فارن پالیسی بررسی کرد

هزینه های انسانی تحریم های ایران

واشنگتن در جایی که دیگر قوانین کفایت نمی کند، از ابزار دیپلماسی برای راضی کردن کشورها به قطع روابط تجاری با ایران استفاده می کند.مقامات خزانه داری آمریکا تا کنون با مقامات بیش از 145 بانک در 60 کشور جهان ملاقات کرده اند تا به روابط مالی خود با ایران پایان دهند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: در ژوئن سال گذشته، دانش آموز یکی از کالج های آمریکا به فروشگاه اپل در جورجیا رفت تا یک آی پد بخرد و با عموی خود به فارسی چت کند. کارمند فروشگاه از او پرسید به چه زبانی صحبت می کند و این زن پاسخ داد: فارسی. همین مکالمه کوتاه کافی بود تا کارمند اپل از فروش آی پد خودداری کند. او مدعی شد دلیل این اقدام اش تحریم های آمریکا علیه ایران است و این در حالی است که هیچ یک از تحریم های آمریکا فروش محصولات شرکت های آمریکایی به شهروندان ایرانی- آمریکایی را ممنوع نمی کند.

این تنها یک بخش ناچیز از آثار انسانی اعمال تحریم ها علیه ایران است. جامعه ایرانیان در آمریکا که شدید ترین تحریم ها را علیه جمهوری اسلامی اعمال می کند، با مشکلات عدیده دیگری نیز مواجه است. ارسال پول برای اقوام و دوستان یا موسسه های خیریه در ایران، انتقال وجه از ایران به آمریکا برای مواردی نظیر هزینه تحصیل فرزندان، خودداری شرکت های کشتیرانی از انتقال کالاهای ایرانی، سرباززدن بانک ها از انجام عملیات بانکی مربوط به ایران، عدم تمایل شرکت های دارویی به همکاری با ایران و ... .

این پیامد ها از تحریم هایی ناشی شده است که هدف آن تضعیف بخش انرژی در ایران، صادران و واردات و دسترسی به سیستم مالی بوده است. اما حتی شرکت های دارویی نیز از بیم گرفتار شدن در سیستم قضایی آمریکای، از معامله با ایران سر باز می زنند. در واقع تحریم ها بیش از همه مردم ایران را هدف قرار داده و با افزایش نرخ تورم، بیکاری وسیعی را ایجاد کرده است. این روزها ، قشر متوسط در ایران زیر فشار تحریم ها، ناپدید شده است.

در سال های 1990، شورای امنیت سازمان ملل، تحریم هایی را علیه عراق اعمال می کرد که پیامدهای انسانی آن همچنان مشهود است. البته سازمان ملل پس از سال ها تحریم عراق که مردم این کشور را تحت تاثیر قرار داد، تصمیم گرفت این تحریم ها را به نحوی هوشمند کند که آسیب های کمتری برای مردم به همراه داشته باشد.

اکنون شورای امنیت تحریم هایی را علیه ایران اعمال می کند. اما تحریم هایی که آمریکا علیه جمهوری اسلامی به اجرا درآورده ، پیامدهای جدی تری به همراه داشته است.  آمریکا نخستین دور تحریم های خود را در سال 1979 و پس از انقلاب اسلامی، علیه ایران اعمال کرد. دولت ریگان با ادعای نقش ایران در بمب گذاری بیروت در سال 1983 که منجر به کشته شدن ملوانان آمریکایی شد، تحریم های یکجانبه را تشدید کرد. در سال های 1990، آمریکا قانون تحریم های ایران – لیبی را وضع کرد و به این ترتیب شرکت های خارجی از تجارت با ایران منع شدند. در سال 1996، اتحادیه اروپا در بیانیه ای اعلام کرد این تحریم ها به کشورهای این اتحادیه خسارت می زند. در نتیجه دولت آمریکا نیز پذیرفت که شرکت هایی نظیر شل، توتال و گازپروم  را به دلیل همکاری با ایران، مجازات نکند. تا سال 2000، هنوز هم زیر مجموعه های شرکت هایی مانند هالیبرتون آمریکا به تجارت و سرمایه گذاری در ایران ادامه می دادند.

در این سال ها، دولت آمریکا همواره تاکید داشته است که هدف تحریم ها حکومت و نه مردم ایران است. خزانه داری آمریکا نیز هر از چندی می گوید تجارت در بخش دارو و غذا با ایران ممنوع نیست. با این حال، جو بایدن، معاون رئیس جمهور آمریکا، این تحریم ها را سخت ترین تحریم هایی توصیف می کند که در تاریخ علیه یک کشور اعمال شده است. در سال های اخیر، شرکت ها و بانک های خارجی ناقض قانون تحریم های ایران نیز با جریمه و مجازات های سنگینی از سوی خزانه داری ایالات متحده مواجه شده اند.

اغلب از تحریم های اعمالی علیه ایران به عنوان تحریم های هوشمند یاد می شود. اما پرسش اینجاست که آیا این تحریم ها واقعا هوشمند هستند؟

از سوی دیگر، واشینگتن  در جایی که دیگر قوانین کفایت نمی کند، از ابزار دیپلماسی برای راضی کردن کشورهای خارجی به قطع روابط تجاری با ایران استفاده می کند. یک دیپلمات غربی در تهران در توصیف این ماجرا می گوید. موضوع ساده است، اگر در ایران تجارت کنید، نمی توانید در بازار آمریکا معامله ای داشته باشید. مقامات خزانه داری آمریکا تا کنون با مقامات بیش از 145 بانک در 60 کشور جهان ملاقات کرده اند تا به روابط مالی خود با ایران پایان دهند. روشن است که این بانک ها نیز به دلیل حفظ منافع خود در آمریکا، از رابطه با ایران چشم پوشی کرده اند.

علاوه بر تلاش برای قطع دسترسی ایران به بازارهای مالی، تضعیف صنایع انرژی ایران نیز به طور ویژه در دستور کار کاخ سفید است. در این بین اقتصاد ایران روز به روز ضعیف تر می شود. در اکتبر 2012، ارزش ریال، 40 درصد سقوط کرد، آن هم در یک هفته. نرخ تورم نیز در ماه می گذشته به 40 درصد و در ماه ژوئن به 45 درصد رسید. قیمت مواد غذایی نیز همچنان سیر صعودی دارد. درآمدی نفتی نیز تحت تاثیر تحریم ها به نصف کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که درآمد نفتی 50 درصد از درآمد دولت را تشکیل می دهد و به همین دلیل بودجه دولت در امور آموزشی و بهداشت و درمان نیز کاهش پیدا کرده است.

صنایع در ایران، مانند صنعت خودروسازی نیز روزهای خوبی را سپری نمی کنند. از سوی دیگر سقوط صنعت در ایران بیکاری گسترده ای را رقم زده است. گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران حاکی از آن است که حدود 2 میلیون کارگر بخش خودروسازی به دلیل تعطیل شدن کارخانه ها و کارگاه ها، موقعیت شغلی خود را از دست داده اند. در سپتامبر 2012، یک گزارش اقتصادی منتشر شد که نشان می داد در 12 ماه قبل، 40 درصد از مردان ایرانی شغل خود را از دست داده اند. با افزایش نرخ بیکاری و افزایش روزانه قیمت ها، نرخ ورشکستگی نیز در سه سال اخیر، سه برابر شده است.

بحران اقتصادی، بیش از هر بخش دیگری به مردم آسیب زده است. تحصیلات مقدماتی به دلیل افزایش هزینه ها و کاهش درآمدها، دچار نقصان شده است. تحریم ها نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم بخش دارو و مواد غذایی در ایران را تحت تاثیر قرار داده است.گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر حاکی از آن است که این روزها، گوشت، شیر و میوه به کالاهای لوکس در ایران تبدیل شده اند. کمبود دارو و افزایش قیمت آن نیز همچنان برای ایرانیان دردسرساز است.

اما باوجود تمامی پیامدهای انسانی تحریم ها، این محدودیت ها تاثیر چشمگیری برای سیاست های تهران نداشته است. برخی کارشناسان می گویند ، تحریم ها فساد و رشوه دهی را افزایش داده و با از میان بردن کانال های قانونی، دست واسطه ها و قاچاقچیان را بازتر کرده است.

این درحالی است که هدف تحریم ها ، توقف برنامه های هسته ای ایران اعلام شده است اما تا کنون این تحریم ها تاثیر عکس داشته است. تحریم ها صنعت نفت ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده و همین نکته انگیزه مقامات برای پیشبرد برنامه های هسته ای به منظور دسترسی به انرژی هسته ای را افزایش داده است.اغلب از تحریم های اعمالی علیه ایران به عنوان تحریم های هوشمند یاد می شود. اما پرسش اینجاست که آیا این تحریم ها واقعا هوشمند هستند؟

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:13 توسط savalan| |
سهم ناچیز تلاویو از کیک قدرت در منطقه

جامعه جهانی با ایران هسته‌ای کنار می‌آید

کارشناسان معتقدند که اسرائیل هیچ گاه نمی‌تواند صاحب نقشی فراتر از نقشی فعلی‌اش در منطقه شود، برای این که در میان اعراب هیچ جایگاهی ندارد و حتی در محیط پیرامونی‌اش به دلایل کاملا روشن نمی‌تواند نفوذ داشته باشد.
 
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: در مقاله ای که تحت عنوان «سهم ایران از کیک قدرت در منطقه» در دیپلماسی ایرانی منتشر شد و در آن بر تلاش های تازه امریکا برای تغییر معادلات سیاسی منطقه تاکید شده بود، عده ای از خوانندگان این سوال را مطرح کردند که در تقسیم کیک قدرت در منطقه که احتمالا میان ایران و عربستان و ترکیه تقسیم خواهد شد، اسرائیل چه خواهد کرد؟ اسرائیلی که تاثیری به سزا در اروپا و امریکا دارد و لابی های آن از نفوذی بی بدیل در تصمیم گیری های کاخ سفید در قبال تحولات منطقه ای و جهانی برخوردارند. نمونه های بسیاری وجود دارند که نشان می دهد نفوذ اسرائیل در امریکا تا کجاست، شکست فشارهای امریکا در فرایند صلح خاورمیانه و معکوس کردن فشارها از این رژیم به فلسطین یا تشدید تحریم های امریکا علیه ایران از جمله این موارد است. همچنین لابی های قدرتمند این رژیم در انگلیس و کانادا و استرالیا که به کاهش روابط آن کشورها با ایران در سال های اخیر انجامیده است نیز نمونه دیگری از نفوذ لابی صهیونیست ها در دنیای غرب محسوب می شود. به این ترتیب این سوال به جا است که در تقسیم کیک قدرت در خاورمیانه جایگاه اسرائیل که اساسا در پی لابی با غربی ها به وجود آمده است، کجاست؟

بی شک دشمن اصلی اسرائیل که آن را دشمن ابدی خود می دانند، اعراب هستند. در طول تاریخ هیچ گاه مشاهده نشده است که اسرائیل به سود اعراب کاری کرده باشد یا جایی از در دوستی با آنها در آمده باشد. هر گاه هم چنین اتفاقی افتاده است، در حقیقت خیانت اعراب به ملتشان بوده که باعث دوستی با اسرائیل شده است. چه در اردن که همچنان، بسیاری در اسرائیل معتقدند که باید این کشور را سرزمین فلسطینی ها دانست که آویگدور لیبرمن، بنیامین نتانیاهو، آریل شارون و بسیاری دیگر از طرفداران این نظریه اند، چه در مصر که اسرائیلی ها در جنگ خود با این کشور در دهه هفتاد به صراحت گفتند که عقب نشینی از آن به سود ماست چرا که اداره قاهره کار آسانی نیست و ما نمی توانیم این کشور را برای مدت طولانی تحت اشغال خود داشته باشیم، برای همین بهتر است از در آشتی با مصر البته از موضع قدرت برآییم که به معاهده صلح انور سادات با مناخیم بگین با وساطت جیمی کارتر انجامید که قصه ای طولانی دارد و موضوع این یادداشت نیست.

اریل شارون در دوران تصدی وزارت دفاع اسرائیل در دهه هشتاد میلادی یک بار گفت: «کنار آمدن با ایران اسلامی بسیار راحت تر از تحمل اعراب کینه ای است. ما می توانیم با ایرانی ها کنار بیاییم حتی اگر با آنها رابطه نداشته باشیم اما با اعراب این کار را هم نمی توانیم انجام دهیم.»

حقیقت این است که اسرائیل خوب می داند نه توان جنگیدن با ایران را دارد و نه می تواند هر گونه حمله نظامی به ایران انجام دهد و آن چه این روزها در جهان ضجه می زند فقط تلاش برای جلب توجه جامعه جهانی به منافعش است. همان طور که جهاد الخازن، روزنامه نگار مشهور عرب می گوید: رفتار اسرائیل دقیقا مثل کودکی است که می داند با پسر بزرگ تر همسایه نمی تواند در بیفتد و برای همین دائما به سراغ پدرش می رود و جلویش گریه می کند تا هوایش را در مقابل پسر همسایه داشته باشد. ایران کشور پهناوری است که کار حمله به آن به سادگی حمله به عراق و افغانستان نیست.

در ادامه به چند نکته به نقل از کارشناسان مسائل خاورمیانه اشاره می کنیم که می تواند چگونگی کسب قدرت ایران در خاورمیانه را با وجود کارشکنی های اسرائیل بهتر نشان دهد:

سرکیس نعوم روزنامه نگار مشهور لبنانی در گفت وگو با یکی از کارشناسان نهادهای مدافع اسرائیل در واشنگتن وقتی به موضوع ایران اشاره می کند، این آقای کارشناس به او می گوید: «مساله این نیست که اسرائیل قانع شده است که نمی تواند به ایران حمله کند چون امریکا موافق نیست. ایران کاری کرد که اسرائیل قانع شد حمله به آن آسان نیست. تهران بخشی از اورانیوم 20 درصدی خود را برای استفاده های مسالمت آمیز و مدنی به کار برد.»

اریل شارون یک بار گفت: «کنار آمدن با ایران اسلامی بسیار راحت تر از تحمل اعراب کینه ای است. ما می توانیم با ایرانی ها کنار بیاییم حتی اگر با آنها رابطه نداشته باشیم اما با اعراب این کار را هم نمی توانیم انجام دهیم.»

خالد بن نایف الهباس، دستیار دبیر کل اتحادیه عرب در یادداشتی که در روزنامه الحیات منتشر شده می نویسد: «از زمان اشغال عراق و افزایش نفوذ ایران در این کشور عربی واشنگتن درک کرد که تا چه اندازه به تفاهم با ایران نیاز دارد تا بتواند زمینه های موفقیت خود در عرصه سیاسی عراق را فراهم کند و بتواند به طور کامل نیروهای خود را از عراق خارج کند بدون این که حادثه ای رخ دهد یا این که این کشور از سوی عناصر تندروی اسلامی وارد جنگ داخلی شود، و این که تندروها بتوانند در میان جریان های سنی عراق صاحب پایگاه شوند. در آن موقع واشنگتن فهمید که باید با تهران به تفاهم برسد. واشنگتن اکنون نیز به این درک رسیده که با ایران باید به همکاری عمیق بر سر بسیاری از مسائل در آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان و حتی در سوریه برسد. در عین حال نگرانی بین المللی از برنامه هسته ای ایران و شکست در رسیدن به توافقی با جامعه جهانی بر سر این مساله نیز باعث شده است تا فرصتی به ایران داده شود تا بتواند قدرت و نفوذ خود را افزایش دهد، این مساله عامل دیگری است که سبب شده تا قدرت های غربی به ویژه ایالات متحده امریکا به فکر نزدیکی به ایران بیفتند.»

از این دست مقالات در رسانه ها بسیار مشاهده می شود و با ادامه مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 و ژنو 2 سوریه که به طور تلویحی از ایران برای حضور در آن دعوت شده است نیز باز هم بیشتر منتشر خواهد شد.

بنابراین در صورتی که دیپلمات های ما راه دیپلماتیک را به خوبی پیش ببرند و هنر دیپلماسی خود را به بهترین شکل ممکن به نمایش بگذارند، رسیدن به این هدف برای ایران ممکن است.

در مورد اسرائیل به اعتقاد بسیاری از کارشناسان دعوایش با ایران ادامه خواهد یافت و قطعا هیچ گاه تمام نخواهد شد. به ویژه که ایران این رژیم را به رسمیت نمی شناسد و نمی توان هم تصور کرد که روزی به رسمیت بشناسد. اما جمهوری اسلامی ایران با هیچ کشور یا دولت یا رژیمی سر جنگ ندارد مادامی که با آن سر جنگ نداشته باشند. 

کارشناسان معتقدند که اسرائیل هیچ گاه نمی تواند صاحب نقشی فراتر از نقشی فعلی اش در منطقه شود، برای این که در میان اعراب هیچ جایگاهی ندارد و حتی در محیط پیرامونی اش به دلایل کاملا روشن نمی تواند نفوذ داشته باشد. اسرائیل اگر با کشور یا دولت یا جریانی در هر کجای خاورمیانه ارتباطی دارد بیشتر مبتنی بر مسائل امنیتی است نه سیاسی و تعاملات دو جانبه، برای همین نمی تواند صاحب جایگاهی ویژه در خاورمیانه شود.

البته دشمنی های اسرائیل با قدرت های منطقه پایان نخواهد یافت بلکه به همین شکل باقی خواهد ماند و دو طرف یکدیگر را تحمل خواهند کرد. آن چه برای اسرائیل و جامعه غربی اهمیت دارد این است که جنگی تازه در خاورمیانه شکل نگیرد که منافع اسرائیل و امنیت آن مورد تهدید قرار بگیرد. برای همین است که بسیاری بر این باورند که غرب مجبور است با ایران وارد تعامل شود از آن تعهد بگیرد و به آن تعهد دهد، قدرتش را در منطقه به رسمیت بشناسد، نفوذ آن را در کشورهایی که صاحب نفوذ است مثل لبنان و سوریه و عراق و افغانستان و یمن و غیره بپذیرد تا در نهایت توازنی به وجود آید که از یک سو مطلوب باشد و از سوی دیگر منافعش در منطقه تامین شود. تجربه سال های اخیر ثابت کرده است که کشورهای عربی نتوانسته اند متحد خوبی برای امریکا باشند. نقش مخرب آنها در تحولات سوریه، عراق، لبنان، لیبی و مصر دلیلی بر این ادعا است. قطعا امریکایی ها به دنبال متحد ساختن ایران بر نخواهند آمد کما این که ایران هم هیچ گاه متحد آنها نخواهد شد اما دست کم می توانند امیدوار باشد که با کنار آمدن با ایران در مسائل مختلف چون پرونده های هسته ای، سوریه، عراق، لبنان، افغانستان، یمن و خلیج فارس این پرونده ها را به قدرت های ذی نفوذ در منطقه واگذار کرده و به تمرکز بر استراتژی جدید خود در جهان که همان تمرکز بر آسیای دور است، بپردازند.   

نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:12 توسط savalan| |
کسانی که گروگان‌های لبنانی و ترک را آزاد کردند

همکاری‌های امنیتی ایران – قطر – ترکیه در سوریه

امیر تمیم بن حمد، امیر قطر و سفیر فلسطین در آنکارا به طور مستقیم در آزادی این گروگان‌ها نقش ایفا کردند که انتظار می‌رود به این ترتیب نزدیکی‌ای در روابط کشورهای درگیر در بحران سوریه یعنی ایران و ترکیه و سوریه و لبنان و قطر به وجود آید.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: تلاش های امنیتی ترکیه، لبنان، ایران و قطر در همکاری مستمر سه جانبه با حکومت سوریه، مخالفان سوری، دولت های ترکیه و لبنان در آزادی 9 شهروند لبنانی و دو خلبات ترک موثر بوده و انتظار می رود شماری از زندانیان سوری که در زندان های حکومت سوریه زندانی هستند در قبال این آزادی آزاد شوند. اگر چه همچنان معلوم نیست که دولت سوریه چگونه به وعده خود عمل کند.به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، همان هواپیمایی که مسافران لبنانی و ترک را قبل از ربوده شدنشان به دمشق رسانده بود آنها را از دمشق به لبنان و ترکیه بازگردانده است.

امیر تمیم بن حمد، امیر قطر و سفیر فلسطین در آنکارا به طور مستقیم در آزادی این گروگان ها نقش ایفا کردند که انتظار می رود به این ترتیب نزدیکی ای در روابط کشورهای درگیر در بحران سوریه یعنی ایران و ترکیه و سوریه و لبنان و قطر به وجود آید.

وزارت امور خارجه فلسطین در بیانیه ای در این باره اعلام کرد که دخالت فلسطین موضوع فکر تبادل گروگان ها را میان ارتش آزاد و ارتش سوریه ایجاد کرد به ویژه که گفته می شود ارتش آزاد اصرار دارد در قبال آزادی این افراد شماری از زندانیان زن سوری در زندان های سوریه آزاد شوند.

یک تحلیلگر ترک که روزنامه العرب نامی از او به میان نیاورده همچنین خبر داد که ایرانی ها به طور رسمی در مذاکرات مرتبط با آزادی این گروگان ها دخالت داشتند اما به دلیل حساسیتی که نسبت به نقش آنها در حمایت از حکومت بشار اسد وجود دارد، خواستند که از چشم رسانه ها و دوربین های آن به دور باشند.

این گروگان ها در می 2012 هنگامی که از راه زمینی در حال بازگشت از زیارت عتبات مقدسه در ایران بودند در منطقه اعزاز در نزدیکی مرز سوریه و ترکیه گروگان گرفته شدند. تعداد گرفته شدگان در ابتدا 11 نفر بود که از این تعداد 2 نفر در همان روزهای اول آزاد شدند ولی 9 نفر دیگر در دست گروگان گیرها باقی ماندند. دو خلبان ترک نیز در 9 اگوست با حمله افراد مسلح به اتوبوس حامل آنها در راه فرودگاه بیروت به یکی از هتل های مستقر در لبنان ربوده شده بودند. گفته می شد هدف از این آدم ربایی فشار به مقام های ترک در قبال تحولات سوریه بوده است. گفته می شود لبنانی هایی که آزاد شده اند از افراد نزدیک به حزب الله بوده اند و از آن جا که خلبانان ترک در فاصله کمی از به گروگان گرفته شدن لبنانی ها گروگان گرفته شدند، جریان هایی تلاش داشتند با این کار به دولت ترکیه فشار بیاورند.

مخالفان سوری می گویند از این نگران هستنند که این اقدام صوری باشد به ویژه که گفته می شود گروگان گیرها یک صد میلیون دلار از طرفی نامشخص پول دریافت کرده اند.

کار رهبری مذاکرات با طرف دولت سوریه را مروان شربل، وزیر کشور لبنان و عباس ابراهیم، مدیرکل امنیت ملی لبنان بر عهده داشت. همچنین شیخ عباس زغیب نیز از سوی مجلس اسلامی شیعیان لبنان برای پیگیری آدم ربایی انجام شده در اعزاز تعیین شده بود.

اطلاعات رسیده از جانب گروگان گرفته شدگان حاکی از آن است که آنها در منطقه معرین، نزدیک به جامع باب السلامه در اتاقی در زیر زمین ساختمانی در یک باغ زیتون نگهداری می شدند. ارتش آزاد تلاش بسیاری می کرد تا این مکان را از دسترسی جریان موسوم به دولت عراق و بلاد شام که برای خود نام مخفف "داعش" را برگزیده است، مصون نگهدارد.

در این میان ارتش آزاد نگران است که بعد از آزادی گروگان های لبنانی و دو خلبان ترک، دولت سوریه از آزادی زندانیان وعده داده شده سرباز زند.

در همین رابطه منابع آگاه می گویند که قرار است زندانیانی که دولت سوریه وعده آزادی آنها را داده است از طریق هوایی به فرودگاه اضنه در ترکیه منتقل شوند. در حالی که منابعی دیگر می گویند که مقامات سوری 158 نفر از زندانیان را آزاد کرده و آنها را آزاد گذاشته است که به هر جا می خواهند بروند. مخالفان سوری می گویند از این نگران هستنند که این اقدام صوری باشد به ویژه که گفته می شود گروگان گیرها یک صد میلیون دلار از طرفی نامشخص پول دریافت کرده اند.

با این حال باز هم پیش بینی می شود تا پایان این روند همکاری های امنیتی ایران و ترکیه و قطر و سوریه ادامه داشته باشد که در این صورت انتظار می رود تعریفی جدید از همکاری این کشورها در بعد امنیتی حداقل در مورد سوریه ایجاد شود.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:8 توسط savalan| |
با دور شدن امریکا از عربستان و نزدیک شدن به ایران

تهران ریاض را به تلاویو نزدیک کرد

می‌توان گفت منزوی شدن عربستان به رغم ثقل اقتصادی و اهمیت استراتژیک و نفتی‌اش ماحصل گفت‌وگوهای مسقیم ایران با ایالات متحده است. به عبارت دیگر عربستانی که همیشه تلاش می‌کرد ایران را در جامعه جهانی برای کوتاه مدت و طولانی مدت منزوی کند اکنون خود قربانی چنین سیاستی شده است.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: گفت وگوی تلفنی دکتر حسن روحانی، رئیس جمهوری کشورمان با باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا همچنان مورد توجه رسانه های عربی است. تماسی که گفته شده به عاملی برای نزدیکی روابط ایران و امریکا تبدیل شده است. در این میان کشورهای عربی گمان می کنند که بیش از همه از این تماس متضرر شده اند. به گمان آنها نزدیکی امریکا به ایران به معنای دور شدن این کشور از آنها است. مساله ای که از آن طرف سبب شده است تا عربستان به اسرائیل نزدیک شود.

خانم دکتر مضاوی الرشید، نویسنده و استاد دانشگاه عربستانی در یادداشتی که در روزنامه القدس العربی، چاپ لندن منتشر کرده به این موضوع پرداخته است و می نویسد: برای نخستین بار کاخ سفید گفت وگوهای مستقیمی را با ایران در ژنو انجام داد. گفت وگوهایی که گفته شد بسیار صریح به ویژه در مورد برنامه هسته ای ایران که همچنان مورد توجه ایران است و تلاش دارد به واسطه آن تحریم های اقتصادی را از خود دور کند و مجددا به عرصه بین المللی به عنوان یک قدرت فعال و قدرتمند بازگردد، انجام شد. ایران قدرتی است که قدرت های بزرگ توانایی های بالقوه آن را در عراق و لبنان و سوریه به روشنی دیده اند و اکنون مجبور هستند که این قدرت را به رسمیت بشناسند. این مذاکرات از آن جهت نیز اهمیت دارد که جامعه جهانی به این نتیجه رسیده است که قدرت ایران نمی تواند فقط محدود به کشورهای ذی نفوذ آن مثل عراق و سوریه و لبنان باشد بلکه باید از قدرت آن در جاهای دیگر نیز استفاده شود. برای همین است که ایرانی ها معتقدند مذاکراتشان با ایالات متحده و هم پیمانانش در غرب نه تنها پیشرفت داشته است بلکه پیروزی ای دیپلماتیکی محسوب می شود که به طور مستقیم با قدرت و مانورهای میدانی اش به روی زمین ارتباط مستقیم دارد. این پیروزی برای هم پیمانان ایالات متحده به ویژه عربستانی ها و کشورهای همسایه اش در خلیج فارس به علاوه اسرائیل خوش نیامده است. اسرائیلی که بیش از همه بر پیشبرد فرایند رویارویی نظامی با ایران اصرار دارد.

در ادامه این یادداشت آمده است: ظاهرا اسرائیل به هیچ وجه در جریان این گفت وگوها قرار نگرفته و این مساله سبب شده است تا نتانیاهو بیش از همه در محافل رسانه ای از خطر ایران و حسن روحانی صحبت کند و او را روباه سیاسی بنامد. مشابه همین رفتار را روزنامه های عربستانی نیز دارند، به ویژه که این احساس قوی نزد آنها به وجود آمده است که مذاکرات امریکا – ایران به حساب مصالح منطقه عربی نوشته خواهد شد و مقابل عربستان و خواسته اش برای تسلط بر منطقه خواهد ایستاد. البته از جایگاه عربستان در حل معضلات مختلف عربی به ویژه در سایه انقلاب های عربی مدتی است که کاسته شده است. بعد از وزیدن بهار عربی عربستان به طور مستقیم یا غیر مستقیم تلاش می کرده تا رویکرد ضد انقلابی در پیش بگیرد و دستورالعمل هایی مغایر با جریان انقلابی منطقه عربی پیش ببرد.

بنا به گزارش مرکز آمار "جهانی پو" از تعداد طرفداران سیاست های عربستان در کشورهای منطقه طی سال های 2007 تا 2013 به شدت کاسته شده و این مساله باعث کاهش نفوذ عربستان در منطقه شده است که از جمله می توان به کم شدن نفوذ عربستان در تونس، مصر، ترکیه، لبنان و همچنین اردن، مالزی و اندونزی اشاره کرد.

نویسنده این یادداشت در ادامه به گزارشی از یک نظرسنجی اشاره می کند و می نویسد: بنا به گزارش مرکز آمار "جهانی پو" از تعداد طرفداران سیاست های عربستان در کشورهای منطقه طی سال های 2007 تا 2013 به شدت کاسته شده و این مساله باعث کاهش نفوذ عربستان در منطقه شده است که از جمله می توان به کم شدن نفوذ عربستان در تونس، مصر، ترکیه، لبنان و همچنین اردن، مالزی و اندونزی اشاره کرد. در این گزارش همچنین آمده است که میزان انتقادها از دولت عربستان به دلیل ایجاد محدودیت در آزادی ها و حقوق شهروندی به شدت افزایش یافته که این مساله سبب شده است تا جایگاه منطقه ای و جهانی این کشور بسیار تضعیف شود. به ویژه که بسیاری از این کشورها به ویژه کشورهای آسیایی از رشد اقتصادی بسیار بالایی برخوردار شده اند و این مساله سبب شده تا عربستان دیگر الگویی برای هیچ کدام از این کشورها نباشد. این مساله سبب کاهش چشمگیر مقبولیت داخلی حکومت عربستان نیز شده است.

در ادامه این یادداشت آمده است: اما در عرصه دیپلماسی جهانی شاید چنین معیارهایی چندان هم تاثیرگذار نباشند و کشورها بر اساس این معیارها با کشورهای دیگر تعامل نکنند. می توان گفت منزوی شدن عربستان به رغم ثقل اقتصادی و اهمیت استراتژیک و نفتی اش ماحصل گفت وگوهای مسقیم ایران با ایالات متحده است. به عبارت دیگر عربستانی که همیشه تلاش می کرد ایران را در جامعه جهانی برای کوتاه مدت و طولانی مدت منزوی کند اکنون خود قربانی چنین سیاستی شده است. شگفت آن که این بار دیپلماسی عربستان همان راهی را می پیماید که اسرائیل می پیماید. هر دوی آنها با طرف غربی و امریکایی مذاکره می کنند بدون این که دستاوردی در پی داشته باشند.

نویسنده سپس می نویسد: دور شدن مواضع امریکا و عربستان به ویژه در مورد مصر به مصلحت ایران تمام شد. مواضع امریکا در برابر مصر در چند ماه اخیر به هیچ وجه یکسان نبوده است، با این حال در طول این مدت مواضع دو طرف به رغم نرمش متزلزلی که امریکایی ها در تعامل با مصر داشتند به هیچ وجه به یکدیگر نزدیک نبوده است. در مقابل در روندی عکس مواضع عربستان به اسرائیل در مورد مصر نزدیک شد و در عین حال دو طرف بر سر ایران نیز به یکدیگر نزدیک شدند. هر دوی آنها تلاش دارند تا ایران در جامعه جهانی منزوی باشد. هر چه مواضع عربستان و اسرائیل به یکدیگر نزدیک می شود، تاثیر سلبی بر عربستان و ایجابی بر اسرائیل خواهد گذاشت.

نویسنده در پایان می نویسد: عربستان با نزدیک شدن به اسرائیل بسیاری از فرصت ها را در بعد منطقه ای و بین المللی و حتی داخلی از دست خواهد داد در حالی که اسرائیل با نزدیک شدن به عربستان از وجود کشوری عربی با اقتصادی شکوفا و سیاستی روشن بهره خواهد برد. این مساله سبب خواهد شد تا اسرائیل به عادی سازی روابط نه تنها با عربستان بلکه با کشورهای همسایه آن در منطقه خلیج فارس نیز مبادرت ورزد. در حال حاضر عربستان از گفت وگوهای امریکا و ایران غایب است و سیاستش در یک جهت با اسرائیل قرار گرفته که می تواند بیش از همه خطری برای عربستان محسوب شود. این مساله در نهایت به ضرر عربستان در عرصه سیاسی عربی و همچنین داخلی تمام خواهد شد و باز هم به ایران فرصت پر کردن جای خالی عربستان را در تمامی پرونده های عربی ای که از آن دور خواهد شد، خواهد داد. به ویژه که ایران رویکرد تازه و آشتی جویانه ای را در سیاست خارجی خود در پیش گرفته که باز هم می تواند به سود آن تمام شود. در این میان اگر عربستان بخواهد با ایران از در دوستی در آید نمی تواند از رویکرد طایفه ای وارد شود و در عین حال نمی تواند تصور کند که درگیری اش با ایران ابدی خواهد ماند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:7 توسط savalan| |
تحلیل واشنگتن پست از برقراری روابط تهران - واشینگتن

رابطه با آمریکا با منافع ملی ایران عجین است

مذاکرات مثبت ژنو در هفته گذشته بر سر برنامه های هسته ای ایران، امیدواری ها در مورد راه حل دیپلماتیک را افزایش داده است، اما تندروها می کوشند در این روند، سنگ اندازی کنند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: اقدامات اخیر ایالات متحده برای تعامل با دولت جدید ایران که رئیس جمهوری میانه رو در راس آن است، یک مناظره علنی بر سر منافع ملی در جمهوری اسلامی پدید آورده و محافظه کاران تندرو را بر آن داشته تا از خصومت 34 ساله با واشینگتن، دفاع کنند.به گزارش واشینگتن پست، تیم سیاست خارجی حسن روحانی در به نمایش گذاشتن چهره جدیدی از ایران برای جهان خارج، موفق عملی کرده است. چهره ای که ایالات متحده و دیگر دشمنان قدیمی ایران می خواهند آن را آزمایش کنند.

این روزنامه آمریکایی در ادامه می نویسد، مذاکرات مثبت ژنو در هفته گذشته بر سر برنامه های هسته ای ایران، امیدواری ها در مورد راه حل دیپلماتیک را افزایش داده است، اما تندروها می کوشند در این روند، سنگ اندازی کنند.

آیت الله احمد علم الهدی،هفته گذشته در نماز جمعه مشهد گفت: اینکه انتظاری از آمریکا داشته باشیم عقلانی نیست، چرا که ایالات متحده دشمن شماره یک جهان اسلام است.در حالی که بحث بر سر رابطه با آمریکا، همچنان ادامه دارد، تعدد موضع گیری ها در این زمینه، حاکی از  پیچیدگی های این مساله است. محمد شعبانی، یک تحلیلگر سیاسی در تهران می گوید: محافظه کاران بر پافشاری بر مواضع تاکید دارند در حاکی که اصلاح طلبان تعامل را ترجیح می دهند.

بسیاری از ناظران بر این باورند که نتیجه انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران نشان دهنده پاسخ منفی به سیاست های تندی است که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد دنبال می شد. اما محافظه کاران همچنان سیستم قضایی و مجلس ایران را در اختیار دارند و در آینده نزدیک تحولی در این زمینه رخ نخواهد داد.

برای دیگر نخبگان سیاسی، منافع ملی فراتر از بحث های سیاسی تعریق می شود و آنها به مشکلات اقتصادی اشاره می کنندکه جامعه ایران را تحت تاثیر قرار داده است. البته تعداد آنها در مقایسه با گروه های دیگر کمتر است. محسن رضایی، یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری اخیر در گفت و گو با فارس، خاطرنشان کرده است که منافع ملی با منافع شخصی و جناحی تفاوت دارد و وظیفه ما پاسداشت آنهاست. منافع ملی ما منافع اسلام و سیستم ماست.

از سوی دیگر مشاوران روحانی نیز موضع تعریف شده ای درباره رابطه با آمریکا ندارند. حسین آشنا، مشاور فرهنگی رئیس جمهور، روز پنجشنبه گفت: برخی با مذاکره مخالف هستند و برخی رابطه مستقیم با آمریکا را به نفع کشور می دانند و دولت ارتباطی با هیچ یک از این دو گروه ندارد.اما روحانیون، وکلا و روزنامه نگاران و دانشگاهیان به مسائلی اشاره می کنندکه دشوار بودن غلبه بر اختلافات را به اثبات می رساند.

صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی در دانشگاه تهران، می گوید: 34 سال است که با آمریکا دشمنی داریم و اکنون برخی گشایش ها حاصل شده است. اما جناح راست مخالف این روند است که می تواند به ضرر منافع ملی باشد.

اما در حالی که سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران پیش رو است، یک پیام در سیستم تلفن همراه رد و بدل می شود. پیامی با این مضمون که 13 آبان در پیش است و نباید شعار مرگ بر آمریکا را فراموش کرد.

این در شرایطی است که این روزها بحث های فراوانی نیز درمورد ادامه این شعار مطرح می شود. هرچند گروهی بر این باورند که ادامه چنین شعارهایی و پافشاری بر ایدئولوژی های قدیمی می تواند به ایزوله بیشتری اقتصادی و دیپلماتیک ایران منجر شود، محافظه کاران تندرو نظر دیگری دارند.

شعبانی با اشاره به چیره شدن روحانی بر کاندیداهایی مانند سعید جلیلی می گوید: فراموش نکنید که میلیون ها نفر نیز به جلیلی و تفکر او رای دادند و نباید آنها را نادیده گرفت. جلیلی به اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارد و بر این باور است که ایزوله ایران، جمهوری اسلامی را قوی تر و مستقل تر کرده است.این در حالی است که در زمان ریاست سعید جلیلی بر مذاکرات هسته ای ایران با غرب، شدیدترین تحریم ها علیه ایران اعمال شد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:0 توسط savalan| |
پاسخ موسسه بروکینگز به یک پرسش

آیا مذاکره با ایران، روابط ریاض - واشنگتن را به بحران می کشاند؟

در حالی که ایالات متحده به سمت ایران پیش می رود، این نکته حائز اهمیت است که دولت اوباما، سعودی ها را نیز همواره مطلع نگاهدارد و به آنها در مورد اهداف استراتژیک کاخ سفید در خلیج فارس اطمینان بدهد. دیپلماسی آمریکا می تواند به مزایای ناشی از عادی سازی روابط با ایران اشاره کند.
 
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: بندر بن سلطان، رئیس سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی اخیرا مدعی شده است که ریاض در اعتراض به بهبود روابط واشینگتن- تهران و همچنین مواضع آمریکا در برابر سوریه و بحران اسرائیل – فلسطین، در روابط خود با ایالات متحده تغییری عمده ایجاد خواهد کرد. برخی تحلیلگران نیز در روزهای اخیر از عربستان به عنوان عاملی یاد می کنند که می تواند روند مصالحه هسته ای با ایران و از سرگیری روابط تهران – واشینگتن را به شکست برساند. اما موسسه بروکینگز در گزارشی تحلیلی خاطرنشان کرده است که اختلافات ایجاد شده در روابط عربستان و آمریکا به هیچ وجه به معنی بحرانی شدن روابط دو کشور نیست و در گذشته اختلافات به مراتب عمیق تری وجود داشته که بدون ایجاد مشکلات گسترده، حل شده است.

آنچه در زیر می خوانید متن این تحلیل است:

رو به بهبود نهادن روابط ایران – آمریکا، واکنش جالبی از جانب عربستان سعودی به همراه داشته است. برای نخستین بار،دولت سعودی از فرصت اظهار نظر سالیانه در مجمع عمومی سازمان ملل برای به تصویر کشیدن نگرش خود در مورد جهان استفاده کرد. سعودی ها اجازه دادند که جامعه بین المللی به این نتیجه برسد که آنها از سیاست خارجی آمریکا در منطقه – در مورد سوریه؛ ایران و فلسطین – رضایت ندارد. تحلیلگران سعودی و رسانه های این کشور می گویند که آمریکا ریاض را به معامله ژئوپولتیکی با تهران، فروخته است. به این ترتیب آیا  به یک بحران دیگر در روابط آمریکا – عربستان، نزدیک می شویم؟

در یک کلام؛ نه. این موضوعات تازگی ندارند. آمریکا و عربستان در گذشته نیز اختلافات جدی تری داشته اند.تحریم نفتی 1973 تا 1974،  اختلاف بر سر قرارداد کمپ دیوید ، انقلاب اسلامی، حوادث تروریستی 11 سپتامبر و جنگ عراق. اما هیچ کدام تاثیری بنیادین بر روابط واشینگتن – ریاض نداشته اند. در رابطه آمریکا و عربستان دو واقعیت وجود دارد. یکی اینکه در این رابطه ریاض ضعیف تر است و دیگری اینکه روابط بیشتر بر مبنای منافع آمریکا بنا نهاده شده تا عربستان.

در هر رابطه ای بین یک طرف ضعیف با یک طرف قوی تر، آنکه احساس ضعف می کند، همواره با نگرانی های زیادی مواجه است. زمانی که ایالات متحده و جماهیر شوروی سابق درگیر جنگ سرد بودند، متحدان اروپای غربی آمریکا نگران بودند که به طور ناخواسته وارد جنگ شوند. از سوی دیگر وقتی موضوع ازسرگیری روابط آمریکا و شوروی مطرح شد، اروپایی ها از این نکته هراسان بودند که منافع آنها لحاظ نشود. اما اروپایی ها ،گزینه دیگری نداشتند. یک قدرت سوم جهانی وجود نداشت که بتواند بر امنیت آنها نظارت داشته باشد. انگلیسی ها و فرانسوی ها به انرژی هسته ای دست یافتند. فرانسه یک حرکت سمبولیک از استقلال را به نمایش گذاشت و از فرمان نظامی ناتو خارج شد. اما هیچ کس باور نداشت که پاریس و لندن بتوانند به خودی خود مقابل شوروی بایستند. در نهایت، کشورهای اروپای غربی به آمریکا و ناتو وابسته بودند، زیرا جایگزین معقولی نداشتند.

عربستان سعودی و دیگر پادشاهی های کوچک حوزه خلیج فارس نیز در شرایط مشابهی در مورد ایران و آمریکا قرار دارند. زمانی که آمریکا ، ایران را با گزینه نظامی تهدید می کند، آنها نگران شکل روابط شان با ایران هستند و وقتی آمریکا به سوی دوستی با ایران می رود، هژمونی منطقه ای ایران آنها را نگران می کند. اگر یک ابر قدرت دیگر در جهان بود که عربستان می توانست به سوی آن برود، حتما این کار را می کرد. اما برای مثال چین، بسیار با آنچه که عربستان از یک قدرت انتظار دارد، فاصله دارد.مانند متحدان ناتو در جنگ سرد، سعودی ها نیز گزینه های استراتژیک بسیار محدودی دارند.

نگرانی در مورد اینکه عربستان نیز پس از ایران هسته ای شود، از وجه تشابه ریاض با پاریس و لندن در دوران جنگ سرد ناشی می شود. اما سعودی ها از اینکه هسته ای شوند می هراسند ، چرا که نمی خواهند خشم بزرگترین متحد خود یعنی آمریکا را برانگیخته کنند. ریاض بر این باور است که آمریکا با دراز کردن دست دوستی به سوی ایران، اشتباهی مانند جنگ عراق را تکرار می کند و به این ترتیب با تقویت بیشتر ایران، عربستان نیز بیشتر وابسته آمریکا می شود. به بیان دیگر، هرچه روابط واشینگتن با تهران، بهتر باشد، حفظ روابط امنیتی عربستان با آمریکا، اهمیت مضاعف می یابد.

ترس از رها شدن یک اصل در روابط عربستان – آمریکا به شمار می رود اما در مورد آن مبالغه شده است. سیاست آمریکا در خاورمیانه در طول دهه ها همواره این بوده است که دست دیگر قدرت ها از از ثروت نفتی خاورمیانه کوتاه کند. ایالات متحده پایگاه های نظامی متعددی در منطقه دارد. دولت اوباما نمی خواهد کنترل منطقه را به دست ایران بدهد که در سه دهه گذشته با آن هیچ رابطه دیپلماتیکی نداشته است. این شغل دیپلمات های آمریکایی است که به سعودی ها و دیگر کشورهای عرب منطقه این واقعیت را گوشزد کنند.

یکی دیگر از مبانی روابط عربستان – آمریکا که اغلب به بحرانی شدن اوضاع دامن می زدند، سوء تفاهم است. واشینگتن و ریاض هیچگاه در مورد اهداف استراتژیک در خاورمیانه به توافق کامل نرسیده اند. اختلافات آنها در مورد مساله اسرائیل – فلسطین بسیار روشن است. سعودی ها همواره در مورد روابط آمریکا با رژیم پهلوی نگران بودند. آنها علیه حمله آمریکا به عراق لابی کرند. واشینگتن نیز به سهم خود بارها در مورد دخالت عربستان در امور سایر کشورها هشدار داده است و اخیرا نیز از اینکه ریاض می خواهد الگوی اسلام خود را در منطقه اشاعه دهد، ابراز نگرانی کرده است.

اما آنچه عربستان و آمریکا را در کنار یکدیگر نگاهداشته، تعهد دوجانبه به امنیت صنعت نفت عربستان است. عربستان و آمریکا در دوران جنگ سرد در یک جبهه بودند و همین نکته به تعدیل اختلافات آنها در مواردی مانند افغانستان کمک می کند. خاتمه جنگ سرد، عناصر این همکاری را از میان برداشت اما هسته اصلی منافع مشترک همچنان باقی مانده است.

اما اغلب ناظران این واقعیت را در نظر نمی گیرند. برخی در مورد نفوذ سعودی ها در سیاستگذاری آمریکا مبالغه کرده و ادعا می کنند واشینگتن باید برای پیشبرد سیاست های اش به عربستان باج بدهد. حتی گروهی ادعا می کنند شاید کاخ سفید تحت فشار عربستان به نقش آفرینی جدی تر در سوریه تن دهد. اما باید گفت این آمریکا بود که با وجود تمامی فشارها از اقدام نظامی در سوریه صرفنظر کرد و سپس کمک های نظامی به دولت مصر ار متوقف کرد. در واقع ریاض سیاست های منطقه ای را دیکته نمی کند.

یک سوء تفاهم دیگر نیز وجود دارد و آن این است که وقتی آمریکایی ها و سعودی ها اختلاف نظر دارند، روابط آنها در بحران است. اما تاریخ روابط این دو کشور نشان می دهد که اینگونه نخواهد بود. تردیدی وجود ندارد که واشینگتن و ریاض این روزها درگیری های بیشتر دارند. از مساله سوریه و مصر گرفته تا گشایشی که به دنبال روی کار آمدن دولت روحانی در روابط تهران – واشینگتن ایجاد شده است. اما این اختلافات هر چه جدی باشند نیز نمی توانند روابط دوجانبه را در سطح بحران قرار دهند. در گذشته نیز اختلافاتی به مراتب عمیق تر وجود داشته اما در نهایت منافع مشترک ریاض و آمریکا دو کشور را در کنار یکدیگر قرار داده است. آنها دست کم در شش دهه اخیر، مقابل یکدیگر قرار نگرفته اند.

در حالی که ایالات متحده به سمت ایران پیش می رود، این نکته حائز اهمیت است که دولت اوباما، سعودی ها را نیز همواره مطلع نگاهدارد و به آنها در مورد اهداف استراتژیک کاخ سفید در خلیج فارس اطمینان بدهد. دیپلماسی آمریکا می تواند به مزایای ناشی از عادی سازی روابط با ایران اشاره کند. نه امیدواری های نابجا و نه ترس هایی که در آن مبالغه شده است، نباید آمریکایی ها را از رویکرد محتاطانه و دلگرم کننده ای که در مقابل ایران پیش گرفته اند، دور کند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 11:57 توسط savalan| |
در سایه تحولات جدید منطقه

معاهده صلح تازه‌ای رقم می‌خورد؟

آیا نگرانی امریکایی‌ها از تهدیدهای امنیتی اسرائیل تا این اندازه کاهش یافته است که می‌پذیرند بی‌توجه به هشدارهای اسرائیل کمک‌های مالی را به مصر متوقف کرده و به عواقب آن هم نیندیشند؟
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: بهار عربی بسیاری از معادلات منطقه ای و جهان عرب را به هم ریخت. حتی باعث شد دوستان دیروز به دشمنان امروز تبدیل شوند و هم پیمانان از یکدیگر دور شوند. در عین حال رفاقت هایی به وجود آمد که تا چند سال پیش در مخیله کسی نمی گنجید که ممکن است چنین رفاقت هایی میان دشمنان دیرینه به وجود آید. در مقابل رفاقت هایی به کدورت گرویده که به واسطه وجود منافع مشترک و حیاتی کمتر کسی گمان می کرد که چنین کدورت هایی به وجود آیند و حتی تبدیل به کینه شوند. یکی از دلایل وزیدن بهار عربی کرامت میلیون ها شهروند عربی بود که احساس می کردند از سوی هئیت حاکمه مورد بی مهری قرار گرفته اند و حتی در تعاملات بین المللی دولتمردانشان نادیده گرفته شده اند. از جمله این تعاملات تعامل حکام عرب با اسرائیل بود که بعضی از آنها علنی بود و برخی دیگر در خفا انجام می شدند. از دل این تعاملات پیمان کمپ دیوید به وجود آمد که تا به همین امروز اعراب از آن دل خوشی ندارند و از آن به بدی یاد می کنند. تا آن جا که همین الآن اگر بتوانند می خواهند سفرای اسرائیل و همه کارکنان سفارت خانه هایشان را از خاک کشورشان دور کنند و حتی به اسرائیل اعلام جنگ دهند. با توجه به این مقدمه چه عاقبتی برای معاهده کمپ دیوید می توان متصور بود. معاهده ای که حتی رهبران سکولار عرب نسبت به آن موضع دارند و آن را عادلانه نمی دانند.

روزنامه النهار، چاپ بیروت در یادداشتی به قلم جهاد الزین، روزنامه نگار لبنانی به این موضوع پرداخته و می نویسد: کشور "عمیق" مصر با حمایت جمع بزرگی از نخبگان لیبرال و سکولار به مواجهه با اقلیت اخوانی بزرگ رفت و مانع از بروز جنگی داخلی در مصر شد. اما با این وجود تا همین الآن نتوانسته اند سایه این جنگ را از خود دور کنند. ما، یعنی کسانی که از بیرون مصر نشسته ایم و نظاره گر تحولات جاری در این کشور هستیم، نمی توانیم درک کنیم که تفاوت بسیاری میان جنگ داخلی با جنگ علیه مصر بعد از بهار عربی وجود دارد. به ویژه با توجه به تحولات جاری در مصر در سه سال اخیر و حتی ماه های اخیر که اوضاع را در این کشور بیش از پیش پیچیده کرد. در سوریه جنگ ها شاید هم سه جنگ با یکدیگر مخلوط شده اند و در نهایت یک حرکت مردمی به یک جنگ داخلی تمام عیار علیه کشوری مستقل با مفهومی کاملا روشن تبدیل شده است.

بعد از آن که کمک های مالی امریکا که در پی توافق نامه کمپ دیوید وعده آن داده شده بود و هر ساله به مصر داده می شد، متوقف شد اکنون انتظار می رود که این مساله بر معاهده صلح امضا شده با اسرائیل نیز تاثیر بگذارد.

نویسنده در ادامه می نویسد: انقلاب مصر در 25 ژانویه 2011 به ثمر نشست اما در سایه حکومت اخوانی به محاق رفت و به دلایل مختلف به سمت جنگ داخلی سوق داده شد اما به واسطه ملتی هم دل و نبخگانی با فرهنگ و مسالمت جو و دولتی که رهبری نهاد نظامی را پشت سر خود دارد تا کنون گرفتار جنگ داخلی نشده است. اما نگرانی از وقوع آن همچنان وجود دارد که انفجارهای مکرر توسط جریان های شبه نظامی که به طور روزانه به سینا حمله می کنند دلیلی بر وجود این نگرانی است. اما این جنگ از همان نوع جنگ علیه مردم مصر است. اتاق عملیات آن در خارج از مصر است و دستورات آن از خارج صادر می شود. حمله به مراکز ارتش و نیروهای امنیتی به شکل موذیانه ای همچنان ادامه دارد.

در ادامه این یادداشت آمده است: مواضع مصر در بعد سیاسی و بعد از ورود عناصر نامطلوب روز به روز بیشتر پیچیده می شود تا آن جا که احتمال دارد معنای استراتژیک این مواضع کاملا تغییر کند. بعد از آن که کمک های مالی امریکا که در پی توافق نامه کمپ دیوید وعده آن داده شده بود و هر ساله به مصر داده می شد، متوقف شد اکنون انتظار می رود که این مساله بر معاهده صلح امضا شده با اسرائیل نیز تاثیر بگذارد. این مساله پرسش های متعددی را به وجود می آورد. با توجه به این که کنگره پیش از این نیز بارها خواستار لغو این کمک ها شده بود، کمک هایی که بعد از کمک های اسرائیل دومین کمک مالی خارجی به مصر محسوب می شود، اکنون کنگره بر اساس کدام استدلال اقدام به لغو آن کرده است؟ آیا با لغو این کمک ها نمی توان گفت که کل ماهیت و اصل معاهده کمپ دیوید زیر سوال رفته است و این مساله مشکل حقوقی – سیاسی ایجاد می کند؟ آیا این آغاز دوری تازه از روابط مصر و امریکا است یا ما باید منتظر مرحله تازه ای از تحولات خاورمیانه باشیم؟ آیا نگرانی امریکایی ها از تهدیدهای امنیتی اسرائیل تا این اندازه کاهش یافته است که می پذیرند بی توجه به هشدارهای اسرائیل کمک هالی مالی را به مصر متوقف کنند بدون این که به فکر عاقبت این اقدام خود باشند؟

در پایان این یادداشت آمده است: کمپ دیوید معاهده صلحی با مصر نبوده است که اکنون بخواهد مورد تهدید قرار بگیرد. این معاهده ای است که به سادگی نمی تواند تحت تاثیر تحولات جاری در مصر قرار بگیرد و لغو یک طرفه آن بسیار سخت است. پایان کمپ دیوید به این معنا خواهد بود که اسرائیل نیاز به معاهده صلحی تازه با جهان عرب دارد. معاهده صلح در زمانی که منطقه با واقعیت های جدید روبه رو شده است: عراق جدید، لبنان جدید، یمن جدید، به ویژه سوریه جدید و... حتی ایران نیز تغییر کرده است و این تغییر تاثیر مستقیمی بر محاسبات حزب الله می گذارد. آن چه می بینیم حکایت از آن دارد که معادله جدیدی در حال شکل گیری است: پایان کمپ دیوید و بقای معاهده صلح مصر با اسرائیل.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 11:55 توسط savalan| |
سایه خشونت بر فعالیت های اخوان

وقایع مصر به نفع اخوان پیش نمی رود

داود احمدزاده، کارشناس مسائل مصر در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به مولفه های اثر گذار داخلی وخارجی بر تحولات مصر به ویژه پس از انحلال اخوان المسلمین از سوی دولت معتقد است روند حوداث به نفع اخوان پیش نمی رود ولی اخوان باید از هرگونه رویه غیر دمکراتیک وتئوریزه نمودن خشونت جلوگیری کند و مجددا به قدرت اجتماعی خود روی بیاورد.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: انحلال اخوان المسلمین بزرگترین جریان اثر گذار در تحولات داخلی مصر و منطقه با صبغه دینی از سوی دولت موقت شرایط را برای گسترش ستیز اجتماعی و به تبع  آن تداوم ناآرامی های داخلی فراهم ساخته است. روندی که ژنرال های ارتش پس از 30 ژوئیه و برکناری دولت اسلامگرا به رهبری محمد مرسی در پیش گرفتند نه تنها به بازگشت امنیت و کاهش خشونت های فراگیر داخلی نینجامیده، بلکه سیاست مشت آهنین در برخورد با اخوانی ها با رادیکالیزه کردن بیشتر این جنبش، فضا را برای پیوند هرچه بیشتر جریانهای تندرو سلفی با شبکه تروریستی القاعده مهیا نموده است.

این روزها حلقه جوان وابسته به جنبش اخوان المسلمین مصر بر لزوم اتخاذ رویه خشونت آمیز و انتقام از ارتش و جریانهای سکولار تاکید دارند. به نظر می رسد که کنترل و مدیریت بحران کم کم از دست دولت موقت عدلی منصور هم به شکل آشکاری خارج شده و نیروهای امنیتی و ارتش مستقیما اداره کشور را در دست گرفته و این به منزله پایان تحقق رویای خام دمکراسی و تلخ تر شدن میوه نارس انقلاب ژوئیه2011 بر کام مردم سرزمین نیل خواهد بود. همزمان با تضعیف پایگاه اجتماعی و بی کفایتی رهبران جماعت ارشاد در تبیین درست تحولات داخلی ومنطقه ای مصر، ارتش خود را برای پیروزی بزرگ و حذف کامل اسلامگرایان از معادلات آینده قدرت آماده می سازد.

 از دیگر سو، نیروهای لیبرال و جریانات ملی و چپ نیز نه تنها واهمه ای از ورود ارتش به سیاست وحذف رقیب دیرینه خود یعنی اخوان المسلمین احساس نمی کنند، بلکه بدلیل باخت درانتخابات گذشته پارلمانی و ریاست جمهوری و واگذاری آن به اسلامگرایان می خواهند از برگه قدرتمند ارتش برای ارتقای منزلت سیاسی واجتماعی وسهیم شدن در قدرت استفاده کنند. عملکرد بد مرسی در دوره کوتاه مدت حکومت داری و تکیه وی بر جریان تندرو سلفی  برای پیشبرد اهداف مذهبی، با نادیده گرفتن بافت جمعیتی و تکثر فرهنگی مصر، جریان غیر اسلامگرا را به هم پیمانی نانوشته با نظامیان وبازماندگان دوره مبارک سوق داه است. به طوریکه گروههای تحول خواه با بازگشت از آرمانهای انقلاب نجات مصر را در به قدرت رسیدن ژنرال عبد الفتاح السیسی جستجو می کنند. مصری که کانون جهان عرب و به قول مصریها ام الدنیا محسوب می شده در تب دامنه دار اختلافات و تنش های سیاسی می سوزد. نظامیان نیز نسخه ای شفابخش برای التیام آلام بی حد وحصر آن نتوانستند تجویز کنند.

با بررسی روند مولفه های اثر گذار داخلی وخارجی بر تحولات مصر می توان گفت که این حوداث به نفع اخوان پیش نمی رود؛ بنابراین هرگونه رویه غیر دمکراتیک وتئوریزه نمودن خشونت در جامعه مصر از سوی اخوان برای دستیابی به اهداف، تنها به وخامت اوضاع وسرکوب بیشتر این جنبش خواهد انجامید.

در این میان رجعت به گذشته و نامزدی احتمالی السیسی برای احراز پست ریاست جمهوری  وحمایت جنبش تمرد می تواند بازی دوسر باخت برای نیروهای سیاسی  به ویژه نیروهای لبیرال قلمداد گردد. چراکه به رغم وجهه ملی ارتش و نفوذ این عنصر در ارکان قدرت در طول شصت سال گذشته، نهاد نظامی با تمامیت طلبی از زمان ناصر به سرکوب نیروهای آزادیخواه مشغول بوده است. ارتش با حذف فعالین سیاسی و سازمانهای مدنی از شکل گیری جریان مخالف به شدت جلوگیری کرده از اینرو انتظار اینکه این نیروها با تغییر رویکرد، بستر لازم را برای گسترش دمکراسی وحاکمیت قانون مهیا سازد شاید آرمانگرایی محض باشد.

جریانهای سکولار مصر به عواقب میدان دادن به نظامیان در فردای تثبیت قدرت بلامنازع آن در عرصه سیاسی واقتصادی نمی اندیشند و در واقع فکر انتقام از اخوان چشمان آنها را به درک واقعیت و خطرات هرگونه انحصارطلبی بسته؛ چه بسا این نیروها با بازی در پازل طراحی شده نظامی ها خود نیز قربانی  بعدی باشند. در هر صورت، پس از برکناری مرسی تلاش همه جانبه ای برای عدم مشارکت جدی اخوان در فرایند سیاسی کشور صورت می گیرد و این امر نمی تواند به روند دمکراتیک انتقال قدرت کمکی بکند.

درست است که اخوان المسلمین نتوانست به مطالبات مردم پاسخی روشنی دهد بطوریکه از درک سپهر سیاسی مصر عاجز ماند ولی میزان شدت عمل و خشونت فراگیر نیروهای پلیس علیه حامیان اخوان المسلمین و تکرار اتهامات ثابت نشده بر رهبران این جنبش مبنی بر اخلال در امنیت کشور نشان می دهد که ارتش با سوق دهی معنی دار حامیان اخوان به خشونت عریان درصدد منع کامل فعالیت های سیاسی و قبضه قدرت است. با افزایش ناآرامی ها امکان برگزاری انتخابات سالم و دمکراتیک بر طبق نقشه راه ارتش فراهم نخواهد شد و قهر اجباری اخوانی ها از صندوق های رای آتش جنگ داخلی را شعله ور خواهد ساخت.

در چنین فضایی ورود هرگونه عنصر مداخله گر خارجی هم نمی تواند کمکی به آشتی ملی  و کاهش منازعات مصر کمک کند. ارتش، بقای قدرت خویش را همچنان در تداوم سرکوب وخشونت علیه معترضین و حامیان مرسی یافته و درخارج از مرزهای خویش نیز به اتحاد با کشورهای محافظه کار عربی با محوریت عربستان می اندیشد. این دقیقا نشان می دهد که در صورت پایداری اوضاع سیاسی وحاکمیت نظامیان شکل گیری مجدد محور ریاض – قاهره در خاورمیانه دور از ذهن نیست. این در حالی است که حامیان اصلی  اخوان المسلمین یا از سیاست های حمایتی و همپیمانی با آن برگشتند ویا خود گرفتار مشکلات داخلی هستند .

 قطر حامی مالی و رسانه ای اخوان به نوعی با شرایط مصر پس از کودتای نرم ارتش کنار آمده و از شدت حملات خود هم کاسته است. ترکیه به رهبری اردغان نیز با تداوم مخالفت داخلی روبروست و توان تاثیر گذاری مستقیم بر چینش نیروهای سیاسی مصر را از دست داده و برادران اخوان در تونس هم در خوف و رجای توافق یا عدم توافق بر سر تقسیم قدرت با احزاب لیبرال بسر می برند. یاوران اخوان در نوار غزه هم سر درگم اند؛ بسته شدن تونل های ارتباطی و اتهام نهاد نظامی مصر به جنبش حماس در دست داشتن آشوب های داخلی و مشارکت در ترور نافرجام نخست وزیر موقت بر افول قدرت منطقه ای اسلامگرایان مصری افزوده است.

با این وجود خطر رادیکالیزه شدن اخوان و حضور گروههای تکفیری در صحرای سینا می تواند زنگ خطر را برای امنیت اسراییل و آمریکا به صدا در بیاورد. اولویت اصلی آمریکا در منطقه خاورمیانه حفظ قدرت امنیت اسراییل و برتری نظامی آن در منطقه است. هرگونه بی تدبیری نظامیان در برخورد با حامیان اخوان، این امکان فراهم می کند که جریانهای ستیزجو از عدم امنیت حاکم بر صحرای سینا استفاده کرده وبه مرزهای سرزمین اشغالی هم نفوذ پیداکنند. لذا به رغم  چراغ سبز تلاویو برای ورود نیروهای امنیتی مصر و سرکوب گروههای پیکار جوی اسلامگرا از میزان فعالیت های انتحاری کاسته نشده است .

همچنین شاهد هستیم  که آمریکا پس از اتخاذ سیاست های ابهام آمیز، در فردای برکناری محمد مرسی  با تاکید رویه صبر و انتظار در قبال حوداث مصر، امروزه به دلیل افزایش ناآرامی ها وبیم از وقوع جنگ داخلی وبه خطر افتادن منافع اسراییل برخلاف رویکرد قبلی با قطع کمک های سالیانه به ارتش، خواهان راه حل سیاسی وگفتگوی دولت موقت با اخوان المسلمین شده است. بی تردید ژست دمکراسی خواهی مقامات کاخ سفید و استفاده از کمک های مالی ونظامی به ارتش به عنوان اهرم فشار فقط در راستای منافع راهبردی خود صورت می گیرد. در وضعیت فعلی آمریکا از دولت موقت مصر می خواهد با تن دادن به بازی سیاسی جدید امکان مشار کت محدود و کنترل شده اخوانی ها در قدرت را تضمین نماید .

با بررسی روند مولفه های اثر گذار داخلی وخارجی بر تحولات مصر می توان در جمع بندی گفت که به طور کلی این حوداث به نفع اخوان پیش نمی رود. بنابراین هرگونه رویه غیر دمکراتیک وتئوریزه نمودن خشونت در جامعه مصر از سوی اخوان برای دستیابی به اهداف، تنها به وخامت اوضاع وسرکوب بیشتر این جنبش خواهد انجامید. اخوان می تواند با پند آموزی از گذشته و نیز بازنگری درکارنامه تامل برانگیز دوره مرسی، ضمن رجوع دیگرباره به قدرت نرم خود در میان توده های مردم، همچنان یکی از بازیگران  عرصه  سیاسی مصر باشد؛ ولی شرط لازم  این اتفاق دوری از افراط گرایی است. از دیگر سو، ارتش هم توان عملی حذف گروه منسجم وسازمان یافته ای چون اخوان المسلمین با سابقه 80سال را ندارد. بنابراین برخورد ارتش با اخوان و صدور حکم انحلال آن را غیر منطقی وصرف اقدام سیاسی باید دانست./16

 

 
نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 9:20 توسط savalan| |

طرح جدید ترکیه برای اتحادسازی علیه ایران

 
 
 
 

با وجود همه تلاش ها برای عادی و صمیمانه نشان دادن روابط ایران و ترکیه، اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست که اقدامات دولت آنکارا در سطح منطقه، این دولت را به یکی از مهمترین رقبای ایران تبدیل کرده است. در این میان، به نظر می رسد آنکارا ضمن احساس نگرانی از روندهای جدید منطقه ای، تلاش دارد طرح جدیدی را برای حفظ نفوذ خود پیاده کند.

 
به گزارش «تابناک»، روزنامه «تودی زمان» که عموماً دیدگاه های نزدیک به حزب حاکم عدالت و توسعه را بازتاب می دهد، در مطلبی به بررسی احتمال بهبود روابط ایران و آمریکا پرداخته و استدلال می کند که این روند احتمالاً سبب نزدیک شدن کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به ترکیه خواهد شد. 
 
بنا بر این استدلال، عادی سازی روابط میان تهران و واشنگتن احتمالاً سبب تضعیف موضع کشورهای عرب سنی منطقه خواهد شد که رابطه ایران و آمریکا را به مثابه تهدیدی برای منافع خود ارزیابی می کنند. بر همین اساس، این موضوع می تواند موجب نزدیک تر شدن آن ها به ترکیه به عنوان «یک قدرت مهم منطقه ای» شود. 
 
به نوشته این روزنامه، پس از تماس تلفنی تاریخی میان روسای جمهور ایران و آمریکا، زنگ های هشدار در کشورهای متحد آمریکا در منطقه به صدا در آمده است. به عقیده تودی زمان، این تماس تلفنی نشانه ای آشکار از تغییر رویکرد هر دو طرف و همچنین تغییر موازنه قوای منطقه ای است. 
 
این روزنامه اشاره می کند که کشورهای منطقه خلیج فارس از یک سو ایران شیعه را خطری برای خود ارزیابی می کنند و از سوی دیگر به واسطه موضع آمریکا در قبال بحران سوریه، دل خوشی از واشنگتن ندارند و همین موضوع بر نگرانی هایشان از بهبود روابط ایران و آمریکا خواهد افزود. از سوی دیگر، ترکیه نیز به سبب «سیاست های فرقه گرایانه ایران شیعه» با ایران دچار مشکل است. 
 
به این ترتیب، با وجود برخی اختلاف نظرهای شدید میان ترکیه و دولت های عرب، به ویژه در موضوع تحولات سیاسی مصر، این کشورها می توانند ضمن همکاری با یکدیگر، محوری متمایز را در مقابل ایران به وجود بیاورند.
 
به هر حال، آن گونه که از مطلب تودی زمان بر می آید، عادی سازی احتمالی روابط میان و آمریکا، یکی از موضوعاتی است که نه تنها رژیم اسرائیل به شدت از آن نگران است، بلکه در سطحی دیگر، ترکیه و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس نیز نسبت به آن احساس خطر می کنند. 
 
گفتنی است در همین زمینه، مدتی پیش نیز در پی بالا گرفتن احتمال بهبود روابط تهران و واشنگتن، اخباری مبنی بر مذاکرات محرمانه رژیم اسرائیل و کشورهای منطقه برای تشکیل اتحادی علیه ایران منتشر شد. به این ترتیب، به نظر می رسد هم ترکیه و هم رژیم اسرائیل درصدد هستند با جذب دولت های عرب به سمت خود، زمینه اقدام علیه «نظم منطقه ‎ای ایران محور» را فراهم کنند. هرچند، با توجه به تیرگی روابط میان آنکارا و تل آویو، امکان حضور فعال هر دو دولت در یک محور مشترک با کشورهای عربی اندک است. 
 
البته هرچند دولتمردان ترکیه ای همواره تمایل داشته اند خود را به عنوان قدرت اول منطقه مطرح کرده و به زعم خود فضای مانور ایران را محدود کنند، اما خود به خوبی نسبت به محدودیت های خود در این زمینه آگاهند. این نکته ای است که تحلیلگران ترکیه ای نیز به خوبی آن را مورد اشاره قرار می دهند. 
 
برخی از کارشناسان و تحلیلگرانی که «تودی زمان» با آن ها مصاحبه کرده نیز به همین موضوع اشاره می کنند. به نوشته این روزنامه، کارشناسان هشدار می دهند که ترکیه نباید به منظور تقابل با ایران، خود را وارد یک «اتحاد سنی» کند. 
 
«مِحمت شاهین»، استاد روابط بین الملل در آنکارا در این زمینه می گوید: «نزدیکی احتمالی روابط ایران و آمریکا می تواند تأثیری مهم بر سیاست های کشورهای منطقه داشته باشد. کشورهای حوزه خلیج فارس، ممکن است برای حفاظت از منافع خود از ترکیه به عنوان یک قدرت موازنه بخش استفاده کنند. با این حال، ترکیه باید در این زمینه محتاط باشد، زیرا بر خلاف کشورهای خلیج فارس، گرمی روابط ایران و آمریکا می تواند به نفع ترکیه نیز باشد». 
 
این تحلیلگر می افزاید: «نیازی به گفتن نیست که موازنه منطقه ای بدون ایران، به نفع ترکیه نیست. اگر به سیاست های ایران در عراق، لبنان و سوریه نگاه کنیم، باید بگوییم که ایران نباید از بازی قدرت خاورمیانه کنار زده شود. بهبود احتمالی روابط ایران و آمریکا قطعاً به نفع آنکارا خواهد بود». 
 
در مجموع، آنچه مشخص است این است که هرگونه تغییر در روابط ایران و آمریکا، کل منطقه را با شرایطی جدید مواجه ساخته سبب تغییر موازنه قوا در خاورمیانه می شود. امری که هم ترکیه و هم کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس ناگزیر باید برای آن چاره ای بیندیشند.
نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 9:11 توسط savalan| |
فارن پالیسی از سابقه کاری وندی شرمن می گوید

سرنوشت مذاکرات در دستان زنی لاغر با موهای خاکستری

موفقیت یا شکست مذاکرات تا حدودی به نحوه عملکرد وندی شرمن، نماینده آمریکا در این مذاکرات بستگی دارد. شرمن از جانب آمریکایی ها مامور است که تشخیص دهد آیا دولت حسن روحانی، آنگونه که می گوید در مذاکرات جدی است یا اینکه تنها به دنبال خرید زمان و تعدیل تحریم هاست.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: مذاکرات هسته ای ژنو به پایان رسید. مذاکراتی که کاخ سفید آن را جدی و صریح توصیف می کند. هرچند که هنوز آغاز راه است و دور بعدی گفت و گو ها برای نیمه آبان ماه در ژنو برنامه ریزی شده است. این درحالی است که موفقیت یا شکست مذاکرات تا حدودی به نحوه عملکرد وندی شرمن، نماینده آمریکا در این مذاکرات بستگی دارد. شرمن از جانب آمریکایی ها مامور است که تشخیص دهد آیا دولت حسن روحانی، آنگونه که می گوید در مذاکرات جدی است یا اینکه تنها به دنبال خرید زمان و تعدیل تحریم هاست.

آنگونه که فارن پالیسی گزارش می دهد، سابقه کاری شرمن تا حدودی غیر معمول است.

شرمن، زنی لاغر اندام با موهای خاکستری، راهی غیر متعارف را تا رسیدن به دستیار وزارت خارجه آمریکا در امور سیاسی طی کرده است. پستی که در وزارت خارجه آمریکا در رده سوم طبقه بندی می شود. او در مریلند به دنیا آمده و در کالج جامعه شناسی  خوانده است. او مدرک کارشناسی خود را در رشته امور اجتماعی از دانشگاه مریلند اخذ کرد و در سال 1987 با همسر خود بروس استوکز که یک روزنامه نگار است، ملاقات کرد. آنها سپس در خانه ای برای قشر کم در آمد ساکن شدند. شرمن بر خلاف دیگر اغلب همکاران اش در وزارت خارجه، کار خود را با کارهای اجتماعی آغاز کرده است، نه با دیپلماسی. او نویسنده فهرست «امیلی» است که بودجه مورد نیاز برای کاندیداهای سیاسی دمکرات زن را فراهم می کرد و ستاد تبلیغاتی موفقی را نیز برای باربارا میکولسکی در سنا مدیریت کرد. او مدتی مدیر دفتر کودکان در مریلند بود.

آلبرایت در سال 1997، شرمن را به وزارت خارجه معرفی کرد و پس از سال 2001 نیز او چند سال در موسسه مشاوره ای استون بریج با آلبرایت کار کرد. در سال 2008، شرمن یکی از کاندیداهای هیلاری کلینتون برای سمت مشاور وزارت خارجه بود. کلینتون در سال 2011، شرمن را دستیار خود در امور سیاسی وزارت خارجه کرد.

البته شرمن در مذاکره با کشورهای دشمن آمریکا، چهره ناآشنایی به شمار نمی رود. او در سال های 1990 در تیم مادلین آلبرایت حضور داشت که با کره شمالی مذاکره می کرد. هرچند این مذاکرات به توافق نزدیک شد اما سرانجام  به شکست رسید.

شرمن مصمم است که اجازه ندهد دور جدید مذاکرات با ایران نیز به شکست برسد.

در دولت بوش، شرمن دولت جدید را به از سرگیری مذاکرات با کره شمالی ترغیب کرد. او معتقد بود که همچنان امکان توافق وجود دارد. اما بوش مذاکرات مستقیم را متوقف کرد و در سال 2006،  کره شمالی آزمایش هسته ای خود را انجام داد. البته بار دیگر مذاکرات در سال 2007، از سرگرفته شد که راه به جایی نبرد.

به گزارش فارن پالیسی، شرمن مصمم است که اجازه ندهد دور جدید مذاکرات با ایران نیز به شکست برسد. به گفته شرمن، واشینگتن می خواهد ایران به غنی سازی 20 درصدی پایان دهد، ذخایر اورانیوم غنی شده با خلوص متوسط را کاهش دهد، تاسیسات هسته ای خود را تحت نظارت گسترده آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار دهد و تاسیسات غنی سازی فوردو که در زیر زمین بنا شده است را مهر و موم کند.

در مقابل، ایران می خواهد تحریم های بانکداری و نفتی لغو شوند. و برای اینکه این اهداف محقق شود، توپ در زمین ایران است.

تحریریه دیپلماسی ایران ی/ 10

 

 
نوشته شده در دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:,ساعت 9:0 توسط savalan| |

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com