از ترس عواقب نزدیکی ایران و امریکا

اعراب هراسان سلاح می‌خرند

بر اساس گزارش مرکز "آکسفورد آنالیتیکا" کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از ترس نفوذ ایران در میان شیعیان بحرین و عربستان و همچنین حمایت‌های قاطعش از شیعیان در عراق و الحوثی‌ها در یمن به تکاپو افتاده‌اند تا نفوذ روزافزون ایران در محیط پیرامونی‌شان را با خرید سلاح‌ جبران کنند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: ایران موشک ها و سامانه های دفاعی جدید رونمایی می کند، اعراب سلاح های تازه می خرند. می گویند از قدرت و توانایی های موشکی ایران می ترسند. در این میان تاکید دارند، اگر تهران و واشنگتن به هم نزدیک شوند، نتایج آن برایشان غیر قابل پیش بینی است بنابر این باید باز هم سلاح بخرند.

به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، مدتی است که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تصمیم گرفته اند که استراتژی خود را تغییر دهند و به توانایی های بومی خود بیشتر تکیه کنند. برای همین در منابع تامین سلاح برای خود تنوع می دهند، علاوه بر آن به فکر ایجاد چارچوب دفاعی فعال استراتژیک دسته جمعی نیز هستند. به این معنا که اگر هر کدام از آنها از لحاظ امنیتی احساس خطر کرد، کشورهای دیگر منطقه به کمکشان بیایند. یعنی مشابه همان کاری که در بحرین کردند و به رغم توصیه ها و هشدارها به منامه لشکر کشیدند.  

امارات توافق نامه ای به ارزش 1.9 میلیارد دلار با شرکت لوکهید ماراتن امضا کرده تا برای آن سامانه های دفاع موشکی بسازد. امارات انتظار دارد با عقد این قرارداد موشک های پیشرفته "تاد" خریداری کند و از موشک های بالیستیکی زمین به هوا بهره مند شود. کویت نیز با همین شرکت امریکایی قردادی به ارزش 308 میلیون دلار امضا کرده تا این شرکت 244 موشک پاتریوت در اختیار آن قرار دهد. قطر نیز با عقد قراردادی با همین شرکت امریکایی به ارزش 1.1 میلیارد دلار می خواهد رادارهای پیشرفته AN/FPS-132 داشته باشد.

بر اساس گزارش مرکز "آکسفورد آنالیتیکا" کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از ترس نفوذ ایران در میان شیعیان بحرین و منطقه الشرقیه عربستان و همچنین حمایت های قاطعش از شیعیان در عراق و الحوثی ها در یمن به تکاپو افتاده اند تا نفوذ روزافزون ایران در محیط پیرامونی شان را با خرید سلاح جبران کنند.

در همین رابطه مرکز مطالعات بین المللی در لندن می گوید که تمرکز ایران بر موشک های پیشرفته بالستیک و همچنین موشک های دور برد و کوتاه برد که عملا همگی آنها را در اختیار دارد باعث شده تا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که عموما کوچک و کم جمعیت هستند توسعه توانایی های موشکی را در اولویت فعالیت های دفاعی خود قرار دهند.

این در حالی است که 100 مایل آن طرف تر از سواحل شرقی ایران، پایگاه هوایی المنهاد و 160 مایل دورتر پایگاه "الظفره" در امارات قرار دارد. 370 مایل دورتر نیز در ریاض عربستانی ها پایگاه نظامی تاسیس کرده اند. این در حالی است که صدها موشک ایرانی به راحتی می توانند همه این پایگاه ها را هدف قرار دهند. برای همین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس سامانه موشکی ایران را تهدیدی بالقوه برای خود می دانند.

مرکز اطلاعات امنیت هوایی و فضایی ملی امریکا در این باره گزارش می دهد، ایران نزدیک به یک صد پایگاه متحرک موشک انداز در اختیار دارد که می توانند موشک های کوتاه برد شلیک کنند.

 

نیروی هوایی امارات بیش از دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس فعال است و در کنار عربستان سعودی که در سال 2012 قراردادی به ارزش 11.4 میلیارد دلار برای خرید 84 فروند جنگنده F-15SA با شرکت بوئینگ منعقد کرد، توسعه یافته ترین سامانه دفاع هوایی را در این حوزه در اختیار دارد.

 

این مرکز در ادامه می افزاید، ایران نزدیک به 50 موشک شهاب 3 در اختیار دارد که برد آن به 1250 مایل می رسد و این در حالی است که دقیقا مشخص نیست چه تعداد موشک پیشرفته سجیل 2 که برد آن تا 1500 مایل می رسد در اختیار دارد.

این مرکز درباره توانایی های موشکی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس می گوید: «به رغم خرید های کلانی که کشورهای این منطقه برای دستیابی به سامانه های موشکی پیشرفته کرده اند، این کشورها همچنان از ایجاد یک سامانه دفاع هوایی مشترک که بتواند سواحل عربی را به طور کامل پوشش دهد، ناتوان هستند که دلیل آن به اختلافاتی که از ابتدای تشکیل شورای همکاری خلیج فارس در سال 1980 میان اعضا وجود داشته باز می گردد که این اختلاف ها هنوز به قوت خود باقی است.»

مرکز اطلاعات امنیت هوایی و فضایی ملی امریکا در ادامه گزارش می دهد: پیشرفت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بیشتر فردی است و عموما تلاش دارند تا به طور فردی سامانه های موشکی را تحت کنترل خود داشته باشند در حالی که این مساله با استراتژی امنیت یک پارچه منطقه ای کاملا متناقض است.

در این میان برخی منابع آگاه می گویند که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خرید سلاح های تاد و پاتریوت PAC-3 را در دستور کار خود قرار داده اند تا به این ترتیب بتوانند یک نظام دفاعی طولانی مدت برای خود ایجاد کنند. این تصمیم در راستای توافقی که در سال 2001 میان کشورهای عضو به دست آمده، اتخاذ شده که البته هنوز به مرحله عملیاتی نرسیده است.

در این میان نیروی هوایی امارات بیش از دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس فعال است و در کنار عربستان سعودی که در سال 2012 قراردادی به ارزش 11.4 میلیارد دلار برای خرید 84 فروند جنگنده F-15SA با شرکت بوئینگ منعقد کرد، توسعه یافته ترین سامانه دفاع هوایی را در این حوزه در اختیار دارد. عربستانی ها همچنین در حال بررسی چگونگی خرید 72 جنگنده یوروفایتر تایفو برای استفاده در کنار 72 فروند جنگنده ای که در سال 2006 خریدند، هستند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:59 توسط savalan| |
تغییر رویکرد دیپلماتیک یا بازی لفظی دیپلماتیک؟

اوباما با برگی موهوم بازی می کند

محسن جلیلوند کارشناس مسایل بین الملل در مقابل اظهارات رییس جمهوری و دیگر مسئولان دولت آمریکا را " پیش شرط " نمی داند. او اینگونه سخنان را " بازی لفظی دیپلماتیک " عنوان می کند. بازی با برگی موهوم که مسئولان آمریکا می دانند نتیجه ای در بر نخواهد داشت.
 
 

دیپلماسی ایرانی: رییس جمهوری آمریکا می گوید:" در مراحل اولیه دستیابی به توافق درباره برنامه هسته ای ایران، جامعه بین المللی می تواند برخی تحریم ها را علیه این کشور لغو کند." باراک اوباما در گفت و گو با شبکه خبری ان بی سی گفته: جامعه بین المللی می تواند " اندکی" از تحریم های اعمالی علیه ایران را در مراحل اولیه دستیابی به توافق درباره برنامه هسته ا ی ایران لغو کند.

در همین حال یک مقام پیشین سیا درباره اعمال تحریم های بیش تر علیه ایران در میان مذاکرات هسته ای کنونی میان جمهوری اسلامی ایران و شش قدرت جهانی هشدار داده است. پال پیلار اضافه کردن بر تحریم ها را " ایده خوبی " نمی داند. او ایده برخی مقامات کشورهای غربی مبنی بر این که اضافه کردن بر کوهی از تحریم ها علیه ایران برای پایان دادن به پرونده اتمی (ایران) تاثیر گذار است را رد کرده است. پیش از این مقامات آمریکایی گفته بودند  این کشور در ازای برداشتن گام نخست از سوی ایران، آمادگی دارد تحریم ­ها را به صورت "محدود، موردی، موقتی و برگشت پذیر" لغو کند. اوباما نیز بار دیگر تعهد ایران به اقدامات اش را شرط لغو تحریم ها دانست. او افزود: "در صورت دستیابی به توافق مرحله بندی شده ایران باید فعالیت های رو به جلوی برنامه هسته ای خود را متوقف کند در برابر این اقدام ما نیز می توانیم برخی از تحریم ها را لغو کنیم اما ساختار اصلی تحریم ها باقی می ماند." اما محسن جلیلوند کارشناس مسایل بین الملل در مقابل اظهارات رییس جمهوری و دیگر مسئولان دولت آمریکا را " پیش شرط " نمی داند. او اینگونه سخنان را " بازی لفظی دیپلماتیک " عنوان می کند. بازی با برگی موهوم که مسئولان آمریکا می دانند نتیجه ای در بر نخواهد داشت. به گفته او، مقامات آمریکا این سخنان را بیان می کنند تا بگویند از موضع قدرت وارد شده اند.

اظهارات باراک اوباما در حالی بیان می شود که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، طرح مسئله کاستن از فشار تحریم ها بر ایران را «اشتباهی تاریخی» نامید و با آن مخالفت کرد. در همین حال طرفین در باره توافق نهایی در این مذاکرات ابراز خوشبینی کرده اند. تعلیق غنی سازی اورانیوم و تخفیف در تحریم ها از محورهای مذاکرات است. ایران می خواهد اجازه داشته باشد برای تولید انرژی به غنی سازی اورانیوم ادامه دهد اما کشورهای غربی نگران تولید سلاح هسته ای توسط ایران هستند و می خواهند که ایران غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. ایران گفته است که در گام نخست لغو تحریم ها باید مورد توجه باشد. محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران گفته است حسن نیت دو طرف ضمانت اجرای هر گونه توافقنامه ای است.

دومین دور از مذاکرات اتمی ایران با گروه 5+1 روز پنج شنبه، ۱۶ آبان، در شهر ژنو سوئیس آغاز شد.  این دومین دور از مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای غربی از زمان روی کار آمدن حسن روحانی است. دور اول این مذاکرات روزهای ۲۳ و ۲۴ مهر (۱۵ و ۱۶ اکتبر) در ژنو انجام شد. دور دوم مذاکرات از روز پنج شنبه آغاز شد و ابتدا قرار بود دو روزه باشد و تا جمعه ادامه پیدا کند اما تا الان ادامه داشته است. در روز نخست این دور از مذاکرات (پنج شنبه) محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران ضمن ابراز خوشبینی نسبت به نتیجه مذاکرات ژنو در گفت و گو با شبکه خبری "سی ان ان" از امکان دستیابی به توافق میان ایران و گروه 5+1 سخن گفت.

ظریف، البته اعلام کرد که بحث تعلیق غنی سازی ایران در این توافقنامه مطرح نخواهد شد. با این همه یک مقام ارشد آمریکایی که نخواسته نامش فاش شود در گفت و گو با خبرگزاری رویترز گفته:" لغو مشروط تحریم ­ها به طور "موقتی و موردی" خواهد بود." او در توضیح این تصمیم آمریکا می گوید:" قرار است تحریم ها در مرحله نخست به مدت شش ماه لغو شوند و اگر ایران در این مدت به تعهدات خود عمل نکند، تحریم­ ها بار دیگر از سرگرفته خواهند شد. " یایر لپید وزیر خارجه رژیم صهیونیستی نسبت به کاهش تحریم های ایران هشدار داده و گفته است به محض اینکه دریچه کاهش تحریم ها باز شود، همه شرکت های بین المللی به ایران هجوم می برند و دیگر هم بیرون نخواهند رفت.

درهمین حال فلاحت پیشه نماینده سابق مجلس نیز می گوید: "توازن بین امتیازهای ردوبدل شده بین مذاکره کنندگان هسته ای باید بنیان تحلیل هایی باشد که در نقد یا حمایت از این مذاکرات صورت می گیرد. طبیعتا تاکید در ایران این است که به هیچ وجه نباید امتیازی بدون گرفتن امتیاز کاهش تحریم ها داده شود." او بحث بر اساس مسایل کیفی و کمی هسته ای را قابل مذاکره می داند، زیرا جمهوری اسلامی ایران برای ارتقای فن آوری هسته ای خود به ویژه تا 20 درصد هزینه هایی را متقبل شده است که از آن جمله می توان به هزینه سه قطعنامه تحریمی اخیر، قوانین تحریمی مازاد بر آن در آمریکا و اروپا اشاره کرد. محسن جلیلوند کارشناس مسایل بین الملل نیز بیان می کند: خط قرمز ما غنی سازی است اما می توان بر میزان و سطح دسترسی به آن مذاکره کرد. با این همه او بر این باور است که رویکرد آمریکا در حوزه استراتژیک نسبت به ایران تغییر نخواهد کرد. چرا که در نگرش استراتژیک هدف اصلی آمریکا تضعیف قدرت ایران در منطقه خاورمیانه است و در اعمال این سیاست تفاوتی نمی کند که آقای روحانی یا احمدی نژاد رئیس جمهور ایران باشد او تصریح می کند: در نگرش استراتژیک آمریکا اجازه نخواهد داد که ایران از حدود خاصی خارج شود و این مسئله را در مقاطع زمانی مختلف نشان داده است. یعنی در راهبرد استراتژیک آمریکا که هر 50 یا 100 سال تدوین می شود گفته شده ایران نباید به هیچ عنوان یه یک قدرت برتر منطقه ای تبدیل شود. اما از نگاه تاکیکی شاید شاهد تغییراتی در روابط آمریکا با ایران باشیم." 

 

 
 
 

 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:50 توسط savalan| |
توافق برای فشار به ایران

تل آویو می داند زمان مذاکره فرارسیده است

دکتر ماکان عیدی‌پور، تحلیگر مسائل خاورمیانه در گفت‌وگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی سنگ‌اندازی‌های اسرائیل در مذاکرات هسته‌ای ژنو پرداخته است.
 
 

دیپلماسی ایرانی: مذاکرات هسته ای ایران با گروه 1+5 که گفته می شود به توافق میان دو طرف نزدیک شده تلاویو را ترسانده است.  روزنامه آمریکایی واشنگتن پست هشدار داده در حالی که نخست وزیر رژیم صهیونیستی ممکن است در عرصه بین المللی روز به روز منزوی تر شود، همچنان اهرم مهمی در واشنگتن در اختیار دارد که می تواند از آن برای تضعیف مذاکرات با ایران و حتی برای به شکست کشاندن آن استفاده کند. گفته شده به دنبال انتقاد نخست وزیر رژیم صهیونیستی از واشنگتن به دلیل احتمال توافق با ایران در زمینه برنامه هسته یی اش، باراک اوباما با بنیامین نتانیاهو تماس گرفته و تلاش کرده او را قانع کند که قرار نیست "توافق بدی" به دست آید. "توافق بد" اصطلاحی است که نتانیاهو در روزهای مذاکرات ایران با 1+5 بارها از آن استفاده کرد. یک مقام دولت اوباما گفته که گفت وگوی تلفنی بین دو طرف بسیار طولانی بوده است. در عین حال نخست وزیر رژیم صهیونیستی در دیدار با جان کری به وی و همتاهای اروپایی اش هشدار داده است که اگر در ازای تعلیق نسبی برنامه هسته یی ایران و قول گسترش ندادن آن برخی از تحریم ها علیه تهران را رفع کنند، ایران به توافق قرن دست خواهد یافت. دکتر ماکان عیدی پور، تحلیگر مسائل خاورمیانه، به بررسی سنگ اندازی های اسرئیل در مذاکرات هسته ای و تاثیر آن بر تصمیم گیری های ژنو پرداخته است که در ادامه می خوانید.

کاخ سفید با تکرار اتهامات غرب مبنی بر نظامی بودن برنامه هسته یی ایران اعلام کرده است که رئیس جمهور اطلاعات به روز شده ای را درباره مذاکرات ژنو در اختیار نخست وزیر رژیم صهیونیستی قرار داده و بر تعهد قوی اش برای جلوگیری از دستیابی ایران به یک سلاح هسته یی که هدف مذاکرات است تاکید کرده است. امریکا تا کجا می تواند اسرائیل را راضی کند؟

در پس پرده این مساله واضح است که توافقی که امریکا و اسرائیل کرده اند بر برچیدن برنامه هسته ای ایران نیست، بلکه این توافق بر غیرنظامی شدن سطح فناوری اورانیوم است. بدین مفهوم که دلیل اصلی که امریکایی ها چراغ سبز را از اسرائیل برای مذاکره با ایران گرفته اند این است که خط قرمز پیشین آنها که مانع مذاکرات میان تهران واشنگتن می شد امروزه دیگر ایران از آن عبور کرده است. بر خلاف باور عمومی که بسیاری بر این عقیده اند که به دلیل حضور حسن روحانی و دولت تدبیر و امید است که امریکایی ها قصد مذاکره دارند واقعیت این است که مساله این گونه نیست. ممکن است تخصص و انعطاف و عمل گرایی تیم آقای روحانی نشانه مثبتی باشد اما آن چه  وجود دارد این است که زمان برای  مذاکرات  فراهم شده است و این روند به واسطه انتخابات ایران نیست.

خط قرمز پیشین اسرائیلی ها این بود که ایران موفق به غنی سازی بالای 5 درصد نشود، چند سال هم این خط قرمز وجود داشت، پافشاری هم کردند و با شیطنت هایی سعی کردند ضرباتی هم به برنامه هسته ای ایران بزنند، اما  زمانی که برای آنها مسجل شد غنی سازی بالاتر از 5 درصد برای ایران وجود دارد و ایرانی ها به راحتی قادر هستند 10 هزار و یا بیشتر سانتریفوژ  را همزمان عملیاتی کنند، خط قرمز جدیدی ترسیم کردند. خط قرمز جدید این است که ایرانی ها وارد فناوری صنعتی نشوند و اورانیوم بالای 20 درصد را در مقیاس زیاد تولید نکنند که توان تولید سلاح هسته ای نداشته باشند. این بحث جدیدی است ضمن آن که آنها از نیات ایران هم مطلع شدند و فهمیدند که استراتژی ایران چیست. موفقیتی که در پرونده هسته ای نصیب ایران شده این است که  در زمانی که لازم بوده دشمن استراتژی ایران را نفهمد و یا اشتباه بفهمد به خوبی این اتفاق افتاده و در زمانی هم که لازم بوده آنها از حسن نیت و استراتژی ایران با خبر شوند به طور غیرمستقیم به آنها این اجازه داده شده است. امروز غربی ها متوجه شدند که ایران قصد ساختن سلاح هسته ای ندارد و آنچه ایران به دنبال آن است دانش هسته ای در تمام ابعاد است ولو ابعاد عملی که ممکن است منجر به ساختن سلاح شود. به معنای دیگر  ایران هیچ محدودیتی برای دانش هسته ای و آزمایش و تبحر در غنی سازی ترسیم نکرده اما قصد ندارد اورانیوم غنی شده با درصد بالا را تولید و  نگهداری کند و در جایی به جز چرخه سوخت از آن استفاده کند.

 این موضوع اصلی است که سبب شده امریکایی ها به پای میز مذاکره آیند و تلاویونشین ها را نیز قانع کردند که اگر روند فعلی ادامه پیدا کند و ایران را  تحریک نکرده و سعی شود با نرمش برخورد شود و اگر ایران نیز در موضع فعلی خود باقی بماند به نفع همه دنیاست. بنابراین اسرائیلی ها نیز به صورت تاکتیکی قبول کرده اند که اگر امریکایی ها می توانند توافقاتی مکتوب  و مستند مبنی بر آنکه ایرانی ها غنی سازی با درصد بالا را انجام نخواهند داد برسند، می توان برنامه هسته ای ایران را تحمل کرد. این روند در حال حاضر موقعیت اسرائیلی هاست، اما موقعیت امریکایی ها این است که امروز به توافقی با ایران دست پیدا کنند که به واسطه آن توافق با جوایز و مشوق هایی ایران وراد فاز خصمانه غیرعلنی تولید اورانیوم نشود.

بنیامین بانتانیاهو می تواند از مخالفت کنگره به عنوان اهرمی برای تضعیف یا به شکست کشاندن مذاکرات هسته ای با ایران استفاده کند. این فرضیه وجود دارد که نتانیاهو از طریق نمایندگان مخالف لغو تحریم های ایران در کنگره می تواند نقش خود را ایفا و هر گونه معامله احتمالی ناشی از مذاکرات ژنو را نابود کند. به دلیل آن که لابی صهیونیست ها در کنگره امریکا قوی است تا آن جا که این احتمال وجود دارد که در این زمینه موفق شود؟

رفتار اسرائیلی ها دو وجه دارد: الف، وجه احساسی و اعتقادی است که در ساختار شکل گیری سیاست خارجی آنها تاثیر به سزایی دارد. ب، وجه پراگماتیک و عمل گراست که مجبور است با جامعه بین الملل همزیستی داشته باشد.

وجه احساسی و ایدئولوژیک رژیم صهیونیستی  این است که آنها از اینکه در پرونده هسته ای ایران شکست خورده اند، بسیار آزرده هستند، یعنی اسرائیلی ها که سال ها هزینه کردند تا ایران را به عنوان دشمن بزرگ خود نشان دهند و آن را تبدیل به تهدید امنیتی کنند و سپس از ایران مثالی درست کنند به عنوان کشوری که عملا شاید جزو معدود کشورهایی است که مقابل اسرائیل کرنش نکرده و منزوی  و فقیر خواهد شد و هر لحظه ممکن است از سوی اسرائیل مورد حمله نظامی قرار گیرد. این نقشه شکست خورد چرا که چندین سال است که در حال تهدید نظامی هستند اما همه شاهدند که این تهدید نظامی نه این که امکان فیزیکی آن وجود ندارد بلکه منطقی پشت آن نیست بلکه بیشتر بلوف های سیاستمداران اسرائیل است. این مساله برای اسرائیل در عرصه بین المللی شکست محسوب می شود و برای خود آنها نیز قابل پذیرش نیست که چگونه کشوری تا این اندازه در برابر ما مقاومت کرد اما در نهایت حرف خود را به کرسی نشاند.

اما وجه عملگرا این موضوع را درک می کند که به دلیل منافع اقتصادی و وابستگی های عمیقی که با غربی ها دارد و اینکه تمامی دنیای اسرائیلی ها مساله ایران نیست، بلکه تمام دنیا را تحت سیطره خود دارند و می توانند ایران را استثنا قائل شوند. در نتیجه زمانی که رژیم صهیونیستی  منافع خود را  به طور کلی در نظر می گیرد به این مساله تن خواهد داد که ایران و امریکا مذاکره کنند و حتی به توافقاتی دست پیدا کنند و تحریم ها کمرنگ تر شود. بنابراین امتیازاتی که به ایران داده می شود از نظر ایدئولوژیک به هیچ وجه برای اسرائیل قابل قبول نیست و این روند نتیجه استقامت  و پایداری جمهوری اسلامی ایران است که این امتیازات داده می شود و نه نرمش اسرائیل، چرا که آنها حاضر نیستند هیچ امتیازی به ایران بدهند. اما این که تا چه اندازه آنها قادر به سنگ اندازی در این رابطه هستند باید گفت که آنها سنگ اندازی نمی کنند بلکه وجه ایدئولوژیک آنها سبب می شود تا ادبیات آنها تحت تاثیر قرار گیرد اما در نهایت در تصمیم گیری منافع کلان خود را می بینند و اگر تصمیم آنها بر این باشد که ایران را در این شرایط آرام نگه دارند همین کار را خواهند کرد. به نظر می رسد این سوال شما عملا نتیجه همین بازی طراحی شده غربی هاست . بازی آنها به این صورت است که  نشان دهند اسرائیل نگران و عصبانی است  و ممکن است غیرقابل کنترل باشد و این امریکاست که سعی می کند آنها را راضی کند. این بازی را طراحی کردند به این معنا که یک نفر را پلیس خوب و دیگری را پلیس بد کرده اند امریکایی ها به ایران می گویند اگر با ما همکاری نکنید با رژیم صهیونیستی طرف خواهید بود و اسرائیل هم ایران را تهدید می کند که در نهایت ایران به سمت امریکا کشیده می شود. تیم مذاکره کننده به خوبی از شکاف این مسائل استفاده می کنند و متوجه است،  اما در نهایت این که فکر کنیم اسرائیل  و امریکا دو موضع مختلف دارند فکر کودکانه ای است.

 

اگر ایران با غرب ارتباط برقرار کند، چینی ها از نظر اقتصادی متضرر خواهند شد، وضعیت روس ها نیز به همین شکل است، چراکه ایران برای  روس ها هم پیمان ارزان قیمتی است،  همپیمانی که در هر شرایط و زمان فشار غربی ها از ایران امتیاز گرفته و ما را از غرب ترسانده اند و فشار غربی ها و سازمان ملل را اهرمی کرده اند برای امتیازگیری از ایران.

 

با توجه به اینکه روابط اسرائیل مدتی است بر سر مسائل شهرک سازی رو به اوفول گذاشته  اما از سوی دیگر کشور فرانسه همچنان با اسرائیل همراه است و حتی تماس تلفنی هم با نتانیاهو داشته است، تاچه اندازه این احتمال وجود دارد که این تلاش های نتانیاهو بتواند بر اروپایی ها هم تاثیرگذار باشد؟

تاثیر خاصی نمی گذارد بلکه اروپایی ها به دنبال منافع اقتصادی خود هستند. در حقیقت اروپایی ها وزن چندانی در این  مذاکرات ندارند، چراکه آنها در خاورمیانه حضور ندارند ویا ارتش آنها در این منطقه نیست، آنها توانایی جنگ افروزی هم ندارند. بنابراین نباید روی آن ها حساب خاصی کرد، حضور آنها بیشتر سمبلیک است و  تنها قصد دارند تا سهم  اقتصادی خود را در منطقه  زیاد کنند تنها اهرم مذاکره آنها هم همین است که به پشتوانه اقتصادی هم نمی توان وارد مسائل این چنین پیچیده امنیتی شد یا حداقل نمی توانند بازیگر اصلی شوند. بنابراین بازی همچنان میان ایران و امریکا و اسرائیل است.

با توجه به اینکه نتانیاهو تماس تلفنی با پوتین داشته است  و از سوی دیگر به نظر می رسد روسیه و چین هم تمایلی برای به نتیجه رسیدن پرونده هسته ای ایران ندارند تا چه اندازه این احتمال را می دهید که نتانیاهو از این رویکرد هم استفاده کند؟

اگر ایران با غرب ارتباط برقرار کند، چینی ها از نظر اقتصادی متضرر خواهند شد، وضعیت روس ها نیز به همین شکل است، چراکه ایران برای  روس ها هم پیمان ارزان قیمتی است،  همپیمانی که در هر شرایط و زمان فشار غربی ها از ایران امتیاز گرفته و ما را از غرب ترسانده اند و فشار غربی ها و سازمان ملل را اهرمی کرده اند برای امتیازگیری از ایران. بنابراین بدون شک آنها از به نتیجه رسیدن مذاکرات  متضرر خواهند شد،  روسیه و چین دشمنان اصلی پرونده هسته ای ایران هستند. نتانیاهو قطعا به آنها فشار خواهد آورد و اهرم های خود را  نیز دارد، به ویژه درمقابل چین اهرم های زیادی دارد به دلیل آنکه چین  وابسته به نظام اقتصاد بین المللی است، چین در شریان های بانکی یهود رشد می کند، اگر ساختار جهانی اقتصادی یهود وجود نداشته باشد چینی ها نمی توانند تا این اندازه صادرات داشته  و با سرمایه بازی کنند و در نظام اقتصادی حضور داشته باشند. بنابراین نتانیاهو می تواند  به چین فشارهایی آورد و  تمامی این تلاش ها برای این است زمانی که ایران بر سر میز مذاکره می نشیند بیشترین انعطاف را در مقابل غرب نشان دهد. آنها تمامی این روند را به شکل سازمان یافته ای انجام می دهند. اما موضوع هسته ای به اندازه ای موضوع سیاه و سفیدی است  که نمی توان برای آن حالت های مختلفی متصور شد، معمولا یا کشوری تصمیم دارد بر اراده خود استوار باشد یا خیر. اگر خیر که راه آن مشخص است همانند راه لیبی و دیگر کشورها و اگر هم تصمیم دارد همین راه ایران است در حال حاضر آنها نمی توانند درمقابل ایران کار زیادی انجام دهند.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/14

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:48 توسط savalan| |
ایران غرب را در برابر عمل انجام شده قرار می‌دهد

چانه‌زنی در ژنو پیشروی در منطقه

عربستان اصرار دارد در کنار پرونده هسته‌ای ایران غرب محدودیت‌های دیگری نیز برای این کشور بر سر حزب الله در لبنان، بشار اسد در سوریه و گروه‌های سیاسی مورد حمایتش در عراق ایجاد کند. ریاض تنها در این صورت حاضر به همکاری با جامعه جهانی در منطقه است.
 
 

دیپلماسی ایرانی: ایران هم زمان بر روی دو خط به هم پیوسته کار می کند. اول، بهره برداری از سیگنال های ایجابی متبادل میان تهران و واشنگتن که ید طولایی در آن دارد و بارها توانسته از آن در منطقه استفاده و بهره برداری کند. به ویژه که اکنون امریکایی ها به مرحله ای رسیده اند که مجبورند به نفوذ منطقه ای آن اعتراف کنند و حداقل در جاهایی که ایران بر شیعیان تاثیر می گذارد، با آن کنار بیایند و منافعش را لحاظ کنند. دوم، هم زمان تحرکات میدانی خود را در منطقه افزایش دهد و قدرت خود را به رخ امریکایی ها بکشد تا به آنها فشار بیاورد که منافعش را به رسمیت بشناسند. برای همین شاهد عقب نشینی روزافزون امریکا از منافعش در منطقه هستیم.

در حالی که ایران تلویحا می گوید که به شکل ظاهری از برخی خواسته هایش در پرونده هسته ای کوتاه آمده است، بسیاری به اهداف ایران به دیده تردید می نگرند، به ویژه که صحبت از احتمال رسیدن به توافق میان آن با 1+5 بر اساس چارچوبی توافقی زده می شود. ایران در این مرحله تلاش می کند نهایت استفاده را از غرب ببرد و به واسطه آن خود را به عنوان طرفی در تمامی امور منطقه مطرح کند، به ویژه بر سر مذاکرات پیچیده و کلافه کننده کنفرانس ژنو 2 که با هدف همکاری با مسکو و انتقال مسالمت آمیز قدرت در دمشق قرار است برگزار شود.

در این میان مخالفت عربستان با تمامی این تحولات نمایان است. ریاض به هیچ وجه نمی پذیرد که جامعه جهانی تمایزی میان ایران و سوریه بشار اسد قائل شود، چرا که خود در برابر هر دوی آنها به جنگ برخواسته و هر دوی آنها را در یک سطح از نبرد قرار داده است. عربستان اصرار دارد در کنار پرونده هسته ای ایران غرب محدودیت های دیگری نیز برای این کشور بر سر حزب الله در لبنان، بشار اسد در سوریه و گروه های سیاسی مورد حمایتش در عراق ایجاد کند. ریاض تنها در این صورت حاضر به همکاری با جامعه جهانی در منطقه است.

 

در این میان ایرانی ها با همراهی روس ها برای این که بتوانند عربستان را تحت فشار قرار دهند از دو ناحیه این کشور را تحت فشار گذاشتند، از یک سو از ناحیه لبنان و از سوی دیگر از ناحیه یمن.

 

در این میان ایرانی ها با همراهی روس ها برای این که بتوانند عربستان را تحت فشار قرار دهند از دو ناحیه این کشور را تحت فشار گذاشتند، از یک سو از ناحیه لبنان و از سوی دیگر از ناحیه یمن. اکنون شاهدیم که الحوثی های مورد حمایت ایران به طور ناگهانی وضعیت را در این کشور تغییر دادند و شمال یمن را به کنترل خود در آوردند. جنوبی های مورد حمایت ایران نیز بر وضعیت حاکم بر جنوب یمن مسلط شده اند.

این در حالی است که عربستان تلاش دارد تا جبهه ای هماهنگ علیه ایران در شورای همکاری خلیج فارس ایجاد کند و این اتفاق ضربه ای کاری بر تلاش های عربستان در منطقه محسوب می شود.

در لبنان نیز فعالیت های سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان همگی در راستای خنثی سازی تلاش های عربستان قابل ارزیابی است. اکنون عربستان می رود تا بار دیگر کل دولت لبنان را به کنترل خود در آورد و این در حالی است که ریاض تا کنون برنامه ای برای مهار فعالیت های تازه حزب الله در لبنان در اختیار نداشته است.

در عین حال تهران تلاش دارد تا از تنگنایی که اخوان المسلمین در مصر گرفتار شده است نیز نهایت استفاده را ببرد، برای همین شاهدیم که پیشنهادهایی به ترکیه سرگردان می دهد و تلاش می کند تا حماس از هم پاشیده را مجددا به سمت خود جذب کند، به ویژه در وضعیت فعلی که همه نقشه های اخوانی ها در سوریه نقش بر آب شده است.  

در این میان تنها بحرین است که هنوز وارد مرحله فتح جبهه های ایران نشده است که اگر تحولی در آن کشور نیز رخ دهد، که احتمال آن می رود، منظومه پیروزی های ایران تکمیل خواهد شد.

در سایه این پیروزی ها جان کری با چه هدف به عربستان آمد؟ سفر وی از نگاه ریاض جز دروغ پراکنی چیز در بر نداشت و نتایج آن به زودی نمایان خواهد شد.

منبع: الحیات/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:47 توسط savalan| |
چرایی ساز ناکوک فرانسه در مذاکرات هسته ای

پاریس بازی را به واشنگتن واگذار نخواهد کرد

عبدالرضا فرجی راد در گفت وگو با دیپلماسی ایرانی بر این عقیده است که مخالفت فرانسه مربوط به حوزه نفوذ فرانسه است. فرانسوی ها نفوذ زیادی به خاطر استعمارشان در منطقه شامات _ لبنان و سوریه _ داشتند، اما با توجه به نفوذ ایران چه در لبنان و چه در سوریه در حال از دست دادن نفوذشان هستند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: الجزیره گزارش داد که فرانسه نسبت به عواقب مذاکرات هسته ای با ایران هشدار داده و خواستار لحاظ نگرانی های اسرائیل شده است. در همین حال وزیر خارجه فرانسه: هنوز جزییات زیادی وجود دارد که باید درباره آن به توافق رسید لوران فابیوس در جمع خبرنگاران گفته:" ما هنوز به توافقی نرسیده ایم. جزییات مهمی وجود دارد که باید درباره آن به توافق رسید. پرونده هسته یی ایران برای دنیا و منطقه اهمیت ویژه ای دارد. گفت وگوها هنوز ادامه دارد و امیدواریم به نتیجه ای برسیم." در حالی فرانسه نسبت به آینده مذاکرات خود را دچار تردید نشان می دهد که دیگر همتایانش یعنی آلمان و انگلیس از روند کلی گفت وگوها حمایت کردند. در همین نیز گزارشی های منتشر شده از رسانه های عربی حکایت از سکوت مسئولان این دولت ها از روند مذاکرات دارد. به گونه ای که دیپلمات های حاضر در منطقه ادعا می کنند که سیاستمداران ریاض در گفتگوهای خصوصی تاکید کرده اند که به نظر آنها این توافقنامه می رود تا به نفع ایران تمام شود. به گفته این دیپلمات ها که نامشان فاش نشده است ، امارات ، قطر و کویت از جمله کشورهایی هستند که در بیان این نگرانی در محافل خصوصی پیشقدم شده اند. اما اینکه چرا همچنان فرانسه بر مواضع خود مبنی بر عدم توافق بر مذاکرات هسته ای تاکید دارد، پرسشی است که برای پاسخ دادن به آن با عبدالرضا فرجی راد کارشناس مسایل بین المللی گفت وگویی کرده ایم که در ادامه می آید:

چرا فرانسه مخالف فرایند رسیدن به توافق هسته ای است و چرا از یک عنصر مثبت در سال های گذشته تبدیل به عنصر منفی در مذاکرات شده است؟

نمی توانیم بگوییم که فرانسوی ها از یک عنصر مثبت به عنصر منفی تبدیل شده اند. فرانسوی ها از اتبدا با مساله هسته ای ایران موضع منفی داشتند؛ تا زمانی که وزاری خارجی اروپایی به ایران می آمدند طبیعی بود که فرانسه مثل دیگر وزرای خارجی برخورد می کرد. بعد از روی کار آمدن دولت آقای سارکوزی و تغییر دولت در ایران یعنی حدود 8 سال پیش موضع فرانسه سخت تر هم شد. معولا ما با سوسیالیست های بیشتر مشکل داشتیم و با آمدن آقای اولاند شاید این مشکل بیشتر شد. اما چرا موضع فرانسوی ها در داخل اعضای گروه 5+1 موضع سختی است؟ شاید بتوان به دو دلیل این مساله را مطرح کرد. نخستین نگرانی فرانسه از حضور آمریکا به عنوان سردرمدار مذاکرت بوده که بر این باروند بین ایرانی و آمریکایی در سطح وزیران خارجه مذاکراتی انجام و در نهایت منجر به توافقاتی شود که در درجه اول آمریکا بتواند نفوذ اقتصادی در ایران  داشته باشد که جای شرکت های فرانسوی را تنگ کند و در درجه دوم نفوذ اروپا در ایران کم شود.

در این صورت آلمان هم باید از این موضوع نگران باشد اما می بینیم که آلمان اعلام حمایت می کند....

اگر ما به تاریخ نگاه کنیم متوجه می شویم که آلمانی ها با ایران کمتر مساله داشتند. ایران و آلمان به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از نظر اقتصادی همکاری های خوبی داشتند؛ از طرفی آلمان و ایالات متحده با یکدیگر متحد هستند اما ایالات متحده و فرانسه رقیب هستند.  البته در زمان آقای سارکوزی همکاری نسبتا مثبت تری میان فرانسه و آمریکا برقرار شد، اما در بقیه دورها میان فرانسه و آمریکا رقابت وجود داشته است. موضوع دوم مخالفت فرانسه مربوط به حوزه نفوذ فرانسه است. فرانسوی ها نفوذ زیادی به خاطر استعمارشان در منطقه شامات _ لبنان و سوریه _ داشتند، اما با توجه به نفوذ ایران چه در لبنان و چه در سوریه در حال از دست دادن نفوذشان هستند. بنابراین ایران را در این منطقه رقیب خودشان برآورد می کنند و واقعا هم از این منظر در منطقه به ویژه در سوریه و لبنان تقریبا میدان را باخته اند. به همین دلیل فرانسوی ها می خواهند مساله ایران همواره زنده و حساسیت ها میان غرب و ایران پابرجا باشد تا بتوانند امتیازی بزرگی که از دست داده اند در این منطقه با تضعیف ایران _ یعنی با گرفتن امتیازهای بیشتر_ به دست آورند و حوزه نفوذشان _ حداقل بخشی از آن _ را بازگردانند.

گرفتن امتیازات بیشتر آیا متاثر از لابی های صهیونیستی نیست؟

دقیقا همینگونه است. شما نگاه کنید به اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی؛ گرچه فرانسوی ها در ظاهر اظهارات نتانیاهو را بیان نمی کنند اما در باطن هماهنگی هایی بین اسرائیلی ها و فرانسوی ها و حتی معتقدم با جناح تندرو در  داخل ایالات متحده  وجود دارد. دولت آمریکا _ منظور کابینه است بدون در نظر گرفتن مجلس سنا و کنگره _ دنبال توافق با ایران است. به این خاطر که معتقدند باید ثبات به خاورمیانه باز گردد زیرا در غیر این صورت به منافع ایالت متحده ضربه می خورد. دولت آمریکا بر این باور است که متحدانشان در منطقه به خوبی نتوانستند از عهده وظایفشان بر بیانند. نمونه اش این فضایی بود که ایالات متحده برای ترکیه بعد از شروع شدن مساله جنبش های اسلامی ایجاد کرد. و همچنین در سوریه برای عربستان و قطر. اما احساسشان این است که ایران با توجه به تنها بودن در منطقه توانسته تا حدود زیادی منافع خودش را تامین کند. پس ایران یک قدرت منطقه ای است و باید با آن کنار آمد. اما در مقابل جناح های دیگر در آمریکا، کنگره و بعضا سنا ولابی ها معتقند ایران هنوز خطرناک است و باید با ایران برخورد کرد؛ حداقل این است که ایران باید غنی سازی را تعلیق کند که هم اسرائیل تا حدودی راضی شود و هم خودشان اطمینان حاصل کنند. فرانسه نیز در این میان با این دو گروه کار می کند. یعنی حلقه ای میان فرانسه، انگلستان و جناح تندرو شکل گرفته است؛ البته بعضی مواقع انگلیس بازی می کند.

البته انگلستان هم اعلام حمایت کرده است

قبلا انگستان هم بازی می کرد. بار به سمت دولت آمریکا بود یک روز هم فرانسه همراهی می کرد . اما انگلستان در حال حاضر موضعش را به دولت آمریکا نزدیک می کند. بنابراین طبیعی است که فرانسوی ها چنین رفتاری نشان بدهند. اما معقتدم زمانی که فرانسوی ها مشاهده کنند کفه ترازو به سمت دیگر اعضا سنگینی می کند مجبور  و ناچار می شوند که هماهنگی بیشتری داشته باشند.

چه ضررهایی متوجه فرانسه به خصوص در وابطش با کشورهایی مانند آلمان و انگلستان خواهد بود اگر بخواهد چنین روشی را ادامه دهد؟

به طور حتم ضرر می کند. وقتی که ایران بتواند در مورد مساله هسته ای به توافق برسد، طبیعتا قدرت منطقه ای ایران افزایش می یابد. یعنی بازیگری ایران در رابطه با عراق، سوریه، و حتی افغانستان و حتی برخی مناطق خلیج فارس مانند بحرین افزایش پیدا می کند. شاید فرانسوی های چندان نسبت به عراق و افغانستان حساس نباشد، اما نسبت به منطقه شامات بسیار حساس هستند. بازی کردن ایران به عنوان قدرت منطقه ای و تایید غرب بر اینکه ایران یک بازیگر مهم و کاربردی در منطقه است، جای فرانسه را تنگ می کند. ضمن اینکه فرانسوی ها رقبای مهمی را در زمینه اقتصادی در ایران خواهند دید که فضایی که برای فرانسه باز بوده _ حضور شرکت هایی مانند توتال، پژو و .._ این فضا مجددا بازنخواهد گشت. شرکت های آمریکایی در اولویت هستند و کالاهای بهتری می توانند صادر کنند، بعد از آن آلمان ها، ایتالیایی ها و انگلیسی ها هستند. پیش از این محدودیت هایی که این کشورها در صادرات محصولات به ایران داشتند، فرانسوی ها نداشتند، بنابراین فرانسوی ها از نظر اقتصادی و هم ژئوپلیتیکی نگران هستند. یعنی قدرتشان در منطقه خاورمیانه به ویژه شامات تضعیف می شود. 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:46 توسط savalan| |
پاریس سنگ اندازی کرد یا تهران امضا نکرد؟

یک مذاکره و دو روایت

جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده پس از آنکه پاریس در بسیاری از تحلیل ها و خبرهای منتشر شده متهم به عدم همکاری با سایر اعضا 1+5 شد در سخنانی در ابوظبی ادعا کرد که این ایران بود که از امضای متن نهایی سرباز زد. ادعایی که با بسیاری از شواهد موجود همخوانی اندکی دارد
 
نویسنده :
سارا معصومی
 
 

دیپلماسی ایرانی: " کوهی برای بالا رفتن . " این عبارت، تعبیری بود که خبرنگار گاردین برای ماراتن مذاکرات برگزار شده در ژنو به کار برد. دومین دور از مذاکرات در پایتخت سوئیس این بار با چاشنی خوش بینی آغاز و سپس با طعم گس اعلام وجود اختلاف و به تفاهم نرسیدن دو طرف برای امضای توافقنامه ای مشترک به پایان رسید. پس از نخستین روز حضور هیات ایرانی در ژنو نشانه های بسیاری دال بر احتمال به امضا رسیدن توافقنامه مشترک میان تهران و طرف مقابل به چشم می خورد: لغو سفر وزیر امور خارجه ایران به ایتالیا و البته حضور ناگهانی و برنامه ریزی نشده وزرای امور خارجه کشورهای عضو از جمله جان کری در ژنو. این نشانه های مثبت بر آتش گمانه زنی هایی افزود که در نیمه شب آخرین دور از مذاکرات همزمان با بارانی که خیابان های منتهی به هتل محل اقامت هیات های حاضر را مرطوب کرده بود ؛ خاموش شد. وزیر امور خارجه ایران در حالی که لبخند بر لب داشت دوشادوش کاترین اشتون رئیس هیات مذاکره کننده غربی وارد محل استقرار خبرنگاران شده و مقابل فلش صدها خبرنگار و عکاس حاضر در محل تاکید کرد که از نتیجه این مذاکرات ناراضی نیست. سخنان کاترین اشتون نیز به این اظهار نظر ساده که ما پیشرفت های جدی داشته ایم ، خلاصه شد. با اینهمه نتیجه سه روز مذاکرات دقایقی پیش از حضور وزیر امور خارجه ایران و کاترین اشتون از زبان وزیر امور خارجه فرانسه در اقدامی غیر دیپلماتیک شنیده شد که از پایان بی نتیجه مذاکرات خبر می داد. با گذشت 24 ساعت از غوغای خبری که مقصر اصلی را فرانسه خوانده بود ، اکنون زمزمه های دیگری به گوش می رسد.

در شرایطی که در ایران همگان انگشت اتهام خود را به سمت فرانسه نشانه رفته اند و البته در میان رسانه های غربی هم در لوموند، نیویورک تایمز و فارن پالیسی در تقسیم تقصیر به سرسختی های پاریس اشاره می کنند؛ جان کری وزیر امور خارجه امریکا روایتی متفاوت از این داستان را در اختیار خبرنگاران قرار داده است. بحث مطرح شدن نام نیروگاه اراک به عنوان مطالبه ای جدی از سوی فرانسوی ها - در حالی که در نشست آلماتی نامی از آن برده نشده بود -  بسیاری از تحلیل های ابتدایی را به این سمت پیش برده بود که نقش پلیس بد ماجرا را این بار فرانسوی ها بازی کردند. در آن سوی این سکه هم بودند کسانی که پررنگ کردن نقش فابیوس در این داستان را چندان عاقلانه نمی دانند و اعتقاد دارند که شاید باز هم شبح امریکا در پشت پرده این داستان بوده است. با اینهمه به نظر می رسد که جان کری وزیر امور خارجه ایالات متحده با یک کمک فرانسوی ها آمده و یا روایت متفاوت تری از پشت پرده مذاکرات را به زبان می راند.

این مقام ارشد امریکایی که در نیمه شب دومین روز مذاکرات خود را از منطقه به ژنو رساند در تازه ترین اظهار نظر خود در این خصوص می گوید :" کشورهای اصلی در 1+5 متفق القول بودند و این ایران بود که از پذیرفتن طرح ما خودداری کرد." کری که در جمع خبرنگاران در ابوظبی سخن می گفت تاکید کرد که اعضای 1+5 در نهایت در طرحی که بر روی میز قرار گرفت توافق کرده بودند اما امتناع ایران منجر به عدم رسیدن به یک توافق شد:" فرانسوی ها طرح را امضا کردند، ما هم امضا کردیم. این ایران بود که امضای خود را پای توافقنامه نزد. "

جان کری البته اسرائیل را هم از یاد نبرده و تاکید کرد که اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در آن هرگونه توافق با ایران را اشتباه و امتیاز دادن به تهران خوانده بود ، نارس و زودهنگام بوده است :زمانی می توانید با مساله ای مخالفت کنید که آن را ببینید. نمی توان با تلاش ها برای رسیدن به ممکن ها و مطلوب ها مخالفت کرد.

جان کری با وجود این انتقاد سعی کرد باردیگر به اسرائیلی ها اطمینان خاطر دهد و به تعهد امریکا به تامین امنیت اسرائیل تاکید ورزید: اوباما هرکاری را که بر زبان رانده عملی هم کرده است.اسامه بن لادن را از میان برداشت و نیروهای امریکایی از افغانستان و عراق را هم خارج کرد. بنابراین در خصوص ایران هم سخنان وی را باور کنید. او بلوف نمی زند.

در شرایطی که جان کری در سخنان خود از وجود اتحاد میان تمامی اعضا سخن می گوید ؛ دیپلمات های کشورهای اروپایی نظر دیگری دارند که در فایننشال تایمز منعکس شده است : " ایران و طرف غربی به توافقنامه ای نهایی و البته دور از انتظار دست یافته بودند. سپس درست در دقیقه نود ، وزیر امور خارجه فرانسه به گفتگوها ملحق شد. در نهایت فابیوس در چند ساعت اعلام کرد که مذاکرات بی نتیجه به پایان رسیده است. این پاسخی نبود که تیم های اروپا ، امریکا و ایران انتظار آن را داشته باشند. یک دیپلمات غربی تاکید می کند که پاریس به شکل فعال در مذاکراتی که منتهی به مذاکرات آخر هفته در ژنو شد ، شرکت نداشته است. انها خود را تا دقیقه آخر درگیر نکرده و بنابراین پاسخی که فرانسه به این مذاکرات داد نباید چندان دور از انتظار باشد. دولت سوسیالیست فرانسوا اولاند مدت هاست که در لیبی ، مالی ، سوریه و حالا ایران فاصله خود را با امریکا زیاد کرده است. فرانسه به متحد اصلی اروپایی اسرائیلی ها تبدیل شده است ."  

در شرایطی که منابع خبری مطرح شدن بحث تاسیسات هسته ای اراک را اصلی ترین دلیل به توافق نرسیدن ایران و 1+5 می دانند ، در گزارش هایی که امروز در نشریاتی چون نیویورک تایمز به چاپ رسیده شده است از اصرار ایران برای به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی اورانیوم آن سخن به میان آمده است.

همزمان با این سخنان جان کری ،همتای فرانسوی وی نیز لحن تند خود را تغییر داده است . وی 24 ساعت پس از آنکه نام او به عنوان برهم زننده بازی به گوش رسید، از امکان توافق با ایران درباره برنامه هسته ای سخن می گوید. به گزارش رویترز ، لوران فابیوس در این خصوص گفت: ما با دسترسی به توافقی با ایرانیان فاصله ای نداریم اما هنوز به این مرحله نرسیده ایم.

این مقام فرانسوی در سخنان خود به دو موضوع اصلی مطرح شده در گمانه زنی ها از جمله اینکه ایران باید ساخت راکتور آب سنگین اراک را معلق کرده و از غنی سازی 20 درصدری اورانیوم هم چشم پوشی کند اشاره کرد.

دو روایتی که در 24 ساعت گذشته از آنچه در پشت میز مذاکره گذشت به گوش رسید هنوز مورد تایید یا تکذیب مقام های وزارت امور خارجه ایران و یا تیم هسته ای اعزامی به ژنو قرار نگرفته و تلاش های دیپلماسی ایرانی برای نظرخواهی از سخنگوی وزارت امور خارجه هم در این خصوص تا زمان تنظیم این گزارش ناکام مانده است. با اینهمه به نظر می رسد که در صورت صحت سخنان وزیر امور خارجه امریکا در شرایطی که طرح ارائه شده از سوی غرب نظر مثبت ایران را جلب نکرده باشد ، در دور بعدی از مذاکرات هم که تاریخ آن فعلا 20 نوامبر اعلام شده است ایران و غرب بر سر مفاد توافقنامه گام اول، چالش های بسیاری با هم خواهند داشت .

 

 
 
 

 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:18 توسط savalan| |
امپراطوری ایران به زودی احیا می‌شود

توافقات منطقه‌ای در گرو مذاکرات هسته‌ای

معادلات جدید قدرت در منطقه باعث شده است تا ایران بتواند قدرت هجومی بیابد و به فکر نفوذ از افغانستان تا شمال آفریقا و به موازات آن ادامه برنامه‌ هسته‌ای‌اش باشد.
 
 

دیپلماسی ایرانی: مبارزه بزرگی که ایران در عصر مدرن در برابر غرب در پیش گرفته تهران را برای بازسازی امپراطوری قدیمی اش آماده می کند، البته بر اساس معادلات و چارچوب هایی جدید که با صعود و نزول قدیمش تفاوت دارد.

انقلاب ایران در سال 1979 به اندازه ای برای ایرانی ها عظیم بود که به فکر صدور آن افتادند، مساله ای که باعث نگرانی بسیاری از کشورهای منطقه شد و عراق را به تجاوز به خاک این کشور با برافراشتن پرچم حزب بعث و رویاهای پان عربیسم با هدف ایجاد کشور عربی یکپارچه قدرتمند در منطقه واداشت، و از خلال این حرکت از یک سو ایدئولوژی قدرت های منطقه ای را به بازی گرفت و از سوی دیگر خون هزاران بی گناه را ریخت و ثروت کشورهای منطقه را به باد داد. تحرکات عراق باعث شد تا فاجعه ای عظیم رقم بخورد و فجایع دیگری برای ملت های منطقه به وجود بیاید که در طول تاریخ سه دهه گذشته به روشنی دیدیم.

در حال حاضر ببر امریکایی در آسیا زخم خورده است، بعد از حملات 11 سپتامبر به دو برج دو قلو در نیویورک امریکا اقدام به اشغال افغانستان و عراق کرد که این فعالیت ها فرصتی طلایی در اختیار ایران قرار داد تا از هزینه های سنگین امریکا در افغانستان و عراق بهره برداری کرده و جای پایی برای خود در این دو کشور ایجاد کند. نفوذ ایران در این دو کشور سبب شد تا ضربه ای سخت و جان کاه به محور سنی طایفه ای وارد شود. جریانی که مورد حمایت امپریالیست و صهیونیست ها است و تلاش دارد تا جریان های چپ، قومی و اسلام گرای معتدل عربی را منزوی کرده و به حاشیه براند. اما آنها اکنون به روشنی می بینند که عرصه بر هم پیمانانشان در عراق و سوریه و لبنان به شدت تنگ شده و نمی توانند کاری از پیش ببرند.

مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 در ژنو که میان وزرای امور خارجه کشورهای غربی با دیپلمات های ایرانی انجام شد، بر پرونده هسته ای ایران تمرکز داشت اما در حقیقت مقدمه ای است برای رسیدن به توافق با ایران در پرونده های به شدت حساس عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و غیره.

معادلات جدید قدرت در منطقه باعث شده است تا ایران بتواند قدرت هجومی بیابد و به فکر نفوذ از افغانستان تا شمال آفریقا و به موازات آن ادامه برنامه هسته ای اش باشد. به گونه ای که حالت جغرافیایی – سیاسی استثنائی ای به وجود آمده که دیگر خطر اسرائیل برای برخی کشورهای عربی جنبه مرکزیت ندارد بلکه بیشتر بر خطر ایران، "کشور همسایه اعراب" متمرکز شده اند. این مساله سبب شده است تا احیانا این احساس پانورایا به وجود آید که توطئه های دو گانه علیه اعراب در پس پرده به وجود آمده است.

با گذشت 34 سال از انقلاب ایران و با عبور این کشور از جنگی بزرگ با عراق و جنگ های نیابتی کوچک در عراق و لبنان و فلسطین و تلاش برای ادامه برنامه هسته ای اش، آن هم در سایه تحریم های شدید اقتصادی که شاید شدیدترین در نوع خود در تاریخ بشری محسوب می شود، ایرانی ها اکنون تلاش دارند با دقت هر چه تمام تر از فرصت ها نهایت استفاده را کرده و خود را از انزوا خارج ساخته و به قدرتی بالقوه تبدیل شوند که دنیا در آخر مجبور شود در برابر آنها سر خم کند.

این وضعیت با توجهات جدید دولت جدید امریکا به ریاست باراک اوباما که تلاش بسیاری دارد تا کشورش را از وضعیت اسفناک به جا مانده از دوران جورج بوش نجات دهد، هم زمان شده است. ایران تلاش دارد در این فضا از فرصت حضور اوباما در کاخ سفید نیز نهایت استفاده را ببرد.

مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 در ژنو که میان وزرای امور خارجه کشورهای غربی با دیپلمات های ایرانی انجام شد، بر پرونده هسته ای ایران تمرکز داشت اما در حقیقت مقدمه ای است برای رسیدن به توافق با ایران در پرونده های به شدت حساس عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و غیره. هر گونه پیشرفتی در مذاکرات هسته ای قطعا باعث پیشرفت در دیگر پرونده های منطقه ای خواهد شد و این مساله به ایران کمک خواهد کرد تا دایره نفوذ خود را بیش از پیش در منطقه گسترش دهد که در آخر به شکل گیری امپراطوری جدید ایرانی در منطقه کمک شایانی خواهد کرد.

منبع: القدس العربی/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

 

 
 
 

 

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:17 توسط savalan| |
رهاورد مذاکرات ژنو برای ایران چه بود؟

مقاومت دیپلماتیک

نصرت الله تاجیک، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در اردن و کارشناس مسائل منطقه در یادداشتی یرای دیپلماسی ایرانی به بررسی دستاوردهای مذاکرات ژنو می پردازد.
 
 

دیپلماسی ایرانی: بی شک روند، اهداف، اتفاقات، دلایل و زمینه های مذاکرات ژنو در صورت تدوین صحیح و علمی می تواند نحله جدیدی از ادبیات مقاومت دیپلماتیک در برابر زیاده خواهی و انداختن روند مذاکرات در کانال اصلی بازی دو سر برد در سیاست خارجی و روابط بین الملل بگشاید. در این دور از مذاکرات نه تنها تابوی مذاکره مخصوصا بین ایران و آمریکا شکسته شد بلکه این امر مورد پذیرش قرار گرفت که با اعتقاد واقعی به مذاکره و نه استفاده ابزاری از آن می توان به کاهش فواصل و اختلافات کمک کرد. این گزاره خود بیانگر روند جدیدی در سیاست خارجی و روابط بین الملل می شود که مورد خوشایند کشورهائی نیست که نقش و فلسفه وجودیشان در صحنه بین المللی در تداوم تنشهای منطقه ای و بین المللی است. جریان صهیونی- عربی که تلاش زیادی برای ناموفق شدن این مذاکرات مبذول داشتند و متاسفانه راهبرد صحیحی هم برای مقابله با آنها دنبال نشد.

تحلیل محتوای آنچه در ژنو گذشت به دلایلی که موضوع این مقاله نیست از سوی تحلیلگران نه مقدور است و نه ضروری. اینکه ایران در این مذاکرات چه می دهد و چه می گیرد به همان مقوله تحلیل محتوا بر می گردد که تا روشن نشدن ماحصل مذاکرات جز گمانه زنی و پیش داوری چیزی عایدمان نخواهد شد. اما سنتی که این دور از مذاکرات ژنو در صحنه روابط بین الملل بجای گذاشته قابل توجه است. به چند فرضیه زیر توجه کنید:

1-      غرب عجله ای در رسیدن توافق با ایران ندارد.

2-      همه مشکلات ایران و غرب در مسئله هسته ای خلاصه نمی شود.

3-      به فرض حل مشکلات هسته ای نباید انتظار داشت که غرب چماق تحریم را از روی سر ایران بردارد ولی تحقق گشایش هایی را نباید دور از انتظار دانست.

البته مذاکراتی که بین ایران و مجموعه 1+5 در ژنو دنبال شد اگر چه به موافقتنامه ای مکتوب منجر نشد اما در بطن خود توافق های نا نوشته ای را دارد که به عنوان نقاط عطف و نقاط راهنما بر اساس رعایت اصول مذاکرات، شفافیت در مواضع و پایداری بر مواضع اصولی و تبیین صحیح آنها طی شده است و چنانچه  فرضیات بالا مورد قبول باشند باید در همین چارچوب نیز از سوی ایران دنبال شود. اگر این فرضیه را بپذیریم که غرب عجله ای در توافق با ایران ندارد در اینصورت ما نیز باید صبوری پیشه کنیم و اصراری در امضا تفاهم نامه نداشته باشیم. مخصوصا تفاهم نامه ای بد که مضارش از فوایدش بیشتر است.

وقتی خبر سفر غیر منتظره وزرای خارجه به ژنو منتشر شد دو تحلیل در داخل محافل سیاسی داخل کشور رواج یافت. یا مذاکرات به نتیجه رسیده و آنها برای امضای تفاهم نامه عازم ژنو شده اند و یا اختلاف نظراتی در چگونگی برخورد با ایران و نحوه تحمیل نظرات و به قولی چند میخه کردن درخواست هایشان در بین مجموعه 1+5 وجود دارد که وزرای خارجه با حضور خود قصد چانه زنی، اخذ امتیاز بیشتر و حل مشکل را دارند که روند امور تحلیل دوم را اثبات نمود. اما تدوین اصول راهنما و پایداری بر آنها این فرصت را از تقسیم کاری که مجموعه غرب بین خود کرده بود گرفت. تقسیم کاری که آمریکا سعی نموده بود کمترین تنش را بین خود و هیئت ایرانی ایجاد کند و در عوض این وظیفه بر دوش فرانسه افتاده بود.

اینکه دولت جدید ایران به هر دلیلی و در هر زمینه ای روش مذاکره با غرب را در سر لوحه سیاست خارجی خود قرار داده است نشان از اعتماد به نفس و حقانیت مواضع و درستی راهش دارد که باید با روشهای علمی نقد و بررسی دائم در جهت بهبود روشهای مذاکره و اصولی که می باید روی آنها ثابت ماند و فروعی که قابلیت مانور دارند بر آمد و امید است دست اندرکاران سیست خارجی این فضا را برای تحلیلگران و رسانه ها فراهم آورند تا از طریق هم افزائی و مشارکت نخبگان فضای لازم برای حمایت از پیشبرد اعداف سیاست خارجی فراهم گردد.

 

 
 
 

 

 
نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:16 توسط savalan| |
نزدیکی ایران - امریکا در برابر دوستی چین - عربستان

هنوز هم توافق ممکن است

بر کسی پوشیده نیست که عربستان از نزدیکی هم‌پیمان بزرگش، واشنگتن به تهران به شدت ناخرسند است و آن را به حساب خود و افزایش نفوذ و قدرت ایران قلمداد می‌کند.
 
 

دیپلماسی ایرانی: عدم توافق میان ایران با 1+5 در ژنو بر سر برنامه هسته ای اش به این معنا نیست که صفحه جدیدی که "دیپلماسی تلفنی" اوباما و روحانی ورق زد، به سرعت بسته شد. همچنان انگیزه های لازم برای مذاکره کنندگان ایرانی و غربی برای نشستن پشت میز مذاکره وجود دارد و خونی که در شریان های روابط امریکا – ایران بعد از بیش از سی سال جریان یافت، همچنان جریان دارد. همه نشانه ها دلالت بر آن دارد که توافق میان طرف ها ممکن است حتی اگر زمان ببرد.

مسیر جدید در روابط امریکا – ایران تصویری مغایر با وضعیتی که چند ماه پیش وجود داشت، ترسیم کرده است. با علم بر این که این نخستین بار نیست که دو طرف با یکدیگر همکاری دو جانبه دارند، قبلا نیز دو طرف بر سر افغانستان و عراق بر اساس مصالح مشترک همکاری کرده و دست یکدیگر را فشرده بودند، اگر چه اختلافات بسیاری هم بر سر آن پرونده ها با یکدیگر داشتند. اما این بار حرارت دست دادن ها متفاوت با گذشته است، آن چه می بینیم حکایت از نزدیکی روابط تا اندازه ای است که ممکن است نوعی هم پیمانی به معنای دیگر به وجود آید. هم پیمانی میان راس "محور شرارت" با راس "قدرتمندترین استکبار جهانی". و شاید بتوان گفت که انفجار خشم اسرائیل بزرگ ترین علامت برای این تحول استراتژیک است که چند ماهی است دنیا را هم شوکه کرده است.

بر کسی پوشیده نیست که عربستان از نزدیکی هم پیمان بزرگش، واشنگتن به تهران به شدت ناخرسند است و آن را به حساب خود و افزایش نفوذ و قدرت ایران قلمداد می کند. عربستانی ها می گویند نفوذ ایران در منطقه به مثابه از دست دادن نفوذ عربستانی – عربی آنها از جمله در سوریه، عراق، لبنان، یمن و بحرین است. احساس خطر برای آنها زمانی بزرگ تر می شود که از احتمال گسست وابستگی ایالات متحده امریکا به عربستان در بحث انرژی طی چند سال آینده صحبت به میان می آید. ایالات متحده در حال حاضر به سمتی می رود که به تولید کننده نفت تبدیل شود و خودکفایی اش در این زمینه به اندازه ای برسد که حتی به نخستین صادرکننده نفت در جهان تبدیل شود.

احساس خطر برای آنها زمانی بزرگ تر می شود که از احتمال گسست وابستگی ایالات متحده امریکا به عربستان در بحث انرژی طی چند سال آینده صحبت به میان می آید.

عربستان تلویحا گفته است که می خواهد از هم پیمان بزرگش دور شود و به دنبال جایگزین های آن می گردد. اما واقعیت این است که مدت ها است عربستان به دنبال جایگزینی به جای امریکا است. کسانی که نقشه های سرمایه گذاری های جهانی و متغیرهای اقتصاد بین الملل را بررسی می کنند، به روشنی می بینند که نزدیکی روابط عربستان – چین در تمامی زمینه های نفتی، تجاری و اقتصادی و حتی سیاسی رو به افزایش است علی رغم این که دو طرف سر مساله سوریه اختلافات بسیاری با یکدیگر دارند. اگر چه پکن از روز نخست دائما گفته است که با حکومت بشار اسد نیست اما همواره این نکته را نیز تاکید کرده که از ابتدا مخالف دخالت در امور داخلی دیگران است و این جزئیات می رود تا در دایره تصمیم گیری های ریاض تاثیرگذار شود.

امروزه چین دومین وارد کننده بزرگ نفت جهان است و عربستان نیز بزرگ ترین صادرکننده نفت جهان محسوب می شود، در نتیجه پکن به ریاض به چشم موردی قابل اعتماد در زمینه نفت می نگرد، عربستان نیز به چین به عنوان یک کشور بزرگ صنعتی که امکانات حیرت آور صنعتی و تجاری در اختیار دارد، می نگرد و آن را شریک تجاری استراتژیکی برای خود تصور می کند. چین شاید از تلاش های امریکا برای به انزوا کشاندنش در شرق و جنوب آسیا ناخرسند باشد اما تلاش می کند که این خسارت را با نفوذ در خاورمیانه و کشور بزرگی چون عربستان سعودی جبران کند.  

آیا وارد دوران تحولات بزرگ شده ایم، دورانی که در آن ایران به هم پیمانی برای امریکا برای رویارویی با هم پیمانی چین – عربستان تبدیل می شود؟

منبع: النهار/تحریریه دیپلماسی ایرانی/11

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:15 توسط savalan| |
آیا عربستان و فرانسه می تواند نقش متحد تازه را بازی کنند؟

دوستی ریاض و پاریس در سایه رویای هژمونی منطقه ای

روزنامه های صهیونیستی با اشاره به قرارداد تسلیحاتی ریاض و پاریس نوشتند که عربستان سعودی از فرانسه خواسته بود مانع تحقق توافق بین ایران و کشورهای طرف مذاکره در ژنو شود. بر اساس این گزارش فرانسه مایل است جای آمریکا را به عنوان متحد غربی عربستان بگیرد
 
 

دیپلماسی ایرانی - حامد شفیعی : نشریه فارین پالسی چندی پیش در گزارشی از تشکیل ارتشی شامل ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر از نیروهای شبه نظامی از سوی عربستان در پاکستان برای ایفای نقش در سوریه علیه حکومت اسد خبر داد. در همین حال یک ماه پیش بود که شبکه فرانس ۲۴ به نقل از مقام های کاخ الیزه گزارش داد که اولاند برای اینکه رابطه نزدیک خود را با اسرائیلی ها نشان دهد در تماس تلفنی با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی حمایت کامل از این رژیم در مقابل ایران را اعلام کرده است. شاید به همین خاطر کسانی که خبرهای روزهای گذشته ژنو و برنامه رئیس جمهور فرانسه را دنبال می کردند چندان از اظهارات لوران فابیوس در جریان مذاکرات اخیر ژنو تعجب نکردند. هر چند مقام های فرانسوی گفته اند جریان مذاکرات ژنو به این موضوع ارتباطی ندارد اما هیچ کسی نیست که از نقش تخریبی پاریس در مذاکرات 1+5 خبر نداشته باشد. در این میان عربستان سعودی هم در یک لابی نانوشته با فرانسه و اسرائیل قرار دارد. سعودی ها که به شدت از آمریکا به خاطر سیاستش در قبال تهران و دمشق خشمگین هستند خودشان در تلاش برای مداخله مستقیم در سوریه هستند. گرچه در این میان اخباری مبنی بر درخواست های فرانسه از ایران و همچنین " دهن کجی " فرانسه به آمریکا منتشر شده اما به هر حال نقش عربستان در این میان را نمی توان نادیده گرفت.

در همین حال رسانه های اسرائیلی تاکید کرده اند مانع تراشی فرانسه در مذاکرات هسته ای بین ایران و 1+5، با حمایت عربستان در ژنو انجام شد و هیجان فرانسه برای به شکست کشاندن مذاکرات ژنو، بدون دستمزد نبود. روزنامه های صهیونیستی با اشاره به قرارداد تسلیحاتی ریاض و پاریس نوشتند که عربستان سعودی از فرانسه خواسته بود مانع تحقق توافق بین ایران و کشورهای طرف مذاکره در ژنو شود. بر اساس این گزارش فرانسه مایل است جای آمریکا را به عنوان متحد غربی عربستان بگیرد. این روزنامه ها به قراردادهای نفت و سلاح که اقتصاد فرانسه به آن نیاز دارد، اشاره کرده اند. یک ماه پیش در چنین روزهایی فرانسه قراردادی 1/1 میلیارد یورویی (معادل 5/1 میلیارد دلار) با عربستان سعودی امضا کرد. موضوع این قرارداد بازسازی 4 کشتی جنگی و دو کشتی حمل سوخت عربستان بود که از دهه 1980 سرویس و تعمیر نشده بودند.

ژان یوس لودراین وزیر دفاع فرانسه در سفری به عربستان با مقامات سعودی درباره همکاری در بخش دفاعی و تسلیحاتی گفت وگو کرد و این قرارداد هم در همین سفر به امضا رسید. لودراین در این سفر با شاهزاده سلمان ولیعهد عربستان هم دیدار و درباره راههای تقویت روابط دوجانبه گفت وگو کرد. محور این تقویت روابط دوجانبه قراردادهای نظامی و تسلیحاتی است. سفیر فرانسه در گفت وگو با رسانه های سعودی درباره این دیدارها گفت، هدف از این نشست ها و ملاقات ها روشن است. فرانسه اولین کشوری است که توافقنامه دولت با دولت در زمینه انرژی هسته ای با عربستان امضا می کند زیرا به عقیده ما دولت عربستان برنامه های بلندمدت و عظیمی در این زمینه دارد و می خواهد آن را در بخش انرژی هسته ای به اجرا بگذارد و فرانسه از نظر تکنولوژی هسته ای در دنیا بهترین است.

به گفته سفیر فرانسه، عربستان شریک استراتژیک فرانسه در منطقه است و روابط دوجانبه دو کشور اهمیت زیادی در حوزه اقتصادی دارد. تجارت دوجانبه فرانسه و عربستان طی 5 سال گذشته دوبرابر شده است. عباس لقمانی کارشناس مسایل اروپا معتقد است در  واقع اکنون عربستان مهمترین مخالف و  بیشترین ترس از  مذاکرات دارد. درعین حال که مهمترین عاملی که فرانسه  در موضع گیری بازی می کند این است که دولت فرانسه با توجه به مسائلی که در سوریه رخ داده است و همچنین مسائل لبنان  و شمال آفریقا این احساس را دارد که نفوذ سابق دولت استعمارگر فرانسه را ندارد و در حال از دست دادن نفوذ خود است. به همین دلیل تلاش می کند با سیاست هایی کوته نظرانه  از یک سو  کشورهای عربی را به سمت خود جلب کند و از سویی  سلاح های نظامی به این کشورها صادر کند. او این اقدام فرانسه را نوعی " خوش رقصی " در برابر اسرائیل و کشورهای عربی برای افزایش وزنه خود و راضی نگه داشتن آنها می داند.

عدم گسست میان عربستان و آمریکا

کامران کرمی ، کارشناس مسائل عربستان نیز به مساله ارزیابی مجدد روابط عربستان با آمریکا اشاره می کند که آن را نشات گرفته از تحولات ماه های اخیر در منطقه می داند. کارشناس مسایل عربستان می گوید:" عربستان با فروش نفت و خرید تسلیحات درصدد تحکیم روابطش با فرانسه است. از این رو تا چه میزان فرانسوی بتواند نقش بازیگر جایگزین را در راهبرد امنیتی عربستان و الگوی توازن سازی در سیاست خارجی عربستان داشته باشد، منوط به تحقق یک سری شرایط است." البته او جهت گیری در سیاست خارجی با توجه به موضوع  ائتلاف را مساله ای ایستا نمی داند. از این رو بر این عقیده است که ائتلاف در سیاست خارجی وابسته به شرایط محیطی و ادراک ماهیت پویایی دارد و سیاست خارجی عربستان هم از این قاعده مستثنا نیست. اینکه فرانسه بتواند جایگزینی در اتحاد راهبردی سیاست خارجی عربستان به جای آمریکا باشد، موضوعی است که نیاز به تحقق یک سری شرط ها و متغیرهای منطقه ای و بین المللی دارد. کامران کرمی با اشاره به در هم تنیدگی منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی آمریکا و عربستان، حداقل گسست در روابط این کشور حداقل در کوتاه مدت را ناممکن می داند.حتی در بلند مدت نیز با توجه به نیازهای نفتی آمریکا نمی توان به راحتی از این گسست سخن گفت.

در عین حال نقش فرانسه در تامین تسلیحات نظامی عربستان و همچنین فروش اروپایی نفت عربستان به این کشور نیز قابل توجه است. از سویی فرانسه نیز تمایل زیادی به نقش آفرینی در منطقه داشته که این مساله به گفته کامران کرمی مربوط به جایگاه سنتی کشورهای عربی در سیاست خارجی فرانسه است. او می افزاید:" مساله بعدی بازیگری فرانسه در مقابل آمریکا در خاورمیانه به خصوص در منطقه شامات بوده که تا حدودی یک مساله رقابتی است. با این همه این کارشناس مساله عربستان با طرح این پرسش که آیا واقعا فرانسه این پتانسیل را دارد که بر اساس الگوی موازنه سازی برون گرا که در سیاست خارجی عربستان در مقابل آمریکا تعریف شده، نقش خود را به خوبی بازی کند؟ تصریح می کند:"  این موضوع بستگی به شرایط منطقه ای، بین المللی و به خصوص تصورات ادراکی رهبران عربستان در شرایط متغیر پیرامونی است."

طی ماه های اخیر عربستان و فرانسه اقدام به امضای پیمان نامه های خرید و تجهیزات تسلیحاتی کرده اند. از این رو کارشناسان تحقق این مساله را موجب نزدیکی روابط دو کشور می دانند. اما کامران کرمی بر این باور است که عربستان هیچگاه این پیمان نامه ها را به شکل یک قرارداد امنیتی تبدیل نمی کند. او دلیل این امر را وجود تناقضات در سیاست خارجی عربستان همزمان در سطح بین المللی، منطقه ای و ریز منطقه ای ( سطح شبه جزیره عربی ) می داند که بخشی از توان این کشور معطوف به مدیریت الگوی این تناقضات است. او می گوید:" وضع داخلی عربستان و انتقادهای داخلی به خصوص و هماهنگی با آمریکا و اسرائیل موجب شده تا هیچگاه این قراردادها امنیتی نباشد زیرا رویه عربستان در سیاست خارجی محتاط بوده است. با این همه توجه به فاکتور آمریکا و نقش پر رنگ این کشور در آمریکا چندان فضای باز برای فرانسه در منطقه ایجاد نمی کند. گرچه ممکن است در مدت زمانی شاهد روابط گرم میان عربستان و فرانسه باشیم اما در بلند مدت همواره روابط میان عربستان و آمریکا وجود خواهد داشت.

تحریریه دیپلماسی ایرانی/

نوشته شده در یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:,ساعت 13:13 توسط savalan| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com