گفتوگوهای ایران و امریکا کلید ثبات خاورمیانه است
دیپلماسی ایرانی: با وجود این که مصافحه تاریخی ای که انتظار می رفت میان باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا و همتای ایرانی اش حسن روحانی انجام شود، انجام نشد، اما این دو کشور بزرگ دشمن هم، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل تماس تلفنی ای را با یکدیگر در نیویورک انجام دادند که 15 دقیقه طول کشید.
به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، می توان با اطمینان گفت که اگر موافقت رهبر انقلاب ایران، آیت الله سید علی خامنه ای نبود امکان تماس میان روحانی و وزیر امور خارجه اش با همتایان امریکایی شان وجود نداشت.
مسئولان امریکایی می گویند که این مکالمه تلفنی که بر چگونگی حل برنامه هسته ای ایران تمرکز داشت به تقاضای طرف ایرانی صورت گرفت در حالی که حسن روحانی به محض ورود به ایران اعلام کرد که این تماس به تقاضا و اصرار دولت امریکا انجام شد.
به هر حال به اعتقاد تحلیلگران و ناظران مهم این نیست که این مکالمه تلفنی تاریخی اول به تقاضای چه کسی انجام شد بلکه مهم این است که این تماس باعث شد تا یخ روابط موجود میان دو کشور که بیش از سی سال است هیچ تماس دیپلماتیکی با هم ندارند، آب شود.
محمد البرادعی، سیاستمدار مصری و دبیر کل سابق سازمان انرژی اتمی گفت وگوی میان ایالات متحده امریکا با ایران را کلید ثبات منطقه خاورمیانه می داند و می گوید: «گفت وگوهای امریکایی – ایرانی اتفاق بسیار بزرگی است، این گفت وگو کلید ثبات خاورمیانه است که سال ها بر روی میز مذاکرات بوده است.»
وی در ادامه می گوید: «شکست تعامل میان ایران و امریکا عامل بسیاری از درگیری ها و مشکلات موجود در خاورمیانه است و ما این بار باید از این فرصت نهایت استفاده را ببریم.»
در دیدار جان کری، وزیر امور خارجه امریکا و محمد جواد ظریف، همتای ایرانی اش در چارچوب مذاکرات 1+5 با ایران نیز نتایج بسیار خوبی به دست آمد که طی آن قرار شد دو طرف در روزهای پانزدهم و شانزدهم اکتبر گردهم آیند تا مذاکرات مفصلی را بر سر برنامه هسته ای ایران آغاز کنند.
حسن روحانی به محض پیروزی قاطعش در انتخابات ریاست جمهوری ایران اعلام کرده بود که به دنبال تعامل با جهان و کاستن از تنش ها با کشورهای غربی و کشورهای عربی همسایه است، مساله ای که بسیاری از تحلیلگران آن را استراتژی همکاری های سازنده (constructive engagement) ایران با دنیا در عرصه جدید بین المللی ترجمه کرده اند.
ایمان رجب، پژوهشگر مرکز مطالعات سیاسی و استراتژیک الاهرام در این باره می گوید: «این سیاستی است که دکتر روحانی در پیش گرفته است و فقط حل پرونده هسته ای ایران را شامل نمی شود. بلکه گسست بحران های ممتد در روابط تهران و واشنگتن که از 7 آوریل 1980 تا کنون قطع شده است را نیز شامل می شود.»
وی برای استناد به اظهارات خود به مقاله حسن روحانی در روزنامه واشنگتن پست اشاره می کند و می گوید: «اهداف روحانی از به کارگیری این شیوه سیاسی رسیدن به سه هدف است، اول، تامین و حفظ نفوذ ایران در مناطق متشنج مثل عراق و افغانستان و بحرین است؛ دوم، رسیدن به ترکیبی در سوریه برای حکومت بعد از اسد که از نفوذ ایران در این کشور نکاسته باشد و همچنین هیچ گونه مشکلی برای حزب الله در لبنان به وجود نیاید که برای همین است که روحانی پیشنهاد میانجی گری در کنفرانس ژنو 2 بر سر پرونده سوریه را داده است؛ و سوم بر طرف کردن هر گونه قید و بندی از قدرت و نفوذ ایران که بتواند آزادانه به فعالیت های خود در سیاست خارجی ادامه دهد و نفوذ خود را با اعتراف به جایگاه جهانی اش حفظ کند و تضمینی بر اعتراف جامعه جهانی به دستیابی به توانایی هسته ای اش بیابد و همچنان بتواند بدون هیچ گونه مشکلی به غنی سازی اورانیوم در خاک خود ادامه دهد.»
رجب در ادامه می افزاید: «این شرط لازم ایران برای تحقق کرامت و احترامش نزد جهانیان است، برای همین می گوید که بر سر این موضوعات به هیچ وجه مذاکره نمی کند و تمامی این موارد را خط قرمزی برای خود می داند. این مواضع در حقیقت ادامه مواضع ایران در مذاکرات آلماتی 2 که در آوریل 2013 برگزار شد، است.»
وی همچنین تاکید می کند، در نتیجه می توان گفت تغییری که روحانی در روابط کشورش با غرب در مقایسه با 8 سال دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد بر آن تاکید می کند پیگیری مطالبات ایران به زبانی دیگر است، به زبانی که غرب و باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا آسان تر بتوانند آن را درک کنند و در نهایت بپذیرند.
پاتریک کلاوسون، مدیر مرکز مطالعات واشنگتن نیز در این باره می گوید: «در برابر روحانی، رئیس جمهوری ایران فرصت استثنائی ای به وجود آمده تا از میزان تحریم های اعمال شده علیه کشورش بکاهد.»
وی در ادامه می گوید: «تا کنون هر سه رئیس جمهوری که در ایران قبل از روحانی بر سر کار آمده اند دستورالعمل قوی ای برای تاثیرگذاری بر عرصه سیاسی کشورشان داشته اند و تلاش کرده اند که مطابق با صلاحیت هایشان در همان سال اول این موضوع را به همگان ثابت کنند. علی اکبر هاشمی رفسنجانی، دستور العمل آزادسازی اقتصاد را دنبال می کرد که تا اندازه بسیاری به این هدف خود رسید. محمد خاتمی بر گشایش فرهنگی تاکید داشت که او نیز به دستاوردهای بسیاری در این زمینه رسید و محمود احمدی نژاد نیز کار برای عامه مردم را در دستور کار خود داشت که او نیز توانست موفقیت های بسیاری در این زمینه به دست آورد. همه آنها در همان سال اول تلاش کردند که دستورالعمل های خود را در این زمینه نشان دهند.»
وی در ادامه می افزاید: «حسن روحانی که یک چهره اصلاح طلب – اصولگرا محسوب می شود نسبت به همتایان قبلی اش از وضعیت بسیار بهتری برخوردار است که می تواند تاثیر حقیقی ای بر عرصه سیاسی کشورش بگذارد.»
کلاوسون تاکید می کند، همه نشانه ها از تهران، حتی از جانب رهبر انقلاب ایران، آیت الله خامنه ای حاکی از آن است که همه آنها می خواهند همه تلاش خود را بکنند تا مشکل پرونده هسته ای ایران در کوتاه ترین زمان ممکن به طور کامل حل و فصل شود.
وی همچنین می گوید: «این صحیح است که مقام های ایرانی از اختیارات کامل و بی قید و شرطی برخوردار نیستند اما اظهارات رهبر ایران نیز نشان می دهد که وی هم بی شک به دنبال پایان دادن به پرونده هسته ای با حفظ اصول ثابت جمهوری اسلامی ایران است.»
تحریریه دیپلماسی ایرانی/
آغاز دوستی با عربستان تنها با حفظ مصالح
اوباما و روحانی باید بیشتر صحبت کنند
دیپلماسی ایرانی: روابط ایران – آمریکا، سرانجام، در نقطه عطف قرار گرفته است. من برای سال ها، از طریق صدها سخنرانی و مقاله، از لزوم پایان دادن به سیاست تغییر رژیم آمریکا و پرهیز از زبان تهدید و تحقیر ایران سخن گفته ام. تاکید باید بر ارایه جزئیات یک دستور کار عظیم برای احیای روابط دوجانبه بر مبنای احترام و منافع متقابل باشد. در پرونده هسته ای، یک راه حل صلح آمیز بر مبنای چارچوب معاهده منع اشاعه هسته ای ( ان پی تی) و عملیاتی کردن فتوای رهبری در مورد ممنوعیت تولید، ذخیره و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی – شامل تسلیحات هسته ای – است.
باراک اوباما و حسن روحانی، روسای جمهور آمریکا و ایران، فرصت ملاقات برای گفت و گوی دوجانبه را در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل از دست دادند. برخی برنامه ریزی ها و زمان ناکافی، از جمله دلایل انجام نشدن این ملاقات عنوان شده است. البته این گام رو به عقب چندان دوام نیاورد چرا که اندکی بعد، محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران و جان کری، همتای آمریکایی او ملاقات کردند و سپس گفت و گوی تلفنی اوباما و روحانی انجام شد. چنین رویدادهایی در تاریخ روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب اسلامی بی سابقه بوده است. بلوغ سیاسی و شجاعت دو رئیس جمهور حاکی از تمایل آنها برای پایان دادن به بیش از سه دهه خصومت ورزی بین دو کشور است.
این دو رویداد تاریخی ، مفاهیم عظیمی نه تنها برای از سرگیری روابط ایران – آمریکا، بلکه برای صلح و ثبات خاورمیانه دارد. باتوجه به ربع قرنی که در خصوص روابط ایران و غرب کار کرده ام، جای تردیدی وجود ندارد که سخنرانی اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل، مثبت ترین سخنرانی یک رئیس جمهور آمریکایی در مورد ایران از زمان انقلاب اسلامی تا کنون بود. این نخستین باری بود که رئیس جمهور آمریکا، ایران را تهدید نکرد و ده ها هزار ایرانی که به دنبال استفاده صدام حسن از تسلیحات شیمیایی مسوم شدند را مورد توجه قرار داد. او به دلایل تاریخی بی اعتمادی عمیق ایرانیان نسبت به آمریکایی ها و به خصوص نقش آفرینی در کودتای 28 مرداد اشاره کرد که موجب سرنگونی دولت مصدق در دوران جنگ سرد شد.
در مورد موضوعات دوجانبه، اوباما احیای روابط با ایران بر مبنای منافع و احترام دوجانبه را پیشنهاد داد و به این ترتیب به طور روشن خود را از سیاست سنتی تغییر رژیم آمریکا جدا کرد. همچنین بخش هسته ای این سخنرانی نیز لحنی آشتی جویانه داشت و او حق مردم ایران در انرژی صلح آمیز هسته ای را به رسمیت شناخت. در عین حال اوباما به فتوای رهبری در مورد ممنوعیت اشاعه تسلیحات هسته ای اشاره کرد. اوباما گفت جان کری را مامور کرده تا راهی برای حل مساله هسته ای ایران و ایجاد روابط جدید با این کشور بیابد که برای منطقه و جهان خوب خواهد بود.
روحانی به طور ماهرانه ای این تغییر بزرگ در موضع واشینگتن را درک کرد و در واکنش به رویکرد تاریخی اوباما گفت: ما می توانیم به چارچوبی برای مدیریت اختلافات مان دست یابیم. این یک نشانه روشن از آمادگی تهران برای تقویت روابط دوجانبه با آمریکا به شمار می رود.
اکنون مساله کلیدی برای دو طرف این است که آیا آنها می توانند به توافق برسند یا اینکه با مانع تراشی از جانب پایتخت های خود مواجه خواهند شد. در جریان مذاکرات هسته ای دولت خاتمی با انگلیس، فرانسه و آلمان ( 2005 – 2003)، زمانی که روحانی مسئولیت تیم مذاکره کننده هسته ای ایران را بر عهده داشت، تهران اقدامات زیادی را برای حل مجادله هسته ای انجام داد. ایران با نشان دادن بیشترین میزان شفافیت به عنوان یک عضو ان پی تی، موافقت کرد. همچنین تهران اعلام کرد با اقدامات اعتماد ساز به منظور تضمین ماهیت صلح آمیز برنامه های هسته ای اش موافق است.
رهبری، به عنوان تصمیم گیرنده نهایی، از رئیس جمهور و نیم مذاکره ای او در مورد موضوعاتی نظیر شفاف سازی و اقدامات اعتمادساز حمایت کردند. اما در نهایت ایران و همتایان اروپایی اش نتوانستند به توافق نهایی برسند، چرا که ایالات متحده به نادیده گرفتن حقوق قانونی ایران به موجب پیمان ان پی تی ادامه داد. جک استراو، وزیر خارجه سابق انگلیس در جولای 2013 به بی بی سی گفت: ما به جایی رسیده بودیم اما سپس داستان پیچیده شد. آمریکایی ها به واقع زیر پای خاتمی را خالی کردند و کاری کردند که نمی خواستند.
اکنون زمان برای دو طرف فرارسیده تا به منظور دستیابی به یک توافق اقدامات قاطع و تدریجی انجام دهند. با دانشی که در مورد سیاست خارجی ایران دارم، مطمئن هستم که حاکمیت ایران متحد خواهد بود و می تواند بیشترین سطح شفافیت و اعتمادی سازی در مورد صلح آمیز بودن اهداف هسته ای جمهوری اسلامی را انجام دهد. اما پرسش ایرانیان این است که آیا اوباما می تواند اعضای بدبین کنگره را برای به رسمیت شناختن حقوق هسته ای ایران طبق پیمان ان پی تی متقاعد کرده، از اعمال تحریم های بیشتر بپرهیزد و حتی به توافقی برای لغو تحریم ها دست یابد؟
هرچند مساله هسته ای از اولویت های کری و ظریف است، وزرای خارجه باید در مورد موضوعات مهم دیگر مانند ، سوریه، عراقریال افغانستان و تندروی در منطقه مذاکره کنند. کلید موفقیت، مذاکره در خصوص مسائل مورد مجادله ، حین پیشرفت در اقدامات تدریجی در زمینه منافع مشترک است. زمانی که سفیر ایران در آلمان بودم، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق و صدر اعظم وقت آلمان، مکالمه های تلفنی دوره ای داشند که تاثیر مثبتی برای مسائل دوجانبه، منطقه ای و بین المللی داشت. خاورمیانه در آشوب است و در آستانه جنگ شهری و درگیری های فرقه ای قرار دارد. ایالات متحده به عنوان یک بازیگر بزرگ بین المللی و ایران به عنوان یک بازیگر بزرگ منطقه ای ؛ برای ایجاد صلح، ثبات و امنیت در خاورمیانه و فراتر از آن مسئولیت های تاریخی دارند.
اوباما و روحانی از ظرفیت همکاری بیشتر برخوردارند. آنها باید محکم و متمرکز باقی بمانند تا محتوای مذاکرات مثبت ایجاد شود. اوباما در سی ام سپتامبر گفت که هیچ گزینه ای ، شامل گزینه نظامی را از روی میز حذف نمی کند. این موضع گیری موجب شد در تهران، بار دیگر حسن نیت آمریکا در مذاکرات زیر سئوال برود. دو رئیس جمهور باید گفت و گوی تلفنی دوره ای داشته باشند و ملاقات وزرای خارجه خود به منظور مشورت در خصوص مسائل دوجانبه، منطقه ای و بین المللی را بپذیرند. آنها همچنین باید لزوم تعامل با دیگر بازیگران منطقه ای و بین المللی شامل اروپا، روسیه، چین؛ هند، ژاپن، ترکیه، عربستان سعودی، عراق و مصر را درک کنند. در این روند باید از گرفتار شدن در دام گروه های بدبین در آمریکا و ایران و هر جای دیگری پرهیز کرد. گروه هایی که همچنان با تفکر قدیمی مملو از بی اعتمادی و خصومت سرگرم هستند و فرصت ایجاد شده برای حل مساله هسته ای را نادیده می گیرند.
تحولات اخیر در روابط ایران – آمریکا می تواند به شکل مثبتی روابط دوجانبه را تحت تاثیر قرار دهد، اما این موضوع نباید بر دیگر مسائل مهم سایه افکند. تیم سیاست خارجی روحانی باید علاوه بر روابط ایران – آمریکا، تعامل مداومی با کشورهای کلیدی منطقه و جامعه بین المللی داشته باشد. این رویکرد تضمین می کند که ایران در جبه های چندگانه ای فعال است که هر یک در تقویت روابط و کمک به حل مسائل ملی، منطقه ای و بین المللی ، موثر است.
منبع: سایت شخصی حسین موسویان /
درس هایی از 40 سال پیش برای برخورد با ایران
رویارویی ترک ها با دیپلماسی حرفه ای ایران
دیپلماسی ایرانی: ترکیه همسایه غریی ایران اگر مهمترین همسایه نباشد، جزء مهمترین همسایگان ایران محسوب می شود. هرگونه تحول در ایران و ترکیه بر هر دو کشور تاثیرگذار می باشد. هر چه ابعاد این تحول بزرگتر باشد میزان تاثیرگذاری بیشتر خواهد بود. انتخابات ایران، نتایج آن و در پی آن دولت جدید مورد توجه ویژه محافل سیاسی و رسانه ای ترکیه قرارگرفته و در همین راستا حضور هیئت ایرانی درشصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل مورد توجه خاص قرار داشت. رسانه های این کشور ملاقات های هیئت ایرانی را تعقیب نموده و این توجه تا جایی بود که منتقدان در انتقاد از دولت ترکیه اعلام نمودند که بهتر است مقامات ترک دیپلماسی را از ایرانیان بیاموزند.
روابط ایران و ترکیه در طول سال های پس از انقلاب دارای فراز و نشیب های زیادی بود و این فراز و نشیب ها در بخشی حاصل سوءتفاهم ها و در بخشی حاصل رقابت دو کشور در سطوح و حوزه های مختلف بوده است.
در دوران هشت سال دفاع مقدس و هشت سال دولت های نهم و دهم، توازن در روابط ایران با ترکیه به علل مختلف به گونه ای تنظیم گردید که کفه معادلات بیش از آنکه بر مبنای برد- برد باشد، به سود ترک ها سنگین شده بود.
اگر عامل جنگ بتواند تا حدی توجیه کننده موازنه برقرار شده در روابط این دوره زمانی باشد، دوران اخیر نه تنها شرایط آن روزها را نداشت، بلکه با توجه به بالا رفتن قیمت نفت و درآمد بالا، شرایط روابط می بایست به گونه ای رقم می خورد که موازنه بیشتر به سود ایران می شد. به کارگیری سیاست هایی که منجر به تحریم گردید شرایطی خوشایند برای ترک ها ایجاد نمود که آنان نه تنها از آن بهره کامل گرفتند بلکه مراودات با ایران از جمله دلایلی بود که این کشور از بحران اقتصادی مصون ماند. توجه به پیوندهای اقتصادی ترکیه با غرب و نگاهی به بحران اقتصادی یونان ما را بیشتر به اهمیت روابط ترکیه با ایران در عبور آرام این کشور از بحران مالی جهانی کمک می نماید.
فارغ از صدماتی که مدیریت هشت سال گذشته بر میراث به جای مانده از دولت خاتمی در بعد منطقه ای و بین المللی وارد نمود، روابط ایران و ترکیه نیز از یک روند معقول برد- برد و احترام متقابل به قالبی جدید وارد شد که کمتر دوره ای روابط دو کشور در آن مسیر قرار گرفته بود. برخورد از موضع بالا برای کشوری که نخست وزیرش رئیس جمهور را نصیحت نموده و هموار نمودن ورود آنکارا در موضوع هسته ای ایران در نقش میانجی و تسهیل کننده مذاکرات 1+5 که بازی بزرگان بوده و خود محل نگرانی ترک هاست، اگر حاصل ساده لوحی نبود، بی شک ناشی از کم توجه ایی بود که در اواخر دولت دهم تا حدودی سعی در جبران آن شد.
دولت پر سر وصدای احمدی نژاد در روابط با ترکیه نیز پرهیاهو ظاهر شد. علیرغم آنکه احمدی نژاد چندین سفرپر حاشیه و تبلیغی به ترکیه داشت، اما هیچکدام از این سفرها از نگاه رسمی، سفردوجانبه رسمی تلقی نمی شد و این در حالی بود که کاخ چانکایا پس از پایان ریاست جمهوری خاتمی پذیرای ایشان بود.
از منظر نگاه راهبردی در دوره جدید در ایران، تفاوتی میان اردوغان داووس و اردوغان سوریه نخواهد بود و سیاست دولت ترکیه درارتباط با اربیل، بغداد، غزه و دمشق در یک راستا و در بخش مهمی در جهت تضعیف ایران تحلیل خواهد شد و سعی بر این خواهد بود که روابط تهران – آنکارا کمتر از متغیرهای گذرای سیاسی تاثیر گرفته و بیشتر بر مبنای احترام و عمل متقابل تنظیم گردد. در این دوره بیش از ایران، دیگران معترف به عمق استراتژیک ایران خواهند بود اما این نگاه سبب غرور کاذب نشده و حاصل آن دعوت به همکاری و تقویت همگرایی خواهد بود .
امروز در حالی که کمتر از دو ماه از روی کار آمدن دولت جدید گذشته است، عملکرد این دولت در کنار وجاهت و منزلت جهانی که برای ایران و مقامات آن ایجاد نموده است بنظرمی رسد در نزد ترک ها نیز این احساس و منطق را ایجاد کرده که پس از این با دولتی حرفه ای و کارآمد طرف خواهند بود که در عین آنکه به دنبال بسط روابط در ابعاد مختلف می باشد روابط را در چارچوب برد- برد تعریف نموده و به ظهور فرصت های یک طرفه مجال نخواهد داد.
عملکرد دولت گذشته منجر شد که میراث گفتگوی تمدن ها که بنام ایران ثبت شده بود در قالب ائتلاف تمدن ها به بنام اسپانیا وترکیه ثبت شود و نه تنها فرصت های فراوانی را در مناطق پیرامونی از ما گرفت بلکه بعضا در حوزه های سنتی نیز برای ما تهدیداتی ایجاد نمود. بنظر می رسد با روی کار آمدن دولت جدید، دیگر این فصل به پایان رسیده است. امروز ایران با باز تعریف خویش در همه ابعاد و بکارگیری ادبیاتی که شایسته نام اوست، با شتابی که همراه با تدبیر، عزم جدی و حمایت و مشروعیت مردمی است، تلاش دارد دوران حاکمیت عقلانیت مبتنی بر حکمت، عزت و مصلحت را آغاز نماید. بی شک با همت و وفاق ملی همه ایرانیان، نقشه راهی که در آن بزرگی ایران هدف است هدفی معقول و دست یافتنی خواهد بود.
توافق با ایران چگونه خواهد بود؟
دیپلماسی ایرانی: هر کسی با تماشای رقص دیپلماتیک ایران و ایالات متحده که به مکالمه بی سابقه رئیس جمهور اوباما و رئیس جمهور روحانی شد باید بپرسد که آیا ما شاهد بازسازی مجددی از سال 1972 خواهیم بود؟ امریکا و چین بعد از چندین دهه دشمنی، در آن سال دست به مصالحه ای زدند که دنیا را تغییر داد. آیا تهران و واشنگتن بر دهه دشمنی با یکدیگر قفل زده اند و در آستانه تغییر رویه مشابهی هستند؟در یک کلمه، نه.
دشمن مشترک قدرتمندترین نیرو در روابط بین الملل و عاملی بود که ایالات متحده و چین را به یکدیگر نزدیک کرد. چین در اواخر دهه 1960 اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان مشکلی برای اصول امنیت ملی خود می دید و ایالات متحده فرصت را برای ساخت یک موضوع مشترک با پکن فراهم دید. در حال حاضر چنین دشمن مشترکی که تهران و واشنگتن را به یکدیگر نزدیک کند وجود ندارد.
اما یک شباهت وجود دارد. چین در اوایل دهه 70 در پایین ترین نقطه از نظر اقتصادی قرار داشت. اقتصاد ایران هم به واسطه اعمال تحریم های سخت مورد حمایت ایران و در کنارش تامین سلاح و پول برای نظام در حال جنگ بشار اسد در سوریه حال و روز خوبی ندارد. به علاوه مقامات تهران می دانند که هنوز نارضایتی های در لایه های عمیق اجتماع ایران وجود دارد.
می دانیم که تغییر در روابط ایالات متحده و چین در سال 1972 به طور اجتناب ناپذیری به این منجر شد که چین به قدرت اقتصادی امروز تبدیل شود؛ کشوری ثروتمند، بر اساس بازار و باز به روی دنیا. اما این راه 40 سال پیش حداقل برای خود چینی ها هم قابل رویت نبود. حتی پس از سال 1972، نظام مائو زدونگ که کاملا کمونیست و ضد غرب بود بر سر کار آمد. بعد از مرگ مائو سالها درگیری داخلی و هرج و مرج بوجود آمد و سپس به طور غیر قابل پیش بینی دنگ ژیائوپنگ، معمار نوین مدرنیزاسون چین که پایه گذار تحولات عظیمی در کشورش بود قدرت را در دست گرفت. آیت الله خامنه ای ، رهبر عالی ایران از نظر مخالفت با غرب شبیه مائو است . دیدگاه های روحانی هر چه باشد وی نمی تواند ماهیت نظام ایران را عوض کند.
در حقیقت مثال بهتری که برای مقایسه روابط ایران و ایالات متحده می توان در نظر گرفت نشست دیگری است که در سال 1972 میان ریچارد نیکسون و لئونید برژنوف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی در مسکو انجام شد. این برای اولین بار بود که یک رئیس جمهور امریکا در یک سفر رسمی از اتحاد جماهیر شوروی بازدید می کرد و نتیجه این سفر اغاز تنش زدایی بود از جمله برداشتن گام هایی برای کاهش اثرات جنگ سرد و فرصتی برای روابط بهتر. در حال حاصر این می تواند بیشترین چیزی باشد که برای روابط ایران و امریکا مورد انتظار است.
تنش زدایی با ایران هنوز امکان پذیر است و ارزش پیگیری دارد. خطوط کلی آن می تواند به این شکل باشد: ایران به محدود کردن غنی سازی اورانیوم تا 5 درصد موافقت می کند؛ در این مرحله حرکت از برنامه هسته ای صلح آمیز به برنامه هسته ای نظامی بسیار سخت و زمان بر است. ایران در حال حاضر مقادیری از اورانیوم را تا 20 درصد غنی سازی کرده است که بسیار راحت و به سرعت می تواند به سوخت در سطح تسلیحات هسته ای تبدیل شود. این ذخایر اورانیوم باید به خارج از کشور انتقال یابدو ایران اخیرا این پیشنهاد را رد کرده است اما در سال 2010 پیشنهاد مشابهی را پذیرفته بود. اگر ایران اجازه یابد تا اورانیوم مورد نیاز برای مقاصد پزشکی خود را در اختیار داشته باشد شاید دوباره با این پیشنهاد موافقت کند.
همچنین دو تاسیسات هسته ای، یکی در نزدیکی قم و دیگر در اراک وجود دارد که متخصصان را نگران کرده است. اولی یک سایت زیرزمینی است که در برابر حملات هوایی هم مقاوم است و دومی یک راکتو آب سنگین است که زمانی که کامل شود می تواند پلوتونیوم که راه دیگری برای دستیابی به بمب هسته ای است تولید کند. اسرائیل درخواست دارد که هر دو این راکتورها تعطیل شوند. این برای ایرانی که ادعا می کند این دو برای مقاصد صلح آمیز است شروع خوبی نیست. راه حل این موضوع می تواند انجام بازرسی های سر زده از این تاسیسات باشد.
ما باید بدانیم که هر کشوری با پایه علمی مناسب – که ایران در حال حاضر آن را دارد- می تواند برنامه صلح آمیز هسته ای خود را به برنامه هسته ای نظامی تبدیل کند. ایران این را می داند به همین دلیل است که این کشور مهارت های فنی عمیق و گسترده ای را در این زمینه ایجاد کرده است. حتی اگر ممکن باشد، این مهارت ها برگشت پذیر نیستند. هدف جامعه جهانی باید این باشد که چنین گسستی در برنامه هسته ای ایران ایجاد نشود. نظارات دقیق می تواند کمک کند تا اطمینان پیدا کنیم هر گونه تغییر مشکوکی شناسایی شود. به امید اینکه ایران به اندازه باهوش باشد که سیاست نفوذ و ضمانتی را دنبال کند که این توافق برایش به همراه دارد به جای تسلیحات هسته ای که می تواند این کشور را به یک کره شمالی دیگر تبدیل کند که احتمال اقدام نظامی علیه آن وجود دارد.
توافق هسته ای به کنار، ایران ملت و تمدنی بزرگ است. غم انگیز است که این کشور از نظام جهانی منزوی شده و خارج شود. این اتفاق تا حد زیادی محصول اقدامات انجام شده توسط این کشور است. با این حال واشنگتن باید از هر فرصتی استفاده کند و هر گونه تلاشی را انجام دهد تا ببینیم که آیا مذاکرات هسته ای گشایشی جدید را ایجاد کند. احتمال کمی وجود دارد که روزی از سال 2013 به عنوان سال بازگشت ایران به جامعه جهانی یاد کنیم.
منبع: تایم / ترجمه: محمدرضا عسگری
اوباما با شماست آقای نتانیاهو
ایران ستیزی با هدف استثمار اعراب
دیپلماسی ایرانی: اسرائیل درگیری خود با ایران را به آن جا رسانده است که آن را به یک بحث وجودی تبدیل کرده است. به عبارتی می گوید که در هیچ حالتی امکان تسویه حساب با ایران وجود ندارد. آن چه نتانیاهو از تریبون سازمان ملل گفت و تقریبا بعد از آن هر روز باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا تکرار کرد، چیزی غیر از این نیست. اسرائیل به هیچ وجه امکان ندارد که بتواند غنی سازی اورانیوم در خاک ایران را بپذیرد. و حتی اگر تهران موافقت کرد که برنامه هسته ای اش را متوقف کند و در تمامی نیروگاه های هسته ای اش را ببندد، مساله برای اسرائیل باز هم تمام شده نخواهد بود، برای این که این بار اسرائیل از جانب دانشمندان هسته ای ایران که دانش کامل هسته ای دارند، نگران خواهد بود که اکنون صاحب تجربه ای بزرگ در این زمینه هم شده اند.
در چارچوب دشمنی اسرائیل با ایران، نتانیاهو پیشنهاد هم پیمانی با اعراب برای رویارویی با ایران را داده است. اما آیا نزاع اعراب و ایران همانند اسرائیل وجودی محسوب می شود؟ در طول تاریخ هیچ چیزی که ثابت کند روزی از روزها درگیری میان ایران و اعراب به یک درگیری وجود تبدیل شده بوده، وجود ندارد. شاید منازعات و اختلاف هایی از زمان شاه وجود داشته و بعد از آن هم اختلافاتی بر سر جنگ های افغانستان و عراق به وجود آمد و بعد از سه سال از درگیری های جاری در سوریه تنش در روابط ایران و اعراب افزایش یافت به گونه ای که هر دو طرف جنگ نیابتی ای را در خاک سوریه دنبال می کنند اما هیچ کدام جنبه وجودی و حیاتی نداشته است.
بعد از این که امریکا دست دوستی به سمت ایران دراز کرد، نتانیاهو چنان در عرصه جهانی بر طبل عداوت کوبید گویی که تنها دشمن حقیقی در برابر ایران او است و ایران کشوری است که می خواهد دنیا را فریب دهد و این گونه می بیند که حسن روحانی "گرگی در لباس میش است" و برای همین به اعراب پیشنهاد شراکت در مواجهه با ایران را می دهد. مشکوک این است که اعراب پاسخ مثبت به دعوت نتانیاهو می دهند. اگر از نگاه برخی کشورهای عربی ایران می خواهد بر کل منطقه تسلط یابد، اسرائیل 65 سال پیش این کار را کرد و همچنان هم بر اشغال خود بر اراضی فلسطینی و به ذلت کشاندن فلسطینیان تاکید دارد و می خواهد آنها را از ساده ترین حقوق سیاسی و خواست های ملی شان محروم کند. حتی کشورهای عربی ای که از در صلح با اسرائیل در آمدند، نتوانستند بهره ای از این رویکرد خود ببرند برای این که طمع های اسرائیل حد و مرزی ندارد.
هر چقدر هم درگیری میان ایران و کشورهای عربی بزرگ باشد باز هم به بزرگی درگیری های عربی – اسرائیلی نیست، برای همین بدیهی است که تناقض و اختلاف همچنان با اسرائیل باقی بماند و از همه هم قوی تر باشد. مشکلات با ایران از نوع منازعات قابل حل است و امکان یافتن راه حلی میانه برای آن وجود دارد که بر اساس بتوان همه چیز را به نوعی تسویه کرد. اما مشکل با اسرائیل ثابت است که بسیار سخت تر از رسیدن به هر گونه راه حل یا تسویه حسابی محسوب می شود. کافی است نگاهی گذرا به حال و هوای فلسطینی ها بیندازیم تا شک و تردیدمان تبدیل به یقین شود، هر گونه شراکتی که بخواهد نتانیاهو به اعراب پیشنهاد دهد به معنای اعتراف به چیزی از سوی اعراب است که اسرائیل تا کنون نتوانسته علی رغم همه جنگ ها و برتری های نظامی و اقتصادی اش به آن برسد. برای همین است که دست نتانیاهو هم در هوا دراز مانده است.
منبع: النهار
تحریریه دیپلماسی ایرانی/
ایران و آمریکا گام های سریع اما کوتاه بردارند
دیپلماسی ایرانی : " الو ؛ آقای رئیس جمهور روحانی ؟ " گفتگویی 15 دقیقه ای که پس از قریب به 3 دهه سکوت میان روسای جمهور ایران – آمریکا رخ داد . برخی آن را به فروپاشی دیوار برلین تشبیه کردند و همزمان زنگ های خطر در پایتخت کشورهای عربی و البته رژیم صهیونیستی به صدا درآمد. روایت های بسیاری از ساعت های منتهی به برقراری این تماس تلفنی شنیده می شود. روایت هایی که در برخی ایران را مشتاق به برقراری این تماس می داند و در برخی دیگر از تمایل واشنگتن برای شکستن این یخ سخن به میان می آورد. نخستین سفر رئیس جمهور ایران به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل با چاشنی مصاحبه های قابل توجه وزیر امور خارجه ایران در حاشیه های نشست های رسمی تا مدت ها سوژه ای برای تحلیل های بزرگان سیاست خواهد بود. به بهانه سخنان متفاوت اوباما در مجمع عمومی در قبال ایران و لحن متفاوت رئیس جمهور جدید ایران در این نهاد به سراغ یکی از کارکشته ترین دیپلمات های امریکایی رفتیم: توماس پیکرینگ ( متولد 5 نوامبر 1931). پیکرینگ به مدت چهار دهه در دستگاه دیپلماسی ایالات متحده فعالیت داشته است. وی سفیر ایالات متحده در روسیه، هندوستان،رژیم صهیونیستی ، السالوادور، نیجریه ،اردن و سازمان ملل بوده است .وی در فاصله سالهای 1997 تا 2000 هم عنوان معاون وزیر امور خارجه در امور بین الملل را در اختیار داشته و عنوان Career Ambassador که عالی رتبه ترین مقام در دستگاه دیپلماسی امریکا به حساب می آید را نیز به خود اختصاص داده است. پیکرینگ در این گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی تاکید می کند که لحن باراک اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل نتیجه موضع گیری های معتدل رئیس جمهوری ایران از زمان انتخاب تا روز رسیدن به نیویورک بود و این تفاوت لحن را بسیار فاحش می خواند. متن این گفتگو به شرح زیر است :
ارزیابی شما از سخنان امسال رئیس جمهوری امریکا در مجمع عمومی سازمان ملل چیست؟ آیا تغییری در لحن و کلام این سخنان نسبت به سال های گذشته دیده شد؟
به گمان من این سخنرانی کاملا با موارد پیش از آن متفاوت بود. این تفاوت را بخصوص در مسائلی مانند اشاره به ایران به عنوان جمهوری اسلامی و مسائلی نظیر پیروزی حسن روحانی و انتخابات در ایران شاهد بودیم. به نظر من هدف این سخنرانی به طور مشخص نشان دادن سیگنالی متفاوت به ایران بود. این سخنرانی متفاوت از سخنان و موضع گیری هایی بود که از اوباما از سال 2010 تا به امروز شاهد بودیم.
سخنان رئیس جمهور ایران حسن روحانی را از چه دیدگاهی قابل بحث و بررسی می دانید ؟
به باور من ایرانی ها هم لحن متفاوتی را برای سخن گفتن انتخاب کرده بودند. این سخنان درحقیقت برآیند مجموع سخنانی بود که آقای روحانی پیش از حضور در مجمع عمومی سازمان ملل هم در گفتگوها و مناسبت های مختلف بیان کرده بود. همین موضع گیری های ابتدایی رئیس جمهوری ایران بود که دولت امریکا را بر آن داشت تا لحن متفاوتی را در قبال ایران - که حالا سخنانش با سخنان زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد تفاوت های بسیاری کرده بود - اتخاذ کند. این سخنان به معنای خلق فرصت هایی برای دو طرف بود تا به این نتیجه گیری برسند که آیا راهی برای تعامل بر سر مسائل مختلفی که در این سالها تهران و واشنگتن را از هم دور کرده است ، وجود دارد یا خیر؟
برداشت شما از نخستین گفتگوی تلفنی میان دو رئیس جمهور پس از قریب به 3 دهه فاصله چه بود؟ آیا به ادامه این گام های ابتدایی در تنش زدایی میان دو کشور امیدوار هستید؟
فکر می کنم ذات این مکالمه بسیار مثبت بوده است. آنچه که من در این میان به آن توجه بسیاری کردم لحن باراک اوباما هنگام انتقال خبر سخن گفتن با روحانی پشت تریبون و برای مردم امریکا بود. وی به گونه ای کلمات خود را انتخاب و بیان کرد تا بتواند در کمال شفافیت به مردم امریکا بگوید که انتظارهایی برای تغییر وجود دارد و این انتظارها در مسیر مذاکرات است که حل و فصل خواهد شد . وی تاکید کرد که پس از مکالمه با روحانی همچنان معتقد است که پیشرفت در مسیر تنش زدایی با همکاری دو طرف میسر خواهد بود. از این منظر که این تماس تلفنی نخستین مورد میان روسای جمهور دو کشور از 33 سال گذشته تا به امروز بوده است از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. گامی که در این مسیر برداشته شد فوق العاده بود. این مکالمه در حقیقت نوعی دست و پنجه نرم کردن با این پرسش بود که ما قرار است کجا با یکدیگر ملاقات کنیم؟ به نظر من ایده برقراری این تماس تلفنی بسیار هوشمندانه و دستاوردی بسیار مثبت برای سفر آقای روحانی به نیویورک بود.
همانطور که می دانید باور عمومی در بسیاری از تحلیل گران و سیاستمداران در چند دهه گذشته شکل گرفته مبنی بر انکه امریکا به دنبال تغییر حاکمیت در ایران است. این در حالی بود که اوباما در سخنان امسال خود به صراحت اعلام کرد که به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست. آیا می توان این اظهارات را به تغییر استراتژی واشنگتن در برابر تهران تعبیر کرد؟
به نظر من هیچ کدام از روسای جمهور در امریکا ایده تغییر نظام در ایران را دنبال نمی کردند.سابقه تاریخی امریکا در این حوزه نشان داده که تلاش های آن در مسیرهایی اینچنینی موفقیت امیز نیستند. علاوه بر این فکر نمی کنم که هیچ کدام از روسای جمهور در امریکا امیدی به تحقق این امر در ایران داشته اند. سوم انکه به گمان من از انجا که سخنان رئیس جمهور امریکا در ایران به نوعی حجت کلام به حساب نمی اید ، راه های بیشتر برای اثبات آن در تلاش برای اغاز مذاکرات در بحث هسته ای نهفته است. تنها از این طریق است که ایرانی ها می توانند سخنان اوباما در خصوص عدم تلاش برای تغییر نظام در این کشور را باور کنند. البته در طرف امریکایی هم ما شاهد تردیدها و مخالفت هایی با روند شکل گرفته شده، هستیم. با وجود ادعاهای ایران مبنی بر عدم تلاش برای دستیابی به تسلیحات هسته ای و ارجاع های مذهبی رهبران ایران به ممنوعیت دینی استفاده از آن، اما در امریکا همواره تردیدی در خصوص نیت نهایی ایران از فعالیت های هسته ای وجود داشته است. بنابراین هر دو طرف در مسیر سخت اقناع یکدیگر قرار گرفته اند و تنها راه برای تحقق این امر گام برداشتن عملی در کنار سخن گفتن های صرف است. می دانیم که سخنان زیبا گفتن با توجه به سابقه بی اعتمادی و سوتفاهمی که میان تهران – واشنگتن وجود دارد ، افاقه نمی کند.
با توجه به مخالفت هایی که شما هم به ان اشاره کردید سیاست واشنگتن در قبال ایران در وزارت امور خارجه این کشور تصمیم گیری می شود یا کاخ سفید ؟
من گمان می کنم که کاخ سفید سکاندار سیاست خارجی امریکا است. جان کری در مجموع تحولاتی که در چند هفته اخیر شاهد آن بودیم نقش بسیار پویا و فعالی را ایفا کرد. وی سالها در جامه رئیس کمیته سیاست خارجی سنا فعالیت داشته و همین تجربه کاری با چاشنی تذکرات و نوع تفکری که وی در خصوص این پرونده دارد ، نقش بسیار مهمی در شکل گرفتن استراتژی جدید در قبال ایران بازی کرده است.
به نظر می رسد که پرونده هسته ای ایران به بهانه ای جدی برای گفتگو میان وزرای امور خارجه تهران – واشنگتن و همچنین مکالمه تلفنی میان روحانی – اوباما تبدیل شده است . آیا این مساله در نهایت می تواند به مذاکرات میان دو کشور در سایر حوزه ها نیز منتهی شود؟
بله اعتقاد من نیز از مدت ها پیش همین است . اگر رسیدن به توافقی دوجانبه در بحث هسته ای ممکن باشد بی شک می توان همین توافق و توانایی رسیدن به اشتراک را به دیگر حوزه ها نظیر افغانستان ، عراق و سایر منافع و دغدغه های مشترک هم بسط و گسترش داد. به نظر من حتی در پرونده سوریه ایجاد اشتراک بر سر از میان برداشته شدن تسلیحات شیمیایی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. همچنین گمان می کنم که اگر دو کشور بتوانند در حوزه هایی مانند سوریه ، عراق و افغانستان هم به نقاط مشترک فکری برسند می توانند در روند اعتمادسازی و پیشرفت در بحث هسته ای هم موفقیت هایی داشته باشند.
در شرایطی که ایران برای حضور در مذاکرات از لغو تحریم ها سخن می گوید و غرب هم از توقف برخی فعالیت های هسته ای ایران ، چگونه می توان برای رسیدن به مذاکراتی سازنده میان این مطالبه های دو طرف توازن برقرار کرد؟
دانستن این مساله حائز اهمیت است که هیچ کدام از طرفین از پیش شرط برای مذاکرات سخن نمی گویند. این بدان معنا است که نه ایران و نه غرب انتظار ندارد که اتفاق خاصی پیش از مذاکرات رخ دهد. مطالبه هر دوطرف پاسخ دهی سریع به سوالاتی است که از درجه اهمیت بیشتری نسبت به سایر مسائل برخوردار هستند. فکر می کنم که لغو پاره ای از تحریم ها در ازای برخی حرکت های اعتمادساز از سوی ایران که گویای صلح امیز بودن برنامه هسته ای این کشور باشد می تواند گام نخست باشد . مسائلی که مولود نگاه مردد غرب به برنامه هسته ای ایران است از نظیر غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد که گفته می شود بیش از حد مورد نیاز برای راکتورهای تحقیقاتی است باید در مراحل اولیه مذاکرات و به عنوان گامی برای اعتمادسازی حل و فصل شود. مساله حائز اهمیت این است که در مرحله اولیه نباید قدم های بلندی برداشت که از عهده تحقق آن برنیاییم.
به نظر شما تا چه اندازه بحران هایی نظیر ناامنی در عراق ، بی ثباتی در افغانستان و بحران سوریه همکاری میان تهران و واشنگتن را اجتناب ناپذیر کرده است ؟ به بیان دیگر آیا مجموع این بحران ها این دو کشور را وادار به همکاری نخواهد کرد؟
سوال سختی است . پاسخ این مساله زمانی داده خواهد شد که رهبران امروز با مورخین فردا به گفتگو نشسته و در خصوص آنچه که در ذهن داشتند و انچه که در صحنه عمل اجرایی کردند ، گفتگو کنند. اما به نظر می رسد که ما در حال حاضر شاهد تفاطع مثبت و مثمر ثمر برخی اتفاقات هستیم. در طول این سالها بسیاری از ایرانی هایی که درک درستی از شرایط ماببن دو کشور داشتند تاکید می کردند که زمانی که ایران مهیای حرکت به سمت تنش زدایی بوده در امریکا مورد استقبال قرار نگرفته و زمانی هم که این حرکت و جنبش در طرف امریکایی بوده است باز از جانب ایران پاسخی دریافت نکرده است. در حال حاضر ما شاهد شکل گیری فرصت هایی در دو هر دوطرف هستیم. هر دو طرف مشتاق بهره برداری از اتفاقی هستند که در 33 سال گذشته بی سابقه بوده است. امروز باید از فرصت بوجود امده به سرعت استفاده کرد حتی اگر این مساله اغاز ابتدایی تلاشی برای از میان بردن اختلاف ها باشد .
گفتگوی تلفنی میان اوباما و روحانی مخالفت های بسیاری بخصوص در میان اسرائیلی ها را برانگیخته است. به نظر شما واشنگتن برای از میان برداشتن دغدغه تل اویو دست به چه کارهایی خواهد زد ؟
من هم این عکس العمل های منفی را بسیار نادرست می دانم. واکنش اسرائیلی ها به تنش زدایی میان تهران – واشنگتن به نفع خود تل آویو هم نخواهد بود. هیچ گونه گزینه نظامی برای از میان برداشتن اختلاف میان ایران – امریکا و اسرائیل کارساز نیست. اما در حال حاضر پتانسیلی برای مذاکره و گفتگو وجود دارد. ایران انتخابات بسیار مهمی را پشت سر گذاشته است. مردم صدای خود را به گوش دولت رسانده اند: انتخاب انها آقای روحانی بوده است. به نظر می رسد که وی مورد حمایت رهبری ایران هم باشد که امتیاز بسیار مهمی است . اکنون باید ببینیم که این تغییرات انجام گرفته به اضافه تلاش های امریکا برای نشان دادن میل به تغییر استراتژی در قبال ایران می تواند به تحقق مساله ای منتهی شود که روحانی در سخنان خود به ان اشاره کرد. روحانی در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرد که ایران نه به دنبال ساخت سلاح هسته ای و نه استفاده از ان است. بنابراین ما در حال حاضر با فرصت تاریخی بی نظیری روبه رو هستیم. در شرایطی که دیپلمات ها و سیاستمداران باید کار سخت و نفس گیری را اغاز کنند و بر همین اساس به نظر من رسیدن ایران و امریکا به نقطه توافقی مورد رضایت هر دو طرف چندان باب طبع اسرائیلی ها نیست . دلیل ان هم در تردیدی نهفته است که تل اویو در خصوص برنامه هسته ای ایران دارد.
پیش بینی شما از واکنش متحدان عربی امریکا نظیر عربستان به تنش زدایی میان تهران – واشنگتن چیست ؟
این کشورها هم نه تنها در خصوص برنامه هسته ای ایران دغدغه هایی دارند بلکه در خصوص نقش ایران هم در منطقه و هم در سطح بین المللی نگرانی هایی دارند. این کشورها در تمام این سالها شاهد کاهش این نگرانی ها و کمرنگ شدن انها هم نبوده اند. می توان این مذاکرات را اینگونه بررسی کرد که در آن قرار نیست یک طرف تسلیم شود. بلکه در این مذاکرات هر دو طرف فرصت دارند تا به شفاف سازی موضع گیری ها، انگیزه ها و مسیری که قرار است در دیپلماسی در پیش بگیرند، بپردازند. قطعا برای کشوری مانند ایران هم در سطح منطقه ای و هم بین المللی جایگاهی وجود دارد. قرار نیست این یک نقش هژمونیک باشد بلکه باید به تعامل با دیگر کشورها بپردازد . ایران همواره اشتیاق خود را برای چنین روندی اعلام کرده است البته سایر کشورهای منطقه به این نقش بسیار بدبین هستند. این کشورها هم به دنبال نقش هژمونیک نیستند و البته امریکا هم چنین سودایی در سر ندارد. بنابراین فرصتی بوجود امده که بخصوص اگر گفتگوها در خصوص پرونده هسته ای به ثمر برسد می تواند به سایر حوزه های مورد دغدغه اعراب هم منتقل شود. بی شک در مسیر تنش زدایی میان تهران – واشنگتن نظر اعراب هم پرسیده خواهد شد و انها نیز بخشی از این پروسه خواهد بود. بنابراین فرصت بوجود امده در حقیقت مهلتی برای اغازی دوباره است با این تفاوت که این بار هیچ کدام از طرفین با دیده تردید به هم نگاه نخواهند کرد و البته هیچ کس هم به دیگری خیانت نخواهد بود. من به دوستان عرب م هم امیدواری می دهم که این فرصت طلایی را از دست ندهند و البته که انها هم باید به این پروسه ورود کنند. بی شک پاسخ انها نیز در شرایطی که ایران گام های مثبتی بردارد ، مثبت خواهد بود.
این گفتگوی تلفنی تنها نخستین گام ابتدایی در کاهش تنش هایی بود که عمر انها به 30 سال پیش بازمی گردد. به نظر شما چه گام های عملی دیگری بهتر است در این مسیر برداشته شود ؟
به نظر من دو طرف باید برای دور میز مذاکره نشستن و گفتگو از خود اشتیاق نشان داده و بحث در خصوص پرونده هسته ای را آغاز کنند. باید گام های اولیه بیشتری در این مسیر برداشته شود. همانگونه که اشاره کردم برای حل تمام مسائل در یک حرکت کلی و طرح کلی بسیار زود است. اما به نظر من ما برای ادامه این روند به دستور العمل کلی نیاز داریم که گام های بعدی بر اساس ان باید برداشته شود. این همان چارچوبی است که ظریف و کری می توانند برای هدایت مذاکرات بر روی ان کار کنند. من امیدوارم که دو طرف علاوه بر پیشرفت در مسیر مذاکرات هسته ای ، در خصوص نتیجه ایده ال هرکدام از مذاکرات و تکمیل گام های ابتدایی برداشته شده هم صحبت هایی داشته باشند. تهران و واشنگتن پیش از این در ماجرای افغانستان با هم همکاری هایی داشته اند.دو طرف می توانند در خصوص عراق که منافع مشترک فراوانی را شامل شده و البته مساله بسیار چالشی سوریه که اخیرا شاهد تحولات مثبتی هم در ان بوده ایم با هم مذاکرات ابتدایی داشته باشند. به گمان من سوالات بیشمار بسیاری در سابقه تخاصم میان دو کشور شکل گرفته است اما من اخرین نفری هستم که اعتقاد دارم ما باید بار زیادی را بر دوش این شتر تازه به راه افتاده بگذاریم. از اینجا به بعد تمام گام ها را باید شمره شده و با حساب و کتاب برداشت. دیدارهای در سطح وزرای خارجه دو کشور باید برنامه ریزی شده باشد . من می دانم که هم جان کری و هم جواد ظریف نیت های خوبی در چنته دارند و به نظر من در بسیاری از موارد با هم اشتراک نظرهایی هم دارند. این دو نفر از مذاکره کنندگانی هستند که می توانند گام های بعدی را به خوبی برنامه ریزی و مدیریت کنند. به نظر من پس از نخستین گام که همان گفتگوی تلفنی است باید گام های بعدی را سریع تر برداشت تا هر دو ملت ایران و امریکا بدانند که تغییر جدی است.
به نظر می رسد که باراک اوباما بیش از روسای جمهور پیشین امریکا به دیپلماسی در قبال ایران اعتقاد دارد. این در حالی است که کنگره امریکا دست از تحریم های بیشتر ایران حتی پس از پیروزی روحانی در انتخابات هم برنداشته است. آیا ما شاهد شکاف میان کنگره و کاخ سفید در این مقوله هستیم:
بله به گمان من اختلاف ها و تفاوت هایی وجود دارد. به نظر من اتفاقی که در کنگره با فاصله بسیار اندکی پس از پیروزی روحانی رخ داد در حقیقت به دلیل عدم اگاهی نمایندگان از معنای عملی این انتخاب مردم ایران بود. در ان زمان هیچ کس در کنگره نمی دانست که نظر روحانی در خصوص اصلی ترین چالش های میان تهران و غرب چیست. به نظر من اوباما باید در به کار گرفتن دیپلماسی در پرونده ایران از حمایت تمام عیار افکار عمومی امریکا برخوردار باشد و البته به نظرم تحریم های جدید هم در شرایطی که قرار است به دیپلماسی فرصت دهیم از سوی سیاستمداران عاقل در امریکا تحمیل نخواهد شد. به نظرم تحریم ها باید به تعطیلات بروند تا ببینیم که دیپلماسی چه دستاوردهایی خواهد داشت. گام بعدی هم باید لغو تحریم ها باشد تا ببینیم که چگونه می توان با لغو آنها به پیشرفت در مسیر مذاکرات و تامین منافع دوطرفه پرداخت.
پاشنه آشیل اعراب، عادی شدن روابط ایران و امریکا