در حال حاضر این گونه برداشت می کنند که اکنون زمان آن است که اعراب از امریکا مستقل شوند و به قدرت درونی خود اعتماد کنند و این بدان معنا است که باید به فکر تقویت توانایی های مستقل دفاعی خود از منابع دیگر باشند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: هفته گذشته فردریک ویری، یکی از تحلیلگران برجسته در برنامه "کارنگی برای خاورمیانه" شرکت کرد و از فغانی که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی از نزدیکی امریکا و ایران سر داده اند، سخن گفت. به گفته ویری نزدیکی امریکا به ایران سومین ضربه به دیپلماسی عربستان ظرف هفته های اخیر محسوب می شود. اولین آن زمانی بود که اوباما از حمله نظامی به حکومت اسد منصرف شد، آن هم بعد از آن که هم پیمانانش مقدمات این حمله را فراهم کرده بودند، ضربه دوم خودداری کاخ سفید به ریاست اوباما از همراهی با توافق کشورهای حوزه خلیج فارس برای حمایت از انقلاب علیه مرسی بود. امریکا در این مرحله به حمایت از اخوان المسلمین برخواست، اخوان المسلمینی که عربستان می خواهد هیچ تاثیری بر مخالفانش در داخل نگذارد و برای همین به برخورد شدید با آن برخواسته است. و سومین ضربه نزدیکی امریکا به ایران که اعراب معتقدند به بهای دوری از آنها رقم خواهد خورد. برای همین ریاض و هم پیمانان عربش در منطقه احساس می کنند که اکنون در مورد قضایای مختلف خاورمیانه مورد بی مهری قرار گرفته اند و پایتخت های عربی حوزه خلیج فارس احساس می کنند که قصد دارند آنها را در انزوا قرار دهند و موفقیت هایشان را به سخره بگیرند.

همه این تحولات سبب شده است تا اعتماد ریاض به ایالات متحده کاهش یابد و این مساله در نهایت باعث شود تا عربستان از سیاست های نرمی که قبلا دنبال می کرده فاصله بگیرد و بیشتر به سمت قدرت نظامی مستقیم (حمایت از گروه های شبه نظامی در مناطق مورد نزاع مثل سوریه) متمایل شود. اما مساله ای که در این میان برای عربستان وجود دارد این است که بسیاری از هم پیمانانش چندان از سیاست های هم سو با غرب فاصله نگرفته اند، این مساله سبب شده است که برای بسیاری این پرسش به وجود آید که آیا این مساله باعث خواهد شد تا عربستان خود نیز به فکر نزدیکی به ایران بیفتد.

مساله ای که عربستان با ایران دارد بیشتر مساله داخلی است، به گونه ای که نه تنها عربستان بلکه همه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس احساس می کنند که وجود مخالفان داخلی نتیجه تاثیر خارجی است والا هیچ مخالفی در داخل کشورهایشان ندارند.

اکنون اعراب خلیج فارس احساس می کنند که امریکا هم پیمانانش را درگیر سوریه کرد، و آن چنان آنها را در آن جا غرق کرد که آنها همه پل ها را با دشمنانشان خراب کردند، آن گاه در لحظه آخر آنها را فریب داد و تنها رها کرد و به هیچ کدام از وعده هایش عمل نکرد.

روشن است که سیاست های تندروانه ای که کشورهای عربستان و امارات متحده عربی و بحرین در سرکوب حرکت های اصلاح طلبانه در داخل پیش گرفته اند باعث شد تا فضای حاکم بر این کشورها بیش از پیش متشنج شود.

نیاز به بررسی بسیار نیست تا برایمان ثابت شود تا چه اندازه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از تحولات اخیر در سوریه، ایران و همچنین وضعیت فعلی مصر ناخرسندند. همچنین منظومه دیپلماتیک – رسانه ای کشورهای عربی این حوزه نیز از حد وقار و شان رسانه ای شان تا اندازه بسیاری فاصله گرفته اند و این خود نشان می دهد که تا چه اندازه بی اعتمادی به امریکا افزایش یافته است.

اکنون اعراب خلیج فارس احساس می کنند که امریکا هم پیمانانش را درگیر سوریه کرد، و آن چنان آنها را در آن جا غرق کرد که آنها همه پل ها را با دشمنانشان خراب کردند، آن گاه در لحظه آخر آنها را فریب داد و تنها رها کرد و به هیچ کدام از وعده هایش عمل نکرد. در این میان آن چه باعث می شود تا نگرانی اعراب بیش از پیش افزایش یابد این است که امریکا آن قدر به ایران نزدیک شود تا دوباره دوره ژاندارم خلیج فارس احیا شود. زمانی که ایران حرف اول و آخر را در منطقه می زد و آنها جرات حرف زدن در برابر قدرت ایران را نداشتند و همه تحرکاتشان زیر نظر ایران صورت می گرفت.

درباره مصر، تحلیلگران می گویند که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نسبت به تمایل امریکا به سمت اسلام گرایان به حساب هم پیمانان "سکولار" و ارتش مصر شوکه شدند. مساله ای که سبب شد تا خشم و لعنت آنها به امریکا فزونی بگیرد و بگویند که امریکا نه تنها هم پیمانانش را تنها رها می کند و در برابر آنها شرمنده می شود و خجالت زده می ماند بلکه به آنها خیانت هم می کند. این دقیقا تحلیلی است که بسیاری از روزنامه های عربی حوزه خلیج فارس منتشر کرده اند و مواضع امریکا را خیانت – و شاید حتی خیانت های بسیار امریکا – برای ایجاد بی ثباتی در مصر و بحرین توصیف کرده اند. امریکا به اعتقاد آنها نه تنها دوستی بی تفاوت بلکه دشمنی غدار است. بسیاری از اعراب در حال حاضر این گونه برداشت می کنند که اکنون زمان آن است که اعراب از امریکا مستقل شوند و به قدرت درونی خود اعتماد کنند و این بدان معنا است که باید به فکر تقویت توانایی های مستقل دفاعی خود از منابع دیگر باشند.


منبع: القدس العربی/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
 
 

 

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 11:14 توسط savalan| |
احتمال موافقت با غنی سازی بیش از 5 درصد در ایران

کری به نتانیاهو دلداری می دهد

در حالی که مقامات خزانه داری و وزارت خارجه آمریکا ، عازم کشورهای اروپایی شده اند تا در مورد مساله هسته ای ایران و مذاکرات پیش رو در ژنو، رایزنی کنند، جان کری در صدد است تا اسرائیل و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را که به شدت نگران مصالحه با ایران هستند، آرام کند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: در حالی که مقامات خزانه داری و وزارت خارجه آمریکا ، عازم کشورهای اروپایی شده اند تا در مورد مساله هسته ای ایران و مذاکرات پیش رو در ژنو، رایزنی کنند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا در صدد است تا اسرائیل و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را که به شدت نگران مصالحه با ایران هستند، آرام کند.

پس از پایان مذاکرات ایران و گروه 1+5، در ژنو، رسانه ها گزارش هایی را در مورد اختلاف کاخ سفید و تل آویو در مورد توافق هسته ای با ایران خبر دادند. در این بین اخباری در مورد لغو تحریم های ایران و آزادسازی اموال مسدود شده جمهوری اسلامی منتشر شد، که بیش از همه اسرائیل را نگران کرد. هرچند که مقامات خزانه داری آمریکا می گویند هنوز زمان لغو تحریم ها فرانرسیده و مقامات تهران نیز می گویند هنوز پیشنهادی از آمریکا در مورد لغو تحریم ها دریافت نکرده اند و اخبار منتشر شده، گمانه زنی های رسانه ای است.

به گزارش رویترز، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل  قصد دارد از سفر به رم که فردا (چهارشنبه) انجام می شود، برای کاهش خوش بینی های پدید آمده در خصوص مذاکرات هسته ای با ایران استفاده کند. او همچنان ادعا می کند، ایران از طریق نزدیک نگاهداشتن روابط خود با بشار اسد در سوریه، درصدد تقویت موضع استراتژیک منطقه ای خود است. این در شرایطی است که اغلب کارشناسان بر این باورند با تحولات اخیری که در ایران پدید آمده و مانورهای دیپلماتیک انجام شده، این اسرائیل است که تنها مانده و موضع گیری های تنداش نیز خریداری ندارد.

نتانیاهو، معروف به بی بی روز چهارشنبه با جان کری، وزیر خارجه آمریکا در رم ملاقات می کند و احتمالا از او می خواهد در مورد لغو تحریم های ایران اقدام نکند. چرا که پس از نشست ژنو در هفته گذشته، گمانه زنی ها در مورد لغو تحریم های ایران افزایش یافته است.

این خبرگزاری انگلیسی در ادامه می نویسد، هدف نتانیاهو از ملاقات با کری این است که دریابد وزیر خارجه آمریکا تا چه اندازه برای لغو تحریم های ایران آمادگی دارد. پیش از این نیز بسیاری از تحلیلگران پیش بینی کرده بودند که اصلی ترین مانع در راه توافق هسته ای با ایران، مانع تراشی اسرائیل، کشورهای عربی و کنگره آمریکاست . همچنین تندروها در ایران و آمریکا نیز می توانند مذاکرات هسته ای را به شکست برسانند.

این در حالی است که عربستان سعودی، دیگر متحد آمریکا در خاورمیانه نیز به شدت در مورد هرگونه توافقی بین واشینگتن و تهران نگران است. اما تل آویو به طور علنی تری علیه توافق با ایران موضع گیری می کند. نتانیاهو و همفکران اش با به راه انداختن تبلیغات ضد ایرانی قصد دارند تا زمانی که برنامه های هسته ای تهران به طور کامل متوقف نشده، از توافق هسته ای ایران و گروه 1+5، جلوگیری کنند.

تهران و قدرت های جهانی می توانند بر سر ادامه غنی سازی بیش از 5 درصد در ایران به توافق برسند.

ایران در نشست ژنو طرحی سه مرحله ای ارایه داد که در صورت تحقق آن، امکان خروج از بن بست هسته ای وجود دارد. نتانیاهو، روز یکشنبه در گفت و گو با ان بی سی مدعی شد: کشورهای زیادی هستند که تنها به دنبال یک روزنه کوچک اند تا خود را از نظام اعلام تحرمی ها علیه ایران رها کنند.

البته او نامی از یک کشور خاص نبرد اما خاطرنشان کرد که در ملاقات با کری، تمرکز بر مساله ایران است. این در حالی است که یکی از مقامات همراه کری که در تور اروپا حضور دارد، هرگونه اختلاف نظر بین واشینگتن و تل آویو را تکذیب کرده و می گوید در نشست ژنو برای لغو تحریم های ایران تصمیم گیری نشده است. به گفته وی ایران باید اقدامات اعتمادساز و شفاف انجام دهد تا آمریکا نیز گام بردارد.

این در حالی است که کری روز دوشنبه با یک مقام سعودی نیز در مورد ایران، سوریه و مصر گفت و گو کرد. با این حال نتانیاهو ادعا می کند که غرب باید در مورد همراهی با ایران دقت کند، چرا که به این وسیله نفوذ ایران در منطقه پررنگ تر می شود.

در این بین مذاکره کننده ارشد هسته ای روسیه نیز خاطرنشان کرده است که تهران و قدرت های جهانی می توانند بر سر ادامه غنی سازی بیش از 5 درصد در ایران به توافق برسند. سرگئی ریابکوف، در یک گفت و گوی تلفنی با رویترز، تصریح کرد: در جایی که اعتماد وجود ندارد، باید در مورد آنچه که بیشترین نگرانی را پدید آورده، هماهنگ شویم. از سوی دیگر باتوجه به توسعه هسته ای ایران، بحث غنی سازی بیش از 5 درصد همواره در گروه 1+5، مطرح بوده است. به گفته ریابکوف، ایران خوستار لغو تحریم هاست و اگر پیشرفتی در مذاکرات حاصل شود، دلیلی برای خودداری از لغو تحرمی ها وجود ندارد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:19 توسط savalan| |
چرا واشنگتن با کابل به تفاهم نمی رسد؟

توافقنامه ای برای تداوم جنگ در افغانستان

وحید مژده، کارشناس مسائل افغانستان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به آخرین تحولات در مورد توافقنامه امنیتی میان آمریکا و افغانستان معتقد است امضای این توافق نامه، تداوم انگیزه جنگ را در آینده و برای سالهای طولانی تضمین خواهد کرد و صلح و امنیت برای افغانها همچنان بعنوان یک رویای غیرقابل دسترس باقی خواهد ماند.
 
 
 
گفتگو از : 
وحید عابدینی
 
 

دیپلماسی ایرانی: افغانستان و آینده این کشور این روزها بیش از گذشته مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است. ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری افغانستان صورت گرفته است و این کشور خود را برای انتخابات آماده می کند. از سوی دیگر آمریکا طبق وعده اوباما قرار است تا سال 2014 نیروهای خود را افغانستان خارج کند. همین مسائل است که سفر غیرمنتظره جان کری، وزیر خارجه امریکا را به حضور آمریکا در افغانستان و انعقاد پیمان استراتژیک میان آمریکا و افغانستان مربوط می کند و رسانه ها به این موضوع حساس می شوند. در مورد آخرین تحولات مربوط به پیمان استراتژیک و موارد اختلاف بین آمریکا و افغانستان و تاثیر آن بر فضای سیاسی و امنیتی افغانستان با وحید مژده، کارشناس مسائل افغانستان گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید:

آخرین وضعیت تفاهم نامه امنیتی میان آمریکا و افغانستان چیست؟

بعد از ماهها بحث و جدل های سخت و توانفرسا میان سفیر افغانستان در امریکا از یکطرف و مسوولین دفتر نمایندگی خاص امریکا برای افغانستان از جانب دیگر، سرانجام بخشی از مسایل تکنیکی تفاهم نامه امنیتی میان افغانستان و امریکا روی کاغذ آمد اما از آنجائی که بخشی از مواد این توافقنامه میان دو جانب به دلیل معیارهای متفاوت در تعبیر و تعریف یک سلسله مفاهیم کلیدی با بن بست مواجه گردید که تصمیم در مورد آن در توان نمایندگان دو طرف نبود، برای تصمیم گیری در چنین موارد حساس، موضوع به کمیسیون بلند پایه تر سپرده شد.

موضع دولت افغانستان در مورد این تفاهم نامه چیست؟ چه مواردی به اختلاف آمریکا و افغانستان منجر شده است؟

رئیس جمهور کرزی از قبل گفته بود که امریکا قصد خروج از افغانستان را ندارد و این کشور برای حضور در افغانستان خواهان 9 پایگاه نظامی در افغانستان می باشد. کرزی تلویحا به ناتوانی افغانستان در رد این خواست امریکا اشاره کرد اما گفت که سعی خواهد کرد تا به توافقی با امریکا دست یابد که در آن به ادبیات آقای کرزی «نه سیخ بسوزد و نه کباب». وی گفت که این تفاهم نامه نباید حاکمیت ملی افغانستان را زیر سوال ببرد. در مورد دیگری وی به این مسئله اشاره کرد که در این تفاهم نامه روی دو مسئله با جانب امریکا اختلاف دارد:

1-   موضوع تعریف از تجاوز.

2-   مسئله دست باز نیروهای خارجی در عملیات نظامی در افغانستان.

مقامات آمریکا اصرار دارند که این تفاهم نامه باید تا پایان اکتبر به امضاء برسد. دلیل این اصرار و عجله چیست؟

امریکائی ها تلاش داشتند تا این تفاهم نامه هرچه زود تر و قبل از آغاز مبارزات انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری به امضا برسد تا جلوی رسانه ای شدن این ماجرا گرفته شود. به همین دلیل تا کنون هیچ متنی از این تفاهم نامه در اختیار رسانه ها قرار نگرفته و حتی مشخص هم نیست که این سند یک قرار داد است ویا یک توافق نامه. تاکید امریکا بر امضای این سند قبل از 31 اکتبر 2013 از یکطرف و مجهول بودن مواد آن از جانب دیگر، خود این سوال را به میان می آورد که دلیل این عجله توام با پنهان کاری چیست؟

یکی از مسائل اختلافی بین مقامات آمریکا و افغانی تعریف از تجاوز است. نقطه اختلاف کجاست؟

حامد کرزی تاکید دارد که در این توافق نامه باید تجاوز بصورت روشن تعریف گردد درحالیکه امریکائی ها همیشه از تعریف های مشخص که برای آنان الزام آور باشد، خودداری ورزیده اند. امریکا از قبل به حکومت افغانستان خبر داده که بعد از سال 2014 جنگ آنان در افغانستان از جنگ علیه شورشگری به جنگ علیه تروریسم تغییر خواهد کرد. جنگ علیه شورشگری به عهده نیروهای افغان خواهد بود و امریکا فقط در جنگ علیه تروریسم شرکت خواهد داشت. این درحالیست که کرزی بارها تاکید نموده است که تروریسم در روستاهای افغانستان نیست.

حکومت کرزی از نامشخص بودن مرز میان جنگ علیه شورشگری و تروریسم نگران است. «قبلا هم مقامات امریکائی جنگ افغانستان را یک جنگ داخلی خوانده بودند که موجب خشم حکومت افغانستان شده بود». کرزی از سالها بدینسو مدعی است که مراکز تروریست ها در آنسوی سرحد افغانستان با پاکستان قرار دارد نه در روستا های افغانستان. کشته شدن اسامه بن لادن در پاکستان نشان از حمایت پاکستان از تروریسم دارد اما امریکا در برابر این کارهای پاکستان خاموش بوده است.

تاکید حامدکرزی بر تعریف روشن از تجاوز به این معنی است که اگر حتی یک فرد مسلح هم از آنسوی مرز به افغانستان به منظور جنگ داخل شود، این کار باید تجاوز کشور همسایه به حریم افغانستان تلقی شده و امریکا و متحدینش علیه آن کشور دست به اقدام بزنند.

امریکا در طول دوازده سال گذشته حتی در بدترین شرایط که مرز های شرقی افغانستان ماهها مورد اصابت توپ و موشک از جانب پاکستان قرار داشت، نه تنها در این مورد عکس العمل نشان نداد بلکه از چنین واقعات به شکل مسخره ای ابراز بی اطلاعی می نمود! اکنون کرزی می خواهد تا با تعریف از تجاوز، وسیله ای برای فشار بر پاکستان بدست آورد تا در چنین موارد، جامعه جهانی اگر از حمله نظامی بر پاکستان حمایت نمی کند، لااقل تعزیرات اقتصادی بر پاکستان وضع نماید.

از طرف دیگر امریکائی ها این خواست افغانستان را هم رد کرده اند که در صورتی که افغانستان مورد حمله کشور دیگری قرار گیرد، باید از افغانستان دفاع نماید. به نظر می رسد که زمانی که کرزی توافق نامه استراتژیک را در سال گذشته با اوباما به امضا رسانید، این مسئله را پیشبینی نکرده بود زیرا در آن توافق نامه آمده است که نیروهای خارجی، از افغانستان بعنوان نقطه آغاز حمله علیه کشور دیگری استفاده نخواهند کرد.

از جانب دیگر در جریان مذاکرات، امریکائی ها به مقامات افغانستان گفتند که بخش بزرگی از مرزهای افغانستان با پاکستان نامشخص است و به همین دلیل امریکائی ها در شرایط فعلی حاضر نیستند تا در منازعات سرحدی میان دو کشور دخالت نمایند. امریکائی ها از افغانستان خواسته اند تا بعد از امضای این توافق نامه، باید موضوع خط سرحدی دیورند با پاکستان را حل نماید. از نظر امریکا، نفوذ جنگجویان از پاکستان به افغانستان بیشتر به دلیل نامشخص بودن خط سرحدی است.

یکی از سوالاتی که این روزها اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده است خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان پس از 2014 و چگونگی عملیات نظامی نیروهای خارجی بعد از 2014 است. این تفاهم نامه چه سازو کاری را در این مورد پیش بینی کرده است؟

بر بنیاد این تفاهم نامه، نیروهای خارجی بعد از سال 2014 نیز در عملیات نظامی در داخل قلمرو افغانستان علیه آنچه که خود «جنگ علیه تروریسم» می نامد، دست باز خواهد داشت. امریکائی ها در جریان مذاکرات با جانب حکومت افغانستان به تفاهم نامه قبلی که میان فرمانده نظامی امریکا در سال 2002 و داکتر عبدالله و یونس قانونی وزرای خارجه و داخله آن زمان افغانستان استناد می کنند و می گویند که آن سند باید اساس توافق نامه جدید امنیتی میان دو کشور باشد که دستگیر و زندانی کردن اتباع افغانستان هم بخشی از آن خواهد بود.

دست باز در عملیات نظامی اگر از یکطرف نقض حاکمیت ملی افغانستان است، از جانب دیگر نیازمند قبول مورد بسیار مهم دیگر در این توافق نامه یعنی قبول مصونیت قضائی برای نیروهای خارجی بعد از سال 2014 خواهد بود. در طول دوازده سال گذشته در عملیات نظامی نیروهای خارجی تعداد زیادی از غیرنظامیان بخصوص در روستاهای افغانستان کشته شده و تعداد بی شماری هم به ظن رابطه با القاعده و طالبان دستگیر و سالها را بدون محاکمه در پشت میله های زندان نیروهای امریکائی گذشتانده اند.

امریکائی ها می گویند که بعد از سال 2014 عملیات نیروهای آنان در هماهنگی با نیروهای افغان صورت خواهد گرفت اما این همان وعده ای است که آنها در گذشته نیز بعد از هر عملیات خودسرانه به حکومت افغانستان سپرده اما به آن عمل نکرده اند. یکی از دلایل گسترش دامنه ناامنی ها و جدائی مردم از حکومت در افغانستان نیز همین مشکل بوده است. حالا اگر فرض را بر این بگذاریم که حکومت افغانستان این خواست امریکائی را بپذیرد اما امریکا به آن عمل نکند، حکومت افغانستان به کدام مرجع بین المللی شکایت خواهد کرد و کدام مرجع بین المللی توان پرداختن به این شکایت را خواهد داشت؟

موضوع مصوونیت قضائی یکی از مهم ترین موارد اختلاف آمریکا و افغانستان در مورد فعالیت نیروهای آمریکایی در افغانستان است. تا چه اندازه ممکن است آمریکا از این خواست صرفنظر کند؟

مصوونیت قضائی سربازان امریکائی مسئله ای است که امریکا حاضر به معامله در آن مورد نیست و اگر افغانستان هم مانند عراق آنرا رد کند، نیروهای امریکائی باید افغانستان را ترک نمایند.در مذاکرات میان هیئت های امریکائی و افغان، این مسئله مورد بحث قرار گرفت. پیشنهاد طرف افغانی این بود که باید تخلفات نیروهای خارجی در دو بخش مورد بررسی قرار گیرد؛ اگر جنایتی در داخل پایگاه اتفاق می افتد، مجرم باید مطابق به قوانین امریکا محاکمه گردد اما اگر سربازان خارجی در خارج از پایگاه دست به تخلف و یا جنایت می زنند، باید مطابق به قوانین افغانستان مورد پیگرد قانونی قرار گیرند.

امریکائی ها گفتند که این خط قرمز است زیرا قانون اساسی امریکا اجازهء محاکمه یک تبعه امریکائی را طبق قوانین کشور های دیگر نمی دهد. آنها برای فریب اذهان مردم افغانستان در قرارداد امنیتی ذکر کرده اند که در صورتی که جنایتی از سوی نیروهای امریکائی علیه مردم افغانستان صورت می گیرد، در آن صورت فرماندهان امریکائی و افغان این مسئله را مورد بررسی قرار می دهند و سرباز یا سربازانی که دست به چنین جنایت زده اند، محاکمه می شوند با این تفاوت که تصمیم نهائی در مورد محل محاکمه را فرمانده امریکائی می گیرد!!

امریکا می خواهد تا توافق نامه امنیتی را با حکومت کرزی امضا نموده و طالبان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. از آنجا که وقتی این قرارداد به امضا رسید، هیچ حکومتی در آینده نمی تواند آنرا بصورت یک جانبه لغو نماید، پس در آن صورت نیز یگانه راه برای لغو این توافق نامه، گزینه جنگ از سوی طالبان خواهد بود. بنابراین امضای این توافق نامه، تداوم انگیزه جنگ را در آینده و برای سالهای طولانی تضمین خواهد کرد و صلح و امنیت برای افغانها همچنان بعنوان یک رویای غیرقابل دسترس باقی خواهد ماند.

شما به پنهان کاری در مورد توافق نامه اشاره کردید. منظور شما از این پنهان کاری چیست؟

متن این توافق نامه که توافق نامهء امنیتی خوانده می شود هنوز هم در اختیار رسانه ها قرار نگرفته و جانب امریکائی می خواهد تا آن قبل از آغاز کمپاین انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری نهائی شده و امضا گردد. هدف این است که مردم افغانستان در برابر یک عمل انجام شده قرار گیرند. اگر قبلا متن آن رسانه ای شود، مواد آن مورد بحث قرار خواهد گرفت و امکان رد آن از طرف لویه جرگه بیشتر می شود.

چه کسانی مدافع تصویب این موافقت نامه هستند؟

هواداران این توافق نامه را بیشتر اقلیت های قومی تشکیل می دهند که گمان می کنند ادامه حضور امریکا به نفع آنان است. پس می توان گفت که نبود یک توافق ملی در این مورد می تواند اختلافات قومی را در افغانستان گسترده تر سازد وحتی به تجزیه این کشور بیانجامد.

کسانی هم هستند که در طول دوازده سال گذشته از حضور نظامی امریکا استفاده مادی برده اند. این افراد می دانند که دوام حضور امریکا در افغانستان موجب خواهد شد تا جنگ در این کشور ادامه یابد و ادامه جنگ، به بمیان آمدن یک حکومت سراسری، مسوول و پاسخگو که کمتر درگیر فساد باشد، کمک نخواهد کرد.

در طول دوازده سال گذشته افغانستان شاهد به میان آمدن و قدرتمند شدن مافیای قدرت و ثروت بوده است و بسیاری به این باورند که این مافیای مخوف که با شبکه های مشابه در خارج نیز به نوعی تبانی دست یافته اند، قصد ندارند تا وضع موجود تغییر نماید. ارزش های دموکراتیک که اینهمه روی آن تاکید صورت می گیرد، فقط پرده ای برای حفظ قدرت همین گروه مافیائی است.

مسئله پایگاه های آمریکایی در افغانستان یکی از دغدغه های همسایگان افغانستان به خصوص ایران است. در این توافقنامه مسئله پایگاه های آمریکایی به چه صورتی مطرح شده است؟

در این توافق نامه حضور نیروهای امریکائی در افغانستان در 9 پایگاه در ولایت های کابل، قندهار، هرات، فراه، خوست، هلمند و شمال افغانستان خواهد بود. بیشتر این پایگاه ها در نزدیک مرز با پاکستان و ایران پیشبینی شده است. تعداد سربازان مستقر در این پایگاه ها تاکنون بصورت رسمی مشخص نگردیده اما گفته می شود که شاید تعداد آنان حدود ده هزار نفر باشد.

در این توافق نامه هم مانند توافق نامهء استراتژیک آمده است که نیروهای امریکائی از افغانستان بعنوان نقطهء آغاز برای جنگ علیه کشور سومی استفاده نخواهند کرد. این تعهد به این معنی است که اگر امریکا جنگ علیه کشور سومی را از جای دیگری آغاز نماید، از آن ببعد برای استفاده از خاک افغانستان در آن جنگ، ممانعتی وجود نخواهد داشت.

نکته مهم دیگر موضوع کنترل این پایگاه ها از جانب حکومت افغانستان است. افغانستان نه تنها نیروی هوائی رزمی ندارد بلکه  فاقد وسایلی است که بتواند رفت وآمد هواپیماها را در خاک خود کنترل نماید. این مسئله هم دست امریکا را از سوء استفاده از خاک افغانستان علیه کشور های دیگر باز خواهد گذاشت.

یک مثال از چنین بی خبری زمانی مشخص شد که یک روزنامهء انگلیسی از وجود یک زندان در پایگاه انگلیس ها در افغانستان پرده برداشت و گفت که صدها افغان در آن پایگاه زندانی اند. بعد از آن حکومت افغانستان به نیروهای انگلیسی اعتراض نمود و خواهان آزادی آن زندانیان شد.

اخیرا  جان کری، وزیر خارجه آمریکا در یک سفر غیر منتظره به کابل سفر کرد. مهم ترین هدف این سفر چه بوده است؟

در این سفر وزیر خارجه امریکا ساعتها را به مذاکره در پشت درهای بسته با حامد کرزی سپری کرد. گفته می شود که جان کری سعی نمود تا روی مسئله مهم مصوونیت قضائی برای سربازان امریکائی در افغانستان تا آینده نامشخص بعد از سال 2014 کرزی را وادار به کنار آمدن نماید اما کرزی که می داند این کار می تواند برای وی به مثابه یک انتحار سیاسی باشد، نخواست در این مورد کوتاه بیاید و حتی از اینکه مصوونیت قضائی در این نشست مطرح بحث قرار گرفته باشد هم انکار کرد و گفت که از آنجائی که تصمیم در این مورد از توان حکومت افغانستان بالاتر است، ملت افغانستان در لویه جرگه و پارلمان کشور در این مورد فیصله خواهد کرد. در جریان کنفرانس مطبوعاتی میان کرزی و کری، کرزی از پیشرفت در مذاکرات سخن گفت اما از سخنان جان کری چنین بر می آمد که وی زیاد به آینده خوشبین نیست. به همین دلیل وی گفت که اگر موضوع مصوونیت قضائی از طرف افغانها رد شود، امریکا نیروهایش را بصورت کامل از افغانستان بیرون خواهد کرد.

ارجاع این مسئله به لویه جرگه را چگونه ارزیابی می کنید؟

سال گذشته حامدکرزی لویه جرگه ای را به منظور تصمیم گیری در مورد توافقنامهء استراتژیک با امریکا فرا خواند. هرچند شرکت کننده گان در آن لویه جرگه از میان هواداران حکومت دست چین شده بودند اما در پایان، شرکت کننده گان بیش از 60 مورد را بعنوان نکاتی نشان دهی کردند که باید در آن توافق نامه از جانب افغانستان در نظر گرفته شود. شرکت کننده گان در آن لویه جرگه موضوع مصونیت قضائی سربازان امریکائی در افغانستان را به هیچ صورت قابل قبول ندانستند. اکنون مشخص نیست که در موردی که قبلا رد شده است، چرا باید بار دیگر لویه جرگه را فرا خواند؟

به نظر شما این توافقتنامه چه تاثیری بر وضعیت امنیت و صلح در افغانستان خواهد گذاشت؟

حامدکرزی شرط دیگری هم برای امضای این توافقنامه دارد؛ وی بارها گفته است که اگر این توافقنامه موجب صلح و ثبات در افغانستان نشود، هیچ نفعی بحال افغان ها نخواهد داشت و بنابراین شرط اول امضای این توافق نامه باید ایجاد صلح و ثبات در افغانستان باشد.

اگر منظور کرزی این باشد که قبل از امضای این توافق نامه، امریکا صلح را در افغانستان برقرار سازد، این کار با توجه به شرایط فعلی و تنگنای زمانی کاملا ناممکن است.

قدرتمند ترین گروه مسلح مخالف امریکا در افغانستان یعنی طالبان این قرارداد را یک قرارداد استعماری و امضای آنرا به معنای دوام جنگ در افغانستان خوانده و عزم خود را برای ادامه جنگ تا خروج آخرین سرباز خارجی از افغانستان تکرار کرده اند. بنابراین اگر شرط امضای این قرارداد، تامین صلح در افغانستان باشد، می توان گفت که این شرط کاملا غیر عملی است.

در شرایطی که بخش بزرگی از افغانستان در آتش جنگ می سوزد و امریکا در طول دوازده سال گذشته با استفاده از مدرنترین جنگ افزار ها و با به میدان آوردن 150 هزار سرباز از درهم کوبیدن مقاومت مسلحانه در افغانستان عاجز آمده است، نمی توان انتطار داشت تا با ده هزار سرباز که بعد از سال 2014 در افغانستان باقی می گذارد، جنگ را با شکست طالبان به پایان آورد.

امریکا از سال 2011 مذاکراتی را با طالبان آغاز کرد اما این مذاکرات به جائی نرسید. به نظر شما چرا این مذاکرات با موفقیت همراه نبود؟

دلیل ناکامی این مذاکرات هم تاکید امریکا برای ادامه حضور در افغانستان بود درحالیکه طالبان این خواست را به هیچ صورت قابل قبول نمی دانستند. طالبان امریکا را طرف خود در این جنگ می دانستند و می خواستند با این کشور در مورد خروج کامل از افغانستان به توافقی دست یابند. در مقابل امریکا که با انعطاف ناپذیری از جانب طالبان مواجه شد، تصمیم گرفت تا بجای طرف جنگ در جنگ افغانستان، در نقش میانجی میان حکومت کرزی و طالبان ظاهر شود اما طالبان این خواست امریکا را رد کردند. دلیل اصلی بی نتیجه ماندن مذاکرات در قطر نیز همین بود.

اکنون امریکا می خواهد تا توافق نامه امنیتی را با حکومت کرزی امضا نموده و طالبان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. به این ترتیب وقتی حکومت جدید بعد از سال 2014 در افغانستان به قدرت برسد، گناه امضای قرارداد استعماری با امریکا را به دوش حکومت گذشته انداخته شده و حکومت جدید بتواند با مقاومت مسلحانه به مذاکره بپردازد. از آنجا که وقتی این قرارداد به امضا رسید، هیچ حکومتی در آینده نمی تواند آنرا بصورت یک جانبه لغو نماید، پس در آن صورت نیز یگانه راه برای لغو این توافق نامه، گزینه جنگ از سوی طالبان خواهد بود.امضای این توافق نامه، تداوم انگیزه جنگ را در آینده و برای سالهای طولانی تضمین خواهد کرد و صلح و امنیت برای افغانها همچنان بعنوان یک رویای غیرقابل دسترس باقی خواهد ماند.

 

 

 
 
 
 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:17 توسط savalan| |
پروژه مشترک تلاویو - ریاض

پیشرفت مذاکرات خواب چه کسانی را آشفته کرد؟

دکتر عبدالرضا فرجی راد، استاد ژئوپلیتیک و تحلیلگر مسائل بین المللی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به نتایج مثبت مذاکرات ایران و 1+5 در ژنو معتقد است که در حال حاضر عربستان و اسرائیل پروژه ای مشترک برای فشار بر غرب و تخریب روند کنونی کلید زده اند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: مذاکرات ایران و گروه 1+5 در ژنو، برای اولین بار است که دو طرف به طور جدی اعلام کرده اند که این مذاکرات مفید و سازنده بوده است و امیدهایی را برای آینده ترسیم کرده اند. طبیعی است که این مسئله نه نتها بر شرایط داخلی ایران،  حوزه پیرامونی و منطفه تاثیر گذار است بلکه در سطح نظام بین المللی و قدرت های بین المللی نیز به تدریج تاثیرات خود را نشان می دهد. اگر به مصاحبه هایی که بعد از پایان مذاکرات از سوی قدرت های جهانی مثل سخنگو های روسیه و فرانسه و قدرت های منطقه ای توجه کنید می بینید که کشورهایی که احساس می کنند در نتیجه پیشرفت مذاکرات بین ایران و گروه 1+5 و طبیعتا کاهش تنش بین ایران و ایالات منافعشان به خطر می افتد، به نحوی تلاش کرده اند که پیشرفت در این مذاکرات را کمرنگ تر نشان دهند و نتیجه این مذاکرات را کمتر موفقیت آمیز و مثبت ارزیابی کنند.  به عنوان مثال فرانسه موضع روشن و خوش بینانه ای نسبت به مذاکرات نگرفته است. روسیه هم در مورد نتیجه مذاکرات با احتیاط صحبت کرده است و گفته که نباید نسبت به این مذاکرات زیاد خوش بینانه برخورد کرد و باید دید درآینده چه پیش می آید. این نشان می دهد که این دو قدرت جهانی نسبت به ادامه این روند نگران این هستند و فکر می کنند که ادامه پیشرفت در مذاکرات ممکن است به شرایطی منجر شود که از نظر منافع سیاسی و اقتصادی به ضرر آنها تمام شود.

در سطح منطقه نیز، این مسئله ای است که در رفتارهای چند روز گذشته عربستان سعودی دیده می شود. برخلاف آنچه که عربستان در بیانیه خود مدعی شده است و تلاش کرده که رد عضویت خود در شورای امنیت را به مسئله سوریه ربط دهد تحلیل من این است که عربستان از مذاکرات جاری بین ایران و1+5 و امکان بهبود روابط ایران و غرب بسیار ابراز نگرانی می کند. دیدیدم که وزیر خارجه عربستان بعد از دیدن شرایطی که در نیویورک پیش آمد یعنی مذاکرات جان کری، وزیر خارجه آمریکا و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران و مکالمه تلفنی بین باراک اوباما و حسن روحانی، درخواست ملاقات با مقامات ایرانی نکردند. علاوه بر این بعد از اعلام نتایج مذاکرات ژنو، عربستان نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. عربستان بسیار تلاش کرد که نظر مثبت کشورهای دیگر را جلب کند و به عضویت در  شورای امنیت سازمان ملل انتخاب شود. حتی سفیر سوریه که گفته می شود عربستان به خاطر مسئله سوریه از عضویت در سوریه انصراف داده است، جزو اولین کسانی بود که به سفیر عربستان به خاطر عضویت در شورای امنیت تبریک گفت. اگر عربستان سعودی نسبت به روند کنونی در شواری امنیت و نحوه مواجهه با بحران سوریه اعتراضی داشت آن فعالیت های دیپلماتیک را برای کسب این کرسی انجام نمی داد. در حال حاضر عربستان نمی تواند اعلام کند که مذاکرات و روندی که بین ایران و گروه 1+5 از یک سو و بین ایران و ایالات متحده از سوی دیگر در جریان است نگرانی های جدی برای دولت عربستان به وجود آورده است، لذا دست به چنین اقدامات واکنشی می زند.

حل مسئله هسته ای ایران و کاهش تنش ها بین ایران و غرب به طور جدی باعث تضعیف مقعیت ژئوپلتیکی عربستان خواهد شد. عربستانی ها به طور جدی نگرانی خود را از این مسئله به مقامات آمریکایی منتقل کرده اند و اعلام کرده اند که این روندی که شما در مواجهه با ایران در پیش گرفته اید، به روابط ایالات متحده آمریکا و عربستان ضربه جدی می زند. در مورد بحران سوریه نیز نگرانی های عربستان در حال افزایش است و این کشور روز به روز بیشتر در این بحران تنها می شود. فراموش نکنیم که ترکیه که پیش از این به تروریست ها کمک می رساند در روزهای اخیر ارتش این کشور با تکفیری ها درگیری نظامی پیدا کرده است. علاوه بر این قطر که یکی از حامیان مالی و نظامی، نیروهای شبه نظامی علیه حکومت بشار اسد در سوریه بود  با فشار آمریکا پای خود را از این بحران بیرون کشیده است. در کنار باید تحولاتی که در مصر رخ داد را مورد توجه قرار داد که این تحولات اگر چه از یک منظر به نفع عربستان بود ولی در رابطه با بحران سوریه مصری ها به مرور در راستای سیاست های دولت سوریه گام برمی دارند. در روزهای اخیر اخباری منتشر شد مبنی بر این که دولت مصر سوری هایی که در مصر پناهنده بوده اند را به سوریه بازگردانده است. این نشان می دهد که عربستان به تدریج در قضیه سوریه تنها می ماند و این مسئله را از چشم آمریکاییها می بیند. تحلیل عربستان این است که آمریکاییها در روند مذاکرات خود با ایران صرفا به مسئله هسته ای ایران نمی پردازند بلکه به دنبال معاملاتی با ایران در مورد مسائل منطقه هستند که هم منافع درازمدت خود را تامین کنند و هم امتیازاتی به ایران بدهند تا ایران حاضر به همکاری با غرب در مسئله هسته ای شود. فراموش نکنیم که ایران و عربستان دو رقیب منطقه ای هستند و در منطقه شامات، شامل سوریه، لبنان و عراق به شدت با یکدیگر کشمکش قدرت دارند.  عربستان تصور می کند که توافقات ایران و غرب می تواند مسائل این منطقه را به نحوی رقم بزند که توازن قدرت را به شدت به ضرر عربستان تغییر دهد و ژئوپلتیک منطقه ای این کشور را در مقابل ایران تضعیف کند.

یکی دیگر از کشورهایی که به شدت از نتایج مذاکرات ایران گروه1+5 در ژنو نگران شده است اسرائیل است و این نگرانی در مواضع یک هفته گذشته مقامات اسرائیلی به وضوح دیده می شود.

در رابطه با نگرانی های اسرائیل هم دو مقوله مطرح است. یکی نگرانی های این کشور از برنامه های هسته ای ایران است. هرچند ایران بارها اعلام کرده است که برنامه های هسته ای اش اهداف نظامی و ماهیت تهدید آمیز ندارد و اسرائیل خود دارای زرادخانه های هسته ای است، با این حال اسرائیل به دلیل آسیب پذیری های هسته ای، از رشد قدرت هسته ای ایران بسیار ابراز نگرانی می کنند و تلاش می کنند با استفاده از اهرم های خود در ساختار قدرت آمریکا روند کنونی مذاکرات و امکان عادی سازی روابط ایران و آمریکا را از بین ببرند.

بحث دیگری که اسرائیلی ها در این زمینه نگرانی دارند این است که آنها انتهای این روند را در نظر می گیرند  و می گویند اگر این مذاکرات به تدریج با پیشرفت کنونی پیش رود و ایران و 1+5 دستاوردهایی در مذاکرات داشته باشند و به توافقاتی پایدار برسند و در کنار این، رابطه آمریکا و ایران نیز بهبود یابد، اسرائیل تنها کشوری در خاورمیانه نخواهد بود که مورد توجه اصلی ایالات متحده خواهد بود و اسرائیل از این پس ناچار می شود با رقیبی سرسخت به نام ایران، در مسائل منطقه ای روبرو شود که مورد توجه سیاست های آمریکا نیز هست. نباید از خاطر برد که موقعیت ژئوپلیتیکی ایران به شدت برای اسرائیل آزار دهنده است. ایران بر مسئله فلسطین به شدت تاثیر گذار است و دولت کنونی ایالات متحده و شخص اوباما به دنبال حل منازعه کنونی اسرائیل و فلسطین و تشکیل دو کشور اسرائیل و فلسطین است. این در حالی است که نتانیاهوو و یاران هم حزبی اش مخالف این روند هستند و تشکیل کشور و دولت فلسطینی را خط قرمز خود می دانند.

بنابراین در یک ارزیابی کلی می توان گفت که اسرائیل و عربستان دو کشور در منطقه هستند که از نتایج مثبت مذاکرات هفته گذشته ایران و 1+5 احساس  خطر کرده اند و لذا گفته می شود بین اسرائیل وعربستان گفتگوهایی صورت گرفته است که با استفاده از توان لابی گری خود بتوانند جلوپیشرفت مذاکرات و توفیقات مربوط به آن را بگیرند؛ چرا که ژئوپلتیک خود را درخطر می بینند.

علاوه بر این ایران بر منطقه هم مرز اسرائیل به خصوص لبنان و سوریه تاثیر گذار است و به این دلیل قدرت ایران مورد توجه شدید دولت ایالات متحده قرار می گیرد. لذا اسرائیل هم از منظر برنامه هسته ای ایران و و هم از منظر قدرت و نفوذ منطقه ای ایران، موقعیت ژئوپلتیکی ایران را به واسطه مذاکرات ایران و 1+5 در خطر می بیند. به این دلیل است که اسرائیل از همه توان خود برای تاثیرگذاری بر سیاست های ایالات متحده در منطقه استفاده  می کند و نگاهی تاریخی به سیاست های آمریکا در منطقه نیز نشان می دهد که اسرائیل در این کار تاکنون موفقیت آمیز عمل کرده است. فراموش نکنیم که ساختار قدرت در ایالات متحده به نحوی شکل گرفته است که دولت فقط بین 30 تا 60 درصد قدرت در این کشور را در اختیار دارد و وقتی ما از آمریکا حرف می زنیم نباید فقط به دولت آمریکا توجه کنیم. بقیه قدرت در این کشور به کنگره، سنا و گروههای فشار و لابی ها تعلق دارد. آن چیزی که امروز ما از تمایل دولت آمریکا به پیشرفت مذاکرات با ایران و حل مسائل با ایران مطرح می کنیم فقط به 30 تا 60 درصد دولت مربوط می شود. به هر حال در حال حاضر کنگره با  دولت دموکرات همراه نیست. لذا بیش از چهل درصد قدرت در آمریکا در اخیتار دولت نیست و اسرائیلی ها برای پیشبرد اهداف خود به خصوص در زمینه رابطه آمریکا با ایران بر بخش های دیگر قدرت در آمریکا کار می کنند. آنها به شدت تلاش می کنند که رسانه ها، لابی ها، نمایندگان کنگره و بعضا سنا را تحت تاثیر خود قرار دهند و با اهداف خود همراه کنند. همین تا حدی مسئله رابطه ایران و آمریکا را سخت کرده است و همواره با مشکل اسرائیل گره می زند.  

بنابراین در یک ارزیابی کلی می توان گفت که اسرائیل و عربستان دو کشور در منطقه هستند که از نتایج مثبت مذاکرات هفته گذشته ایران و 1+5 احساس  خطر کرده اند و لذا گفته می شود بین اسرائیل وعربستان گفتگوهایی صورت گرفته است که با استفاده از توان لابی گری خود بتوانند جلوپیشرفت مذاکرات و توفیقات مربوط به آن را بگیرند.

در نهایت آنهایی که به موفقیت مذاکرات ایران و قدرت های جهانی در قالب 1+5 امید دارند باید بدانند که پیشرفت و موفقیت این مذاکرات در گرو تلاش و استفاده از همه توان و ابزارهای موجود است. قدرت های منطقه ای مثل عربستان و رژیم اسرائیل و قدرت های بین المللی مثل فرانسه و روسیه به تدریج که شاهد پیشرفت های قابل توجهی در مذاکرات باشیم دراین مسیر سنگ اندازی می کنند و اجازه نمی دهد کار به نحو مطلوبی پیش رود چرا که ژئوپلتیک خود را درخطر می بینند. /16

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:16 توسط savalan| |
توصیه فایننشال تایمز در سرمقاله خود

به ایران حق محدود غنی سازی بدهید

جان کری، در سال 2009، زمانی که یک سناتور بود، در گفت و گو با فایننشال تایمز تاکید کرد، اینکه از ایران بخواهیم به طور کاملا از برنامه های غنی سازی اش صرفنظر کند، مسخره است.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی : آیا ایران و غرب می توانند به توافقی دست یابند که به موجب آن برنامه های هسته ای محدود شود و در مقابل، تحریم های بین المللی لغو شوند؟ برای نخستین بار در طول سال ها، این پرسشی است که ناظران از ترس آن واهمه ای ندارند، بلکه با امیدواری آن را مطرح می کنند. ماه گذشته، حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، امیدواری ها را به مصالح هسته ای افزایش داد. هفته گذشته نیز پیشرفت های بیشتری در مذاکرات هسته ای حاصل شد. زمانی که مذاکره کنندگان هسته ای ایران و گروه 1+5، در ژنو گرد هم آمدن و جزئی ترین مذاکراتی را برگزار کردند که تا کنون در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی، انجام شده بود.

جزئیات مذاکرات انجام شده بین ایران، آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان، محرمانه باقی مانده است. این به نوبه خود نشانه خوبی است که جدیت مذاکرات را به تصویر می کشد. تعیین تاریخی نزدیک برای ادامه مذاکرات در ژنو نیز نشانه مثبت دیگری به شمار می رود.

یک نشانه مهم دیگر نیز از پیشرفت وجود دارد. در سال های اخیر، گفت و گو ها بین ایران و گروه 1+5، بر گام برداشتن سریع در جهت اقدامات اعتماد ساز متمرکز بوده است. در این مذاکرات، آمریکا از ایران می خواست برخی از تاسیسات هسته ای خود را در مقابل تعدیل تحریم ها، تعطیل کند. اما این دیالوگ به شکست می رسید، چراکه هیچگاه به طور روشن برای ایرن تشریح نمی شد که در دراز مدت می تواند از چه نوع برنامه هسته ای، بهره مند باشد.

اما در مذاکرات ژنو هفته گذشته، رویکرد جدیدی دنبال شد. ایران و غرب برای نخستین بار در مورد شکل نهایی برنامه های هسته ای ایران پس از برداشتن گام های اعتمادساز، گفت و گو کردند. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که ایران تنها در صورتی اعمال محدودیت در برنامه های هسته ای را آغاز می کند که در نهایت حق غنی سازی اش به رسمیت شناخته شود.

بدبین ها، چه جمهوریخواهان کنگره باشند و چه دولت اسرائیل، باید به مذاکره کنندگان ژنو زمان و فضای لازم برای دستیابی به یک فرمول کارآمد، را بدهند.

اما هرگونه توافقی که حق ادامه غنی سازی را برای ایران محفوظ نگاهدارد، با مخالفت جمهوریخواهان و رژیم اسرائیل مواجه می شود. نگرانی آنها از این است که ایران با استفاده از این حق در شرایطی قرار گیرد که در نهایت بتواند سلاح هسته ای تولید کند.

در این زمینه اشاره به دو نکته لازم است. نخست ، ایران بدون به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی – هرچند محدود- هیچ توافقنامه ای را امضا نمی کند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا در سال 2009، زمانی که یک سناتور بود، در گفت و گو با فایننشال تایمز به این نکته اشاره کرد. او تاکید کرد اینکه از ایران بخواهیم به طور کاملا از برنامه های غنی سازی اش  صرفنظر کند، مسخره است.

دوم، یک توافق می تواند به گونه ای باشد که حق غنی سازی دائمی را برای ایران حفظ کند و در مقابل نگرانی های بین المللی را از بین ببرد. ایران به موجب این توافق اجازه بازرسی های سرزده و گسترده بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات هسته ای اش را صادر می کند. همچنین تهران باید محدودیت هایی را در زمینه تولید اورانیوم غنی شده با خلوص پایین اعمال کند.

البته امضای چنین توافقی دشوار است. اما بدبین ها، چه جمهوریخواهان کنگره باشند و چه دولت اسرائیل، باید به مذاکره کنندگان ژنو زمان و فضای لازم برای دستیابی به یک فرمول کارآمد، را بدهند. به خصوص اگر کنگره پیش از برگزاری مذاکرات ژنو در اوایل ماه نوامبر، برای اعمال تحریم های بیشتر پافشاری کند، مرتکب اشتباه بزرگی می شود. چرا که مذاکرات باید فضای تنفس داشته باشند.  

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:15 توسط savalan| |
تحلیل الحیات با توجه به جدال کنگره و اوباما بر سر ایران

کاخ سفید به دنبال جلب اعتماد ایران است

مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه از ایالات فلوریدا می‌گوید: «هیچ کس نباید تحت تاثیر پیشنهادهای ایران که در کنفرانس ژنو روی میز گذاشت، قرار بگیرد.»
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: با وجود این که کاخ سفید از ارائه جزئیات بیشتر مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 در ژنو که هفته گذشته برگزار شد و آن را امیدوارکننده توصیف کرد، خودداری کرده است، اما رایزنی های خود را با کنگره امریکا برای رفع تحریم های اقتصادی اعمال شده علیه تهران آغاز کرده است.

این در حالی است که برخی باز های کنگره امریکا از رفتارهای آن دسته از قانونگذاران که آنها را با صفت "پلیس های بد" توصیف می کنند، شکایت کرده و می گویند که امکان رسیدن به توافقی دیپلماتیک با ایران برای پایان دادن به بحران هسته ای اش که سال ها است پابرجا مانده، وجود دارد.

به گزارش روزنامه الحیات، چاپ لبنان، در حالی که تهران خواستار لغو سریع تحریم های سخت علیه اقتصاد کشورش است، در مقابل وعده داده است که کارهایی را برای کاهش سطح غنی سازی اورانیوم انجام خواهد داد و به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه می دهد تا از تاسیسات هسته ای اش بازدید کنند.

مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه از ایالات فلوریدا در این باره می گوید: «هیچ کس نباید تحت تاثیر پیشنهادهای ایران که در کنفرانس ژنو روی میز گذاشت، قرار بگیرد.»

وی در ادامه می افزاید: «الآن وقت کاهش تحریم ها نیست بلکه باید تحریم ها علیه حکومت ایران تشدید شوند.»

ترینت فرانکس، نماینده آریزونا در مجلس سنا نیز هشدارهای کاخ سفید به ریاست باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در قبال ایران را سطحی خواند و پیشنهاد داد که دولت امریکا همچنان برگه حمله نظامی علیه ایران را در صورت شکست مذاکرات بر روی میز نگه دارد.

در همین رابطه مارک کرک، سناتور جمهوریخواه از ایالت ایلینوی که از چهره های بارز تندرو علیه ایران است و تلاش های بی شائبه ای را برای تشدید فشارها علیه ایران تا کنون انجام داده است، در گفت وگو با روزنامه انگلیسی تلگراف ادعا کرد: «من و همکارانم در مجلس سنا در این برهه زمانی فریب اظهاراتی که با صلح فاصله دارند، نمی خوریم. اظهاراتی که باعث ایجاد فضای شکست خورده ای شبیه آن چه دنیا در زمان جنگ جهانی دوم میان بریتانیا و رهبر آلمان نازی آدولف هیتلر دید، خواهد شد. ما هر گونه غنی سازی در هر سطحی که باشد را در خاک ایران رد می کنیم چرا که می دانیم چنین کاری عملا فرصت پایان دادن به بحران را از بین می برد.»

 

با وجود این که کنگره ابراز تمایل کرده است که تحریم ها علیه ایران همچنان حفظ شوند، برخی منابع می گویند که کاخ سفید قصد دارد به تهران اجازه دستیابی به حدود 50 میلیارد دلار از پول های نقدی بلوکه شده اش در خارج را بدهد تا به این ترتیب از آسودگی اقتصادی کافی برای ادامه حل برنامه هسته ای اش برخوردار باشد.

 

پیش از این سناتور دموکرات رابرت منندز از ایالت نیوجرسی و سناتور جمهوریخواه لندسی گراهام از ایالت ساوث کارولینا قبل از آغاز مذاکرات ژنو نامه ای را به باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا فرستاده بودند و از او خواسته بودند که تحریم ها علیه ایران را حفظ کرده و حتی تشدید کند چرا که این کار بخشی از استراتژی امریکا در رد تلاش های هسته ای ایران محسوب می شود. آنها در نامه خود همچنین آورده بودند که ایران کشور دوست ما نیست که بتوانیم به وعده های آن اعتماد کنیم.

در سایه اختلافات روشن میان کاخ سفید با نمایندگان مجلس امریکا به ویژه با وجود شاهین های جمهوریخواه که هر گونه نرمش در رابطه با ایران را رد می کنند و معتقدند که امریکا باید در مذاکره با ایران مواضع سرسختانه ای اتخاذ کند، برخی دیگر از مقام ها و نمایندگان کنگره و سنای امریکا نظری مخالف دارند. نقطه عطف اختلاف ها بر سر امکان قبول غنی سازی اورانیوم با غلظت پایین توسط ایران است که کاخ سفید تلویحا اعلام کرده حاضر به پذیرش آن هست. فرانکس این اظهارات اوباما را که می گوید ایران می تواند برنامه هسته ای خود را داشته باشد به شرطی که برای اهداف صلح آمیز به کار رود به چالش می کشد و می گوید ایران باید فورا برنامه هسته ای خود را متوقف کند.

به رغم این که کاخ سفید تاکید کرده است که مشورت هم پیمانان خود در راس آنها اسرائیل را که مخالف هر گونه کاهش تحریم ها علیه ایران است، خواهد گرفت و قبل از آغاز دور جدید گفت وگوها که قرار است در هفتم و هشتم ماه نوامبر برگزار شود، با آنها مشورت خواهد کرد، و با وجود این که کنگره ابراز تمایل کرده است که تحریم ها علیه ایران همچنان حفظ شوند، برخی منابع می گویند که کاخ سفید قصد دارد به تهران اجازه دستیابی به حدود 50 میلیارد دلار از پول های نقدی بلوکه شده اش در خارج را بدهد تا به این ترتیب از آسودگی اقتصادی کافی برای ادامه حل برنامه هسته ای اش برخوردار باشد.

کاخ سفید امیدوار است با دستیابی ایران به این پول ها این کشور بپذیرد که امتیازهایی در برنامه هسته ای اش بدهد که در این صورت کنگره نیز قانع خواهد شد تا قدم های بیشتری در راستای سیاست های کاخ سفید بردارد و آن را در رسیدن به تفاهم با تهران یاری کند. منابع آگاه می گویند که واشنگتن قصد دارد اقدام های عملی فوری برای تغییر مسیر تحریم های تحمیل شده یا لغو کامل آنها بردارد.

یک مقام بارز امریکایی در پایان گفت وگوهای ژنو گفته بود: «کنگره شریکی مهم برای کاخ سفید در تنظیم تحریم های اعمال شده علیه ایران است و می تواند در همان چارچوب کاری اش ما را در این زمینه یاری کند. هیچ کس قبول نمی کند که قبل از این که نتیجه ای از مذاکرات که بتواند نگرانی ها را برطرف کند، به دست آید تحریم ها لغو شوند.»

 

منبع: تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:14 توسط savalan| |
فارن پالیسی بررسی کرد

هزینه های انسانی تحریم های ایران

واشنگتن در جایی که دیگر قوانین کفایت نمی کند، از ابزار دیپلماسی برای راضی کردن کشورها به قطع روابط تجاری با ایران استفاده می کند.مقامات خزانه داری آمریکا تا کنون با مقامات بیش از 145 بانک در 60 کشور جهان ملاقات کرده اند تا به روابط مالی خود با ایران پایان دهند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: در ژوئن سال گذشته، دانش آموز یکی از کالج های آمریکا به فروشگاه اپل در جورجیا رفت تا یک آی پد بخرد و با عموی خود به فارسی چت کند. کارمند فروشگاه از او پرسید به چه زبانی صحبت می کند و این زن پاسخ داد: فارسی. همین مکالمه کوتاه کافی بود تا کارمند اپل از فروش آی پد خودداری کند. او مدعی شد دلیل این اقدام اش تحریم های آمریکا علیه ایران است و این در حالی است که هیچ یک از تحریم های آمریکا فروش محصولات شرکت های آمریکایی به شهروندان ایرانی- آمریکایی را ممنوع نمی کند.

این تنها یک بخش ناچیز از آثار انسانی اعمال تحریم ها علیه ایران است. جامعه ایرانیان در آمریکا که شدید ترین تحریم ها را علیه جمهوری اسلامی اعمال می کند، با مشکلات عدیده دیگری نیز مواجه است. ارسال پول برای اقوام و دوستان یا موسسه های خیریه در ایران، انتقال وجه از ایران به آمریکا برای مواردی نظیر هزینه تحصیل فرزندان، خودداری شرکت های کشتیرانی از انتقال کالاهای ایرانی، سرباززدن بانک ها از انجام عملیات بانکی مربوط به ایران، عدم تمایل شرکت های دارویی به همکاری با ایران و ... .

این پیامد ها از تحریم هایی ناشی شده است که هدف آن تضعیف بخش انرژی در ایران، صادران و واردات و دسترسی به سیستم مالی بوده است. اما حتی شرکت های دارویی نیز از بیم گرفتار شدن در سیستم قضایی آمریکای، از معامله با ایران سر باز می زنند. در واقع تحریم ها بیش از همه مردم ایران را هدف قرار داده و با افزایش نرخ تورم، بیکاری وسیعی را ایجاد کرده است. این روزها ، قشر متوسط در ایران زیر فشار تحریم ها، ناپدید شده است.

در سال های 1990، شورای امنیت سازمان ملل، تحریم هایی را علیه عراق اعمال می کرد که پیامدهای انسانی آن همچنان مشهود است. البته سازمان ملل پس از سال ها تحریم عراق که مردم این کشور را تحت تاثیر قرار داد، تصمیم گرفت این تحریم ها را به نحوی هوشمند کند که آسیب های کمتری برای مردم به همراه داشته باشد.

اکنون شورای امنیت تحریم هایی را علیه ایران اعمال می کند. اما تحریم هایی که آمریکا علیه جمهوری اسلامی به اجرا درآورده ، پیامدهای جدی تری به همراه داشته است.  آمریکا نخستین دور تحریم های خود را در سال 1979 و پس از انقلاب اسلامی، علیه ایران اعمال کرد. دولت ریگان با ادعای نقش ایران در بمب گذاری بیروت در سال 1983 که منجر به کشته شدن ملوانان آمریکایی شد، تحریم های یکجانبه را تشدید کرد. در سال های 1990، آمریکا قانون تحریم های ایران – لیبی را وضع کرد و به این ترتیب شرکت های خارجی از تجارت با ایران منع شدند. در سال 1996، اتحادیه اروپا در بیانیه ای اعلام کرد این تحریم ها به کشورهای این اتحادیه خسارت می زند. در نتیجه دولت آمریکا نیز پذیرفت که شرکت هایی نظیر شل، توتال و گازپروم  را به دلیل همکاری با ایران، مجازات نکند. تا سال 2000، هنوز هم زیر مجموعه های شرکت هایی مانند هالیبرتون آمریکا به تجارت و سرمایه گذاری در ایران ادامه می دادند.

در این سال ها، دولت آمریکا همواره تاکید داشته است که هدف تحریم ها حکومت و نه مردم ایران است. خزانه داری آمریکا نیز هر از چندی می گوید تجارت در بخش دارو و غذا با ایران ممنوع نیست. با این حال، جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا، این تحریم ها را سخت ترین تحریم هایی توصیف می کند که در تاریخ علیه یک کشور اعمال شده است. در سال های اخیر، شرکت ها و بانک های خارجی ناقض قانون تحریم های ایران نیز با جریمه و مجازات های سنگینی از سوی خزانه داری ایالات متحده مواجه شده اند.

اغلب از تحریم های اعمالی علیه ایران به عنوان تحریم های هوشمند یاد می شود. اما پرسش اینجاست که آیا این تحریم ها واقعا هوشمند هستند؟

از سوی دیگر، واشینگتن  در جایی که دیگر قوانین کفایت نمی کند، از ابزار دیپلماسی برای راضی کردن کشورهای خارجی به قطع روابط تجاری با ایران استفاده می کند. یک دیپلمات غربی در تهران در توصیف این ماجرا می گوید. موضوع ساده است، اگر در ایران تجارت کنید، نمی توانید در بازار آمریکا معامله ای داشته باشید. مقامات خزانه داری آمریکا تا کنون با مقامات بیش از 145 بانک در 60 کشور جهان ملاقات کرده اند تا به روابط مالی خود با ایران پایان دهند. روشن است که این بانک ها نیز به دلیل حفظ منافع خود در آمریکا، از رابطه با ایران چشم پوشی کرده اند.

علاوه بر تلاش برای قطع دسترسی ایران به بازارهای مالی، تضعیف صنایع انرژی ایران نیز به طور ویژه در دستور کار کاخ سفید است. در این بین اقتصاد ایران روز به روز ضعیف تر می شود. در اکتبر 2012، ارزش ریال، 40 درصد سقوط کرد، آن هم در یک هفته. نرخ تورم نیز در ماه می گذشته به 40 درصد و در ماه ژوئن به 45 درصد رسید. قیمت مواد غذایی نیز همچنان سیر صعودی دارد. درآمدی نفتی نیز تحت تاثیر تحریم ها به نصف کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که درآمد نفتی 50 درصد از درآمد دولت را تشکیل می دهد و به همین دلیل بودجه دولت در امور آموزشی و بهداشت و درمان نیز کاهش پیدا کرده است.

صنایع در ایران، مانند صنعت خودروسازی نیز روزهای خوبی را سپری نمی کنند. از سوی دیگر سقوط صنعت در ایران بیکاری گسترده ای را رقم زده است. گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران حاکی از آن است که حدود 2 میلیون کارگر بخش خودروسازی به دلیل تعطیل شدن کارخانه ها و کارگاه ها، موقعیت شغلی خود را از دست داده اند. در سپتامبر 2012، یک گزارش اقتصادی منتشر شد که نشان می داد در 12 ماه قبل، 40 درصد از مردان ایرانی شغل خود را از دست داده اند. با افزایش نرخ بیکاری و افزایش روزانه قیمت ها، نرخ ورشکستگی نیز در سه سال اخیر، سه برابر شده است.

بحران اقتصادی، بیش از هر بخش دیگری به مردم آسیب زده است. تحصیلات مقدماتی به دلیل افزایش هزینه ها و کاهش درآمدها، دچار نقصان شده است. تحریم ها نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم بخش دارو و مواد غذایی در ایران را تحت تاثیر قرار داده است.گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر حاکی از آن است که این روزها، گوشت، شیر و میوه به کالاهای لوکس در ایران تبدیل شده اند. کمبود دارو و افزایش قیمت آن نیز همچنان برای ایرانیان دردسرساز است.

اما باوجود تمامی پیامدهای انسانی تحریم ها، این محدودیت ها تاثیر چشمگیری برای سیاست های تهران نداشته است. برخی کارشناسان می گویند ، تحریم ها فساد و رشوه دهی را افزایش داده و با از میان بردن کانال های قانونی، دست واسطه ها و قاچاقچیان را بازتر کرده است.

این درحالی است که هدف تحریم ها ، توقف برنامه های هسته ای ایران اعلام شده است اما تا کنون این تحریم ها تاثیر عکس داشته است. تحریم ها صنعت نفت ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده و همین نکته انگیزه مقامات برای پیشبرد برنامه های هسته ای به منظور دسترسی به انرژی هسته ای را افزایش داده است.اغلب از تحریم های اعمالی علیه ایران به عنوان تحریم های هوشمند یاد می شود. اما پرسش اینجاست که آیا این تحریم ها واقعا هوشمند هستند؟

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:13 توسط savalan| |
سهم ناچیز تلاویو از کیک قدرت در منطقه

جامعه جهانی با ایران هسته‌ای کنار می‌آید

کارشناسان معتقدند که اسرائیل هیچ گاه نمی‌تواند صاحب نقشی فراتر از نقشی فعلی‌اش در منطقه شود، برای این که در میان اعراب هیچ جایگاهی ندارد و حتی در محیط پیرامونی‌اش به دلایل کاملا روشن نمی‌تواند نفوذ داشته باشد.
 
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: در مقاله ای که تحت عنوان «سهم ایران از کیک قدرت در منطقه» در دیپلماسی ایرانی منتشر شد و در آن بر تلاش های تازه امریکا برای تغییر معادلات سیاسی منطقه تاکید شده بود، عده ای از خوانندگان این سوال را مطرح کردند که در تقسیم کیک قدرت در منطقه که احتمالا میان ایران و عربستان و ترکیه تقسیم خواهد شد، اسرائیل چه خواهد کرد؟ اسرائیلی که تاثیری به سزا در اروپا و امریکا دارد و لابی های آن از نفوذی بی بدیل در تصمیم گیری های کاخ سفید در قبال تحولات منطقه ای و جهانی برخوردارند. نمونه های بسیاری وجود دارند که نشان می دهد نفوذ اسرائیل در امریکا تا کجاست، شکست فشارهای امریکا در فرایند صلح خاورمیانه و معکوس کردن فشارها از این رژیم به فلسطین یا تشدید تحریم های امریکا علیه ایران از جمله این موارد است. همچنین لابی های قدرتمند این رژیم در انگلیس و کانادا و استرالیا که به کاهش روابط آن کشورها با ایران در سال های اخیر انجامیده است نیز نمونه دیگری از نفوذ لابی صهیونیست ها در دنیای غرب محسوب می شود. به این ترتیب این سوال به جا است که در تقسیم کیک قدرت در خاورمیانه جایگاه اسرائیل که اساسا در پی لابی با غربی ها به وجود آمده است، کجاست؟

بی شک دشمن اصلی اسرائیل که آن را دشمن ابدی خود می دانند، اعراب هستند. در طول تاریخ هیچ گاه مشاهده نشده است که اسرائیل به سود اعراب کاری کرده باشد یا جایی از در دوستی با آنها در آمده باشد. هر گاه هم چنین اتفاقی افتاده است، در حقیقت خیانت اعراب به ملتشان بوده که باعث دوستی با اسرائیل شده است. چه در اردن که همچنان، بسیاری در اسرائیل معتقدند که باید این کشور را سرزمین فلسطینی ها دانست که آویگدور لیبرمن، بنیامین نتانیاهو، آریل شارون و بسیاری دیگر از طرفداران این نظریه اند، چه در مصر که اسرائیلی ها در جنگ خود با این کشور در دهه هفتاد به صراحت گفتند که عقب نشینی از آن به سود ماست چرا که اداره قاهره کار آسانی نیست و ما نمی توانیم این کشور را برای مدت طولانی تحت اشغال خود داشته باشیم، برای همین بهتر است از در آشتی با مصر البته از موضع قدرت برآییم که به معاهده صلح انور سادات با مناخیم بگین با وساطت جیمی کارتر انجامید که قصه ای طولانی دارد و موضوع این یادداشت نیست.

اریل شارون در دوران تصدی وزارت دفاع اسرائیل در دهه هشتاد میلادی یک بار گفت: «کنار آمدن با ایران اسلامی بسیار راحت تر از تحمل اعراب کینه ای است. ما می توانیم با ایرانی ها کنار بیاییم حتی اگر با آنها رابطه نداشته باشیم اما با اعراب این کار را هم نمی توانیم انجام دهیم.»

حقیقت این است که اسرائیل خوب می داند نه توان جنگیدن با ایران را دارد و نه می تواند هر گونه حمله نظامی به ایران انجام دهد و آن چه این روزها در جهان ضجه می زند فقط تلاش برای جلب توجه جامعه جهانی به منافعش است. همان طور که جهاد الخازن، روزنامه نگار مشهور عرب می گوید: رفتار اسرائیل دقیقا مثل کودکی است که می داند با پسر بزرگ تر همسایه نمی تواند در بیفتد و برای همین دائما به سراغ پدرش می رود و جلویش گریه می کند تا هوایش را در مقابل پسر همسایه داشته باشد. ایران کشور پهناوری است که کار حمله به آن به سادگی حمله به عراق و افغانستان نیست.

در ادامه به چند نکته به نقل از کارشناسان مسائل خاورمیانه اشاره می کنیم که می تواند چگونگی کسب قدرت ایران در خاورمیانه را با وجود کارشکنی های اسرائیل بهتر نشان دهد:

سرکیس نعوم روزنامه نگار مشهور لبنانی در گفت وگو با یکی از کارشناسان نهادهای مدافع اسرائیل در واشنگتن وقتی به موضوع ایران اشاره می کند، این آقای کارشناس به او می گوید: «مساله این نیست که اسرائیل قانع شده است که نمی تواند به ایران حمله کند چون امریکا موافق نیست. ایران کاری کرد که اسرائیل قانع شد حمله به آن آسان نیست. تهران بخشی از اورانیوم 20 درصدی خود را برای استفاده های مسالمت آمیز و مدنی به کار برد.»

اریل شارون یک بار گفت: «کنار آمدن با ایران اسلامی بسیار راحت تر از تحمل اعراب کینه ای است. ما می توانیم با ایرانی ها کنار بیاییم حتی اگر با آنها رابطه نداشته باشیم اما با اعراب این کار را هم نمی توانیم انجام دهیم.»

خالد بن نایف الهباس، دستیار دبیر کل اتحادیه عرب در یادداشتی که در روزنامه الحیات منتشر شده می نویسد: «از زمان اشغال عراق و افزایش نفوذ ایران در این کشور عربی واشنگتن درک کرد که تا چه اندازه به تفاهم با ایران نیاز دارد تا بتواند زمینه های موفقیت خود در عرصه سیاسی عراق را فراهم کند و بتواند به طور کامل نیروهای خود را از عراق خارج کند بدون این که حادثه ای رخ دهد یا این که این کشور از سوی عناصر تندروی اسلامی وارد جنگ داخلی شود، و این که تندروها بتوانند در میان جریان های سنی عراق صاحب پایگاه شوند. در آن موقع واشنگتن فهمید که باید با تهران به تفاهم برسد. واشنگتن اکنون نیز به این درک رسیده که با ایران باید به همکاری عمیق بر سر بسیاری از مسائل در آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان و حتی در سوریه برسد. در عین حال نگرانی بین المللی از برنامه هسته ای ایران و شکست در رسیدن به توافقی با جامعه جهانی بر سر این مساله نیز باعث شده است تا فرصتی به ایران داده شود تا بتواند قدرت و نفوذ خود را افزایش دهد، این مساله عامل دیگری است که سبب شده تا قدرت های غربی به ویژه ایالات متحده امریکا به فکر نزدیکی به ایران بیفتند.»

از این دست مقالات در رسانه ها بسیار مشاهده می شود و با ادامه مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 و ژنو 2 سوریه که به طور تلویحی از ایران برای حضور در آن دعوت شده است نیز باز هم بیشتر منتشر خواهد شد.

بنابراین در صورتی که دیپلمات های ما راه دیپلماتیک را به خوبی پیش ببرند و هنر دیپلماسی خود را به بهترین شکل ممکن به نمایش بگذارند، رسیدن به این هدف برای ایران ممکن است.

در مورد اسرائیل به اعتقاد بسیاری از کارشناسان دعوایش با ایران ادامه خواهد یافت و قطعا هیچ گاه تمام نخواهد شد. به ویژه که ایران این رژیم را به رسمیت نمی شناسد و نمی توان هم تصور کرد که روزی به رسمیت بشناسد. اما جمهوری اسلامی ایران با هیچ کشور یا دولت یا رژیمی سر جنگ ندارد مادامی که با آن سر جنگ نداشته باشند. 

کارشناسان معتقدند که اسرائیل هیچ گاه نمی تواند صاحب نقشی فراتر از نقشی فعلی اش در منطقه شود، برای این که در میان اعراب هیچ جایگاهی ندارد و حتی در محیط پیرامونی اش به دلایل کاملا روشن نمی تواند نفوذ داشته باشد. اسرائیل اگر با کشور یا دولت یا جریانی در هر کجای خاورمیانه ارتباطی دارد بیشتر مبتنی بر مسائل امنیتی است نه سیاسی و تعاملات دو جانبه، برای همین نمی تواند صاحب جایگاهی ویژه در خاورمیانه شود.

البته دشمنی های اسرائیل با قدرت های منطقه پایان نخواهد یافت بلکه به همین شکل باقی خواهد ماند و دو طرف یکدیگر را تحمل خواهند کرد. آن چه برای اسرائیل و جامعه غربی اهمیت دارد این است که جنگی تازه در خاورمیانه شکل نگیرد که منافع اسرائیل و امنیت آن مورد تهدید قرار بگیرد. برای همین است که بسیاری بر این باورند که غرب مجبور است با ایران وارد تعامل شود از آن تعهد بگیرد و به آن تعهد دهد، قدرتش را در منطقه به رسمیت بشناسد، نفوذ آن را در کشورهایی که صاحب نفوذ است مثل لبنان و سوریه و عراق و افغانستان و یمن و غیره بپذیرد تا در نهایت توازنی به وجود آید که از یک سو مطلوب باشد و از سوی دیگر منافعش در منطقه تامین شود. تجربه سال های اخیر ثابت کرده است که کشورهای عربی نتوانسته اند متحد خوبی برای امریکا باشند. نقش مخرب آنها در تحولات سوریه، عراق، لبنان، لیبی و مصر دلیلی بر این ادعا است. قطعا امریکایی ها به دنبال متحد ساختن ایران بر نخواهند آمد کما این که ایران هم هیچ گاه متحد آنها نخواهد شد اما دست کم می توانند امیدوار باشد که با کنار آمدن با ایران در مسائل مختلف چون پرونده های هسته ای، سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، یمن و خلیج فارس این پرونده ها را به قدرت های ذی نفوذ در منطقه واگذار کرده و به تمرکز بر استراتژی جدید خود در جهان که همان تمرکز بر آسیای دور است، بپردازند.   

نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:12 توسط savalan| |
کسانی که گروگان‌های لبنانی و ترک را آزاد کردند

همکاری‌های امنیتی ایران – قطر – ترکیه در سوریه

امیر تمیم بن حمد، امیر قطر و سفیر فلسطین در آنکارا به طور مستقیم در آزادی این گروگان‌ها نقش ایفا کردند که انتظار می‌رود به این ترتیب نزدیکی‌ای در روابط کشورهای درگیر در بحران سوریه یعنی ایران و ترکیه و سوریه و لبنان و قطر به وجود آید.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: تلاش های امنیتی ترکیه، لبنان، ایران و قطر در همکاری مستمر سه جانبه با حکومت سوریه، مخالفان سوری، دولت های ترکیه و لبنان در آزادی 9 شهروند لبنانی و دو خلبات ترک موثر بوده و انتظار می رود شماری از زندانیان سوری که در زندان های حکومت سوریه زندانی هستند در قبال این آزادی آزاد شوند. اگر چه همچنان معلوم نیست که دولت سوریه چگونه به وعده خود عمل کند.به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، همان هواپیمایی که مسافران لبنانی و ترک را قبل از ربوده شدنشان به دمشق رسانده بود آنها را از دمشق به لبنان و ترکیه بازگردانده است.

امیر تمیم بن حمد، امیر قطر و سفیر فلسطین در آنکارا به طور مستقیم در آزادی این گروگان ها نقش ایفا کردند که انتظار می رود به این ترتیب نزدیکی ای در روابط کشورهای درگیر در بحران سوریه یعنی ایران و ترکیه و سوریه و لبنان و قطر به وجود آید.

وزارت امور خارجه فلسطین در بیانیه ای در این باره اعلام کرد که دخالت فلسطین موضوع فکر تبادل گروگان ها را میان ارتش آزاد و ارتش سوریه ایجاد کرد به ویژه که گفته می شود ارتش آزاد اصرار دارد در قبال آزادی این افراد شماری از زندانیان زن سوری در زندان های سوریه آزاد شوند.

یک تحلیلگر ترک که روزنامه العرب نامی از او به میان نیاورده همچنین خبر داد که ایرانی ها به طور رسمی در مذاکرات مرتبط با آزادی این گروگان ها دخالت داشتند اما به دلیل حساسیتی که نسبت به نقش آنها در حمایت از حکومت بشار اسد وجود دارد، خواستند که از چشم رسانه ها و دوربین های آن به دور باشند.

این گروگان ها در می 2012 هنگامی که از راه زمینی در حال بازگشت از زیارت عتبات مقدسه در ایران بودند در منطقه اعزاز در نزدیکی مرز سوریه و ترکیه گروگان گرفته شدند. تعداد گرفته شدگان در ابتدا 11 نفر بود که از این تعداد 2 نفر در همان روزهای اول آزاد شدند ولی 9 نفر دیگر در دست گروگان گیرها باقی ماندند. دو خلبان ترک نیز در 9 اگوست با حمله افراد مسلح به اتوبوس حامل آنها در راه فرودگاه بیروت به یکی از هتل های مستقر در لبنان ربوده شده بودند. گفته می شد هدف از این آدم ربایی فشار به مقام های ترک در قبال تحولات سوریه بوده است. گفته می شود لبنانی هایی که آزاد شده اند از افراد نزدیک به حزب الله بوده اند و از آن جا که خلبانان ترک در فاصله کمی از به گروگان گرفته شدن لبنانی ها گروگان گرفته شدند، جریان هایی تلاش داشتند با این کار به دولت ترکیه فشار بیاورند.

مخالفان سوری می گویند از این نگران هستنند که این اقدام صوری باشد به ویژه که گفته می شود گروگان گیرها یک صد میلیون دلار از طرفی نامشخص پول دریافت کرده اند.

کار رهبری مذاکرات با طرف دولت سوریه را مروان شربل، وزیر کشور لبنان و عباس ابراهیم، مدیرکل امنیت ملی لبنان بر عهده داشت. همچنین شیخ عباس زغیب نیز از سوی مجلس اسلامی شیعیان لبنان برای پیگیری آدم ربایی انجام شده در اعزاز تعیین شده بود.

اطلاعات رسیده از جانب گروگان گرفته شدگان حاکی از آن است که آنها در منطقه معرین، نزدیک به جامع باب السلامه در اتاقی در زیر زمین ساختمانی در یک باغ زیتون نگهداری می شدند. ارتش آزاد تلاش بسیاری می کرد تا این مکان را از دسترسی جریان موسوم به دولت عراق و بلاد شام که برای خود نام مخفف "داعش" را برگزیده است، مصون نگهدارد.

در این میان ارتش آزاد نگران است که بعد از آزادی گروگان های لبنانی و دو خلبان ترک، دولت سوریه از آزادی زندانیان وعده داده شده سرباز زند.

در همین رابطه منابع آگاه می گویند که قرار است زندانیانی که دولت سوریه وعده آزادی آنها را داده است از طریق هوایی به فرودگاه اضنه در ترکیه منتقل شوند. در حالی که منابعی دیگر می گویند که مقامات سوری 158 نفر از زندانیان را آزاد کرده و آنها را آزاد گذاشته است که به هر جا می خواهند بروند. مخالفان سوری می گویند از این نگران هستنند که این اقدام صوری باشد به ویژه که گفته می شود گروگان گیرها یک صد میلیون دلار از طرفی نامشخص پول دریافت کرده اند.

با این حال باز هم پیش بینی می شود تا پایان این روند همکاری های امنیتی ایران و ترکیه و قطر و سوریه ادامه داشته باشد که در این صورت انتظار می رود تعریفی جدید از همکاری این کشورها در بعد امنیتی حداقل در مورد سوریه ایجاد شود.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:8 توسط savalan| |
با دور شدن امریکا از عربستان و نزدیک شدن به ایران

تهران ریاض را به تلاویو نزدیک کرد

می‌توان گفت منزوی شدن عربستان به رغم ثقل اقتصادی و اهمیت استراتژیک و نفتی‌اش ماحصل گفت‌وگوهای مسقیم ایران با ایالات متحده است. به عبارت دیگر عربستانی که همیشه تلاش می‌کرد ایران را در جامعه جهانی برای کوتاه مدت و طولانی مدت منزوی کند اکنون خود قربانی چنین سیاستی شده است.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: گفت وگوی تلفنی دکتر حسن روحانی، رئیس جمهوری کشورمان با باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا همچنان مورد توجه رسانه های عربی است. تماسی که گفته شده به عاملی برای نزدیکی روابط ایران و امریکا تبدیل شده است. در این میان کشورهای عربی گمان می کنند که بیش از همه از این تماس متضرر شده اند. به گمان آنها نزدیکی امریکا به ایران به معنای دور شدن این کشور از آنها است. مساله ای که از آن طرف سبب شده است تا عربستان به اسرائیل نزدیک شود.

خانم دکتر مضاوی الرشید، نویسنده و استاد دانشگاه عربستانی در یادداشتی که در روزنامه القدس العربی، چاپ لندن منتشر کرده به این موضوع پرداخته است و می نویسد: برای نخستین بار کاخ سفید گفت وگوهای مستقیمی را با ایران در ژنو انجام داد. گفت وگوهایی که گفته شد بسیار صریح به ویژه در مورد برنامه هسته ای ایران که همچنان مورد توجه ایران است و تلاش دارد به واسطه آن تحریم های اقتصادی را از خود دور کند و مجددا به عرصه بین المللی به عنوان یک قدرت فعال و قدرتمند بازگردد، انجام شد. ایران قدرتی است که قدرت های بزرگ توانایی های بالقوه آن را در عراق و لبنان و سوریه به روشنی دیده اند و اکنون مجبور هستند که این قدرت را به رسمیت بشناسند. این مذاکرات از آن جهت نیز اهمیت دارد که جامعه جهانی به این نتیجه رسیده است که قدرت ایران نمی تواند فقط محدود به کشورهای ذی نفوذ آن مثل عراق و سوریه و لبنان باشد بلکه باید از قدرت آن در جاهای دیگر نیز استفاده شود. برای همین است که ایرانی ها معتقدند مذاکراتشان با ایالات متحده و هم پیمانانش در غرب نه تنها پیشرفت داشته است بلکه پیروزی ای دیپلماتیکی محسوب می شود که به طور مستقیم با قدرت و مانورهای میدانی اش به روی زمین ارتباط مستقیم دارد. این پیروزی برای هم پیمانان ایالات متحده به ویژه عربستانی ها و کشورهای همسایه اش در خلیج فارس به علاوه اسرائیل خوش نیامده است. اسرائیلی که بیش از همه بر پیشبرد فرایند رویارویی نظامی با ایران اصرار دارد.

در ادامه این یادداشت آمده است: ظاهرا اسرائیل به هیچ وجه در جریان این گفت وگوها قرار نگرفته و این مساله سبب شده است تا نتانیاهو بیش از همه در محافل رسانه ای از خطر ایران و حسن روحانی صحبت کند و او را روباه سیاسی بنامد. مشابه همین رفتار را روزنامه های عربستانی نیز دارند، به ویژه که این احساس قوی نزد آنها به وجود آمده است که مذاکرات امریکا – ایران به حساب مصالح منطقه عربی نوشته خواهد شد و مقابل عربستان و خواسته اش برای تسلط بر منطقه خواهد ایستاد. البته از جایگاه عربستان در حل معضلات مختلف عربی به ویژه در سایه انقلاب های عربی مدتی است که کاسته شده است. بعد از وزیدن بهار عربی عربستان به طور مستقیم یا غیر مستقیم تلاش می کرده تا رویکرد ضد انقلابی در پیش بگیرد و دستورالعمل هایی مغایر با جریان انقلابی منطقه عربی پیش ببرد.

بنا به گزارش مرکز آمار "جهانی پو" از تعداد طرفداران سیاست های عربستان در کشورهای منطقه طی سال های 2007 تا 2013 به شدت کاسته شده و این مساله باعث کاهش نفوذ عربستان در منطقه شده است که از جمله می توان به کم شدن نفوذ عربستان در تونس، مصر، ترکیه، لبنان و همچنین اردن، مالزی و اندونزی اشاره کرد.

نویسنده این یادداشت در ادامه به گزارشی از یک نظرسنجی اشاره می کند و می نویسد: بنا به گزارش مرکز آمار "جهانی پو" از تعداد طرفداران سیاست های عربستان در کشورهای منطقه طی سال های 2007 تا 2013 به شدت کاسته شده و این مساله باعث کاهش نفوذ عربستان در منطقه شده است که از جمله می توان به کم شدن نفوذ عربستان در تونس، مصر، ترکیه، لبنان و همچنین اردن، مالزی و اندونزی اشاره کرد. در این گزارش همچنین آمده است که میزان انتقادها از دولت عربستان به دلیل ایجاد محدودیت در آزادی ها و حقوق شهروندی به شدت افزایش یافته که این مساله سبب شده است تا جایگاه منطقه ای و جهانی این کشور بسیار تضعیف شود. به ویژه که بسیاری از این کشورها به ویژه کشورهای آسیایی از رشد اقتصادی بسیار بالایی برخوردار شده اند و این مساله سبب شده تا عربستان دیگر الگویی برای هیچ کدام از این کشورها نباشد. این مساله سبب کاهش چشمگیر مقبولیت داخلی حکومت عربستان نیز شده است.

در ادامه این یادداشت آمده است: اما در عرصه دیپلماسی جهانی شاید چنین معیارهایی چندان هم تاثیرگذار نباشند و کشورها بر اساس این معیارها با کشورهای دیگر تعامل نکنند. می توان گفت منزوی شدن عربستان به رغم ثقل اقتصادی و اهمیت استراتژیک و نفتی اش ماحصل گفت وگوهای مسقیم ایران با ایالات متحده است. به عبارت دیگر عربستانی که همیشه تلاش می کرد ایران را در جامعه جهانی برای کوتاه مدت و طولانی مدت منزوی کند اکنون خود قربانی چنین سیاستی شده است. شگفت آن که این بار دیپلماسی عربستان همان راهی را می پیماید که اسرائیل می پیماید. هر دوی آنها با طرف غربی و امریکایی مذاکره می کنند بدون این که دستاوردی در پی داشته باشند.

نویسنده سپس می نویسد: دور شدن مواضع امریکا و عربستان به ویژه در مورد مصر به مصلحت ایران تمام شد. مواضع امریکا در برابر مصر در چند ماه اخیر به هیچ وجه یکسان نبوده است، با این حال در طول این مدت مواضع دو طرف به رغم نرمش متزلزلی که امریکایی ها در تعامل با مصر داشتند به هیچ وجه به یکدیگر نزدیک نبوده است. در مقابل در روندی عکس مواضع عربستان به اسرائیل در مورد مصر نزدیک شد و در عین حال دو طرف بر سر ایران نیز به یکدیگر نزدیک شدند. هر دوی آنها تلاش دارند تا ایران در جامعه جهانی منزوی باشد. هر چه مواضع عربستان و اسرائیل به یکدیگر نزدیک می شود، تاثیر سلبی بر عربستان و ایجابی بر اسرائیل خواهد گذاشت.

نویسنده در پایان می نویسد: عربستان با نزدیک شدن به اسرائیل بسیاری از فرصت ها را در بعد منطقه ای و بین المللی و حتی داخلی از دست خواهد داد در حالی که اسرائیل با نزدیک شدن به عربستان از وجود کشوری عربی با اقتصادی شکوفا و سیاستی روشن بهره خواهد برد. این مساله سبب خواهد شد تا اسرائیل به عادی سازی روابط نه تنها با عربستان بلکه با کشورهای همسایه آن در منطقه خلیج فارس نیز مبادرت ورزد. در حال حاضر عربستان از گفت وگوهای امریکا و ایران غایب است و سیاستش در یک جهت با اسرائیل قرار گرفته که می تواند بیش از همه خطری برای عربستان محسوب شود. این مساله در نهایت به ضرر عربستان در عرصه سیاسی عربی و همچنین داخلی تمام خواهد شد و باز هم به ایران فرصت پر کردن جای خالی عربستان را در تمامی پرونده های عربی ای که از آن دور خواهد شد، خواهد داد. به ویژه که ایران رویکرد تازه و آشتی جویانه ای را در سیاست خارجی خود در پیش گرفته که باز هم می تواند به سود آن تمام شود. در این میان اگر عربستان بخواهد با ایران از در دوستی در آید نمی تواند از رویکرد طایفه ای وارد شود و در عین حال نمی تواند تصور کند که درگیری اش با ایران ابدی خواهد ماند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:7 توسط savalan| |
تحلیل واشنگتن پست از برقراری روابط تهران - واشینگتن

رابطه با آمریکا با منافع ملی ایران عجین است

مذاکرات مثبت ژنو در هفته گذشته بر سر برنامه های هسته ای ایران، امیدواری ها در مورد راه حل دیپلماتیک را افزایش داده است، اما تندروها می کوشند در این روند، سنگ اندازی کنند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: اقدامات اخیر ایالات متحده برای تعامل با دولت جدید ایران که رئیس جمهوری میانه رو در راس آن است، یک مناظره علنی بر سر منافع ملی در جمهوری اسلامی پدید آورده و محافظه کاران تندرو را بر آن داشته تا از خصومت 34 ساله با واشینگتن، دفاع کنند.به گزارش واشینگتن پست، تیم سیاست خارجی حسن روحانی در به نمایش گذاشتن چهره جدیدی از ایران برای جهان خارج، موفق عملی کرده است. چهره ای که ایالات متحده و دیگر دشمنان قدیمی ایران می خواهند آن را آزمایش کنند.

این روزنامه آمریکایی در ادامه می نویسد، مذاکرات مثبت ژنو در هفته گذشته بر سر برنامه های هسته ای ایران، امیدواری ها در مورد راه حل دیپلماتیک را افزایش داده است، اما تندروها می کوشند در این روند، سنگ اندازی کنند.

آیت الله احمد علم الهدی،هفته گذشته در نماز جمعه مشهد گفت: اینکه انتظاری از آمریکا داشته باشیم عقلانی نیست، چرا که ایالات متحده دشمن شماره یک جهان اسلام است.در حالی که بحث بر سر رابطه با آمریکا، همچنان ادامه دارد، تعدد موضع گیری ها در این زمینه، حاکی از  پیچیدگی های این مساله است. محمد شعبانی، یک تحلیلگر سیاسی در تهران می گوید: محافظه کاران بر پافشاری بر مواضع تاکید دارند در حاکی که اصلاح طلبان تعامل را ترجیح می دهند.

بسیاری از ناظران بر این باورند که نتیجه انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران نشان دهنده پاسخ منفی به سیاست های تندی است که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد دنبال می شد. اما محافظه کاران همچنان سیستم قضایی و مجلس ایران را در اختیار دارند و در آینده نزدیک تحولی در این زمینه رخ نخواهد داد.

برای دیگر نخبگان سیاسی، منافع ملی فراتر از بحث های سیاسی تعریق می شود و آنها به مشکلات اقتصادی اشاره می کنندکه جامعه ایران را تحت تاثیر قرار داده است. البته تعداد آنها در مقایسه با گروه های دیگر کمتر است. محسن رضایی، یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اخیر در گفت و گو با فارس، خاطرنشان کرده است که منافع ملی با منافع شخصی و جناحی تفاوت دارد و وظیفه ما پاسداشت آنهاست. منافع ملی ما منافع اسلام و سیستم ماست.

از سوی دیگر مشاوران روحانی نیز موضع تعریف شده ای درباره رابطه با آمریکا ندارند. حسین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس جمهور، روز پنجشنبه گفت: برخی با مذاکره مخالف هستند و برخی رابطه مستقیم با آمریکا را به نفع کشور می دانند و دولت ارتباطی با هیچ یک از این دو گروه ندارد.اما روحانیون، وکلا و روزنامه نگاران و دانشگاهیان به مسائلی اشاره می کنندکه دشوار بودن غلبه بر اختلافات را به اثبات می رساند.

صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی در دانشگاه تهران، می گوید: 34 سال است که با آمریکا دشمنی داریم و اکنون برخی گشایش ها حاصل شده است. اما جناح راست مخالف این روند است که می تواند به ضرر منافع ملی باشد.

اما در حالی که سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران پیش رو است، یک پیام در سیستم تلفن همراه رد و بدل می شود. پیامی با این مضمون که 13 آبان در پیش است و نباید شعار مرگ بر آمریکا را فراموش کرد.

این در شرایطی است که این روزها بحث های فراوانی نیز درمورد ادامه این شعار مطرح می شود. هرچند گروهی بر این باورند که ادامه چنین شعارهایی و پافشاری بر ایدئولوژی های قدیمی می تواند به ایزوله بیشتری اقتصادی و دیپلماتیک ایران منجر شود، محافظه کاران تندرو نظر دیگری دارند.

شعبانی با اشاره به چیره شدن روحانی بر کاندیداهایی مانند سعید جلیلی می گوید: فراموش نکنید که میلیون ها نفر نیز به جلیلی و تفکر او رای دادند و نباید آنها را نادیده گرفت. جلیلی به اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارد و بر این باور است که ایزوله ایران، جمهوری اسلامی را قوی تر و مستقل تر کرده است.این در حالی است که در زمان ریاست سعید جلیلی بر مذاکرات هسته ای ایران با غرب، شدیدترین تحریم ها علیه ایران اعمال شد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:0 توسط savalan| |
پاسخ موسسه بروکینگز به یک پرسش

آیا مذاکره با ایران، روابط ریاض - واشنگتن را به بحران می کشاند؟

در حالی که ایالات متحده به سمت ایران پیش می رود، این نکته حائز اهمیت است که دولت اوباما، سعودی ها را نیز همواره مطلع نگاهدارد و به آنها در مورد اهداف استراتژیک کاخ سفید در خلیج فارس اطمینان بدهد. دیپلماسی آمریکا می تواند به مزایای ناشی از عادی سازی روابط با ایران اشاره کند.
 
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: بندر بن سلطان، رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی اخیرا مدعی شده است که ریاض در اعتراض به بهبود روابط واشینگتن- تهران و همچنین مواضع آمریکا در برابر سوریه و بحران اسرائیل – فلسطین، در روابط خود با ایالات متحده تغییری عمده ایجاد خواهد کرد. برخی تحلیلگران نیز در روزهای اخیر از عربستان به عنوان عاملی یاد می کنند که می تواند روند مصالحه هسته ای با ایران و از سرگیری روابط تهران – واشینگتن را به شکست برساند. اما موسسه بروکینگز در گزارشی تحلیلی خاطرنشان کرده است که اختلافات ایجاد شده در روابط عربستان و آمریکا به هیچ وجه به معنی بحرانی شدن روابط دو کشور نیست و در گذشته اختلافات به مراتب عمیق تری وجود داشته که بدون ایجاد مشکلات گسترده، حل شده است.

آنچه در زیر می خوانید متن این تحلیل است:

رو به بهبود نهادن روابط ایران – آمریکا، واکنش جالبی از جانب عربستان سعودی به همراه داشته است. برای نخستین بار،دولت سعودی از فرصت اظهار نظر سالیانه در مجمع عمومی سازمان ملل برای به تصویر کشیدن نگرش خود در مورد جهان استفاده کرد. سعودی ها اجازه دادند که جامعه بین المللی به این نتیجه برسد که آنها از سیاست خارجی آمریکا در منطقه – در مورد سوریه؛ ایران و فلسطین – رضایت ندارد. تحلیلگران سعودی و رسانه های این کشور می گویند که آمریکا ریاض را به معامله ژئوپولتیکی با تهران، فروخته است. به این ترتیب آیا  به یک بحران دیگر در روابط آمریکا – عربستان، نزدیک می شویم؟

در یک کلام؛ نه. این موضوعات تازگی ندارند. آمریکا و عربستان در گذشته نیز اختلافات جدی تری داشته اند.تحریم نفتی 1973 تا 1974،  اختلاف بر سر قرارداد کمپ دیوید ، انقلاب اسلامی، حوادث تروریستی 11 سپتامبر و جنگ عراق. اما هیچ کدام تاثیری بنیادین بر روابط واشینگتن – ریاض نداشته اند. در رابطه آمریکا و عربستان دو واقعیت وجود دارد. یکی اینکه در این رابطه ریاض ضعیف تر است و دیگری اینکه روابط بیشتر بر مبنای منافع آمریکا بنا نهاده شده تا عربستان.

در هر رابطه ای بین یک طرف ضعیف با یک طرف قوی تر، آنکه احساس ضعف می کند، همواره با نگرانی های زیادی مواجه است. زمانی که ایالات متحده و جماهیر شوروی سابق درگیر جنگ سرد بودند، متحدان اروپای غربی آمریکا نگران بودند که به طور ناخواسته وارد جنگ شوند. از سوی دیگر وقتی موضوع ازسرگیری روابط آمریکا و شوروی مطرح شد، اروپایی ها از این نکته هراسان بودند که منافع آنها لحاظ نشود. اما اروپایی ها ،گزینه دیگری نداشتند. یک قدرت سوم جهانی وجود نداشت که بتواند بر امنیت آنها نظارت داشته باشد. انگلیسی ها و فرانسوی ها به انرژی هسته ای دست یافتند. فرانسه یک حرکت سمبولیک از استقلال را به نمایش گذاشت و از فرمان نظامی ناتو خارج شد. اما هیچ کس باور نداشت که پاریس و لندن بتوانند به خودی خود مقابل شوروی بایستند. در نهایت، کشورهای اروپای غربی به آمریکا و ناتو وابسته بودند، زیرا جایگزین معقولی نداشتند.

عربستان سعودی و دیگر پادشاهی های کوچک حوزه خلیج فارس نیز در شرایط مشابهی در مورد ایران و آمریکا قرار دارند. زمانی که آمریکا ، ایران را با گزینه نظامی تهدید می کند، آنها نگران شکل روابط شان با ایران هستند و وقتی آمریکا به سوی دوستی با ایران می رود، هژمونی منطقه ای ایران آنها را نگران می کند. اگر یک ابر قدرت دیگر در جهان بود که عربستان می توانست به سوی آن برود، حتما این کار را می کرد. اما برای مثال چین، بسیار با آنچه که عربستان از یک قدرت انتظار دارد، فاصله دارد.مانند متحدان ناتو در جنگ سرد، سعودی ها نیز گزینه های استراتژیک بسیار محدودی دارند.

نگرانی در مورد اینکه عربستان نیز پس از ایران هسته ای شود، از وجه تشابه ریاض با پاریس و لندن در دوران جنگ سرد ناشی می شود. اما سعودی ها از اینکه هسته ای شوند می هراسند ، چرا که نمی خواهند خشم بزرگترین متحد خود یعنی آمریکا را برانگیخته کنند. ریاض بر این باور است که آمریکا با دراز کردن دست دوستی به سوی ایران، اشتباهی مانند جنگ عراق را تکرار می کند و به این ترتیب با تقویت بیشتر ایران، عربستان نیز بیشتر وابسته آمریکا می شود. به بیان دیگر، هرچه روابط واشینگتن با تهران، بهتر باشد، حفظ روابط امنیتی عربستان با آمریکا، اهمیت مضاعف می یابد.

ترس از رها شدن یک اصل در روابط عربستان – آمریکا به شمار می رود اما در مورد آن مبالغه شده است. سیاست آمریکا در خاورمیانه در طول دهه ها همواره این بوده است که دست دیگر قدرت ها از از ثروت نفتی خاورمیانه کوتاه کند. ایالات متحده پایگاه های نظامی متعددی در منطقه دارد. دولت اوباما نمی خواهد کنترل منطقه را به دست ایران بدهد که در سه دهه گذشته با آن هیچ رابطه دیپلماتیکی نداشته است. این شغل دیپلمات های آمریکایی است که به سعودی ها و دیگر کشورهای عرب منطقه این واقعیت را گوشزد کنند.

یکی دیگر از مبانی روابط عربستان – آمریکا که اغلب به بحرانی شدن اوضاع دامن می زدند، سوء تفاهم است. واشینگتن و ریاض هیچگاه در مورد اهداف استراتژیک در خاورمیانه به توافق کامل نرسیده اند. اختلافات آنها در مورد مساله اسرائیل – فلسطین بسیار روشن است. سعودی ها همواره در مورد روابط آمریکا با رژیم پهلوی نگران بودند. آنها علیه حمله آمریکا به عراق لابی کرند. واشینگتن نیز به سهم خود بارها در مورد دخالت عربستان در امور سایر کشورها هشدار داده است و اخیرا نیز از اینکه ریاض می خواهد الگوی اسلام خود را در منطقه اشاعه دهد، ابراز نگرانی کرده است.

اما آنچه عربستان و آمریکا را در کنار یکدیگر نگاهداشته، تعهد دوجانبه به امنیت صنعت نفت عربستان است. عربستان و آمریکا در دوران جنگ سرد در یک جبهه بودند و همین نکته به تعدیل اختلافات آنها در مواردی مانند افغانستان کمک می کند. خاتمه جنگ سرد، عناصر این همکاری را از میان برداشت اما هسته اصلی منافع مشترک همچنان باقی مانده است.

اما اغلب ناظران این واقعیت را در نظر نمی گیرند. برخی در مورد نفوذ سعودی ها در سیاستگذاری آمریکا مبالغه کرده و ادعا می کنند واشینگتن باید برای پیشبرد سیاست های اش به عربستان باج بدهد. حتی گروهی ادعا می کنند شاید کاخ سفید تحت فشار عربستان به نقش آفرینی جدی تر در سوریه تن دهد. اما باید گفت این آمریکا بود که با وجود تمامی فشارها از اقدام نظامی در سوریه صرفنظر کرد و سپس کمک های نظامی به دولت مصر ار متوقف کرد. در واقع ریاض سیاست های منطقه ای را دیکته نمی کند.

یک سوء تفاهم دیگر نیز وجود دارد و آن این است که وقتی آمریکایی ها و سعودی ها اختلاف نظر دارند، روابط آنها در بحران است. اما تاریخ روابط این دو کشور نشان می دهد که اینگونه نخواهد بود. تردیدی وجود ندارد که واشینگتن و ریاض این روزها درگیری های بیشتر دارند. از مساله سوریه و مصر گرفته تا گشایشی که به دنبال روی کار آمدن دولت روحانی در روابط تهران – واشینگتن ایجاد شده است. اما این اختلافات هر چه جدی باشند نیز نمی توانند روابط دوجانبه را در سطح بحران قرار دهند. در گذشته نیز اختلافاتی به مراتب عمیق تر وجود داشته اما در نهایت منافع مشترک ریاض و آمریکا دو کشور را در کنار یکدیگر قرار داده است. آنها دست کم در شش دهه اخیر، مقابل یکدیگر قرار نگرفته اند.

در حالی که ایالات متحده به سمت ایران پیش می رود، این نکته حائز اهمیت است که دولت اوباما، سعودی ها را نیز همواره مطلع نگاهدارد و به آنها در مورد اهداف استراتژیک کاخ سفید در خلیج فارس اطمینان بدهد. دیپلماسی آمریکا می تواند به مزایای ناشی از عادی سازی روابط با ایران اشاره کند. نه امیدواری های نابجا و نه ترس هایی که در آن مبالغه شده است، نباید آمریکایی ها را از رویکرد محتاطانه و دلگرم کننده ای که در مقابل ایران پیش گرفته اند، دور کند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 11:57 توسط savalan| |
در سایه تحولات جدید منطقه

معاهده صلح تازه‌ای رقم می‌خورد؟

آیا نگرانی امریکایی‌ها از تهدیدهای امنیتی اسرائیل تا این اندازه کاهش یافته است که می‌پذیرند بی‌توجه به هشدارهای اسرائیل کمک‌های مالی را به مصر متوقف کرده و به عواقب آن هم نیندیشند؟
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: بهار عربی بسیاری از معادلات منطقه ای و جهان عرب را به هم ریخت. حتی باعث شد دوستان دیروز به دشمنان امروز تبدیل شوند و هم پیمانان از یکدیگر دور شوند. در عین حال رفاقت هایی به وجود آمد که تا چند سال پیش در مخیله کسی نمی گنجید که ممکن است چنین رفاقت هایی میان دشمنان دیرینه به وجود آید. در مقابل رفاقت هایی به کدورت گرویده که به واسطه وجود منافع مشترک و حیاتی کمتر کسی گمان می کرد که چنین کدورت هایی به وجود آیند و حتی تبدیل به کینه شوند. یکی از دلایل وزیدن بهار عربی کرامت میلیون ها شهروند عربی بود که احساس می کردند از سوی هئیت حاکمه مورد بی مهری قرار گرفته اند و حتی در تعاملات بین المللی دولتمردانشان نادیده گرفته شده اند. از جمله این تعاملات تعامل حکام عرب با اسرائیل بود که بعضی از آنها علنی بود و برخی دیگر در خفا انجام می شدند. از دل این تعاملات پیمان کمپ دیوید به وجود آمد که تا به همین امروز اعراب از آن دل خوشی ندارند و از آن به بدی یاد می کنند. تا آن جا که همین الآن اگر بتوانند می خواهند سفرای اسرائیل و همه کارکنان سفارت خانه هایشان را از خاک کشورشان دور کنند و حتی به اسرائیل اعلام جنگ دهند. با توجه به این مقدمه چه عاقبتی برای معاهده کمپ دیوید می توان متصور بود. معاهده ای که حتی رهبران سکولار عرب نسبت به آن موضع دارند و آن را عادلانه نمی دانند.

روزنامه النهار، چاپ بیروت در یادداشتی به قلم جهاد الزین، روزنامه نگار لبنانی به این موضوع پرداخته و می نویسد: کشور "عمیق" مصر با حمایت جمع بزرگی از نخبگان لیبرال و سکولار به مواجهه با اقلیت اخوانی بزرگ رفت و مانع از بروز جنگی داخلی در مصر شد. اما با این وجود تا همین الآن نتوانسته اند سایه این جنگ را از خود دور کنند. ما، یعنی کسانی که از بیرون مصر نشسته ایم و نظاره گر تحولات جاری در این کشور هستیم، نمی توانیم درک کنیم که تفاوت بسیاری میان جنگ داخلی با جنگ علیه مصر بعد از بهار عربی وجود دارد. به ویژه با توجه به تحولات جاری در مصر در سه سال اخیر و حتی ماه های اخیر که اوضاع را در این کشور بیش از پیش پیچیده کرد. در سوریه جنگ ها شاید هم سه جنگ با یکدیگر مخلوط شده اند و در نهایت یک حرکت مردمی به یک جنگ داخلی تمام عیار علیه کشوری مستقل با مفهومی کاملا روشن تبدیل شده است.

بعد از آن که کمک های مالی امریکا که در پی توافق نامه کمپ دیوید وعده آن داده شده بود و هر ساله به مصر داده می شد، متوقف شد اکنون انتظار می رود که این مساله بر معاهده صلح امضا شده با اسرائیل نیز تاثیر بگذارد.

نویسنده در ادامه می نویسد: انقلاب مصر در 25 ژانویه 2011 به ثمر نشست اما در سایه حکومت اخوانی به محاق رفت و به دلایل مختلف به سمت جنگ داخلی سوق داده شد اما به واسطه ملتی هم دل و نبخگانی با فرهنگ و مسالمت جو و دولتی که رهبری نهاد نظامی را پشت سر خود دارد تا کنون گرفتار جنگ داخلی نشده است. اما نگرانی از وقوع آن همچنان وجود دارد که انفجارهای مکرر توسط جریان های شبه نظامی که به طور روزانه به سینا حمله می کنند دلیلی بر وجود این نگرانی است. اما این جنگ از همان نوع جنگ علیه مردم مصر است. اتاق عملیات آن در خارج از مصر است و دستورات آن از خارج صادر می شود. حمله به مراکز ارتش و نیروهای امنیتی به شکل موذیانه ای همچنان ادامه دارد.

در ادامه این یادداشت آمده است: مواضع مصر در بعد سیاسی و بعد از ورود عناصر نامطلوب روز به روز بیشتر پیچیده می شود تا آن جا که احتمال دارد معنای استراتژیک این مواضع کاملا تغییر کند. بعد از آن که کمک های مالی امریکا که در پی توافق نامه کمپ دیوید وعده آن داده شده بود و هر ساله به مصر داده می شد، متوقف شد اکنون انتظار می رود که این مساله بر معاهده صلح امضا شده با اسرائیل نیز تاثیر بگذارد. این مساله پرسش های متعددی را به وجود می آورد. با توجه به این که کنگره پیش از این نیز بارها خواستار لغو این کمک ها شده بود، کمک هایی که بعد از کمک های اسرائیل دومین کمک مالی خارجی به مصر محسوب می شود، اکنون کنگره بر اساس کدام استدلال اقدام به لغو آن کرده است؟ آیا با لغو این کمک ها نمی توان گفت که کل ماهیت و اصل معاهده کمپ دیوید زیر سوال رفته است و این مساله مشکل حقوقی – سیاسی ایجاد می کند؟ آیا این آغاز دوری تازه از روابط مصر و امریکا است یا ما باید منتظر مرحله تازه ای از تحولات خاورمیانه باشیم؟ آیا نگرانی امریکایی ها از تهدیدهای امنیتی اسرائیل تا این اندازه کاهش یافته است که می پذیرند بی توجه به هشدارهای اسرائیل کمک هالی مالی را به مصر متوقف کنند بدون این که به فکر عاقبت این اقدام خود باشند؟

در پایان این یادداشت آمده است: کمپ دیوید معاهده صلحی با مصر نبوده است که اکنون بخواهد مورد تهدید قرار بگیرد. این معاهده ای است که به سادگی نمی تواند تحت تاثیر تحولات جاری در مصر قرار بگیرد و لغو یک طرفه آن بسیار سخت است. پایان کمپ دیوید به این معنا خواهد بود که اسرائیل نیاز به معاهده صلحی تازه با جهان عرب دارد. معاهده صلح در زمانی که منطقه با واقعیت های جدید روبه رو شده است: عراق جدید، لبنان جدید، یمن جدید، به ویژه سوریه جدید و... حتی ایران نیز تغییر کرده است و این تغییر تاثیر مستقیمی بر محاسبات حزب الله می گذارد. آن چه می بینیم حکایت از آن دارد که معادله جدیدی در حال شکل گیری است: پایان کمپ دیوید و بقای معاهده صلح مصر با اسرائیل.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 11:55 توسط savalan| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com