گزارش المانیتور از سفر نماینده ویژه امور سوریه به ایران

پیام محرمانه اخضر ابراهیمی برای تهران چه بود؟

المانیتور به نقل از منابع ایرانی ادعا می کند، ابراهیمی از جانب ایالات متحده و دیگر کشورها به تهران پیشنهاد داد که اسد تنها در دوره دولت انتقالی باقی بماند و قدرت نیز به گروه های مخالف انتقال پیدا کند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: ماه هاست که موضوع کنفرانس ژنو 2 در مورد سوریه، به نقل محفل هر پایتختی تبدیل شده که در آن سوریه یک الویت به شمار می رود و به طور حتم، تهران؛ پایتخت ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. ایران یکی از بازریگران اصلی ماجرای سوریه به شمار می رود که در یک سال و اندی گذشته در بحران به سر می برد. جمهوری اسلامی در روی پا نگاهداشتن دولت اسد، نقشی اساسی ایفا می کند ، چرا که پیامد های سقوط اسد متوجه امنیت ملی ایران نیز خواهد شد.

این در حالی است که چشم انداز هیچ گونه راه حلی وجود ندارد. درگیری و خونریزی روز به روز در سوریه شدیدتر می شود و معارضان بر این باورند که با ادامه خشونت ها، اسد از قدرت کنار می رود. اما روسیه و ایران، به عنوان متحدان کلیدی بشار اسد به راه حل سیاسی اعتقاد دارند و اخضر ابراهیمی، نماینده ویژه اتحادیه عرب و سازمان ملل در سفر هفته جاری خود به ایران در همین زمینه با مقامات تهران گفت و گو کرد. ابراهیمی با حسن روحانی، علی شمخانی و محمد جواد ظریف ملاقات کرد و با آنها در خصوص بحران سوریه و کنفرانس ژنو 2 سخن گفت.

اما پشت درهای بسته این نشست های دوجانبه ، چه گذشت؟

المانیتور در این زمینه به نقل از منابع ایرانی ادعا می کند، ابراهیمی از جانب ایالات متحده و دیگر کشورها به تهران پیشنهاد داد که اسد تنها در دوره دولت انتقالی باقی بماند و قدرت نیز به گروه های مخالف انتقال پیدا کند. این در حالی است که ایران با این پیشنهاد مخالفت کرد و گفت اسد باید بخشی از راه حل سوریه باشد و حضور یا عدم حضور بشار اسد در انتخابات آتی نیز نباید به عنوان پیش شرط این راه حل، تعیین شود.

ابراهیمی در بخش دیگری از اظهارات خود برای مقامات تهران روشن کرد که هیچ جدول زمانی قطعی برای برگزاری ژنو 2 وجود ندارد، چرا که مشکلات حل نشده بسیاری باقی است و هیچ اعتمادی از سوی گروه های شرکت کننده در این کنفرانس، به اینکه این نشست سرانجام به نتیجه ای منجر شود، وجود ندارد. نماینده ویژه اتحادیه عرب در امور سوریه همچنین از ایران خواست که دولت بشار اسد را برای تغییر رفتارش تحت فشار قرار دهد.

ایران با این پیشنهاد مخالفت کرد و گفت اسد باید بخشی از راه حل سوریه باشد

یک منبع آگاه در زمینه سفر ابراهیمی به ایران به المانیتور گفت: دیدار ابراهیمی با شمخانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و نماینده ویژه سازمان ملل به وسیله وی که نماینده ویژه رهبری در شورای عالی امنیت ملی است از دیدگاه های مقامات تهران در مورد موقعیت جاری، مطلع شد.

این منبع آگاه در ادامه افزود: تهران به ابراهیمی گفت که هیچ راه حلی نمی تواند با حضور نیروهای تندرو عملیاتی شود. از سوی دیگر ائتلاف ملی سوریه نیز با توجه به تنوع و تعدد گروه های تندرویی که در آن حضور دارند – از جمله گروه های مرتبط با القاعده – از قدرت تصمیم گیری واقعی برخوردار نیست.

همچنین مقامات تهران بر اهمیت تلاش های متحد منطقه ای برای پایان دادن به بحران سوریه تاکید کرده و خاطرنشان ساختند که بدون عزم راسخ همسایگان سوریه برای متوقف کردن انتقال سلاح و نیرو به این کشور، شانسی برای صلح وجود ندارد.

المانیتور در ادامه این گزارش می نویسد: با این حال به نظر نمی رسد گفته ها و شنیده ها بین مقامات تهران و ابراهیمی، به گشایشی در روند برگزاری کنفرانس ژنو دو یا روشن تر شدن چشم انداز راه حل سوریه، منتهی شده باشد.

به این ترتیب به نظر می رسد بار دیگر سرنوشت برگزاری این کنفرانس به دست دو قدرت موازی باشد که نمی توانند در یک نقطه مشترک به توافق برسند. از سویی بشار اسد و متحدان اش و از سوی دیگر معارضان سوری و متحدان شان. این در حالی است که با گذشت هر روز، بحران سوریه خونین تر می شود.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:28 توسط savalan| |
جهاد الخازن، سردبیر سابق الحیات:

اشتباه نکنید، عربستان با ایران سر جنگ ندارد

می‌شنوم که عربستان از ارتباطات امریکایی – ایرانی نگران شده است، من هیچ دلیلی برای این نگرانی نمی‌بینم، برای این که حکومت عربستان در پی چنین تماسی با هیچ مشکلی مواجه نخواهد شد، وقتی که ایران از دو بحران سیاست داخلی و سیاست خارجی رنج می‌برد، طبیعی است که به فکر تنش‌زدایی بیفتد و این مساله به سود عربستان خواهد بود.
 
نویسنده : 
جهاد الخازن
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: دلایل وجود بحران در روابط عربستان و امریکا معروف است، مهم ترین آن این است که ایالات متحده در قضیه فلسطینی اهمال کرد و دخالت نظامی در سوریه را رد کرد و از حکومت انتقالی در مصر انتقاد کرد، به خصوص بر سر نقش نیروهای نظامی، و همچنین در قبال سلاح های کشتار جمعی در خاورمیانه سکوت اختیار کرد.

عربستان سعودی در شورای امنیت در 17 ماه جاری میلادی صاحب یک کرسی شد اما روز بعد آن کرسی را رد کرد و شورای امنیت را به اهمال در قضیه فلسطینی و مساله سوریه و سلاح های کشتار جمعی متهم کرد.

جان کری، وزیر امور خارجه امریکا با امیر سعود الفیصل در پاریس روز دوشنبه هفته گذشته دیدار کرد و روز سه شنبه به لندن آمد تا به مذاکرات آن جا برسد، بعد از آن روز چهارشنبه به رم رفت و در آن جا نزدیک به 7 ساعت با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در خانه سفیر امریکا در ایتالیا دیدار کرد و بعد از آن روز پنج شنبه به واشنگتن بازگشت.

روز پنج شنبه عنوان اصلی پایگاه الکترونیکی نیویورک تایمز این عنوان بود: عربستان سعودی و اسرائیل از سیاست های امریکا در خاورمیانه انتقاد می کنند. ادامه خبر در صفحات داخلی آمده بود، وقتی که به این عنوان رسیدم، شوکه شدم: انتقاد از سیاست امریکا در خاورمیانه به دلیل افزایش هم پیمانان امریکا در منطقه است.

متن خبر موضوعی بود، با عنوانی کلافه کننده و گمراه کننده که در ادامه عربستان سعودی، سرزمین حرمین شریفین را با اسرائیل دشمن اعراب و مسلمانان در یک صف قرار داده بود.

حقیقت این است که این عربستان سعودی بود که خواستار پاکسازی خاورمیانه از سلاح های کشتار جمعی شد، و این بدان معنا است که قبل از آن که منظورش ایران باشد، هدفش اسرائیل بوده است، این سخنی است که هر کدام از رهبران عرب جهان در سازمان ملل نیز به آن اشاره کردند، همان طور که شیخ تمیم بن حمد، امیر قطر نیز به آن اشاره کرد و به هیچ وجه هم تمرکزی بر ایران نکرد.

حقیقت این است که عربستان نمی خواهد در کنارش از یک سو اسرائیل را ببیند و از سوی دیگر ایران هسته ای. و الا به هیچ وجه به فکر تمرکز بر ایران نیست، هر کس که حرف مرا رد می کند یک حرف رسمی از عربستانی ها از ایام ملک فیصل تا به امروز بیاورد که با این حرف متفاوت باشد.

هر عقل سلیمی منطق پاکسازی خاورمیانه از سلاح های کشتار جمعی را قبول دارد، ایالات متحده نسبت به خطوط قرمز خود در سوریه اهمال کرد، همچنین نسبت به همه راه های سیاسی موجود در این کشور، تنها بر سلاح های شیمیایی سوریه و برنامه هسته ای ایران تمرکز کرد و از خیر اسرائیل نیز گذشت، رژیم تروریستی اشغال گری که می کشد و ویران می کند و سلاح های شیمیایی دارد و قطعا هم سامانه های هسته ای در اختیار دارد.

جان کری گفت که مذاکراتش با امیر سعود الفیصل سازنده بود و شامل همه قضایای مورد اهتمام دو طرف شد، یعنی از اختلاف ها عبور کردند و اکنون می توان گفت که بر سر هیچ چیز اختلافی ندارند، من عربستان را به خوبی می شناسم بسیار بیشتر از کری و رئیس جمهورش باراک اوباما، ملک عبدالله و ولیعهد، امیر سلمان و وزیر امور خارجه اش سعود الفیصل که یک بار جورج بوش پسر را به انفصال سیاست های امریکا از خاورمیانه تهدید کرد، هنگامی که گفت سیاست ایالات متحده در خاورمیانه فقط تمرکز بر فلسطین و اسرائیل است که به سلامت در کنار هم زندگی کنند و البته همچنان هم تنها سیاست امریکا در قبال قضیه فلسطین است، به خوبی می شناسم.

حقیقت این است که عربستان نمی خواهد در کنارش از یک سو اسرائیل را ببیند و از سوی دیگر ایران هسته ای. و الا به هیچ وجه به فکر تمرکز بر ایران نیست، هر کس که حرف مرا رد می کند یک حرف رسمی از عربستانی ها از ایام ملک فیصل تا به امروز بیاورد که با این حرف متفاوت باشد.

افتراها بسیار هستند، اسرائیل و باند امریکایی اش این افترها را ترویج می کنند، گویی که عربستان هم پیمان اسرائیل شده است، در حالی که چنین چیزی حتی اگر فرایند صلح هم موفق شود، محال است، موفقیت چنین سیاستی قطعا محال است، چرا که امکان ندارد با وجود حکومت فاشیستی ای که سیاست های آپارتایدی را علیه فلسطینی ها در کشور فلسطینی دنبال می کند، بتوان به توفیقی دست یافت.

از سوی دیگر می شنوم که عربستان از ارتباطات امریکایی – ایرانی نگران شده است، من هیچ دلیلی برای این نگرانی نمی بینم، برای این که حکومت عربستان در پی چنین تماسی با هیچ مشکلی مواجه نخواهد شد، وقتی که ایران از دو بحران سیاست داخلی و سیاست خارجی رنج می برد، طبیعی است که به فکر تنش زدایی بیفتد و این مساله به سود عربستان خواهد بود. هر حرفی غیر از این خرافه ای بیش نیست.

منبع: الحیات/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:18 توسط savalan| |
با تعمیق اختلاف تلاویو - واشنگتن بر سر ایران

مذاکرات صلح هم به محاق می رود

تلاویو به روشنی می‌بیند که ایالات متحده چون از پس فشار به آن بر سر مذاکرات صلح با فلسطینیان بر نیامده، به سراغ جمهوری اسلامی ایران رفته است و می خواهد از در دوستی با آن در آید، کشوری که اسرائیل آن را دشمن حیاتی خود می‌داند.
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل پس از 7 ساعت رایزنی با جان کری، وزیر امور خارجه امریکا باز هم چیزی برای گفتن نداشت.وقتی که مذاکرات دو طرف به برنامه هسته ای ایران رسید و گفت وگوها بر این مساله مترکز شد، ناگهان مذاکرات کری و نتانیاهو به مذاکرات صلح میان فلسطینیان و اسرائیل نیز کشیده شد. پس از آن کری به نتانیاهو تعهد داد که جزئیات گفت وگوهایشان سری باقی بماند و نگذارد چیزی از صحبت ها به بیرون درز کند.

اما با این وجود اطلاعاتی که به بیرون درز کرده که البته رسانه های اسرائیلی گزارش داده اند، حاکی از آن است که وقتی حرف های دو طرف به برنامه هسته ای ایران رسیده نتانیاهو در برابر اظهارات جان کری مقاومت کرده است. و اگر نظرات متفاوت دو طرف بخواهد گسترش یابد و به مسائل دیگر کشیده شود، برخی از ناظران بر این اعتقادند که فرایند مذاکرات صلح نیز به چالش کشیده خواهد شد، مذاکراتی که از ماه ژوئیه گذشته پس از نزدیک به سه سال تعلیق تصمیم گرفته شد که مجددا از سر گرفته شوند. احتمالا در صورتی که اختلافات دو طرف بخواهد بیش از این ادامه داشته باشد این مذاکرات نیز به مخاطره خواهد افتاد.

به نظر می رسد که نتانیاهو از روند جدید مذاکرات صلح چندان خشنود نیست، به ویژه در بخشی که به متحد ایالات متحده، اسرائیل باز می گردد، تلاویو به روشنی می بیند که ایالات متحده چون از پس فشار به آن بر سر مذاکرات صلح با فلسطینیان بر نیامده، به سراغ جمهوری اسلامی ایران رفته است و می خواهد از در دوستی با آن در آید، کشوری که اسرائیل آن را دشمن حیاتی خود می داند. رهبران ایران بارها تهدید کرده اند که خواستار نابودی اسرائیل هستند.

نتانیاهو بیش از این چند سال پیش نیز هشدار داده بود که اگر از مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل نتیجه ای حاصل نشد امریکا نباید به سراغ پرونده های دیگر برود یا بخواهد این مساله را به برنامه هسته ای ایران مرتبط کند. اما روز چهارشنبه خود شخصا ارتباطی میان این دو پرونده ایجاد کرد. وی در صحفه تویتر خود نوشت: «میان فضای صلحی که ما در آن نفس می کشیم با موفقیت هایی که ایران در پرونده هایش نفس می کشد، ارتباطاتی وجود دارد.»

ما در آخر وقتی که به مرحله نهایی موضوعات می رسیم چشم در چشم هم می دوزیم و به صراحت می گوییم که باید مانع رسیدن ایران به سلاح هسته ای شویم، اما به نظر می رسد بعضی وقت ها چیزی مغایر نیز از جانب آنها شنیده می شود و آنها کار متفاوتی انجام می دهند.

هنگامی که در رم نتانیاهو در دیدار با کری با صدای بلند مجددا بر ایران تاکید کرد، گفت که «اگر این که ایران را با توانایی های هسته ای اش تنها رها کنیم، محاسبه ای اشتباه است، به توافق نرسیدن بهتر از به یک توافق بد رسیدن است.»

یوال استینیتز، وزیر امور راهبردی و روابط بین الملل اسرائیل درباره این که به نظر می رسد در مذاکرات امریکا و اسرائیل بن بستی به وجود آمده است، می گوید: «ما در آخر وقتی که به مرحله نهایی موضوعات می رسیم چشم در چشم هم می دوزیم و به صراحت می گوییم که باید مانع رسیدن ایران به سلاح هسته ای شویم، اما به نظر می رسد بعضی وقت ها چیزی مغایر نیز از جانب آنها شنیده می شود و آنها کار متفاوتی انجام می دهند.»

به غیر از اسرائیل، بسیاری دیگر نتانیاهو را مسخره می کنند که همه سیاست خارجی خود را بر برنامه هسته ای ایران متمرکز کرده و برای توجیه همه مشکلاتش نشانی برنامه هسته ای ایران را می دهد.

پروفسور آوراهام سلا، استاد روابط دیپلماتیک اسرائیل در دانشگاه هبرو در این باره می گوید: «تمرکز بیش از اندازه نتانیاهو بر ایران باعث شده تا او رفتاری هستریک نسبت به این موضوع داشته باشد.»

وی در ادامه می گوید: «این مساله یعنی توانایی هسته ای ایران یک مبحث جدی است اما می تواند شانسی برای رویکرد جدید دیپلماتیک اسرائیل نیز داشته باشد. او چه فکر می کند؟ ظرف یک هفته همه چیز پاک شود؟ همه می دانند که این پرونده چند ماه وقت می برد و وقتی که همه چیز امکان داشت به نتیجه بد برسد آن گاه است که شاید بتوان کاری کرد.»

اسرائیل می خواهد تنها قدرتی در خاورمیانه باشد که از قدرت نظامی هسته ای برخوردار است، تلاویو می خواهد که قبل از این که تحریم ها علیه ایران لغو شوند تهران به چهار شرط تن دهد: غنی سازی اورانیوم را به طور کامل متوقف کند، همه اورانیوم غنی شده خود را از خاک خود خارج کند، تاسیسات هسته ای زیرزمینی خود در قم را ببندد و فعالیت رآکتور مرتبط با فرآوری پلوتونیوم خود را نیز به حالت تعلیق در آورد.

بر اساس گزارشی که روز پنج شنبه توسط موسسه علوم و امنیت ملی ایالات متحده منتشر شد ایران غنی سازی 20 درصدی خود از اورانیوم را متوقف کرده و تنها به غنی سازی در سطح 5 درصدی ادامه می دهد. هنوز این مساله از سوی سازمان انرژی اتمی تایید نشده است اما کارشناسان بسیار امیدوارند که در نهایت بر سر برنامه هسته ای ایران بتوانند به توافقات لازم برسند.

منبع: گلوبال پست

نوشته شده در پنج شنبه 9 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:17 توسط savalan| |

تهدید از کدام طرف است:ایران یا اسرائیل؟ مقاله اکبر گنجی در الجزیره انگلیسی

چرا نیروهای افراطی ایران و اسرائیل به دشمن هولناک طرف مقابل نیاز دارند؟ برای این که مسائل واقعی منطقه و جامعه خود را در پناه این دشمن مخفی سازند. منطقه به صلح و دموکراسی و حقوق بشر نیازمند است، نه بی ثباتی، جنگ، دشمنی، نابرابری و معیارهای دوگانه. بدون امنیت و صلح، دموکراسی و حقوق بشر به حاشیه رانده خواهد شد

   
 

محمود احمدی نژاد در مدت 8 سال ریاست جمهوری با بیان سخنان غیرانسانی، احمقانه و دن کیشوت وار درباره موجودیت اسرائیل و نفی فاجعه هولناک هولوکاست، تماماً در خدمت تندورهایی چون نتانیاهو بود. نتانیاهو که بازنده انتخابات ایران شد، حسن روحانی را گرگی در لباس میش خواند و گفت که روحانی "خنده می کند و بمب اتمی می سازد". در مقاله "شاخه زیتون ایران"، براساس اسناد دولت آمریکا کاذب بودن مدعای نتانیاهو را نشان داده ایم. اما تا حدی که من می فهمم، مسأله از سوی اسرائیل نادرست مطرح شده است. واقعیت یا مسأله ی اصلی این است که دولت اسرائیل چند دهه است که :"صدها بمب اتمی ساخته و می سازد و دائماً ایران را تهدید به بمباران می کند".

واقعیت این است که نتانیاهو و دولت او دروغ می‌گویند و مدعیات آنها در مورد مساله نادرست است. حقیقت این است که اسرائیل دارای یک زراد خانه بزرگ هسته‌ای است، و دائماً ایران را تهدید می‌کند. واقعیت این است که نتانیاهو سعی‌ می‌کند که با مطرح کردن دائم "خطر" ایران، مسائل مهم دیگر را- از جمله اشغال سرزمین‌های فلسطینی‌ها و ندادن حق شهروندی به مردم فلسطین- به فراموشی بسپارد. واقعیتی که در اثر این تأکید زیاد بر "خطر" ایران کمتر به آن توجه شده این است که اسرائیل دارای صد‌ها کلاهک هسته‌ای بوده که با آنها ایران را دائماً تهدید می‌کند.

بمب اتمی ای که اسرائیل برای ایران ساخت

بمب اتمی ایران ساخته تبلیغات اسرائیل است. نتانیاهو و شیمون پرز از سال 1992 تاکنون دائما این مدعا را تکرار کرده اند که ظرف چند سال آینده بمب اتمی ایران ساخته خواهد شد. به عنوان مثال به دو نمونه زیر بنگرید:

1992: بنیامین نتانیاهو عضو پارلمان اسرائیل پیش بینی می کند که ایران 3 تا 5 سال با بمب هسته ای فاصله دارد.

1992: شیمون پرز وزیر خارجه اسرائیل به تلویزیون فرانسه می گوید ایران تا سال 1999 به کلاهک هسته ای دست خواهد یافت.

با گذشت 21 سال از آن مدعیات، نتانیاهو مدعای خود را به این تقلیل داده که اگر ایران به 250 کیلوگرم اورانیوم غنی شده دست یابد، تأسیسات هسته ای ایران را بمباران خواهد کرد.

این در حالی است که اسرائیل دارای 300- 200 بمب اتمی بوده و عضو NPT نیست. شیمون پرز پدر اتمی سازی اسرائیل است که با همکاری فرانسه کشورش را هسته ای ساخت و مطابق اسنادی که اخیراً فارن پالیسی منتشر کرد، حدود 50 سال پیش کاملاً مخفیانه با کمک آرژانتین هزاران کیلو "کیک زرد" تهیه کرد. اسرائیل همچنان و بدون نظارت آژانس بین المللی انرژی هسته ای در حال ساختن ده ها بمب اتمی دیگر است.

اما ایران عضو NPT و تحت نظارت کامل آن قرار دارد. مطابق NPT کشورهای عضو از حق غنی سازی اورانیوم به منظور استفاده صلح آمیز برخوردارند.

ترغیب آمریکا به حمله نظامی به ایران

حداقل در طول 10 سال گذشته اسرائیل کوشیده است تا آمریکا را وادار به حمله نظامی به ایران کند. آریل شارون در در 5 نوامبر 2003 در مصاحبه ی با تایمز لندن که جنجال آفرین بود، کوشید تا دولت آمریکا را به حمله ی نظامی به ایران وادار سازد. در این مصاحبه ایران را "مرکز ترور جهانی" قلمداد کرد که به دنبال سلاح های هسته ای است. سپس فرمان را صادر کرد که دولت بوش می بایست در "فردای پس از" تجاوز به عراق و اشغال آن کشور، با خشونت با ایران رویارو می شد.

در آوریل 2003، سفیر اسرائیل در آمریکا گفت که اینک نوبت تغییر رژیم در ایران فرا رسیده است. با سرنگونی صدام کار آمریکا پایان نیافته است، بلکه این دولت: "باید به کار خود ادامه می داد. ما هنوز با خطرات بزرگی با همان اهمیت از جانب سوریه و از جانب ایران روبه رو هستیم".

تهدید دائمی حمله نظامی به ایران

دیگر دولتمردان اسرائیل نیز در همین سال بارها از حمله یکجانبه به تأسیسات هسته ای ایران سخن گفتند. شائول موفاز- وزیر دفاع اسرائیل- گفت که "تحت هیچ شرایطی اسرائیل سلاح هسته‌ای در ایران را تحمل نخواهد کرد".

سیمون هرش در ژانویه 2005 گزارش داد که پنتاگون به رهبری دوگلاس فایت- معاون دونالد رامسفلد- با اسرائیلی‌ها در حال طراحی نقشه ی جامعه‌ای برای حمله به تأسیسات هسته‌ای و شیمیایی ایران هستند.

آریل شارون- نخست وزیر وقت اسرائیل- در آوریل 2005 گفت: "اسرائیل، و نه‌ فقط اسرائیل، سلاح هسته‌ای در ایران را تحمل نخواهد کرد. ما توانایی آن را داریم که با این مساله مواجه بشویم، و در حال تدارک برای چنین شرایطی هستیم". همچنین گزارش شد که شارون به نیروهای مسلّح اسرائیل دستور داده که برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران در ماه مارس 2006 آماده شوند.

در همان ماه وقتی‌ از ژنرال دن هلوتز- فرمانده نیروهای مسلّح اسرائیل- پرسیده شد، اسرائیل چه مسافتی را حاضر است در جنگ با ایران طی‌ کند؟ پاسخ گفت: "دو هزار کیلومتر"، یعنی‌ تا تهران.

شیمون پرز- معاون وقت نخست وزیر- در ماه مه 2006،در پاسخ یکی از سخنان نابخردانه احمدی نژاد، گفت: "ایران باید بخاطر داشته باشد که این کشور را هم می شود از نقشهٔ جهان حذف کرد". این سخن معنایی جز بمباران اتمی ایران نداشت. سپس ژنرال هلوتز گفت: تأسیسات هسته‌ای ایران را می شود نابود کرد.

اسرائیل در جولای 2008 یک مانور وسیع نظامی- هوایی انجام داد که مقامات آمریکایی آن را آمادگی اسرائیل برای حمله به ایران، و اعلام هشدار به آمریکا، اروپا و ایران به شمار آوردند.

به گزارش نیو یورک تایمز ژانویه 2009، اهود المرت- نخست وزیر وقت اسرائیل- از پرزیدنت بوش در سال 2008 تقاضای کمک - به خصوص دریافت بمب هائی که بتواند تأسیسات زیر زمینی‌ را ویران کند- برای حمله به ایران را می کند.

ایهود باراک- وزیر دفاع وقت اسرائیل- در جولای 2009 در یک کنفرانس مطبوعاتی به همراه رابرت گیتس- وزیر دفاع آمریکا- می گوید: حمله به تأسیسات هسته‌ای یک انتخاب برای حل مساله است. سپس می افزاید: "ما باور داریم که هیچ انتخابی نباید روی میز نباشد. این سیاست ما است و ما درباره آن جدی هستیم". در واقع گوشزد می کرد که همین سیاست می بایست سیاست آمریکا هم باشد.

نتانیاهو و باراک قصد داشتند تا در سال 2010 ایران را بمباران کنند، اما مخالفان داخلی- خصوصاً در نیروهای مسلح و اطلاعاتی- مانع تجاوز آنان گردیدند.
نتانیاهو در نوامبر 2012 مجدداً ایران را تهدید به حمله نظامی- حتی بدون همراهی آمریکا- کرد.

موشه یعلمون- وزیر دفاع اسرائیل- در 19 ژوئن 2013 گفت که دولت های غربی "باید ایران را به زور وادار کنند که یا بقا خود را انتخاب کند و یا بمب اتمی را".

ایهود باراک- نخست وزیر و وزیر دفاع سابق اسرائیل- در مصاحبه با فرید زکریا در CNN به پرسش زکریا درباره تهدید دائمی بمباران ایران پاسخ گفت و این سیاست واحد را مورد تأیید مجدد قرار داد. او عملکرد حسن روحانی در دوران 2005- 2003 را معلول ترس از تهاجم نظامی آمریکا به ایران- پس از حمله به افغانستان و عراق- قلمداد کرد و از این مقدمه نتیجه گرفت که تنها تهدید به استفاده به زور در رابطه با ایران پاسخگوست:"باید به ایرانی ها در پشت درهای بسته یا به آشکار فهمانده شود که گزینه نظامی جدی است و اگر آنها بخواهند از خط قرمز رد شوند ، با گزینه نظامی جلوی این اقدام گرفته می شود".

بعد هم می افزاید که اگر ایران از خط قرمز اسرائیل- یعنی 250 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20 درصدی- عبور کند، ما کار خودمان را انجام خواهیم داد:"وقتی ما می گوییم مصمم به جلوگیری از اتمی شدن ایران هستیم ،می دانیم چه می گوییم".

خطر ایران برای اسرائیل؟

اما واقعیت این است که هیچ خطری از سوی ایران اسرائیل را تهدید نمی کند. چرا؟

الف- مطابق قراردادی که میان دولت اسرائیل و دولت آمریکا امضا گردیده و به قانون تبدیل شده است، دولت آمریکا متعهد گردیده که برتری نظامی کیفی اسرائیل بر کل منطقه ی خاورمیانه را همیشه تضمین کند. دولت آمریکا به تعهد خود عمل کرده و اسرائیل دارای برتری نظامی بر کل کشورهای منطقه است.

ب- ایران حتی اگر بخواهد، فاقد توانایی صدمه وارد آوردن بر اسرائیل است. به گزارش اورشلیم پست 28 اپریل 2013 از جلسه ی این روزنامه در نیویورک، ایهود المرت- نخست وزیر پیشین اسرائیل- به مدعیات کاذب نتانیاهو درباره پرونده هسته ای ایران پرداخت و گفت:

"من فکر می کنم که ما سال هاست که ظرفیت ایران برای اتمی شدن را بزرگ نمایی کرده ایم. ایران به این قدرت دست نیافته است. این امر نه تنها به دلیل شکست های خودشان است، بلکه شاید کسی در این شکست یاری شان کرده است".

آنتونی کوردزمن در گزارشی که از سوی مرکز مطالعات راهبردی واشينگتن CSIS انتشار یافته و روزنامه تایمز اسرائیل در 26 آپریل 2013 آن را منتشر کرده اند، می نویسد: اين اسرائيل نيست که از سوی جمهوری اسلامی ايران مورد تهديد است. اتفاقا اين ايران است که از ناحيه موشک های پرقدرت و بمب های هيدروژنی که در دست اسرائيل است، مورد "خطر حياتی" قرار دارد و اسرائيل به توانی رسيده که می تواند با حمله به شهرهای پرجمعيت ايران باعث نابودی حتی ميليون ها انسان "و انقراض بخش بزرگی از کشور ايران" شود. اسرائیل برای آماده سازی زمينه دورانی که ايران، هسته ای می شود، برد موشک های خود را بلندتر کرده و آنها پرقدرت تر ساخته و بدين ترتيب مراکز مهم جمعيتی شهرهای بزرگ ايران از ناحيه اين موشک های اسرائيلی در معرض تهديد واقعی هستند. تنها سخن از موشک های دورپرواز نيست، که اين موشک ها به کلاهک های اتمی هيدورژنی که پرقدرت تر از کلاهک های تا کنون شناخته شده اتمی هستند، مجهز هستند. بمب های هيدروژنی اسرائيل هر يک تا صد برابر بمب های اتمی که تا کنون جهان شناخته است، قدرت دارد.

پ- دولت اسرائیل از طریق فشار لابی خود، مصوبه ای را در سنای آمریکا با رأی مثبت 99 تن از 100 به تصویب رساند که در صورت حمله ی اسرائیل به ایران دولت آمریکا نیز باید به کمک آن کشور بشتابد:

"تأکيد می ورزد که اگر دولت اسرائيل ناگزير شود در مقام دفاع مشروع از خود در مقابله ی با برنامه ی تسليحات هسته ای ايران دست به اقدام نظامی بزند، دولت ايالات متحده در کنار اسرائيل خواهد ایستاد و مطابق قوانين ايالات متحده و مسئولیت کنگره که برآمده از قانون اساسی است اجازه استفاده از قوای نظامی، و حمايت های دیپلماتيک، نظامی و اقتصادی برای دولت اسرائيل را در دفاع از سرزمين، مردم و حق وجود خود فراهم خواهد ساخت".

با توجه به این شواهد،ایرانی که در 150 گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده- برخلاف اسرائیل- هیچ خطری برای اسرائیل به شمار نمی رود. با این همه، ژنرال های اسرائیلی از نرم شدن موضع آمریکا برای حمله اسرائیل به ایران سخن می گویند.

ژنرال ذخیره عاموس یادلین- رییس قبلی سازمان اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل و رئیس فعلی مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل- دائماً این سخن را تکرار کرده و در نیویورک تایمز 10 آگوست 2013 نوشته که ایران نه تنها باید غنی سازی اورانیوم با غنای 20 درصد را متوقف ساز، بلکه باید راکتور آب سنگین اتمی اراک را نیز مهر و موم کند، چرا که ایران از طریق غنی سازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم به دنبال ساخت بمب اتمی است.

یادلین 10 روز قبل از آن به رادیوی ارتش اسرائیل گفته بود: سیاست اوباما در مورد حمله نظامی یک‌جانبه اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران، به سود اسرائیل "تغییر" کرده است. در سال 2012 حمله اسرائیل به ایران خط قرمز آمریکا بود، اما "این لحنی که من به تازگی از واشینگتن می‌شنوم، می‌گوید اگر شما می‌خواهید حمله کنید آمریکا به ارزیابی اطلاعاتی شما اعتماد دارد". چراغ آمریکا هنوز کاملاً "سبز" نشده، ولی می توان آن را "چراغ زرد" به شمار آورد.

دانیل گرینفیلد در "فرانت پیج" در 10 اوت، با استناد به سخنان یادلین در رادیوی ارتش اسرائیل،از نوعی معامله پنهانی میان آمریکا و اسرائیل سخن گفته بود. بر این مبنا،در صورت بازگشت اسرائیل به مذاکرات صلح با فلسطینی ها،آمریکا همچون گذشته با حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران مخالفت نخواهد کرد.

جان بولتون- نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل- در 29 جولای 2013 گفته است که هدف نتانیاهو از آزادی 104 زندانی فلسطینی و مذاکرات صلح بی نتیجه این است که به اوباما بگوید من کارهایی که تو در این زمینه از من خواستی انجام دادم، اینک من نیازمند تو هستم که در مسأله ی ایران تو در کنار من[برای حمله ی به ایران] باشی.

پنهان سازی آپارتاید در پنهان ایران هراسی

بدین ترتیب، واقعیت ها به قرار زیر است:

الف- اسرائیل دارای صدها بمب اتمی بوده و ایران را مجاز به غنی سازی اورانیوم تحت کنترل آژانس و در چارچوب NPT نمی داند. ژنرال بنی گنز- رئیس ستاد ارتش اسرائیل- گفته است که به عقیده او ایران سلاح هسته‌ای نمی سازد، چرا که رهبران ایران انسان‌های منطقی‌ هستند.

ب- اگر چه مقامات ایران نابخردانه و دن کیشوت وار از نابودی اسرائیل سخن گفته اند، اما طرح خامنه ای برای نابودی اسرائیل،برگزاری رفراندم با شرکت کلیه فلسطینیان ساکن و آواره و یهودیان است. به گفته او، بدین ترتیب چون فلسطینیان دارای اکثریت هستند، مانند افریقای جنوبی قدرت را به دست خواهند گرفت. اما تهدیدهای اسرائیل، تهدید به بمباران ایران- حداقل تأسیسات هسته ای ایران- است.

پ- دولت اسرائیل با دامن زدن به "ایران هراسی" و تهدید دائمی به بمباران ایران توانسته است تحریم های اقتصادی فلج کننده ای را علیه ایران به تصویب برساند. با این همه، آویگدور لیبرمن- وزیر امور خارجه وقت اسرائیل- گفته بود: بهترین اقدامی که می تواند جمهوری اسلامی ایران را وادار کند که به طور جدی بنشیند و به حرف گوش بدهد برقراری یک رشته "تحریم های فلج کننده" است. وی افزود که منظور از "تحریم های فلج کننده"، تحریم هایی است که بانک مرکزی و صنایع نفت و گاز ایران را هدف قرار دهد.موشه یعلون- وزیر امور استراتژیک اسرائیل- در اول دسامبر گفت: "می‌توان اقتصاد ایران را فلج کرد". او سپس می افزاید: اگر رژیم ایران خود را در بن‌بست اقتصادی بیابد، مجبور می‌ شود میان تداوم برنامه هسته‌ای خود یا بقا یک راه را در پیش بگیرد. همه اینها انجام شده و از این مراحل هم عبور کرده اند.

آخرین مرحله تلاش بیست ساله نتانیاهو برای قلمداد کردن ایران به عنوان یک خطر عمده جهانی‌، در نطق او در مجمع عمومی‌ سازمان ملل در ۱ اکتبر به نمایش درآمد. او فقط ۲۱۴ کلمه، کمتر از ۷ درصد کلّ نطق خود، را به موضوع اصلی‌، یعنی‌ کشمکش بین اسرائیل و فلسطینیان اختصاص داد، و در همان ۲۱۴ کلمه دو شرط برای صلح با فلسطینیان اعلام کرد: اولا، آنها باید اسرائیل را به عنوان یک کشور یهودی به رسمیت بشناسند، که معنی‌ آن این است که ۲۵ درصد جمعیت اسرائیل که اعراب فلسطینی هستند شهروند درجه دوم خواهند بود، و ثانیا کشور فلسطینی باید غیر مسلح باشد. نتانیاهو هیچ چیزی در مورد شهرک‌های غیر قانونی‌، مرز اسرائیل با کشور فلسطین، و آواره‌ها و پناهندگان فلسطینی نگفت.

تمامی نطق نتانیاهو به این اختصاص یافت که مسائل را به صورت یک داستان چهار هزار ساله عرضه کند و آن را به جنگ‌های میان پادشاهان، پیامبران، امپراطوری‌های عهد باستان، و فاجعهٔ‌های تاریخی‌ متصل کند. بالا بردن سطح مساله ای که در مورد آب، زمین، و دیگر منابع می باشد، به سطح خداوند و پیامبران بهترین راه برای تبدیل یک مساله ۴۶ ساله اشغال سرزمین‌ها و مجازات جمعی‌ مردم فلسطین به یک افسانه است، که در عین حال، یافتن یک راه حل برای آن را غیر ممکن می سازد. رویکرد اسرائیل برای بزرگ کردن خطر غیر واقعی‌ ایران ناشی از این امر است.

ت- نتانیاهو در نطق اخیر خود در مجمع عمومی سازمان ملل مجدداً ایران را تهدید به حمله نظامی یک جانبه کرد. او در سخنرانی ها و مصاحبه های خود در نیویورک بارها اعلام کرد که ایران به دنبال نابودی اسرائیل از طریق بازتولید هولوکاستی دیگر است. برای این که تجاوز نظامی به ایران را به اصطلاح توجیه کند، دائما رژیم ایران را همانند رژیم نازی ها قلمداد می کند(برای نمونه به لینک های 1 و 2 و 3 و4 و 5 و 6 و 7 بنگرید). دروغ دیگر او این بود که گفت: "من فکر می‌کنم اگر مردم ایران آزاد بودند، شلوار جین می پوشیدند، به موسیقی غربی گوش می‌دادند". در صورتی که لباس ها و موسیقی های غربی در میان نسل جوان ایران بسیار گسترده است. اهریمنی ساختن ایران توسط او، مهمترین رکن آماده کردن فضای عمومی بمباران ایران است.

وقتی مردم ایران دائماً در ترس و نگرانی حمله نظامی اسرائیل به ایران به سر برند، چه حالی خواهند داشت؟ حتی اگر بمباران ایران محدود به تأسیسات هسته ای باشد، تلفات انسانی ناشی از تشعشعات هسته ای چقدر خواهد بود؟ بر اساس پژوهش عبدالله توکان و آنتونی کردزمن که مهمترین مطالعه تبعات حمله ی نظامی اسرائیل به ایران است، حمله ی به مراکز اتمی ایران از قبیل نیروگاه بوشهر می تواند تا "صدها هزار" کشته و هزاران هزار بیمار سرطانی بر جای گذارد. حمله به مراکز غنی سازی ایران هم همان نوع عناصر رادیو اکتیو را در فضا و منابع آب و غذای انسان و دام رها می کند که حمله به یک نیروگاه هسته ای. بر اساس مطالعه دن پلش (مدیر مرکز مطالعات بین المللی و دیپلوماسی در دانشگاه SOAS) و مارتین بوچ حمله با سلاح های اتمی تاکتیکی به یازده مرکز تاسیسات هسته ای و شیمیایی و بیولوژیکی ایران بیش از 2 میلیون نفر کشته بر جای خواهد گذاشت.

در عین حال روشن است که جمهوری اسلامی به حمله اسرائیل واکنش نشان خواهد داد و جنگ نه تنها گسترش خواهد یافت بلکه پای دیگران را هم به آن باز خواهد کرد.

از خود می پرسم: چرا نیروهای افراطی ایران و اسرائیل به دشمن هولناک طرف مقابل نیاز دارند؟ برای این که مسائل واقعی منطقه و جامعه خود را در پناه این دشمن مخفی سازند. منطقه به صلح و دموکراسی و حقوق بشر نیازمند است، نه بی ثباتی، جنگ، دشمنی، نابرابری و معیارهای دوگانه. بدون امنیت و صلح، دموکراسی و حقوق بشر به حاشیه رانده خواهد شد.v

نوشته شده در دو شنبه 6 آبان 1392برچسب:,ساعت 15:32 توسط savalan| |
دوستان دیروز که امریکا را خائن امروز می‌دانند

ترس اعراب از احیای ژاندارم خلیج فارس

بسیاری از اعراب در حال حاضر این گونه برداشت می کنند که اکنون زمان آن است که اعراب از امریکا مستقل شوند و به قدرت درونی خود اعتماد کنند و این بدان معنا است که باید به فکر تقویت توانایی های مستقل دفاعی خود از منابع دیگر باشند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: هفته گذشته فردریک ویری، یکی از تحلیلگران برجسته در برنامه "کارنگی برای خاورمیانه" شرکت کرد و از فغانی که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی از نزدیکی امریکا و ایران سر داده اند، سخن گفت. به گفته ویری نزدیکی امریکا به ایران سومین ضربه به دیپلماسی عربستان ظرف هفته های اخیر محسوب می شود. اولین آن زمانی بود که اوباما از حمله نظامی به حکومت اسد منصرف شد، آن هم بعد از آن که هم پیمانانش مقدمات این حمله را فراهم کرده بودند، ضربه دوم خودداری کاخ سفید به ریاست اوباما از همراهی با توافق کشورهای حوزه خلیج فارس برای حمایت از انقلاب علیه مرسی بود. امریکا در این مرحله به حمایت از اخوان المسلمین برخواست، اخوان المسلمینی که عربستان می خواهد هیچ تاثیری بر مخالفانش در داخل نگذارد و برای همین به برخورد شدید با آن برخواسته است. و سومین ضربه نزدیکی امریکا به ایران که اعراب معتقدند به بهای دوری از آنها رقم خواهد خورد. برای همین ریاض و هم پیمانان عربش در منطقه احساس می کنند که اکنون در مورد قضایای مختلف خاورمیانه مورد بی مهری قرار گرفته اند و پایتخت های عربی حوزه خلیج فارس احساس می کنند که قصد دارند آنها را در انزوا قرار دهند و موفقیت هایشان را به سخره بگیرند.

همه این تحولات سبب شده است تا اعتماد ریاض به ایالات متحده کاهش یابد و این مساله در نهایت باعث شود تا عربستان از سیاست های نرمی که قبلا دنبال می کرده فاصله بگیرد و بیشتر به سمت قدرت نظامی مستقیم (حمایت از گروه های شبه نظامی در مناطق مورد نزاع مثل سوریه) متمایل شود. اما مساله ای که در این میان برای عربستان وجود دارد این است که بسیاری از هم پیمانانش چندان از سیاست های هم سو با غرب فاصله نگرفته اند، این مساله سبب شده است که برای بسیاری این پرسش به وجود آید که آیا این مساله باعث خواهد شد تا عربستان خود نیز به فکر نزدیکی به ایران بیفتد.

مساله ای که عربستان با ایران دارد بیشتر مساله داخلی است، به گونه ای که نه تنها عربستان بلکه همه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس احساس می کنند که وجود مخالفان داخلی نتیجه تاثیر خارجی است والا هیچ مخالفی در داخل کشورهایشان ندارند.

اکنون اعراب خلیج فارس احساس می کنند که امریکا هم پیمانانش را درگیر سوریه کرد، و آن چنان آنها را در آن جا غرق کرد که آنها همه پل ها را با دشمنانشان خراب کردند، آن گاه در لحظه آخر آنها را فریب داد و تنها رها کرد و به هیچ کدام از وعده هایش عمل نکرد.

روشن است که سیاست های تندروانه ای که کشورهای عربستان و امارات متحده عربی و بحرین در سرکوب حرکت های اصلاح طلبانه در داخل پیش گرفته اند باعث شد تا فضای حاکم بر این کشورها بیش از پیش متشنج شود.

نیاز به بررسی بسیار نیست تا برایمان ثابت شود تا چه اندازه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از تحولات اخیر در سوریه، ایران و همچنین وضعیت فعلی مصر ناخرسندند. همچنین منظومه دیپلماتیک – رسانه ای کشورهای عربی این حوزه نیز از حد وقار و شان رسانه ای شان تا اندازه بسیاری فاصله گرفته اند و این خود نشان می دهد که تا چه اندازه بی اعتمادی به امریکا افزایش یافته است.

اکنون اعراب خلیج فارس احساس می کنند که امریکا هم پیمانانش را درگیر سوریه کرد، و آن چنان آنها را در آن جا غرق کرد که آنها همه پل ها را با دشمنانشان خراب کردند، آن گاه در لحظه آخر آنها را فریب داد و تنها رها کرد و به هیچ کدام از وعده هایش عمل نکرد. در این میان آن چه باعث می شود تا نگرانی اعراب بیش از پیش افزایش یابد این است که امریکا آن قدر به ایران نزدیک شود تا دوباره دوره ژاندارم خلیج فارس احیا شود. زمانی که ایران حرف اول و آخر را در منطقه می زد و آنها جرات حرف زدن در برابر قدرت ایران را نداشتند و همه تحرکاتشان زیر نظر ایران صورت می گرفت.

درباره مصر، تحلیلگران می گویند که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نسبت به تمایل امریکا به سمت اسلام گرایان به حساب هم پیمانان "سکولار" و ارتش مصر شوکه شدند. مساله ای که سبب شد تا خشم و لعنت آنها به امریکا فزونی بگیرد و بگویند که امریکا نه تنها هم پیمانانش را تنها رها می کند و در برابر آنها شرمنده می شود و خجالت زده می ماند بلکه به آنها خیانت هم می کند. این دقیقا تحلیلی است که بسیاری از روزنامه های عربی حوزه خلیج فارس منتشر کرده اند و مواضع امریکا را خیانت – و شاید حتی خیانت های بسیار امریکا – برای ایجاد بی ثباتی در مصر و بحرین توصیف کرده اند. امریکا به اعتقاد آنها نه تنها دوستی بی تفاوت بلکه دشمنی غدار است. بسیاری از اعراب در حال حاضر این گونه برداشت می کنند که اکنون زمان آن است که اعراب از امریکا مستقل شوند و به قدرت درونی خود اعتماد کنند و این بدان معنا است که باید به فکر تقویت توانایی های مستقل دفاعی خود از منابع دیگر باشند.


منبع: القدس العربی/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
 
 

 

نوشته شده در جمعه 3 آبان 1392برچسب:,ساعت 11:14 توسط savalan| |
احتمال موافقت با غنی سازی بیش از 5 درصد در ایران

کری به نتانیاهو دلداری می دهد

در حالی که مقامات خزانه داری و وزارت خارجه آمریکا ، عازم کشورهای اروپایی شده اند تا در مورد مساله هسته ای ایران و مذاکرات پیش رو در ژنو، رایزنی کنند، جان کری در صدد است تا اسرائیل و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را که به شدت نگران مصالحه با ایران هستند، آرام کند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: در حالی که مقامات خزانه داری و وزارت خارجه آمریکا ، عازم کشورهای اروپایی شده اند تا در مورد مساله هسته ای ایران و مذاکرات پیش رو در ژنو، رایزنی کنند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا در صدد است تا اسرائیل و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را که به شدت نگران مصالحه با ایران هستند، آرام کند.

پس از پایان مذاکرات ایران و گروه 1+5، در ژنو، رسانه ها گزارش هایی را در مورد اختلاف کاخ سفید و تل آویو در مورد توافق هسته ای با ایران خبر دادند. در این بین اخباری در مورد لغو تحریم های ایران و آزادسازی اموال مسدود شده جمهوری اسلامی منتشر شد، که بیش از همه اسرائیل را نگران کرد. هرچند که مقامات خزانه داری آمریکا می گویند هنوز زمان لغو تحریم ها فرانرسیده و مقامات تهران نیز می گویند هنوز پیشنهادی از آمریکا در مورد لغو تحریم ها دریافت نکرده اند و اخبار منتشر شده، گمانه زنی های رسانه ای است.

به گزارش رویترز، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل  قصد دارد از سفر به رم که فردا (چهارشنبه) انجام می شود، برای کاهش خوش بینی های پدید آمده در خصوص مذاکرات هسته ای با ایران استفاده کند. او همچنان ادعا می کند، ایران از طریق نزدیک نگاهداشتن روابط خود با بشار اسد در سوریه، درصدد تقویت موضع استراتژیک منطقه ای خود است. این در شرایطی است که اغلب کارشناسان بر این باورند با تحولات اخیری که در ایران پدید آمده و مانورهای دیپلماتیک انجام شده، این اسرائیل است که تنها مانده و موضع گیری های تنداش نیز خریداری ندارد.

نتانیاهو، معروف به بی بی روز چهارشنبه با جان کری، وزیر خارجه آمریکا در رم ملاقات می کند و احتمالا از او می خواهد در مورد لغو تحریم های ایران اقدام نکند. چرا که پس از نشست ژنو در هفته گذشته، گمانه زنی ها در مورد لغو تحریم های ایران افزایش یافته است.

این خبرگزاری انگلیسی در ادامه می نویسد، هدف نتانیاهو از ملاقات با کری این است که دریابد وزیر خارجه آمریکا تا چه اندازه برای لغو تحریم های ایران آمادگی دارد. پیش از این نیز بسیاری از تحلیلگران پیش بینی کرده بودند که اصلی ترین مانع در راه توافق هسته ای با ایران، مانع تراشی اسرائیل، کشورهای عربی و کنگره آمریکاست . همچنین تندروها در ایران و آمریکا نیز می توانند مذاکرات هسته ای را به شکست برسانند.

این در حالی است که عربستان سعودی، دیگر متحد آمریکا در خاورمیانه نیز به شدت در مورد هرگونه توافقی بین واشینگتن و تهران نگران است. اما تل آویو به طور علنی تری علیه توافق با ایران موضع گیری می کند. نتانیاهو و همفکران اش با به راه انداختن تبلیغات ضد ایرانی قصد دارند تا زمانی که برنامه های هسته ای تهران به طور کامل متوقف نشده، از توافق هسته ای ایران و گروه 1+5، جلوگیری کنند.

تهران و قدرت های جهانی می توانند بر سر ادامه غنی سازی بیش از 5 درصد در ایران به توافق برسند.

ایران در نشست ژنو طرحی سه مرحله ای ارایه داد که در صورت تحقق آن، امکان خروج از بن بست هسته ای وجود دارد. نتانیاهو، روز یکشنبه در گفت و گو با ان بی سی مدعی شد: کشورهای زیادی هستند که تنها به دنبال یک روزنه کوچک اند تا خود را از نظام اعلام تحرمی ها علیه ایران رها کنند.

البته او نامی از یک کشور خاص نبرد اما خاطرنشان کرد که در ملاقات با کری، تمرکز بر مساله ایران است. این در حالی است که یکی از مقامات همراه کری که در تور اروپا حضور دارد، هرگونه اختلاف نظر بین واشینگتن و تل آویو را تکذیب کرده و می گوید در نشست ژنو برای لغو تحریم های ایران تصمیم گیری نشده است. به گفته وی ایران باید اقدامات اعتمادساز و شفاف انجام دهد تا آمریکا نیز گام بردارد.

این در حالی است که کری روز دوشنبه با یک مقام سعودی نیز در مورد ایران، سوریه و مصر گفت و گو کرد. با این حال نتانیاهو ادعا می کند که غرب باید در مورد همراهی با ایران دقت کند، چرا که به این وسیله نفوذ ایران در منطقه پررنگ تر می شود.

در این بین مذاکره کننده ارشد هسته ای روسیه نیز خاطرنشان کرده است که تهران و قدرت های جهانی می توانند بر سر ادامه غنی سازی بیش از 5 درصد در ایران به توافق برسند. سرگئی ریابکوف، در یک گفت و گوی تلفنی با رویترز، تصریح کرد: در جایی که اعتماد وجود ندارد، باید در مورد آنچه که بیشترین نگرانی را پدید آورده، هماهنگ شویم. از سوی دیگر باتوجه به توسعه هسته ای ایران، بحث غنی سازی بیش از 5 درصد همواره در گروه 1+5، مطرح بوده است. به گفته ریابکوف، ایران خوستار لغو تحریم هاست و اگر پیشرفتی در مذاکرات حاصل شود، دلیلی برای خودداری از لغو تحرمی ها وجود ندارد.

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:19 توسط savalan| |
چرا واشنگتن با کابل به تفاهم نمی رسد؟

توافقنامه ای برای تداوم جنگ در افغانستان

وحید مژده، کارشناس مسائل افغانستان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی با اشاره به آخرین تحولات در مورد توافقنامه امنیتی میان آمریکا و افغانستان معتقد است امضای این توافق نامه، تداوم انگیزه جنگ را در آینده و برای سالهای طولانی تضمین خواهد کرد و صلح و امنیت برای افغانها همچنان بعنوان یک رویای غیرقابل دسترس باقی خواهد ماند.
 
 
 
گفتگو از : 
وحید عابدینی
 
 

دیپلماسی ایرانی: افغانستان و آینده این کشور این روزها بیش از گذشته مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است. ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری افغانستان صورت گرفته است و این کشور خود را برای انتخابات آماده می کند. از سوی دیگر آمریکا طبق وعده اوباما قرار است تا سال 2014 نیروهای خود را افغانستان خارج کند. همین مسائل است که سفر غیرمنتظره جان کری، وزیر خارجه امریکا را به حضور آمریکا در افغانستان و انعقاد پیمان استراتژیک میان آمریکا و افغانستان مربوط می کند و رسانه ها به این موضوع حساس می شوند. در مورد آخرین تحولات مربوط به پیمان استراتژیک و موارد اختلاف بین آمریکا و افغانستان و تاثیر آن بر فضای سیاسی و امنیتی افغانستان با وحید مژده، کارشناس مسائل افغانستان گفتگو کرده ایم که در زیر می خوانید:

آخرین وضعیت تفاهم نامه امنیتی میان آمریکا و افغانستان چیست؟

بعد از ماهها بحث و جدل های سخت و توانفرسا میان سفیر افغانستان در امریکا از یکطرف و مسوولین دفتر نمایندگی خاص امریکا برای افغانستان از جانب دیگر، سرانجام بخشی از مسایل تکنیکی تفاهم نامه امنیتی میان افغانستان و امریکا روی کاغذ آمد اما از آنجائی که بخشی از مواد این توافقنامه میان دو جانب به دلیل معیارهای متفاوت در تعبیر و تعریف یک سلسله مفاهیم کلیدی با بن بست مواجه گردید که تصمیم در مورد آن در توان نمایندگان دو طرف نبود، برای تصمیم گیری در چنین موارد حساس، موضوع به کمیسیون بلند پایه تر سپرده شد.

موضع دولت افغانستان در مورد این تفاهم نامه چیست؟ چه مواردی به اختلاف آمریکا و افغانستان منجر شده است؟

رئیس جمهور کرزی از قبل گفته بود که امریکا قصد خروج از افغانستان را ندارد و این کشور برای حضور در افغانستان خواهان 9 پایگاه نظامی در افغانستان می باشد. کرزی تلویحا به ناتوانی افغانستان در رد این خواست امریکا اشاره کرد اما گفت که سعی خواهد کرد تا به توافقی با امریکا دست یابد که در آن به ادبیات آقای کرزی «نه سیخ بسوزد و نه کباب». وی گفت که این تفاهم نامه نباید حاکمیت ملی افغانستان را زیر سوال ببرد. در مورد دیگری وی به این مسئله اشاره کرد که در این تفاهم نامه روی دو مسئله با جانب امریکا اختلاف دارد:

1-   موضوع تعریف از تجاوز.

2-   مسئله دست باز نیروهای خارجی در عملیات نظامی در افغانستان.

مقامات آمریکا اصرار دارند که این تفاهم نامه باید تا پایان اکتبر به امضاء برسد. دلیل این اصرار و عجله چیست؟

امریکائی ها تلاش داشتند تا این تفاهم نامه هرچه زود تر و قبل از آغاز مبارزات انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری به امضا برسد تا جلوی رسانه ای شدن این ماجرا گرفته شود. به همین دلیل تا کنون هیچ متنی از این تفاهم نامه در اختیار رسانه ها قرار نگرفته و حتی مشخص هم نیست که این سند یک قرار داد است ویا یک توافق نامه. تاکید امریکا بر امضای این سند قبل از 31 اکتبر 2013 از یکطرف و مجهول بودن مواد آن از جانب دیگر، خود این سوال را به میان می آورد که دلیل این عجله توام با پنهان کاری چیست؟

یکی از مسائل اختلافی بین مقامات آمریکا و افغانی تعریف از تجاوز است. نقطه اختلاف کجاست؟

حامد کرزی تاکید دارد که در این توافق نامه باید تجاوز بصورت روشن تعریف گردد درحالیکه امریکائی ها همیشه از تعریف های مشخص که برای آنان الزام آور باشد، خودداری ورزیده اند. امریکا از قبل به حکومت افغانستان خبر داده که بعد از سال 2014 جنگ آنان در افغانستان از جنگ علیه شورشگری به جنگ علیه تروریسم تغییر خواهد کرد. جنگ علیه شورشگری به عهده نیروهای افغان خواهد بود و امریکا فقط در جنگ علیه تروریسم شرکت خواهد داشت. این درحالیست که کرزی بارها تاکید نموده است که تروریسم در روستاهای افغانستان نیست.

حکومت کرزی از نامشخص بودن مرز میان جنگ علیه شورشگری و تروریسم نگران است. «قبلا هم مقامات امریکائی جنگ افغانستان را یک جنگ داخلی خوانده بودند که موجب خشم حکومت افغانستان شده بود». کرزی از سالها بدینسو مدعی است که مراکز تروریست ها در آنسوی سرحد افغانستان با پاکستان قرار دارد نه در روستا های افغانستان. کشته شدن اسامه بن لادن در پاکستان نشان از حمایت پاکستان از تروریسم دارد اما امریکا در برابر این کارهای پاکستان خاموش بوده است.

تاکید حامدکرزی بر تعریف روشن از تجاوز به این معنی است که اگر حتی یک فرد مسلح هم از آنسوی مرز به افغانستان به منظور جنگ داخل شود، این کار باید تجاوز کشور همسایه به حریم افغانستان تلقی شده و امریکا و متحدینش علیه آن کشور دست به اقدام بزنند.

امریکا در طول دوازده سال گذشته حتی در بدترین شرایط که مرز های شرقی افغانستان ماهها مورد اصابت توپ و موشک از جانب پاکستان قرار داشت، نه تنها در این مورد عکس العمل نشان نداد بلکه از چنین واقعات به شکل مسخره ای ابراز بی اطلاعی می نمود! اکنون کرزی می خواهد تا با تعریف از تجاوز، وسیله ای برای فشار بر پاکستان بدست آورد تا در چنین موارد، جامعه جهانی اگر از حمله نظامی بر پاکستان حمایت نمی کند، لااقل تعزیرات اقتصادی بر پاکستان وضع نماید.

از طرف دیگر امریکائی ها این خواست افغانستان را هم رد کرده اند که در صورتی که افغانستان مورد حمله کشور دیگری قرار گیرد، باید از افغانستان دفاع نماید. به نظر می رسد که زمانی که کرزی توافق نامه استراتژیک را در سال گذشته با اوباما به امضا رسانید، این مسئله را پیشبینی نکرده بود زیرا در آن توافق نامه آمده است که نیروهای خارجی، از افغانستان بعنوان نقطه آغاز حمله علیه کشور دیگری استفاده نخواهند کرد.

از جانب دیگر در جریان مذاکرات، امریکائی ها به مقامات افغانستان گفتند که بخش بزرگی از مرزهای افغانستان با پاکستان نامشخص است و به همین دلیل امریکائی ها در شرایط فعلی حاضر نیستند تا در منازعات سرحدی میان دو کشور دخالت نمایند. امریکائی ها از افغانستان خواسته اند تا بعد از امضای این توافق نامه، باید موضوع خط سرحدی دیورند با پاکستان را حل نماید. از نظر امریکا، نفوذ جنگجویان از پاکستان به افغانستان بیشتر به دلیل نامشخص بودن خط سرحدی است.

یکی از سوالاتی که این روزها اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده است خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان پس از 2014 و چگونگی عملیات نظامی نیروهای خارجی بعد از 2014 است. این تفاهم نامه چه سازو کاری را در این مورد پیش بینی کرده است؟

بر بنیاد این تفاهم نامه، نیروهای خارجی بعد از سال 2014 نیز در عملیات نظامی در داخل قلمرو افغانستان علیه آنچه که خود «جنگ علیه تروریسم» می نامد، دست باز خواهد داشت. امریکائی ها در جریان مذاکرات با جانب حکومت افغانستان به تفاهم نامه قبلی که میان فرمانده نظامی امریکا در سال 2002 و داکتر عبدالله و یونس قانونی وزرای خارجه و داخله آن زمان افغانستان استناد می کنند و می گویند که آن سند باید اساس توافق نامه جدید امنیتی میان دو کشور باشد که دستگیر و زندانی کردن اتباع افغانستان هم بخشی از آن خواهد بود.

دست باز در عملیات نظامی اگر از یکطرف نقض حاکمیت ملی افغانستان است، از جانب دیگر نیازمند قبول مورد بسیار مهم دیگر در این توافق نامه یعنی قبول مصونیت قضائی برای نیروهای خارجی بعد از سال 2014 خواهد بود. در طول دوازده سال گذشته در عملیات نظامی نیروهای خارجی تعداد زیادی از غیرنظامیان بخصوص در روستاهای افغانستان کشته شده و تعداد بی شماری هم به ظن رابطه با القاعده و طالبان دستگیر و سالها را بدون محاکمه در پشت میله های زندان نیروهای امریکائی گذشتانده اند.

امریکائی ها می گویند که بعد از سال 2014 عملیات نیروهای آنان در هماهنگی با نیروهای افغان صورت خواهد گرفت اما این همان وعده ای است که آنها در گذشته نیز بعد از هر عملیات خودسرانه به حکومت افغانستان سپرده اما به آن عمل نکرده اند. یکی از دلایل گسترش دامنه ناامنی ها و جدائی مردم از حکومت در افغانستان نیز همین مشکل بوده است. حالا اگر فرض را بر این بگذاریم که حکومت افغانستان این خواست امریکائی را بپذیرد اما امریکا به آن عمل نکند، حکومت افغانستان به کدام مرجع بین المللی شکایت خواهد کرد و کدام مرجع بین المللی توان پرداختن به این شکایت را خواهد داشت؟

موضوع مصوونیت قضائی یکی از مهم ترین موارد اختلاف آمریکا و افغانستان در مورد فعالیت نیروهای آمریکایی در افغانستان است. تا چه اندازه ممکن است آمریکا از این خواست صرفنظر کند؟

مصوونیت قضائی سربازان امریکائی مسئله ای است که امریکا حاضر به معامله در آن مورد نیست و اگر افغانستان هم مانند عراق آنرا رد کند، نیروهای امریکائی باید افغانستان را ترک نمایند.در مذاکرات میان هیئت های امریکائی و افغان، این مسئله مورد بحث قرار گرفت. پیشنهاد طرف افغانی این بود که باید تخلفات نیروهای خارجی در دو بخش مورد بررسی قرار گیرد؛ اگر جنایتی در داخل پایگاه اتفاق می افتد، مجرم باید مطابق به قوانین امریکا محاکمه گردد اما اگر سربازان خارجی در خارج از پایگاه دست به تخلف و یا جنایت می زنند، باید مطابق به قوانین افغانستان مورد پیگرد قانونی قرار گیرند.

امریکائی ها گفتند که این خط قرمز است زیرا قانون اساسی امریکا اجازهء محاکمه یک تبعه امریکائی را طبق قوانین کشور های دیگر نمی دهد. آنها برای فریب اذهان مردم افغانستان در قرارداد امنیتی ذکر کرده اند که در صورتی که جنایتی از سوی نیروهای امریکائی علیه مردم افغانستان صورت می گیرد، در آن صورت فرماندهان امریکائی و افغان این مسئله را مورد بررسی قرار می دهند و سرباز یا سربازانی که دست به چنین جنایت زده اند، محاکمه می شوند با این تفاوت که تصمیم نهائی در مورد محل محاکمه را فرمانده امریکائی می گیرد!!

امریکا می خواهد تا توافق نامه امنیتی را با حکومت کرزی امضا نموده و طالبان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. از آنجا که وقتی این قرارداد به امضا رسید، هیچ حکومتی در آینده نمی تواند آنرا بصورت یک جانبه لغو نماید، پس در آن صورت نیز یگانه راه برای لغو این توافق نامه، گزینه جنگ از سوی طالبان خواهد بود. بنابراین امضای این توافق نامه، تداوم انگیزه جنگ را در آینده و برای سالهای طولانی تضمین خواهد کرد و صلح و امنیت برای افغانها همچنان بعنوان یک رویای غیرقابل دسترس باقی خواهد ماند.

شما به پنهان کاری در مورد توافق نامه اشاره کردید. منظور شما از این پنهان کاری چیست؟

متن این توافق نامه که توافق نامهء امنیتی خوانده می شود هنوز هم در اختیار رسانه ها قرار نگرفته و جانب امریکائی می خواهد تا آن قبل از آغاز کمپاین انتخاباتی کاندیداهای ریاست جمهوری نهائی شده و امضا گردد. هدف این است که مردم افغانستان در برابر یک عمل انجام شده قرار گیرند. اگر قبلا متن آن رسانه ای شود، مواد آن مورد بحث قرار خواهد گرفت و امکان رد آن از طرف لویه جرگه بیشتر می شود.

چه کسانی مدافع تصویب این موافقت نامه هستند؟

هواداران این توافق نامه را بیشتر اقلیت های قومی تشکیل می دهند که گمان می کنند ادامه حضور امریکا به نفع آنان است. پس می توان گفت که نبود یک توافق ملی در این مورد می تواند اختلافات قومی را در افغانستان گسترده تر سازد وحتی به تجزیه این کشور بیانجامد.

کسانی هم هستند که در طول دوازده سال گذشته از حضور نظامی امریکا استفاده مادی برده اند. این افراد می دانند که دوام حضور امریکا در افغانستان موجب خواهد شد تا جنگ در این کشور ادامه یابد و ادامه جنگ، به بمیان آمدن یک حکومت سراسری، مسوول و پاسخگو که کمتر درگیر فساد باشد، کمک نخواهد کرد.

در طول دوازده سال گذشته افغانستان شاهد به میان آمدن و قدرتمند شدن مافیای قدرت و ثروت بوده است و بسیاری به این باورند که این مافیای مخوف که با شبکه های مشابه در خارج نیز به نوعی تبانی دست یافته اند، قصد ندارند تا وضع موجود تغییر نماید. ارزش های دموکراتیک که اینهمه روی آن تاکید صورت می گیرد، فقط پرده ای برای حفظ قدرت همین گروه مافیائی است.

مسئله پایگاه های آمریکایی در افغانستان یکی از دغدغه های همسایگان افغانستان به خصوص ایران است. در این توافقنامه مسئله پایگاه های آمریکایی به چه صورتی مطرح شده است؟

در این توافق نامه حضور نیروهای امریکائی در افغانستان در 9 پایگاه در ولایت های کابل، قندهار، هرات، فراه، خوست، هلمند و شمال افغانستان خواهد بود. بیشتر این پایگاه ها در نزدیک مرز با پاکستان و ایران پیشبینی شده است. تعداد سربازان مستقر در این پایگاه ها تاکنون بصورت رسمی مشخص نگردیده اما گفته می شود که شاید تعداد آنان حدود ده هزار نفر باشد.

در این توافق نامه هم مانند توافق نامهء استراتژیک آمده است که نیروهای امریکائی از افغانستان بعنوان نقطهء آغاز برای جنگ علیه کشور سومی استفاده نخواهند کرد. این تعهد به این معنی است که اگر امریکا جنگ علیه کشور سومی را از جای دیگری آغاز نماید، از آن ببعد برای استفاده از خاک افغانستان در آن جنگ، ممانعتی وجود نخواهد داشت.

نکته مهم دیگر موضوع کنترل این پایگاه ها از جانب حکومت افغانستان است. افغانستان نه تنها نیروی هوائی رزمی ندارد بلکه  فاقد وسایلی است که بتواند رفت وآمد هواپیماها را در خاک خود کنترل نماید. این مسئله هم دست امریکا را از سوء استفاده از خاک افغانستان علیه کشور های دیگر باز خواهد گذاشت.

یک مثال از چنین بی خبری زمانی مشخص شد که یک روزنامهء انگلیسی از وجود یک زندان در پایگاه انگلیس ها در افغانستان پرده برداشت و گفت که صدها افغان در آن پایگاه زندانی اند. بعد از آن حکومت افغانستان به نیروهای انگلیسی اعتراض نمود و خواهان آزادی آن زندانیان شد.

اخیرا  جان کری، وزیر خارجه آمریکا در یک سفر غیر منتظره به کابل سفر کرد. مهم ترین هدف این سفر چه بوده است؟

در این سفر وزیر خارجه امریکا ساعتها را به مذاکره در پشت درهای بسته با حامد کرزی سپری کرد. گفته می شود که جان کری سعی نمود تا روی مسئله مهم مصوونیت قضائی برای سربازان امریکائی در افغانستان تا آینده نامشخص بعد از سال 2014 کرزی را وادار به کنار آمدن نماید اما کرزی که می داند این کار می تواند برای وی به مثابه یک انتحار سیاسی باشد، نخواست در این مورد کوتاه بیاید و حتی از اینکه مصوونیت قضائی در این نشست مطرح بحث قرار گرفته باشد هم انکار کرد و گفت که از آنجائی که تصمیم در این مورد از توان حکومت افغانستان بالاتر است، ملت افغانستان در لویه جرگه و پارلمان کشور در این مورد فیصله خواهد کرد. در جریان کنفرانس مطبوعاتی میان کرزی و کری، کرزی از پیشرفت در مذاکرات سخن گفت اما از سخنان جان کری چنین بر می آمد که وی زیاد به آینده خوشبین نیست. به همین دلیل وی گفت که اگر موضوع مصوونیت قضائی از طرف افغانها رد شود، امریکا نیروهایش را بصورت کامل از افغانستان بیرون خواهد کرد.

ارجاع این مسئله به لویه جرگه را چگونه ارزیابی می کنید؟

سال گذشته حامدکرزی لویه جرگه ای را به منظور تصمیم گیری در مورد توافقنامهء استراتژیک با امریکا فرا خواند. هرچند شرکت کننده گان در آن لویه جرگه از میان هواداران حکومت دست چین شده بودند اما در پایان، شرکت کننده گان بیش از 60 مورد را بعنوان نکاتی نشان دهی کردند که باید در آن توافق نامه از جانب افغانستان در نظر گرفته شود. شرکت کننده گان در آن لویه جرگه موضوع مصونیت قضائی سربازان امریکائی در افغانستان را به هیچ صورت قابل قبول ندانستند. اکنون مشخص نیست که در موردی که قبلا رد شده است، چرا باید بار دیگر لویه جرگه را فرا خواند؟

به نظر شما این توافقتنامه چه تاثیری بر وضعیت امنیت و صلح در افغانستان خواهد گذاشت؟

حامدکرزی شرط دیگری هم برای امضای این توافقنامه دارد؛ وی بارها گفته است که اگر این توافقنامه موجب صلح و ثبات در افغانستان نشود، هیچ نفعی بحال افغان ها نخواهد داشت و بنابراین شرط اول امضای این توافق نامه باید ایجاد صلح و ثبات در افغانستان باشد.

اگر منظور کرزی این باشد که قبل از امضای این توافق نامه، امریکا صلح را در افغانستان برقرار سازد، این کار با توجه به شرایط فعلی و تنگنای زمانی کاملا ناممکن است.

قدرتمند ترین گروه مسلح مخالف امریکا در افغانستان یعنی طالبان این قرارداد را یک قرارداد استعماری و امضای آنرا به معنای دوام جنگ در افغانستان خوانده و عزم خود را برای ادامه جنگ تا خروج آخرین سرباز خارجی از افغانستان تکرار کرده اند. بنابراین اگر شرط امضای این قرارداد، تامین صلح در افغانستان باشد، می توان گفت که این شرط کاملا غیر عملی است.

در شرایطی که بخش بزرگی از افغانستان در آتش جنگ می سوزد و امریکا در طول دوازده سال گذشته با استفاده از مدرنترین جنگ افزار ها و با به میدان آوردن 150 هزار سرباز از درهم کوبیدن مقاومت مسلحانه در افغانستان عاجز آمده است، نمی توان انتطار داشت تا با ده هزار سرباز که بعد از سال 2014 در افغانستان باقی می گذارد، جنگ را با شکست طالبان به پایان آورد.

امریکا از سال 2011 مذاکراتی را با طالبان آغاز کرد اما این مذاکرات به جائی نرسید. به نظر شما چرا این مذاکرات با موفقیت همراه نبود؟

دلیل ناکامی این مذاکرات هم تاکید امریکا برای ادامه حضور در افغانستان بود درحالیکه طالبان این خواست را به هیچ صورت قابل قبول نمی دانستند. طالبان امریکا را طرف خود در این جنگ می دانستند و می خواستند با این کشور در مورد خروج کامل از افغانستان به توافقی دست یابند. در مقابل امریکا که با انعطاف ناپذیری از جانب طالبان مواجه شد، تصمیم گرفت تا بجای طرف جنگ در جنگ افغانستان، در نقش میانجی میان حکومت کرزی و طالبان ظاهر شود اما طالبان این خواست امریکا را رد کردند. دلیل اصلی بی نتیجه ماندن مذاکرات در قطر نیز همین بود.

اکنون امریکا می خواهد تا توافق نامه امنیتی را با حکومت کرزی امضا نموده و طالبان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. به این ترتیب وقتی حکومت جدید بعد از سال 2014 در افغانستان به قدرت برسد، گناه امضای قرارداد استعماری با امریکا را به دوش حکومت گذشته انداخته شده و حکومت جدید بتواند با مقاومت مسلحانه به مذاکره بپردازد. از آنجا که وقتی این قرارداد به امضا رسید، هیچ حکومتی در آینده نمی تواند آنرا بصورت یک جانبه لغو نماید، پس در آن صورت نیز یگانه راه برای لغو این توافق نامه، گزینه جنگ از سوی طالبان خواهد بود.امضای این توافق نامه، تداوم انگیزه جنگ را در آینده و برای سالهای طولانی تضمین خواهد کرد و صلح و امنیت برای افغانها همچنان بعنوان یک رویای غیرقابل دسترس باقی خواهد ماند.

 

 

 
 
 
 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:17 توسط savalan| |
پروژه مشترک تلاویو - ریاض

پیشرفت مذاکرات خواب چه کسانی را آشفته کرد؟

دکتر عبدالرضا فرجی راد، استاد ژئوپلیتیک و تحلیلگر مسائل بین المللی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به نتایج مثبت مذاکرات ایران و 1+5 در ژنو معتقد است که در حال حاضر عربستان و اسرائیل پروژه ای مشترک برای فشار بر غرب و تخریب روند کنونی کلید زده اند.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: مذاکرات ایران و گروه 1+5 در ژنو، برای اولین بار است که دو طرف به طور جدی اعلام کرده اند که این مذاکرات مفید و سازنده بوده است و امیدهایی را برای آینده ترسیم کرده اند. طبیعی است که این مسئله نه نتها بر شرایط داخلی ایران،  حوزه پیرامونی و منطفه تاثیر گذار است بلکه در سطح نظام بین المللی و قدرت های بین المللی نیز به تدریج تاثیرات خود را نشان می دهد. اگر به مصاحبه هایی که بعد از پایان مذاکرات از سوی قدرت های جهانی مثل سخنگو های روسیه و فرانسه و قدرت های منطقه ای توجه کنید می بینید که کشورهایی که احساس می کنند در نتیجه پیشرفت مذاکرات بین ایران و گروه 1+5 و طبیعتا کاهش تنش بین ایران و ایالات منافعشان به خطر می افتد، به نحوی تلاش کرده اند که پیشرفت در این مذاکرات را کمرنگ تر نشان دهند و نتیجه این مذاکرات را کمتر موفقیت آمیز و مثبت ارزیابی کنند.  به عنوان مثال فرانسه موضع روشن و خوش بینانه ای نسبت به مذاکرات نگرفته است. روسیه هم در مورد نتیجه مذاکرات با احتیاط صحبت کرده است و گفته که نباید نسبت به این مذاکرات زیاد خوش بینانه برخورد کرد و باید دید درآینده چه پیش می آید. این نشان می دهد که این دو قدرت جهانی نسبت به ادامه این روند نگران این هستند و فکر می کنند که ادامه پیشرفت در مذاکرات ممکن است به شرایطی منجر شود که از نظر منافع سیاسی و اقتصادی به ضرر آنها تمام شود.

در سطح منطقه نیز، این مسئله ای است که در رفتارهای چند روز گذشته عربستان سعودی دیده می شود. برخلاف آنچه که عربستان در بیانیه خود مدعی شده است و تلاش کرده که رد عضویت خود در شورای امنیت را به مسئله سوریه ربط دهد تحلیل من این است که عربستان از مذاکرات جاری بین ایران و1+5 و امکان بهبود روابط ایران و غرب بسیار ابراز نگرانی می کند. دیدیدم که وزیر خارجه عربستان بعد از دیدن شرایطی که در نیویورک پیش آمد یعنی مذاکرات جان کری، وزیر خارجه آمریکا و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران و مکالمه تلفنی بین باراک اوباما و حسن روحانی، درخواست ملاقات با مقامات ایرانی نکردند. علاوه بر این بعد از اعلام نتایج مذاکرات ژنو، عربستان نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. عربستان بسیار تلاش کرد که نظر مثبت کشورهای دیگر را جلب کند و به عضویت در  شورای امنیت سازمان ملل انتخاب شود. حتی سفیر سوریه که گفته می شود عربستان به خاطر مسئله سوریه از عضویت در سوریه انصراف داده است، جزو اولین کسانی بود که به سفیر عربستان به خاطر عضویت در شورای امنیت تبریک گفت. اگر عربستان سعودی نسبت به روند کنونی در شواری امنیت و نحوه مواجهه با بحران سوریه اعتراضی داشت آن فعالیت های دیپلماتیک را برای کسب این کرسی انجام نمی داد. در حال حاضر عربستان نمی تواند اعلام کند که مذاکرات و روندی که بین ایران و گروه 1+5 از یک سو و بین ایران و ایالات متحده از سوی دیگر در جریان است نگرانی های جدی برای دولت عربستان به وجود آورده است، لذا دست به چنین اقدامات واکنشی می زند.

حل مسئله هسته ای ایران و کاهش تنش ها بین ایران و غرب به طور جدی باعث تضعیف مقعیت ژئوپلتیکی عربستان خواهد شد. عربستانی ها به طور جدی نگرانی خود را از این مسئله به مقامات آمریکایی منتقل کرده اند و اعلام کرده اند که این روندی که شما در مواجهه با ایران در پیش گرفته اید، به روابط ایالات متحده آمریکا و عربستان ضربه جدی می زند. در مورد بحران سوریه نیز نگرانی های عربستان در حال افزایش است و این کشور روز به روز بیشتر در این بحران تنها می شود. فراموش نکنیم که ترکیه که پیش از این به تروریست ها کمک می رساند در روزهای اخیر ارتش این کشور با تکفیری ها درگیری نظامی پیدا کرده است. علاوه بر این قطر که یکی از حامیان مالی و نظامی، نیروهای شبه نظامی علیه حکومت بشار اسد در سوریه بود  با فشار آمریکا پای خود را از این بحران بیرون کشیده است. در کنار باید تحولاتی که در مصر رخ داد را مورد توجه قرار داد که این تحولات اگر چه از یک منظر به نفع عربستان بود ولی در رابطه با بحران سوریه مصری ها به مرور در راستای سیاست های دولت سوریه گام برمی دارند. در روزهای اخیر اخباری منتشر شد مبنی بر این که دولت مصر سوری هایی که در مصر پناهنده بوده اند را به سوریه بازگردانده است. این نشان می دهد که عربستان به تدریج در قضیه سوریه تنها می ماند و این مسئله را از چشم آمریکاییها می بیند. تحلیل عربستان این است که آمریکاییها در روند مذاکرات خود با ایران صرفا به مسئله هسته ای ایران نمی پردازند بلکه به دنبال معاملاتی با ایران در مورد مسائل منطقه هستند که هم منافع درازمدت خود را تامین کنند و هم امتیازاتی به ایران بدهند تا ایران حاضر به همکاری با غرب در مسئله هسته ای شود. فراموش نکنیم که ایران و عربستان دو رقیب منطقه ای هستند و در منطقه شامات، شامل سوریه، لبنان و عراق به شدت با یکدیگر کشمکش قدرت دارند.  عربستان تصور می کند که توافقات ایران و غرب می تواند مسائل این منطقه را به نحوی رقم بزند که توازن قدرت را به شدت به ضرر عربستان تغییر دهد و ژئوپلتیک منطقه ای این کشور را در مقابل ایران تضعیف کند.

یکی دیگر از کشورهایی که به شدت از نتایج مذاکرات ایران گروه1+5 در ژنو نگران شده است اسرائیل است و این نگرانی در مواضع یک هفته گذشته مقامات اسرائیلی به وضوح دیده می شود.

در رابطه با نگرانی های اسرائیل هم دو مقوله مطرح است. یکی نگرانی های این کشور از برنامه های هسته ای ایران است. هرچند ایران بارها اعلام کرده است که برنامه های هسته ای اش اهداف نظامی و ماهیت تهدید آمیز ندارد و اسرائیل خود دارای زرادخانه های هسته ای است، با این حال اسرائیل به دلیل آسیب پذیری های هسته ای، از رشد قدرت هسته ای ایران بسیار ابراز نگرانی می کنند و تلاش می کنند با استفاده از اهرم های خود در ساختار قدرت آمریکا روند کنونی مذاکرات و امکان عادی سازی روابط ایران و آمریکا را از بین ببرند.

بحث دیگری که اسرائیلی ها در این زمینه نگرانی دارند این است که آنها انتهای این روند را در نظر می گیرند  و می گویند اگر این مذاکرات به تدریج با پیشرفت کنونی پیش رود و ایران و 1+5 دستاوردهایی در مذاکرات داشته باشند و به توافقاتی پایدار برسند و در کنار این، رابطه آمریکا و ایران نیز بهبود یابد، اسرائیل تنها کشوری در خاورمیانه نخواهد بود که مورد توجه اصلی ایالات متحده خواهد بود و اسرائیل از این پس ناچار می شود با رقیبی سرسخت به نام ایران، در مسائل منطقه ای روبرو شود که مورد توجه سیاست های آمریکا نیز هست. نباید از خاطر برد که موقعیت ژئوپلیتیکی ایران به شدت برای اسرائیل آزار دهنده است. ایران بر مسئله فلسطین به شدت تاثیر گذار است و دولت کنونی ایالات متحده و شخص اوباما به دنبال حل منازعه کنونی اسرائیل و فلسطین و تشکیل دو کشور اسرائیل و فلسطین است. این در حالی است که نتانیاهوو و یاران هم حزبی اش مخالف این روند هستند و تشکیل کشور و دولت فلسطینی را خط قرمز خود می دانند.

بنابراین در یک ارزیابی کلی می توان گفت که اسرائیل و عربستان دو کشور در منطقه هستند که از نتایج مثبت مذاکرات هفته گذشته ایران و 1+5 احساس  خطر کرده اند و لذا گفته می شود بین اسرائیل وعربستان گفتگوهایی صورت گرفته است که با استفاده از توان لابی گری خود بتوانند جلوپیشرفت مذاکرات و توفیقات مربوط به آن را بگیرند؛ چرا که ژئوپلتیک خود را درخطر می بینند.

علاوه بر این ایران بر منطقه هم مرز اسرائیل به خصوص لبنان و سوریه تاثیر گذار است و به این دلیل قدرت ایران مورد توجه شدید دولت ایالات متحده قرار می گیرد. لذا اسرائیل هم از منظر برنامه هسته ای ایران و و هم از منظر قدرت و نفوذ منطقه ای ایران، موقعیت ژئوپلتیکی ایران را به واسطه مذاکرات ایران و 1+5 در خطر می بیند. به این دلیل است که اسرائیل از همه توان خود برای تاثیرگذاری بر سیاست های ایالات متحده در منطقه استفاده  می کند و نگاهی تاریخی به سیاست های آمریکا در منطقه نیز نشان می دهد که اسرائیل در این کار تاکنون موفقیت آمیز عمل کرده است. فراموش نکنیم که ساختار قدرت در ایالات متحده به نحوی شکل گرفته است که دولت فقط بین 30 تا 60 درصد قدرت در این کشور را در اختیار دارد و وقتی ما از آمریکا حرف می زنیم نباید فقط به دولت آمریکا توجه کنیم. بقیه قدرت در این کشور به کنگره، سنا و گروههای فشار و لابی ها تعلق دارد. آن چیزی که امروز ما از تمایل دولت آمریکا به پیشرفت مذاکرات با ایران و حل مسائل با ایران مطرح می کنیم فقط به 30 تا 60 درصد دولت مربوط می شود. به هر حال در حال حاضر کنگره با  دولت دموکرات همراه نیست. لذا بیش از چهل درصد قدرت در آمریکا در اخیتار دولت نیست و اسرائیلی ها برای پیشبرد اهداف خود به خصوص در زمینه رابطه آمریکا با ایران بر بخش های دیگر قدرت در آمریکا کار می کنند. آنها به شدت تلاش می کنند که رسانه ها، لابی ها، نمایندگان کنگره و بعضا سنا را تحت تاثیر خود قرار دهند و با اهداف خود همراه کنند. همین تا حدی مسئله رابطه ایران و آمریکا را سخت کرده است و همواره با مشکل اسرائیل گره می زند.  

بنابراین در یک ارزیابی کلی می توان گفت که اسرائیل و عربستان دو کشور در منطقه هستند که از نتایج مثبت مذاکرات هفته گذشته ایران و 1+5 احساس  خطر کرده اند و لذا گفته می شود بین اسرائیل وعربستان گفتگوهایی صورت گرفته است که با استفاده از توان لابی گری خود بتوانند جلوپیشرفت مذاکرات و توفیقات مربوط به آن را بگیرند.

در نهایت آنهایی که به موفقیت مذاکرات ایران و قدرت های جهانی در قالب 1+5 امید دارند باید بدانند که پیشرفت و موفقیت این مذاکرات در گرو تلاش و استفاده از همه توان و ابزارهای موجود است. قدرت های منطقه ای مثل عربستان و رژیم اسرائیل و قدرت های بین المللی مثل فرانسه و روسیه به تدریج که شاهد پیشرفت های قابل توجهی در مذاکرات باشیم دراین مسیر سنگ اندازی می کنند و اجازه نمی دهد کار به نحو مطلوبی پیش رود چرا که ژئوپلتیک خود را درخطر می بینند. /16

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:16 توسط savalan| |
توصیه فایننشال تایمز در سرمقاله خود

به ایران حق محدود غنی سازی بدهید

جان کری، در سال 2009، زمانی که یک سناتور بود، در گفت و گو با فایننشال تایمز تاکید کرد، اینکه از ایران بخواهیم به طور کاملا از برنامه های غنی سازی اش صرفنظر کند، مسخره است.
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی : آیا ایران و غرب می توانند به توافقی دست یابند که به موجب آن برنامه های هسته ای محدود شود و در مقابل، تحریم های بین المللی لغو شوند؟ برای نخستین بار در طول سال ها، این پرسشی است که ناظران از ترس آن واهمه ای ندارند، بلکه با امیدواری آن را مطرح می کنند. ماه گذشته، حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، امیدواری ها را به مصالح هسته ای افزایش داد. هفته گذشته نیز پیشرفت های بیشتری در مذاکرات هسته ای حاصل شد. زمانی که مذاکره کنندگان هسته ای ایران و گروه 1+5، در ژنو گرد هم آمدن و جزئی ترین مذاکراتی را برگزار کردند که تا کنون در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی، انجام شده بود.

جزئیات مذاکرات انجام شده بین ایران، آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان، محرمانه باقی مانده است. این به نوبه خود نشانه خوبی است که جدیت مذاکرات را به تصویر می کشد. تعیین تاریخی نزدیک برای ادامه مذاکرات در ژنو نیز نشانه مثبت دیگری به شمار می رود.

یک نشانه مهم دیگر نیز از پیشرفت وجود دارد. در سال های اخیر، گفت و گو ها بین ایران و گروه 1+5، بر گام برداشتن سریع در جهت اقدامات اعتماد ساز متمرکز بوده است. در این مذاکرات، آمریکا از ایران می خواست برخی از تاسیسات هسته ای خود را در مقابل تعدیل تحریم ها، تعطیل کند. اما این دیالوگ به شکست می رسید، چراکه هیچگاه به طور روشن برای ایرن تشریح نمی شد که در دراز مدت می تواند از چه نوع برنامه هسته ای، بهره مند باشد.

اما در مذاکرات ژنو هفته گذشته، رویکرد جدیدی دنبال شد. ایران و غرب برای نخستین بار در مورد شکل نهایی برنامه های هسته ای ایران پس از برداشتن گام های اعتمادساز، گفت و گو کردند. این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که ایران تنها در صورتی اعمال محدودیت در برنامه های هسته ای را آغاز می کند که در نهایت حق غنی سازی اش به رسمیت شناخته شود.

بدبین ها، چه جمهوریخواهان کنگره باشند و چه دولت اسرائیل، باید به مذاکره کنندگان ژنو زمان و فضای لازم برای دستیابی به یک فرمول کارآمد، را بدهند.

اما هرگونه توافقی که حق ادامه غنی سازی را برای ایران محفوظ نگاهدارد، با مخالفت جمهوریخواهان و رژیم اسرائیل مواجه می شود. نگرانی آنها از این است که ایران با استفاده از این حق در شرایطی قرار گیرد که در نهایت بتواند سلاح هسته ای تولید کند.

در این زمینه اشاره به دو نکته لازم است. نخست ، ایران بدون به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی – هرچند محدود- هیچ توافقنامه ای را امضا نمی کند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا در سال 2009، زمانی که یک سناتور بود، در گفت و گو با فایننشال تایمز به این نکته اشاره کرد. او تاکید کرد اینکه از ایران بخواهیم به طور کاملا از برنامه های غنی سازی اش  صرفنظر کند، مسخره است.

دوم، یک توافق می تواند به گونه ای باشد که حق غنی سازی دائمی را برای ایران حفظ کند و در مقابل نگرانی های بین المللی را از بین ببرد. ایران به موجب این توافق اجازه بازرسی های سرزده و گسترده بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی از تاسیسات هسته ای اش را صادر می کند. همچنین تهران باید محدودیت هایی را در زمینه تولید اورانیوم غنی شده با خلوص پایین اعمال کند.

البته امضای چنین توافقی دشوار است. اما بدبین ها، چه جمهوریخواهان کنگره باشند و چه دولت اسرائیل، باید به مذاکره کنندگان ژنو زمان و فضای لازم برای دستیابی به یک فرمول کارآمد، را بدهند. به خصوص اگر کنگره پیش از برگزاری مذاکرات ژنو در اوایل ماه نوامبر، برای اعمال تحریم های بیشتر پافشاری کند، مرتکب اشتباه بزرگی می شود. چرا که مذاکرات باید فضای تنفس داشته باشند.  

تحریریه دیپلماسی ایرانی / 10

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:15 توسط savalan| |
تحلیل الحیات با توجه به جدال کنگره و اوباما بر سر ایران

کاخ سفید به دنبال جلب اعتماد ایران است

مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه از ایالات فلوریدا می‌گوید: «هیچ کس نباید تحت تاثیر پیشنهادهای ایران که در کنفرانس ژنو روی میز گذاشت، قرار بگیرد.»
 
 
 
 

دیپلماسی ایرانی: با وجود این که کاخ سفید از ارائه جزئیات بیشتر مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 در ژنو که هفته گذشته برگزار شد و آن را امیدوارکننده توصیف کرد، خودداری کرده است، اما رایزنی های خود را با کنگره امریکا برای رفع تحریم های اقتصادی اعمال شده علیه تهران آغاز کرده است.

این در حالی است که برخی باز های کنگره امریکا از رفتارهای آن دسته از قانونگذاران که آنها را با صفت "پلیس های بد" توصیف می کنند، شکایت کرده و می گویند که امکان رسیدن به توافقی دیپلماتیک با ایران برای پایان دادن به بحران هسته ای اش که سال ها است پابرجا مانده، وجود دارد.

به گزارش روزنامه الحیات، چاپ لبنان، در حالی که تهران خواستار لغو سریع تحریم های سخت علیه اقتصاد کشورش است، در مقابل وعده داده است که کارهایی را برای کاهش سطح غنی سازی اورانیوم انجام خواهد داد و به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه می دهد تا از تاسیسات هسته ای اش بازدید کنند.

مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه از ایالات فلوریدا در این باره می گوید: «هیچ کس نباید تحت تاثیر پیشنهادهای ایران که در کنفرانس ژنو روی میز گذاشت، قرار بگیرد.»

وی در ادامه می افزاید: «الآن وقت کاهش تحریم ها نیست بلکه باید تحریم ها علیه حکومت ایران تشدید شوند.»

ترینت فرانکس، نماینده آریزونا در مجلس سنا نیز هشدارهای کاخ سفید به ریاست باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در قبال ایران را سطحی خواند و پیشنهاد داد که دولت امریکا همچنان برگه حمله نظامی علیه ایران را در صورت شکست مذاکرات بر روی میز نگه دارد.

در همین رابطه مارک کرک، سناتور جمهوریخواه از ایالت ایلینوی که از چهره های بارز تندرو علیه ایران است و تلاش های بی شائبه ای را برای تشدید فشارها علیه ایران تا کنون انجام داده است، در گفت وگو با روزنامه انگلیسی تلگراف ادعا کرد: «من و همکارانم در مجلس سنا در این برهه زمانی فریب اظهاراتی که با صلح فاصله دارند، نمی خوریم. اظهاراتی که باعث ایجاد فضای شکست خورده ای شبیه آن چه دنیا در زمان جنگ جهانی دوم میان بریتانیا و رهبر آلمان نازی آدولف هیتلر دید، خواهد شد. ما هر گونه غنی سازی در هر سطحی که باشد را در خاک ایران رد می کنیم چرا که می دانیم چنین کاری عملا فرصت پایان دادن به بحران را از بین می برد.»

 

با وجود این که کنگره ابراز تمایل کرده است که تحریم ها علیه ایران همچنان حفظ شوند، برخی منابع می گویند که کاخ سفید قصد دارد به تهران اجازه دستیابی به حدود 50 میلیارد دلار از پول های نقدی بلوکه شده اش در خارج را بدهد تا به این ترتیب از آسودگی اقتصادی کافی برای ادامه حل برنامه هسته ای اش برخوردار باشد.

 

پیش از این سناتور دموکرات رابرت منندز از ایالت نیوجرسی و سناتور جمهوریخواه لندسی گراهام از ایالت ساوث کارولینا قبل از آغاز مذاکرات ژنو نامه ای را به باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا فرستاده بودند و از او خواسته بودند که تحریم ها علیه ایران را حفظ کرده و حتی تشدید کند چرا که این کار بخشی از استراتژی امریکا در رد تلاش های هسته ای ایران محسوب می شود. آنها در نامه خود همچنین آورده بودند که ایران کشور دوست ما نیست که بتوانیم به وعده های آن اعتماد کنیم.

در سایه اختلافات روشن میان کاخ سفید با نمایندگان مجلس امریکا به ویژه با وجود شاهین های جمهوریخواه که هر گونه نرمش در رابطه با ایران را رد می کنند و معتقدند که امریکا باید در مذاکره با ایران مواضع سرسختانه ای اتخاذ کند، برخی دیگر از مقام ها و نمایندگان کنگره و سنای امریکا نظری مخالف دارند. نقطه عطف اختلاف ها بر سر امکان قبول غنی سازی اورانیوم با غلظت پایین توسط ایران است که کاخ سفید تلویحا اعلام کرده حاضر به پذیرش آن هست. فرانکس این اظهارات اوباما را که می گوید ایران می تواند برنامه هسته ای خود را داشته باشد به شرطی که برای اهداف صلح آمیز به کار رود به چالش می کشد و می گوید ایران باید فورا برنامه هسته ای خود را متوقف کند.

به رغم این که کاخ سفید تاکید کرده است که مشورت هم پیمانان خود در راس آنها اسرائیل را که مخالف هر گونه کاهش تحریم ها علیه ایران است، خواهد گرفت و قبل از آغاز دور جدید گفت وگوها که قرار است در هفتم و هشتم ماه نوامبر برگزار شود، با آنها مشورت خواهد کرد، و با وجود این که کنگره ابراز تمایل کرده است که تحریم ها علیه ایران همچنان حفظ شوند، برخی منابع می گویند که کاخ سفید قصد دارد به تهران اجازه دستیابی به حدود 50 میلیارد دلار از پول های نقدی بلوکه شده اش در خارج را بدهد تا به این ترتیب از آسودگی اقتصادی کافی برای ادامه حل برنامه هسته ای اش برخوردار باشد.

کاخ سفید امیدوار است با دستیابی ایران به این پول ها این کشور بپذیرد که امتیازهایی در برنامه هسته ای اش بدهد که در این صورت کنگره نیز قانع خواهد شد تا قدم های بیشتری در راستای سیاست های کاخ سفید بردارد و آن را در رسیدن به تفاهم با تهران یاری کند. منابع آگاه می گویند که واشنگتن قصد دارد اقدام های عملی فوری برای تغییر مسیر تحریم های تحمیل شده یا لغو کامل آنها بردارد.

یک مقام بارز امریکایی در پایان گفت وگوهای ژنو گفته بود: «کنگره شریکی مهم برای کاخ سفید در تنظیم تحریم های اعمال شده علیه ایران است و می تواند در همان چارچوب کاری اش ما را در این زمینه یاری کند. هیچ کس قبول نمی کند که قبل از این که نتیجه ای از مذاکرات که بتواند نگرانی ها را برطرف کند، به دست آید تحریم ها لغو شوند.»

 

منبع: تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
نوشته شده در پنج شنبه 2 آبان 1392برچسب:,ساعت 12:14 توسط savalan| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com