نویسنده: استفان کینزر

دیپلماسی ایرانی : مکالمه تلفنی هفته پیش باراک اوباما  رئیس جمهور امریکا با همتای ایرانی خود با حسن روحانی می تواند نقطه آغازینی برای تغییر ایران  و تنظیم مجدد  روابط میان  قدرتها در خاورمیانه باشد. با اینهمه پیش بینی می شود که بیشترین تاثیر آن بر امریکا باشد.در طول چند نسل گذشته آمریکائیها در مقابل مذاکره با رقیبان شناخته شده از خود  مقاومت نشان داده اند. اوضاع در حال تغییر و برهه جدیدی از تاریخ در حال شکل گیری است.

در حال حاضر اوباما اصولی را در پیش گرفته که کشورهایی که دشمن یا رقیب به نظر می آیند دقیقاً کشورهایی باشند که آمریکا باید با آنها به مذاکره بنشیند. این امر تغییر بنیادی و سنت شکنی بی سابقه­ای در تاریخ این کشور به حساب می آید.

ریشه مقاومت آمریکا برای مذاکره با مخالفان در باوری نهفته است که خود را ابر قدرت می پندارد و تصور می کند توان تحمیل کردن شرایط به دیگر کشورها به جای سازگاری با آنها را دارد. این نگرش بیش از نیم قرن پیش توسط دو برادر خارق العاده که سیاست خارجی آمریکا را در طول سالهای جنگ سرد مدیریت می کردند شکل گرفت. وزیر دولت جان فاستردالس و  برادر کوچکتر وی آلن ولش دالس که رئیس سازمان سیا در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور بود.

برادران دالس ستیزه جویانه با هرگونه مذاکره ای با اتحاد جماهیر شوروی مخالفت کردند، پس از مرگ استالین در 1953، گئورکی مالنکوف رهبر جدید شوروی از همتایان سیاسی خود در خواست ملاقات کرد. وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا و جوزف لنیل نخست وزیر فرانسه از این پیشنهاد استقبال کردند ولی جان فاستر دالس کاملاً مخالف این امر بود و هیچ اجلاسی برای این سران سیاسی برگزار نشد.

فاستر دالس معتقد بود مذاکره با جماهیر شوروی فرصتی برای دم زدن از صلح را به آنها خواهد داد که دستاوردی عظیم به ارمغان خواهد داشت. او پیگیرانه خواستار کاهش تسلیحات بود ولی در خفا تصدیق کرد که این چیزی بیش از تشریفات و یک نمایش عمومی نیست.

در سال 1954 داالس در کنفرانسی در ژنو در مورد سرنوشت ویتنام سخنرانی می کرد.در این اجلاس نماینده کشور چین نیز حضور داشت. پیش از اینکه دالس واشنگتن را به مقصد ژنو ترک کند از او پرسیدند که آیا تمایل به دیدار با این دیپلمات چینی  دارد؟و او پاسخ داد :خیر،حتی اگر اتومبیلهایمان با هم تصادف کنند او را نخواهم دید.

دالس میل فراوانی به منزوی کردن چین داشت. داستان از مخالفت چین با یک باغ وحش آمریکایی برای وارد کردن پاندا شروع شد و تا جایی رسید که او فروشنده تمبری را برای فروش تمبر چینی مورد کیفر خواست قرارداد. او اظهار د اشت جای بسی تاسف است که دولت مردان به پایه های آداب معاشرت در رروابط بین الملل احترام نمیگذارند . در نهایت این ممنوعیتها به بن بست رسید و آمریکا توانست به توافقهای مهمی با چین و نیز اتحاد جماهیر شوروی برسد. گرچه ممنوعیت ارتباط با ایران 34 سال به طول انجامید ولی با تماس تلفنی اوباما شکسته شد. البته همه از این موضوع ابراز رضایت نمی کنند. تند روهای هر دو طرف که به الگوی تخاصم ورزی  خو گرفته اند ، عجولانه برای مسدود کردن راه های مصالحه می کوشند. رفتار این گروهها، روش بازتابی از استراتژی مدنظر دالس است: حرف نمی زنیم مذاکره نمی کنیم و سرانجام ما پیروز خواهیم بود.

تناقض جالب توجه این است که در درجه اول برادران دالس مسئول سلسله ای از وقایع هستند که ایران و آمریکا را جدا کرد.زمانی که رهبر ایرانی، دکتر محمد مصدق صنعت نفت ایران را ملی کرد برادران برآشفتند و تصمیم به طرح نقشه ای برای کنار زدن مصدق از سیاست گرفتند. این ماجرا نخستین همکاری بین آنها پس از تاسیس دفتر در سال 1953 بود. نقشه دوبرادر با موفقیت پیش رفت و مصدق برکنار شد.  با کنار رفتن دموکراسی ایرانی، محمد رضا شاه پهلوی یک نظام سلطنتی دیکتاتوری بنیان نهاد و سرکوب های وی  به انقلاب 1979 منجر شد.

اگر برادران دالس این عملیات را انجام نداده بودند، شاید تغییر دولت در  ایران هیچوقت رخ نمی داد . پس از انقلاب اسلامی در ایران رهبران آمریکایی روش برادران دالس را پیش گرفتند و بجای جستجوی راهی برای کنار آمدن با ایران سیاست رودررو قرار گرفتن را اتخاذ کردند. نهایتاً در سالهای 2003 و  2010واشنگتن در خواست صلح تهران را دو بار رد کرد.

برادران دالس معتقد بودند آمریکا برای دستیابی به اهدافش نیازی به سر فرود آوردند و تن دادن به مذاکره ندارند بلکه با اعمال زور می توانند خواسته هایش را جامه عمل بپوشاند. ولی مشاهده شکستهای دیدنی و ماجراجوئیهای جنگی آمریکا در عراق ، افعانستان و لیبی بر این رویکرد صحه نخواهد گذاشت.

یک مکالمه تلفنی ساده نمی تواند پایان بر عادتی باشد که برای چندین نسل دیپلماسی را فلج کرده است. گفتوگوی روسای جمهور  ایران و آمریکا نشان داد  که خصومت ایران و آمریکا ابدی نخواهد بود و حتی ممکن است دو طرف برای همکاری مذاکره کنند. شاید دوران برادران دالس رو به زوال است.

منبع: بوستون گلوب / ترجمه: مریم پاداش

 

 
 
 

 

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:43 توسط savalan| |
 
 

دیپلماسی ایرانی: چند روز پیش خبرگزاری صهیونیستی دبکا در گزارشی که شبکه خبری الجزیره نیز آن را منتشر کرد، به نقل از رون بن شای، تحلیلگر نظامی رژیم صهیونیستی مدعی شد که کشورهای غربی، چین، روسیه و ژاپن بسته پیشنهادی را به ایران پیشنهاد خواهند داد که حاوی لغو تحریم های اقتصادی و اعطای جایگاه بین المللی به ایران و ابقای بشار اسد در سوریه در مقابل توقف برنامه هسته ای با اهداف نظامی ایران است.این ادعا تنها چند روز پس از بازگشت حسن روحانی، رئیس جمهوری کشورمان از سفر موفقیت آمیزش به نیویورک مطرح شد.

قبل از آن بحث حمله نظامی امریکا و غرب به سوریه بر سر ادعای استفاده از تسلیحات شیمیایی با تلاش های دیپلماتیک روسیه و همچنین نقش موثر ایران و رایزنی های وزارت امور خارجه کشورمان خنثی شد.در همین راستا و در آغاز به کار دولت حسن روحانی و تنها چند روز بعد از این که محمد جواد ظریف، دیپلمات برجسته کشورمان فعالیت خود را در وزارت امور خارجه آغاز کرد معاونین دبیر کل سازمان ملل به ایران آمدند و رایزنی های گسترده ای را با مقام های ایرانی بر سر مساله سوریه انجام دادند که اگر چه مفاد دقیق آن تا کنون منتشر نشده است اما اظهارات همان مقام ها بعد از بازگشت از ایران که از مواضع کشورمان در پرونده سوریه تقدیر کردند نشان داد که تعاملات دیپلماتیک ایران نقشی مهم در لغو گزینه نظامی به سوریه داشته است. بعد از آن به طور جدی صحبت از دعوت ایران به کنفرانس ژنو 2 که بعد از بارها به تعویق افتادن احتمالا ماه آینده میلادی برگزار می شود به میان آمد که هنوز هم مطرح است. جالب این که کسانی که بر لزوم حضور ایران در این کنفرانس تاکید دارند، فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری فرانسه است که در زمان دولت احمدی نژاد مواضع تندی علیه جمهوری اسلامی ایران اتخاذ می کرد و مخالف جدی حضور ایران در کنفرانس های بین المللی مرتبط با سوریه بود و جفری فلتمن، دیپلمات برجسته امریکایی و معاون سابق وزیر امور خارجه امریکا در زمان هیلاری کلینتون که اکنون معاون دبیر کل سازمان ملل است که به روشنی صحبت از تغییر مواضع جامعه بین المللی در قبال ایران می زند و بر نقش موثر ایران در حل پرونده سوریه صحبت می کند.

تمامی این تحولات زمانی رخ داده اند که مردم ایران با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری حماسه سیاسی ای رقم زدند که باعث به روی کار آمدن چهره ای معتدل و میانه رو که اعتدال در همه چیز و بهبود روابط ایران با جامعه جهانی و غربی را در دستور کار خود قرار داده، شده است.

ظاهر امر نشان می دهد که همه چیز به سود ایران است. به عبارت دیگر فضا به گونه ای ظرف سه ماه گذشته تغییر کرده است که همه چیز را به سود ایران جلوه می دهد؛ نقش و قدرت ایران در پرونده سوریه تلویحا از سوی جامعه غربی به رسمیت شناخته شده است. باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا به صراحت می گوید که کشورش به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست و مایل است که پرونده هسته ای ایران از طریق دیپلماتیک حل و فصل شود. تهران و واشنگتن تاکید می کنند که می توانند ظرف بازه زمانی سه تا شش ماهه بر سر پرونده هسته ای ایران به توافق برسند و حتی روسای جمهور دو کشور پس از 34 سال برای نخستین بار تلفنی صحبت می کنند. بعد از آن نیز خبرگزاری دبکا خبری را منتشر می کند که اگرچه شک برانگیز است اما قابل توجه است.

در این میان به این مساله نیز باید اشاره کنیم که وزیر دفاع امریکا به بحرین سفر می کند و به پادشاه این کشور دستور می دهد که باید اصلاحات اساسی انجام دهد، زندانیان سیاسی شیعی این کشور همگی بدون استثنا آزاد شوند. نخست وزیر بحرین که عموی پادشاه است و عمده اختلافات ناشی از حضور و سیاست های سی و چند ساله اوست، باید تغییر کند و ولیعهد معتدل و مورد اعتماد مخالفان به جای او منصوب شود، و آن طور که روزنامه لبنانی الاخبار می نویسد هنگامی که امیر بحرین در پاسخ به تقاضاهای طرف امریکایی خواستار دادن زمان کافی برای بررسی این پیشنهادها می شود، هیگل در پاسخ به وی واکنش نشان می دهد که: «من برای مشورت این جا نیامده ام، بلکه برای ابلاغ دستوری از سوی دولت امریکا آمده ام و پادشاه بحرین باید این دستورات را اجرا کند در غیر این صورت تصمیم های دیگری خواهیم گرفت.» این خبر اگر صحیح باشد، بسیار نزدیک به مواضع جمهوری اسلامی ایران است که در طول تحولات بحرین دائما خواستار توجه به خواسته های مردم این کشور شده بود و از جامعه جهانی می خواست که به حقوق حقه مردم بحرین توجه کند.

بنابر این چه اتفاقی افتاده است که به نظر می رسد اوضاع به سود ایران در حال تغییر است؟   

مصری ها معتقدند که در هر حالتی موازنه قدرت در منطقه را سه کشور تعیین می کنند؛ ایران، مصر و ترکیه. سه کشوری که در مقایسه با کشورهای دیگر منطقه وضعیت مطلوب تری دارند و ثبات در آنها بسیار بیشتر از دیگر کشورهای خاورمیانه قابل تصور است. مصر که دوره گذار خود از دیکتاتوری و بعد از آن دوره اخوان را می گذراند و ترکیه نیز از نگاه امریکایی ها امتحان پس داده است. لازم به یادآوری نیست که روابط ترکیه و امریکا با توجه به تحولات منطقه به ویژه سوریه دیگر آن ماه عسل سابق نیست. به گفته کارشناسانی که با مقام های امریکایی گفت وگوهای مفصلی داشته اند، ترک ها تا کنون فقط وعده داده اند و به هیچ کدام از وعده هایشان عمل نکرده اند. مثلا یک مقام امریکایی به سرکیس نعوم، روزنامه نگار مشهور لبنانی گفته است که ترک ها تا کنون فقط به ما دروغ گفته اند و هیچ کاری نکرده اند.

این روزها در مطبوعات عربی مقالات متعددی نوشته می شود که صحبت از بازگشت ژاندارم خلیج فارس که با سقوط رژیم پهلوی از نقشه سیاسی محو شده بود، زده می شود. ژاندارمی که قرار نیست مطابق با نقشه امریکایی ها و غربی ها عمل کند، بلکه برنامه و استراتژی خاص خودش را دارد و غرب مجبور است قدرتش را به رسمیت بشناسد و حق آن را بدهد.

در مورد دیگر متحدان امریکا یا بازیگران منطقه ای نیز باید بگوییم که تحولات اخیر منطقه شکست سیاسی آنها را ثابت کرده است. عربستان و قطر در تحولات اخیر خاورمیانه بازندگان اصلی عرصه سیاسی محسوب می شوند. در سوریه و بعد از لغو گزینه نظامی علیه این کشور دوحه و ریاض که بیش از هر کشوری علیه سوریه موضع می گرفتند و بر حمله نظامی تاکید می کردند، بیشترین ضربه را از این مساله خوردند. لغو سخنرانی نماینده عربستان در مجمع عمومی سازمان ملل که برای نخستین بار در تاریخ این کشور رقم خورد و به ادعای ریاض در اعتراض به مواضع امریکایی ها و غربی ها در قبال سوریه در شورای امنیت اتخاذ شد، دلیلی بر این ادعا است.

حقیقت این است که با اوج گیری افراط گرایی در سوریه و تاثیر آن بر کشورهای غربی که تاثیر آن را در کشورهایی نظیر کنیا دیده ایم، نگاه امریکایی ها به قطری ها و عربستانی ها تغییر یافته است. گزارش های متعددی در رسانه های غربی مثل روزنامه های لوموند و فیگارو و اشپیگل منتشر شده که نشان می دهد بسیاری از اسلحه ها و مهماتی که قطری ها به اسم ارتش آزاد سوریه از اروپایی ها خریداری کرده اند سر از القاعده در مالی و سومالی و کنیا در آورده است. همچنین بسیاری از تسلحیاتی که عربستانی ها و قطری ها در سوریه و لیبی سرازیر کرده اند در اختیار القاعده قرار گرفته است و اکنون بیم آن می رود که این تسلیحات علیه اروپایی ها و امریکایی ها در خاک خود آنها استفاده شود.

به هر صورت می توان تصور کرد که غربی ها و امریکایی ها تا کنون سه گزینه عربستان، قطر و ترکیه را در منطقه آزموده اند و دریافته اند که حساب کردن بر روی آنها چندان قابل اطمینان نیست. اکنون درصدد تغییر استراتژی خود در خاورمیانه بر آمده اند.

در این جا یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که استراتژی جدید ایالات متحده واگذاری پرونده های مناطق مختلف منطقه به قدرت های ذی نفوذ و متحد امریکا و تمرکز بر آسیای دور به ویژه هند و چین است که به زودی می روند تا به رقیبی جدی و قابل ملاحظه برای قدرت جهانی امریکا تبدیل شوند. این دقیقا زمانی است که باید از فرصت ها نهایت استفاده را کرد و دشمن را وادار کرد که قدرت ما را به رسمیت بشناسد. آن هم دقیقا در زمانی که مجبور است امتیاز دهد.

این روزها در مطبوعات عربی مقالات متعددی نوشته می شود که صحبت از بازگشت ژاندارم خلیج فارس که با سقوط رژیم پهلوی از نقشه سیاسی محو شده بود، زده می شود. ژاندارمی که قرار نیست مطابق با نقشه امریکایی ها و غربی ها عمل کند، بلکه برنامه و استراتژی خاص خودش را دارد و غرب مجبور است قدرتش را به رسمیت بشناسد و حق آن را بدهد. ژاندارمی که حتی می تواند اراده خود را به رقیبانش تحمیل کند. همان طور که در عراق و افغانستان و لبنان تحمیل کرد. قدرتی که هیچ کشوری نظیر آن توانایی اثرگذاری ندارد.

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:42 توسط savalan| |
عبدالرحمن الراشد
جرس: ما منتظر ضربه تأدیبی بودیم که رئیس جمهور آمریکا قول داده بود بر نظام اسد در سوریه وارد آورد، به جزای قتل یکهزار و پانصد نفر با گاز «سارین».

اما باراک اوباما در عوض این اقدام، هم‌پیمان‌های خود را ضربه زد! وقی که با رئیس ایرانیِ هم‌پیمانِ اسد، مکالمۀ تلفنی همراه با کلمات عاشقانه سیاسی کرد، که بعد از آن روحانی با شتاب اعلام پیروزی نمود تا در تهران از او استقبالی بعمل آید که از فاتحان بعمل می آید.

بسیاری که در انتظار فرود موشکهای «توماهوک» بر نظام سوریه بودند تا پیامی هم باشد برای نظام ایران که سرگرم تهیه و پیشبرد برنامه سلاح هسته یی خود می باشد، این مکالمه تلفنی (بین اوباما و روحانی) آنها را تکان داد. این اولین گفتگوی تلفنی بین دو رئیس جمهور است بعد از سی و چهار سال، که به دنبال آن تصریحات خوشبینانه در واشنگتن و تهران، پیرامون پیشرفت جدید در شکستن یخ بین دو کشور، ابراز شده است.

گفتگوی تلفنی اوباما و روحانی (اوباروحانیه) مراکز قدرت و تصمیم گیری در خلیج (فارس) واردن و ترکیه و اسرائیل را هم به لرزه در آورد. چه چیزی در شرف وقوع است؟! روحانی می گوید؛ باراک اوباما وقتی به او زنگ زده است که در آستانۀ ترک هتل بوده و دومین بار در اتومبیل در مسیر فرودگاه. در حالی که کاخ سفید می گوید: گروه همراه روحانی بوده اند که به اوباما اطلاع داده اند آقای روحانی مایل به مکالمه تلفنی با شما است.

البته این مهم نیست که چه کسی گوشی را قبل از دیگری برداشته، بلکه مهم این است که چگونه اوباما قانع شده ایرانیان را به شکست سکوت مقام ریاست جمهوری (بعد از سی و چهار سال سکوت مقامات آمریکایی) پاداش دهد، حتی پیش از آنکه جز سخنانی شیرین و بی ارزش چیزی تحویل او نمایند.

و اما سؤالی که کشورهای منطقه را نگران ساخته این است: پشت پرده این عشقبازی تلفنی چه خواهد بود؟ و عمق این روابط تا کجاست؟ ما می دانیم که پادشاهی عمان پیامهایی را بین تهران و واشنگتن رد و بدل کرده است، و نیز می دانیم که دو وزیر خارجه ایران و آمریکا (ظریف و کری) یک هفته پیش از این ملاقات کرده اند. آیا این مکالمه تاجگذاری آن دیدار است؟

به هیچ وجه نمی توان برقراری روابط بین دو دشمن را دست کم گرفت، و طبیعی است که انسان نگران باشد از آنچه که بعد از این پدید می آید. اما چرا نگرانی؟!

زیرا ایالات متحده دولتی است بزرگ و قادر بر تغییر موازنه قدرت در منطقه، و همین کشور است که ایران را در طول سه دهه در محاصره سیاسی، نظامی و اقتصادی قرار داده است.

پس اگر اکنون تغییری در سیاست ایالات متحده ایجاده شود، بسیاری از چیزهای پیش روی ما در روابط کشورهای منطقه عوض خواهد شد. البته این نکته مفهوم نیست که چرا اوباما تصمیم به فتح باب بسته در برابر نظامی را گرفته است که همۀ رؤساء جمهور پیشین آمریکا آن را شریر یا محور شرارت می دانسته اند؟! و به همین سبب هم آن را محدود و محصور کرده بودند! آیا اوباما می خواهد نیکسونی دیگر باشد، که در دهه ۱۹۷۰ باب روابط با چین را گشود؟!

و اما مهم دیگر آنکه در قبال این گشایش، ایرانیان چه چیزی به آمریکاییها خواهند داد؟ هیچ چیز جز یک پیام غلط از بازهای شکاری تهران که این گشایش را برگشت و شکست از طرف آمریکا اعلام کرده اند.

بدون پشتیبانی ایالات متحده و اتخاذ یک روش محکم بر ضد ایران، برای کشورهای خاورمیانه امکان مقابله با ایران نیست مگر با سلاحهای هسته یی یا کلاسیک. نتیجه آنکه اوباما با اتخاذ این سیاست (آشتی با تهران) دوران جدیدی از نبردهای منطقه یی را آغاز کرده است، دقیقاً به این خاطر که سیاست او در قبال ایران فاقد شفافیت و وضوح است. و همین باعث بروز بسیاری از بیم ها شده و دولتهای (منطقه) را به سوی در پیش گرفتن سیاستهای دفاعی جدید تشویق می نماید تا بتوانند از خود در برابر ایرانی حمایت کنند که به زودی از زندان آمریکا آزاد و رها می شود.

منبع: ندای آزادی
منبع اصلی : الشرق الاوسط

نوشته شده در سه شنبه 16 مهر 1392برچسب:,ساعت 15:2 توسط savalan| |

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 10 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com