سایه خشونت بر فعالیت های اخوان

وقایع مصر به نفع اخوان پیش نمی رود

داود احمدزاده، کارشناس مسائل مصر در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به مولفه های اثر گذار داخلی وخارجی بر تحولات مصر به ویژه پس از انحلال اخوان المسلمین از سوی دولت معتقد است روند حوداث به نفع اخوان پیش نمی رود ولی اخوان باید از هرگونه رویه غیر دمکراتیک وتئوریزه نمودن خشونت جلوگیری کند و مجددا به قدرت اجتماعی خود روی بیاورد.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: انحلال اخوان المسلمین بزرگترین جریان اثر گذار در تحولات داخلی مصر و منطقه با صبغه دینی از سوی دولت موقت شرایط را برای گسترش ستیز اجتماعی و به تبع  آن تداوم ناآرامی های داخلی فراهم ساخته است. روندی که ژنرال های ارتش پس از 30 ژوئیه و برکناری دولت اسلامگرا به رهبری محمد مرسی در پیش گرفتند نه تنها به بازگشت امنیت و کاهش خشونت های فراگیر داخلی نینجامیده، بلکه سیاست مشت آهنین در برخورد با اخوانی ها با رادیکالیزه کردن بیشتر این جنبش، فضا را برای پیوند هرچه بیشتر جریانهای تندرو سلفی با شبکه تروریستی القاعده مهیا نموده است.

این روزها حلقه جوان وابسته به جنبش اخوان المسلمین مصر بر لزوم اتخاذ رویه خشونت آمیز و انتقام از ارتش و جریانهای سکولار تاکید دارند. به نظر می رسد که کنترل و مدیریت بحران کم کم از دست دولت موقت عدلی منصور هم به شکل آشکاری خارج شده و نیروهای امنیتی و ارتش مستقیما اداره کشور را در دست گرفته و این به منزله پایان تحقق رویای خام دمکراسی و تلخ تر شدن میوه نارس انقلاب ژوئیه2011 بر کام مردم سرزمین نیل خواهد بود. همزمان با تضعیف پایگاه اجتماعی و بی کفایتی رهبران جماعت ارشاد در تبیین درست تحولات داخلی ومنطقه ای مصر، ارتش خود را برای پیروزی بزرگ و حذف کامل اسلامگرایان از معادلات آینده قدرت آماده می سازد.

 از دیگر سو، نیروهای لیبرال و جریانات ملی و چپ نیز نه تنها واهمه ای از ورود ارتش به سیاست وحذف رقیب دیرینه خود یعنی اخوان المسلمین احساس نمی کنند، بلکه بدلیل باخت درانتخابات گذشته پارلمانی و ریاست جمهوری و واگذاری آن به اسلامگرایان می خواهند از برگه قدرتمند ارتش برای ارتقای منزلت سیاسی واجتماعی وسهیم شدن در قدرت استفاده کنند. عملکرد بد مرسی در دوره کوتاه مدت حکومت داری و تکیه وی بر جریان تندرو سلفی  برای پیشبرد اهداف مذهبی، با نادیده گرفتن بافت جمعیتی و تکثر فرهنگی مصر، جریان غیر اسلامگرا را به هم پیمانی نانوشته با نظامیان وبازماندگان دوره مبارک سوق داه است. به طوریکه گروههای تحول خواه با بازگشت از آرمانهای انقلاب نجات مصر را در به قدرت رسیدن ژنرال عبد الفتاح السیسی جستجو می کنند. مصری که کانون جهان عرب و به قول مصریها ام الدنیا محسوب می شده در تب دامنه دار اختلافات و تنش های سیاسی می سوزد. نظامیان نیز نسخه ای شفابخش برای التیام آلام بی حد وحصر آن نتوانستند تجویز کنند.

با بررسی روند مولفه های اثر گذار داخلی وخارجی بر تحولات مصر می توان گفت که این حوداث به نفع اخوان پیش نمی رود؛ بنابراین هرگونه رویه غیر دمکراتیک وتئوریزه نمودن خشونت در جامعه مصر از سوی اخوان برای دستیابی به اهداف، تنها به وخامت اوضاع وسرکوب بیشتر این جنبش خواهد انجامید.

در این میان رجعت به گذشته و نامزدی احتمالی السیسی برای احراز پست ریاست جمهوری  وحمایت جنبش تمرد می تواند بازی دوسر باخت برای نیروهای سیاسی  به ویژه نیروهای لبیرال قلمداد گردد. چراکه به رغم وجهه ملی ارتش و نفوذ این عنصر در ارکان قدرت در طول شصت سال گذشته، نهاد نظامی با تمامیت طلبی از زمان ناصر به سرکوب نیروهای آزادیخواه مشغول بوده است. ارتش با حذف فعالین سیاسی و سازمانهای مدنی از شکل گیری جریان مخالف به شدت جلوگیری کرده از اینرو انتظار اینکه این نیروها با تغییر رویکرد، بستر لازم را برای گسترش دمکراسی وحاکمیت قانون مهیا سازد شاید آرمانگرایی محض باشد.

جریانهای سکولار مصر به عواقب میدان دادن به نظامیان در فردای تثبیت قدرت بلامنازع آن در عرصه سیاسی واقتصادی نمی اندیشند و در واقع فکر انتقام از اخوان چشمان آنها را به درک واقعیت و خطرات هرگونه انحصارطلبی بسته؛ چه بسا این نیروها با بازی در پازل طراحی شده نظامی ها خود نیز قربانی  بعدی باشند. در هر صورت، پس از برکناری مرسی تلاش همه جانبه ای برای عدم مشارکت جدی اخوان در فرایند سیاسی کشور صورت می گیرد و این امر نمی تواند به روند دمکراتیک انتقال قدرت کمکی بکند.

درست است که اخوان المسلمین نتوانست به مطالبات مردم پاسخی روشنی دهد بطوریکه از درک سپهر سیاسی مصر عاجز ماند ولی میزان شدت عمل و خشونت فراگیر نیروهای پلیس علیه حامیان اخوان المسلمین و تکرار اتهامات ثابت نشده بر رهبران این جنبش مبنی بر اخلال در امنیت کشور نشان می دهد که ارتش با سوق دهی معنی دار حامیان اخوان به خشونت عریان درصدد منع کامل فعالیت های سیاسی و قبضه قدرت است. با افزایش ناآرامی ها امکان برگزاری انتخابات سالم و دمکراتیک بر طبق نقشه راه ارتش فراهم نخواهد شد و قهر اجباری اخوانی ها از صندوق های رای آتش جنگ داخلی را شعله ور خواهد ساخت.

در چنین فضایی ورود هرگونه عنصر مداخله گر خارجی هم نمی تواند کمکی به آشتی ملی  و کاهش منازعات مصر کمک کند. ارتش، بقای قدرت خویش را همچنان در تداوم سرکوب وخشونت علیه معترضین و حامیان مرسی یافته و درخارج از مرزهای خویش نیز به اتحاد با کشورهای محافظه کار عربی با محوریت عربستان می اندیشد. این دقیقا نشان می دهد که در صورت پایداری اوضاع سیاسی وحاکمیت نظامیان شکل گیری مجدد محور ریاض – قاهره در خاورمیانه دور از ذهن نیست. این در حالی است که حامیان اصلی  اخوان المسلمین یا از سیاست های حمایتی و همپیمانی با آن برگشتند ویا خود گرفتار مشکلات داخلی هستند .

 قطر حامی مالی و رسانه ای اخوان به نوعی با شرایط مصر پس از کودتای نرم ارتش کنار آمده و از شدت حملات خود هم کاسته است. ترکیه به رهبری اردغان نیز با تداوم مخالفت داخلی روبروست و توان تاثیر گذاری مستقیم بر چینش نیروهای سیاسی مصر را از دست داده و برادران اخوان در تونس هم در خوف و رجای توافق یا عدم توافق بر سر تقسیم قدرت با احزاب لیبرال بسر می برند. یاوران اخوان در نوار غزه هم سر درگم اند؛ بسته شدن تونل های ارتباطی و اتهام نهاد نظامی مصر به جنبش حماس در دست داشتن آشوب های داخلی و مشارکت در ترور نافرجام نخست وزیر موقت بر افول قدرت منطقه ای اسلامگرایان مصری افزوده است.

با این وجود خطر رادیکالیزه شدن اخوان و حضور گروههای تکفیری در صحرای سینا می تواند زنگ خطر را برای امنیت اسراییل و آمریکا به صدا در بیاورد. اولویت اصلی آمریکا در منطقه خاورمیانه حفظ قدرت امنیت اسراییل و برتری نظامی آن در منطقه است. هرگونه بی تدبیری نظامیان در برخورد با حامیان اخوان، این امکان فراهم می کند که جریانهای ستیزجو از عدم امنیت حاکم بر صحرای سینا استفاده کرده وبه مرزهای سرزمین اشغالی هم نفوذ پیداکنند. لذا به رغم  چراغ سبز تلاویو برای ورود نیروهای امنیتی مصر و سرکوب گروههای پیکار جوی اسلامگرا از میزان فعالیت های انتحاری کاسته نشده است .

همچنین شاهد هستیم  که آمریکا پس از اتخاذ سیاست های ابهام آمیز، در فردای برکناری محمد مرسی  با تاکید رویه صبر و انتظار در قبال حوداث مصر، امروزه به دلیل افزایش ناآرامی ها وبیم از وقوع جنگ داخلی وبه خطر افتادن منافع اسراییل برخلاف رویکرد قبلی با قطع کمک های سالیانه به ارتش، خواهان راه حل سیاسی وگفتگوی دولت موقت با اخوان المسلمین شده است. بی تردید ژست دمکراسی خواهی مقامات کاخ سفید و استفاده از کمک های مالی ونظامی به ارتش به عنوان اهرم فشار فقط در راستای منافع راهبردی خود صورت می گیرد. در وضعیت فعلی آمریکا از دولت موقت مصر می خواهد با تن دادن به بازی سیاسی جدید امکان مشار کت محدود و کنترل شده اخوانی ها در قدرت را تضمین نماید .

با بررسی روند مولفه های اثر گذار داخلی وخارجی بر تحولات مصر می توان در جمع بندی گفت که به طور کلی این حوداث به نفع اخوان پیش نمی رود. بنابراین هرگونه رویه غیر دمکراتیک وتئوریزه نمودن خشونت در جامعه مصر از سوی اخوان برای دستیابی به اهداف، تنها به وخامت اوضاع وسرکوب بیشتر این جنبش خواهد انجامید. اخوان می تواند با پند آموزی از گذشته و نیز بازنگری درکارنامه تامل برانگیز دوره مرسی، ضمن رجوع دیگرباره به قدرت نرم خود در میان توده های مردم، همچنان یکی از بازیگران  عرصه  سیاسی مصر باشد؛ ولی شرط لازم  این اتفاق دوری از افراط گرایی است. از دیگر سو، ارتش هم توان عملی حذف گروه منسجم وسازمان یافته ای چون اخوان المسلمین با سابقه 80سال را ندارد. بنابراین برخورد ارتش با اخوان و صدور حکم انحلال آن را غیر منطقی وصرف اقدام سیاسی باید دانست./16

 

 
نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 9:20 توسط savalan| |

طرح جدید ترکیه برای اتحادسازی علیه ایران

 
 
 
 

با وجود همه تلاش ها برای عادی و صمیمانه نشان دادن روابط ایران و ترکیه، اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست که اقدامات دولت آنکارا در سطح منطقه، این دولت را به یکی از مهمترین رقبای ایران تبدیل کرده است. در این میان، به نظر می رسد آنکارا ضمن احساس نگرانی از روندهای جدید منطقه ای، تلاش دارد طرح جدیدی را برای حفظ نفوذ خود پیاده کند.

 
به گزارش «تابناک»، روزنامه «تودی زمان» که عموماً دیدگاه های نزدیک به حزب حاکم عدالت و توسعه را بازتاب می دهد، در مطلبی به بررسی احتمال بهبود روابط ایران و آمریکا پرداخته و استدلال می کند که این روند احتمالاً سبب نزدیک شدن کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به ترکیه خواهد شد. 
 
بنا بر این استدلال، عادی سازی روابط میان تهران و واشنگتن احتمالاً سبب تضعیف موضع کشورهای عرب سنی منطقه خواهد شد که رابطه ایران و آمریکا را به مثابه تهدیدی برای منافع خود ارزیابی می کنند. بر همین اساس، این موضوع می تواند موجب نزدیک تر شدن آن ها به ترکیه به عنوان «یک قدرت مهم منطقه ای» شود. 
 
به نوشته این روزنامه، پس از تماس تلفنی تاریخی میان روسای جمهور ایران و آمریکا، زنگ های هشدار در کشورهای متحد آمریکا در منطقه به صدا در آمده است. به عقیده تودی زمان، این تماس تلفنی نشانه ای آشکار از تغییر رویکرد هر دو طرف و همچنین تغییر موازنه قوای منطقه ای است. 
 
این روزنامه اشاره می کند که کشورهای منطقه خلیج فارس از یک سو ایران شیعه را خطری برای خود ارزیابی می کنند و از سوی دیگر به واسطه موضع آمریکا در قبال بحران سوریه، دل خوشی از واشنگتن ندارند و همین موضوع بر نگرانی هایشان از بهبود روابط ایران و آمریکا خواهد افزود. از سوی دیگر، ترکیه نیز به سبب «سیاست های فرقه گرایانه ایران شیعه» با ایران دچار مشکل است. 
 
به این ترتیب، با وجود برخی اختلاف نظرهای شدید میان ترکیه و دولت های عرب، به ویژه در موضوع تحولات سیاسی مصر، این کشورها می توانند ضمن همکاری با یکدیگر، محوری متمایز را در مقابل ایران به وجود بیاورند.
 
به هر حال، آن گونه که از مطلب تودی زمان بر می آید، عادی سازی احتمالی روابط میان و آمریکا، یکی از موضوعاتی است که نه تنها رژیم اسرائیل به شدت از آن نگران است، بلکه در سطحی دیگر، ترکیه و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز نسبت به آن احساس خطر می کنند. 
 
گفتنی است در همین زمینه، مدتی پیش نیز در پی بالا گرفتن احتمال بهبود روابط تهران و واشنگتن، اخباری مبنی بر مذاکرات محرمانه رژیم اسرائیل و کشورهای منطقه برای تشکیل اتحادی علیه ایران منتشر شد. به این ترتیب، به نظر می رسد هم ترکیه و هم رژیم اسرائیل درصدد هستند با جذب دولت های عرب به سمت خود، زمینه اقدام علیه «نظم منطقه ‎ای ایران محور» را فراهم کنند. هرچند، با توجه به تیرگی روابط میان آنکارا و تل آویو، امکان حضور فعال هر دو دولت در یک محور مشترک با کشورهای عربی اندک است. 
 
البته هرچند دولتمردان ترکیه ای همواره تمایل داشته اند خود را به عنوان قدرت اول منطقه مطرح کرده و به زعم خود فضای مانور ایران را محدود کنند، اما خود به خوبی نسبت به محدودیت های خود در این زمینه آگاهند. این نکته ای است که تحلیلگران ترکیه ای نیز به خوبی آن را مورد اشاره قرار می دهند. 
 
برخی از کارشناسان و تحلیلگرانی که «تودی زمان» با آن ها مصاحبه کرده نیز به همین موضوع اشاره می کنند. به نوشته این روزنامه، کارشناسان هشدار می دهند که ترکیه نباید به منظور تقابل با ایران، خود را وارد یک «اتحاد سنی» کند. 
 
«مِحمت شاهین»، استاد روابط بین الملل در آنکارا در این زمینه می گوید: «نزدیکی احتمالی روابط ایران و آمریکا می تواند تأثیری مهم بر سیاست های کشورهای منطقه داشته باشد. کشورهای حوزه خلیج فارس، ممکن است برای حفاظت از منافع خود از ترکیه به عنوان یک قدرت موازنه بخش استفاده کنند. با این حال، ترکیه باید در این زمینه محتاط باشد، زیرا بر خلاف کشورهای خلیج فارس، گرمی روابط ایران و آمریکا می تواند به نفع ترکیه نیز باشد». 
 
این تحلیلگر می افزاید: «نیازی به گفتن نیست که موازنه منطقه ای بدون ایران، به نفع ترکیه نیست. اگر به سیاست های ایران در عراق، لبنان و سوریه نگاه کنیم، باید بگوییم که ایران نباید از بازی قدرت خاورمیانه کنار زده شود. بهبود احتمالی روابط ایران و آمریکا قطعاً به نفع آنکارا خواهد بود». 
 
در مجموع، آنچه مشخص است این است که هرگونه تغییر در روابط ایران و آمریکا، کل منطقه را با شرایطی جدید مواجه ساخته سبب تغییر موازنه قوا در خاورمیانه می شود. امری که هم ترکیه و هم کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس ناگزیر باید برای آن چاره ای بیندیشند.
نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 9:11 توسط savalan| |
فارن پالیسی از سابقه کاری وندی شرمن می گوید

سرنوشت مذاکرات در دستان زنی لاغر با موهای خاکستری

موفقیت یا شکست مذاکرات تا حدودی به نحوه عملکرد وندی شرمن، نماینده آمریکا در این مذاکرات بستگی دارد. شرمن از جانب آمریکایی ها مامور است که تشخیص دهد آیا دولت حسن روحانی، آنگونه که می گوید در مذاکرات جدی است یا اینکه تنها به دنبال خرید زمان و تعدیل تحریم هاست.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: مذاکرات هسته ای ژنو به پایان رسید. مذاکراتی که کاخ سفید آن را جدی و صریح توصیف می کند. هرچند که هنوز آغاز راه است و دور بعدی گفت و گو ها برای نیمه آبان ماه در ژنو برنامه ریزی شده است. این درحالی است که موفقیت یا شکست مذاکرات تا حدودی به نحوه عملکرد وندی شرمن، نماینده آمریکا در این مذاکرات بستگی دارد. شرمن از جانب آمریکایی ها مامور است که تشخیص دهد آیا دولت حسن روحانی، آنگونه که می گوید در مذاکرات جدی است یا اینکه تنها به دنبال خرید زمان و تعدیل تحریم هاست.

آنگونه که فارن پالیسی گزارش می دهد، سابقه کاری شرمن تا حدودی غیر معمول است.

شرمن، زنی لاغر اندام با موهای خاکستری، راهی غیر متعارف را تا رسیدن به دستیار وزارت خارجه آمریکا در امور سیاسی طی کرده است. پستی که در وزارت خارجه آمریکا در رده سوم طبقه بندی می شود. او در مریلند به دنیا آمده و در کالج جامعه شناسی  خوانده است. او مدرک کارشناسی خود را در رشته امور اجتماعی از دانشگاه مریلند اخذ کرد و در سال 1987 با همسر خود بروس استوکز که یک روزنامه نگار است، ملاقات کرد. آنها سپس در خانه ای برای قشر کم در آمد ساکن شدند. شرمن بر خلاف دیگر اغلب همکاران اش در وزارت خارجه، کار خود را با کارهای اجتماعی آغاز کرده است، نه با دیپلماسی. او نویسنده فهرست «امیلی» است که بودجه مورد نیاز برای کاندیداهای سیاسی دمکرات زن را فراهم می کرد و ستاد تبلیغاتی موفقی را نیز برای باربارا میکولسکی در سنا مدیریت کرد. او مدتی مدیر دفتر کودکان در مریلند بود.

آلبرایت در سال 1997، شرمن را به وزارت خارجه معرفی کرد و پس از سال 2001 نیز او چند سال در موسسه مشاوره ای استون بریج با آلبرایت کار کرد. در سال 2008، شرمن یکی از کاندیداهای هیلاری کلینتون برای سمت مشاور وزارت خارجه بود. کلینتون در سال 2011، شرمن را دستیار خود در امور سیاسی وزارت خارجه کرد.

البته شرمن در مذاکره با کشورهای دشمن آمریکا، چهره ناآشنایی به شمار نمی رود. او در سال های 1990 در تیم مادلین آلبرایت حضور داشت که با کره شمالی مذاکره می کرد. هرچند این مذاکرات به توافق نزدیک شد اما سرانجام  به شکست رسید.

شرمن مصمم است که اجازه ندهد دور جدید مذاکرات با ایران نیز به شکست برسد.

در دولت بوش، شرمن دولت جدید را به از سرگیری مذاکرات با کره شمالی ترغیب کرد. او معتقد بود که همچنان امکان توافق وجود دارد. اما بوش مذاکرات مستقیم را متوقف کرد و در سال 2006،  کره شمالی آزمایش هسته ای خود را انجام داد. البته بار دیگر مذاکرات در سال 2007، از سرگرفته شد که راه به جایی نبرد.

به گزارش فارن پالیسی، شرمن مصمم است که اجازه ندهد دور جدید مذاکرات با ایران نیز به شکست برسد. به گفته شرمن، واشینگتن می خواهد ایران به غنی سازی 20 درصدی پایان دهد، ذخایر اورانیوم غنی شده با خلوص متوسط را کاهش دهد، تاسیسات هسته ای خود را تحت نظارت گسترده آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دهد و تاسیسات غنی سازی فوردو که در زیر زمین بنا شده است را مهر و موم کند.

در مقابل، ایران می خواهد تحریم های بانکداری و نفتی لغو شوند. و برای اینکه این اهداف محقق شود، توپ در زمین ایران است.

تحریریه دیپلماسی ایران ی/ 10

 

 
نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 9:0 توسط savalan| |
رایزنی کاخ سفید و وزارت خارجه برای امتیاز غیر تحریمی به ایران

دسترسی تدریجی ایران به پول خودش!

ری تکیه، کارشناس امور ایران از شورای روابط خارجی آمریکا می گوید: مطمئن نیستم که ایرانیان با دسترسی مرحله به مرحله به پول خودشان در مقابل ایجاد محدودیت ها در فعالیت های هسته ای موافقت کنند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی:با به پایان رسیدن مذاکرات دو روزه ژنو که همزمان با موافقت کنگره برای آغاز به کار دولت آمریکا بود، حالا کاخ سفید در موقعیت دشوارتری قرار گرفته است. طبق اظهار نظرهای مقامات دولت اوباما، ایران طرحی را با جزئیات برای خروج از بن بست هسته ای ارایه داد و مذاکرات صریحی نیز در این زمینه داشته است. تهران انتظار دارد در مقابل گام های عملی؛ تحریم ها لغو شوند و اکنون معضل اصلی برای اوباما نیز لغو تحریم هاست. چرا که به تازگی اوباما و کنگره به طور نسبی به توافقی برای  آغاز به کار دولت دست یافته اند و طرح درخواست تعدیل تحریم های اعمالی علیه ایران از سوی رئیس جمهور آمریکا، می تواند بار دیگر کنگره را در مقابل کاخ سفید قرار دهد.

روز پنجشنبه بود که یک مقام آمریکایی اعلام کرد، احتمالا دولت اوباما پیشنهاد دسترسی ایران به میلیاردها دلار پول نقدی را ارایه می کند که با توجه به تحریم ها در حساب های خارجی، بلوکه شده است. برخی بر این باورند که چنین اقدامی از فروپاشی نظام تحریم ها علیه ایران جلوگیری می کند.از سوی دیگر اوباما نیز می تواند به تهران نشان دهد که در مذاکرات جدی است و مشوقی نیز برای آن در نظر گرفته است.

به گزارش نیویورک تایمز، در حالی این اخبار به بیرون درز کرده است که هنوز کاخ سفید و وزرات خارجه آمریکا در حال مذاکره در مورد آن هستند. از سوی دیگر در مذاکرات دو روزه ژنو، یک کارشناس تحریم از خرانه داری آمریکا نیز حاضر بوده و نمایندگان ایران و آمریکا نیز در حاشیه این مذاکرات، ملاقات دوجانبه داشتند.

علاوه بر این دور بعدی مذاکرات برای 16 و 17 آبان ماه در ژنو برنامه ریزی شده و مقامات دولت آمریکا می کوشند از رای گیری در مورد اعمال تحریم های جدید علیه ایران در سنا، جلوگیری کنند.

این درحالی است که برخی در کنگره بر تشدید تحریم ها تاکید دارند. آنها می گویند ایران در مذاکرات تعهدی برای تعلیق غنی سازی نداده است و دلیلی برای لغو تحریم ها وجود ندارد.

گزارش ها حاکی از آن است که پیشنهاد آزادسازی سرمایه بلوکه شده ایران در حساب های خارجی، به طور محدودتری نظام اعمال تحریم ها علیه ایران را مخدوش می کند. از سوی دیگر در صورتی که توافق بین ایران و غرب به خوبی پیش نرود، آمریکا می تواند با تحریم هایی جدید، تمامی این سرمایه ها را بلوکه کند. برخی در سنا بر این باورند که این پیشنهاد در مقایسه با پیشنهادی که پیش تر در مورد لغو ممنوعیت تجارت طلا، ارایه شده بود، بهتر است.

برآوردها حاکی از آن است که حدود 50 میلیارد دلار از پول ایران در حساب های خارجی مسدود شده است.  یکی از اعضای سنا در این پرسش را مطرح می کند که آیا ارزش ندارد برای تعطیلی فوردو، مثلا یک میلیارد دلار از پول ایران را آزاد کنیم؟

در مقابل گروهی از تحلیلگران بر این باورند که احتمالا ایران با این پیشنهاد موافقت نمی کند، چرا که به دنبال لغو تمامی تحریم هاست. ری تکیه، کارشناس امور ایران از شورای روابط خارجی آمریکا می گوید: مطمئن نیستم که ایرانیان با دسترسی مرحله به مرحله به پول خودشان در مقابل ایجاد محدودیت ها در فعالیت های هسته ای موافقت کنند.

این در حالی است که هم اکنون طرح به صفر رساندن صادرات نفتی ایران در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسیده و گفته می شود که سنا نیز پیش از پایان ماه اکتبر برای به تعویق انداختن بررسی این بسته تحریمی، فرصت ندارد. مارک کیرک که همواره در پس پرده اعمال تحریم ها علیه ایران حضور داشته، ادعا می کند ایران با توقف فعالیت های هسته ای و موشکی خود موافقت نکرد و سنا نیز باید فورا دور جدیدی از تحریم ها علیه ایران را به تصویب برساند. با این حال گفته می شود احتمالا رای گیری در مورد تحریم های جدید تا پس از نشست اواسط آبان ماه در ژنو به تعویق می افتد.

ری تکیه در این زمینه اظهار داشت: به این ترتیب کاخ سفید می تواند از چشم انداز اعمال تحریم های بیشتر به عنوان ابزاری در مذاکرات استفاده کند. به گفته وی ایرانیان همواره یک اهرم در مذاکرات دارند و آن متوقف نکردن غنی سازی است. پس آمریکا نیز باید اهرم خودش را داشته باشد.

در روزهای آینده وندی شرمن، نماینده آمریکا در مذاکرات هسته ای با ایران به کنگره می رود تا نمایندگان را در جریان روند مذاکرات ژنو قرار دهد. قرار است محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران نیز به زودی به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی برود و در همین زمینه، با نمایندگان گفت و گو کند. از سوی دیگر، وزرات خارجه و خزانه داری آمریکا، مقاماتی را به کشورهای اروپایی اعزام کرده اند تا در خصوص جنبه های فنی نظام تحریم ها با همتایان اروپایی گفت و گو کنند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 10

نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 8:52 توسط savalan| |

بهبود روابط ایران- آمریکا؛ کابوس اسرائیل و عربستان

 
 
 
 

رابرت گوردون، سفیر آمریکا در ریاض طی سال های 2001 تا 2003 می گوید: «بدترین کابوس سعودی ها این است که دولت آمریکا معامله ای بزرگ با ایران داشته باشد.» وی با بیان این جمله بر اهمیت بالقوه مذاکرات سازنده ژنو میان ایران و شش قدرت تاکید می کند.

 
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از آیریش تایمز، این گروه سه هفته دیگر دوباره گردهم می آیند تا گمانه زنی ها در مورد اینکه درصورت توافق در مورد برنامه هسته ای ایران و کنار گذاشته شدن تحریم های اقتصادی، یک تغییر ژئوپلیتیک بزرگتر ممکن خواهد شد، شدت بگیرد. روابط میان آمریکا و ایران که از انقلاب سال 1979 منجمد شده بود، می تواند دگرگون شود تا سیاست ها و صف آرایی های اساسی آمریکا در خاورمیانه مورد سوال قرار گیرد. عربستان و اسرائیل یا دستکم رهبری فعلی شان، بازندگان اصلی هرگونه بازبینی اینچنینی در صف آرایی ها خواهند بود.
 
از آنجایی که اسرائیل و عربستان، همواره روی دشمنی آمریکا با ایران حساب کرده اند، جای تعجب ندارد که خود و متحدانشان در کنگره آمریکا تا این اندازه به خشم بیایند. مقامات اسرائیل و عربستان که تا به امروز از بازیگران بسیار موثر بوده اند، با عنصر کیفی جدیدی روبرو شده اند- نیروی قوی افکار عمومی در ایران و آمریکا که در این منازعه راه حل دیپلماتیک را به راه حل های نظامی ترجیح می دهند.
 
 مذاکرات ژنو یادآور پیشنهاد قبلی ایران برای یک معامله بزرگ بود که در دولت بوش طی سال های 2003 و 2004 ارائه شد. آنها در رضایتمندی از حمله عراق و اشتیاق نومحافظه کاران برای تغییر رژیم در «محور شرارت» که ایران هم شاملش می شد، این پیشنهاد را رد کردند.
 
 پس از آن محمود احمدی نژاد در سال 2005 به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد و برنامه هسته ای ایران شتاب گرفت. ایران حق برخورداری از انرژی هسته ای را دارد، یکی از اعضای پیمان گسترش تسلیحات شیمیایی است و هیچ مدرکی دال بر اینکه قصد تولید سلاح هسته ای را دارد، وجود ندارد؛ اما از آنجایی که این کشور با تهدید تغییر رژیم روبرو است، آیا این گزینه در محاسبات واقعی سیاست های بزرگ عاقلانه نیست؟
 
 پیشنهاد روحانی
پیشنهاد 2004-2003 از سوی حسن روحانی مطرح شد که در آن زمان مذاکره کننده ارشد وقت ایران بود و حال پس از شکست قاطعانه نامزدهای دیگر در دور نخست انتخابات ماه ژوئن به ریاست جمهوری رسیده است.
 
آیریش تایمز مدعی است که این پیشنهاد شامل یک توافق هسته ای، تقویت امنیت، احترام متقابل و دسترسی به تکنولوژی می شد و ایران در ازای آن اسرائیل و بیانیه دو کشور را به رسمیت بشناسد، در به ثبات رساندن عراق کمک رسان باشد، کمک به حماس در غزه را متوقف کند و روباط با حزب الله در لبنان را تغییر دهد.
 
هیچ نشانه ای وجود ندارد که پیشنهاد مشابهی در دستور کار باشد. اتفاقاتی که از آن زمان به بعد رخ داد را نمی توان به عقب برگرداند، در حال حاضر توازن قدرت در هر دو کشور تغییر کرده و تردیدهای بسیار در واشنگتن نسبت به نیات و نقش منطقه ای ایران ایجاد شده است.
 
با این حال شدت، صداقت و سرعت مذاکرات هفته گذشته عمیقا بر مقامات آمریکایی اثر گذاشته است. همه آنها به خوبی می دانند که خاورمیانه در حال حاضر تا چه اندازه در مخاطره است و فضای منطقه تا چه اندازه می تواند برای تغییر باز باشد. به نظر می رسد لحظه درست برای صف آرایی مجدد فرارسیده و دور از ذهن نیست که سناریوهایی دراین زمینه طرح شود.
 
افزایش شکاف
آیریش تایمز مدعی است: مفادی که 10 سال پیش پیشنهاد شده بود هنوز در رابطه با سوریه قابل بررسی است؛ در مورد اسرائیل، در مورد نیروهای نیابتی ایران در حزب الله و در مورد ناآرامی های گسترده تر جهان عرب، انقلاب های منحرف شده، اصلاحات ناقص و افزایش شکاف میان سنی و شیعه در جهان اسلام.
 
 این امر نباید در سایه بی اعتمادی به اسرائیل و عربستان قرار گیرد که رهبران شان علاقه شدیدی به برهم زدن روند تغییرات دارند. گیجی و پریشانی آنها یادآور سخن گئورگی آرباتوف، مشاور گورباچف در سال 1989 خطاب به غرب است: «ما کار وحشتناکی با شما خواهیم کرد: ما شما را از دشمن تان محروم خواهیم کرد.»
 
 معامله بزرگ ایران- آمریکا در این شرایط، اسرائیل را مجبور می کند با جدیت بیشتری به مسئله فلسطین بپردازد. این توافق از سوی دیگر سعودی ها را با اپوزیسیون سنی در سوریه تنها خواهد گذاشت تا مجبور شوند حمایت شان از ارتش مصر را از ترس اخوان المسلمین بازنگری کنند.
 
 تمام عوامل فوق الذکر در مورد یک توافق، شکاف در جهان اسلام که رقابت ایران و عربستان نیز بر شدت آن افزوده، کاهش می یابد و کلیشه های ضد اسلام در اروپا و دیگر نقاط تقویت می شوند.
 
 اوباما نیازمند یک میراث است و با واکنش زیرکانه در به تاخیر انداختن مداخله نظامی در سوریه، به جریان شدید افکار عمومی آمریکا که علیه این اقدام بود، پاسخ داد. اوباما که در دستیابی به طرح محور آسیای خود موفق نبوده، در پیگیری این توافق جدی خواهد بود.
 

 

 
 
 
 

 

 
نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 8:50 توسط savalan| |
کاخ سفید دست از متحد قدیمی نمی کشد

تداوم اتحاد واشنگتن - ریاض در سایه اختلاف ها

دکتر علی‌اکبر اسدی، تحلیلگر مسائل منطقه در گفنگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به فراز و نشیب های موجود در رابطه ریاض و واشنگتن تاکید می کند که عربستان در کوتاه و بلندمدت همچنان حرفی برای گفتن در منطقه خواهد داشت
 
 
 
گفتگو از : 
شهرزاد سعيدي
 
 

دیپلماسی ایرانی: ریاض حزب الله را تهدید کرد. عربستان اعلام کرده است که در صورت مشارکت حزب الله در جنگ کوه های "قلمون" لبنان را از صیدا تا طرابلس به آتش خواهد کشید.به گفته منابع آل سعود، حزب الله لبنان در حال آماده سازی خود برای همراهی ارتش سوریه در عملیات نظامی علیه تروریست ها در کوه های قلمون است.تروریست های جبهه النصره و "داعش" که ارتش بندر بن سلطان رئیس سرویس امنیتی عربستان در سوریه محسوب می شود، در این کوه ها مخفی شده اند. هدف از این امر محاصره کردن نیروهای حزب الله در جنوب لبنان و باز کردن یک خط امدادی از لبنان تا کوه های قلمون اعلام شده است.از سوی دیگر حزب الله هم به خوبی می داند در صورتی که شکست ارتش سوریه در جنگ قلمون قدرت و نفوذ عربستان در مرز سوریه و لبنان افزایش خواهد داد، این امر به معنی مختل شدن شریان نظامی میان دو کشور می شود که در حقیقت این امر تهدیدی جدی برای حزب الله است.

اما سیاست های سعودی ها همیشه هم مورد تایید نیست این بار جفری فلتمن گفته است، من پلیدتر و بدتر از دولت سعودی را در عمر خود ندیده ام. من نمی دانم این دولت چگونه به حاکمیت خود ادامه خواهد داد. آیا این همه کینه عاقلانه است؟ دکتر علی اکبر اسدی، تحلیلگر مسائل منطقه، به بررسی این تهدید عربستان علیه حزب الله و اختلافات میان ریاض واشنگتن پرداخته است.

سیاست عربستان در منطقه همیشه مورد انتقاد بوده است اما اینبار جفری فلتمن ریاض رابه باد انتقاد گرفته و حتی گفته است من دولتی "بدترو "وقیح تراز دولت عربستان ندیده ام و نمی دانم که چطور دولت عربستان همچنان به حکومت خود ادامه می دهد. چطور شده است که امریکا از همپیمان همیشگی خود در منطقه اینگونه انتقاد می کند؟

امریکا و عربستان از چندین دهه قبل در سطح منطقه دارای نوعی روابط با عنوان متحد یکدیگر بودند و عربستان نیز همیشه سعی کرده است که در منطقه به عنوان همپیمان امریکا عمل کند. در طول یک دهه گذشته یک سری مشکلات جدی در روابط امریکا و عربستان ایجاد شده که آن شکل از اتحاد مستحکمی که دو کشور تا دوره جنگ سرد و حتی تا دهه 1990 داشتند دچار تغییر و تحولاتی شده است. البته هرچند که ریاض و واشنگتن همچنان به عنوان دو متحد هستند اما روابط آنها دچارمشکلاتی شده و اتحاد آنها بدان معنا نیست که در تمامی حوزه ها و تحولات دارای اهداف، منافع و سیاست های مشترک یا نزدیکی باشند. این مشکلات در روابط امریکا و عربستان پس از 11 سپتامبر 2001 آغاز شد و دیدگاه هایی که در خصوص عربستان در امریکا مطرح شد و از این کشور با عنوان دولت حامی تروریسم یاد شد. پس از آن مقطع در خصوص جنگ عراق شاهد انتقادات و مخالفت های جدی سعودی ها به امریکا بودیم و استدلال سعودی ها بر این بود که امریکا با جنگ در عراق این کشور را عملا به دست ایران سپرده است و تا به امروز هم اختلاف دیدگاه های عربستان با امریکا در خصوص عراق همچنان باقی است.

پس از این دوره و در طول تحولات جدید جهان عرب از سال 2011 شاهد گسترش اختلافات امریکا و عربستان هستیم که این موضوع سبب ایجاد نارضایتی هایی در هر دو طرف شده است. به عنوان مثال در مصر در حالیکه امریکایی ها با شرایط جدید به نوعی کنار آمدند و کنار رفتن مبارک را پذیرفتند، سعودی ها از این سیاست امریکا به شدت عصبانی شدند، همچنین در حوزه های دیگر همانند بحرین به رغم آنکه اشتراکات دیدگاه هایی میان دو کشور عربستان و امریکا وجود دارد اختلافاتی هم هست، به عنوان مثال عربستان به شدت از نخست وزیر بحرین حمایت می کند و خواستار سرکوب جنبش مردمی است اما امریکایی ها خواستار تعدیل ها و کنترل بحران هستند که یکی از اقدامات آنها برکناری نخست وزیر و انجام اصلاحات در بحرین است، هرچند که این اصلاحات وسیع هم نباشد. در موارد دیگری نیز شاهد اختلافات عربستان و امریکا هستیم که به رغم آنکه این اختلاف ها به شکل رسمی از سوی مقامات رسمی اعلام نمی شود اما وجود دارد و در برخی موارد ممکن است همانند صحبت های فلتمن خود را نشان دهد.

مساله دیگری که فلتمن بازهم اشاره کرده بود موضوع تعامل با لبنان بود که وی تاکید کرده بود سعودی ها نه دوست دارند اسمی از لبنان بشنوند و نه نامی از میشل سلیمان و به معنای دیگر مخالف تشکیل دولت در لبنان هستندسیاست ریاض را در قبال لبنان چگونه ارزیابی می کنید و این مخالفت برای چیست؟

در خصوص لبنان باید گفت که این کشور به عنوان یک پازل از سیاست کلی عربستان در منطقه تلقی می شود که از یک سو به بحران سوریه ارتباط پیدا می کند و از سوی دیگر به بحث محور مقاومت و حزب الله لبنان. به نظر می رسد سعودی ها با توجه به تحولاتی که در منطقه اتفاق افتاده سمت و سوی رادیکالی بیشتری به سیاست های خود داده است و واهمه ای از تشدید بحران های منطقه ای ندارد. به عنوان مثال در خصوص سوریه به شکل جدی از گروه های مخالف و افراط گرا حمایت می کند، در حالیکه امریکا در این خصوص ملاحظاتی دارد. در خصوص لبنان نیز برای امریکایی ها بحث امنیت اسرائیل بسیار مهم است و بحث اینکه حزب الله نتواند نقش آفرینی جدی داشته باشد اما با این موضوع هم مخالف است که بحران و بی ثباتی در این کشور توسعه پیدا کند. در حالیکه عربستان چندان واهمه ای از تشدید بحران و بی ثباتی در لبنان ندارد و به ویژه به فکر استفاده از فضای لبنان برای تشدید بحران سوریه و تضعیف نقش منطقه ای حزب الله است.

بله سوال مهم دیگر این است که عربستان اخیرا تهدید کرده که اگر حزب الله در جنگ قلمون شرکت کند، لبنان را از صیدا تا طرابلس به آتش خواهد کشیدخصومت ریاض با حزب الله از کجا سرچشمه می گیرد؟ آیا این در حال حاضر تنها مساله سوریه مطرح است؟

یکی از اهداف مهم ریاض در سطح منطقه تضعیف محور مقاومت به ویژه تضعیف رویکرد و گفتمان مقاومت در سطح جهان عرب است که چند بازیگر اصلی محور مقاومت سوریه، حزب الله، حماس (البته در طول دو سال اخیر با تغییرات و مشکلاتی مواجه بوده است)و ایران است. خصومت و مخالفت ریاض با حزب الله به چند عامل بستگی دارد:

۱. ریاض به هر شکلی از گسترش نقش منطقه ای حزب الله هراسان بوده و مخالف آن است. به دلیل آنکه حزب الله الگوی جدیدی در جهان عرب ارائه می دهد که الگوی مقاومت است و در جنگ ۳۳ روزه این الگو را و همچنین در سایر عرصه هانشان داد . گسترش این الگو و برجسته شدن آن سبب تضعیف مشروعیت رژیم های محافظه کار عرب است.

۲. از نظر استراتژیک نیز با توجه به اینکه حزب الله متحد منطقه ای ایران است ریاض به شدت به دنبال تضعیف آن است تا بتواند نقش ایران را در جهان عرب به شدت محدود کند

۳. بحث سوریه نیز موضوع دیگری است که حزب الله تا به امروز نشان داده که در حمایت از دولت سوریه جدی است و بر تغییر معادلات عرصه نبرد از جمله نبرد القصیر موثر بوده و در حال حاضر نیز با حمایت هایی که در نبردهای آینده می کند، می تواند موقعیت دولت سوریه را ارتقا دهد و به ویژه درکوه های قلمون که منطقه استراتژیکی است و هم اکنون گروه های افراطی از طریق آن به نیروهای خود در حومه دمشق کمک می کنند. بنابراین اگر دولت سوریه با کمک حزب الله بتواند بر این مناطق مسلط شود در مناطق مرزی سوریه و لبنان وضعیت گروه های افراطی به شدت متزلزل خواهد شد و می تواند صحنه نبرد را به ضرر گروه های مخالف کند. به همین دلیل است که ریاض از توافق میان روسیه و امریکا برای خلع سلاح شیمیایی که موجب کنارگذاشتن گزینه نظامی شد به شدت عصابی هستند. در حال حاضر عربستان سعی می کند موضع مستقلی در خصوص سوریه اتخاذ کند تا بتواند هرچه بیشتر به تسلیح مخالفان سوری کمک کند.

آیا ممکن است عربستان با توجه به تهدیدی که کرده وارد چنین جنگی شود به دلیل آنکه این کوه ها در دست ارتش سوریه است و آنچه ریاض اعلام کرده برای عدم دخالت حزب الله بوده است؟

اگر منظور شما آن است که عربستان به طور مستقل وارد چنین جنگی شود بسیار بعید و غیر ممکن است. آنچه که سعودی ها مطرح کردند تنها برای تهدید بوده است چراکه عربستان از نظر سیاسی، نظامی و همکاری ها و ائتلاف هایی که در منطقه دارد و هماهنگی هایی که با امریکا و غرب دارد چنین توانمندی و فرصتی را ندارد که مستقیما وارد جنگ شود.

نکته دیگر آن است که عربستان به گروه هایی داخل لبنان حمایت می کند و شاید سعی دارد از طریق گروه ها و جریان های نیابتی بی ثباتی بیشتری را در لبنان ایجاد کند که به نظر می رسد عربستان در این خصوص سرمایه گذاری بیشتری کند. این روند هم پیامدهای منفی برای لبنان خواهد داشت و برای سعودی ها نیز بدون هزینه نخواهد بود.

در خصوص سرنوشت عربستان با توجه به سیاستی که این روزها اتخاذ می کند، چگونه فکر می کنید؟ آیا ممکن است همانند قطر منزوی شود؟

بعید به نظر می رسد، چراکه اختلاف نظر ها وجود دارد و در دهه های گذشته نیز وجود داشته، تحولات هم فراز و نشیب داشته است. اما عربستان با قطر متفاوت است، چرا که عربستان از نظر قدرت و منابع انرژی و همچنین نقشی که در منطقه دارد گروه های مختلفی از جمله سلفی ها را حمایت می کند. عربستان در کوتاه مدت و میان مدت همچنان به عنوان یک بازیگر مهم ایفای نقش خواهد کرد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 8:49 توسط savalan| |
دیگر ملاقات مقامات ایران - آمریکا زیر ذره بین نیست

عادی سازی دیدارهای دوستانه دشمنان قدیمی

ملاقات معاون وزیر خارجه ایران و وندی شرمن، نماینده آمریکا در مذاکرات هسته ای در حاشیه نشست ژنو، مانند دیدار ظریف و کری یا مکالمه تلفنی اوباما با روحانی، پوشش رسانه ای وسیعی نداشت. این روند حاکی از عادی شدن چنین دیدارهایی بین دشمنان قدیمی است.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: زمانی که باراک اوباما و حسن روحانی، گفت و گوی تلفنی تاریخی خود را در اواخر ماه سپتامبر انجام دادند، پوشش رسانه ای وسیعی برای این مکالمه تلفنی بی سابقه، برقرار شد. اما زمانی که عباس عراقچی، معاون وزارت خارجه ایران با وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد هسته ای از آمریکا، در حاشیه مذاکرات هسته ای ژنو، ملاقاتی یک ساعته داشت، بازار شایعه پراکنی در مورد آن داغ نبود و رسانه ها نیز این دیدار را زیر ذره بین قرار ندادند.

به گزارش کریستین ساینس مانیتور، تفاوت واکنش به این رویداد در بازه زمانی یک ماهه حاکی از آن است که برقراری روابط غیر عادی، با چه سرعتی می تواند عادی شود. هنگامی که در مورد ملاقات نمایندگان ایران و آمریکا در حاشیه مذاکرات ژنو، از مقامات تهران سئوال شد، آنها پاسخ دادند گفتند موضوع خیلی مهمی نبوده و لحن آنها چنان بود که نشان دهند یک ملاقات عادی انجام شده است، همانگونه که ایران با نمایندگان سایر کشورها دیدار دوجانبه داشته است. به نظر می رسد آمریکایی ها نیز این روابط  که زمانی ممنوعه بود، را اینک در دستور کار دیپلماتیک خود قرار داده اند.

یک مقام عالی رتبه آمریکایی پس از مذاکرات دو روزه ژنو گفت: نمی گویم این ملاقات ها خیلی خیلی عادی است، اما مانند گذشته یک اتفاق منحصر به فرد به شمار نمی رود و این اتفاق خوبی است. به گفته وی، نشست ایران – آمریکا، به طور حرفه ای برگزار شد و مانند نشست های دیگری بود که آمریکایی ها با نمایندگان سایر کشورها انجام می دهند.

در ماه های اخیر تعدیل مواضع در برابر آمریکا، همزمان با ملاقات مقامات عالی رتبه تهران و واشینگتن بود، که در تاریخ جمهوری اسلامی، بی سابقه بود. اما کارشناسان خاطرنشان می کنند که نباید حرکت دیپلماتیک جدید ایران برای حل مساله هسته ای را با غلبه بر چالش های تاریخی و تفاوت های ایدئولوژیک  بین تهران و واشینگتن -که دهه هاست ایران و آمریکا را در مقابل یکدیگر قرار داده است- اشتباه گرفت.

علی واعظ، تحلیلگر امور ایران در گروه بین المللی بحران که از نزدیک مذاکرات ژنو را دنبال می کرد، می گوید: دیگر تابوی ارتباط ایران و آمریکا در سطح عالی، وجود ندارد اما نباید گمان کرد این به منزله از سرگیری روابط دوجانبه است. به گفته وی، مساله هسته ای به بوته آزمونی برای کاهش تنش های دوجانبه تبدیل شده است. به بیان دیگر، شکست در حل مساله هسته ای ایران، گرمای ایجاد شده در روابط تهران – واشینگن را نیز از بین می برد.  

آمریکا همچنان شیطان است

باید گفت باوجود روی کار آمدن دولت روحانی و گفت و گوی تلفنی وی با اوباما، همچنان شعارهای ضد آمریکایی در ایران سر داده می شود. کارشناسان می گویند، زخم ایران و آمریکا خیلی کهنه است و برای مرحم نهادن بر آن، زمان زیادی لازم است. روحانی ماه گذشته در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، از ملت بزرگ آمریکا سخن گفت، او گفت به دنبال افزایش تنش با آمریکا نیست و دو طرف باید به چارچوبی برای مدیریت تفاوت ها دست یابند. از سوی دیگر، رو به گرمی نهادن روابط تهران – واشینگتن، موضوع دست کشیدن از شعار مرگ بر آمریکا در ایران را بر سر زبان ها انداخته است. با این حال، محافظه کاران در تهران همچنان بر این شعار تاکید دارند و در فرودگاه نیز با لنگه کفش به استقبال روحانی رفتند که در مسیر بازگشت از نیویورک به تهران با اوباما تلفنی گفت و گو کرده بود.

دیگر تابوی ارتباط ایران و آمریکا در سطح عالی، وجود ندارد اما نباید گمان کرد این به منزله از سرگیری روابط دوجانبه است.

احمد خاتمی، در نماز جمعه تاکید کرد آمریکا شیطان بزرگ است. او این پرسش را مطرح کرد که در 35 سال گذشته، شیطان بزرگ تر شده یا کوچکتر؟ و پاسخ داد، اگر در گذشته آمریکا یک مار در مقابل ایران بود اکنون افعی شده است و هر فتنه ای در ایران اتفاق می افتد از آمریکا ناشی می شود.

اثبات حسن نیت

این در حالی است که رهبری نیز همچنان در مورد حسن نیت آمریکا ، تردید دارند. ایشان در بهمن ماه گذشته در یکی از سخنرانی های مهم ، اظهار داشتند با مذاکره با آمریکا مخالفتی ندارند . همچنین پیش از سفر حسن روحانی به نیویورک، ایشان در یک سخنرانی دیگر به نرمش قهرمانانه در مذاکرات هسته ای اشاره کردند.

محمد جواد ظریف، مسئول مذاکرات هسته ای ایران که به ژنو سفر کرده بود نیز پس از پایان این مذاکرات به خبرنگاران گفت: ما آماده ایم به آمریکا اجازه دهیم حسن نیت خود را ثابت کند. وی افزود: امیدوارم این بار همه در آزمون اعتمادسازی موفق شوند.

رفتار همراه با احتیاط

هرچند رهبری به نرمش قهرمانه اشاره کرده اند اما می گویند برخی از آنچه که در نیویورک انجام شد، مناسب نبود. از سوی دیگر سیاست های این تغییرات به اندازه ای در ایران حساس است که زمانی که کیهان نقل قولی را از ظریف منتشر کرد، وی روانه بیمارستان شد. وزیر خارجه ایران در واکنش به این مطلب کیهان در صفحه فیس بوک خود نوشت: صبح پس از اینکه تیتیر کیهان را دیدم کمردرد گرفتم و حتی نمی توانم بنشینم یا بایستم. ظریف گفت از این به بعد هر چه بخواهد بگوید را علنی می گوید تا از آن سوء برداشت نشود. کمردرد ظریف تا زمانی که به ژنو سفر کرد هم ادامه داشت. به نحوی که وی با ویلچر حرکت می کرد. یک مقام آمریکایی در  مورد ویلپر نشینی ظریف به خبرنگاران گفت: هیچ کس در بین ما نیز که مشکل مشابهی نداشته باشد.همه ما با تیتیر رسانه ها و حتی کتاب هایی در انتقاد از خود مواجه شده ایم.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 10

نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 8:45 توسط savalan| |
حقایقی ترسناک تر از نقشه تجزیه

خفقان بیداد می کند آقایان

چهار نسل تحمل کرده ایم و متعاقبا امروز به جایی رسیده ایم که در آن تمام کشورهای عربی بدون استثنا شاهد جمعیت مردمی هستند که یکصدا احیای شان،اعتبار و دموکراسی را فریاد می زنند. مردمی که خواهان اصلاحات در قانون اساسی هستند
 
نویسنده : 
رامی خوری
 
 
 
 

 دیپلماسی ایرانی: دو هفته پیش نیویورک تایمز نقشه و مقاله ای به چاپ رساند مبنی بر اینکه شاید تحولات اخیر در منطقه منجر به تقسیم شدن کشورهای عربی به کشورهای کوچکتر شود.از آنجایی که مقاله توسط تحلیل گر باسابقه رابین رایت نوشته شده بود جنجال و تحقیق گسترده ای در دایره تحلیل گرانی که بر روی مسائل خاورمیانه تمرکز دارند به راه انداخت. این نقشه در خاور میانه هم زمزمه های بسیاری  را به راه انداخت دال بر اینکه این نقشه در حقیقت گویای نیت جدید قدرتهای غربی و اسرائیل و دیگر نیت های شوم برای تقسیم کشورهای پرجمعیت و بانفوذ عربی به کشورهای کوچک و ضعیف است.

 عنوان مقاله " چطور می توان پنج کشور را به چهارده کشور تقسیم کرد: نیز تا حدودی به این گمنه زنی بدبینانه دامن زد.  این مقاله اعراب را برد به سالهای 1916-1918 ، زمانی که استعمار گران فرانسه و انگلیس سرزمینهای عثمانی را به اردن ، سوریه ، لبنان ، عراق  و اسرائیل تقسیم کردند در حالی که کار دستی استعماری آنها هویتهای جدید و مستقلی از قبیل کویت ، بحرین ، امارات متحد عربی و غیره را بوجود آورد. در مقاله رایت از احتمال تقسیم کردن لیبی به سه بخش ، عراق و سوریه به پنج بخش (دروزیها ، کردها ، علوی ها ،شیعیان و سنی ها) ، عربستان سعودی به پنج قسمت و یمن به دو قسمت سخن گفته شده بود.احتمالا سوریه این تجزیه را در بخش های مشوش و چند حزبی آغاز کند.این چیزی نبود که مورد علاقه سوری ها باشد اما اکنون سوال اینجاست که آیا تنش های قومی و تشنج می تواند به خلق کشورهای کوچکی منتهی شود که بر اساس میل و اراده مردم شان شکل نگرفته اند؟

اکثر منتقدان این مقاله از احتمال روی کار آمدن دوباره قدرتهای خارجی در خاورمیانه مضطرب بودند. دو واقعه تلخ یادآور این موضوع است:توانایی و تمایل قدرتهای خارجی به دخالت کردن در امور داخلی کشورهای منطقه  و موقعیت های  داخلی نابسامان و ناتوانی کلی اعراب برای جلوگیری از این آسیب. درک عکس العمل نا ملایم اعراب که از احتمال تغییر نقشه در بیم هستند کار سختی نیست اما بیشتر از آن در هراسم که این مساله خبر بد روز نخواهد بود،خبر بد واقعی پا بر جا ماندن کشورهای عربی و چگونگی مدیریت کردن سرزمینهایی است که پادشاهان عرب از  1920 به ارث برده اند.

نقشه هراس انگیز نقشه ای نیست که دو هفته پیش در نیویورک تایمز به چاپ رسید، بلکه نقشه کنونی و موقعیت حاضر کشورهای عرب و نزدیک یک قرن خود مختاری انها است که خطر واقعی را در خود جای داده است.در حال حتی یک دموکراسی قابل اطمینان عرب و حتی یک سرزمین مجزای عرب که در آن مردم از حکومت راضی باشد وجود ندارد.  حتی یک جامعه عرب که در آن زنان و مردان بتوانند از تمامی حقوق انسانی خود ، خلاقیت ، بحث ، اظهار نظر آزادانه و نقد بدون ترس بهره مند باشد وجود ندارد. کدام جامعه عربی مدعی دستیابی به سطحی منطقی و پایدار از توسعه اقتصادی و اجتماعیست ،چه رسد به توسعه عادلانه ؟ کدام کشور عربی برای حفظ سرمایه ها و منابع خود به خصوص اراضی زراعی و منابع آب شیرین تلاش کرده است؟  کدام کشور عربی صدها بیلیون دلار صرف هرینه سلاحهای خارجی و دیگر واردات کرده و امنیت مردم و سرزمینش را بیمه کرده است؟ کدام کشور عربی سیستم آموزشی توسعه داده که در آن از میلیونها مغز جوان عرب  به جای افکار احاطه شده و پوچ استفاده شده باشد؟

این واقعیت انحرافی جامعه عرب و شرایط کنونی اش نه تنها باید ما را از هر نقشه احتمالی در آینده نهراساند  بلکه باید شرمگین کند. چهار نسل تحمل کرده ایم و متعاقبا امروز به جایی رسیده ایم که در آن تمام کشورهای عربی بدون استثنا شاهد جمعیت مردمی هستند که یکصدا  احیای شان و اعتبار و  دموکراسی را فریاد می زنند. مردمی که خواهان اصلاحات در قانون اساسی هستند . مردمی که در بسیاری از فضاهای رسانه ای یا مجازی در کشورهای مرفه مملو از نفت عربی به بیان اظهار نظرهای خود می پردازند چرا که اگر این مطالبه ها را از این قبیل فضاها به بیرون کشیده و بر زبان بیاورند به زندان خواهند افتاد. چیز زیادی برای فخرفروشی در جامعه کنونی و مستقل عرب به چشم نمی خورد بلکه مسائلی که نیاز به بازسازی و احیا  در راستای  احترام به حقوق بشر دارند ، بیشتر و چشمگیرتر است. من خیلی به مرزهای روی نقشه ها اهمیتی نمی دهم  بلکه آنچه بیشتر توجه من را به خود جلب می کند تجربه های مدیریت ملی است که در بسیاری از موارد ناامید کننده و حتی در برخی موارد متروک و رها شده است.

منبع: دیلی استار/  ترجمه: مریم پاداش

نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 8:43 توسط savalan| |
 
کارنی

جی کارنی برنامه ارائه شده توسط نمایندگان ایران را مفید توصیف کرده است

دولت آمریکا از طرح پیشنهادی ایران برای حل مساله هسته‌ای استقبال کرده و یک مقام ایرانی خواستار واکنش مساعد غرب به این پیشنهاد شده است.

به گزارش شبکه تلویزیونی سی‌بی‌اس آمریکا، جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید، در واکنش به طرح پیشنهادی ایران که در نشست اخیر ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در ژنو ارائه شد، گفته که "پییشهاد ایران در مورد برنامه اتمی آن کشور مفید است" و افزوده است که این طرح "جدی و دارای محتوایی است که قبلا دیده نشده بود."

آقای کارنی در عین حال هشدار داد که نباید انتظار داشت که مذاکرات بین ایران و شش قدرت جهانی به تحولی فوری در شرایط کنونی منجر شود.

جدیدترین دور مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ روز گذشته در ژنو خاتمه یافت در حالیکه طرف‌های شرکت‌کننده در مجموع، این دور مذاکرات را در مقایسه با گذشته، مثبت و مفیدتر توصیف کرده‌اند.

در نخستین نشست این اجلاس در روز سه شنبه، محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، طرح پیشنهادی کشورش را به نمایندگان شرکت‌کننده ارائه داد و گفته می‌شود که این طرح در ادامه اجلاس مورد بررسی قرار گرفت.

اجلاس ژنو

وزیر خارجه ایران پیشنهاد خود برای حل بحران هسته‌ای را در نشست ژنو مطرح کرد

آقای کارنی در مورد این نشست گفته است که "ما برنامه ارائه شده توسط نمایندگان ایران را بسیار مفید یافتیم." وی افزود که هرنوع تفاهمی با ایران باید به جامعه جهانی ثابت کند که برنامه‌های هسته‌ای آن کشور منحصرا دارای مقاصد غیرنظامی است.

در بسیاری از جلسات قبلی گروه ۱+۵ و ایران، نمایندگان ایران تاکید داشتند که دستور کار مذاکرات باید شامل مجموعه‌ای وسیع از موضوعات بین‌المللی باشد و در مواردی، بر مشارکت جمهوری اسلامی در مدیریت مسایل جهانی تاکید داشتند در حالیکه کشورهای غربی اصرار می‌ورزیدند که نخست باید مساله هسته‌ای حل و فصل شود.

به همین دلیل هم گاه کشورهای غربی جمهوری اسلامی را متهم می‌کردند که به جای بحث پیرامون نحوه برطرف کردن نگرانی جهانی در مورد برنامه های هسته‌ای خود، در صدد وقت کشی برآمده‌ است تا این برنامه‌ها را با اهداف نظامی دنبال کند.

به گزارش سی‌بی‌اس، در نشست اخیر در ژنو، طرف‌های مذاکره به موضوع اصلی پرداختند و نمایندگان گروه ۱+۵ به شکلی صریح و مستقیم، با طرف ایرانی گفتگو کردند.

در انتظار واکنش غرب

مقامات و رسانه‌های دولتی ایران نیز نشست ژنو را مفید توصیف کرده و گفته‌اند که حل و فصل پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی و رفع تحریم‌های خارجی علیه ایران دور از دسترس نیست. آنان خواستار واکنش مساعد طرف مقابل شده‌اند.

به گزارش واحد مرکزی خبر، وزیر امور خارجه ایران گفته "جامعه بین‌الملل امروز برای حل بحران [هسته‌ای ایران] راهکار دارد" و افزوده است که "در نیویورک و ژنو با این دید وارد مذاکرات شدیم و نمایندگان آنان هم نشان دادند که اراده لازم سیاسی را دارند تا این فرآیند به پیش برود."

اجلاس آلماتی

کشورهای غربی موضعگیری ایران در جلسات قبلی را سازنده نمی‌دانستند

وی یادآور شده که مذاکرات عمیق‌تری لازم است و قرار است دور بعدی مذاکرات در روزهای ۶ و ۷ نوامبر در ژنو دنبال شود.

همچنین، به گزارش واحد مرکزی خبر، غلامحسین دهقان، سفیر و معاون نمایندگی دایم جمهوری اسلامی نزد سازمان ملل، در سخنانی در کمیته خلع سلاح و امنیت ملی این سازمان تاکید کرد که ایران "با صداقت کامل" وارد مذاکرات ژنو شد و انتظار دارد طرف مقابل نیز به همین نحو عمل کند.

آقای دهقان گفته که دولت ایران مایل است "در فرآیند مذاکراتی جدی، زمان‌‌بندی شده و نتیجه‌بخش، نگرانی طرف‌های مقابل را رفع کند."

وی افزود که دولت او از طرف مقابل انتظار دارد "با شناسایی حق مسلم جمهوری اسلامی ایران در استفاده از انرژی صلح آمیز هسته‌ای، شامل برخورداری از چرخه کامل ملی سوخت هسته‌ای، نگرانی های ایران را با برداشتن همه تحریم های یک‌جانبه و چند‌جانبه مرتفع کند."

این مقام ایرانی گفت که پیشنهاد ارائه شده توسط وزیر خارجه کشورش "مجموعه منسجمی برای پیشبرد مذاکرات" است و افزود که "طرف مقابل هم باید با استفاده از این فرصت، ثابت کند که در یافتن راه حل برای این مساله صادق است."

غلامحسین دهقان اظهار داشت که تعداد زیادی از کشورها از مذاکرات اخیر ژنو حمایت و ابراز امیدواری کرده‌اند که این مذاکرات به نتیجه موفقیت‌آمیز برسد. وی در عین حال گفت: "تنها یک رژیم در منطقه ما وجود دارد که مخالف این مذاکرات است و تمام تلاش خود را برای به شکست کشاندن آن انجام می‌دهد و آن اسرائیل است."

نوشته شده در جمعه 26 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:51 توسط savalan| |

 

محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران کنفرانس ژنو را بعلت کمردرد روی صندلی چرخدار ترک کرد

سال‌ها بود که ایران و شش قدرت جهانی راهی برای درک یکدیگر پیدا نمی‌کردند. تنها وجه مشترک، موقعیت ناخوشایند دو طرف در پشت میز مذاکره بود.

اما دیپلمات‌ها این بار در ژنو موضوع نامتعارفی برای آغاز گفتگو با مقامات ایران پیدا کردند: نگرانی درباره کمردرد وزیر خارجه جدید ایران.

در روزهای گذشته محمد جواد ظریف آخرین وضعیت کمردردش را در صفحه فیس‌بوکش منتشر می‌کرد- حتی در توئیتر عکسی منتشر شد که او را در پرواز به ژنو در حالت خوابیده نشان می‌داد تا به کمرش فشار نیاید.

به محض اینکه مذاکرات روز سه شنبه (۲۳ مهر) آغاز شد دیپلمات‌ها از آقای ظریف درباره کمرش پرسیدند و توصیه هایی به او کردند.

یک مقام ارشد دولت آمریکا با لبخند گفت: "من هم این کار را کردم، همه این کار را کردند."

پس از اینکه زمینه مشترک فراهم شد، دیپلمات‌ها کار را شروع کردند.

آقای ظریف با استفاده از پاور پوینتی که از لپ تاپ لنوووی سیاهرنگش آن را اجرا می‌کرد، خطوط کلی طرحی را که قرار است به مناقشه هسته‌ای ایران پایان دهد، ترسیم کرد.

دیپلمات‌ها برای اولین بار پس از سال‌ها گفتند در جریان جزئیات ماهیت برنامه هسته‌ای ایران قرار گرفته‌اند.

گفتگوها به انگلیسی بود و از این جهت نیز با دور مذاکرات قبلی که ترجمه از انگلیسی به فارسی و بالعکس، باعث کندی کار می‌شد، تفاوت داشت.

آقای ظریف گفت: "برای رعایت انصاف در حق دوستانمان در ۱+۵، باید بگویم آنها رویکرد متفاوتی نشان دادند."

یک دیپلمات ارشد آمریکایی گفت: "من دو سال است در این گفتگوها حضور دارم و تاکنون چنین گفتگوی فشرده، سرراست و بی‌غرضی را از نمایندگان ایران ندیده بودم."

هیچیک از طرفین درباره جزئیات طرح ایران سخنی نخواهد گفت؛ مذاکرات اصلی علنی نخواهد بود.

اما توافق نهایی باید پاسخگوی خواسته‌های سال‌های اخیر قدرت‌های جهانی باشد: توقف غنی‌سازی اورانیوم، انتقال ذخیره اورانیم با غلظت کم و متوسط به خارج از ایران و تعطیلی نیروگاه بشدت حفاظت شده فردو.

درخواست‌های ایران هم از کشورهای خارجی (به خصوص غرب) کاملا مشخص هستند: لغو تحریم‌ها و به رسمیت شناختن آنچه جمهوری اسلامی حق غنی‌سازی اورانیوم می‌نامد.

این خواسته‌های متضاد بی‌تردید موضوع گفتگوهای کارشناسان تحریم و کارشناسان هسته‌ای در هفته های آینده خواهد بود.

این دور از گفتگوها نکته مهمی را هم برجسته کرد: ایران و آمریکا بی سر و صدا به گفتگوهای مستقیم و علنی عادت می‌کنند.

اواخر روز سه‌شنبه دیپلمات‌های ایرانی و آمریکایی در حاشیه کنفرانس با هم دیدار کردند. آمریکا این گفتگو را "مفید" توصیف کرد.

این ملاقات پس از دو گفتگوی تاریخی اتفاق افتاد: گفتگوی رو در روی محمدجواد ظریف با جان کری وزیر خارجه آمریکا و پانزده دقیقه گفتگوی تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی.

ممنوعیتی که مانع از گفتگوی مستقیم (یا اعتراف به این گفتگوها) می‌شد، بر طرف شده است.

به گفته یک مقام آمریکایی که در ژنو حاضر بود، این گفتگوها "دیگر خط قرمز نیست، و این چیز خوبی است."

برای دولت تازه ایران هم این دور از گفتگوها بدون دستاورد نبوده است.

حسن روحانی در ماه ژوئیه با وعده پایان دادن به رویارویی بی‌مورد با دنیا انتخاب شد، بنابراین دولت او می‌خواست نشان دهد کنفرانس ژنو نماد گام مهمی است که برای پایان دادن به انزوای جمهوری اسلامی برداشته شده است.

به نظر می‌رسد در پایان گفتگوهای دو روزه ژنو، تاب و توان آقای ظریف هم به پایان رسیده باشد. او کنفرانس را روی صندلی چرخدار ترک کرد اما از همانجا برای دیگران دست تکان داد.

بعد از سال‌ها بی اعتمادی، کمردرد، یخ رابطه را شکسته است.

 
نوشته شده در جمعه 26 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:38 توسط savalan| |
دیدگاه کنث پولک در مورد کمبود وقت برای ایران

آمریکا زمان دارد، روحانی نه

روحانی می خواهد به عنوان نخستین حرکت سیاسی بزرگ خود، ایران را از بن بست هسته ای بیرون بکشد.اگر روحانی خیلی زود به مصالحه ای با جامعه بین المللی دست نیابد، شکستی بزرگ را در کارنامه خود رقم می زند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: از امروز دور دیگری از مذاکرات هسته ای بین ایران در یک سو و آمریکا و متحدان اش در سوی دیگر، برگزار شده است. امیدواری ها نسبت به  این دور از مذاکرات بیشتر است، چرا که اخیرا حسن روحانی میانه رو به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شده و می گوید برای توافق هسته ای و بهبود روابط با جامعه بین المللی آمادگی دارد.

به گزارش المانیتور، یکی از مبناهای متصور برای رویکرد آمریکا در این مذاکرات این است که ایالات متحده زمان ندارد و ایرانی ها دارند. در نتیجه آمریکا نمی تواند اجازه دهد مذاکرات به ورطه وقت کشی وارد شود و باید سرعت تصمیم گیری ها را افزایش دهد. نظریه پردازان این دیدگاه در توجیه نگاه خود می گویند: ایران بیش از اینکه به دنبال لغو تحریم ها باشد ، برای پیشبرد اهداف هسته ای اش تلاش می کند و بنابراین برای به نتیجه رساندن مذاکرات عجله ای ندارد. در مقابل این آمریکا و متحدان اش هستند که با گذر زمان، زمینه را برای پیشرفت هر چه بیشتر برنامه های هسته ای ایران فراهم می کنند.

این یک تصور باطل نیست ، چرا که در گذشته دلایل خوبی وجود داشت که نشان دهد این نظریه درست است. اما باتوجه به داشته های امروزمان، باید به اشتباه بودن این نظریه پی ببریم. در واقع وقت برای روحانی تنگ است، نه برای آمریکا.

بدون تردید روحانی به دنبال تغییر موقعیت ایران چه در داخل و چه در خارج است. او دست کم توافقی را می خواهد که در مقابل مصالحه بر سر غنی سازی، به لغو تحریم ها منجر شود. اما میل واقعی روحانی این است که بیش از این ها پیش برود.

از سوی دیگر اینکه روحانی را گرگی در لباس میش بخوانیم، رویکرد کارآمدی نیست. اکنون زمان توصیف طرف مقابل و گمانه زنی در مورد شخصیت ها نیست. آنچه واضح است، تمایل رئیس جمهور جدید ایران به ایجاد تغییر است. تغییراتی که در حال حاضر در حال پرداخت بهای آن در داخل کشور است. تندروها این روزها روحانی و توافق احتمالی اش را با غرب نشانه گرفته اند. اما روحانی می داند که این توافق چقدر برای او اهمیت دارد. او بارها در محافل عمومی بر این نکته تاکید داشته است که می خواهد هر چه سریعتر به مجادله هسته ای پایان دهد و بازه زمانی سه تا شش ماهه را به تصویر کشیده است.

به بیان دیگر روحانی می خواهد به عنوان نخستین حرکت سیاسی بزرگ خود، ایران را از بن بست هسته ای بیرون بکشد. با این حال برخی سیاستمداران به وی توصیه می کنند پیش از دست زدن به یک قمار بزرگ در سیاست خارجی، به دغدغه ها و مشکلات کوچکتر داخلی سر و سامان دهد تا حمایت مردمی از او افزایش یابد.

علاوه بر این مساله هسته ای، مشکلی در سیاست خارجی ایران است که در یک دهه گذشته دشواری های زیادی را فراهم آورده و حل آن تا کنون غیر ممکن بوده است. توافق هسته ای با غرب باید به نحوی باشد که سطوح بالای حاکمیت در ایران را راضی کند و درعین حال انتقاد تندروها را به همراه نداشته باشد. از سوی دیگر روحانی باید در معامله با غرب حقوق هسته ای جمهوری اسلامی را حفظ کند. از سوی دیگر این اگر روحانی خیلی زود به مصالحه ای با جامعه بین المللی دست نیابد، شکستی بزرگ را در کارنامه خود رقم می زند.

برخی سیاستمداران به وی توصیه می کنند پیش از دست زدن به یک قمار بزرگ در سیاست خارجی، به دغدغه ها و مشکلات کوچکتر داخلی سر و سامان دهد

 

سال ها پیش دغدغه غرب در مورد برنامه های هسته ای ایران این بود که جمهوری اسلامی به تکنولوژی غنی سازی دست یابد و بتواند در بازه زمانی کوتاه مواد مورد نیاز برای ساخت سلاح هسته ای را تولید کند. اما اکنون ایران تکنولوژی هسته ای را در اختیار دارد و تاکید می کند غرب نیز باید این حق را برای ایران به رسمیت بشناسد. با این وجود هنوز مدرکی وجود ندارد که ایران از غنی سازی برای اهداف نظامی استفاده کرده باشد.

این نشانه مهمی است. چرا که ثابت می کند دست کم در پنج سالی که ایران عملیات غنی سازی انجام می دهد، سلاحی ساخته نشده است. این در حالی است که مقامات اسرائیلی ادعا می کنند ، ایران به محض اینکه بتواند، سلاح هسته ای می سازد.

به نظر می رسد چهار دلیل برای هسته ای نشدن ایران باوجود دستیابی به تکنولوژی غنی سازی، وجود دارد. تهدید به اقدام نظامی از جانب آمریکا، یا اسرائیل یا هر دو آنها، تشدید حملات سایبری علیه زیرساخت هسته ای ایران، دستیابی سعودی ها به سلاح هسته ای و از همه مهمتر نگرانی از ملحق شدن چین و هند به روند اعمال تحریم های غرب علیه ایران. چرا که هم اکنون نیز این دو کشور با اکراه و به صورت محدود به تحریم های آمریکا و متحدان اش علیه ایران همراهی می کنند.  

می توان گفت که اکنون آمریکا و متحدان اش در موضع بهتری برای معامله با ایران قرار دارند. البته غرب هنوز به طور روشن نمی داند که در نهایت روحانی می تواند یا می خواهد به توافق هسته ای برسد یا خیر. به هر ترتیب اکنون فرصتی برای دستیابی به راه حل مسالمت آمیز بر سر مساله هسته ای ایران فراهم شده است. اکنون ایران در موقعیتی است که باید هر چه سریعتر راهی برای حل مساله هسته ای اش با جامعه بین المللی پیدا کند و باید از این فرصت بهره برد.

نویسنده: کنث پولک، تحلیلگر موسسه بروکینگز و نویسنده کتاب «ایران، بمب و استراتژی آمریکا»

 

نوشته شده در جمعه 26 مهر 1392برچسب:,ساعت 1:28 توسط savalan| |
پذیرش روحانی از سوی غرب و خشم تل آویو نشین ها

چرا نتانیاهو عصبانی است؟

چنین استقبالی از نخست وزیر رژیم اسرائیل، بنیامین نتانیاهو نشد. به نظر می رسید او، در مقایسه با روحانی، در برابر مخاطبانش در سازمان ملل متحد، در نیویورک، خشن به نظر می رسید. نتانیاهوی کژخوی اکنون با صدای گوشخراش فریاد می زند که: روحانی تنها می خواهد تا زمانی که ایران بتواند یک بمب هسته ای آزمایش کند، زمان بخرد.
 
 

دیپلماسی ایرانی: تاکنون مانورهای صلح رئیس جمهور ایران، حسن روحانی جواب داده و هنوز هم جواب می دهد. باراک اوباما رئیس جمهور ایالات متحده مشتاق بود که در سازمان ملل متحد با همتای ایرانی خود صحبت کند که در نهایت چنین چیزی پذیرفته نشد. در نهایت اوباما موفق شد با حسن روحانی تماس تلفنی بگیرد. این اولین تماس بین سران دو کشور از زمان حمله به سفارت آمریکا در ایران در سال 1979 بود.قطعا روحانی با لحن شیرین، رفتار آرام و انکار تمایل ایران برای ساخت بمب اتمی، نخبگان غربی را متعجب کرد. رسانه های غربی با هیجان اعلام می کنند که روحانی " میانه رو" و " تحصیل کرده غرب" است.

چنین چیزی به این معناست که روحانی مانند محمود احمدی نژاد- که در گذشته به پایان رسیدن موجودیت صهیونیست را فریاد می زد،  نیست. آمریکایی ها از هزینه های مالی و جانی در خاورمیانه خسته شده اند. ما به شکل قابل درکی تشنه هرگونه نشانه پیش دستی از جانب ایران هستیم. کارشناسان ما می گویند که دو احتمال بیشتر وجود ندارد، یا ایران نیاز ندارد و به این ترتیب بمب می خواهد، و یا اگر بمب به دست آورد، حداقل مهار می شود.

بدون شک چنین استقبالی از نخست وزیر رژیم اسرائیل، بنیامین نتانیاهو نشد. به نظر می رسید او، در مقایسه با روحانی، در برابر مخاطبانش در سازمان ملل متحد، در نیویورک، خشن به نظر می رسید. نتانیاهوی کژخوی اکنون با صدای گوشخراش  فریاد می زند که: روحانی تنها می خواهد تا زمانی که ایران بتواند یک بمب هسته ای آزمایش کند، زمان بخرد  و اینکه مقامات ایران " گرگی هستند در لباس میش".

چرا نتانیاهو به نظر ما بسیار سرکش، بی اعتنا به تلاش روحانی برای مذاکره و آماده برای شروع جنگی غیر ضروری است؟  چگونه اسرائیل با ادعای برخورداری از دموکراسی که می خواهد ایران بمب اتمی نداشته باشد، به نظر غضبناک تر و خشن تر از حکومت دینی که قصد به دست آوردن بمب اتم را دارد، است؟

در اصل این امکان وجود دارد که روحانی  یک پراگماتیست حقیقی است و مشتاق است تاسیسات اتمی ایران را برای بازرسی باز کند تا از حمله پیش دستانه و ادامه تحریم های فلج کننده جلوگیری کند.

اما اگر ابر قدرت جهان توانایی امتحان کردن چنین شانس کوچکی را داشته باشد، آقای نتانیاهو چنین توانایی را ندارد. تقریبا نیمی از یهودی ها در اسرائیل زندگی می کنند.بعد از جنگ جهانی دوم، بازماندگان هولوکاست اسرائیل را به عنوان آخرین شانس به عنوان پناهگاهی برای یهودیان در معرض خطر در نظر گرفتند.نتانیاهو می پذیرد که درس گرفتن از تاریخ خوشایند نیست. جهان، چه باستانی و چه مدرن، قادر است در حالی که هزاران نفر تلف می شوند به خواب برود، چه در رواندا با سلاح های برنده، چه با سلاح شیمیایی صدام حسین بر کردها و چه با رخداد اخیر از بین رفتن صد هزار نفر در سوریه.

قرن ها پیش از سلاح های هسته ای، تمامی مردم در جنگ ها، بدون اینکه اثری از آثار آن بر جا بماند و یا بعدها توضیحی داده شود، جان خود را از دست دادند. پس از جنگ سوم میان کارتاژ و روم، فضای فیزیکی، زبان و مردم کارتاژ توسط روم محو و نابود شد. امپراتوری عظیم آزتک پس از مواجهه با هرنان کورتس، ظرف دو سال از بین رفت. از بیزانس، واندال و پروس اکنون صرفا نامی باقی نمانده است- بسیاری حتی نمی دانند که این نام ها اشاره به مردمی دارد که شکست خورده اند و یا کشورهایی که از بین رفته اند.

نتانیاهوی بدبین نیز همچنین به خاطر دارد که قبل از وقوع جنگ جهانی دوم، خشم و اعتراض های ضعیفی به تعرضات نظام مند هیتلر به یهودیان- و همچنین عجز و ناتوانی در مواجهه با قلع و قمع آن ها در طول جنگ- وجود داشت. پس از گذشت یک دهه از پایان هولوکاست،  یهودی ستیزی و نفرت از اسرائیل در خاورمیانه تقریبا به یک مذهب تبدیل شده بود.

در عصر مدرن و سلاح های گرم، ایده از بین بردن یک ملت به این اندازه دست یافتنی نبوده است. اما اخلاق جمعی هرگز با سرعت تکنولوژی پیش نمی رود. هرگونه ادعای مدرن در مورد اصول اخلاقی برتر جهانی، که در سازمان ملل متحد تعیین شد، که از هرگونه نابودی این چنینی پیشگیری کند، به همان اندازه ای که در سال 1941 معتبر بود، اعتبار دارد. باز هم از توتسی های رواندا بپرسید.

ممکن است ما در مورد حسن روحانی بدون عواقبی مهلک اشتباه کنیم. آقای نتانیاهو تاریخ را بررسی می کند و نتیجه گیری می کند که خطای جانبی ندارد. این واقعیت به تنهایی اجازه می دهد تا ما به اندازه ای آرمان گرا و پای بند به اصول اخلاقی به نظر برسیم و اسرائیل به نظر مشکوک و تندخو.

منبع:Hoover Institution.

 

 
 
 
نوشته شده در جمعه 26 مهر 1392برچسب:,ساعت 1:14 توسط savalan| |
گری سیمور در گفت و گو با تایم

توافق هسته ای با ایران همیشگی نیست

تنها راه برای مذاکره، ملاقات دوجانبه است، چرا که نمی توان به طور هم زمان با 7 هیاتی که پای میز مذاکره نشسته اند مذاکره کرد.
 
 

دیپلماسی ایرانی: شاید فردا نبرد طولانی آمریکا با ایران بر سر برنامه های هسته ای اش به پایان برسد. زمانی که یکی از امیدوار کننده ترین مذاکرات هسته ای در یک دهه اخیر در ژنو انجام می شود و تیم مذاکره کننده هسته ای ایران در مقابل نمایندگانی از گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) قرار می گیرد. تیم مذاکره کننده هسته ای ایران به ریاست محمد جواد ظریف، وزیر خارجه راهی ژنو شده و انتظار می رود این تیم ملاقات های دوجانبه ای نیز با اعضای گروه 1+5 داشته باشد. گری سیمور، که تا ماه ژانویه مرد منتخب کاه سفید در مساله هسته ای ایران بود، در گفت و گو با تایم، به اظهار نظر در خصوص چشم انداز این مذاکرات پرداخته است.

موضوع اصلی در معمای مذاکرات پیش رو چیست؟

مهمترین مساله این است که آیا ایران با محدودیت هایی در ظرفیت غنی سازی موافقت می کند یا خیر. این محدودیت ها شامل کاهش شمار سانتریفوژها، نوع سانتریفوژها و شمار تاسیسات غنی سازی و همچنین کاهش ذخیره اورانیوم غنی شده است. هدف از این محدودیت ها ، بازداشتن ایران از غنی سازی مقادیر زیادی از اورانیوم غنی شده با سرعت زیاد است. در صورتی که ایرانیان تاسیسات غنی سازی با مقیاس صنعتی داشته باشد، و صدها سانتریفوژ اورانیوم غنی شده با خلوص پایین تولید کنند، می توانند با سرعتی زیاد مواد مورد نیاز برای ساخت سلاح هسته ای را تولید کنند.

آمریکا تلاش خواهد کرد که از اهرم تعدیل تحریم ها در مقابل محدودیت های فیزیکی در برنامه های هسته ای ایران استفاده کند و ایرانیان نیز می خواهند بیشترین تحریم ها در مقابل کمترین اعمال محدودیت ها، لغو شوند. اما بدون اعمال محدودیت هایی در ظرفیت غنی سازی ایران؛ هیچگونه پیشنهادی از سوی ایران جدی گرفته نمی شود.

در ژنو چه اتفاقی خواهد افتاد؟

یک جلسه طولانی به هیات های مذاکره کننده هسته ای. انتظار این است که ایرانیان با یک پیشنهاد جدید به ژنو بیایند. به همین دلیل ما به پیشنهاد ایران گوش فرا می دهیم و بعد بحث آغاز می شود و پرسش ها مطرح می شوند. سپس زمان ناهار فرا می رسد که در آن فرصت ملاقات های دوجانبه فراهم می شود. تنها راه برای مذاکره، ملاقات دوجانبه است، چرا که نمی توان به طور هم زمان با 7 هیاتی که پای میز مذاکره نشسته اند مذاکره کرد.

معنی نشست محرمانه و دوجانبه احتمالی بین ایرانیان و آمریکایی ها چه خواهد بود؟

به این معنی است که آنها مذاکره را جدی گرفته اند. از سال 2009، ایرانیان به طور کامل از ملاقات دوجانبه با آمریکایی ها سرباززده اند. ما بارها تلاش کردیم این مذاکرات انجام شود اما آنها گفتند اجازه دیدار را ندارند. این یک پیشرفت بسیار مهم خواهد بود که به ظریف و تیم همراه اش اجازه ملاقات با آمریکایی ها داده شده باشد. گفتنی است وندی شرمن، نماینده آمریکا در این مذاکرات خواهد بود.

آمریکا تلاش خواهد کرد که از اهرم تعدیل تحریم ها در مقابل محدودیت های فیزیکی در برنامه های هسته ای ایران استفاده کند و ایرانیان نیز می خواهند بیشترین تحریم ها در مقابل کمترین اعمال محدودیت ها، لغو شوند.

آیا نسبت به توافق امیدوار هستید؟

بنا بر تصور من، بحث های زیادی در تهران جریان دارد. برخی به دنبال یک توافق بزرگ هستند و برخی دیگر همچنان بر این باورند که آمریکا قابل اعتماد نیست و ایران با هر مصالحه ای موافقت کند، آمریکا باز هم درخواست های بیشتری خواهد داشت. به نظر من ایرانیان پیشنهاد متعادلی را در ژنو مطرح می کنند، اما این پیشنهاد از سطح انتظار ما پایین تر خواهد بود. من بر این باورم همین که بتوانیم نشست دیگری را برنامه ریزی کنیم، خوب است. حتی اگر ایرانیان بخواهند امتیازهای زیادی بدهند نیز در نشست اول این رویکرد را نمایان نمی کنند.

شما در مورد اینکه ایران بمب هسته ای می خواهد تردید دارید؟

در مورد اهداف ایران تردیدهایی وجود دارد. تقریبا تمامی طرف های مذاکره کننده هسته ای با ایران بر این باورند که تهران دست کم می خواهد به ظرفیت تولید سلاح هسته ای دست یابد و به این ترتیب گزینه ساخت بمب را در اختیار داشته باشد. نظر شخصی من این است که اگر ایرانیان دریابند که می توانند بدون مجازات بمب هسته ای بسازند، این اقدام را انجام می دهند و به نظر می رسد آنچه که تا کنون ایرانیان را عقب نگاهداشته، تهدید به اقدام نظامی بوده که از سوی تل آویو مطرح می شود.

اسرائیل طرف مذاکره هسته ای با ایران نیست اما به وضوح یک بازیگر مهم شناخته می شود. اسرائیلی ها چه نقشی ایفا می کنند؟

آمریکا همواره اسرائیل و دیگر کشورهای نگران برنامه های هسته ای ایران شامل کشورهای عربی را در مورد روند گفت و گو ها مطلع نگاهداشته اند. این اطلاعات شامل مشورت های قبل  و بعد از مذاکره با ایران می شود. در نهایت ما باید به توافقی با ایران دست یابیم که نه تنها برای آمریکا بلکه برای شرکای اش نیز قابل قبول باشد.

تصور کنید در ماه های پیش رو به توافقی با ایران برسیم، پس از آن چه خواهد شد؟

در صورت توافق؛ مساله اینکه چه کسی باید گام نخست را بردارد، مطرح می شود. روند عادی این است که یک توافق به صورت گام به گام و مرحله بندی شده، پیش برود. این در حالی است که سطح اعتماد بین ایران و طرف های مذاکره کننده هسته ای بسیار پایین است و هیچ طرفی نمی خواهد ابزار تعامل خود را از دست بدهد.

دشوار ترین بخش دستیابی به توافق چیست؟

درگیری بنیادینی بین منافع ملی ایران و آمریکا وجود دارد. آنها می خواهند به ظرفیت تولید سلاح هسته ای دست یابند و ما نمی توانیم آنها را مجاب کنیم که این ایده بدی است. ایران سال هاست که این هدف را دنبال می کند و تنها کاری که ما می توانیم انجام دهیم این است که فشار هماهنگ را بر ایران حفظ کنیم. ما همچنین باید درک کنیم که در پایان راه احتمال توافق شکنی نیز وجود دارد. همانگونه که در سال های 2003 تا 2005، ایرانیان با اروپاییان بر سر محدودیت غنی سازی به توافق رسیدند اما در نهایت این توافق به شکست رسید. بنابراین نباید تصور کرد که توافق با ایران می تواند ابدی و جامع باشد چرا که ایرانیان محاسبات متفاوتی در مورد منافع ملی خود دارند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
 
 
نوشته شده در جمعه 26 مهر 1392برچسب:,ساعت 1:12 توسط savalan| |
مذاکرات ژنو؛ امیدی برای فصلی نو در دیپلماسی ایرانی

تحریم ها چگونه لغو می شوند؟

فارغ از خوش بینی های موجود در ارتباط با اینکه آیا نتایج نشست ژنو می تواند بازگشای گره کور یکی از طولانی‌ترین چالش‌های سیاست خارجی ایران باشد یا خیر، یک سوال اساسی که ممکن ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده باشد آن است که مشکل پرونده هسته ای ایران واقعا در کجاست و آیا لغو تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای ایران به راحتی و به واسطه این نشست امکان پذیر هست یا خیر؟
 
 

نویسنده: محسن عسگریان

دیپلماسی ایرانی: بدون شک هفته جاری می تواند آغازگر سرفصلی نو در مناسبات دیپلماتیک ایران باشد، آنهم در شهر ژنو مرکز دیپلماسی جهانی برای تحقق صلح و امنیت. قرار است دور جدید گفت و گوی های اتمی ایران و گروه ۱+۵ شامل آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان، روز سه شنبه هفته جاری به مدت دو روز در شهر ژنو سوئیس برگزار شود. این نخستین دور مذاکرات از زمان به قدرت رسیدن دکتر حسن روحانی، است که درباره حل و فصل پرونده اتمی کشور و تلاش برای رفع تحریم ها و بازسازی اوضاع اقتصادی کشور، در دوره تبلیغات انتخاباتی، وعده داده بود. مذاکرات ژنو پس از دیدار وزیر امور خارجه ایران با همتایان اش در گروه ۱+۵ و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل برنامه ریزی شد.

اهمیت مذاکرات پیش رو نه صرفا به دلیل گفتگو پیرامون برنامه هسته ای ایران، بلکه به این جهت است که از یکسو روند مذاکرات و نتایج آن خطوط کلی راهبرد سیاست خارجی جدید ایران را مشخص خواهد کرد، و نیز از سویی دیگر می تواند آزمونی بزرگ برای طرفین به منظور اعتماد سازی و مقدمه ای برای حل و فصل سایر مسائل موجود در رابطه ایران با قدرت های جهانی و حتی سایر بحران های خاورمیانه (از جمله بحران سوریه) باشد. از همین رو اهمیت و حساسیت مذاکرات ژنو بیش از آن چیزی است که در اذهان عمومی و محافل سیاسی تحت عنوان گفتگو های هسته ای شکل گرفته است.

اما فارغ از خوش بینی ها و گمانه زنی های موجود در ارتباط با اینکه آیا نتایج نشست ژنو می تواند پس از 10 سال بازگشای گره کور یکی از طولانی ترین و سنگین ترین چالش های سیاست خارجی ایران باشد یا خیر، یک سوال اساسی که ممکن ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده باشد آن است که؛ چگونه کار به اینجا کشید، مشکل پرونده هسته ای ایران کجاست و آیا لغو تحریم های مرتبط با برنامه هسته ای ایران براحتی امکان پذیر هست یا خیر؟

در توضیح اهداف و انگیزه های برنامه هسته ای ایران نظرات و دیدگاه های متفاوتی هم در داخل و هم در خارج وجود دارد. به نظر نگارنده یکی از اصلی ترین و مهمترین مشکلات موجود بر سر پرونده هسته ای ایران به تفاوت برداشت های طرفین از این موضوع بر می گردد. از یکسو برداشت راهبردی سیاسی-امنیتی، بدبینانه و تهدید آمیز غرب از برنامه هسته ای ایران قرار دارد و از سویی دیگر برداشت حقوقی، فنی و تاکتیکی ایران نسبت به آن.

از یکسو ایران با تاکید بر صلح آمیز بودن برنامه اتمی خود خواهان حفظ چرخه کامل سوخت اتمی است و می گوید که این برنامه را بر اساس حقوق اش به عنوان یکی از امضاکنندگان معاهده منع گسترش جنگ افزارهای اتمی (ان پی تی) گسترش دهد. ایران می گوید که فعالیت اتمی اش "انحرافی" به سوی مقاصد نظامی ندارد و مطابق فتوای رهبر معظم انقلاب، تولید و استفاده از سلاح های اتمی را حرام می داند. از همین رو ایران مصوبات شورای امنیت سازمان ملل شامل وضع تحریم های بین المللی و تحریم های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا را به منزله نادیده گرفتن حقوق مسلم خود بر اساس معاهده ان پی تی تفسیر کرده و در نتیجه، این مصوبات را غیرقانونی و غیرقابل اجرا می داند و خواهان لغو کلیه تحریم های شورای امنیت و تحریم های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپاست. از سویی دیگر؛ آمریکا و اتحادیه اروپا با برداشتی تهدیدآمیز از برنامه هسته کشورمان مدعی اند که ایران با پیگیری برنامه های اتمی اش که به گفته آژانس، توانایی تایید صلح آمیز بودن آن را ندارد، صلح و امنیت جهانی را تهدید می کند و نادیده گرفتن این برنامه ها و احتمال انحراف آنها برای بهره برداری نظامی می تواند منطقه خاورمیانه را درگیر یک رقابت تسلیحاتی اتمی با چشم اندازی مبهم و تهدید آفرین برای صلح و امنیت جهانی کند.

در همین زمینه لازم به توضیح است که آژانس بین المللی انرژی اتمی به عنوان نهاد ناظر سازمان ملل بر فعالیت اتمی کشورهای عضو اگرچه در دوره مدیرکلی محمد البرداعی می گفت که قادر به تایید این اتهام کشورهای غربی نیست که ایران سال ها پیش، مطالعاتی را در جهت بهره برداری نظامی از برنامه های اتمی خود انجام داده است؛ ولی در دوره مدیرکلی یوکیا آمانو، این نهاد با تغییر لحن خود مدعی است که آژانس قادر به تایید صلح آمیز بودن برنامه های اتمی ایران نیست و از همین رو با ادامه اختلافات ایران و آژانس و انتشار گزارشی هایی از سوی این نهاد در این مورد که قادر به تایید منحرف نشدن برنامه اتمی ایران به سوی مقاصد نظامی نیست، این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شد.

اگرچه رئیس جمهور آمریکا می تواند با یک فرمان اجرایی تحریم های یکجانبه اعمال شده را متوقف کند و حتی می تواند اجرای تحریم ها را به طور موقت به حال تعلیق درآورد، اما اگر وی بخواهد به تعلیق تحریم ها بدون حمایت کنگره ادامه دهد با حملات سیاسی شدیدی مواجه خواهد شد.

شواری امنیت پس از دریافت پرونده ایران از آژانس در یک بیانیه (متن غیرالزام آور) از ایران خواست تا فعالیت های غنی سازی اورانیوم خود را به حال تعلیق درآورد. پس از آن، شورا با صدور شش قطعنامه ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد (در بین سال های 2006 تا 2010) خواستار توقف غنی سازی اورانیوم و همکاری کامل با آژانس بین المللی انرژی اتمی شده است. با خودداری ایران از اجرای قطعنامه های الزام آور شورای امنیت و دشورای صدور قطعنامه های تازه، آمریکا از یک سو و اتحادیه اروپا از سوی دیگر به وضع تحریم های یکجانبه علیه ایران مبادرت کرده اند.

در مورد لغو تحریم ها نیز باید گفت که تحریم های موجود در ارتباط با برنامه هسته یا کشورمان به چهار گروه کلی تقسیم می شوند؛ تحریم هایی که بر اساس فرامین اجرایی روسای جمهور آمریکا علیه ایران اعمال شده است، تحریم های کنگره آمریکا، تحریم های مصوب اتحادیه اروپا و تحریم هایی که بر اساس قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران اعمال شده است.

در مورد قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل باید گفت که این تحریم ها یک سند حقوقی بین المللی است که لازمه لغو آن همچون تصویب این سند، طی کردن یک روند حقوقی و قانونی است. روند لغو تحریم ها در شورای امنیت به این صورت است که کمیته های تحریم (در مورد این کمیته ها باید گفت که اصولا هر قطعنامه ای که در فصل هفتم منشور و تحت ماده چهل و یک به تصویب برسد، به طور اتوماتیک یک کمیته ویژه برای آن تعیین می شود. اعضای این کمیته ویژه همان اعضای دائم و غیر دائم شورای امنیت هستند. کار این کمیته نظارت بر حسن اجرای تحریم ها است. در مورد ایران هم از اولین قطعنامه ای که صادر شد یعنی قطعنامه 1735، کمیته ویژه ای در سازمان ملل متحد دائر شد و روند اجرایی تحریم ها را دنبال کرد.) گزارش خود را به دبیرکل ارائه می کنند و در نهایت دبیرکل درصورتی که ادامه تحریم ها را بر اساس جمع بندی گزارش ها (و گاهی هم درخواست رئیس کشور تحت تحریم) بلاموضوع بداند، از شورای امنیت می خواهد تا طی قطعنامه ای پایان و لغو تحریم ها را تصویب کند. به این ترتیب لغو تحریم های سازمان ملل متحد علیه ایران بدون طی روند فوق یک بدعت حقوقی خواهد بود که انجام آن بسیار بعید و دور از ذهن به نظر می رسد.

در مورد تحریم های یکجانبه آمریکا نیز باید گفت که اگرچه رئیس جمهور آمریکا می تواند با یک فرمان اجرایی تحریم های اعمال شده را متوقف کند و حتی می تواند اجرای تحریم ها را به طور موقت به حال تعلیق درآورد، اما اگر وی بخواهد به تعلیق تحریم ها بدون حمایت کنگره ادامه دهد با حملات سیاسی شدیدی مواجه خواهد شد. به احتمال زیاد اوباما پیش از آن که نمایندگان تحریم ها را به طور دائمی لغو کنند باید کنگره را متقاعد کند که ایران به طور کامل از خواسته های آمریکا تبعیت کرده است. به بیان دیگر تحریم هایی که به تصویب کنگره این کشور رسیده و امضای رئیس جمهور آمریکا را دارد جزو قوانین داخلی این کشور محسوب می شود و از این رو برای لغو این قوانین تحریمی، مصوبات تازه ای در مجلس نمایندگان و تصویب آن در مجلس سنا لازم است. تحریم های اتحادیه اروپا هم قانون داخلی این اتحادیه است و لازمه لغو آن، موافقت تمامی ۲۸ کشور عضو است./ 16

 

 
 
 

 

نوشته شده در جمعه 26 مهر 1392برچسب:,ساعت 1:7 توسط savalan| |
عربستان ناامید از امریکا

ما را در برابر ایران تنها رها کردید

منابع نزدیک به عربستان می‌گویند که ریاض و دوحه آن چنان درگیر مسائل جانبی شده‌اند که دیگر سقوط حکومت اسد در اولویت آنها نیست و تاثیر آنها بر حکومت آینده سوریه به شدت کاهش یافته است.
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: روزنامه فایننشال تایمز روز دوشنبه خبر از نگرانی عربستانی ها از تحولات جاری در سوریه و تغییر وضعیت به سمتی که منافع آنها را در این کشور تهدید کند، داد و نوشت که عربستانی ها احساس می کنند که بعد از توافق روسیه – امریکا بر سر نابودی سلاح های شیمیایی سوریه ضربه سختی در این کشور خورده اند به گونه ای که اکنون سیر حوادث در سوریه را به ضرر خود می بینند.

این روزنامه در ادامه می نویسد که سیاست های منطقه ای عربستانی در حال حاضر مبتنی بر دو اصل است، یکی رویارویی با روحیه و حماسه انقلابی و دیگری برخورد با نفوذ ایران که برای اصل اول توانست حکومت اخوانی به ریاست محمد مرسی را در مصر  سرنگون کند و برای اصل دوم نیز اقدام به تشکیل ائتلاف سوریه مخالفان حکومت بشار اسد کرد که توانست حمایت های غرب و ایالات متحده را پشت سر آن بیاورد که با شکست طرح حمله به سوریه که عربستان از مدافعان آن بود و تلاش می کرد که غرب را برای انجام آن ترغیب کند، نتایج تلاش هایش به شکست انجامید.

فایننشال تایمز در ادامه می نویسد: رضایت ریاض از تحولات جاری روز به روز بیشتر از بین می رود. عربستان بعد از این که مشاهده کرد که روسیه و ایالات متحده با ویران کردن سلاح های شیمیایی سوریه با حمله نظامی به این کشور مخالفت کرده اند، و در درون سوریه رهبران شورشی مورد حمایت عربستان علیه رهبران ائتلاف مخالف بشار اسد موضع گرفته و به دشمنی با آنها برخواسته اند و در عین حال نزدیک شدن روابط واشنگتن و تهران با روی کار آمدن حسن روحانی، رئیس جمهوری جدید ایران که بر به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای کشورش با غرب تاکید دارد، بیش از پیش از امریکا و متحدان اروپایی اش ناامید شده است. اکنون عربستان سنی احساس می کند که این تغییر ناگهانی در مواضع جهانی وضعیتش را در سوریه در برابر ایران شیعی تضعیف کرده و دیپلماسی اش به سمت شکست خورده است. دمشق برای تهران به مثابه پلی برای عبور حمایت های لجستیکی ایران به حزب الله لبنان که قدرت بی بدیل ایران در خاورمیانه محسوب می شود، است در حالی که ریاض می خواهد با سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه این پل ارتباطی شکست شده تا متعاقب آن بتواند حکومت شیعی در عراق را که متمایل به تهران است، سرنگون کند و در نهایت موازنه را به ضرر ایران تغییر دهد. در حالی که اکنون می بیند با ساخت و پاختی که امریکا و روسیه با هماهنگی ایران در سوریه کرده اند همه نقشه هایش نقش بر آب شده است.

تحلیلگران در ریاض بر این اعتقادند که رئیس جمهوری سوریه و هم پیمان آن حزب الله لبنان جزئی مهم از طرح ایران برای محاصره عربستان به همراه هم پیمانان شیعی منطقه ای طرفدار تهران هستند که می خواهند حلقه محاصره آن را که شامل یمن و بحرین و عراق می شود تنگ تر کنند.

جمال خاشقچی، تحلیلگر مسائل سیاسی عربستان که خود را نزدیک به دایره قدرت در ریاض توصیف می کند، در این باره به روزنامه فایننشال تایمز می گوید: «بدترین سناریو برای عربستان اجازه دادن به اسد برای ماندن در قدرت است تا بتواند همچنان به حیات سیاسی خود ادامه دهد. چنین مساله ای شاید برای جامعه جهانی پذیرفتنی باشد اما در ذهنیت موجود در عربستان چنین چیزی به معنای شعله ور ساختن آتش طایفه ای است که لهیب آن می تواند همه کشورهای همسایه سوریه را در بر بگیرد.»

فایننشال تایمز در ادامه می نویسد که ریاض فشارهای خود را به واشنگتن برای دحالت بیشتر در سوریه افزایش داده است، عربستان بر این باور است که باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا فرصت بزرگی را برای تغییر موازنه نبرد در سوریه به سود مخالفان اسد از دست داده است، در حالی که در زمستان گذشته امریکا مانع شد که عربستان سلاح های بیشتر و پیشرفته تری نظیر موشک های ضدتانک و ضد هوایی در اختیار مخالفان قرار دهد و این مساله سبب شد تا احتمال قدرت گرفتن اسلام گرایان تندرو در سوریه افزایش یابد. ریاض زمانی از واشنگتن ناامید شد که امریکا به تفاهمی بر سر سوریه در ماه گذشته میلادی با روسیه بر سر سلاح های شیمیایی این کشور رسید، چرا که این کار هیچ کاری نکرد جز این که از سرعت تلاش ها برای سرنگونی دولت اسد کاسته شد و تغییر چندانی در وضعیت جنگ در سوریه به وجود نیامد. این در حالی است که تحلیلگران در ریاض بر این اعتقادند که رئیس جمهوری سوریه و هم پیمان آن حزب الله لبنان جزئی مهم از طرح ایران برای محاصره عربستان به همراه هم پیمانان شیعی منطقه ای طرفدار تهران هستند که می خواهند حلقه محاصره آن را که شامل یمن و بحرین و عراق می شود تنگ تر کنند.

فایننشال تایمز در پایان می نویسد: تصمیم گیران سیاسی در عربستان اکنون می پرسند که آیا در سایه وضعیت پیچیده فعلی سوریه مسئولان کشورشان می توانند تعامل سازنده ای با این پرونده داشته باشند در حالی که بیش از همه در مظان اتهام تشدید آشوب در سوریه هستند و امیر بندر بن سلطان، رئیس سازمان امنیت این کشور بیش از یک سال است که در مرکز توجه ها قرار دارد؟ او به همراه برادرش امیر سلمان به طور روزانه پرونده سوریه را دنبال می کنند. منابع نزدیک به عربستان می گویند که ریاض و دوحه آن چنان درگیر مسائل جانبی شده اند که دیگر سقوط حکومت اسد در اولویت آنها نیست و تاثیر آنها بر حکومت آینده سوریه به شدت کاهش یافته است.

 

 
 
 
نوشته شده در پنج شنبه 18 مهر 1392برچسب:,ساعت 22:43 توسط savalan| |
سر ریچارد دالتون از مذاکره هسته ای با تهران می گوید

درس هایی از 10 سال شکست در مورد ایران

شش قدرت جهانی در مورد ارایه امتیازهای زیاد به ایران مانند توقف تحریم های مالی و نفتی اتحادیه اروپا محتاط هستند. چرا که در این صورت اهرم های اندکی در روند مذاکره با ایران و دستیابی به توافق نهایی در سال آینده، باقی می ماند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: سر ریچارد دالتون از سال 2002 تا 2006، سفیر انگلیس در ایران بود. او هم اکنون در برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در چتم هوس، فعالیت دارد. آنچه در زیر می خوانید یادداشتی است که اخیرا به قلم او در روزنامه گاردین منتشر شده است.

تمایل جدیدی برای حل مجادله هسته ای ایران وجود دارد. اما موفقیت به آموختن درس هایی از سال ها تلاش به شکست منجر شده، بستگی دارد.

نخست، باید برای از بین بردن بی اعتمادی تلاش کرد. به این ترتیب موقعیت مذاکره کنندگان تقویت می شود و میزان ارایه پیشنهادهایی که امکان رد شدن آنها وجود دارد کاهش می یابد. در اغلب موارد رد پیشنهادها این تصور را ایجاد می کند که طرق مقابل جدی نیست.

نشانه های اولیه خوب است: باراک اوباما و حسن روحانی، روسای جمهور آمریکا و ایران امید به آغاز مذاکرات چندجانبه و برقراری کانال های محرمانه برای مذاکرات دوجانبه را افزایش داده اند. رهبری به نرمش قهرمانانه در مذاکرات اشاره می کنند و کاخ سفید به کنگره می گوید اعمال تحریم های جدید علیه ایران در شرایط کنونی، اشتباه است.

دوم، نباید انتظار زیاد داشت. باید عادت درخواست های بیش از حد را کنار گذاشت. باید راه حل های ایده آل و پیشنهادهای موثر ارایه کرد.

در نشست اواسط ماه نوامبر در ژنو، هدف توافق بر سر نگرانی های فوری طرف های مذاکره کننده هسته ای با ایران است. این نگرانی ها شامل غنی سازی 20 درصدی، ذخایر اورانیوم غنی شده 3.5 درصدی و 20 درصدی و سایت فوردو است. در مقابل ایران انتظار دارد در مقایسه با بسته پیشنهادی آلماتی، تحریم های بیشتری لغو شوند.

شش قدرت جهانی – آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان- در مورد ارایه امتیازهای زیاد به ایران مانند توقف تحریمهای مالی و نفتی اتحادیه اروپا محتاط هستند. چرا که در این صورت اهرم های اندکی در روند مذاکره با ایران و دستیابی به توافق نهایی در سال آینده، باقی می ماند. در عین حال مذاکره کنندگان ایرانی باید در جریان مذاکرات نظر دیگران در تهران را به یاد داشته باشند که می خواهند تنها در صورت لغو تمامی تحریم ها، امتیازهایی ارایه کنند.

سوم، نباید سیاست های مبهم را دنبال کرد. غرب و اسرائیل با اعمال تحریم ها در حالی که می گویند هدف آنها مردم ایران نیستند، تصویر خود را پیش چشم ایرانیان خراب کرده اند. ایران امتیازهای کارآمدی ارایه کرده است که به طور مثال می توان به محدود کردن سطح غنی سازی تا 5 درصد اشاره کرد. البته در زمان طرح این پیشنهادها، امتیازهایی در مورد لغو تحریم ها درخواست شد که در زمان خود قابل مذاکره نبود.

نباید انتظار زیاد داشت. باید عادت درخواست های بیش از حد را کنار گذاشت

چهارم، حفظ اتحاد. شش کشور در به نمایش گذاشتن اتحاد خود در اهداف مذاکره ای ناتوان عمل کرده اند. چین و روسیه یک توافق مرحله ای در مورد ایران را ترجیح می دهند که در نهایت برنامه های هسته ای متداول و تحت نظارت، شامل حق غنی سازی را برای ایران حفظ می کند. اما غرب در مورد چنین ایده ای مردد است و از تهران می خواهد باتوجه به درخواست شورای امنیت سازمان ملل، فعالیت های غنی سازی خود را متوقف کند. اکنون با تحولاتی که پس از روی کار آمدن دولت روحانی ایجاد شده، به نظر می رسد که اغلب کشورهای این گروه با نظر چین و روسیه هماهنگ تر شده و به این نتیجه رسیده اند که باید به ایران بگویند در مقابل اقدامات مورد درخواست، شکل نهایی برنامه های هسته ای تهران چگونه خواهد بود.

هرچند در مورد ایران نیز مشکل اتحاد در مواضع وجود داشت اما به نظر می رسد در دوره روحانی این مشکل کمرنگ تر شده و شرایط سیاسی داخلی ایران هیچگاه تا به این اندازه برای توافق مناسب نبوده است.

پنجم، تقویت نمایندگان. تردیدها، انعطاف پذیری نمایندگان را کاهش می دهد. روندی که با ملاقات وزرای خارجه ایران و آمریکا در نیویورک آغاز شد، شروع خوبی است و باید این امکان وجود داشته باشد که آنها در صورت نیاز باز هم با یکدیگر دیدار کنند.

مانع ششم، باور نداشتن به حل مشکل است. ابتکار عمل جدید تازه آغاز شده است. آمریکا و اروپا نمی خواهند ریسک زیادی را متحمل شوند و سرمایه سیاسی داخلی را برای ایده های جدید هزینه کنند، به خصوص زمانی که با لابی گری های قوی مواجه هستند. برخی می گویند بهترین نتیجه از نشست پیش رو ، دستیابی به توافقی اولیه است که به همه ثابت کند می توان در این راه به نتیجه رسید.

اسرائیل تردید دارد که هیچ راه مذاکره ای بتواند خواسته های اش را برآورده کند. این یک چالش است. روسیه ، چین و کشورهای اروپایی منافع و دیدگاه های متفاوتی دارند و باید صدای خود را به گوش واشینگتن، ریاض ، اورشلیم و ابوظبی برسانند. افکار عمومی آنها مانند افکار عمومی آمریکا به نفع دیپلماسی است.

اما دیپلماسی با چه نتیجه ای؟ بحث بر سر توانایی ایمن یا غیر ایمن ایران آغاز شده است. اکنون موضوع این است که آیا ریسک ها به اندازه ای کاهش می یابد که توافق نهایی انجام شود. مذاکرات باید بعد علنی نیز داشته باشد تا به کشورهای منطقه و پیمان منع اشاعه هسته ای اطمینان داده شود که راه حلی در دسترس است.

در نهایت، هیچ طرفی برای کاهش نگرانی های امنیتی دیگران تلاش نکرده است. اسرائیل، ایران، آمریکا و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، نگرانی های موجهی در مورد پتانسیل تهدید ها دارند.

خوشبختانه، پافشاری قدیمی آمریکا در زمینه اینکه ایران باید با زور پشت یک خط قرار گیرد، در حال ضعیف شدن است. شاید ایران رویکردی را که در سال 2003 در مورد آمریکا پیش گرفته بود، احیا کند. رویکردی که به موجب آن تمایل به بحث و مذاکره در خصوص موضوعات منطقه ای داشت. به گمان من این بار باید به ایران پاسخ مثبت داد و این پیشنهاد را نادیده نگرفت.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

نوشته شده در پنج شنبه 18 مهر 1392برچسب:,ساعت 17:26 توسط savalan| |
گروگان سابق آمریکایی در تهران

ایران و آمریکاباید چکش ها را زمین بگذارند

باوجود اینکه یخ های زمستانی طولانی در حال آب شدن است اما زمین همچنان لغزنده است. زمین جدید نه تنها لغزنده است، بلکه نقشه ای نیز نداردو هر دو طرف با احتیاط گام بر می دارند.
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: چه کسی می داند، شاید پایان داستان ایران و آمریکا نیز مانند افسانه سرزمین نارنیا خوش باشد و عاقبت، پایان زمستان از راه برسد. این را یکی از همان گروگان های آمریکایی می گوید که 444 روز در سفارت آمریکا در تهران به گروگان گرفته شد و علاوه بر اینکه به زبان فارسی تسلط دارد، با زنی ایرانی نیز ازدواج کرده است. جان لیمبرت که پیش تر دستیار وزارت خارجه آمریکا و مسئول میز ایران بود، هم اکنون از استادان علوم سیاسی آکادمی نیروی دریایی آمریکا به شمار می رود. آنچه در زیر می خوانید یاداشتی است که او در حمایت از مذاکره ایران و آمریکا و به کار گرفتن روش های دیپلماتیک منتشر کرده است. روش هایی که دهه هاست خاک می خوردند و اکنون دیپلمات ها باید با ظرافت دیپلماتیک آنها را به کار بندند هر چند که زمین لغزنده است و موانع بی شمار.

 در کتاب سرزمین افسانه ای نارنیا، به قلم سی اس لوینز، جادوی یک جادوگر سفید این است که همیشه زمستان سفید ادامه داشته باشد و هیچگاه کریسمسی دیگر فرا نرسد. 34 سال است که روابط ایران – آمریکا نیز به سرنوشت این سحر دچار شده و  یک زمستان طولانی و سخت ادامه دارد.

اما اکنون نشانه هایی از آب شدن یخ ها به چشم می خورد. گفت و گوی تلفنی 27 سپتامبر روحانی و اوباما، از بسیاری جنبه ها بی سابقه و تاریخی بود. این نخستین باری بود که رئیس جمهور آمریکا با همتای خود در جمهوری اسلامی مکالمه تلفنی انجام می داد. مکالمه ای که فراتر از پیام هایی بود که پیش از این از طریق میانجی ها رد و بدل می شد. در اکتبر 1979، ابراهیم یزدی، وزیر خارجه اسبق ایران الگوی معلول دیپلماسی ایرانی را برای 34 سال رقم زد. او با همتای خود سایروس ونس در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل ملاقات کرد. یزدی در پاسخ به پرسشی از جانب ونس در مورد چگونگی روابط ایران و آمریکا پس از تغییرات ایجاد شده در تهران، تنها به فهرست بلند بالایی از شکایت ها علیه آمریکا اشاره کرد که تاریخ برخی از آنها به دهه ها قبل باز می گشت. تکرار این پرسش از جانب ونس نیز، پاسخ مشابهی را از سوی یزدی به دنبال داشت.

روحانی و اوباما در نیویورک گفت و گوی متمدنانه ای داشتند و آسمان هم به زمین نرسید.

 

جانشین های بعدی یزدی نیز الگوی مشابهی را دنبال کردند. در سال های پس از این ملاقات، دست کم 90 درصد از دیپلماسی ایران شامل مطرح کردن گله و شکایت بود. نمایندگان ایران تا جایی پیش رفتند که آمریکا را مسئول قطع روابط دوجانبه در آوریل 1980 معرفی کردند. شش ماه پس از اینکه ماجرای گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در تهران اتفاق افتاد.

در اوایل نوامبر 1979، یعنی چند روز پس از اشغال سفارت، بنیانگذار انقلاب اسلامی اعلام کردند که هیچ مقامی از ایران نباید با نمایندگان کارتر ملاقات کند. در آن زمان کارتر؛ رمزی کلارک و ویلیام میلر را به استانبول فرستاده بود تا پیام شخص کارتر را به دست ایشان برسانند. اما تصمیم گیری بنیانگذار انقلاب موجب شد که این دو نماینده ملاقاتی با مقامات ایران نداشته باشند و در نتیجه پیام کارتر نیز به ایشان نرسید و در نهایت گروگانگیری به یک بحران تمام عیار تبدیل شد.

اکنون پس از دهه ها سرمای کشنده، یخ ها در حال آب شدن است . روحانی و اوباما در نیویورک گفت و گوی متمدنانه ای داشتند و آسمان هم به زمین نرسید. باوجود نگرانی های تندروها در دو طرف؛ نه ایران و نه ایالات متحده از حقوق و اصول خود کوتاه نیامد.

از سوی دیگر رئیس جمهور ایران از میانه روی سخن گفت و تاکید کرد به دقت به سخنرانی اوباما گوش فرا داده است. همچنین وزرای خارجه ایران و آمریکا نیز در چارچوب نشست وزیران خارجه ایران و گروه 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان)، با یکدیگر ملاقات کردند. هر دو نتیجه نشست را مثبت ارزیابی کردند و معنی آن نیز روشن بود: هرچند گله و شکایت های ایران همچنان ادامه دارد اما این بار دیپلماسی حرف بیشتری برای گفتن دارد.

سیاستمداران علاقه دارند که بگویند،شکست یک گزینه نیست اما در مورد ایران و آمریکا شکست همواره یک گزینه بوده است. همواره این احتمال وجود دارد که خوش بینی های جاری و فضای ایجاد شده ، راه به جایی نبرد. همانگونه که فرصت های مشابهی در گذشته نیز از دست رفته است. برای مثال مادلین آلبرایت، وزیر خارجه اسبق آمریکا در سال 1998، پیشنهاد جاده راه روابط بهتر با ایران بدون پیش شرط را مطرح کرد که به دلیل سوء تفاهم ها، درک غلط، تصور بد، زمان نامناسب یا حتی بدشانسی، به شکست انجامید.

سیاستمداران علاقه دارند که بگویند،شکست یک گزینه نیست اما در مورد ایران و آمریکا شکست همواره یک گزینه بوده است.

 

باوجود اینکه یخ های زمستانی طولانی در حال آب شدن است اما زمین همچنان لغزنده است. بیش از سه دهه ای که با بیهودگی سپری شده، تاثیر خود را بر جای گذاشته است. برای 34 سال، تنها ابزار دو طرف، چکش بوده است. اکنون مقامات باید دوباره بیاموزند که چگونه از ابزاری ظریف تر که به دنبال بی استفاده ماندن فرسوده شده اند، استفاده کنند. از انقلاب اسلامی تا کنون دو طرف همواره زبان تهدید، اتهام زنی و شعارهای توخالی را علیه یکدیگر به کار گرفته اند. ایران بخشی از محور شرارت است و آمریکا استکبار جهانی خوانده می شود. 34 سال تجربه، دو طرف را در ترساندن یکدیگر، خلاق کرده است. گاهی نیز سوء نیت ها فراتر از کلام می رود و هواپیمای حامل مسافران ایرانی هدف قرار می گیرد یا اینکه صدها دریانورد آمریکایی در بیروت کشته می شوند.

زمین جدید نه تنها لغزنده است، بلکه نقشه ای نیز ندارد. هر دو طرف در این زمین جدید با احتیاط گام بر می دارند. در واشینگتن، آمریکایی ها در اعمال تحریم ها علیه ایران و زیر سئوال بردن جمهوری اسلامی در مواردی نظیر حقوق بشر؛ حمایت از تروریسم و برنامه های هسته ای، کارکشته شده اند.

اشاره  به نرمش قهرمانانه و تاکید بر میانه روی، حاکی از آن است که ایران پس از 34 سال دریافته که این روش های غیر آشنا می تواند بیش از شعار و تهدید، منافع جمهوری اسلامی ایران را حفظ کند.

آنچه هیچ طرفی نمی تواند انجام دهد، به کار گرفتن روش های دیپلماتیک سنتی است که مدت ها بلا استفاده مانده و روابط دو جانبه را به نحوی تغییر داده که به نفع هیچ طرفی نیست. اشاره رهبری به نرمش قهرمانانه و تاکید گاه و بی گاه روحانی بر میانه روی، حاکی از آن است که ایران پس از 34 سال دریافته که این روش های غیر آشنا می تواند بیش از شعار و تهدید، منافع جمهوری اسلامی را حفظ کند.  

اما چه ابزاری به دو طرف کمک می کند از فرصت جاری بهره برداری کنند؟ این ابزار محرمانه نیستند و برای هر کسی که مذاکره را بر موعظه کردن، ژست گرفتن و تهدید و ارعاب ترجیح بدهد، شناخته شده است:

گوش فرادادن: یک مذاکره کننده همواره به دقت به آنچه که طرف مقابل می گوید گوش فرا می دهد و به دنبال واقعیت های پنهان در کلمات است. شناخت آن چیزی که طرف مقابل می خواهد اهمیت زیادی دارد، چرا که اغلب این خواسته با خواسته های طرف مذاکره کننده تفاوت دارد. برای مثال در مورد ایران، درک این نکته اهمیت دارد که وقتی مقامات ایرانی بر عدالت و حقوق شان تاکید می کنند، چه منظوری دارند.

صبر: 34 سال بی اعتمادی با یک نشست یا یک مکالمه تلفنی از بین نمی رود. بدون تردید عقب گردها و ناامیدی های زیادی در انتظار مذاکره کنندگان خواهد بود که با دستور کار ویژه گروه ها و اشخاصی که نابودی روند مذاکره را نشانه گرفته اند، ترکیب می شود. برخی نیز از سر بی اطلاعی یا به طور ساماندهی شده؛ قضاوت های ناعادلانه ای خواهند داشت. آنچه اهمیت دارد، کنار نشستن پس از یک شکست نیست ، بلکه تلاش برای تحقق هدفی است که به موجب آن مذاکرات در جهتی پیش برود که منافع دو طرف تضمین شود.

کنترل لحن: دیپلماسی نیازمند انتخاب کلمات با دقت فراوان است. زمانی که مقامات آمریکایی در کمیته سنا علیه ایران سخن می گویند یا اوباما مدت کوتاهی پس از گفت و گو با روحانی به روی میز بودن گزینه ها اشاره می کند، لحنی را به کار می برد که در دیپلماسی جایی ندارد. این لحن و به کار بردن واژه های نامناسب در ادبیات دیپلماتیک می تواند این باور را که ایالات متحده خواستار تعامل با ایران بر مبنای احترام متقابل است را زیر سئوال ببرد.

در داستان نارنیا نیز سرانجام زمستان سخت و طولانی به پایان می رسد. البته که این یک داستان است و ما در واقعیت با مشکلات و موانع ناشناخته ای در راه غلبه بر دهه ها خصومت مواجه هستیم. آنچه من می توانم پیش بینی کنم، این است با آغاز مذاکرات نمایندگان ایران و آمریکا آنها به سرعت این پرسش را از خود خواهند داشت که تمامی این مجادله بر سر چه چیزی بوده و چرا 34 سال زمان برای بهبود روابط تلف شده است.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
 
 

 

نوشته شده در پنج شنبه 18 مهر 1392برچسب:,ساعت 17:21 توسط savalan| |
تحولات اخیر مصر:زمینه ها،پی آمدها،روندها

چه کسانی از شکست انقلاب سود بردند؟

حسین جابرانصاری، سفیر سابق سابق ایران در لیبی و رئیس مرکز مطالعات خاورمیانه در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به زمینه ها،پی آمدها،روندهای تحولات مصر معتقد است که این تحولات تنها یک قطعه از پازل منطقه ای است و باید از ارزیابی های ساده انگارانه و موردی به شدت پرهیز شود.
 
 

دیپلماسی ایرانی: 1.اشتباهات تاکتیکی و راهبردی اخوان و مرسی در زمینه سیاست داخلی و خارجی بی تردید در موفقیت نسبی تحولات غیر دمکراتیک و ضداخوانی اخیر در مصر و منطقه تاثیرگزار بوده است اما به نظر می رسد این اشتباهات بیش از آنکه نقشی آفریننده و خلق کننده در این زمینه داشته باشد، نقشی افزاینده و تسریع کننده داشته است. نگاهی مقایسه ای به تحولات مصر و تونس به اثبات این فرضیه کمک می  کند، زیرا آنچه بعنوان اشتباهات اساسی اخوان در مصر ذکر می شود اکثرا در تونس و توسط جنبش النهضة و رهبری آن تکرار نشد اما روند دمکراتیک در تونس نیز که از همان ابتدای سقوط بن علی با موانع متعدد روبرو بود، در چند ماهه اخیر با عقبگرد جدی مواجه گردیده و علیرغم انعطاف باز هم بیشتر النهضه و ائتلاف حاکم نتوانسته است از وضعیت بحرانی خارج شود. از همین رو بنظر می رسد روند تحولات اخیر مصربیش و پیش از آنکه محصول اشتباهات اخوان المسلمین باشد، نتیجه طراحی و برنامه ریزی کانون های ضدانقلاب در مصر، منطقه و جهان بوده است.

2-  کانون های ضدانقلاب در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی قابل بازیابی و شناسائی است. در هر سه این سطوح، کانون های قدرتی که در دهه های اخیر از وضعیت سابق مصر نفع می برده اند از همان ابتدای تحولات منجر به سقوط مبارک تلاش نمودند اگر می توانند شخص مبارک را با اعمال رفرم هائی محدود، حفظ نمایند والا با حذف وی و جایگزینی عمرو سلیمان رئیس سرویس امنیتی مصر حافظ وضع سابق باشند و هنگامی که گسترش اعتراضات مردمی ریسک بهم ریختن کلی اوضاع کشور و حصول دگرگونی کلان در سیاست های داخلی و خارجی را برای این کانون های قدرت در پی آورد با نقش آفرینی ارتش بعنوان مدیر دوران انتقالی و حذف مبارک و سلیمان مهار تحولات انقلابی را در دستور کار خود قرار دادند.

3-   مهار انقلاب توسط ارتش یعنی کانون محوری قدرت در تمامی دهه های گذشته (حداقل از کودتای افسران آزاد در سال 1952 تا به امروز) عملا به عدم تکامل روند انقلاب و تبدیل انقلاب مصر به انقلابی ناقص منجر شد. به نحوی که تغییر در نهادهای مهم قدرت یعنی ارتش، سرویس های امنیتی، قوه قضائیه و رسانه های گروهی به برخی چهره ها و روسای این نهادها محدود مانده وساختارهای اصلی آن تقریبا دست نخورده باقی ماند. اخوان المسلمین نیز که در مرحله اول انقلاب با قرار گرفتن تاکتیکی در کنار ارتش عملا به موفقیت روند مهار انقلاب کمک کرده بود، در مراحل بعدی و بویژه پس از کسب مقام ریاست جمهوری تلاش نمود تا حدودی این اشتباه را جبران نماید اما تلاش هایش بدلیل قرار داشتن قدرت صلب و پنهان در اختیار نهادهای پیش گفته با موفقیت چندانی همراه نشد.

4-   آنچه به این عدم موفقیت دامن زد شکاف های عمیق اجتماعی و سیاسی میان نیروهای تحول خواه بود. اگر تا سقوط مبارک همه نیروهای تحول خواه اعم از اسلامگرایان (اخوانی،سلفی جهادی و میانه روهای عمدتا منشعب از اخوان) و سکولارها (ملی گرایان،قومی گرایان و لیبرال ها) با یکدیگر متحد بوده و یک هدف واحد (سقوط نظام مبارک) را پی گیری می کردند، پس از تحقق این هدف اولیه انقلاب در زمینه گام های بعدی و شکل گیری نظام جدید با یکدیگر اختلاف پیدا کردند. حدوث این اختلافات البته طبیعی بود اما برخی اشتباهات اخوان و نیروهای تحول خواه از یکسو و برنامه ریزی و اقدامات هدفمند و لایه لایه و پیچیده همان کانون های محوری ضد انقلاب در داخل و خارج به این شکاف ها به صورت غیر طبیعی دامن زد و زمینه را برای شکست همه تحول خواهان و اعاده قدرت توسط حافظان وضع سابق فراهم نمود. به عبارت دیگر آنچه بستر اجتماعی لازم برای کودتای ارتش و بازگشت نهادها و بقایای نظام سابق را فراهم نمود تشدید هدفمند شکاف های اجتماعی موجود توسط کانون های قدرت ذینفع وضع سابق بود اما بدون کودتا و قدرت نمائی مستقیم ارتش امکان نهائی نمودن این روند وجود نداشت زیرا قدرت سازماندهی و بسیج اجتماعی اخوان المسلمین همانگونه که در همه انتخاباتهای پس از انقلاب خودنمائی کرد به هیچ وجه قابل مقایسه با گروههای اجتماعی رقیب نبود.

5-   برای تقریب به ذهن می توان گفت اگردر ایران دهه 1330 شمسی توطئه محافل دربار و حامیان خارجی آنها یعنی انگلستان و آمریکا در بستر شکاف موجود میان نیروهای تحول خواه ملی و اسلامی، 30 تیر 1330 را به 28 مرداد 1332 منتهی نمود، مشابه همان روندها و اقدامات، مصر 30 ژانویه 2011 را به مصر 3 جولای 2013 رسانید. به همین سیاق اگر دلایل شکست نهضت ملی شدن صنعت نفت در ایران را نمی توان به اشتباهات جریانهای ملی و اسلامی فروکاست و نقش روشن کانونهای ضد تحول در ایران و جهان در کودتای 28 مرداد را انکار کرد آنگونه که محمد رضا پهلوی و محافل وابسته به نظام سابق مدعی آن هستند و حتی به گزاف از "قیام ملی 28 مرداد 32"؟؟؟ سخن می گویند، کودتای کانونهای ضدانقلاب به رهبری ارتش مصر را نیز نمی توان به وجود زمینه های اجتماعی و صف بندی بخش هائی از جامعه و نخبگان تحول خواه مصر در برابر اخوان المسلمین فروکاست و آن  را به گزاف انقلابی مردمی دانست. نخستین اظهارات علنی محمد البرادعی چهره برجسته نیروهای تحول خواه سکولار که بدلیل ضدیت با اخوان در کنار ارتش قرار گرفته و با پذیرش پست معاونت رئیس جمهور موقت پس از کودتا وظیفه ترمیم چهره ارتش و کودتاگران در فضای بین المللی را بر عهده گرفته بود،پس از استعفا از مسئولیت خویش و خروج از کشور درباره دلایل استعفا موید همین برداشت است آنجا که می گوید:متاسفانه به این نتیجه قطعی رسیدم که ادعای مرسی درباره دولت پنهان درست بوده و این بقایای نظام سابقند که قدرت را در کشور مجددا بعهده گرفته اند. (نقل به مضمون)

6-   اگر در سطح داخلی کانون های قدرتی چون ارتش، سرویس های امنیتی،قوه قضائیه و رسانه های گروهی نقش محوری را در مدیریت تلاشهای ضدانقلاب بعهده داشته و از بیشترین نقش در شکست انقلاب ناتمام مصر و اعاده نسبی وضعیت سابق برخوردار هستند در سطح منطقه ای رژیم صهیونیستی و دولت عربستان سعودی بعنوان دو قدرت اصلی متضرر از انقلابهای عربی، این نقش را ایفاء نموده اند. رژیم صهیونیستی که همواره یکی از عوامل موثر برتداوم حیات و قدرت خود را وجود نظام های غیرمردمی و ادعای مزیت نسبی خود بعنوان به اصطلاح "تنها دموکراسی موجود"؟؟ در "کویر دیکتاتوری های منطقه عربی" می دانست، وقوع انقلابهای عربی و بویژه انقلاب مصر را بطور طبیعی ناقض این مزیت و تغییر دهنده وضعیت راهبردی خود می دانست، از اینرو در صف مقدم نیروهائی قرار گرفت که همه تلاش خود را برای مهار این انقلابها و شکست آن بکار گرفتند.عربستان سعودی نیز که اضافه بر منافع خود در ادامه وضع سابق  جهان عرب، اساسا موجودیت نظام سیاسی مرتجعانه خود و بقای منظومه شیخ نشین های عربی خلیج فارس را در پرتو روند انقلابهای عربی در خطر می دید در کنار اسرائیل و در مقدمه نیروهای منطقه ای مخالف انقلاب و تحول قرار گرفته و تمامی امکانات مالی، سیاسی، امنیتی و شبکه روابط منطقه ای و بین المللی خود را در خدمت شکست انقلاب مصر و دیگر انقلابهای عربی قرار داد. تلاش گسترده اسرائیل برای حمایت آمریکا و غرب از کودتای اخیر مصر و کمک های مالی میلیاردی عربستان و امارات و کویت به دولت کودتا و حمایت آشکار سیاسی از آن تنها نمودهای اخیر اعمال این سیاست توسط دو بازیگر منطقه ای پیش گفته است.

7-   سیاست امریکا در تعامل با انقلاب مصر و کودتای اخیر حداقل در ظاهر از چندلایگی و غموض بیشتری در مقایسه با سیاست این بازیگران منطقه ای برخوردار بوده،اما آنچه مسلم است راهنمای امریکا و غرب سرمایه داری در برخورد با مسائلی از این دست منافع سیاسی و امنیتی و اقتصادی خود و هم پیمانان منطقه ای چون دو بازیگر پیش گفته است.تعامل آمریکا با انقلاب یمن و بحرین دو نمونه از اعمال همین سیاست راهبردی است.در هر دو کشور علیرغم سیاست اعلامی آشکار غرب در حمایت از حقوق و آزادیهای مردمی، مدیریت عملی مهار انقلاب به عربستان سعودی سپرده شد یا حداقل ابتکار عمل عربستان در این جهت به رسمیت شناخته شده و زمینه تقویت و موفقیت آن فراهم گردید.در مصر با توجه به نقش محوری این کشور در تحولات منطقه،آمریکا ایفای نقش مستقیم تری داشت و سیاست خود در زمینه مدیریت تحولات انقلاب مصر را در درجه نخست از طریق تقویت ارتباط نهادینه با کانون های قدرتی چون ارتش و سرویس امنیتی مصر و در درجه بعد از طریق ایجاد و فعال سازی شبکه ارتباطات با اخوان المسلمین بعنوان مهمترین نیروی اجتماعی سازمان یافته و تحول خواه پی گیری نمود.این سیاست دوپایه درشرائطی که دو بازیگر مهم و اصلی صحنه سیاست مصر یعنی ارتش و اخوان بدلایل مختلف از جمله رویکرد محافظه کارانه تاریخی اخوان و عدم توانائی و تمایل ارتش در مراحل اولیه انقلاب برای رویاروئی مستقیم با اخوان از رویاروئی با رقیب قدرتمند خود پرهیز می نمود با مشکل عملی جدی فراروی خود مواجه نبود.

تحولات مصر تنها یک قطعه از پازل منطقه ای است که می بایست بعنوان یک کل بهم پیوسته مورد توجه قرار گرفته و از ارزیابی های ساده انگارانه و موردی به شدت پرهیز شود. شروع مجدد مذاکرات میان حکومت خودگردان فلسطین و اسرائیل رویدادهائی اتفاقی نیست. بنظر می رسد خاطر مدیران منطقه ای و بین المللی روند تحولات انقلابی جهان عرب با "شکست"؟ انقلاب مصر از آینده تحولات منطقه تا حدودی آسوده شده است.

8-   اما در گذر زمان و پس از تلاشهای این دو بازیگر عمده داخلی و بویژه ارتش برای تسویه حساب با طرف دیگر و یک کاسه کردن ساختار قدرت به نفع خویش،آمریکا در معرض انتخاب میان ارتش و اخوان قرار گرفت و طبیعی بود و هست که در چنین انتخابی جانب ارتشی را بگیرد که از رابطه نهادینه و ارگانیک با آن از توافق کمپ دیوید تا بحال برخوردار است،نه اخوان که اگرچه بدلیل مدرسه محافظه کارانه اش از رویاروئی مستقیم با آمریکا پرهیز دارد اما در صورت تثبیت قدرت خود یا آنچه در ادبیات اخوانی مرحله تمکین نامیده می شود منافع ملت های منطقه و امت اسلامی را نمایندگی می کند.با این حال بنظر می رسد ابتکار عمل در کودتای اخیر با کانونهای اصلی ضد انقلاب در دو سطح داخلی و منطقه ای بوده و آمریکا از تحرک آنها عملا حمایت نموده است.البته آمریکا از تضعیف بیش از اندازه اخوان بدلیل تاثیراتی که در زمینه گسترش افراطی گری القاعده ای خواهد داشت نگران بوده و برخی دوگانگی ها در سیاست اعلامی آمریکا در تعامل با تحولات جاری نیز بیش از آنکه نتیجه تردید آمریکا در انتخاب پیش گفته میان ارتش و اخوان باشد نتیجه اختلاف ارزیابی با ارتش و حامیان منطقه ای کودتا در زمینه دامنه اقدامات پس از کودتا و نحوه تعامل با اخوان می باشد.

9-   ارتش و حامیان منطقه ای آن شرائط مصر و منطقه را برای سرکوب شدید اخوان و هم پیمانانش و حتی حذف مجدد اسلامگرایان از گردونه سیاست رسمی مناسب دانسته و سرکوب اعتراضات مردمی و کشتار وسیع بعمل آمده در حوادث اخیر را در همین چارچوب پی گیری نموده اند.روندی که در صورت تکمیل به غیرقانونی اعلام نمودن اخوان و شاخه سیاسی آن و مدیریت تحولات کشور در قالب یک دمکراسی نمایشی و کنترل شده و بازگشت نسبی مناسبات سابق کشور در سیاست خارجی و داخلی منجر خواهد شد.اخوان در تعامل با این وضعیت در شرائط سختی قرار گرفته است:بازی در ذیل سقف محدود تعیین شده از سوی ارتش یعنی حداکثر یک چهارم تا یک سوم کرسی های پارلمان و عدم حضور در سطح ریاست جمهوری را بپذیرد یا برای بهم ریختن نظم جدید تلاش کند.موفقیت گزینه دوم از راههای سنتی مانند ضد کودتائی در داخل ارتش یا انقلابی جدید با مدرسه اخوان و محافظه کاری تاریخی اش همخوان نیست و تسلیم در برابر شرائط و نظم جدید هم با دو مشکل عدم تضمین توقف ارتش در همین حد از برخورد و عدم پذیرش پایگاههای داخلی و مردمی اخوان بعلت خونریزی وسیع بعمل آمده مواجه است.از سوی دیگر ارتش هم برای تثبیت نظم جدید با یک مشکل اساسی داخلی و یک مانع موثر خارجی مواجه است: پایان ترس تاریخی توده های مردم و نخبگان تحول خواه کشور از نهاد دولت و سرویس های مخوف نظامی و امنیتی آن بعنوان اثر مستقیم  انقلاب 2011 و تردید و تحفظ امریکا و غرب در زمینه امکان حذف یا محدودیت شدید اخوان و اسلامگرایان بدلایل پیش گفته.وضعیتی که موجد فضای شدید امنیتی و پلیسی فعلی بوده و  گزینه های متعددی را فراروی آینده مصر قرار داده است.

10-   تحولات اخیر مصر و جهان عرب در صورت تثبیت، پی آمدهای ذیل را در دوسطح داخلی و خارجی بهمراه خواهد داشت،

در سطح داخلی: توقف روند دمکراتیک و انتخابات رقابتی، تثبیت و اعاده مجدد نقش کانونی ارتش و سرویس های امنیتی،تشدید بحران اعتماد و تعمیق بیشتر شکاف های اجتماعی و سیاسی نیروهای تحول خواه اسلامگرا و سکولار،ناامیدی گروههای وسیعی از نخبگان و توده های مردمی از تحولات انقلابی و تغییر در کشور،شکاف بیشتر میان نیروهای اسلام سلفی سنتی(حزب نور و جنبش دعوت سلفی)،اسلام رسمی دولتی(الازهر و نهاد افتاء) واسلام صوفی سنتی از یکسو واسلام اخوانی(اخوان المسلمین،حزب آزادی وعدالت)واسلام سلفی جهادی(جماعت اسلامی،جهاد اسلامی و احزاب سیاسی آن)از سوی دیگر.

در سطح خارجی: توقف روند تحولات دمکراتیک و شکل گیری تدریجی نظام های مردمی در منطقه،توقف روند قدرت گیری نسبی اخوان المسلمین در منطقه،تقویت مجدد گفتمان افراطی گری با دو گونه سلفی القاعده ای و سکولار خود و تشدید اقدامات و سیاستهای افراط گرایانه بعنوان پی آمد شکست میانه روی و روندهای دمکراتیک رقابتی،تقویت موضع عربستان بعنوان حافظ نظم سابق منطقه ای، بهبود وضعیت رژیم صهیونیستی بعنوان بزرگترین ذینفع شکست انقلابها و توقف روند دمکراتیک در منطقه، تضعیف موقعیت جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در فلسطین و تقویت جریان سازش فلسطین به رهبری ابومازن، تضعیف جدی موقعیت ایران و ترکیه بعنوان بزرگترین نیروهای تحول خواه و حامیان انقلابهای مردمی و منادیان تغییر در منطقه.

11-  تحولات مصر تنها یک قطعه از پازل منطقه ای است که می بایست بعنوان یک کل بهم پیوسته مورد توجه قرار گرفته و از ارزیابی های ساده انگارانه و موردی به شدت پرهیز شود. شروع مجدد مذاکرات میان حکومت خودگردان فلسطین و اسرائیل پس از سه سال توقف و بدون تحقق شرط اصلی طرف فلسطینی (توقف شهرک سازی در اراضی کرانه باختری) بلافاصله پس از کودتای مصر و تحولات اخیر سوریه با فاصله کمی از سرکوب اخوان و تثبیت نسبی کودتای مصر،رویدادهائی اتفاقی نیست.بنظر می رسد خاطر مدیران منطقه ای و بین المللی روند تحولات انقلابی جهان عرب با "شکست"؟ انقلاب مصر از آینده تحولات منطقه تا حدودی آسوده شده و اینک با تلاش برای پیشروی نسبی در فلسطین و سوریه، در صدد فرار به جلو و سرعت دادن به روند تحرکات راهبردی خود می باشند. تقابل و تعامل با این روند، نیازمند نگاه همه جانبه به تحولات منطقه و طراحی و اقدام در قالب یک راهبرد مشخص و متقابل می باشد که می بایست در بحثی مستقل بدان پرداخت./16

نوشته شده در پنج شنبه 18 مهر 1392برچسب:,ساعت 17:19 توسط savalan| |
یک مکالمه تلفنی که هزار روایت را برانگیخت

عبور ایران و آمریکا از ناز و نیاز

تماس تلفنی کوتاه میان اوباما و روحانی بمب خبری بود که توجه تمام رسانه ها را به خود جلب کرد. ولی این تماس تلفنی تا چه اندازه اهمیت دارد و در فضای عینی روابط ایران و آمریکا چه تاثیری می تواند بگذارد؟ این سوالی است که دیپلماسی ایرانی در گفتگو با کارشناسان سیاست خارجی مورد بررسی قرار داده است.
 
نویسنده :
وحید عابدینی
 
 

دیپلماسی ایرانی: شاید هیچ کدام از دانشجویان خط امام که در 13 آبان 58 از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند نمی دانستند قفل بر در سفارتی می زنند که تا 35 سال بعد بسته خواهد بود و رابطه ای را به هم می زنند که برقراری آن به یکی از مسائل پیچیده و بغرنج، نه تنها در سیاست خارجی دو کشور که در عرصه بین المللی تبدیل می شود. حالا سی و چهار سال است که دولت هایی در دو کشور بر سرکار می آیند که همت خود را صرف برقراری این رابطه می کنند ولی کلید در قفل نمی چرخد. رونالد ریگان، رئیس جمهور آمریکا، مک فارلین، مشاور امنیت ملی خود را با کیک و کلت و کتاب مقدس به تهران فرستاد تا رابطه دوباره برقرار شود. هرچند مذاکرات اولیه مخفی ماند ولی کسانی هم در ایران بودند که از برقراری رابطه ایران و آمریکا نگران بودند و رابطه پنهانی را برملا کردند تا برای ریگان رسوایی ایران- کنترا رقم بخورد و دیگر کسی جرات نکند برای برقراری رابطه پنهانی اقدام کند.

سالها بعد ولی سید محمد خاتمی، که روزگاری به لحاظ فکری با دانشجویان خط امام همفکر بود، به ریاست جمهوری ایران رسید و در مصاحبه با شبکه سی ان ان با مردم آمریکا از دیوار بی اعتمادی بین دو کشور گفت و برای از بین بردن این دیوار تلاش کرد؛ هرچند نگرانی خاتمی از مخالفان رابطه در تهران او را از دست دادن با کلینتون برحذر داشت. وقتی بوش آمد و حملات یازده سپتامبر رخ داد ایران، در میان هلهله شادی اعراب، آغوشش را گشود تا آمریکای ضربه خورده را تسلی دهد. همین بود که اولین تماس های دیپلماتیک ایران و آمریکا را رقم زد که ظریف به عنوان سرپرست هیئت ایرانی با آمریکاییها در مورد موضوع افغانستان با آمریکاییها سر یک میز نشست. مذاکراتی که به دور پاریس مشهور شد و کمک های ایران به آمریکا در حمله به افغانستان را رقم زد. ولی این آغوش گشوده با «محور شرارت» نامیدن ایران از سوی جرج بوش پسر به دلخوری انجامید. بوش که خود را حاکم دنیا می دید دست دراز شده ایران را پس زد. چنین شد که چندی بعد محمود احمدی نژاد با مشت های گره کرده و ادبیاتی تند در ایران بر سر کار آمد تا آمریکاییها بفهمند در همیشه بر یک پایه نمی چرخد.

اما این بار نوبت آمریکاییها بود که رئیس جمهوری را برگزینند که سخن از تعامل با ایران به زبان بیاورد. باراک اوباما، با شعار تغییر در سیاست خارجی بر سر کار آمد و مسئله ایران یکی از پرونده هایی بود که باید بوی تغییر را می شنید. دو نامه اوباما به رهبری ایران، اولین تلاش های او برای این تغییر بود؛ هرچند نامه اول جوابی سرد داشت و نامه دوم بی جواب ماند.

پیروزی حسن روحانی، کاندیدای میانه روی تحت حمایت اصلاح طلبان، باز امیدها را برای رابطه تقویت کرد. اینک همه چشم ها به راهروهای نیویورک بود که ببینند حسن و حسین، دو رئیس جمهور میانه روی دو کشور همدیگر را در آغوش می گیرند؟ این اتفاق نیفتاد و در حالی که همه از تحولی در رابطه ایران و آمریکا دلسرد بودند در دقیقه نود و زمانی که حسن روحانی در حال ترک کشور اوباما بود، باراک اوباما گوشی تلفن را در دست گرفت و تلفن موبایل روحانی را گرفت. خطوط پیام اینک پیغامبر دوستی بودند که سی و پنج سال با دشمنی جایگزین شده بود. خبر صحبت تلفنی کوتاه روحانی و اوباما همچون بمب در فضای رسانه ای منتشر شد و فردای آن روز جوانان خوشحال ایرانی را برای استقبال حسن روحانی به فرودگاه تهران کشاند. ولی واقعا این تماس تلفنی چقدر مهم است؟ آیا واقعا می توان گفت این گفتگوی کوتاه تلفنی بر روابط دو جانبه تاثیر گذار است؟ آثار این گفتگوی تلفنی چه می تواند باشد؟ این موضوع را با چند کارشناس سیاست خارجی در میان گذاشتیم.

جاوید قربان اوغلی، کارشناس سیاست خارجی ایران در مورد اهمیت این تماس تلفنی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی می گوید: «این تماس تلفنی اگر هیچ نتیجه ای جز شکستن تابوی 35 ساله بر روابط ایران و آمریکا نداشته باشد باز مهم است. به تعبیر آقای خاتمی دیوار بی اعتمادی که در این 35 سال بین ایران و آمریکا ایجاد شده به انباشت مسائل و مشکلات میان دو طرف منجر شده و نباید انتظار حل یک ساعته همه این مشکلات را داشت. باید سیاست صبر و تانی را در پیش گرفت و منتظر گام های بعدی بود. این صحبت تلفنی گام اول است و در این مکالمه وزرای خارجه دو کشور مسئول ادامه پیگیری روابط شده اند. به نظر من در صورت پیگیری امور توسط دو وزیر خارجه این اتفاق تاثیری جدی بر روند حل مسئله هسته ای ایران خواهد داشت.»

سید محمد صدر، معاون اسبق وزارت خارجه  کشورمان نیز گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی را گام مهم و ارزشمندی می داند که می تواند مسیری برای حل  وفصل تنش ها ایجاد کند. او در گفتگو با دیپلماسی ایرانی می گوید: « مطرح شدن بحث پرونده هسته ای در این گفتگو حائز اهمیت است. البته در کنار این مکالمه تلفنی، ملاقات وزرای خارجه دو کشور نیز امیدهایی برای حل مسائل فی مابین دو کشور به خصوص در حوزه مسئله هسته ای ایران ایجاد کرده است. سخنرانی مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر نرمش قهرمانانه در دیپلماسی و همچنین فتوای ایشان در مورد حرمت ساخت و کاربرد سلاح های هسته ای که از سوی جامعه جهانی مورد توجه قرار گرفته است، فضای مثبتی برای دیپلماسی ایران ایجاد کرد. دیپلماسی مقتدرانه دکتر روحانی و لحن مثبتی که ایشان در مواجهه با جامعه جهانی به کار گرفت، دریچه ای برای حل مسائل ایران به خصوص پرونده هسته ای ایران ایجاد کرده است»

 فراموش نکنیم که دشمنان این تعامل و توسعه گفتگوها در سطح جهان و به ویژه منطقه زیادند و منتظرند که از هر اشتباه کوچکی سوء استفاده نموده و وضعیت را به حالت سابق برگردانند.» شاید لنگه کفش پرت شده به سوی روحانی در فرودگاه نمادی است از مخالفانی که از برقراری رابطه ایران و آمریکا نگرانند.

دکتر عبدالرضا فرجی راد، نایب رئیس انجمن ژئوپلیتیک ایران در گفتگو با دیپلماسی ایرانی اهمیت مکالمه تلفنی آقای اوباما و رئیس جمهور اسلامی ایران را در این می داند که این اتفاق بعد از سی و چند سال رخ می دهد. او می گوید:  «در این سی وچند سال، قبل از این مکالمه، دنیای سیاست چندین بار منتظر  تعاملی بین ایران و امریکا بود که در بزنگاه ها به رغم تلاش ها و تبلیغات اولیه به انجام نمی رسید. از جریان مک فارلین گرفته تا دیدار جناب آقای خاتمی از نیویورک و تلاش کلینتون رئیس جمهور وقت امریکا برای تماس با اقای خاتمی که همگی در نهایت بی نتیجه ماند. حتی در آن زمان آقای کلینتون در سخنرانی اقای خاتمی در جلسه حضور پیدا کرد. بر اساس تجربیات قبلی خیلی ها فکر می کردند که این بار نیز این تعامل بر قرار نشود بویژه انکه برغم تبلیغات رسانه ای جهانی گفته می شد که دو رئیس جمهور در سر میز ناهار به احتمال زیاد با یکدیگر دست خواهند داد که با انجام نشدن آن این ظن و گمانها باقی ماند. ولی با این مکالمه تلفنی و اعلام خبر ناگهانی ان یخ ها باز شد و امیدواری های زیادی برای حل و فصل مسائل دو جانبه و منطقه ای بوجود امده است.»

فرجی راد که سابقه سفارت ایران در نروژ را در کارنامه خود دارد، این اتفاق را در رابطه کلی ایران با دنیای غرب به خصوص اروپا مثبت تلقی می کند و می گوید: «از آنجاییکه رابطه دولت اوباما با اروپا، بر خلاف دوران بوش، خوب است لذا اروپا و آمریکا تا حدود زیادی مسائل را با هم هماهنگ می کنند لذا اگر اعتمادسازی بین ایران و آمریکا صورت گیرد، اروپائیان منافع خود را اصل قرار می دهند.»

محمدحسن آصفری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز با تاکید بر این که مکالمه تلفنی بین اوباما و روحانی تابوی مذاکره میان روسای جمهور دو کشور را شکسته می گوید: «این اتفاق می تواند گام موثری در جهت ایجاد اعتماد بین دو طرف باشد. البته توقع ما این است که آمریکایی ها حسن نیت خود را نشان دهند و تحریم هایی که به گفته خودشان در راستای فعالیت های هسته ای غیرصلح آمیز است را کنار بگذارند، چرا که اکنون صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای را پذیرفته اند، لذا آمریکا باید برای ایجاد اعتمادی بیشتر و برداشتن دیوار بی اعتمادی اقدام عملی در این خصوص انجام دهد.»

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران نیز ضمن مهم قلمداد کردن مکالمه تلفنی روسای جمهوری ایران و آمریکا معتقد است این اتفاق به دلیل تحولاتی است که در ایران رخ داده و نگاه جدیدی بر سیاست خارجی ایران حاکم شده است. او در مصاحبه با دیپلماسی ایرانی می گوید: «اهمیت این مکالمه تلفنی از این جهت است که برای نخستین بار در طول عمر جمهوری اسلامی دو طرف حسن نیت یکدیگر را باور کرده اند و توانستند با یکدیگر بر سر منافع مشترک حرف بزنند. این هنر دیپلماتیک آقای روحانی و تیم او بود که توانستند غرب را مجاب کنند که ایران به دنبال ساخت سلاح هسته ای نیست. لذا فعلا باید گفت که مرحله اول قفل هسته ای باز شده است ولی باز شدن کامل آن نیازمند پیشرفت در مراحل بعد و توافق بر سر جزئیات است که نیازمند تداوم ابتکارات دیپلماتیک است.»

 دکتر محمودرضا گلشن پژوه، کارشناس سیاست خارجی ایران نیز در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به اهمیت مکالمه تلفنی روحانی و اوباما بر روابط دو جانبه تاکید می کند و می گوید: «این مکالمه، یکی از معدود موضوعاتی در روابط خارجی است که در آن فرم بر محتوا ارجحیت دارد. یعنی صرف انجام این مکالمه، از محتوای صحبت دو رییس جمهور مهم تر می باشد. ضمن آن که نباید فراموش کرد بستری که برای این ابتکار فراهم شد، تا چه اندازه به این اقدام ارزش بخشیده است. این که اوباما در سخنرانی چند روز قبل خود، برای نخستین بار واقعیت هایی را از نظام ایران پذیرا می شود؛ سپس آقای روحانی در سخنان خود در مجمع عمومی، ضمن پافشاری بر اصول همیشگی انقلاب، آمادگی خود برای حل مشکلات فی مابین را در یک چهارچوب منطقی و مبتنی بر احترام دوجانبه اعلام می دارند؛ این که علی رغم هیاهوهای رسانه ای، دو طرف برای دیداری شتابزده از خود خویشتنداری نشان می دهند؛ این که بعد از سی و چند سال، وزرای خارجه دو کشور با هم عمومی و خصوصی گفتگو می کنند؛ این که دیدارهای رییس جمهور ایران با همتایان غربی، همگی با استقبال روبرو می شود و در نهایت، بستری شکل می گیرد که انجام این مکالمه تلفنی، با حفظ شئون، احترام و منزلت دوطرف رخ می دهد. با این بسترسازی هوشمندانه، هیچ کس نمی تواند مدعی ناز از یکسو و نیاز از سوی دیگر شود. این که این مکالمه رخ می دهد و هم نیروهای معتدل و منطقی داخل کشور و هم نیروهای معتدل و منطقی آمریکایی از آن استقبال می کنند، نشان از ارزشمندی خاص آن دارد.»

این پژوهشگر حوزه سیاست خارجی ایران اظهار امیدواری می کند که تابوی این مکالمات شکسته شود و می گوید: « مهم، تداوم این رویکرد است. اگر فرضا چند روز دیگر در اخبار بخوانیم که اوباما در مکالمه ای تلفنی با رییس جمهور ایران خواستار ایفای نقش موثر ایران در بحران سوریه شده، می توان گفت چرخ این تداوم به راه افتاده است.»

حالا کلید روحانی در قفل رابطه ایران و آمریکا چرخیده است ولی بازشدن آن نیازمند صبر و تلاش است. کسانی هستند که باز شدن این قفل را به مصلحت و منعفت خود نمی بینند لذا حاضرند برای باز نشدن آن دست به هر کاری بزنند. دکتر عبدالرضا فرجی راد در این ارتباط می گوید: « فراموش نکنیم که دشمنان این تعامل و توسعه گفتگوها در سطح جهان و به ویژه منطقه زیادند و منتظرند که از هر اشتباه کوچکی سوء استفاده نموده و وضعیت را به حالت سابق برگردانند.» شاید لنگه کفش پرت شده به سوی روحانی در فرودگاه نمادی است از مخالفانی که از برقراری رابطه ایران و آمریکا نگرانند./ 16

 

 
 
 

 

نوشته شده در چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:,ساعت 11:3 توسط savalan| |
تلاویو احساس فریب خوردگی می‌کند

تفاهم ایران و امریکا بر سر مسائل منطقه ای

ایران توانسته است تا اندازه‌ای از نفوذ خود در منطقه پاسداری کند، و توانسته نقشی بزرگ‌تر برای حفظ مصالح خود در تعامل با غرب بدون قبول دیکته‌های آن ایفا کند، به ویژه که غرب نیز از سیاست‌های ضد ایرانی خود کوتاه آمده و اعلام کرده که به دنبال تغییر نظام در ایران نیست.
 
 

دیپلماسی ایرانی: دیدار حسن روحانی با همتای فرانسوی اش فرانسوا اولاند و دیگر مقام های غربی در جریان نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، در کنار سخنرانی اوباما، فضایی از خوش بینی را نزد جریان های سیاسی و دیپلماتیک درگیر در مسائل خاورمیانه به وجود آورده است. در این میان عده ای انتقادها را به آن جا رسانده اند که باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا را ضعیف توصیف کرده اند که از قضا عمده این منتقدین در زمره متحدان امریکا قرار دارند. در این میان این سوال مطرح است که آیا ایران تغییر کرده یا غرب؟

این صحیح است که رئیس جمهوری ایران، هر کسی که باشد، نظر و تاثیرش در سیاست خارجی کشورش موثر است اما در نهایت باید در خط رهبری و توصیه های او حرکت کند. برداشت منطقی این است که آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب ایران نباید از تحرکات دیپلماتیکی که روحانی رهبری می کند به دور باشد. به روشنی می توان دید که تغییر در تهران به دلایل مختلف آغاز شده و ایران به سمت اعتدال متمایل شده است، نتیجه این تحول بدون هر گونه مقدمه ای به این جا رسیده که رئیس جمهوری جدید توانسته کشورش را از "محور شر" به "محور خیر" هدایت کند تا قطعه غایب پازل نقشه های سیاسی تکمیل شود.

واقعیت این است که ایرانی که با تمام قوا درگیر جنگ در بلاد شام شد اکنون به این درک رسیده که صرف نظر از ایالات متحده و هم پیمانانش در حمله نظامی به سوریه نقطه تحولی در سیاست حاکم بر این محور ایجاد شده است، اوباما در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بر لزوم دست یافتن به راه حل سیاسی با همکاری روسیه و شورای امنیت تاکید و اشاره کرد که امکان حل قضیه پرونده هسته ای ایران بدون مراجعه به زور نیز وجود دارد. همان طور که مانع جنگ در سوریه از طریق گفت وگو با جریان های درگیر در این مساله شدیم.

در داخل امریکا راست افراطی این گونه می بیند که رئیس جمهوری امریکا خود را ملزم به انجام کارهایی کرده بدون این که چیزی از طرف ایرانی دریافت کند و قبل از آن که جنگی در بگیرد به شکست خود اذعان کرده و اجازه داده است ایران تا آن جا که می خواهد به نفوذ خود ادامه دهد.

ایرانی ها با سخنرانی رئیس جمهوری امریکا با سخنرانی مشابهی مقابله کردند، روحانی اعلام کرد که کشورش تلاش نمی کند تا به سلاح هسته ای دست یابد چرا که آن را از لحاظ اسلامی حرام می داند و بر استفاده از انرژی هسته ای برای اهداف صلح آمیز تاکید کرد.

تنها تفسیری که از نرمش در اظهارات دو طرف امریکایی و ایرانی می توان برداشت کرد این است که هر دو طرف قانع شده اند که راه حل نظامی برای سوریه ممکن نیست، برای همین بر سر نقطه ای روشن با یکدیگر تلاقی کردند. واشنگتن به این دلیل از گزینه حمله نظامی به دمشق صرف نظر کرد چرا که به این برداشت رسیده که سوریه به اندازه کافی ضعیف شده است و دیگر خطری برای کسی نیست. مراکز قدرتی که در محور ممانعت یا مقاومت قرار گرفته اند نیز به این نتیجه رسیده اند که منطقه باید بعد از سال های طولانی ناآرامی به ثبات برسد. همچنین در حال حاضر وضعیت به جایی رسیده که یافتن راه حلی برای پرونده هسته ای ایران در مقابل رفع تحریم ها علیه تهران امکان پذیر شده است، البته با تلاش های مشترکی که روسیه نیز مبذول می دارد.  

در مقابل ایران توانسته است تا اندازه ای از نفوذ خود در منطقه پاسداری کند، و توانسته نقشی بزرگ تر برای حفظ مصالح خود در تعامل با غرب بدون قبول دیکته های آن ایفا کند، به ویژه که غرب نیز از سیاست های ضد ایرانی خود کوتاه آمده و اعلام کرده که به دنبال تغییر نظام در ایران نیست و ابراز تمایل کرده است که تحت شرایطی روابط خود را با ایران احیا کند.

واکنش منفی به اظهارات اوباما در میان هم پیمانان ایالات متحده طبیعی است. در داخل امریکا راست افراطی این گونه می بیند که رئیس جمهوری امریکا خود را ملزم به انجام کارهایی کرده بدون این که چیزی از طرف ایرانی دریافت کند و قبل از آن که جنگی در بگیرد به شکست خود اذعان کرده و اجازه داده است ایران تا آن جا که می خواهد به نفوذ خود ادامه دهد. در عین حال حمایت از اسرائیل را در برابر ایران متوقف کرده، مساله ای که باعث حیرت همگان شده است. و نتانیاهو احساس می کند که کاخ سفید او را فریب داده است. اما دیگر متحدان، به ویژه ترکیه و اخوان المسلمین در مصر و دیگران که کنفرانسی در استانبول و پاکستان برگزار کردند تا اوضاع را بررسی کنند و تصمیم های جدیدی بگیرند، همچنان دست از خشونت برای برخورد با متغیرهای موجود بین المللی و خاورمیانه برنداشته اند.

با این حال همه این مواضع و نشانه ها در ابتدای راه هستند و نیاز به زمان دارند تا عملی شوند. ولی مشخص است که دیگر سازمان یافتگی جدیدی برای اداره درگیری ها در منطقه وجود نخواهد داشت. بر اساس تحولات جاری در روابط امریکا و ایران روابط میان هم پیمانان نیز تغییر خواهد کرد.

منبع: الحیات/تحریریه دیپلماسی ایرانی

نوشته شده در چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:,ساعت 11:2 توسط savalan| |
تحلیل الحیات از تحولات نیویورک:

لطفا بگویید چه کسی برد، تهران یا واشنگتن؟

محور ایران – روسیه – چین – حزب الله در پرونده سوریه در مقابل محور ایالات متحده امریکا – بریتانیا – فرانسه و دیگر کشورهای غربی به همراه کشورهای عربی پیروز شد و امریکایی‌ها ترجیح دادند که پرونده سوریه همچنان در دستان ایران باقی بماند تا اعراب بازنده این بازی پیچیده و طولانی شوند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: نه سیلی دردناکی در کار بود و نه برنامه ای برای مصافحه میان باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران تدارک دیده شده بود. همچنان هم مرحله ای از عدم توازن میان تصمیم گیران سیاسی در تهران و حاملان پیام ایرانی ها به نیویورک مشاهده می شود. فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به صراحت گفته اند که اصولی وجود دارد که امکان عبور از آنها به هیچ وجه وجود ندارد و این دلیل عدم مصافحه میان اوباما و روحانی در سازمان ملل شد. برخی این گونه برداشت کردند که رئیس جمهوری امریکا با رد درخواست های مکررش از سوی ایران برای دیدار به این شکل سیلی خورده است، در حالی که عده ای نیز می گویند رئیس جمهوری امریکا به زودی مجبور خواهد شد باز هم به ایرانی ها امتیاز دهد.

در این میان برخی از ناظران مواضع ایران را طبیعی و واقعا عادی مطابق با اصول سیاسی حاکم بر این کشور قلمداد کردند، سیاستی که مبتنی بر این اصل است؛ "بگیر و بیشتر بخواه" یا به قول انگلیسی ها "بگیر و بگذار در جیبت و سپس بیشترش را بخواه." رئیس جمهوری ایران آرزوهای این عده از افرادی که گمان می کردند با دیدار میان او و باراک اوباما جهش تازه ای در روابط ایران و امریکا به وجود می آید را نقش بر آب کرد. در حالی که انسان های آگاه و منطقی می دانند که چنین چیزی فکری سطحی و غیر قابل قبول است چرا که اختلاف های ریشه ای ایالات متحده و ایران به اندازه ای عمیق است که نمی توان سکوی پرتابی برای عبور از این اختلافات متصور بود.

رئیس جمهوری امریکا در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل اظهاراتی را بیان داشت که بیش از هر چیز موید استراتژی او در سال های اخیر است: اولا مشروعیت نظام جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت شناخت و علنا تعهد داد که به فکر تغییر آن یا حمایت از براندازی آن نیست. ثانیا به نقش منطقه ای ایران اعتراف کرد و آمادگی خود را برای مذاکره با ایران بر سر پرونده های عربی از جمله سرنوشت سوریه که بیش از هر جایی کلید حل آن در ایران است، اعلام کرد. ثالثا اعلام آمادگی کرد که غرب آماده است در صورتی که پرونده هسته ای ایران از طریق گفت وگوی وزرای امور خارجه ایران با پنج کشور عضو سازمان امنیت به علاوه آلمان به نتیجه برسد، به ایران امتیاز دهد، احتمالا امتیازها هم فقط محدود به یک سری مسائل اعتمادساز نخواهد بود بلکه مطابق با خواسته های دولت جدید ایران و مطالبه برای کاهش یا لغو تحریم های اقتصادی علیه ایران خواهد بود.

بنابر این می توان گفت که امریکا از خیر سوریه و پرونده آن که دو سال و نیم است جان دست کم یکصد هزار نفر را گرفته و بیش از 7 میلیون نفر را آواره کرده و ویرانی های وحشتناکی را به دنبال داشته گذشته است و تسلیم سیاست ها و نفوذ منطقه ای ایران شده و پذیرفته است که کیک قدرت منطقه ای را نه با رهبران عرب منطقه بلکه با ایرانی ها تقسیم کند. ایرانی هایی که پرواضح است نفوذی شگرف و در حال افزایش به رغم سختی های فراوانی که با آن روبه رو هستند در سراسر منطقه و جهان عرب دارند. اوباما عملا هم این مساله را در سخنرانی خود در سازمان ملل گفت، هنگامی که صحبت از حل بحران سوریه زد، به صراحت گفت که باید واقعیت ها را پذیرفت و بر اساس آن دستورالعمل حل سیاسی را در مساله سوریه پیش برد، او به صراحت اسم ایران و روسیه را آورد و تلویحا اذعان کرد که برای حل بحران سوریه باید با ایران و روسیه کنار آمد. برخی از تحلیلگران بر این باورند که اوباما با نام آوردن از ایران و روسیه به نوعی قصد داشت بگوید که من با راه حل سیاسی شما بر سر سوریه موافقم.

به روشنی می توان گفت که رئیس جمهور اوباما وارد خانه محاسبات ایرانی – روسی که می گوید بگیر و باز هم مطالبه کن، شد. او در حالی بر حل بحران سیاسی سوریه تاکید کرد که همه می دانند چه کسانی از مخالفان اسد نظامی و غیر نظامی حمایت می کنند. کیست که نداند کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از مخالفان اسد و ارتش آزاد در برابر اسد با چراغ سبز امریکا حمایت کرده اند. اکنون به نظر می رسد که حمایت این کشورها همگی نقش بر آب شده و امریکا آنها را به ایران و روسیه فروخته یا حداقل تنها گذاشته است. بنابر این می توان گفت که محور ایران – روسیه – چین – حزب الله در پرونده سوریه در مقابل محور ایالات متحده امریکا – بریتانیا – فرانسه و دیگر کشورهای غربی به همراه کشورهای عربی پیروز شد و امریکایی ها ترجیح دادند که پرونده سوریه همچنان در دستان ایران باقی بماند تا اعراب بازنده این بازی پیچیده و طولانی شوند. و اکنون چه کسی مانع از آن می شود که ایران به خواسته های هسته ای اش نرسد. با به رسمیت شناختن برنامه هسته ای ایران و حق غنی سازی اورانیوم توسط ایران دایره مطالبات تهران از غرب و امریکا تکمیل می شود و باید گفت تا آن جا که بتواند باز هم مطالبه امتیاز خواهد کرد.

در این صورت لطفا بگویید چه کسی برنده بحران سوریه، نیویورک و مذاکره با امریکا شد، ایران یا واشنگتن؟

تحریریه دیپلماسی ایرانی

نوشته شده در چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:,ساعت 11:1 توسط savalan| |
غسان شربل
جرس: جلال طالبانی رییس‌جمهور عراق مطمئن بود که جنگی بین ایران و آمریکا رخ نخواهد داد؛ زیرا به‌نظر او هیچ‌کدام از دو طرف خواهان لغزیدن به ورطه‌ی آن نیستند. ایران خامنه‌ای شاهد بود که چه بر سر عراق صدام حسين آمد، آن‌گاه که ماشین نظامی آمریکا بر آن یورش آورد.

رهبری ایران انتحاری نیست و هرگز ریسک نخواهد کرد. شعار «مرگ بر آمریکا» در خیابان‌های تهران یک مساله‌ و محاسبات رهبران ایران مساله‌ی دیگری است. تهدیدهای رنگ‌باخته‌ی آمریکا برای از اعتبار انداختن ایران یک امر و خطرکردن برای جنگ با ایران امر دیگری است.

سایه‌ی آمریکا در خاورمیانه سخت و سنگین است. هرگاه هر دولت انقلابی بخواهد توازن قوا ایجاد کند و رهبری منطقه را از چنگ آمریکا در بیاورد، با سایه‌ی آن اصطکاک پیدا می‌کند. تحول‌خواهان می‌دانند که توان بیرون راندن آمریکا از منطقه را ندارند، به‌همین خاطر فقط با آن مجادله، برگ‌های بازی را جمع‌آوری و خود را برای مذاکره و معامله آماده می‌کنند تا آمریکا نقش و جایگاه جدید آن‌ها را بپذیرد؛ بنابراین تمام آن‌ها تلاش می‌کنند تا شریک بزرگی برای آمریکا باشند.

گفت‌وگوی ما با طالبانی در قصر «الشعب» دمشق در ژانویه ۲۰۰۷ به درازا کشید، اما او با سعه صدر از ادامه‌ی گفت‌وگو استقبال می‌کرد. طالبانی چند هفته پیش از آن، از ایران بازدید و با رهبر، رییس‌جمهور و برخی شخصیت‌های تاثیرگذار ایران دیدار کرده بود. از او پرسیدم طی این دیدارها چه نتیجه‌ای از سخنان مسوولان ایران در زمینه‌ی رابطه تهران با واشنگتن گرفته‌ای؟ گفت تمام کسانی را که ملاقات کردم این دیدگاه واضح را داشتند: «اگر آمریکا اعلام آمادگی کند، ما آماده‌ی تفاهم با آن در مورد کل منطقه از افغانستان تا لبنان هستیم.»

طالبانی احساس کرد که من از این سخن شگفت‌زده شده‌ام و گفت: «به ایرانی‌ها پیشنهاد دادم با زلمای خلیل‌زاد، سفیر آمریکا در عراق دیدار داشته باشند. ابتدا واشنگتن موافقت کرد و سپس ایران، به شرط این‌که دیدار غیرعلنی باشد. خلیل‌زاد ۲۴ ساعت زودتر سر قرار (دوكان كردستان) حاضر شد اما ایرانی‌ها به علت این‌که كوندوليزا رايس، وزیر خارجه‌ی آمریکا خبر این دیدار را به رهبران کنگره داده بود، منصرف شدند. ایران با این دیدار مشکلی نداشت، بلکه با نشت خبر آن به مطبوعات مخالف بود.

برخلاف آن‌چه در رسانه‌ها گفته می‌شد، نشست ایران-آمریکا غیرممکن نبود. در سال ۲۰۰۳ و پیش از لشکرکشی آمریکا به عراق، ژنو شاهد تماس ایران و آمریکا برای بررسی اوضاع آینده‌ی عراق بود. این تماس‌ها پس از سقوط صدام متوقف شد؛ چراکه ایران از تحویل نیروهای القاعده، که واشنگین معتقد بود در ایران حضور دارند، خودداری می‌کرد. تماس‌هایی هم در مورد افغانستان بین دو کشور صورت گرفت و خبرهایی به بیرون درز پیدا کرد.

رخدادهایی وجود داشت که اهالی منطقه به‌خاطر تعدد اتفاقات، آن را به یاد ندارند. در سال ۲۰۰۳ و پس از تشکیل شورای حکومت عراق که هنوز پل بريمر بر آن امر و نهی می‌کرد، ایران گروهی متشکل از نیروهای وزارت خارجه و سپاه پاسداران را برای عرض تبریک به شورای حکومت به عراق فرستاد، درحالی‌ که حکم این شورا با مرکب آمریکایی نوشته شده بود و دوستان ایران در عراق نیز آن را انکار نمی‌کردند.

رخدادی دیگر؛ رهبران عرب حاضر نشدند از عراق اشغال شده بازدید کنند اما در سال ۲۰۰۷ هواپیمایی در فرودگاه بغداد که به سختی مسافری از آن‌جا وارد می‌شد، به زمین نشست. مسافر آن کسی نبود جز محمود احمدی‌نژاد. مسافر مذکور با مشاهده‌ی تانک‌های آمریکا سوال‌هایی پرسید که پاسخ گرفت این فقط یک پایگاه از چندین پایگاه آمریکا در سراسر عراق است که ۱۷۰ هزار سرباز آمریکایی در آن مستقرند. نیروهای عراقی با ایستگاه‌های بازرسی هماهنگ کرده بودند تا کاروان رییس‌جمهور ایران را برای بازرسی متوقف نکنند، به جز یک ایستگاه در خارج از «منطقه سبز بغداد» که کاروان متوقف شد. عراقی‌ها ترسیدند و سراسیمه علت را از نیروهای آمریکایی جویا شدند. افسر آمریکایی گفت سربازان‌اش می‌خواهند با رییس‌جمهور مسافر عکس یادگاری بگیرند. وقتی قضیه را به او گفتند خندید.

سال گذشته در همین روزها برای دیدن طالبانی به منزل‌اش در سلیمانیه رفتم. او شدیدا نگران اوضاع سوریه بود و از رنج‌هایی که به‌خاطر درگیری‌های مذهبی بر همسایه‌اش، سوریه وارد می‌شود، می‌نالید. او گفت ایران نمی‌تواند از سرانجام رژیم بشار اسد دست بشوید. خسارت واردشده بر سوریه باعث می‌شود تا مهم‌ترین برگه‌های ایران برای مذاکره با آمریکا از دست برود. ایران نقش و اعتبار خود را در منطقه از دست خواهد داد. اعتبار و جایگاه برای ایران از داشتن بمب مهم‌تر است. دقیقا همان سوال پنج سال پیش را از او پرسیدم. باز هم وقوع جنگ بین ایران و آمریکا را بعید دانست و گفت از دستگاه اداری اوباما شنیده که به شدت خواهان حل اختلاف با ایران هستند و از ایران نیز شنیده که آماده‌ی مذاکره‌ی همه‌جانبه با آمریکاست؛ البته اگر آمریکا حاضر باشد واقعیت‌های جدید منطقه را بپذیرد.

گفت‌وگوی تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی مرا به یاد سخنان طالبانی ـ خدا شفایش دهد ـ انداخت. روند صلح، آسان نیست و چه بسا به تاخیر بیافتد. خواسته‌ی کنونی ایران این است که «شریک بزرگ» برای «شیطان بزرگ» در سراسر منطقه، از افغانستان تا لبنان باشد. مساله البته به همین سادگی نیست، زیرا ایران از حمایت اکثریت منطقه برخوردار نیست. پس از بحران دنباله‌دار سوریه و تشدید درگیری‌های مذهبی در منطقه و قرارگرفتن ایران در محور شرارت، این کشور بسیاری از برگه‌های خود را از دست داده و آن طراوت و قوت خود را ندارد. اندوه طالبانی بر سوریه مرا میخکوب کرد. سوریه ثبات و تمام برگه‌های خود را از دست داد. بازیگری بود که تبدیل به بازیچه شد.

منبع: ایران در جهان
منبع اصلی: الحیات
مترجم: عبدالسلام سلیمی
 

نوشته شده در چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:,ساعت 10:44 توسط savalan| |
 
به فاصله یک روز مانده تا پایان زمان نظرسنجی روزنامه گاردین در مورد جایزه صلح نوبل، رئیس جمهور ایران در صدر نتایج این نظرسنجی قرار دارد.

به گزارش خبرگزاری فارس، در آستانه اعلام برنده جایزه صلح نوبل سال 2013، روزنامه گاردین نظرسنجی ای را در این مورد برگزاری کرده است.

در حالی که این نظرسنجی فردا به اتمام می رسد، «حسن روحانی» رئیس جمهور ایران در صدر نتایج این نظرسنجی قرار دارد.

 

 

روحانی در این نظرسنجی فعلا با کسب 53درصد از مجموع آرا، در صدر قرار دارد. «ملاله یوسف زی» دختر نوجوان پاکستانی هم که اوایل امسال هدف حمله نیروهای طالبان قرار گرفت 25درصد از آرا را به خود اختصاص داده و در جایگاه دوم است.

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 20:47 توسط savalan| |
محمد البرادعی:

گفت‌وگوهای ایران و امریکا کلید ثبات خاورمیانه است

محمد البرادعی می‌گوید: «گفت‌وگوهای امریکایی – ایرانی اتفاق بسیار بزرگی است، این گفت‌وگو کلید ثبات خاورمیانه است که سال‌ها بر روی میز مذاکرات بوده است.»
 
 

دیپلماسی ایرانی: با وجود این که مصافحه تاریخی ای که انتظار می رفت میان باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا و همتای  ایرانی اش حسن روحانی انجام شود، انجام نشد، اما این دو کشور بزرگ دشمن هم، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل تماس تلفنی ای را با یکدیگر در نیویورک انجام دادند که 15 دقیقه طول کشید.

به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، می توان با اطمینان گفت که اگر موافقت رهبر انقلاب ایران، آیت الله سید علی خامنه ای نبود امکان تماس میان روحانی و وزیر امور خارجه اش با همتایان امریکایی شان وجود نداشت.

مسئولان امریکایی می گویند که این مکالمه تلفنی که بر چگونگی حل برنامه هسته ای ایران تمرکز داشت به تقاضای طرف ایرانی صورت گرفت در حالی که حسن روحانی به محض ورود به ایران اعلام کرد که این تماس به تقاضا و اصرار دولت امریکا انجام شد.

به هر حال به اعتقاد تحلیلگران و ناظران مهم این نیست که این مکالمه تلفنی تاریخی اول به تقاضای چه کسی انجام شد بلکه مهم این است که این تماس باعث شد تا یخ روابط موجود میان دو کشور که بیش از سی سال است هیچ تماس دیپلماتیکی با هم ندارند، آب شود.

محمد البرادعی، سیاستمدار مصری و دبیر کل سابق سازمان انرژی اتمی گفت وگوی میان ایالات متحده امریکا با ایران را کلید ثبات منطقه خاورمیانه می داند و می گوید: «گفت وگوهای امریکایی – ایرانی اتفاق بسیار بزرگی است، این گفت وگو کلید ثبات خاورمیانه است که سال ها بر روی میز مذاکرات بوده است.»

وی در ادامه می گوید: «شکست تعامل میان ایران و امریکا عامل بسیاری از درگیری ها و مشکلات موجود در خاورمیانه است و ما این بار باید از این فرصت نهایت استفاده را ببریم.»

در دیدار جان کری، وزیر امور خارجه امریکا و محمد جواد ظریف، همتای ایرانی اش در چارچوب مذاکرات 1+5 با ایران نیز نتایج بسیار خوبی به دست آمد که طی آن قرار شد دو طرف در روزهای پانزدهم و شانزدهم اکتبر گردهم آیند تا مذاکرات مفصلی را بر سر برنامه هسته ای ایران آغاز کنند.

حسن روحانی به محض پیروزی قاطعش در انتخابات ریاست جمهوری ایران اعلام کرده بود که به دنبال تعامل با جهان و کاستن از تنش ها با کشورهای غربی و کشورهای عربی همسایه است، مساله ای که بسیاری از تحلیلگران آن را استراتژی همکاری های سازنده  (constructive engagement) ایران با دنیا در عرصه جدید بین المللی ترجمه کرده اند.

محمد البرادعی می گوید: «شکست تعامل میان ایران و امریکا عامل بسیاری از درگیری ها و مشکلات موجود در خاورمیانه است و ما این بار باید از این فرصت نهایت استفاده را ببریم.»

ایمان رجب، پژوهشگر مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام در این باره می گوید: «این سیاستی است که دکتر روحانی در پیش گرفته است و فقط حل پرونده هسته ای ایران را شامل نمی شود. بلکه گسست بحران های ممتد در روابط تهران و واشنگتن که از 7 آوریل 1980 تا کنون قطع شده است را نیز شامل می شود.»

وی برای استناد به اظهارات خود به مقاله حسن روحانی در روزنامه واشنگتن پست اشاره می کند و می گوید: «اهداف روحانی از به کارگیری این شیوه سیاسی رسیدن به سه هدف است، اول، تامین و حفظ نفوذ ایران در مناطق متشنج مثل عراق و افغانستان و بحرین است؛ دوم، رسیدن به ترکیبی در سوریه برای حکومت بعد از اسد که از نفوذ ایران در این کشور نکاسته باشد و همچنین هیچ گونه مشکلی برای حزب الله در لبنان به وجود نیاید که برای همین است که روحانی پیشنهاد میانجی گری در کنفرانس ژنو 2 بر سر پرونده سوریه را داده است؛ و سوم بر طرف کردن هر گونه قید و بندی از قدرت و نفوذ ایران که بتواند آزادانه به فعالیت های خود در سیاست خارجی ادامه دهد و نفوذ خود را با اعتراف به جایگاه جهانی اش حفظ کند و تضمینی بر اعتراف جامعه جهانی به دستیابی به توانایی هسته ای اش بیابد و همچنان بتواند بدون هیچ گونه مشکلی به غنی سازی اورانیوم در خاک خود ادامه دهد.»

رجب در ادامه می افزاید: «این شرط لازم ایران برای تحقق کرامت و احترامش نزد جهانیان است، برای همین می گوید که بر سر این موضوعات به هیچ وجه مذاکره نمی کند و تمامی این موارد را خط قرمزی برای خود می داند. این مواضع در حقیقت ادامه مواضع ایران در مذاکرات آلماتی 2 که در آوریل 2013 برگزار شد، است.»    

وی همچنین تاکید می کند، در نتیجه می توان گفت تغییری که روحانی در روابط کشورش با غرب در مقایسه با 8 سال دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بر آن تاکید می کند پیگیری مطالبات ایران به زبانی دیگر است، به زبانی که غرب و باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا آسان تر بتوانند آن را درک کنند و در نهایت بپذیرند.

پاتریک کلاوسون، مدیر مرکز مطالعات واشنگتن نیز در این باره می گوید: «در برابر روحانی، رئیس جمهوری ایران فرصت استثنائی ای به وجود آمده تا از میزان تحریم های اعمال شده علیه کشورش بکاهد.»

وی در ادامه می گوید: «تا کنون هر سه رئیس جمهوری که در ایران قبل از روحانی بر سر کار آمده اند دستورالعمل قوی ای برای تاثیرگذاری بر عرصه سیاسی کشورشان داشته اند و تلاش کرده اند که مطابق با صلاحیت هایشان در همان سال اول این موضوع را به همگان ثابت کنند. علی اکبر هاشمی رفسنجانی، دستور العمل آزادسازی اقتصاد را دنبال می کرد که تا اندازه بسیاری به این هدف خود رسید. محمد خاتمی بر گشایش فرهنگی تاکید داشت که او نیز به دستاوردهای بسیاری در این زمینه رسید و محمود احمدی نژاد نیز کار برای عامه مردم را در دستور کار خود داشت که او نیز توانست موفقیت های بسیاری در این زمینه به دست آورد. همه آنها در همان سال اول تلاش کردند که دستورالعمل های خود را در این زمینه نشان دهند.»

وی در ادامه می افزاید: «حسن روحانی که یک چهره اصلاح طلب – اصولگرا محسوب می شود نسبت به همتایان قبلی اش از وضعیت بسیار بهتری برخوردار است که می تواند تاثیر حقیقی ای بر عرصه سیاسی کشورش بگذارد.»

کلاوسون تاکید می کند، همه نشانه ها از تهران، حتی از جانب رهبر انقلاب ایران، آیت الله خامنه ای حاکی از آن است که همه آنها می خواهند همه تلاش خود را بکنند تا مشکل پرونده هسته ای ایران در کوتاه ترین زمان ممکن به طور کامل حل و فصل شود.

وی همچنین می گوید: «این صحیح است که مقام های ایرانی از اختیارات کامل و بی قید و شرطی برخوردار نیستند اما اظهارات رهبر ایران نیز نشان می دهد که وی هم بی شک به دنبال پایان دادن به پرونده هسته ای با حفظ اصول ثابت جمهوری اسلامی ایران است.»

تحریریه دیپلماسی ایرانی/

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 17:2 توسط savalan| |
تهران حاضر به راضی کردن ریاض نیست

آغاز دوستی با عربستان تنها با حفظ مصالح

ایران تلاش می‌کند تا به برنامه هسته‌ای‌اش بی‌توجه به نگرانی‌های موجود نزد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ادامه دهد و تلاش خواهد کرد تا در سایه آن به تعامل با غرب بپردازد تا به این ترتیب کفه موازنات منطقه‌ای را به سود خود تغییر دهد.
 
 

دیپلماسی ایرانی: با احتمال سفر حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران به عربستان برای انجام مناسک حج و دیدار با ملک عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان انتظارها برای برگزاری نشستی دو جانبه با هدف نزدیک کردن دیدگاه های دو کشور در بسیاری از پرونده ها افزایش یافته است.

منابع آگاه به روزنامه العرب، چاپ لندن گفته اند که سفر روحانی به عربستان از مدت ها قبل تدارک دیده شده و کارشناسان و دیپلمات های عربستانی و ایرانی نشست های متعددی را در این زمینه برگزار کرده اند و حتی سفرهای اعلام نشده ای را به پایتخت های یکدیگر انجام داده اند تا نگاه دو طرف را بر سر قضایای مورد اختلاف به ویژه پرونده سوریه به هم نزدیک کنند.

در همین رابطه روز یکشنبه یک دیپلمات آگاه عربستانی به خبرگزاری یونایتد پرس اینترنشنال گفت که سفر رئیس جمهوری ایران به عربستان در موسم حج قطعی شده است. این مقام عربستانی در ادامه گفت که قرار است دیدار مهمی میان ملک عبدالله، پادشاه عربستان و رئیس جمهوری ایران در جریان این سفر در مکه مکرمه انجام شود.

این در حالی است که یک مقام آگاه در دفتر رئیس جمهوری کشورمان در مورد سفر احتمالی دکتر حسن روحانی به عربستان سعودی و تشرف به حج تمتع امسال اظهار داشت: اطلاعی از این که این سفر انجام خواهد شد یا خیر، نداریم و به نظر نمی رسد که هنوز تصمیمی در خصوص این سفر اتخاذ شده باشد.

دو کشور طی 8 سال گذشته بر سر پرونده های مختلف منطقه ای به اختلاف های شدیدی بر خورده اند که در راس آنها پرونده های سوریه، لبنان و عراق قرار دارند. در این میان پرونده سوریه تنش های دو کشور را به اوج رسانده است به ویژه که ریاض سقوط بشار اسد در سوریه را به معنای شکست قدرت ایران قلمداد می کند.

منابع آگاه می گویند که تهران در دیدارهای مختلف خود بر سر بقای اسد در قدرت پافشاری کرده و گفته که هر گونه راه حلی برای بحران سوریه تنها از طریق مذاکره با تهران امکان پذیر است در حالی که عربستان پافشاری های ایران را عاملی برای ادامه جنگ قلمداد کرده است.

تنها مساله ای که ایران پذیرفته بر سر آن کوتاه بیاید موضوع بحرین است که ایران موافقت کرده برای آرام کردن آن کمک کند.

با این حال ناظران بر این اعتقادند که تهران بعد از قبول خلع سلاح شیمیایی اسد و حمایت از راه حل سیاسی اکنون در مورد ایجاد زمینه های لازم برای برگزاری نشست ژنو 2 همکاری می کند و پافشاری اش برای بقای اسد بیشتر مانور سیاسی برای دریافت امتیازهای بیشتر از غربی ها به ویژه رفع تحریم ها و گشایش بازارهای جهانی برای فروش محصولات فراوان نفتی اش است. به موازات آن به گفته این منابع ایران تلاش می کند تا به برنامه هسته ای اش بی توجه به نگرانی های موجود نزد کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ادامه دهد و تلاش خواهد کرد تا در سایه آن به تعامل با غرب بپردازد تا به این ترتیب کفه موازنات منطقه ای را به سود خود تغییر دهد. به گفته این منابع تنها مساله ای که ایران پذیرفته بر سر آن کوتاه بیاید موضوع بحرین است که ایران موافقت کرده برای آرام کردن آن کمک کند.

به اعتقاد کارشناسان تهران تلاش می کند از به قدرت رسیدن حسن روحانی، رئیس جمهوری معتدل ایران برای شکست تحریم های بین المللی و دیپلماتیک استفاده کند و هم زمان روابط خود را با کشورهای عربی منطقه خلیج فارس گسترش دهد. روابطی که در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به شدت تیره شده بود.

روحانی به محض پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ایران بر تمایل خود برای ایجاد رابطه ای صمیمی با عربستان تاکید کرده بود و در کنفرانس مطبوعاتی خود پس از پیروزی در انتخابات عربستان را کشور دوست و برادر توصیف کرده بود و خواستار تقویت روابط دو جانبه شده بود. وی همچنین در دیدار با نمایندگان حج و اوقاف جمهوری اسلامی ایران بر وجود بسیاری از امور مشترک که به سود مصالح دو طرف است، تاکید کرده و گفته بود که ضرورت دارد سطح روابط و همکاری های میان دو طرف ارتقا یابد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 16:57 توسط savalan| |
توصیه حسین موسویان

اوباما و روحانی باید بیشتر صحبت کنند

دو رئیس جمهور باید گفت و گوی تلفنی دوره ای داشته باشند و ملاقات وزرای خارجه خود به منظور مشورت در خصوص مسائل دوجانبه، منطقه ای و بین المللی را بپذیرند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: روابط ایران – آمریکا، سرانجام، در نقطه عطف قرار گرفته است. من برای سال ها، از طریق صدها سخنرانی و مقاله، از لزوم پایان دادن به سیاست تغییر رژیم آمریکا و پرهیز از زبان تهدید و تحقیر ایران سخن گفته ام. تاکید باید بر ارایه جزئیات یک دستور کار عظیم برای احیای روابط دوجانبه بر مبنای احترام و منافع متقابل باشد. در پرونده هسته ای، یک راه حل صلح آمیز بر مبنای چارچوب معاهده منع اشاعه هسته ای ( ان پی تی) و  عملیاتی کردن فتوای رهبری در مورد ممنوعیت تولید، ذخیره و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی – شامل تسلیحات هسته ای – است.   

باراک اوباما و حسن روحانی، روسای جمهور آمریکا و ایران، فرصت ملاقات برای گفت و گوی دوجانبه را در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل از دست دادند. برخی برنامه ریزی ها و زمان ناکافی، از جمله دلایل انجام نشدن این ملاقات عنوان شده است. البته این گام رو به عقب چندان دوام نیاورد چرا که اندکی بعد، محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران و جان کری، همتای آمریکایی او ملاقات کردند و سپس گفت و گوی تلفنی اوباما و روحانی انجام شد. چنین رویدادهایی در تاریخ روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی بی سابقه بوده است. بلوغ سیاسی و شجاعت دو رئیس جمهور حاکی از تمایل آنها برای پایان دادن به بیش از سه دهه خصومت ورزی بین دو کشور است.

این دو رویداد تاریخی ، مفاهیم عظیمی نه تنها برای از سرگیری روابط ایران – آمریکا، بلکه برای صلح و ثبات خاورمیانه دارد. باتوجه به ربع قرنی که در خصوص روابط ایران و غرب کار کرده ام، جای تردیدی وجود ندارد که سخنرانی اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل، مثبت ترین سخنرانی یک رئیس جمهور آمریکایی در مورد ایران از زمان انقلاب اسلامی تا کنون بود. این نخستین باری بود که رئیس جمهور آمریکا، ایران را تهدید نکرد و ده ها هزار ایرانی که به دنبال استفاده صدام حسن از تسلیحات شیمیایی مسوم شدند را مورد توجه قرار داد. او به دلایل تاریخی بی اعتمادی عمیق ایرانیان نسبت به آمریکایی ها و به خصوص نقش آفرینی در کودتای 28 مرداد اشاره کرد که موجب سرنگونی دولت مصدق در دوران جنگ سرد شد.  

در مورد موضوعات دوجانبه، اوباما احیای روابط با ایران بر مبنای منافع و احترام دوجانبه را پیشنهاد داد و به این ترتیب به طور روشن خود را از سیاست سنتی تغییر رژیم آمریکا جدا کرد. همچنین بخش هسته ای این سخنرانی نیز لحنی آشتی جویانه داشت و او حق مردم ایران در انرژی صلح آمیز هسته ای را به رسمیت شناخت. در عین حال اوباما به فتوای رهبری در مورد ممنوعیت اشاعه تسلیحات هسته ای اشاره کرد. اوباما گفت جان کری را مامور کرده تا راهی برای حل مساله هسته ای ایران و ایجاد روابط جدید با این کشور بیابد که برای منطقه و جهان خوب خواهد بود.

روحانی به طور ماهرانه ای این تغییر بزرگ در موضع واشینگتن را درک کرد و در واکنش به رویکرد تاریخی اوباما گفت: ما می توانیم به چارچوبی برای مدیریت اختلافات مان دست یابیم. این یک نشانه روشن از آمادگی تهران برای تقویت روابط دوجانبه با آمریکا به شمار می رود.

اکنون مساله کلیدی برای دو طرف این است که آیا آنها می توانند به توافق برسند یا اینکه با مانع تراشی از جانب پایتخت های خود مواجه خواهند شد. در جریان مذاکرات هسته ای دولت خاتمی با انگلیس، فرانسه و آلمان ( 2005 – 2003)، زمانی که روحانی مسئولیت تیم مذاکره کننده هسته ای ایران را بر عهده داشت، تهران اقدامات زیادی را برای حل مجادله هسته ای انجام داد. ایران با نشان دادن بیشترین میزان شفافیت به عنوان یک عضو ان پی تی، موافقت کرد. همچنین تهران اعلام کرد با اقدامات اعتماد ساز به منظور تضمین ماهیت صلح آمیز برنامه های هسته ای اش موافق است.

علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق و صدر اعظم وقت آلمان، مکالمه های تلفنی دوره ای داشند که تاثیر مثبتی برای مسائل دوجانبه، منطقه ای و بین المللی داشت.

 

رهبری، به عنوان تصمیم گیرنده نهایی، از رئیس جمهور و نیم مذاکره ای او در مورد موضوعاتی نظیر شفاف سازی و اقدامات اعتمادساز حمایت کردند. اما در نهایت ایران و همتایان اروپایی اش نتوانستند به توافق نهایی برسند، چرا که ایالات متحده به نادیده گرفتن حقوق قانونی ایران به موجب پیمان ان پی تی ادامه داد. جک استراو، وزیر خارجه سابق انگلیس در جولای 2013 به بی بی سی گفت: ما به جایی رسیده بودیم اما سپس داستان پیچیده شد. آمریکایی ها به واقع زیر پای خاتمی را خالی کردند و کاری کردند که نمی خواستند.

اکنون زمان برای دو طرف فرارسیده تا به منظور دستیابی به یک توافق اقدامات قاطع و تدریجی انجام دهند. با دانشی که در مورد سیاست خارجی ایران دارم، مطمئن هستم که حاکمیت ایران متحد خواهد بود و می تواند بیشترین سطح شفافیت و اعتمادی سازی در مورد صلح آمیز بودن اهداف هسته ای جمهوری اسلامی را انجام دهد. اما پرسش ایرانیان این است که آیا اوباما می تواند اعضای بدبین کنگره را برای به رسمیت شناختن حقوق هسته ای ایران طبق پیمان ان پی تی متقاعد کرده، از اعمال تحریم های بیشتر بپرهیزد و حتی به توافقی برای لغو تحریم ها دست یابد؟

هرچند مساله هسته ای از اولویت های کری و ظریف است، وزرای خارجه باید در مورد موضوعات مهم دیگر مانند ، سوریه، عراقریال افغانستان و تندروی در منطقه مذاکره کنند. کلید موفقیت، مذاکره در خصوص مسائل مورد مجادله ، حین پیشرفت در اقدامات تدریجی در زمینه منافع مشترک است. زمانی که سفیر ایران در آلمان بودم، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق و صدر اعظم وقت آلمان، مکالمه های تلفنی دوره ای داشند که تاثیر مثبتی برای مسائل دوجانبه، منطقه ای و بین المللی داشت. خاورمیانه در آشوب است و در آستانه جنگ شهری و درگیری های فرقه ای قرار دارد. ایالات متحده به عنوان یک بازیگر بزرگ بین المللی و ایران به عنوان یک بازیگر بزرگ منطقه ای ؛ برای ایجاد صلح، ثبات و امنیت در خاورمیانه و فراتر از آن مسئولیت های تاریخی دارند.

اوباما و روحانی از ظرفیت همکاری بیشتر برخوردارند. آنها باید محکم و متمرکز باقی بمانند تا محتوای مذاکرات مثبت ایجاد شود. اوباما در سی ام سپتامبر گفت که هیچ گزینه ای ، شامل گزینه نظامی را از روی میز حذف نمی کند. این موضع گیری موجب شد در تهران، بار دیگر حسن نیت آمریکا در مذاکرات زیر سئوال برود. دو رئیس جمهور باید گفت و گوی تلفنی دوره ای داشته باشند و ملاقات وزرای خارجه خود به منظور مشورت در خصوص مسائل دوجانبه، منطقه ای و بین المللی را بپذیرند. آنها همچنین باید لزوم تعامل با دیگر بازیگران منطقه ای و بین المللی شامل اروپا، روسیه، چین؛ هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی، عراق و مصر را درک کنند. در این روند باید از گرفتار شدن در دام گروه های بدبین در آمریکا و ایران و هر جای دیگری پرهیز کرد. گروه هایی که همچنان با تفکر قدیمی مملو از بی اعتمادی و خصومت سرگرم هستند و فرصت ایجاد شده برای حل مساله هسته ای را نادیده می گیرند.

تحولات اخیر در روابط ایران – آمریکا می تواند به شکل مثبتی روابط دوجانبه را تحت تاثیر قرار دهد، اما این موضوع نباید بر دیگر مسائل مهم سایه افکند. تیم سیاست خارجی روحانی باید علاوه بر روابط ایران – آمریکا، تعامل مداومی با کشورهای کلیدی منطقه و جامعه بین المللی داشته باشد. این رویکرد تضمین می کند که ایران در جبه های چندگانه ای فعال است که هر یک در تقویت روابط و کمک به حل مسائل ملی، منطقه ای و بین المللی ، موثر است.

منبع: سایت شخصی حسین موسویان /

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 16:25 توسط savalan| |
تل آویو همواره نگران مذاکره است

درس هایی از 40 سال پیش برای برخورد با ایران

تل آویو همواره نسبت به توافق های مذاکره ای ایالات متحده با دشمنان اش نگران بوده است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سخنرانی اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل به صراحت این نگرانی را نشان داد و بار دیگر حسن روحانی، رئیس جمهور ایران را گرگی در لباس میش توصیف کرد
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: درحالی که دیپلماسی ایرانی – آمریکایی گرم می شود؛ و نخست وزیر اسرائیل در مورد ریسک های ناشی از مذاکره می گوید، خوب است به 40 سال قبل باز گردیم، زمانی که  بستر جنگ اعراب – اسرائیل در سال 1973 فراهم می شد و شرایطی مشابه وجود داشت.حدود یک سال پیش از آغاز جنگ در ششم اکتبر 1973، انور سادات، رئیس جمهور وقت مصر، مذاکرات محرمانه ای را با آمریکایی ها آغاز کرد که هدف از آن ایجاد صلح بین مصر و اسرائیل بود. تازه ترین نظرسنجی ها نشان می دهد عده کثیری بر این باورند که اگر این شانس جدی تر گرفته می شد، شاید درگیری سال 1973 هیچگاه اتفاق نمی افتاد.

در بخشی از کتاب جاده ای به سوی جنگ ، نوشته ایگال کیپنیس، می خوانیم: رهبران وقت اسرائیل در آن زمان نتوانستند واقعیت ها را درک کنند و دچار نوعی اعتماد به نفس کاذب و کوری سیاسی بودند.

اسرائیل همواره نسبت به توافق های مذاکره ای ایالات متحده با دشمنان اش نگران بوده است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سخنرانی اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل به صراحت این نگرانی را نشان داد و بار دیگر حسن روحانی، رئیس جمهور ایران را گرگی در لباس میش توصیف کرد. او مدعی شد که به پیشنهاد مذاکره ایران بر سر مساله هسته ای، باور ندارد.

نگرانی مشابهی در مورد مذاکرات پیش از جنگ 1973 نیز در بین اسرائیلی ها وجود داشت. در آن زمان دیپلماسی محرمانه آمریکا تحت هدایت هنری کیسینجر قرار داشت که در آن دوره مشاور امنیت ملی ریچارد نیکسون بود و سپس وزیر خارجه او شد.

کیسینجر در آوریل 1972، مذاکراتی را با مصر آغاز کرد و در مارس 1973 نیز گام بعدی را با برگزاری نشستی محرمانه در آرمونک برداشت. زمانی که او با حافظ اسماعیل، مشاور امنیت ملی سادات ملاقات کرد. 

پس از آن مصری ها به طور علنی تهدید کردند که به اسرائیل حمله می کنند تا اراضی را که در جریان جنگ 1967، از دست داده بودند، باز پس گیرند. اما اسماعیل به کیسینجر گفته بود سادات ابتکار عملی صلح آمیز را ترجیح می دهد که در آن مصر بتواند اغلب صحرای سینایی در تحت کنترل خود درآورد و آن را از مجادله اعراب – اسرائیل، دور نگاهدارد. این همان چیزی وبد که در پیمان کمپ دیوید – پنج سال بعد- در مورد آن مذاکره شد، البته پس از اینکه هزاران نفر جان خود را از دست دادند.

یکی از درس های درگیری سال 1973 بین اسرائیل و مصر این است که ارزش اش را دارد برای بررسی واقعی بودن پیشنهاد ها، مذاکره کنیم.

گزارش ها حاکی از آن است که سادات در سپتامبر 1973، برای آغاز مذاکرات رسمی آمادگی داشت و به همین دلیل اسماعیل به کیسنجر گفت، گمان ما بر این است که پیش از نخستین روز سپتامبر باید در مورد مرحله نخست توافق کرده باشیم.

کیسینجر در آن زمان، سفیر وقت اسرائیل در واشینگتن را در جریان محتوای مذاکرات محرمانه قرار داد. این مذاکرات به اندازه ای حساس بود که اسرائیل برای اشاره به نام کیسنجر در جریان این گفت و گو ها از واژه«شائول» استفاده می کند و نیکسون را نیز «رابرت» می خواند. در آن زمان سفیر وقت ، روسای خود را در جریان گفت و گوی تلفنی با کیسنجر – مارس 1973 – قرار داد و گفت کیسنجر جزئیات این پیشنهاد صلح را مطرح کرده است. جزئیاتی که می تواند امنیت اسرائیل را حفظ کند.

اما نخست وزیر وقت اسرائیل و دیگر رهبران این کشور، همچنان نگران بودند. به بیان دیگر آنها می خواستند از هر مذاکره ای جلوگیری کنند، چرا که از نگاه آنها سادات یک دشمن بود و نباید باور می شد.

تا ششم اکتبر، کیسینجر دیگر خسته بود. 8 ماه از زمانی که او دریافته بود سادات به روند سیاسی علاقمند است، گذشته بود . از سوی دیگر کیسنجر می دانست که سادات می خواست تا ماه سپتامبر روند توافق آغاز شود. کیسنجر در این ماه ها همواره از اسرائیل خواسته بود به او اجازه دهد ابتکار عمل اش را اجرا کند، اما پاسخ تل آویو، منفی بود.

در آن زمان بخش قابل توجهی از تصویری که مقامات اسرائیلی در مورد مصر داشتند از اطلاعاتی ناشی می شد که اشرف مروان به آنها می داد. او یکی از ماموران موساد بود که به حلقه نزدیکان سادات نفوذ کرده بود و دست کم شش بار در مورد حمله قریب الوقوع مصر به اسرائیل هشدار داده بود. او یک روی پیش از درگرفتن جنگ نیز هشدار داد؛ اما چندان جدی گرفته نشد. امروزه اسرائیلی ها دچار تردید هستند که آیا وی یک جاسوس دوجانبه بوده یا خیر.

داستان جنگ 1973، دردناک است چرا که می دانیم چگونه رقم خورد. مصر و سوریه در ماه اکتبر به اسرائیل حمله کردند. شاید رهبران اسرائیل در آن زمان به مانورهای سادات در جهت صلح اعتماد نداشتند اما سرویس جاسوسی اسرائیل نیز در مورد آمادگی برای جنگ دچار تردید بود. اسرائیل غافلگیر شده بود. در این جنگ بیش از 2 هزار و 500 اسرائیلی کشته شدند و خسارات وارده به اعراب نیز به مراتب بیشتر بود.

شاید سادات نمی توانست صلح را بدون آثار روانی ناشی از درگیری خونین در کانال سوئز، محقق کند. یک مقام اسرائیلی در این زمینه می گوید، مصر نیاز به شانسی برای التیام بخشیدن به جراحات ناشی از جنگ 1967 داشت تا به توافق صلح با اسرائیل برسد. البته نمی توان به طور قطع انگشت اتهام را به طرف کسی نشانه رفت اما می توان گفت درگیری سال 1973 قابل اجتناب بود.

درحالی که نتانیاهو در مورد ایران می اندیشد، کابوس مشابهی دارد و در پس ذهن خود می گوید آیا با همان دلهره ای مواجه هستیم که همتای سابق ام در مورد مصر با آن رو در رو شد. آیا پیشنهاد های صلح از جانب دشمنان اسرائیل جدی هستند یا اینکه تنها پوششی برای رفتار دشمنان به شمار می روند؟ یکی از درس های درگیری سال 1973 بین اسرائیل و مصر این است که ارزش اش را دارد برای بررسی واقعی بودن پیشنهاد ها، مذاکره کنیم.

منبع: واشینگتن پست / تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
 
 

 

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 16:20 توسط savalan| |
تهران به دنبال استراتژی برد - برد است

رویارویی ترک ها با دیپلماسی حرفه ای ایران

صادق ملکی،تحلیل گر مسائل منطقه در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به روابط ایران و ترکیه در طی سالهای گذشته و استفاده ترکیه از دیپلماسی نادرست دولت احمدی نژاد معتقد است رسانه های ترکیه با رصد ملاقات های هیئت ایرانی به مقامات ترک توصیه کردند که بهتر است دیپلماسی را از ایرانیان بیاموزند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: ترکیه همسایه غریی ایران اگر مهمترین همسایه نباشد، جزء مهمترین همسایگان ایران محسوب می شود. هرگونه تحول در ایران و ترکیه بر هر دو کشور تاثیرگذار می باشد. هر چه ابعاد این تحول بزرگتر باشد میزان تاثیرگذاری بیشتر خواهد بود. انتخابات ایران، نتایج آن  و در پی آن دولت جدید مورد توجه ویژه محافل سیاسی و رسانه ای ترکیه قرارگرفته و در همین راستا حضور هیئت ایرانی درشصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل مورد توجه خاص قرار داشت. رسانه های این کشور ملاقات های هیئت ایرانی را تعقیب نموده و این توجه تا جایی بود که منتقدان در انتقاد از دولت ترکیه اعلام نمودند که بهتر است مقامات ترک دیپلماسی را از ایرانیان بیاموزند.

 روابط ایران و ترکیه در طول سال های پس از انقلاب  دارای فراز و نشیب های زیادی بود و این فراز و نشیب ها در بخشی حاصل سوءتفاهم ها و در بخشی حاصل رقابت دو کشور در سطوح و حوزه های مختلف بوده است.

فارغ از صدماتی که مدیریت هشت سال گذشته بر میراث به جای مانده از دولت خاتمی در بعد منطقه ای و بین المللی وارد نمود، روابط ایران و ترکیه نیز از یک روند معقول برد- برد و احترام متقابل به قالبی جدید وارد شد که کمتر دوره ای روابط دو کشور در آن مسیر قرار گرفته بود.

 در دوران هشت سال دفاع مقدس و هشت سال دولت های نهم و دهم، توازن در روابط ایران با ترکیه به علل مختلف به گونه ای تنظیم گردید که کفه معادلات بیش از آنکه بر مبنای برد- برد باشد، به سود ترک ها سنگین شده بود.

 اگر عامل جنگ بتواند تا حدی توجیه کننده موازنه برقرار شده در روابط این دوره زمانی باشد، دوران اخیر نه تنها شرایط آن روزها را نداشت، بلکه با توجه به بالا رفتن قیمت نفت و درآمد بالا، شرایط روابط می بایست به گونه ای رقم می خورد که موازنه  بیشتر به سود ایران می شد. به کارگیری سیاست هایی که منجر به تحریم گردید شرایطی خوشایند برای ترک ها ایجاد نمود که آنان نه تنها از آن بهره کامل گرفتند بلکه مراودات با ایران از جمله دلایلی بود که این کشور از بحران اقتصادی مصون ماند. توجه به پیوندهای اقتصادی ترکیه با غرب و نگاهی به بحران اقتصادی یونان ما را بیشتر به اهمیت روابط ترکیه با ایران در عبور آرام این کشور از بحران مالی جهانی کمک می نماید.

فارغ از صدماتی که مدیریت هشت سال گذشته بر میراث به جای مانده از دولت خاتمی در بعد منطقه ای و بین المللی وارد نمود، روابط ایران و ترکیه نیز از یک روند معقول برد- برد و احترام متقابل به قالبی جدید وارد شد که کمتر دوره ای روابط دو کشور در آن مسیر قرار گرفته بود. برخورد از موضع بالا برای کشوری که نخست وزیرش رئیس جمهور را نصیحت نموده و هموار نمودن ورود آنکارا در موضوع هسته ای ایران در نقش میانجی و تسهیل کننده مذاکرات 1+5  که بازی بزرگان بوده و خود محل نگرانی ترک هاست، اگر حاصل  ساده لوحی نبود، بی شک ناشی از کم توجه ایی  بود که در اواخر دولت دهم تا حدودی سعی در جبران آن شد.

دولت پر سر وصدای احمدی نژاد در روابط با ترکیه نیز پرهیاهو ظاهر شد. علیرغم آنکه احمدی نژاد چندین سفرپر حاشیه و تبلیغی به ترکیه داشت، اما هیچکدام از این سفرها از نگاه رسمی، سفردوجانبه رسمی تلقی نمی شد و این در حالی بود که کاخ چانکایا پس از پایان ریاست جمهوری خاتمی پذیرای ایشان بود.

از منظر نگاه راهبردی در دوره جدید در ایران، تفاوتی میان اردوغان داووس و اردوغان سوریه نخواهد بود و سیاست دولت ترکیه درارتباط با اربیل، بغداد، غزه و دمشق در یک راستا و در بخش مهمی در جهت تضعیف ایران تحلیل خواهد شد و سعی بر این خواهد بود که روابط تهران – آنکارا  کمتر از متغیرهای گذرای سیاسی تاثیر گرفته و بیشتر بر مبنای احترام و عمل متقابل تنظیم گردد. در این دوره بیش از ایران، دیگران معترف به عمق استراتژیک ایران خواهند بود اما این نگاه سبب غرور کاذب نشده  و حاصل آن دعوت به همکاری و تقویت همگرایی خواهد بود .  

امروز در حالی که کمتر از دو ماه از روی کار آمدن دولت جدید گذشته است، عملکرد این دولت در کنار وجاهت و منزلت جهانی که برای ایران و مقامات آن ایجاد نموده است بنظرمی رسد در نزد ترک ها نیز این احساس و منطق را ایجاد کرده که پس از این با دولتی حرفه ای و کارآمد طرف خواهند بود که در عین آنکه به دنبال بسط روابط در ابعاد مختلف می باشد روابط را در چارچوب برد- برد تعریف نموده و به  ظهور فرصت های یک طرفه مجال نخواهد داد.

عملکرد دولت گذشته منجر شد که میراث گفتگوی تمدن ها که بنام ایران ثبت شده بود در  قالب ائتلاف تمدن ها به بنام اسپانیا وترکیه ثبت شود و نه تنها  فرصت های فراوانی را در مناطق پیرامونی از ما گرفت بلکه بعضا در حوزه های سنتی نیز برای ما تهدیداتی ایجاد نمود. بنظر می رسد با روی کار آمدن دولت جدید، دیگر این فصل  به پایان رسیده است. امروز ایران با باز تعریف خویش در همه ابعاد و بکارگیری ادبیاتی که شایسته نام اوست، با شتابی که همراه با تدبیر، عزم جدی و حمایت و مشروعیت مردمی است، تلاش دارد دوران حاکمیت عقلانیت مبتنی بر حکمت، عزت و مصلحت را آغاز نماید. بی شک با همت و وفاق ملی همه ایرانیان، نقشه راهی که در آن بزرگی ایران هدف است هدفی معقول و دست یافتنی خواهد بود.

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 16:18 توسط savalan| |
تحلیل فرید زکریا از رابطه تهران - واشنگتن:

توافق با ایران چگونه خواهد بود؟

ما باید بدانیم که هر کشوری با پایه علمی مناسب – که ایران در حال حاضر آن را دارد- می تواند برنامه صلح آمیز هسته ای خود را به برنامه هسته ای نظامی تبدیل کند. ایران این را می داند به همین دلیل است که این کشور مهارت های فنی عمیق و گسترده ای را در این زمینه ایجاد کرده است. حتی اگر ممکن باشد، این مهارت ها برگشت پذیر نیستند.
 
نویسنده :
فرید زکریا
 
 

دیپلماسی ایرانی: هر کسی با تماشای رقص دیپلماتیک ایران و ایالات متحده که به مکالمه بی سابقه رئیس جمهور اوباما و رئیس جمهور روحانی شد باید بپرسد که آیا ما شاهد بازسازی مجددی از سال 1972 خواهیم بود؟ امریکا و چین بعد از چندین دهه دشمنی، در آن سال دست به مصالحه ای زدند که دنیا را تغییر داد. آیا تهران و واشنگتن بر دهه دشمنی با یکدیگر قفل زده اند و در آستانه تغییر رویه مشابهی هستند؟در یک کلمه، نه.

دشمن مشترک قدرتمندترین نیرو در روابط بین الملل و عاملی بود که ایالات متحده و چین را به یکدیگر نزدیک کرد. چین در اواخر دهه 1960 اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان مشکلی برای اصول امنیت ملی خود می دید و ایالات متحده فرصت را برای ساخت یک موضوع مشترک با پکن فراهم دید. در حال حاضر چنین دشمن مشترکی که تهران و واشنگتن را به یکدیگر نزدیک کند وجود ندارد.

اما یک شباهت وجود دارد. چین در اوایل دهه 70 در پایین ترین نقطه از نظر اقتصادی قرار داشت. اقتصاد ایران هم به واسطه اعمال تحریم های سخت مورد حمایت ایران و در کنارش تامین سلاح و پول برای نظام در حال جنگ بشار اسد در سوریه حال و روز خوبی ندارد. به علاوه مقامات تهران می دانند که هنوز نارضایتی های در لایه های عمیق اجتماع ایران وجود دارد.

می دانیم که تغییر در روابط ایالات متحده و چین در سال 1972 به طور اجتناب ناپذیری به این منجر شد که چین به قدرت اقتصادی امروز تبدیل شود؛ کشوری ثروتمند، بر اساس بازار و باز به روی دنیا. اما این راه 40 سال پیش حداقل برای خود چینی ها هم قابل رویت نبود. حتی پس از سال 1972، نظام مائو زدونگ که کاملا کمونیست و ضد غرب بود بر سر کار آمد. بعد از مرگ مائو سالها درگیری داخلی و هرج و مرج بوجود آمد و سپس به طور غیر قابل پیش بینی دنگ ژیائوپنگ، معمار نوین مدرنیزاسون چین که پایه گذار تحولات عظیمی در کشورش بود قدرت را در دست گرفت. آیت الله خامنه ای ، رهبر عالی ایران از نظر مخالفت با غرب شبیه مائو است . دیدگاه های روحانی هر چه باشد وی نمی تواند ماهیت نظام ایران را عوض کند.

در حقیقت مثال بهتری که برای مقایسه روابط ایران و ایالات متحده می توان در نظر گرفت نشست دیگری است که در سال 1972 میان ریچارد نیکسون و لئونید برژنوف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در مسکو انجام شد. این برای اولین بار بود که یک رئیس جمهور امریکا در یک سفر رسمی از اتحاد جماهیر شوروی بازدید می کرد و نتیجه این سفر اغاز تنش زدایی بود از جمله برداشتن گام هایی برای کاهش اثرات جنگ سرد و فرصتی برای روابط بهتر. در حال حاصر این می تواند بیشترین چیزی باشد که برای روابط ایران و امریکا مورد انتظار است.

تنش زدایی با ایران هنوز امکان پذیر است و ارزش پیگیری دارد. خطوط کلی آن می تواند به این شکل باشد: ایران به محدود کردن غنی سازی اورانیوم تا 5 درصد موافقت می کند؛ در این مرحله حرکت از برنامه هسته ای صلح آمیز به برنامه هسته ای نظامی بسیار سخت و زمان بر است. ایران در حال حاضر مقادیری از اورانیوم را تا 20 درصد غنی سازی کرده است که بسیار راحت و به سرعت می تواند به سوخت در سطح تسلیحات هسته ای تبدیل شود. این ذخایر اورانیوم باید به خارج از کشور انتقال یابدو ایران اخیرا این پیشنهاد را رد کرده است اما در سال 2010 پیشنهاد مشابهی را پذیرفته بود. اگر ایران اجازه یابد تا اورانیوم مورد نیاز برای مقاصد پزشکی خود را در اختیار داشته باشد شاید دوباره با این پیشنهاد موافقت کند.

همچنین دو تاسیسات هسته ای، یکی در نزدیکی قم و دیگر در اراک وجود دارد که متخصصان را نگران کرده است. اولی یک سایت زیرزمینی است که در برابر حملات هوایی هم مقاوم است و دومی یک راکتو آب سنگین است که زمانی که کامل شود می تواند پلوتونیوم که راه دیگری برای دستیابی به بمب هسته ای است تولید کند. اسرائیل درخواست دارد که هر دو این راکتورها تعطیل شوند. این برای ایرانی که ادعا می کند این دو برای مقاصد صلح آمیز است شروع خوبی نیست. راه حل این موضوع می تواند انجام بازرسی های سر زده از این تاسیسات باشد.

ما باید بدانیم که هر کشوری با پایه علمی مناسب – که ایران در حال حاضر آن را دارد- می تواند برنامه صلح آمیز هسته ای خود را به برنامه هسته ای نظامی تبدیل کند. ایران این را می داند به همین دلیل است که این کشور مهارت های فنی عمیق و گسترده ای را در این زمینه ایجاد کرده است. حتی اگر ممکن باشد، این مهارت ها برگشت پذیر نیستند. هدف جامعه جهانی باید این باشد که چنین گسستی در برنامه هسته ای ایران ایجاد نشود. نظارات دقیق می تواند کمک کند تا اطمینان پیدا کنیم هر گونه تغییر مشکوکی شناسایی شود. به امید اینکه ایران به اندازه باهوش باشد که سیاست نفوذ و ضمانتی را دنبال کند که این توافق برایش به همراه دارد به جای تسلیحات هسته ای که می تواند این کشور را به یک کره شمالی دیگر تبدیل کند که احتمال اقدام نظامی علیه آن وجود دارد.

توافق هسته ای به کنار، ایران ملت و تمدنی بزرگ است. غم انگیز است که این کشور از نظام جهانی منزوی شده و خارج شود. این اتفاق تا حد زیادی محصول اقدامات انجام شده توسط این کشور است. با این حال واشنگتن باید از هر فرصتی استفاده کند و هر گونه تلاشی را انجام دهد تا ببینیم که آیا مذاکرات هسته ای گشایشی جدید را ایجاد کند. احتمال کمی وجود دارد که روزی از سال 2013 به عنوان سال بازگشت ایران به جامعه جهانی یاد کنیم.

منبع: تایم / ترجمه: محمدرضا عسگری

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 16:16 توسط savalan| |
نگاه فارن پالیسی به اتحاد تل آویو - واشنگتن

اوباما با شماست آقای نتانیاهو

هنر دیپلماسی برخورداری از اشتیاق، درایت، بی باکی ودوراندیشی است تا مشخص شود که آیا بهایی که می پردازی ارزش چیزی که در قبال آن دریافت می کنی را دارد. تصمیم بسیار دشواری است بخصوص زمانی که گزینه های تو میان ایران برخوردار از بمب هسته ای یا بمباران ایران متغیر باشد.
 
 
مترجم :
مريم پاداش
 

دیپلماسی ایرانی : یکبار از نخست وزیر پیشین اسرائیل ایهود اولمرت شنیدم که تمامی نخست وزیران ( رژیم) اسرائیل با یک چشم باز می خوابند چرا که اسرائیل سرزمینی کوچک با موقعیت همسایگی خطرناک است و بر همین اساس نگرانی بخش مهمی از وظیفه تمام مردان و زنانی است که به این مقام می رسند.
بنیامین نتانیاهو نگرانی شدیدی در مورد تدبیر روحانیون ایرانی و عواقب نزدیکی امریکا به تهران ابراز کرده است.شاید بر همین اساس بود که وی در ملاقات روز دوشنبه با باراک اوباما در کاخ سفید ، نگران این موضوع بود که آیا اوباما با گذشتن از خیر اسرائیل به ایران نزدیک خواهد شد؟

مساله اینجاست که نگرانی نتانیاهو بی مورد است . قطعـأ این اتفاق رخ نخواهد داد. میان تهران و واشنگتن یا قراردادی منعقد میشود که در آن نگرانی های اسرائیل و آمریکا درخصوص مسئله هسته ای مورد توجه قرار گیرد، یا اصلاً توافقی در کار نخواهد بود. اما سؤالی که مطرح می شود این است که چرا در امضای این قرارداد رضایت اسرائیل را نیز باید جلب کرد؟
1. سال گذشته رئیس جمهور تلاش فراوانی برای بازسازی روابطش با اسرائیل و شخص نتانیاهو انجام داد،بنابراین دست به اقدام بدون هدفی نخواهد زد که تنها ثمره آن ممکن است تخریب تلاش هایش برای نزدیکی به اسرائیل باشد. کشمکش با اسرائیل در اولین دوره حضور وی در کاخ سفید نه تنها سودی برای وی در سیاست خارجی به همراه نداشت بلکه کم کم مولود دردسرهایی برای وی هم شد: به جمهوری خواهان فرصتی برای سرزنش کردن  او داد و نگرانی هایی در بین حزب خودش در مورد توافق های پیشین او با اسرائیل به وجود آورد.با توجه به گرفتاری ها در سیاست داخلی و  انتخابات میان دوره ای 2012 تنها چیزی که او به ان نیاز ندارد جنگ با اسرائیل است.
2. رئیس جمهور در سخنرانی اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل الویت دو اولویت سیاست خارجی  در دوره ی دوم  دولت خود را  مطرح کرد:ایران و فلسطین .یک پای هر دو این پرونده ها اسرائیل است.  مدیریت بحران در هر دو این پرونده ها به شناخت کافی و مناسب از اسرائیل نیاز دارد برای خلاصه کردن می توان گفت اگر اوباما قصد دارد در مورد مسئله ی هسته ای ازجنگ با ایران اجتناب کند باید به اسرائیل نزدیک شود وتنها شانس موجود که جان کری وزیر امور خارجه در آمریکا بتواند فر آیند صلح را به جلو براند بستگی به قرار گرفتن در کنار نتانیاهو و نه بیگانه  قلمداد کردن او دارد.
3.  این حقیقت است که حسن روحانی انور سادات نیست و ایران مانند مصر در سال 1977 نخواهد بود که به دنبال مصالحه با اسرائیل یا ایالات متحده آمریکا باشد.
4. مساله دیگر این است که اوباما نمی تواند اجازه دهد ایران با وی در این پرونده بازی کند. حقیقت این است که ایران در حال همزمان سه بازی در شطرنج سیاست خارجی خود است و این در حالی ست که به نظر می رسد این ما هستیم که بازی را در اختیار داریم. میزان ریسک در بازی گرمی که ایرانی ها به راه انداخته اند بسیار بالا است. اوباما باید مراقب باشد و زمانی که کار به بحث هسته ای می رسد حتی ریسک معکوس را هم بپذیرد. هیچ مساله ای به اندازه بی اعتمادی به ایران نمی تواند اعضای کنگره را با هم یکی و متحد سازد. در شرایطی که ایران به نوعی تعامل با واشنگتن روی نیاورد دولت اوباما به چشم همه دولتی ضغیف خواهد آمد. اوباما برای موتوقف کردن تهران از دستیابی به آنچه که غربی  ها تسلیحات هسته ای می خوانند بخشی از اعتبار شخصی خود را هزینه کرده است.

نتانیاهو با چالشهای مهمی روبروست که بخش کمی از آن به اوباما مربوط می شود. در ابتدا نخست وزیر رژیم اسرائیلی با دولت مصمم و مدبر ایران مواجه است که در آستانه دستیابی به تصدیق نامه انرژی هسته ای قرار گرفته است. دیگر اینکه به نظر می رسد دولتمردان ایران حاضر نیستند بدون گرفتن امتیازهای خاص از امریکا دست از بخش تسلیحاتی برنامه هسته ای خود برداند.

مساله دیگر شخص بی بی است. وی مردیست که می تواند هنگامی که بدگمانی و انعطاف ناپذیری به سراغش می آید بدترین دشمن خودش نیز به حساب آید. هنوز مشخص نیست که پیشنهاد ایران یک ترفند و یا فرصتی جدید است .

در این لحظه اسرائیل نیاز به یک شاهین قوی و مطمئن برای همراهی با متحد امریکایی دارد که  به چهره حدید ایران مظنون است اما می خواهد ریسک شناختن این چهره را پذیرفته و دریابد که ایا ایران در این معامله جدی است یا خیر؟ اسرائیل نیاز به رهبری دارد که به متحدش اعتماد کند و در شرایطی که توافقنامه با تهران معنا داشته باشد در ازای لغو تحریم ها و از میان برداشته شدن تردیدها در خصوص جنبه های تسلیحاتی برنامه هسته ای ایران ، حق برنامه هسته ای صلح آمیز را هم برای تل آویو ؛ هم تهران و هم واشنگتن فراهم سازد.هنر دیپلماسی برخورداری از  اشتیاق، درایت، بی باکی ودوراندیشی است تا مشخص شود که آیا بهایی که می پردازی ارزش چیزی که در قبال آن دریافت می کنی را دارد. تصمیم بسیار دشواری است بخصوص زمانی که گزینه های تو میان ایران برخوردار از بمب هسته ای یا بمباران ایران متغیر باشد.
نویسنده: آرون دیوید میلر/ فارن پالیسی

 

 
 
 

 

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 16:15 توسط savalan| |
بهانه‌های نتانیاهو پایانی ندارد

ایران ستیزی با هدف استثمار اعراب

حتی اگر تهران موافقت کرد که برنامه هسته‌ای‌اش را متوقف کند و در تمامی نیروگاه‌های هسته‌ای‌اش را ببندد، مساله برای اسرائیل باز هم تمام شده نخواهد بود، برای این که این بار اسرائیل از جانب دانشمندان هسته‌ای ایران که دانش کامل هسته‌ای دارند، نگران خواهد بود که اکنون صاحب تجربه‌ای بزرگ در این زمینه هم شده‌اند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: اسرائیل درگیری خود با ایران را به آن جا رسانده است که آن را به یک بحث وجودی تبدیل کرده است. به عبارتی می گوید که در هیچ حالتی امکان تسویه حساب با ایران وجود ندارد. آن چه نتانیاهو از تریبون سازمان ملل گفت و تقریبا بعد از آن هر روز باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا تکرار کرد، چیزی غیر از این نیست. اسرائیل به هیچ وجه امکان ندارد که بتواند غنی سازی اورانیوم در خاک ایران را بپذیرد. و حتی اگر تهران موافقت کرد که برنامه هسته ای اش را متوقف کند و در تمامی نیروگاه های هسته ای اش را ببندد، مساله برای اسرائیل باز هم تمام شده نخواهد بود، برای این که این بار اسرائیل از جانب دانشمندان هسته ای ایران که دانش کامل هسته ای دارند، نگران خواهد بود که اکنون صاحب تجربه ای بزرگ در این زمینه هم شده اند.

در چارچوب دشمنی اسرائیل با ایران، نتانیاهو پیشنهاد هم پیمانی با اعراب برای رویارویی با ایران را داده است. اما آیا نزاع اعراب و ایران همانند اسرائیل وجودی محسوب می شود؟ در طول تاریخ هیچ چیزی که ثابت کند روزی از روزها درگیری میان ایران و اعراب به یک درگیری وجود تبدیل شده بوده، وجود ندارد. شاید منازعات و اختلاف هایی از زمان شاه وجود داشته و بعد از آن هم اختلافاتی بر سر جنگ های افغانستان و عراق به وجود آمد و بعد از سه سال از درگیری های جاری در سوریه تنش در روابط ایران و اعراب افزایش یافت به گونه ای که هر دو طرف جنگ نیابتی ای را در خاک سوریه دنبال می کنند اما هیچ کدام جنبه وجودی و حیاتی نداشته است.  

اگر از نگاه برخی کشورهای عربی ایران می خواهد بر کل منطقه تسلط یابد، اسرائیل 65 سال پیش این کار را کرد و همچنان هم بر اشغال خود بر اراضی فلسطینی و به ذلت کشاندن فلسطینیان تاکید دارد و می خواهد آنها را از ساده ترین حقوق سیاسی و خواست های ملی شان محروم کند.

بعد از این که امریکا دست دوستی به سمت ایران دراز کرد، نتانیاهو چنان در عرصه جهانی بر طبل عداوت کوبید گویی که تنها دشمن حقیقی در برابر ایران او است و ایران کشوری است که می خواهد دنیا را فریب دهد و این گونه می بیند که حسن روحانی "گرگی در لباس میش است" و برای همین به اعراب پیشنهاد شراکت در مواجهه با ایران را می دهد. مشکوک این است که اعراب پاسخ مثبت به دعوت نتانیاهو می دهند. اگر از نگاه برخی کشورهای عربی ایران می خواهد بر کل منطقه تسلط یابد، اسرائیل 65 سال پیش این کار را کرد و همچنان هم بر اشغال خود بر اراضی فلسطینی و به ذلت کشاندن فلسطینیان تاکید دارد و می خواهد آنها را از ساده ترین حقوق سیاسی و خواست های ملی شان محروم کند. حتی کشورهای عربی ای که از در صلح با اسرائیل در آمدند، نتوانستند بهره ای از این رویکرد خود ببرند برای این که طمع های اسرائیل حد و مرزی ندارد.

هر چقدر هم درگیری میان ایران و کشورهای عربی بزرگ باشد باز هم به بزرگی درگیری های عربی – اسرائیلی نیست، برای همین بدیهی است که تناقض و اختلاف همچنان با اسرائیل باقی بماند و از همه هم قوی تر باشد. مشکلات با ایران از نوع منازعات قابل حل است و امکان یافتن راه حلی میانه برای آن وجود دارد که بر اساس بتوان همه چیز را به نوعی تسویه کرد. اما مشکل با اسرائیل ثابت است که بسیار سخت تر از رسیدن به هر گونه راه حل یا تسویه حسابی محسوب می شود. کافی است نگاهی گذرا به حال و هوای فلسطینی ها بیندازیم تا شک و تردیدمان تبدیل به یقین شود، هر گونه شراکتی که بخواهد نتانیاهو به اعراب پیشنهاد دهد به معنای اعتراف به چیزی از سوی اعراب است که اسرائیل تا کنون نتوانسته علی رغم همه جنگ ها و برتری های نظامی و اقتصادی اش به آن برسد. برای همین است که دست نتانیاهو هم در هوا دراز مانده است.   

منبع: النهار
تحریریه دیپلماسی ایرانی/

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 16:2 توسط savalan| |
توماس پیکرینگ در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی

ایران و آمریکا گام های سریع اما کوتاه بردارند

ظریف و کری اشتراک نظرهای فراوانی دارند/امریکا باید تحریم ها را به تعطیلات بفرستد/سخنان اوباما نتیجه اعتدال ورزی روحانی بود/ایده تماس تلفنی دو رئیس جمهور بسیار زیرکانه بود/در مرحله اولیه نباید قدم های بلندی برداشت که از عهده تحقق آن برنیاییم
 
 
 
گفتگو از :
سارا معصومی

دیپلماسی ایرانی : " الو ؛ آقای رئیس جمهور روحانی  ؟ " گفتگویی 15 دقیقه ای که پس از قریب به 3 دهه سکوت میان روسای جمهور ایران – آمریکا رخ داد . برخی آن را به فروپاشی دیوار برلین تشبیه کردند و همزمان زنگ های خطر در پایتخت کشورهای عربی و البته رژیم صهیونیستی به صدا درآمد. روایت های بسیاری از ساعت های منتهی به برقراری این تماس تلفنی شنیده می شود. روایت هایی که در برخی ایران را مشتاق به برقراری این تماس می داند و در برخی دیگر از تمایل واشنگتن برای شکستن این یخ سخن به میان می آورد. نخستین سفر رئیس جمهور ایران به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل با چاشنی مصاحبه های قابل توجه وزیر امور خارجه ایران در حاشیه های نشست های رسمی تا مدت ها  سوژه ای برای تحلیل های بزرگان سیاست خواهد بود. به بهانه سخنان متفاوت اوباما در مجمع عمومی در قبال ایران و لحن متفاوت رئیس جمهور جدید ایران در این نهاد به سراغ یکی از کارکشته ترین دیپلمات های امریکایی رفتیم: توماس پیکرینگ ( متولد 5 نوامبر 1931). پیکرینگ به مدت چهار دهه در دستگاه دیپلماسی ایالات متحده فعالیت داشته است. وی سفیر ایالات متحده در روسیه، هندوستان،رژیم صهیونیستی ، السالوادور، نیجریه ،اردن  و سازمان ملل بوده است .وی  در فاصله سالهای 1997 تا 2000 هم عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور بین الملل را در اختیار داشته و عنوان Career Ambassador که عالی رتبه ترین مقام در دستگاه دیپلماسی امریکا به حساب می آید را نیز به خود اختصاص داده است. پیکرینگ در این گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که لحن باراک اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل نتیجه موضع گیری های معتدل رئیس جمهوری ایران از زمان انتخاب تا روز رسیدن به نیویورک بود و این تفاوت لحن را بسیار فاحش می خواند. متن این گفتگو به شرح زیر است :

ارزیابی شما از سخنان امسال رئیس جمهوری امریکا در مجمع عمومی سازمان ملل چیست؟ آیا تغییری در لحن و کلام این سخنان نسبت به سال های گذشته دیده شد؟

به گمان من این سخنرانی کاملا با موارد پیش از آن متفاوت بود. این تفاوت را بخصوص در مسائلی مانند اشاره به ایران به عنوان جمهوری اسلامی و مسائلی نظیر پیروزی حسن روحانی و انتخابات در ایران شاهد بودیم. به نظر من هدف این سخنرانی به طور مشخص نشان دادن سیگنالی متفاوت به ایران بود. این سخنرانی متفاوت از  سخنان و موضع گیری هایی بود که از اوباما از سال 2010 تا به امروز شاهد بودیم.

سخنان رئیس جمهور ایران حسن روحانی را از چه دیدگاهی قابل بحث و بررسی می دانید ؟

به باور من ایرانی ها هم لحن متفاوتی را برای سخن گفتن انتخاب کرده بودند. این سخنان درحقیقت برآیند مجموع سخنانی بود که آقای روحانی پیش از حضور در مجمع عمومی سازمان ملل هم در گفتگوها و مناسبت های مختلف بیان کرده بود. همین موضع گیری های ابتدایی رئیس جمهوری ایران بود که دولت امریکا را بر آن داشت تا لحن متفاوتی را در قبال ایران - که حالا سخنانش با سخنان زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد تفاوت های بسیاری کرده بود - اتخاذ کند. این سخنان به معنای خلق فرصت هایی برای دو طرف بود تا به این نتیجه گیری برسند که آیا راهی برای تعامل بر سر مسائل مختلفی که در این سالها تهران و واشنگتن را از هم دور کرده است ، وجود دارد یا خیر؟

برداشت شما از نخستین گفتگوی تلفنی میان دو رئیس جمهور پس از قریب به 3 دهه فاصله چه بود؟ آیا به ادامه این گام های ابتدایی در تنش زدایی میان دو کشور امیدوار هستید؟

فکر می کنم ذات این مکالمه بسیار مثبت بوده است. آنچه که من در این میان به آن توجه بسیاری کردم لحن باراک اوباما هنگام انتقال خبر سخن گفتن با روحانی پشت تریبون و برای مردم امریکا بود. وی به گونه ای کلمات خود را انتخاب و بیان کرد تا بتواند در کمال شفافیت به مردم امریکا بگوید که انتظارهایی برای تغییر وجود دارد و این انتظارها در مسیر مذاکرات است که حل و فصل خواهد شد . وی تاکید کرد که پس از مکالمه با روحانی همچنان معتقد است که پیشرفت در مسیر تنش زدایی با همکاری دو طرف میسر خواهد بود. از این منظر که این تماس تلفنی نخستین مورد میان روسای جمهور دو کشور از 33 سال گذشته تا به امروز بوده است از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. گامی که در این مسیر برداشته شد فوق العاده بود. این مکالمه در حقیقت نوعی دست و پنجه نرم کردن با این پرسش بود که ما قرار است کجا با یکدیگر ملاقات کنیم؟ به نظر من ایده برقراری این تماس تلفنی بسیار هوشمندانه و دستاوردی بسیار مثبت برای سفر آقای روحانی به نیویورک بود.

همانطور که می دانید باور عمومی در بسیاری از تحلیل گران و سیاستمداران در چند دهه گذشته شکل گرفته مبنی بر انکه امریکا به دنبال تغییر حاکمیت در ایران است. این در حالی بود که اوباما در سخنان امسال خود به صراحت اعلام کرد که به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست. آیا می توان این اظهارات را به تغییر استراتژی واشنگتن در برابر تهران تعبیر کرد؟

به نظر من هیچ کدام از روسای جمهور در امریکا ایده تغییر نظام در ایران را دنبال نمی کردند.سابقه تاریخی امریکا در این حوزه نشان داده که تلاش های آن در مسیرهایی اینچنینی موفقیت امیز نیستند. علاوه بر این فکر نمی کنم که هیچ کدام از روسای جمهور در امریکا امیدی به تحقق این امر در ایران داشته اند. سوم انکه به گمان من از انجا که سخنان رئیس جمهور امریکا در ایران به نوعی حجت کلام به حساب نمی اید ، راه های  بیشتر برای اثبات آن در تلاش برای اغاز مذاکرات در بحث هسته ای نهفته است. تنها از این طریق است که ایرانی ها می توانند سخنان اوباما در خصوص عدم تلاش برای تغییر نظام در این کشور را باور کنند. البته در طرف امریکایی هم ما شاهد تردیدها و مخالفت هایی با روند شکل گرفته شده، هستیم. با وجود ادعاهای ایران مبنی بر عدم تلاش برای دستیابی به تسلیحات هسته ای و ارجاع های مذهبی رهبران ایران به ممنوعیت دینی استفاده از  آن،  اما در امریکا همواره تردیدی در خصوص نیت نهایی ایران از فعالیت های هسته ای وجود داشته است. بنابراین هر دو طرف در مسیر سخت اقناع یکدیگر قرار گرفته اند و تنها راه برای تحقق این امر گام برداشتن عملی در کنار سخن گفتن های صرف است. می دانیم که سخنان زیبا گفتن با توجه به سابقه بی اعتمادی و سوتفاهمی که میان تهران – واشنگتن وجود دارد ، افاقه نمی کند.

با توجه به مخالفت هایی که شما هم به ان اشاره کردید سیاست واشنگتن در قبال ایران در وزارت امور خارجه این کشور تصمیم گیری می شود یا کاخ سفید ؟

من گمان می کنم که کاخ سفید سکاندار سیاست خارجی امریکا است. جان کری در مجموع تحولاتی که در چند هفته اخیر شاهد آن بودیم نقش بسیار پویا و فعالی را ایفا کرد. وی سالها در جامه رئیس کمیته سیاست خارجی سنا فعالیت داشته و همین تجربه کاری با چاشنی تذکرات و نوع تفکری که وی در خصوص این پرونده دارد ، نقش بسیار مهمی در شکل گرفتن استراتژی جدید در قبال ایران بازی کرده است.

به نظر می رسد که پرونده هسته ای ایران به بهانه ای جدی برای گفتگو میان وزرای امور خارجه تهران – واشنگتن و همچنین مکالمه تلفنی میان روحانی – اوباما تبدیل شده است . آیا این مساله در نهایت می تواند به مذاکرات میان دو کشور در سایر حوزه ها نیز منتهی شود؟

بله اعتقاد من نیز از مدت ها پیش همین است . اگر رسیدن به توافقی دوجانبه در بحث هسته ای ممکن باشد بی شک می توان همین توافق و توانایی رسیدن به اشتراک را به دیگر حوزه ها نظیر افغانستان  ، عراق و سایر منافع و دغدغه های مشترک هم بسط و گسترش داد. به نظر من حتی در پرونده سوریه ایجاد اشتراک بر سر از میان برداشته شدن تسلیحات شیمیایی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. همچنین گمان می کنم که اگر دو کشور بتوانند در حوزه هایی مانند سوریه ، عراق و افغانستان هم به نقاط مشترک فکری برسند می توانند در روند اعتمادسازی و پیشرفت در بحث هسته ای هم موفقیت هایی داشته باشند.

در شرایطی که ایران برای حضور در مذاکرات از لغو تحریم ها سخن می گوید و غرب هم از توقف برخی فعالیت های هسته ای ایران ، چگونه می توان برای رسیدن به مذاکراتی سازنده میان این مطالبه های دو طرف توازن برقرار کرد؟

دانستن این مساله حائز اهمیت است که هیچ کدام از طرفین از پیش شرط برای مذاکرات سخن نمی گویند. این بدان معنا است که نه ایران و نه غرب انتظار ندارد که اتفاق خاصی پیش از مذاکرات رخ دهد. مطالبه هر دوطرف پاسخ دهی سریع به سوالاتی است که از درجه اهمیت بیشتری نسبت به سایر مسائل برخوردار هستند. فکر می کنم که لغو پاره ای از تحریم ها در ازای برخی حرکت های اعتمادساز از سوی ایران که گویای صلح امیز بودن برنامه هسته ای این کشور باشد می تواند گام نخست باشد . مسائلی که مولود نگاه مردد غرب به برنامه هسته ای ایران است از نظیر غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد که گفته می شود بیش از حد مورد نیاز برای راکتورهای تحقیقاتی است باید در مراحل اولیه مذاکرات و به عنوان گامی برای اعتمادسازی حل و فصل شود. مساله حائز اهمیت این است که در مرحله اولیه نباید قدم های بلندی برداشت که از عهده تحقق آن برنیاییم.

به نظر شما تا چه اندازه بحران هایی نظیر ناامنی در عراق ، بی ثباتی در افغانستان و بحران سوریه همکاری میان تهران و واشنگتن را اجتناب ناپذیر کرده است ؟ به بیان دیگر آیا مجموع این بحران ها این دو کشور را وادار به همکاری نخواهد کرد؟

سوال سختی است . پاسخ این مساله زمانی داده خواهد شد که رهبران امروز با مورخین فردا به گفتگو نشسته و در خصوص آنچه که در ذهن داشتند و انچه که در صحنه عمل اجرایی کردند ، گفتگو کنند. اما به نظر می رسد که ما در حال حاضر شاهد تفاطع مثبت و مثمر ثمر برخی اتفاقات هستیم. در طول این سالها بسیاری از ایرانی هایی که درک درستی از شرایط ماببن دو کشور داشتند تاکید می کردند که زمانی که ایران مهیای حرکت به سمت تنش زدایی بوده در امریکا مورد استقبال قرار نگرفته و زمانی هم که این حرکت و جنبش در طرف امریکایی بوده است باز از جانب ایران پاسخی دریافت نکرده است. در حال حاضر ما شاهد شکل گیری فرصت هایی در دو هر دوطرف هستیم. هر دو طرف مشتاق بهره برداری از اتفاقی هستند که در 33 سال گذشته بی سابقه بوده است. امروز باید از فرصت بوجود امده به سرعت استفاده کرد حتی اگر این مساله اغاز ابتدایی تلاشی برای از میان بردن اختلاف ها باشد .

گفتگوی تلفنی میان اوباما و روحانی مخالفت های بسیاری بخصوص در میان اسرائیلی ها را برانگیخته است. به نظر شما واشنگتن برای از میان برداشتن دغدغه تل اویو دست به چه کارهایی خواهد زد ؟

من هم این عکس العمل های منفی را بسیار نادرست می دانم. واکنش اسرائیلی ها به تنش زدایی میان تهران – واشنگتن به نفع خود تل آویو هم نخواهد بود. هیچ گونه گزینه نظامی برای از میان برداشتن اختلاف میان ایران – امریکا و اسرائیل کارساز نیست. اما در حال حاضر پتانسیلی برای مذاکره و گفتگو وجود دارد. ایران انتخابات بسیار مهمی را پشت سر گذاشته است. مردم صدای خود را به گوش دولت رسانده اند: انتخاب انها آقای روحانی بوده است. به نظر می رسد که وی مورد حمایت رهبری ایران هم باشد که امتیاز بسیار مهمی است . اکنون باید ببینیم که این تغییرات انجام گرفته به اضافه تلاش های امریکا برای نشان دادن میل به تغییر استراتژی در قبال ایران می تواند به تحقق مساله ای منتهی شود که روحانی در سخنان خود به ان اشاره کرد. روحانی در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرد که ایران نه به دنبال ساخت سلاح هسته ای و نه استفاده از ان است. بنابراین ما در حال حاضر با فرصت تاریخی بی نظیری روبه رو هستیم. در شرایطی که دیپلمات ها و سیاستمداران باید کار سخت و نفس گیری را اغاز کنند و بر همین اساس به نظر من رسیدن ایران و امریکا به نقطه توافقی مورد رضایت هر دو طرف چندان باب طبع اسرائیلی ها نیست . دلیل ان هم در تردیدی نهفته است که تل اویو در خصوص برنامه هسته ای ایران دارد.

پیش بینی شما از واکنش متحدان عربی امریکا نظیر عربستان به تنش زدایی میان تهران – واشنگتن چیست ؟

این کشورها هم نه تنها در خصوص برنامه هسته ای ایران دغدغه هایی دارند بلکه در خصوص نقش ایران هم در منطقه و هم در سطح بین المللی نگرانی هایی دارند. این کشورها در تمام این سالها شاهد کاهش این نگرانی ها و کمرنگ شدن انها هم نبوده اند. می توان این مذاکرات را اینگونه بررسی کرد که در آن قرار نیست یک طرف تسلیم شود. بلکه در این مذاکرات هر دو طرف فرصت دارند تا به شفاف سازی موضع گیری ها، انگیزه ها و مسیری که قرار است در دیپلماسی در پیش بگیرند، بپردازند. قطعا برای کشوری مانند ایران هم در سطح منطقه ای و هم بین المللی جایگاهی وجود دارد. قرار نیست این یک نقش هژمونیک باشد بلکه باید به تعامل با دیگر کشورها بپردازد . ایران همواره اشتیاق خود را برای چنین روندی اعلام کرده است البته سایر کشورهای منطقه به این نقش بسیار بدبین هستند. این کشورها هم به دنبال نقش هژمونیک نیستند و البته امریکا هم چنین سودایی در سر ندارد. بنابراین فرصتی بوجود امده  که بخصوص اگر گفتگوها در خصوص پرونده هسته ای به ثمر برسد می تواند به سایر حوزه های مورد دغدغه اعراب هم منتقل شود. بی شک در مسیر تنش زدایی میان تهران – واشنگتن نظر اعراب هم پرسیده خواهد شد  و انها نیز بخشی از این پروسه خواهد بود. بنابراین فرصت بوجود امده در حقیقت مهلتی برای اغازی دوباره است با این تفاوت که این بار هیچ کدام از طرفین با دیده تردید به هم نگاه نخواهند کرد  و البته هیچ کس هم به دیگری خیانت نخواهد بود. من به دوستان عرب م هم امیدواری می دهم که این فرصت طلایی را از دست ندهند و البته که انها هم باید به این پروسه ورود کنند. بی شک پاسخ انها نیز در شرایطی که ایران گام های مثبتی بردارد ، مثبت خواهد بود.

این گفتگوی تلفنی تنها نخستین گام ابتدایی در کاهش تنش هایی بود که عمر انها به 30 سال پیش بازمی گردد. به نظر شما چه گام های عملی دیگری بهتر است در این مسیر برداشته شود ؟

به نظر من دو طرف باید برای دور میز مذاکره نشستن و گفتگو از خود اشتیاق نشان داده و بحث در خصوص پرونده هسته ای را آغاز کنند. باید گام های اولیه بیشتری در این مسیر برداشته شود. همانگونه که اشاره کردم برای حل تمام مسائل  در یک حرکت کلی و طرح کلی بسیار زود است. اما به نظر من ما برای ادامه این روند به دستور العمل کلی نیاز داریم که گام های بعدی بر اساس ان باید برداشته شود. این همان چارچوبی است که ظریف و کری می توانند برای هدایت مذاکرات بر روی ان کار کنند. من امیدوارم که دو طرف علاوه بر پیشرفت در مسیر مذاکرات هسته ای ، در خصوص نتیجه ایده ال هرکدام از مذاکرات و تکمیل گام های ابتدایی برداشته شده هم صحبت هایی داشته باشند. تهران و واشنگتن پیش از این در ماجرای افغانستان با هم همکاری هایی داشته اند.دو طرف می توانند در خصوص عراق که منافع مشترک فراوانی را شامل شده و البته مساله بسیار چالشی سوریه که اخیرا شاهد تحولات مثبتی هم در ان بوده ایم با هم مذاکرات ابتدایی داشته باشند. به گمان من سوالات بیشمار بسیاری در سابقه تخاصم میان دو کشور شکل گرفته است اما من اخرین نفری هستم که اعتقاد دارم ما باید بار زیادی را بر دوش این شتر تازه به راه افتاده بگذاریم. از اینجا به بعد تمام گام ها را باید شمره شده و با حساب و کتاب برداشت. دیدارهای در سطح وزرای خارجه دو کشور باید برنامه ریزی شده باشد . من می دانم که هم جان کری و هم جواد ظریف نیت های خوبی در چنته دارند و به نظر من در بسیاری از موارد با هم اشتراک نظرهایی هم دارند. این دو نفر از مذاکره کنندگانی هستند که می توانند گام های بعدی را به خوبی برنامه ریزی و مدیریت کنند. به نظر من پس از نخستین گام که همان گفتگوی تلفنی است باید گام های بعدی را سریع تر برداشت تا هر دو ملت ایران و امریکا بدانند که تغییر جدی است.

به نظر می رسد که باراک اوباما بیش از روسای جمهور پیشین امریکا به دیپلماسی در قبال ایران اعتقاد دارد. این در حالی است که کنگره امریکا دست از تحریم های بیشتر ایران حتی پس از پیروزی روحانی در انتخابات هم برنداشته است. آیا ما شاهد شکاف میان کنگره و کاخ سفید در این مقوله هستیم:

بله به گمان من اختلاف ها و تفاوت هایی وجود دارد. به نظر من اتفاقی که در کنگره با فاصله بسیار اندکی پس از پیروزی روحانی رخ داد در حقیقت به دلیل عدم اگاهی نمایندگان از معنای عملی این انتخاب مردم ایران بود. در ان زمان هیچ کس در کنگره نمی دانست که نظر روحانی در خصوص اصلی ترین چالش های میان تهران و غرب چیست. به نظر من اوباما باید در به کار گرفتن دیپلماسی در پرونده ایران از حمایت تمام عیار افکار عمومی امریکا برخوردار باشد و البته به نظرم تحریم های جدید هم در شرایطی که قرار است به دیپلماسی فرصت دهیم از سوی سیاستمداران عاقل در امریکا تحمیل نخواهد شد. به نظرم تحریم ها باید به تعطیلات بروند تا ببینیم که دیپلماسی چه دستاوردهایی خواهد داشت. گام بعدی هم باید لغو تحریم ها باشد تا ببینیم که چگونه می توان با لغو آنها به پیشرفت در مسیر مذاکرات و تامین منافع دوطرفه پرداخت.

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:47 توسط savalan| |
القدس العربی تحلیل کرد:

پاشنه آشیل اعراب، عادی شدن روابط ایران و امریکا

سناریوی اول این است که امریکا دست ایران را در منطقه باز بگذارد و همان طور که ناچار شد اجازه دهد ایران در عراق زیر چشمانش نفوذ کند و به هر آن چه می خواهد برسد در این جا نیز اجازه دهد که همین اتفاق بیفتد، اما به صورت تدریجی و نه مستقیم.
 
 

دیپلماسی ایرانی: پیش از این تنها چیزی که باعث می َشد تا ایران نخواهد بیش از این در کشورهای عربی منطقه خلیج فارس نفوذ کند، مصالح ایالات متحده امریکا بود که مانعی برای نفوذ ایران در منطقه عربی محسوب می شد. این مساله در عین حال پاشنه آشیل اعراب این منطقه در تعامل با ایران از یک سو و تعامل با امریکا از سوی دیگر بود، حالا که مذاکرات ایران و امریکا آغاز شده و اخباری به گوش می رسد مبنی بر این که دو طرف به دنبال نزدیکی روابط به هم هستند و احتمالا هر کدام از آنها امتیازاتی را به هم می دهند تا به یکدیگر نزدیک شوند، سناریوهایی قابل تصور است که هر کدام از آنها تلخ تر از دیگری برای اعراب خلیج فارس است.

سناریوی اول این است که امریکا دست ایران را در منطقه باز بگذارد و همان طور که ناچار شد اجازه دهد ایران در عراق زیر چشمانش نفوذ کند و به هر آن چه می خواهد برسد در این جا نیز اجازه دهد که همین اتفاق بیفتد، اما به صورت تدریجی و نه مستقیم، بلکه بر اساس اصل "تو به کار خودت برس هوای ما را هم داشته باش" که از ایران بخواهد تعرضی به مصالحش نداشته باشد و حتی در این صورت ممکن است اعراب را تحریک کند که امتیازات بیشتری به ایالات متحده امریکا بدهند تا به حمایت خود از آنها ادامه دهد.

سناروی دوم که برای اعراب این منطقه خطرناک تر از اولی است و احتمال وقوع آن بیشتر است، این است که اعراب را به سمت یافتن شریکی واقعی در منطقه سوق دهد، آن هم نه در زیر میز و مخفیانه بلکه علنی و رسمی که در این صورت می تواند با یک تیر دو نشان بزند: اول این که اعراب خلیج فارس را تحریک کند که به سمت عادی سازی روابط با اسرائیل گام بردارند و دوم این که فرصتی در اختیار ایران بگذارد که به نفوذ خود ادامه دهد و هر آن چه مایل است پیش ببرد تا توازن استراتژیک در منطقه حفظ شود که برآیند همه آنها مصیبت را برای اعراب دو چندان می کند، چرا که از یک سو مجبورند تسلیم قدرت ایران شوند و از سوی دیگر مجبور به مصالحه و سر خم کردن در برابر اسرائیل بدون این که حقوق اعراب احقاق شود، خواهند شد.

چه کسی می تواند منکر قدرت ژئوسیاسی ایران شود؟ کدام کشور عربی از لحاظ مساحت مفید پهناورتر از ایران است؟ کدام کشور عربی می تواند از لحاظ ذخایر و تولید نفت از ایران پیشی بگیرد؟ کدام یک از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به اندازه ایران جمعیت دارند؟ کدام یک از کشورهای عربی به اندازه ایران آزادی عمل دارند و می توانند در همه کشورهای عربی دستورالعمل خود را پیش ببرند.

اگر چنین اتفاقی بیفتد که احتمال آن ممکن است، آن گاه شاهد تغییرات ریشه ای در کل منطقه خواهیم بود. در سایه چنین تحولاتی احتمال تشدید ملاقات های دیپلماتیک و افزایش مبادلات تجاری میان اسرائیل و امریکا وجود دارد که باعث خواهد شد تا اعراب در سایه این مراودات قرار بگیرند و تنها نظاره گر تغییراتی شگرف در معادلات منطقه ای باشند بدون این که جایی برای آنها قابل تصور باشد یا این که کسی بخواهد به سود آنها محافظه کاری کند که در آن صورت حتی شاهد افزایش سرمایه گذاری های اقتصادی به سود یکی از موازنه های مهم منطقه ای خواهیم بود که مشکلات اقتصادی نیز برای اعراب به وجود خواهد آورد. طبیعتا در صورت وقوع چنین حالتی هیئت های دیپلماتیک به صورت غیر مشروط به اسرائیل سرازیر خواهند شد، علاوه بر آن روابط تجاری آزادی به سود اسرائیل شکل خواهد گرفت، گشایش رسانه ای به وجود خواهد آمد، حتی مشارکت های ورزشی و گردشگری آغاز خواهد شد که در این میان با توجه به امکانات دو طرف روشن است که چه کسی بیش از همه سود خواهد برد: چه کسی زیباترین سواحل را در منطقه دارد؟ اسرائیل. چه کسی می تواند جوانان عرب را به سمت خود بکشاند و از لحاظ فرهنگی آنها را فریب دهد و آنها را به تباهی بکشاند؟ اسرائیل.

از آن سو چه کسی می تواند منکر قدرت ژئوسیاسی ایران شود؟ کدام کشور عربی از لحاظ مساحت مفید پهناورتر از ایران است؟ کدام کشور عربی می تواند از لحاظ ذخایر و تولید نفت از ایران پیشی بگیرد؟ کدام یک از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به اندازه ایران جمعیت دارند؟ کدام یک از کشورهای عربی به اندازه ایران آزادی عمل دارند و می توانند در همه کشورهای عربی دستورالعمل خود را پیش ببرند؟ کدام کشور عربی آن قدر توانایی دارد تا بتواند همانند ایران به سمت بهره برداری از تکنولوژی هسته ای و استفاده از آن پیش رود؟ کدام یک از کشورهای عربی همانند ایران ثبات دارند و می توانند از طریق انتخابات دولت هایشان را بدون مداخله خارجی تغییر دهند و گفتمان های جدید جهانی به نمایش بگذارند؟ کدام یک از کشورهای عربی همانند ایران قدرت بومی نظامی در اختیار دارد که می تواند رقیبی بالقوه برای دیگر قدرت های منطقه ای باشد؟ آیا می توانیم منکر شویم که امکانات بالفعل و توانایی های ژئوپلتیک است که به کشورها دست برتر در نقش آفرینی های منطقه ای می دهد؟ بنابر این چه عواملی وجود دارد که مانع از قدرت گرفتن ایران در منطقه و برتری دادن آنها به اعراب شود. اسرائیل با حمایت امریکا برتری می یابد و ایران غرب را مجبور به تسلیم در برابر اراده خود می کند.

منبع: القدس العربی/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
 
 
نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:46 توسط savalan| |

نویسنده: استفان کینزر

دیپلماسی ایرانی : مکالمه تلفنی هفته پیش باراک اوباما  رئیس جمهور امریکا با همتای ایرانی خود با حسن روحانی می تواند نقطه آغازینی برای تغییر ایران  و تنظیم مجدد  روابط میان  قدرتها در خاورمیانه باشد. با اینهمه پیش بینی می شود که بیشترین تاثیر آن بر امریکا باشد.در طول چند نسل گذشته آمریکائیها در مقابل مذاکره با رقیبان شناخته شده از خود  مقاومت نشان داده اند. اوضاع در حال تغییر و برهه جدیدی از تاریخ در حال شکل گیری است.

در حال حاضر اوباما اصولی را در پیش گرفته که کشورهایی که دشمن یا رقیب به نظر می آیند دقیقاً کشورهایی باشند که آمریکا باید با آنها به مذاکره بنشیند. این امر تغییر بنیادی و سنت شکنی بی سابقه­ای در تاریخ این کشور به حساب می آید.

ریشه مقاومت آمریکا برای مذاکره با مخالفان در باوری نهفته است که خود را ابر قدرت می پندارد و تصور می کند توان تحمیل کردن شرایط به دیگر کشورها به جای سازگاری با آنها را دارد. این نگرش بیش از نیم قرن پیش توسط دو برادر خارق العاده که سیاست خارجی آمریکا را در طول سالهای جنگ سرد مدیریت می کردند شکل گرفت. وزیر دولت جان فاستردالس و  برادر کوچکتر وی آلن ولش دالس که رئیس سازمان سیا در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور بود.

برادران دالس ستیزه جویانه با هرگونه مذاکره ای با اتحاد جماهیر شوروی مخالفت کردند، پس از مرگ استالین در 1953، گئورکی مالنکوف رهبر جدید شوروی از همتایان سیاسی خود در خواست ملاقات کرد. وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا و جوزف لنیل نخست وزیر فرانسه از این پیشنهاد استقبال کردند ولی جان فاستر دالس کاملاً مخالف این امر بود و هیچ اجلاسی برای این سران سیاسی برگزار نشد.

فاستر دالس معتقد بود مذاکره با جماهیر شوروی فرصتی برای دم زدن از صلح را به آنها خواهد داد که دستاوردی عظیم به ارمغان خواهد داشت. او پیگیرانه خواستار کاهش تسلیحات بود ولی در خفا تصدیق کرد که این چیزی بیش از تشریفات و یک نمایش عمومی نیست.

در سال 1954 داالس در کنفرانسی در ژنو در مورد سرنوشت ویتنام سخنرانی می کرد.در این اجلاس نماینده کشور چین نیز حضور داشت. پیش از اینکه دالس واشنگتن را به مقصد ژنو ترک کند از او پرسیدند که آیا تمایل به دیدار با این دیپلمات چینی  دارد؟و او پاسخ داد :خیر،حتی اگر اتومبیلهایمان با هم تصادف کنند او را نخواهم دید.

دالس میل فراوانی به منزوی کردن چین داشت. داستان از مخالفت چین با یک باغ وحش آمریکایی برای وارد کردن پاندا شروع شد و تا جایی رسید که او فروشنده تمبری را برای فروش تمبر چینی مورد کیفر خواست قرارداد. او اظهار د اشت جای بسی تاسف است که دولت مردان به پایه های آداب معاشرت در رروابط بین الملل احترام نمیگذارند . در نهایت این ممنوعیتها به بن بست رسید و آمریکا توانست به توافقهای مهمی با چین و نیز اتحاد جماهیر شوروی برسد. گرچه ممنوعیت ارتباط با ایران 34 سال به طول انجامید ولی با تماس تلفنی اوباما شکسته شد. البته همه از این موضوع ابراز رضایت نمی کنند. تند روهای هر دو طرف که به الگوی تخاصم ورزی  خو گرفته اند ، عجولانه برای مسدود کردن راه های مصالحه می کوشند. رفتار این گروهها، روش بازتابی از استراتژی مدنظر دالس است: حرف نمی زنیم مذاکره نمی کنیم و سرانجام ما پیروز خواهیم بود.

تناقض جالب توجه این است که در درجه اول برادران دالس مسئول سلسله ای از وقایع هستند که ایران و آمریکا را جدا کرد.زمانی که رهبر ایرانی، دکتر محمد مصدق صنعت نفت ایران را ملی کرد برادران برآشفتند و تصمیم به طرح نقشه ای برای کنار زدن مصدق از سیاست گرفتند. این ماجرا نخستین همکاری بین آنها پس از تاسیس دفتر در سال 1953 بود. نقشه دوبرادر با موفقیت پیش رفت و مصدق برکنار شد.  با کنار رفتن دموکراسی ایرانی، محمد رضا شاه پهلوی یک نظام سلطنتی دیکتاتوری بنیان نهاد و سرکوب های وی  به انقلاب 1979 منجر شد.

اگر برادران دالس این عملیات را انجام نداده بودند، شاید تغییر دولت در  ایران هیچوقت رخ نمی داد . پس از انقلاب اسلامی در ایران رهبران آمریکایی روش برادران دالس را پیش گرفتند و بجای جستجوی راهی برای کنار آمدن با ایران سیاست رودررو قرار گرفتن را اتخاذ کردند. نهایتاً در سالهای 2003 و  2010واشنگتن در خواست صلح تهران را دو بار رد کرد.

برادران دالس معتقد بودند آمریکا برای دستیابی به اهدافش نیازی به سر فرود آوردند و تن دادن به مذاکره ندارند بلکه با اعمال زور می توانند خواسته هایش را جامه عمل بپوشاند. ولی مشاهده شکستهای دیدنی و ماجراجوئیهای جنگی آمریکا در عراق ، افعانستان و لیبی بر این رویکرد صحه نخواهد گذاشت.

یک مکالمه تلفنی ساده نمی تواند پایان بر عادتی باشد که برای چندین نسل دیپلماسی را فلج کرده است. گفتوگوی روسای جمهور  ایران و آمریکا نشان داد  که خصومت ایران و آمریکا ابدی نخواهد بود و حتی ممکن است دو طرف برای همکاری مذاکره کنند. شاید دوران برادران دالس رو به زوال است.

منبع: بوستون گلوب / ترجمه: مریم پاداش

 

 
 
 

 

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:43 توسط savalan| |
 
 

دیپلماسی ایرانی: چند روز پیش خبرگزاری صهیونیستی دبکا در گزارشی که شبکه خبری الجزیره نیز آن را منتشر کرد، به نقل از رون بن شای، تحلیلگر نظامی رژیم صهیونیستی مدعی شد که کشورهای غربی، چین، روسیه و ژاپن بسته پیشنهادی را به ایران پیشنهاد خواهند داد که حاوی لغو تحریم های اقتصادی و اعطای جایگاه بین المللی به ایران و ابقای بشار اسد در سوریه در مقابل توقف برنامه هسته ای با اهداف نظامی ایران است.این ادعا تنها چند روز پس از بازگشت حسن روحانی، رئیس جمهوری کشورمان از سفر موفقیت آمیزش به نیویورک مطرح شد.

قبل از آن بحث حمله نظامی امریکا و غرب به سوریه بر سر ادعای استفاده از تسلیحات شیمیایی با تلاش های دیپلماتیک روسیه و همچنین نقش موثر ایران و رایزنی های وزارت امور خارجه کشورمان خنثی شد.در همین راستا و در آغاز به کار دولت حسن روحانی و تنها چند روز بعد از این که محمد جواد ظریف، دیپلمات برجسته کشورمان فعالیت خود را در وزارت امور خارجه آغاز کرد معاونین دبیر کل سازمان ملل به ایران آمدند و رایزنی های گسترده ای را با مقام های ایرانی بر سر مساله سوریه انجام دادند که اگر چه مفاد دقیق آن تا کنون منتشر نشده است اما اظهارات همان مقام ها بعد از بازگشت از ایران که از مواضع کشورمان در پرونده سوریه تقدیر کردند نشان داد که تعاملات دیپلماتیک ایران نقشی مهم در لغو گزینه نظامی به سوریه داشته است. بعد از آن به طور جدی صحبت از دعوت ایران به کنفرانس ژنو 2 که بعد از بارها به تعویق افتادن احتمالا ماه آینده میلادی برگزار می شود به میان آمد که هنوز هم مطرح است. جالب این که کسانی که بر لزوم حضور ایران در این کنفرانس تاکید دارند، فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری فرانسه است که در زمان دولت احمدی نژاد مواضع تندی علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ می کرد و مخالف جدی حضور ایران در کنفرانس های بین المللی مرتبط با سوریه بود و جفری فلتمن، دیپلمات برجسته امریکایی و معاون سابق وزیر امور خارجه امریکا در زمان هیلاری کلینتون که اکنون معاون دبیر کل سازمان ملل است که به روشنی صحبت از تغییر مواضع جامعه بین المللی در قبال ایران می زند و بر نقش موثر ایران در حل پرونده سوریه صحبت می کند.

تمامی این تحولات زمانی رخ داده اند که مردم ایران با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری حماسه سیاسی ای رقم زدند که باعث به روی کار آمدن چهره ای معتدل و میانه رو که اعتدال در همه چیز و بهبود روابط ایران با جامعه جهانی و غربی را در دستور کار خود قرار داده، شده است.

ظاهر امر نشان می دهد که همه چیز به سود ایران است. به عبارت دیگر فضا به گونه ای ظرف سه ماه گذشته تغییر کرده است که همه چیز را به سود ایران جلوه می دهد؛ نقش و قدرت ایران در پرونده سوریه تلویحا از سوی جامعه غربی به رسمیت شناخته شده است. باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا به صراحت می گوید که کشورش به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست و مایل است که پرونده هسته ای ایران از طریق دیپلماتیک حل و فصل شود. تهران و واشنگتن تاکید می کنند که می توانند ظرف بازه زمانی سه تا شش ماهه بر سر پرونده هسته ای ایران به توافق برسند و حتی روسای جمهور دو کشور پس از 34 سال برای نخستین بار تلفنی صحبت می کنند. بعد از آن نیز خبرگزاری دبکا خبری را منتشر می کند که اگرچه شک برانگیز است اما قابل توجه است.

در این میان به این مساله نیز باید اشاره کنیم که وزیر دفاع امریکا به بحرین سفر می کند و به پادشاه این کشور دستور می دهد که باید اصلاحات اساسی انجام دهد، زندانیان سیاسی شیعی این کشور همگی بدون استثنا آزاد شوند. نخست وزیر بحرین که عموی پادشاه است و عمده اختلافات ناشی از حضور و سیاست های سی و چند ساله اوست، باید تغییر کند و ولیعهد معتدل و مورد اعتماد مخالفان به جای او منصوب شود، و آن طور که روزنامه لبنانی الاخبار می نویسد هنگامی که امیر بحرین در پاسخ به تقاضاهای طرف امریکایی خواستار دادن زمان کافی برای بررسی این پیشنهادها می شود، هیگل در پاسخ به وی واکنش نشان می دهد که: «من برای مشورت این جا نیامده ام، بلکه برای ابلاغ دستوری از سوی دولت امریکا آمده ام و پادشاه بحرین باید این دستورات را اجرا کند در غیر این صورت تصمیم های دیگری خواهیم گرفت.» این خبر اگر صحیح باشد، بسیار نزدیک به مواضع جمهوری اسلامی ایران است که در طول تحولات بحرین دائما خواستار توجه به خواسته های مردم این کشور شده بود و از جامعه جهانی می خواست که به حقوق حقه مردم بحرین توجه کند.

بنابر این چه اتفاقی افتاده است که به نظر می رسد اوضاع به سود ایران در حال تغییر است؟   

مصری ها معتقدند که در هر حالتی موازنه قدرت در منطقه را سه کشور تعیین می کنند؛ ایران، مصر و ترکیه. سه کشوری که در مقایسه با کشورهای دیگر منطقه وضعیت مطلوب تری دارند و ثبات در آنها بسیار بیشتر از دیگر کشورهای خاورمیانه قابل تصور است. مصر که دوره گذار خود از دیکتاتوری و بعد از آن دوره اخوان را می گذراند و ترکیه نیز از نگاه امریکایی ها امتحان پس داده است. لازم به یادآوری نیست که روابط ترکیه و امریکا با توجه به تحولات منطقه به ویژه سوریه دیگر آن ماه عسل سابق نیست. به گفته کارشناسانی که با مقام های امریکایی گفت وگوهای مفصلی داشته اند، ترک ها تا کنون فقط وعده داده اند و به هیچ کدام از وعده هایشان عمل نکرده اند. مثلا یک مقام امریکایی به سرکیس نعوم، روزنامه نگار مشهور لبنانی گفته است که ترک ها تا کنون فقط به ما دروغ گفته اند و هیچ کاری نکرده اند.

این روزها در مطبوعات عربی مقالات متعددی نوشته می شود که صحبت از بازگشت ژاندارم خلیج فارس که با سقوط رژیم پهلوی از نقشه سیاسی محو شده بود، زده می شود. ژاندارمی که قرار نیست مطابق با نقشه امریکایی ها و غربی ها عمل کند، بلکه برنامه و استراتژی خاص خودش را دارد و غرب مجبور است قدرتش را به رسمیت بشناسد و حق آن را بدهد.

در مورد دیگر متحدان امریکا یا بازیگران منطقه ای نیز باید بگوییم که تحولات اخیر منطقه شکست سیاسی آنها را ثابت کرده است. عربستان و قطر در تحولات اخیر خاورمیانه بازندگان اصلی عرصه سیاسی محسوب می شوند. در سوریه و بعد از لغو گزینه نظامی علیه این کشور دوحه و ریاض که بیش از هر کشوری علیه سوریه موضع می گرفتند و بر حمله نظامی تاکید می کردند، بیشترین ضربه را از این مساله خوردند. لغو سخنرانی نماینده عربستان در مجمع عمومی سازمان ملل که برای نخستین بار در تاریخ این کشور رقم خورد و به ادعای ریاض در اعتراض به مواضع امریکایی ها و غربی ها در قبال سوریه در شورای امنیت اتخاذ شد، دلیلی بر این ادعا است.

حقیقت این است که با اوج گیری افراط گرایی در سوریه و تاثیر آن بر کشورهای غربی که تاثیر آن را در کشورهایی نظیر کنیا دیده ایم، نگاه امریکایی ها به قطری ها و عربستانی ها تغییر یافته است. گزارش های متعددی در رسانه های غربی مثل روزنامه های لوموند و فیگارو و اشپیگل منتشر شده که نشان می دهد بسیاری از اسلحه ها و مهماتی که قطری ها به اسم ارتش آزاد سوریه از اروپایی ها خریداری کرده اند سر از القاعده در مالی و سومالی و کنیا در آورده است. همچنین بسیاری از تسلحیاتی که عربستانی ها و قطری ها در سوریه و لیبی سرازیر کرده اند در اختیار القاعده قرار گرفته است و اکنون بیم آن می رود که این تسلیحات علیه اروپایی ها و امریکایی ها در خاک خود آنها استفاده شود.

به هر صورت می توان تصور کرد که غربی ها و امریکایی ها تا کنون سه گزینه عربستان، قطر و ترکیه را در منطقه آزموده اند و دریافته اند که حساب کردن بر روی آنها چندان قابل اطمینان نیست. اکنون درصدد تغییر استراتژی خود در خاورمیانه بر آمده اند.

در این جا یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که استراتژی جدید ایالات متحده واگذاری پرونده های مناطق مختلف منطقه به قدرت های ذی نفوذ و متحد امریکا و تمرکز بر آسیای دور به ویژه هند و چین است که به زودی می روند تا به رقیبی جدی و قابل ملاحظه برای قدرت جهانی امریکا تبدیل شوند. این دقیقا زمانی است که باید از فرصت ها نهایت استفاده را کرد و دشمن را وادار کرد که قدرت ما را به رسمیت بشناسد. آن هم دقیقا در زمانی که مجبور است امتیاز دهد.

این روزها در مطبوعات عربی مقالات متعددی نوشته می شود که صحبت از بازگشت ژاندارم خلیج فارس که با سقوط رژیم پهلوی از نقشه سیاسی محو شده بود، زده می شود. ژاندارمی که قرار نیست مطابق با نقشه امریکایی ها و غربی ها عمل کند، بلکه برنامه و استراتژی خاص خودش را دارد و غرب مجبور است قدرتش را به رسمیت بشناسد و حق آن را بدهد. ژاندارمی که حتی می تواند اراده خود را به رقیبانش تحمیل کند. همان طور که در عراق و افغانستان و لبنان تحمیل کرد. قدرتی که هیچ کشوری نظیر آن توانایی اثرگذاری ندارد.

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:42 توسط savalan| |
عبدالرحمن الراشد
جرس: ما منتظر ضربه تأدیبی بودیم که رئیس جمهور آمریکا قول داده بود بر نظام اسد در سوریه وارد آورد، به جزای قتل یکهزار و پانصد نفر با گاز «سارین».

اما باراک اوباما در عوض این اقدام، هم‌پیمان‌های خود را ضربه زد! وقی که با رئیس ایرانیِ هم‌پیمانِ اسد، مکالمۀ تلفنی همراه با کلمات عاشقانه سیاسی کرد، که بعد از آن روحانی با شتاب اعلام پیروزی نمود تا در تهران از او استقبالی بعمل آید که از فاتحان بعمل می آید.

بسیاری که در انتظار فرود موشکهای «توماهوک» بر نظام سوریه بودند تا پیامی هم باشد برای نظام ایران که سرگرم تهیه و پیشبرد برنامه سلاح هسته یی خود می باشد، این مکالمه تلفنی (بین اوباما و روحانی) آنها را تکان داد. این اولین گفتگوی تلفنی بین دو رئیس جمهور است بعد از سی و چهار سال، که به دنبال آن تصریحات خوشبینانه در واشنگتن و تهران، پیرامون پیشرفت جدید در شکستن یخ بین دو کشور، ابراز شده است.

گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی (اوباروحانیه) مراکز قدرت و تصمیم گیری در خلیج (فارس) واردن و ترکیه و اسرائیل را هم به لرزه در آورد. چه چیزی در شرف وقوع است؟! روحانی می گوید؛ باراک اوباما وقتی به او زنگ زده است که در آستانۀ ترک هتل بوده و دومین بار در اتومبیل در مسیر فرودگاه. در حالی که کاخ سفید می گوید: گروه همراه روحانی بوده اند که به اوباما اطلاع داده اند آقای روحانی مایل به مکالمه تلفنی با شما است.

البته این مهم نیست که چه کسی گوشی را قبل از دیگری برداشته، بلکه مهم این است که چگونه اوباما قانع شده ایرانیان را به شکست سکوت مقام ریاست جمهوری (بعد از سی و چهار سال سکوت مقامات آمریکایی) پاداش دهد، حتی پیش از آنکه جز سخنانی شیرین و بی ارزش چیزی تحویل او نمایند.

و اما سؤالی که کشورهای منطقه را نگران ساخته این است: پشت پرده این عشقبازی تلفنی چه خواهد بود؟ و عمق این روابط تا کجاست؟ ما می دانیم که پادشاهی عمان پیامهایی را بین تهران و واشنگتن رد و بدل کرده است، و نیز می دانیم که دو وزیر خارجه ایران و آمریکا (ظریف و کری) یک هفته پیش از این ملاقات کرده اند. آیا این مکالمه تاجگذاری آن دیدار است؟

به هیچ وجه نمی توان برقراری روابط بین دو دشمن را دست کم گرفت، و طبیعی است که انسان نگران باشد از آنچه که بعد از این پدید می آید. اما چرا نگرانی؟!

زیرا ایالات متحده دولتی است بزرگ و قادر بر تغییر موازنه قدرت در منطقه، و همین کشور است که ایران را در طول سه دهه در محاصره سیاسی، نظامی و اقتصادی قرار داده است.

پس اگر اکنون تغییری در سیاست ایالات متحده ایجاده شود، بسیاری از چیزهای پیش روی ما در روابط کشورهای منطقه عوض خواهد شد. البته این نکته مفهوم نیست که چرا اوباما تصمیم به فتح باب بسته در برابر نظامی را گرفته است که همۀ رؤساء جمهور پیشین آمریکا آن را شریر یا محور شرارت می دانسته اند؟! و به همین سبب هم آن را محدود و محصور کرده بودند! آیا اوباما می خواهد نیکسونی دیگر باشد، که در دهه ۱۹۷۰ باب روابط با چین را گشود؟!

و اما مهم دیگر آنکه در قبال این گشایش، ایرانیان چه چیزی به آمریکاییها خواهند داد؟ هیچ چیز جز یک پیام غلط از بازهای شکاری تهران که این گشایش را برگشت و شکست از طرف آمریکا اعلام کرده اند.

بدون پشتیبانی ایالات متحده و اتخاذ یک روش محکم بر ضد ایران، برای کشورهای خاورمیانه امکان مقابله با ایران نیست مگر با سلاحهای هسته یی یا کلاسیک. نتیجه آنکه اوباما با اتخاذ این سیاست (آشتی با تهران) دوران جدیدی از نبردهای منطقه یی را آغاز کرده است، دقیقاً به این خاطر که سیاست او در قبال ایران فاقد شفافیت و وضوح است. و همین باعث بروز بسیاری از بیم ها شده و دولتهای (منطقه) را به سوی در پیش گرفتن سیاستهای دفاعی جدید تشویق می نماید تا بتوانند از خود در برابر ایرانی حمایت کنند که به زودی از زندان آمریکا آزاد و رها می شود.

منبع: ندای آزادی
منبع اصلی : الشرق الاوسط

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:2 توسط savalan| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com